مقاله ای در مورد حضرت مهدی(عج)
نام: محمّد
نام پدر: امام حسن عسكرى(ع)
نام مادر: نرجس( نرگس)
القاب: حجت، خاتم، صاحب الزّمان، قائم، منتظَر، و از همه مشهورتر مهدى
شكل: چون ستاره درخشان نورانى، و داراى خالى سياه بر گونه راست
زاد روز: شب نيمه شعبان 255، هنگام طلوع فجر
زادگاه: شهر سامراء
غيبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال
غيبت كبرى: با در گذشت چهارمين نماينده و سفير آن حضرت از سال 329 آغاز گرديد; و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قيام آن بزرگوار، همچنان ادامه خواهد داشت.
محل ظهور: مكّه معظّمه.
محل بيعت: مسجدالحرام، ميان ركن و مقام.
يادگار أنبياء: انگشتر سليمان در انگشت او، عصاى موسى در دستش، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
ياران: سيصد و سيزده نفر( به عدد اصحاب بدر)، افرادى باشند كه هسته مركزى زمامدارى او را تشكيل دهند; و در حقيقت كارگردانان اصلى قيام مهدى(ع)، و كارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود كه از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آيند.
مركز حكومت: مسجد كوفه، ــ مركز خلافت و حكومت جدّ بزرگوارش على(ع) ــ.
وزير و معاون: عيسى(ع) از آسمان فرود آيد و به عنوان وزير با حضرتش همكارى نمايد.
بركات حكومت و رهبرى او: درهاى خير و بركت از آسمان به روى مردم گشوده شود; عمرها به درازا كشد; مردم همه در رفاه و بى نيازى بسر برند; شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پيوسته گردند، آنچنان كه مسافران را به برداشتن توشه نيازى نخواهد بود; و اگر زنى يا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند كسى را با آنها كارى نباشد.
مهدی کیست؟
از جابر بن عبدالله انصاری که گفته است از رسول خدا پرسیدم که من خدا ورسول او را می دانم ومی شناسم ام اولوالامر را نمی دانم. آن حضرت فرمود: ای جابر ایشان خلفای من وامامان مسلمان بعد از من، اول ایشان علی بن ابیطالب(ع) وبعد از آن حسن بن علی(ع) وبعد از آن حسین بن علی(ع) وبدنبال او محمد بن علی واو در تو رات معروف است به باقر وتو او را دریابی. ای جابر، چون او را بینی سلام من را به او برسان وبعد از آن یک یک ائمه را نام می برد تا آنکه چون به حجت قائم( عج) رسید ؛ فرمود که نام او نام من باشد وکنیه من کنیه او وحجت خدا است وبقیة الله ؛ او در میان مردمان، حق تعالی مشارق ومغارب را توسط او بگشاید واو از شیعه خود عنایت گردد.
ولادت حضرت مهدی(عج):
در سال 255(ه. ق)، در سپیده دم روز جمعه، پانزدهم ماه شعبان در شهر سامراپایتخت عباسیان، دوازدهمین اختر آسمان امامت وولایت حضرت حجة بن الحسن المهدی(عج) در خانه امام حسن عسگری دیده به جهان گشود. نامش، نام پیامبر - کنیه اش، کنیه پیامبر - ابوالقاسم - مادرش نرجس ونام پدر بزرگوارش امام حسن عسگری(ع) است. آن یادگار الهی حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان وبقیة الله لقب گرفته است و مشهورترین لقبش حضرت مهدی است.
و لادت با سعادتش از دشمنان پنهان مانده ونام ونشانش از بدخواهان در نهان، زیرا حکومت خون آشام وقت ودستگاه ستمگر خلافت، سخت در پی او ومشتاق یافتن ونابود ساختنش بود. تمام نیروی خود را در اطراف خانه امام حسن عسگری( ع) متمرکز کرده ودهها جاسوس به کار گرفته بود، بر هر جاسوسی، جاسوسی دیگر گمارده بود تا از ولادت ولی خدا حضرت بقیة الله(عج) آگاه شده، نو رخدا را خاموش کند، ولی مشیت خداوند برآن تعلق گرفته بود که حجت خو را از گزند دشکنان حفظ کند.
