شرکت کاله
تاریخچه کاله:
شرکت فرآورده های لبنی کاله در سال 1370 به منظور تامین بخشی از نیاز لبني کشور در شهرستان آمل تاسیس گردید. این شرکت با هدف تولید محصولات متنوع لبنی با کیفیت بالا توسط جدیدترین ماشین آلات و دانش فنی و عرضه آنها به سراسر ایران آغاز به کار نموده است بطوریکه هم اکنون برخی از تولیدات این شرکت را می توان رقیب محصولات خارجی دانست. شركت كاله در سال 1374 به عنوان واحد نمونه صنايع غذايي از وزارت صنایع لوح تقدیر دریافت نموده است. این شرکت با توجه به تنوع محصولات تولیدی در زمره بزرگترین شرکتهای لبنی در دنيا مي باشد. اين شركت در سرتاسر ايران و همچنين بسياري ازكشورهاي منطقه محصولات توليدي خود را توزيع مينمايد و در صدد گسترش محدوده صادرات از غرب به شرق و از اروپا به امريكا مي باشد.
درباره بنیان گذار کاله | |||
| |||
مصاحبه با موسس شرکت کاله
پشتکار و جديت دور انديشانه
61 ساله و اهل آمل است. او نتیجه یک عمرکار و تلاش بیوقفه و خلاقانه است. با او در شرايطي مصاحبه کرديم که به تازگي و پس از ماهها درمان جراحتهاي حادثه تصادف خودرو، برسرکار آمده بود، اما همانند گذشته فعال و پرجنب وجوش. به کارش عشق میورزد و اعتقاد دارد "اين کشور نيازمند تولید و صنعت است. ما چند دانشگاه صنعتي داريم بدون اينکه صنعت داشته باشيم و يا به آن اهميت بدهيم ."
درگفتههاي او هزاران نکته است. ازشکست و تلخ کامي ميگويد، از تدريس خصوصي و پرداخت دستمزد کارگران با درآمد تدريس. از عدم همراهيها، نامراديها ومهم تر از همه بياعتنايي خودش به ناهمواريهاي راه میگوید.
سليماني نمونه یک کارآفرين ايراني است. فکر و ايده نو را در توليد به کار انداخته و به دنبال منابع مالي و تجهيز رفته، خطر را پذيرفته، جانانه تلاش کرده تا توانسته است موفقيت را در آغوش بگیرد. حال که اندکي گشايش ملي پيدا کرده، فرصتي را براي ديدن و کاويدن از دست نميدهد. به اينجا و آنجا میرود تا از روندهاي مشابه در کشورهايي که در اين حوزهها جلوترند خبر بگيرد . نمايشگاههاي صنعت مربوطه را از دست نميدهد. کتابهاي مديريتي ميخواند. با مشاوران مديريت نیز بيگانه نيست. از آموزههاي مديريت به خوبي استفاده ميکند. مجموعه فراوردههايي که زير نظر او توليد و پخش ميشوند بسيار متنوع است طوريکه گاه نگران ميشويم آيا اين همه تنوع گرفتاريزا نيست. با غلامعلي سليماني در پاييز 84 در دفتر کارش در خيابان آذربايجان گفت و گو کرديم .
لطفا خودتان را معرفي کنيد.
غلامعلي سليماني متولد 25/3 / 1325 در شهرستان آمل . دوره دبستان و دبيرستان را درآمل گذراندم و بعد به تهران آمدم. دو سال پشت کنکور ماندم. پس از آن وارد دانشگاه ملي شدم و در رشته رياضي تحصیل کردم. از سال دوم دانشگاه مشغول به کار شدم از همان سال هم شهريه دانشگاه را خودم پرداخت کردم. پدرم بابت اين موضوع يک سال با من قهر کرد. از سال سوم و چهارم هم اولين کسي بودم که به دانشگاه ملي شهريه ندادم. خدا رحمت کند پروفسور پويان را که ميگفت: چرا شهريه نميدهي؟ گفتم: پول ندارم چه کار کنم، حاضر نيستم کار کنم و پول شهريه بدهم. با اين همه پول نفت چه اثري دارد که من شهریه بپردازم يا نپردازم ؟گفت: سال قبل چه کار کردي؟ گفتم: سال قبل از بانک گرفتم. گفت: چرا الان نميگيري؟ گفتم: صلاح نميبينم، حالا من باید بمانم يا بروم؟ گفت: بمان. بعد گفتم: استاد شما ماهیانه سیصد تومان به دانشجويان پرداخت میکنید. امکان دارد به من هم اين پول را بدهيد؟ گفت: نميدانم تو آمدي شهريه بپردازي يا شهريه بگيري؟ با این وجود پذيرفت ماهیانه آن سيصد تومان را به من نیز بپردازد .
