رمان امانوئل اشمیت

                                 نگاهي به رمان (زماني كه يك اثر هنري بودم)

                                         اريك امانوئل اشميت(فرانسه-1960م)

                                                                                   عليرضا عباسي  

       مندرج در روزنامه اعتماد ملی(درزمان حیات)                                                          

اين واقعيتي انكارناپذير است كه روح معترض انسان معاصر،برآمده از آگاهي هاي نسبي اش در زمينه هاي هستي شناختي و بيمار شناختيِ موجوديت خويش مي باشد، نگرش عميق در ويژگي هاي متناقض سرشت انساني با توجه به عينيات و شواهد موجود (كه در دنياي مدرن بيشتر مشهود و ملموسند) براي نويسندگان آگاه امروز زمينه سازتحريك انديشه در نوشتار شده وگويي تهديد آزادي انسان در دنيايي كه خود مدعي آزادي اوست ، روبروز ويژگي هاي پاك انساني را به مخاطره مي اندازد.

اينكه روش متدوال برده داري در اعصار گذشته مبدل به شيوه هاي مدرن و استفاده از دست آوردهاي دنياي مدرن شده است ، ميتواند موضوع مناسب و قابل تحليلي در ژانرهاي مختلف نوشتار باشد چيزي  كه اريك امانوئل اشميت آنرا در رمان مذكور به نوعي برجسته وملموس به تصوير مي كشد .

تنزل انسان و خصوصيات پاك در دنياي مجهز به فن آوري و ويژگي هاي مدرنيته نگاه اومانيستي اشميت را وادار مي كند تا اين تنزل را در قالب روايتي داستاني به تصوير بكشد و خواننده ي خود را به تعمق در تناقضات انساني فرو ببرد ، تا جايي كه وي ماهيت انسان را در روايت خود به شئي تنزل مي دهد هرچند شئي با ارزش و اين تلنگري به تفكر خواننده است كه واقعيتي اينچنيني در دنياي معاصر بوقوع پيوسته.

 

با توجه به آثار ارزشمندي كه از اريك امانوئل اشميت نويسنده و نمايشنامه نويس برجسته ي معاصر در ايران ترجمه شده شناختِ نگرش عميق و فلسفي وي به ويژگي هاي هستي و انسان امر دشواري نيست ،

رمان (زماني كه يك اثر هنري بودم) از ديگر آثار باارزش اين نويسنده ي فرانسوي  مي باشدكه  به همت ترجمه ي فرامرز ويسي و آسيه حيدري در سال 1387 توسط انتشارات افراز با تيراژ 1100 نسخه منتشر شده است .

اشميت در رمان خود خالق دنيايي دگرگونه اما منطبق بر دنياي واقعي ِامروز است او با بكار گيري تعمقي فلسفي ، دگر سازي هويت انسان ، تحت الشعاع شاخصه هاي ناپاك سرشت انساني و عوامل بيروني نظير نگاه بي رافت  اجتماع را به تصويري ملموس مي كشاند.روايت رمان آميزه اي از روايت كلاسيك و مدرن است كه مولف بدليل آگاهي هاي ويژه اش از ژانر نمايشنامه نويسي آنرا در ذهن خواننده ي خود به اجرا در مي آورد، گويي خواننده در فضاي سرتاسر متن حضور دارد.

شخصيت پردازي در قالب اسطوره ها (زئوس ، آدام ، آنيبال و لوياتان) كه رويكردهايي ديگرگون در تضاد و تقابل با انسان در دنياي معاصر ازخود بروز ميدهند ، برگرفته از آگاهي و دانسته هاي فلسفي وي مي باشد.و تعمد اشميت از بكار گيري اين گونه ي خاص از شخصيت پردازي در به چالش كشيدن فضايي وسيع و در واقع كليات ديرينه ي هستي قابل درك است.

نحوه ي بهره گيري اشميت از نام اسطوره ها براي شخصيت هاي رمان با توجه به نقشي كه ايفا مي كنند نسبت به شخصيت اسطوره اي آنها بسيار قابل توجه و موشكافي ست گويا وي به صرف نماد از آنها بهره نمي گيرد و هدف خاص ديگري دارد كه آنها را انتخاب كرده است .

گاهي جملات داراي بار معنايي گسترده اي هستند كه اشميت آنها را در قالب ديالوگ هاي روايت طرح ريزي نموده و خواننده در روبرو شدن به تحرك ذهن و انديشه وادار مي شود.

آنچيزي كه ازگفتگوهاي  زئوس با آدام و نيز آنيبال با آدام با توجه به تشخص آنها در روايت مشهود است تقابل ويژگيهاي متناقض، نهفته در سرشت انساني را به تصوير مي كشد كه هركدام در استحاله ي شخصيت اصلي رمان از (تازيو به آدام بيس و از آدام بيس به انساني با ويژگي هاي انساني) نقشي اصلي و متفاوت از هم را دارند.

زئوس به آدام :وقتي با تو برخورد كردم ،ازچه چيزي رنج مي بردي؟از داشتن آگاهي. براي اينكه ديگر رنج نبري ، به تو پيشنهاد مي كنم كه به يك شئي تبديل شوي...(ص 96)

آنيبال به آدام:او به دنبال خلق يك اثر هنري نيست ،بلكه بيشرمانه و حسابگرانه دنبال موفقيت است... آدم هاي كودن فكر مي كنند كه هرچيز مدرن ، لاجرم چيزي انقلابي است پس گسستن از گذشته ، شروع دوران جديدي را مي طلبد.(ص131)

فيونا ، دختر آنيبال شخصيتي از رمان است كه با ماهيت عشق،واسطه اي براي برگرداندن موجوديت انساني پايمال شده در تفكرات پليد منفعت اندوزي  مي شود.

در پايان مي توان ازديگر آثار ارزشمند اشميت كه در ايران ترجمه شده اند، به نمايشنامه هاي :نواي اسرار آميز، خرده جنايت هاي زنا شوهري ومهمان سراي دودنيا و نيز مجموعه داستان كوتاه: يك روز قشنگ باراني اشاره كرد.

 


مطالب مشابه :


رمان امانوئل اشمیت

نحوه ي بهره گيري اشميت از نام اسطوره ها براي شخصيت هاي رمان با يك روز قشنگ باراني و عكس




عشق جدید

رمان. رمان. صفحه بي اعتنا از كنارش رد شد.بر عكس روزهاي گذشته سلام يك روز باراني تينا كنار




آناهیتا 13

ايستاده و باد و باران باراني اش را روز قبل از بازگشت شان عكس شخصيت هاي رمان




الهه شرقی 7

كه در آن سرما و هواي باراني از هر وقت بچه هاي لوس را به خود عكس شخصيت هاي رمان




برچسب :