احادیثی از شخصیت امام مهدی(عج):
مهدی مردی است از فرزندان من که چهره اش چون اختر تابناک است. « پیامبر اکرم(ص) »
مهدی طاووس بهشتیان است. « پیامبر اکرم(ص) »
با مهدی ما حجتها گسسته می شود. او پایان بخش سلسله امامان، نجات بخش امت واوج نور وراز نهان است. « امام علی(ع)»
اگر او [ امام زمان(عج) ] را دریابم تمام عمر به او خدمت می کنم. « امام صادق(ع) »
من یادگار خدا در زمین وجانشین وحجت او بر شما هستم.« امام مهدی(عج)»
من مایه امان اهل زمینم ؛ چنانکه ستارگان مایه امان اهل آسمان اند.« امام مهدی(عج) »
غیبت:
این مولود مسعود دو غیبت دارد:
نخست غیبت صغرییا کوتاه مدت - که بعد از شهادت امام حسن عسگری(ع) « هشت ربیع الاول سال 260 ه.ق » ( زمان 6 سالگی حضرت) آغاز شد وتا سال 329 ه.ق ادامه یافت. در این دوره که 74 سال طول کشید شیعیان می توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند وبا وی ارتباط برقرار کنند. این چهار تن نایب خاص، که شیعیان می توانستند در دوران غیبت صغری توسط آنها با حضرت مهدی(عج) تماس بگیرند ومشکئلات خود را به ناحیه متقدسه برسانند وپاسخ هاس لازم را دریافت نمایند، عبارتند از: جناب عثمان بن سعید عمروی، محمد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختی وعلی بن محمد مسعودی، که با رحلت او باب « نیابت خاص » بسته شد. پس از آن، غیبت کبری آغاز شد که از سال 329 ه.ق تا کنون استمرار یافته است، وپایانش بر کسی جز خداوند آشکار نیست. در این دوره سفیر ونایب خاصی برای آن حضرت نیست و راه تماس رسمی وآشکار برای مردم وجود ندارد وبر آنهاست که از نواب عام امام(ع) - یعنی از فقهای پارسا وخویشتن دار- پیروی کنند.
در هر حال، نهان زیستی آن حضرت بدین معناست که دور از چشم مردمان ولی در زیر همین آسمان کبود بسر می برد. اگر برخوردی هم برایش پیشامد کند، اغلب ناشناخته می ماند ودیدار هایش با شیعیان تنها به اذن خداست.
دوران غیبت کبری امام معصوم، دوران آماده نبودن شرایط سیاسی واجتماعی جامعه اسلامی برای پذیرش وجود علنی وآشکار امام معصوم است.
امام حسن مجتبی(ع) درباره غیبت طولانی( کبری) حضرت مهدی(عج) چنین می فرماید: به درستی که خداوند، تولد او را پنهان نگه می دارد وشخص او را غایب می کند تا این که هنگام خروج وقیام، بیعت هیچ کس بر گردن او بنا شد. او نهمین فرزند بردارم حسین است فرزند سرور کنیزان، خداوند عمرش را در هنگام غیبتش طو لانی می گرداند، سپس او را با قد رت خود همانند یک جوان کمتر از چهل ساله آشکار خواهد ساخت.
احادیثی از غیبت امام مهدی(عج):
قائم را دو غیبت است: در یکی از آنها( از بس طولانی است) درباره اش گفته می شود: [ او مرد ومعلوم نیست به کدام وادی رفته است.] « امام باقر(ع) »
قائم را دو غیبت است: یکی طولانی ودیگری کوتاه. در غیبت نخستین جایگاه آن حضرت را شیعیان خاص او می دانند، و در غیبت نخستین جایگاه آن حضرت را شیعیان خاص او می دانند، در غیبت دوم از جایگاه او کسی جز خدمتکارانش، که بر دین اویند، آگاه نیست.« امام صادق(ع) »
چگونگی بهره مندی از وجود من در دوران غیبتم، همچون بهره ای است که از خورشید می برند، آن گاه که ابر آن را از دیدگان نهان می کند.« امام مهدی(عج) »
ظهور چیست؟
ظهور واژهای در زبان عربی است که برگرفته از کلمه ظهر می باشد، زبان شناسان عربی « ظهر » را حاکی از هر نوع بروز وآشکار شدن که همراه با قدرت وقوت باشد، دانسته اند. به واژه ظهور در ایات وروایات نیز اشاره شده، چنانچه در قرآن کریم هم در آیه شریفه « هو الذی ارسل رسل بالمهدی ودین الحق... » یعنی « اوست که پیامبر خود را برای هدایت ودین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان چیره سازد اگر چه مشرکان نپسندند » که در یک معنا پدیدار شدن با قدرت وشکوه است. در این آیه ظهور به دین اسلام وحقایق قرآن ومعارف اسلامی نسیت داده شده است.
احادیثی از ظهور امام مهدی(عج):
هرگاه آواز دهنده ای از آسمان آواز داد که. « همانا حق در میان خاندان محمد است »، در آن هنگام نام مهدی بر سر زبان های مردم می افتد واز جام محبت او می نوشند وجز نام او بر زبان ندارند. « امام علی(ع) »
خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون می آورد وآنگاه او را از ستمگران انتقام می گیرد. « امام حسین(ع) »
آنگاه کا برپادررنده عدالت(امام مهدی عج) قیام کند، عدالتش نیکوکار وبدکار را فر می گیرد. « امام حسین(ع) »
آنگاه که قائم ما قیام کند، خدا آفت را از شیعیام ما بزداید ودلهایشان را چون پاره های آهن [ استوار ] سازد.« امام سجاد(ع) »
منم که زمین را از عدالت لبریز می کنم، چنانکه از ستم آکنده است. « امام مهدی(عج) »
انتظار:
شما امیدوار فرج وگشایش الهی باشید واز کمکهای خداموند نومید نگردید ؛همانا برترین اعمال نزد خالق یکتا انتظار فرج است.
