تجربیات من در دوران معلمی

انسان موجودی است بالقوه وتکامل پذیر نیروهای درونی انسان خود

به خود آشکار نمی شود مگر این که شرایط لازم برای بروز آن فراهم شود. اگر کودکی را در روزهای اول تولد دور از محیط یادگیری،در جنگلی رها سازیم و فرضا بیست سال بعد سراغ او برویم، اگر به شکل معجزه آسایی زنده مانده باشد، با موجودی

روبه رو خواهیم شد که فقط شکل وظاهر انسان رادارد.

پس لازمه ی بروز توانایی ها واستعداد های انسان یادگیری و آموختن است .شرط لازم برای رسیدن به مرحله ی کمال تعلیم و تربیت است. هدف اصلی تعلیم وتربیت این است که در رفتار فرد یعنی در دانش، مهارت ها و عادات ونگرش های او تغییر مثبت ایجاد کند.

سقراط معتقد است (تربیت ایجاد عشق به حقیقت در فرد است).

یکی از هدف های مدرسه این است که به دانش آموز کمک می کنند

تا شهر وندی مفید برای جامعه ی خود باشد.

جامعه ی خود را خوب بشناسد ودر تصمیمات فردی اجتماعی آگاهانه وعاقلانه عمل کند.

هدف دیگر مدرسه این است که هر فرد دانش آموز کمک کند تا توانایی های، رغبت ها واستعدادهای خود را گسترش دهد.

مسئولیت پیشبرد کمال شخصی ورشد فضیلت ها را در خود به عهده گیرد .

از دیگر هدف های مدر سه این است که ارزش های هنری و ذوق زیبا شناسی را در هر دانش آموز گسترش دهد.

بسط ذوق و رغبت به آثار هنری، موسیقی ، ادبیات و ...عواطف انسان را تقویت کرده و به هستی او معنی ونشاط می بخشد. به او

می آموزد که از زیبایی های هستی صدای ترنم باران،آواز پرندگان،

هلهله آبشار،صفای دشت وکوهستان،تلون رنگها،رقص پروانه ها

ودیگرنعمات موجوددرس محبت وکرامت بیاموزد.

شاکروسپاسگزارخالق باشدوذات پاک انسان رابه خشونت،پرخاشگری،

برادرکشی،جنگ وستم وبی عدالتی نیالاید.

وبالاخره یکی دیگرازهدفهای مدرسه باید این باشد که به دانش آموز

درآماده شدن برای یک حرفه وشغل سودمنددرجامعه کمک می کند.

کاری که متناسب با توانمندیها واستعدادهای اوباشدوبتواندبرای او

احساس امنیت اعتمادبه نفس واحترام به نفس وبرای جامعه رشدو

شکوفایی واستقلال ببارآورد.

«هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون»

آیاآنان که به سلاح علم مجهزندباافرادی که باجهل ونادانی دست بگریبانندباهم برابرند.(سوره زمرآیه9)

من ازابتدای کودکی علاقه زیادی به معلمی داشتم.وتنهابازی دوران

کودکی بابرادرکوچکترم معلم بازی بود.به تدریج مراحل زندگی را

طی نمودم .درسال دوم متوسطه به دلیل علاقه به رشته فرهنگ وادب

دردبیرستان فاطمه زهرا مشغول به تحصیل بودم.دراواخر سال با

اطلاعیه ای ازطرف وزارت آموزش وپرورش درروزنامه های

کثیرالنتشارروبروشدم که دانشسراهای تربیت معلم سراسر کشور

اقدام به جذب نیروازبین دانش آموزان سال سوم راهنمایی وسال

دوم دبیرستان می نماید.