در دوران سربازي هم کار ميکردم . يک روز ميرفتم دانشسرا درس ميدادم. بقيه روزها هم تدريس خصوصي ميکردم. همان روزها شرکتي راه انداختيم و تلاش کرديم پروفورم بفروشيم . سفارتهاي مختلف ميرفتيم و نشاني به دست ميآورديم. آن زمان پروفورم را بيشتر براي اقلامي ميخواستند که در ساختمان به کار ميرفت .
از سال 50 تا 57 که به صورت جدي کار را شروع کردم، دو شرکت تاسيس کردم. يکي همان شرکت پروفورم و شرکت دیگری هم به نام مارکتينگ سرويس. اند. ريسرچ که با يک آمريکايي و يک هندي تاسيس کرده بودم. اين شرکت درآمدي داشت و هزينههاي شرکت ديگر را نیز جبران ميکرد. و برای بقیه مخارج از بانک وام ميگرفتيم. خلاصه انقلاب که شد آن دو از ايران رفتند . شرکتها عملا سود آوري نداشتند . با تدريس خصوصي، هم امورخودم را ميگذراندم و هم حقوق کارمندان را ميدادم .
سال 1356، در مکان فعلی شرکت کاله کارم را شروع کردم. اين مکان مال خواهرم بود، ميخواستند اين جا را ماهي هفده تومان اجاره بدهند. به خواهرم گفتم اين مکان را از شما ماهي بيست تومان اجاره ميکنم. گفتند :مگر تو پول داري؟ چه طور ميتواني اين کرايه را بپردازي ؟ گفتم: نه، کار ميکنم پول در ميآورم و کرايه شما را ميپردازم .
بالاخره همين مکاني را که امروز ميبينيد از خواهرم اجاره کردم و از صفر شروع کردم . پخش سوسيس و کالباس را با شرکت کالباسسازي گيلان آغاز کردم. قضيه از اين قرار بود که آن زمان پودر سير کيلويي 28 تومان بود و ما از چين پروفورم گرفته بوديم کيلويي هفت تومان. حتي هفت هزار تومان هم نداشتم که يک تن پودر سير بياورم و کار را راه بيندازم . شرکت گيلان قبول کرد پنج تن درخواست بدهد و ما پنج تن برايش آورديم و به آنها تحويل داديم . بعد يک روز مدير شرکت گیلان آمد و گفت الا و بلا بايد با من کار کني . گفتم: من خودم شرکت دارم. گفت: تو آدم پيگير و سالمي هستي . حدود دوسال و نيم حداقل هفتهاي دومرتبه به من زنگ زدي که يک تن يا پنج تن پودر سير بفروشي. به خاطر اين کار و پيگيريهايت حتما بايد با من کار کني . گفتم : من شرکت دارم. خودم کار ميکنم دليلي ندارد آن را ول کنم. البته وضعمان هم خوب نبود . گفت: نه، حتما بايد با من کار کنيد. در نهايت با آنها به توافق رسيديم که با هم همينجا پنجاه پنجاه کار کنيم . قرار شد پخش گيلان را راه بيندازيم . در ضمن خريد موادشان را از خارج و داخل تامين کنم. قرار شد ماهي ده هزار تومان به من بدهند . دو سه ماهي که گذشت گفتند نميخواهيم در پخش با شما شريک باشيم .