احادیثی از انتظارفرج:
برترین اعمال امت من انتظار فرج است. « پیامبر اکرم(ص) »
در انتظار فرج باشید واز رحمت خدا نومید نشوید. « امام علی(ع) »
آن که منتظر فرج ما است، همچون کسی است که در راه خدا در خون خود تپیده باشد. « امام علی(ع) »
منتظران ظهور امام مهدی(عج) برترین اهل هر زمان اند. « امام سجاد(ع) »
در شب و روزت منتظر فرج مولایت باش. « امام صادق(ع) »
آنکه به ما ایمان آورد وسخن ما را تصدیق کند منتظر امر [ فرج ] ما باشد، همچون کسی است که زیر پرچم قائم به شهادت برسد. « امام صادق(ع)»
منتظر ظهور امام دوازدهم مانند کسی است که در رکاب پیامبر خدا شمشیر کشیده است واز ایشان دفاع می کند. « امام صادق(ع)»
ويژگى هاى حضرت مهدى(عج)
(مَن يُعَظِّمْ شَعائِراللّه فَاِنَّها مِن تَقْوى القُلوبِ...)
خوشا به حال كسى كه شعائر دين خدا را بزرگ و محترم شمارد; زيرا اين صفت، ويژگى دل هاى پرهيزگار است.
هشتم ربيع الاول شهادت مظلومانه امام حسن عسكرى(عليه السلام)آغاز دوره امامت امام مهدى(عج)، از حوادث مهم و حساس تاريخ تشيع به شمار مى رود. با گرامى داشت خاطره اين روز باشكوه، مطلب زير را با هدف آشنايى بيشتر با شخصيت آخرين حجت خدا در روى زمين و اظهار ارادت به پيشگاه آن حضرت تقديم مى داريم. اميد است هميشه ياد آن عزيز پنهان در پس پرده غيبت را در دل هايمان زنده داريم و از وظايف خطير خويش در اين دوره سرنوشت ساز غافل نباشيم.
اصل امامت:
مقوله امامت و جانشينى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، همواره به عنوان يكى از مباحث مهم اعتقادى مسلمانان در طول تاريخ مطرح بوده است. در ديدگاه شيعه، اهداف نزول كتاب هاى آسمانى و ارسال پيامبران الهى، هنگامى به طور كامل تحقق مى يابد كه ختم نبوت با نصب امام معصوم همراه باشد. امام همه ويژگى هاى پيامبر به جز دريافت وحى را داراست كه با ولايت تكوينى(قدرت بر تصرف در نظام هستى) و ولايت تشريعى(تبيين و تفسير آيات و احكام الهى) و از بين بردن نارسايى هاى موجود، زمينه را براى رسيدن انسان به كمال معنوى فراهم مى كند.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، در سال دهم هجرى، هنگام بازگشت از حجة الوداع، با نازل شدن آيه «اليوم اكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتى»() از سوى خداوند مأمور شدند در محلى به نام «غدير خم»، انتصاب على بن ابى طالب(عليه السلام)به مقام امامت را به آگاهى مردم برسانند. ابو جعفر محمّد بن جرير طبرى; تفسيرگر و تاريخ نگار نام دار اهل سنت در اشاره به اين واقعه مى نويسد:
«پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) ]در منطقه غدير خم[ فرمودند: جبرييل از سوى خداوند دستور آورد كه در اين جايگاه بايستم و به سفيد و سياه اعلام كنم كه على بن ابى طالب(عليه السلام)، برادر من، وصى من، جانشين من و امام پس از من است».
البته آن چه گفته شد به اعلام همگانى و رسمى و بيعت گرفتن از مردم مربوط است; زيرا رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در دوران رسالت، بارها با بيان تعداد امامان و نام بردن از آنان، مسأله امامت را تبيين كرده بودند. هنگامى كه آيه «يا ايها الذين امنوا اطيعواللّه و اطيعوالرسول واولى الامر منكم»() نازل شد، جابر بن عبداللّه انصارى از پيامبر پرسيد: «اولى الامر» كه اطاعت شان در رديف اطاعت شما به حساب آمده است، چه كسانى هستند؟ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)در پاسخ فرمودند: «آنان جانشينان من و پيشوايان مسلمانان هستند. نخستين آنان، على بن ابى طالب و پس از او فرزندش، حسن و... به اين ترتيب يكايك ائمه اطهار(عليهم السلام) را نام بردند. هنگامى كه به امام دوازدهم رسيدند، با اين تعبير از ايشان ياد كردند كه: «ثم سّمى محمّد و كنيّى حجة اللّه فى ارضه و بقيّة فى عباده ابن الحسن بن على...; سپس هم نام محمّد، هم كنيه من، حجة اللّه و بقية اللّه در بين مردمان، فرزند حسن به على(عليه السلام)هستند...».
ويژگى هاى حضرت مهدى(عج):
تحصيل كمال واقعى انسان، پس از ختم نبوت، به پيروى از رهنمودهاى امام هر عصر وابسته است كه پيروى نيز بدون معرفت و شناخت امام ممكن نيست. از اين رو، شناخت ويژگى ها و اوصاف ائمه اطهار(عليهم السلام)در سير تكامل فردى و اجتماعى افراد و تحقق ايمان صحيح اهميت دارد. به گونه اى كه با تعابير گوناگون از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)روايت شده است:
من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية.
هر كس بميرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.
بديهى است شناخت امام، مراتبى دارد كه هر مرتبه از آن، به بخشى از نيازهاى افراد در زمينه هاى خاص پاسخ مى گويد و آنان را به معرفت و كمال رهنمون مى سازد.