ازآنجایی که علاقمند به این شغل بودم وازهدفهای من درزندگی

رسیدن به آن بود.اقدام به ثبت نام نموده ودرآزمون سراسری در

اوایل تیرماه همان سال شرکت نموده وموفق به کسب رتبه لازم

شدم.پس ازاعلام اسامی قبول شدگان مقررشدمصاحبه ای نیزاز

آنان صورت گیرد.من به همراه خانواده ام به شهرستان نطنز رفتیم

پس از مصاحبه واعلام قبولی درآن محل تحصیل هرکدام ازما

اعلام شدومن دردانشسرای الزهرا شهرستان تیران وکرون ازتوابع

شهرستان نجف آباد پذیرفته شدم.

پس از انجام معاینات پزشکی،مبنی برسلامتی جسمی وروانی و

تعهد محضری به آموزش وپرورش برای خدمت پس از فراغت

از تحصیل درهرجایی که ابلاغ میگردد،وارد این رشته شدم.یکی

ازمعاونین اداره آموزش وپرورش شهر تیران درجلسه ای با ماو

خانواده مان داشت اظهار داشت:شمابایستی بعداز فراغت از تحصیل

در روستاهای دور افتاده وصعب العبوراستان خدمت کنید. بعضی از

این روستاها درزمستان با برف بسته شده وتنها از طریق بالگرد به

آنها غذاولوازم ضروری می رسد.ازهمین حالا تصمیم خود را بگیرید

درهمان لحظه پدرم گفت:آقا اگر دخترم عاشق کارش باشد وشغلش

رادوست داشته باشدحتمااین سختی ها برایش شیرین خواهد بود.

وگرنه ازاینجا برمی گرددبه شهرمان.

هنوز حرفهای پدرم درگوشم زمزمه می شودکه درآن موقعیت حساس

به من امید وآرامش داد.تادرانتخاب هدفم مصمم بمانم.

پس از 2سال فراغت از تحصیل باشور وشوق وصف ناپذیری به

شهرمان باز گشتم و اماده انجام رسالت خطیرتعلیم وتربیت فرزندان

عزیزوآینده ساز میهن شدم.

در اولین فرصت خودراجهت طی مراحل استخدام باتوجه به ابلاغ

شماره 10814/15ج 13/5/72به آموزش وپرورش معرفی نمودم.

واز ابتدای مهرسال72دردبستان ارشاد روستای علوی شروع بکار

نمودم.

درآن سال من درکلاس دوپایه سوم وچهارم تدریس می کردم.

ودر پایان سال طی حکمی به شماره6282/د 4/11/72 ازسازمان

اموراستخدامی کشوربه استخدام قطعی در آمدم.

پس از گذشت 4ماه طی ابلاغ 710/150110حکم استخدام قطعی

من ودیگر همکارانم که با من شرایط یکسان داشتند لغو اعلام گردید.

شوک بسیارعجیبی به ما وارد شدکه چرا این اتفاق افتاده است؟اما

جواب درست ازطرف هیچ کس داده نمی شد.

3ماه تعطیلی مدارس ماتصمیم گرفتیم پیگیر حقوق از دست رفته مان

باشیم. مراجعات زیادی به اداره آموزش وپرورش کاشان ،دفتر امام

جمعه شهرکاشان،فرماندار، اداره کل آموزش وپرورش اصفهان

دشتیم .برخی از این سازمانها پیگیری داشتند اما روزها سپری شد

وما به نتیجه ای نرسیدیم.

سپس باهمکارانم به وزارت آموزش وپرورش ومجلس شورای اسلامی

سازمان اموراستخدامی ودفتر روزنامه کیهان برای چاپ نامه اعتراض

میرفتیم.ازهیچ تلاشی برای باز پس گیری حق خود فروگذار نکردیم.

بعداز گذشت این همه سختی ازطرف آموزش وپرورش خبر آمد که

می توانید مشغول بکار شوید اما بصورت حق التدریس نه استخدام!

درمهرماه سال73به روستای تالارنیاسررفتم وباکلاسی 3پایه مختلط

دختر وپسروکلاسهای دوم،سوم،پنجم تدرس خودرا آغاز نمودم.