مدت دو ماهي که آن جا بودم توليد کارخانه سه برابر شد. قبلا هر روز چهار تن توليد ميکردند، اما ما چهار تن را به دوازده تن رساندیم. قبل از آن يک وانت جنس مي آورديم قرار بود يک هفته اي بفروشيم. حالا هر روز يک کاميون جنس ميآمد و ما مي فروختيم. کارگرها را تشويق مي کردم روز و شب کار کنند و دست مزدشان را هم خودم مي دادم. آن طرف در پخش سود مي بردم و روزي پنج تومان يا ده تومان به کارگرها مي دادم و آن ها هم مي ماندند و کار ميکردند. ميکائيليان شريکي داشت که مي گفت در اين کارخانه يا جاي اين آدم است يا جاي من. شما انتخاب کنيد. اين آقايي که اين جوري کار مي کند دو روز ديگر صاحب اين کارخانه است. من نمي توانم اين موضوع را تحمل کنم. در نهايت، من با آن ها حساب و کتاب کردم و از هم جدا شديم. اما بعد از فوت ميکائيليان همسر ايشان دوباره سراغ من آمد و گفت، شما بايد در توليد به ما کمک کنيد و بدون اين که شريکش متوجه شود من در توليد با ايشان پانزده در صد سهيم شدم و کار را شروع کردیم. ظرفيت کارخانه را همان دوازده تن حفظ کردم. چون وضع مالی ام خوب شده بود ،آن ده هزار تومان را هم از آن ها نمي گرفتم .
آن زمان آن ها يک سري دستگاه هايي داشتند که نصب نکرده بودند و همسر ميکائيليان با شريکش سر اين موضوع اختلاف داشت. شريک ميکائيليان نمي خواست دستگاه ها نصب شود. همسر ميکائيليان به من گفت ،چه کار کنيم. گفتم : کارخانه که حتما نبايد در گيلان باشد. مي توانيم در آمل کارخانه بزنيم. مجوز گرفتيم و من با يکي از دوستانم که تجربه کار در شرکت هاي پيچک، و يک و يک را داشت صحبت کردم و از او خواستم با ما کار کند . گفتم هر چه پيچک به تو مي دهد من 25 در صد بيش تر مي دهم بيا با من کار کن .
در نهايت رضايت آن آقا را گرفتم، اما بعد خانمشان گفتند من آمل زندگي نمي کنم و دوست دارم تهران بمانم. ايشان در وزارت صنايع کار مي کرد گفتم شما يک مجوز کالباس سازي براي من در تهران بگير آن وقت ما هم مي آييم تهران. اين خانم شيرازي بود و خداوند به تازگي فرزندي به آن ها داده بود و مادرشان براي مراقبت از فرزند ايشان به تهران آمده بود. من براي ديدن آن ها به منزلشان رفتم و ديدم اين خانم تا چند روز ديگر بايد سر کار برود و نوزاد احتياج به مراقبت دارد و به هر حال اوضاع حسابي ناجور است . گفتم چرا با خودت لج مي کني. تو مي تواني برگردي شيراز در وزارت صنايع کار کني مادرت هم از پدرت و هم از بچه ات نگه داري کند و يک مجوز هم براي ما مي گيري ما هم مي آييم آنجا و يک کارخانه سوسيس و کالباس سازي درست مي کنيم. من آنجا نماينده پخشي داشتم که با او تماس گرفتنم و گفتم شما جايي سراغ نداريد که براي ما اجاره کنيد من مي خواهم شيراز کارخانه بزنم . گفتند من خودم يک جايي دارم . من و شريکم رفتيم و محل را ديديم . خلاصه قرار شد که به اندازه اجاره قانوني محل پخش کننده شيرازي سهام بدهيم. ماشين ها را از کارخانه گيلان برداشتيم و آن دوستم را هم که تجربه کار و توليد در دو کارخانه را داشت مدير توليد کرديم. حالا کارخانه آماده بود، اما پولي نداشتيم که گوشت بخريم و ماشين ها را راه بيندازيم. از هر که مي شناختيم پول قرض گرفتم و گوشت خريدم. فردي از نزديکان ميکائيليان در کارخانه اش کار مي کرد. به او گفتم تو در سوسيس و کالباس سازي استادي من مي خواهم بيايي شيراز و اين کاري را که بلدي به ما ياد بدهي او هم قبول کرد. تمامی اين ماجراهايي که گفتم قبل از انقلاب اتفاق افتاد.