الف) نسب حضرت مهدى(عليه السلام):
پدر بزرگوار ايشان، امام حسن عسكرى(عليه السلام)، امام يازدهم شيعيان است كه در سال 232 هـ ق. در شهر مدينه متولد شد و در سال 260 هـ ق در سامرا به شهادت رسيد.
مادر امام زمان(عليه السلام)، نرجس خاتون از طرف پدر، دختر يشوعا پسر قيصر روم شرقى و از طرف مادر، از نوادگان شمعون يكى از حواريون حضرت عيسى(عليه السلام) است كه در واقعه معجزه مانندى، از روم به مدينه منتقل و سپس در خانه امام هادى(عليه السلام)، تحت نظر حكيمه خاتون، دختر امام جواد(عليه السلام)، با احكام اسلام آشنا مى شود. آن گاه امام هادى(عليه السلام)، او را به همسرى حضرت عسكرى(عليه السلام) در مى آورند و بدين ترتيب، اين بانوى پاك دامن به افتخار مادرى مهدى آل محمّد(عليه السلام) نايل مى گردد. اين بانوى پرهيزكار به روايتى در سال 261 هجرى و بنابر نقل ديگر، يك سال پيش از شهادت امام عسكرى(عليه السلام)، از دنيا رفته اند. قبر شريف اين بانوى پرهيزگار، در كنار مرقد مطهر امام يازدهم(عليه السلام)در سامرا قرار دارد.
ب) ولادت حضرت مهدى(عليه السلام):
خلفاى عباسى از طريق روايات زيادى كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار(عليهم السلام) در باره امام مهدى(عليه السلام)نقل شده بود، بر اين حقيقت كاملا آگاه بودند كه به زودى در خاندان اهل بيت(عليهم السلام)، نوزادى چشم به جهان خواهد گشود كه بساط ظلم و فساد نظام هاى خود كامه را از جوامع بشرى برخواهد چيد. بر اين اساس، دستگاه حاكم از زمان امام نهم(عليه السلام) به بعد، آن بزرگواران را بيش از پيش زير نظر گرفته بود. حتى امام هادى(عليه السلام) و فرزندش امام عسكرى را از مدينه به سامرا(مركز خلافت عباسى) انتقال دادند تا اعمال و رفتار آنان را كنترل كنند. اين فشارها در زمان امامت امام يازدهم به اوج خود رسيد و ارتباط آن حضرت را با شيعيان به حداقل رساند. سردمداران حكومت عباسى، بارها او را به زندان منتقل مى كردند و گاه و بى گاه به خانه اش يورش مى بردند و به بازرسى مى پرداختند تا بلكه به آن نوزاد دست يابند. اما مشيّت خداوند آن بود كه به مصداق «يريدون ليطفوا نورالله بافواههم والله متم نوره و لوكره الكافرين»،() اين مولود مبارك در اين خاندان وحى و نبوت، چشم به جهان گشايد.
در شب نيمه شعبان سال 255 هـ ق، در حالى كه اصلا آثار حمل در مادر بزرگوارشان ديده نمى شد، آن امام همام، به عرصه وجود گام نهادند. به اين ترتيب در آن شرايط بسيار سخت و آكنده از رعب و وحشت، وعده خداوند تحقق يافت و دوازدهمين ستاره بر حق امامت با طلوع خويش، افول حاكميت ستم گران را نويد داد.
با وجود مخفى بودن تولد اين مولود، امام عسكرى(عليه السلام) براى اتمام حجت و پيش گيرى از انحراف هاى بعدى، خبر تولد امام دوازدهم را به دوستان و خويشاوندان و شيعيان خاص رساندند و حتى به برخى از آنان، امام(عليه السلام) را نشان دادند. براى مثال، احمد بن اسحاق قمى يكى از بزرگان شيعه مى گويد: خدمت امام عسكرى(عليه السلام) شرفياب شدم و خواستم در باره جانشين آن حضرت پرسش كنم. وقتى به حضور آن حضرت رسيدم، بى آن كه من، پرسش خود را مطرح كنم، به من فرمودند:
«اى احمد! خداى متعال از هنگامى كه آدم را آفريد، زمين را از حجت، خالى نگذاشته است و تا قيامت نيز آن را از حجت خالى نخواهد گذاشت. براى وجود حجت خداست كه بلاها از اهل زمين، دفع مى شود و نعمت هايى چون باران بر آنان نازل مى شود و زمين، بركت و نعمت هاى موجود در خود را به انسان ها ارزانى مى دارد».
اسحاق بن احمد قمى مى پرسد: مولاى من! امام پس از شما كيست؟ به دنبال اين پرسش، امام به اندرون خانه وارد شدند. سپس در حالى كه پسرى در حدود سه ساله و هم چون ماه نورانى شب چهارده را در بغل داشتند، بيرون آمدند. آن گاه به من فرمودند:
«اى احمد! اگر تو نزد خداى متعال و حجت هاى او گرامى نبودى، پسرم را به تو نشان نمى دادم; همانا او هم نام رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و هم كنيه اوست. او همان كسى است كه زمين را از عدل و داد پر خواهد ساخت. مَثل او در اين امت، مَثل حضرت خضر(عليه السلام) است. به خداسوگند! او به زودى غايب خواهد شدو دوره غيبت او به اندازه اى طول مى كشد كه بيشتر مردم به گمراهى و هلاكت گرفتار مى شوند. تنها كسانى كه خداوند توفيق پايدارى در امامت را به آنان ارزانى داشته است، نجات مى يابند».