درهمان سال هم ناملایمات زیادی را پشت سر گذاشتم که از آنها با

خاطره بد یاد نمی کنم .

بلکه همه آنهادرس زندگی وتجربیات فراوان را به من آموخت.

درهمین سال نیز من در رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور آران

پذیرفته شدم.

مهر سال 74درروستای رحق باهوای بسیار سرد زمستانی باطی

مسیری طولانی تا دبستان در پایه های سوم وچهارم مشغول به

تدریس شدم.درپایان همان سال با پشت سر گذاشتن سختیهای فراوان

که مجال باز گویی آنها نیست ،خبر بدی را از آموزش وپرورش

دریافت کردیم.وآن خبر این بود که سال آینده نمی توانید حتی به

صورت حق التدریس هم کار کنید تا تکلیف شما روشن شود فعلا

در خانه بمانید.

دوباره من وسایر همکارانم تلاش های خود را شروع کردیم این

بار به شکل دیگری ،اعتراضات خودرا آغاز کردیم وآن هم طرح

شکایت از اداره آموزش وپرورش به دیوان عدالت اداری بود.

سپس همگی به دیوان عدالت اداری رفته ودادخواست خود را مبنی

بر از پس گرفتن حکم استخدام تنظیم نمودیم.

دیوان عدالت اداری نیز پس از تشکیل جلسه ودادن حق به ما اداره

آموزش وپرورش را ملزم به اجرای حکم استخدام وپرداخت حقوق

از دست رفته،نمود.

درتاریخ 21/1/76 باتلاش بی وقفه من وهمکارانم دوباره به استخدام

آموزش وپرورش در آمدیم.وموفق به پس گرفتن حقوق خود شدیم.

برای تمامی کسانی که به ما یاری رساندندواز هیچ تلاشی سر باز

نزدند طلب خیر در دنیا وآخرت دارم .

پس از اتمام تحصیل در دانشگاه تغییر مقطع داده وبا گذراندن یک

دوره 200ساعته به پست مشاور مدرسه نائل شدم .وتا کنون در این

رشته ودر مراکز مختلف آموزشی مشغول بکار هستم.

وبااین باور وعقیده قسم یاد کردم که یار ویاور صمیمی در کنار

دانش آموزان وآینده سازان این سرزمین باشم.

وبا راهنمایی من بتوانند آینده ای روشن در پیش داشته باشند.هدایت

صحیح من می تواند دانش آموزان رابا افتخار وسربلندی ودرخشش

چشمگیر به مدارج علمی بالاتر برساند.

وچه زیبا وشورانگیزاست زمانی که پرواز قدسی فرزندان عزیزمان

رادر آسمان آبی وبی انتهای دانایی ومعرفت می بینیم.وچه مسرت

بخش است نام جوانان پاک دل که گوهر وجودشان رابه صفات و

ملکات اخلاقی اهل بیت می آرایندو سیرت نیکویشان زینت شریعت

وآیین پاک محمدی (ص)می گردد.

ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که دراین گنبد دوار بماند

تجارب

الف-تدریس در مناطق روستایی

مناطق روستایی درمقایسه با مناطق شهری در امر آموزش از اختلاف

چشمگیری برخوردار است.

1-کمبود امکانات شامل معلم ،مواد آموزشی،تجهیزات برای تدریس

2-نقش تولیدی کودکان در خانواده های روستایی

3-فقدان فرایندهای تقویت آموزش در محیط روستا

4-وجود کلاسهای چند پایه ومختلط

5-صعب العبور بودنبرخی از نقاط روستاها

6-تجربه ومدرک تحصیلی معلمان در روستا

ب-تدریس در کلاس درس منوط به رعایت شرایط زیر است:

1-معلم باید درس را با روی موجه ومنطقی وبا در نظر گرفتن تفاوت

فردی دانش آموزان ومتناسب با سن آنان ارائه کند.