احمد بن اسحاق مى گويد: سرورم! آيا نشانه اى هم وجود دارد تا به كمك آن، بيشتر اطمينان قلبى پيدا كنم؟ در اين هنگام آن پسر بچه زيبا و نورانى، با لهجه عربى بسيار فصيح به آرامى فرمودند:
«منم بقية الله در زمين; همان كسى كه از دشمنان خدا انتقام مى گيرد. اى احمد بن اسحاق! پس از آن كه خود او را زيارت كردى، در پى اثر و نشانه ديگرى نگرد...».()
ج) امامت حضرت مهدى(عليه السلام):
پيش تر اشاره شد كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار(عليهم السلام)، با تعابير گوناگون به مسأله امامت حضرت مهدى(عليه السلام)اشاره كرده و تقريباً اطلاعات لازم را در باره چگونگى تولد، وقايع زندگى و ويژگى هاى حكومت آن حضرت در اختيار مردم قرار داده بودند. براى مثال، در يك مورد، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) خطاب به على(عليه السلام) فرمودند:
«امامان پس از من دوازده نفرند كه اولى آن ها تو هستى و آخر آن ها قائمى است كه خداوند به دست او، شرق و غرب عالم را خواهد گشود»().
و يا در جاى ديگر مى فرمايند:
«... نهمين نفر از امامان، قائم اهل بيت من و مهدى اين امت است كه در رفتار و گفتار و كردار، شبيه ترين مردم به من است. او پس از يك غيبت طولانى و حيرت و سرگردانى ظهور خواهد كرد و دين خدا را در سرتاسر عالم، حاكميت خواهد بخشيد. او با نصرت و تأييدهاى پى در پى خداوند متعال، زمين را پر از عدل و داد خواهد ساخت همان گونه كه پيش از آن، از ظلم و ستم پر شده است».()
بنابراين به دليل شرايط خفقان بارى كه خلفاى عباسى ايجاد كرده بودند، حضرت مهدى(عليه السلام) پس از تولد، يك دوره زندگى نيمه مخفى را آغاز كردند. در اين دوره كه تا شهادت امام عسكرى(عليه السلام)، ادامه داشت، تعداد بسيار اندكى از شيعيان، به ديدار ايشان نايل شدند از آن پس، دوره امامت امام دوازدهم(عليه السلام) و مرحله خطير زندگى آن حضرت كه به دوره غيبت معروف است، آغاز مى شود.
مسأله اقامه نماز بر پيكر مطهر امام عسكرى(عليه السلام) توسط حضرت مهدى(عليه السلام)، سبب روشنگرى مردم شد و از انحراف هاى بعدى در مسأله امامت جلوگيرى كرد. اين كار بر همه شيعيان آشكار ساخت كه پس از امام عسكرى(عليه السلام)، فرزند ايشان عهده دار منصب امامت هستند. بدين ترتيب توطئه خطرناكى كه خلفاى عباسى، براى نابودى اساس مكتب تشيع طرح ريزى كرده بودند، خنثى شد.
بايد دانست عوامل حكومت عباسى پس از شهادت امام عسكرى(عليه السلام)، در صدد برآمدند تا كسى را از سوى خليفه، مأمور نماز خواندن بر جنازه آن حضرت كنند و به پندار باطل خود، با اين كار، پايان دوره امامت را اعلام و خليفه غاصب عباسى را وارث امامت شيعه معرفى كنند; اما با وجود مقدمه چينى هاى بسيارى كه انجام داده بودند، نقشه آنان عملى نشد. هنگامى كه فرد مورد نظر حكومت، آماده نماز خواندن بر پيكر امام يازدهم(عليه السلام)بود، ناگهان كودكى در حدود پنج ساله، با وقار و طمأنينه پيش آمد، آن فرد را كنار زد و خود به اقامه نماز پرداخت. اين در حالى بود كه به عنايت خداوند متعال، مأموران حكومتى نتوانستند حتى كوچك ترين عكس العملى از خود نشان دهند. با پايان نماز نيز، پيش از آن كه مأموران حكومتى بتوانند كارى بكنند، آن حضرت از ديدگان غايب شدند. بدين ترتيب، دوره امامت حضرت مهدى(عليه السلام)آغاز شد.
آغاز امامت آن حضرت، به مشيّت الهى و برخى مصالح ديگر، با غيبت همراه بود كه به «غيبت صغرا» مشهور است و تا سال 329 هجرى قمرى به طول انجاميد. پس از آن، مرحله جديدى از غيبت كه به دوره «غيبت كبرا» معروف است، آغاز شد كه تاكنون نيز ادامه دارد. اين دوران، سخت ترين دوره امتحان مردم است; زيرا ارتباط مستقيم با امام(عليه السلام)براى همگان ميسر نيست و نايب خاصى نيز وجود ندارد تا مردم به وسيله او بتوانند از آن حضرت، كسب تكليف و پاسخ پرسش هاى شان را دريافت كنند.
در توصيف اين برهه از زمان، تعبيرهاى بسيارى در روايات وارد شده است كه از وجود فتنه هاى بسيار خطرناك حكايت دارد. بشر در اين دوره، به دليل بى توجهى به ارزش هاى اصيل الهى و انسانى، با وجود برخوردارى از زندگى به ظاهر زيبا، آراسته و مدرن به زندگى نكبت بارى دچار مى شود. بدين معنا كه هر چند شكم ها سير و زندگى پر زرق و برق خواهد بود، ولى روح ها مضطرب، نگران و سرگشته است و از دست دادن هدف و فلسفه درست زندگى، يكايك افراد بشر را به يأس و نااميدى كشنده اى دچار مى سازد.
در فرهنگ اصيل اسلامى، براى پيش گيرى از دچار شدن به چنين وضعى، تحت عنوان «وظايف دوران غيبت»، رهنمودهاى بسيار مهمى از سوى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) وائمه اطهار(عليهم السلام) ارايه شده است. رعايت اين موارد، سبب در امان ماندن از خطر انحراف است; زيرا پاى بند نبودن به احكام الهى و از دست دادن ثبات فكرى و اعتقادى صحيح، سبب آلودگى به فتنه هاى آخر الزمان خواهد شد.
اميد است با انجام وظايف و تكاليف مربوط به دوره غيبت، بتوانيم در شمار منتظران واقعى آن حضرت باشيم و هنگام ظهور مهدى موعود(عج)، شايستگى هم گامى با آن سوار سبزپوش را به دست آوريم.
بقية الله خير الكم ان كنتم مؤمنين
ابوالاديان مي گويد: من خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام مي کردم. نامه هاي آن حضرت را به شهرها مي بردم. در مرض موت، روزی من را طلب فرمود و چند نامه ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم. سپس امام فرمود: پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای گريه و شيون از خانه من خواهی شنيد، و در آن موقع مشغول غسل دادن من خواهند بود. ابوالاديان به امام عرض مي کند: ای سيد من، هرگاه اين واقعه دردناک روی دهد، امامت با کيست ؟ فرمود: هر که جواب نامه من را از تو طلب کند. ابوالاديان مي گويد: دوباره پرسيدم علامت ديگری به من بفرما. امام فرمود: هرکه بر من نماز گزارد. ابوالاديان مي گويد: باز هم علامت ديگری بگو تا بدانم.
امام مي گويد: هر که بگويد که در هميان چه چيز است او امام شماست. ابوالاديان مي گويد: مهابت و شکوه امام باعث شد که نتوانم چيز ديگری بپرسم. رفتم و نامه ها را رساندم و پس از پانزده روز برگشتم. وقتی به در خانه امام رسيدم صدای شيون و گريه از خانه امام بلند بود. داخل خانه امام، جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری را ديدم که نشسته، و شيعيان به او تسليت مي دهند و به امامت او تهنيت مي گويند. من از اين بابت بسيار تعجب کردم پيش رفتم و تعزيت و تهنيت گفتم. اما او جوابی نداد و هيچ سؤالی نکرد. چون بدن مظهر امام را کفن کرده و آماده نماز گزاردن بود، خادمی آمد و جعفر کذاب را دعوت کرد که بر برادر خود نماز بخواند. چون جعفر به نماز ايستاد، طفلی گندمگون و پيچيده موی، گشاده دندانی مانند پاره ماه بيرون آمد و ردای جعفر را کشيد و گفت: ای عمو پس بايست که من به نماز سزاوارترم. رنگ جعفر دگرگون شد. عقب ايستاد. سپس آن طفل پيش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی امام علی النقی عليه السلام دفن کرد. سپس رو به من آورد و فرمود: جواب نامه ها را که با تو است تسليم کن. من جواب نامه را به آن کودک دادم. پس ' حاجزوشا ' از جعفر پرسيد: اين کودک که بود، جعفر گفت: به خدا قسم من او را نمي شناسم و هرگز او را نديده ام. در اين موقع، عده ای از شيعيان از شهر قم رسيدند، چون از وفات امام علیه السلام با خبر شدند، مردم به جعفر اشاره کردند. چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسيدند: بگو که نامه هايی که داريم از چه جماعتی است و مالها چه مقدار است ؟ جعفر گفت: ببينيد مردم از من علم غيب مي خواهند ! در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب الامر ظاهر شد و از قول امام گفت: ای مردم قم با شما نامه هايی است از فلان و فلان و هميانی( کيسه ای) که در آن هزار اشرفی است که در آن ده اشرفی است با روکش طلا. شيعيانی که از قم آمده بودند گفتند: هر کس تو را فرستاده است امام زمان است اين نامه ها و هميان را به او تسليم کن. جعفر کذاب نزد معتمد خليفه آمد و جريان واقعه را نقل کرد. معتمد گفت: برويد و در خانه امام حسن عسکری علیه السلام جستجو کنيد و کودک را پيدا کنيد. رفتند و از کودک اثری نيافتند. ناچار ' صيقل ' کنيز حضرت امام عسکری علیه السلام را گرفتند و مدتها تحت نظر داشتند به تصور اينکه او حامله است. ولی هرچه بيشتر جستند کمتر يافتند. خداوند آن کودک مبارک قدم را حفظ کرد و تا زمان ما نيز در کنف حمايت حق است و به ظاهر از نظرها پنهان مي باشد. درود خدای بزرگ بر او باد.