2-معلم باید برای دانش آموزان به خاطر به کار گیری آموخته ها

فرصت تمرین مناسب را فراهم سازد.

3-معلم باید انتظارات وتوقعات خود را از دانش آموزان برای آنان

بیان کند.

4-معلم باید نظارت وارزشیابی از عملکرد دانش آموز را طوری

اجرا کند که دانش آموز از اشتباهات خودپندگیرد.

از تجارب من در تدریس بهره گیری از روش بحث ومذاکره آزاد بود.

در خصوص بهتر نمودن درس وشناخت نقاط ضعف درسی،وبالابردن

کیفیت آموزش بسیارموثر است.

یکی دیگر از روشهای من ایجاد فضای شاد به دور از خشک بودن

وجدیت درکلاس ،زیرا معتقدم جدی بودن وخشک بودن در کلاس

دانش آموزان را از معلم ودرس گریزان می کند.وفاصله ای عمیق

را بین معلم ودانش آموز ایجاد می کند.همیشه دانش آموزان من را

با این صفت توصیف می کردند:خانم شما خیلی مهربونی

ج-تدریس درکلاسهای چند پایه

من درطی 3سال از خدمت خوددر کلاسهای چند پایه تدریس می نمودم

این کار بسیار سخت وطاقت فرساست.چون در بعضی ا زاین پایه ها

درروستاها کلاسها مختلط نیز بود.شیطنت های پسران وکنترل نظم

کلاس ،آموزش در زمان 45 دقیقه به تمام پایه ها، پرسش از درسهای

قبل ،دیدن تکالیف ،و..........

دربازدیدی که یکی از معلمان راهنما به کلاس سه پایه من داشت ،و

ناظر این سختی شده بود اذعان داشت که اداره کلاس کاری بسیار

بسیار دشوار است.و صبر وحوصله ای که من در مقابل این سختی

داشتم راتحسین نمود.

د-حضور معلمان راهنما در مدارس روستا

راهنمایان تعلیماتی درآموزش وپرورش می بایستی از معلمان مجرب

متعهد،علاقمند،مخلص وبا کار آمد انتخاب شوند.

کلیه مدیران ومعلمان راچه با تجربه چه کم تجربه مورد تکریم قرار

داده وبه طرق مختلف به شخصیت آنان احترام بگذارند.

به اظهار نظرهای مدیران ومعلمان وسایر کارکنان مدرسه توجه نشان

داده وشنونده خوبی باشند ودر رفع مشکلات وحل نیازها بکوشند.

نقش راهنمای تعلیماتی در محیطهای آموزشی بایستی براساس تقویت

همکاری ویاری معلم ومدیر باشد نه بر صدور دستوروامرونهی،تا

تحقق هدفهای تربیتی امکان پذیر باشد.

اما من متاسفانه در طی چند سال تدریس با برخورد نا مناسب برخی

از معلمان راهنما روبرو بودم.

برخی از آنان به مامور حضور وغیاب،راهنمای تعقیباتی،مچ گیری

از معلمان شهرت وتبحر داشتند.

معلمی که دوراز خانواده،در یک روستا بیتوته نموده است .باکمبود

امکانات رفاهی برای زندگی در روستا مواجه است وبانبود وسایل

کمک آموزشی برای تدریس روبروست.وبامحدویت های فراوان دیگر

انتظار درک وحس همدردی از طرف مسئولین دارد.به جای دیدن نقاط

قوت به پررنگ نمودن نقاط ضعف می پرداختند.

تجربیات من در دوران معلمی

مطالب مشابه :

نیم نگاهی به خانه فرهنگ جوان در سال 91

31 واحد متخلف در كاشان شناسايي شدند

تجربیات من در دوران معلمی

زندگی نامه سهراب سپهری

بارگاه حضرت ابو لولو(ع) واقع در شهرکاشان

آموزشگاه های بازیگری و نحوه بازیگر شدن

شغل دوم برخی ستارگان ایرانی