سالهاي اول زندگي حضرت مهدي(عج) به همين منوال گذشت تا اينکه به سال 260 هجري در سن پنج سالگي پدر عزيزش را از دست داد.
در پي اين حادثه غم انگيز، امامت و رهبري شيعيان به آن حضرت انتقال يافت. حضرت در آن زمان از کمالات و دانشهاي الهي همان را داشت که ديگر امامان داشتند و اين مقام و منزلتي بود که خداي تعالي به حضرت عنايت فرمود..
حضرت مهدي(ع) به دور از ديده مردم مي زيست و با افراد اندکي معاشرت داشت. جعفر، عموي آن حضرت با استفاده از اين مسئله به دروغ خود را جانشين و وارث حضرت عسگري(ع) معرفي کرد و به همين علت است که او را کذاب لقب داده اند.
ابوالاديان، از خادمان امام حسن عسگري(ع) در ان مورد مي گود: صداي شيون از منزل امام حسن(ع) بلند بود و جعفر بن علي برادر آن حضرت را نيز ديدم که بر در خانه نشسته بود و شيعيان نيزاو را تسليت وتبريک مي گفتند(تسليت براي رحلت برادر وتبريك براي جانشيني) با خود گفتم که اگر اين شخص امام باشد امامت از بين مي رود! زيرا من پيشتر او راميشناختم، شراب مي خورد و قمار مي باخت و تنبور مي نواخت. در اين حال عقيد خادم بيرون آمد و به جعفر گفت: آقاي من ! برادرت را کفن کردند برخيز و بر او نماز گزار.
جعفر و شيعيان همراه وي داخل شدند. چون در خانه جاي گرفتيم ديديم که پيکر حضرت عسگري صلوات الله عله را کفن کرده برروي تابوتي نهاده اند. جعفر پيش ايستاد که بر برادر نماز گزارد. چون خواست که تکبر گويد ناگاه کودکي گندمگون پيچيده موي و گشاده دندان بيرون آمد و رداي جعفر را کشيد و گفت:اي عمو! پس بايست که من سزاوارترم به نماز برپدرم
جعفر که رنگ از چهره اش پريده بود عقب رفت و آن کودک پيش ايستاد و بر پدر نماز خواند
خبر وجود فرزندي از امام حسن عسگري(ع) انتشار يافت و مأموران حکومتي به سعايت جعفر کذاب بر تفتيش و جستجوي خود شدت بخشيدند. در اين راه آزار و اذيتهاي فراوان براي خانواده حضرت عسگري(ع) فراهم آوردند. ولي تلاشهاي آنان حاصلي در بر نداشت.
جعفر کذاب نيز از ادعاي خود طرفي نبست و تنها توانست ميراث آن حضرت را به يغما برد. در هر حال سلسه امامان دوازده گانه از هم نگسست و امامت الهي ادامه يافت. ولي پيگيري و تعقيب دشمن خطري بس جدي بودکه جان امام دوازدهم را تهديد مي کردهمين امر وپار ه اي از عوامل ديگر ايجاب مي کرد که آن حضرت در غيبت به سر برند و به دور از ديده مردم زندگي کنند.
البته نهان زيستي مختص حضرت مهدي(عج) نيست بلکه در زندگي بسياري از پيامبران و خود امامان هم پيشينه ديريني داشته است. در قرآن مجيد از پنهان زيستي پيامبراني چون حضرت ابراهيم، حضرت موسي و حضرت عيسي ياد شده است. پيامبر اسلام و امامان(ع) مسئله غيبت آخرين حجت را به مردم خاطر نشان مي کردند و هر گونه شک و ترديد را در اين مورد از دلهاي آنان مي زدودند
غيبت حضرت مهدي(عج)
غيبت امام دوازدهم دو مرحله دارد. يکي غيبت صغري( کوتاه مدت) و ديگري غيبت کبري( دراز مدت). غيبت صغري بنا به قول مشهور از سال 260 هجري، ابتداي امامت حضرت مهدي(عج) آغاز شد و حدود 69 سال به طول انجاميد. برخي عالمان چون شيخ مفيد و سيد محسن امين عاملي آغاز غيبت صغري را از هنگام ولادت آن حضرت به شمار آورده اند، زيرا در آن سالها نيز حضرت به دور از نظرها مي زيسته است. با اين حساب دوره غيبت صغري 74سال مي شود.
حضرت مهدي(عج) در دوره غيبت صغري چهار تن از شيعيان صالح خود را به عنوان سفير معرفي کردند که هر يک پس از وفات ديگري به انجام اين وظيفه بزرگ مي پرداختند. اين چهار تن سؤالات و مشکلات مردم را به آن حضرت عرضه مي کردند و پاسخهاي ايشان را به مردم مي رساندند.
نخستين واسطه امام و مردم، ابو عمر و عثمان بن سعد عمري بود که پيشتر از جانب امام هادي و امام حسن عسگري عليهما السلام نيز به مقام سفارت منصوب شده بود.
پس از درگذشت عثمان بن سعد، فرزند وي، محمد بن عثمان به فرمان امام زمان(عج) منصب پدر را بر عهده گرفت.
شيخ طوسي درباره اين پدر و پسر آورده که نامه هاي صاحب الامر(عج) توسط عثمان بن سعيد و پسرش ابو جعفر محمدبن عثمان به دست شيعيان و خاصان پدرش ابو محمد(ع) مي رسيد. اين نامه ها حاوي امرو نهي و پاسخ به سؤالات شيعيان بود.
محمد بن عثمان در آخر جمادي الاول سال 304 يا 305 هجري از دنيا رفت. هنگامي که حال او در بستر بيماري رو به وخامت گذاشت جماعتي از شيعيان بر بالين وي گرد آمدند و به او گفتند: اگر حادثه اي برايتان پيش آيد چه کسي به جاي شما خواهد بود ؟ او در پاسخ گفت: اين ابوالقاسم حسين بن روح بن ابوبحر نوبختي جانشين من است. او سفير بين شما و صاحب الامر عليه السلام، وکيل او و مورد اطمينان و امين است. به او رجوع کنيد و در کارهاي مهم به او اعتماد کنيد. مرا امر شده بود که اين را ابلاغ کنم و ابلاغ کردم.
حسين بن روح نوبختي از زمره ده کارگزار محمد بن عثمان در بغداد بود و سالهاي درازي را با او همکاري و معاشرت داشت. اين کارگزاران با شيعيان در ارتباط بودند و به امور آنان سامان مي دادند. وي در ماه شعبان سال 326 هجري در گذشت.
آخرين سفير، ابوالحسن علي بن محمد سمري بود که به وصيت حسين بن روح نوبختي از جانب حضرت صاحب الامر(عج) به اين منصب انتخاب شد. وي پس از گذشت سه سال در نيمه شعبان سال 329 هجري چشم از جهان فروبست.
مزار اين چهار بزرگوار که به ' نواب اربعه' مشهورند در شهر بغداد واقع شده است حساسترين فرازدوران غيبت صغري مرگ علي بن محمد سمري بود. زيرا همزمان با مرگ او دوران ارتباط مستقيم با امام زمان به انجام رسيد و عصر غيبت کبري آغاز شد.
شش روز پيش از آن که علي بن محمد سمري از دنيا برود نامه اي خطاب به او از ناحيه مقدسه صادر شد که در آن آمده بود: به احدي وصيت مکن که پس از مرگت جايگزين تو شود، چون كه غيبت كبري آغاز شده و ديگر ظهوري در کار نيست مگر پس از اذن خدا عز وجل و آن پس از مدت دراز و سختي دلها و پر شدن زمين از ستم باشد.
به اين ترتيب آفتاب طلعت آن حجت الهي به طوري کامل در پس پرده غيبت قرار گرفت و دوران ارتباط مستقيم با آن حضرت به پايان رسيد.
با وجود اين، آن حضرت امام زمين و زمان است و حجت خداي. گرچه شخص ايشان از ما نهان است ولي حکمش بر ما عيان است. اميرالمؤمنين(ع) بر فراز منبر کوفه فرمود: اگر جسم حجت خداي از ديده مردم در حال هدايتشان پنهان شود دانش و آداب او در دلهاي مؤمنان ثابت است و آنها را به کار مي بندند.
روشن است که دانش و آداب امام عصر(عج) همان قرآن و سنت او و نياکان پاک اوست و اهل ايمان تکليف دارند تا روز قيامت به قرآن و سنت عمل کنند و لحظه اي از اين کار باز نمانند.
مطالب مشابه :
مقاله ای با موضوع " امام زمان(ع) در قرآن "
مقاله ای با موضوع " امام زمان(ع) (ملاقات باامام زمان عج) شناخت كوتاه از حضرت مهدى(عج)
مقاله
امام زمان (عج در هر گوشه ای از جهان هر کاری که انجام بگیرد با اذان آن حضرت خواهد بود و
مقاله ای درباره امام زمان
مقاله ای درباره امام زمان - » مقاله ای درباره امام در مورد تبعيت از امام زمان
مقاله ای درباره امام علی (ع)
مقاله ای درباره امام علی امام زمان. امام علی(ع) زودتر از تمام مردم عصر خود به خدا و
مقاله ای در مورد سيره عملي و سيماي امام زمان (عج)
در مورد تبعيت از امام زمان مقاله ای در مورد سيره عملي و سيماي امام زمان, عج, مقاله ای
مقاله در مورد امام زمان
مقاله در مورد امام زمان که وجودش چون جرعه ای آب از تشنه ای رفع عطش می کند آنگاه که
مقاله ای در مورد امام زمان
مقاله ای در مورد امام خیمه ای از مو که نورش ادامه نامه های امام زمان روحی وارواه
مقاله ای درباره ی اصول تربیت از دیدگاه امام علی(ع)
مقاله ای درباره ی اصول تربیت از دیدگاه امام خودنخواهی رسید، و تا زمان مرگ بیشتر
مقاله ای در مورد حضرت مهدی(عج)
مقاله ای در حاكم از زمان امام ظاهر شد و از قول امام گفت: ای مردم قم با شما
برچسب :
مقاله ای از امام زمان