اوايل انقلاب بود . يک روز ساعت شش صبح داشتم مي رفتم دفتر که يکي از اين پخش کننده ها ي دوره گرد به نام شاطر حسين جلوي من را گرفت و سلام کرد. گفتم چه طوري؟ زد توي سرش و گفت بدبخت شدم. گفتم چرا ؟گفت من، نه تا بچه داشتم ديروز خانمم يک دو قلو به دنيا آورد، حالا شدند يازده تا. تو هم که سوسيس کالباس نداري من مانده ام اين يازده تا بچه را چه طوري سير کنم. گفتم خدا بزرگ است، ناراحت نباش. اما واقعيتش براي شاطر حسين ناراحت شده بودم . همان موقع يکي از مشتري هايم که برايش دو دستگاه همبرگرزني وارد کرده بودم با من تماس گرفت و گفت من اين دو دستگاه را نمي خواهم. هر جور که مي تواني اين ها را رد کن و پولش را برايم بفرست. ساعت هشت بود و از گيلان هم سوسيس و کالباس نيامده بود. مي گفتند گوشت نيست. عصر رفتم يک چرخ گوشت خريدم و تصميم گرفتم در همين دفتر همبرگرسازي راه بيندازم. آن دو دستگاه همبرگر ساز را هم که براي مشتري آورده بودم ،خودم برداشتم . با آدم هايي که در اين زمينه کار کرده بودند صحبت کردم و از آنها خواستم همبرگر سازي را يادم بدهند . روز اول از ساعت شش صبح تا ساعت دوازده شب به کمک چهار کارگر،197 عدد همبرگر زديم. سوسيس و کالباس کم بود. امثال شاطر حسين هم تعدادشان زياد بود،آنها مي آمدند جلوي شرکت و همبرگر ها را تازة تازه مي بردند و حتي به سردخانه هم نمي برديم. بنابراين، همبرگر را در همين شرکت راه انداختيم و سوسيس و کالباس در شيراز راه افتاد .
از پدر و مادر و خانواده خود بگوييد .
من در يک خانواده صد درصد مذهبي بزرگ شدم. پدرم وکيل دادگستري بود. آن زمان بيش از چهار کلاس درس نبود. مادرم هم همان چهار کلاس درس را خوانده بود. پدرم از مکتب خانه شروع کرده بود چون علم و درس جديد در آن زمان نبود. بعد از مکتب به تهران آمده و در تهران درسش را تمام کرده بود. ابتدا معلمم بود و بعد وکيل دادگستري شد .
شما فرزند چندم هستي ؟
از پدرم دهم و از مادرم اول .
چند خواهر و برادر داريد ؟
برادرانم همه در سنين پايين فوت کردند. الان دو برادر و دو خواهر دارم. که همه از من کوچکترند. يک برادر، مدير عامل فراورده هاي گوشتي آمل و ديگري مدير عامل کاله است .
وقتي شما صحبت ميکنيد معلوم است محور همه فعاليت ها يک نفر بوده، غلامعلي سليماني . از کي حس کرديد نمي توانيد با ديگري کار کنيد؟ من هميشه حس مي کردم مي توانم با ديگران کار کنم. اما اين جا آدم ها خيلي اهل کار نيستند. همه آدم ها يي که ابتدا کار را با من شروع کردند، به زور مجبورشان مي کردم شريکم شوند. مثلا موقعي که همبرگر سازي را شروع کردم از يکي از دوستانم خواستم بيايد و با من کار کند پيشنهاد کردم پنجاه در صد بيش از کار سابقش به او حقوق بدهم و در سود هم شريکش کنم. گفت اگر نتواني پولم را بپردازي چه؟ البته درست ميگفت ،چون آن موقع پولي نداشتم. مي رفتم تدريس خصوصي مي کردم تا سر ماه بتوانم پول ايشان را بپردازم .
پس رشته رياضي خاصيتش همين است؟
نه . دو خاصيت دارد. اول اين که سلول هاي مغزي آدم را باز مي کند. آدم مي داند که چه راهي را بايد برود . البته به ديگران جسارت نمي کنم .
من هنوز منتظرم پاسخ سوال قبل را بشنوم.
از کلاس هشت و نه به اين فکر بودم که کار آزاد داشته باشم. آن موقع به هم کلاسي هايم که الان بعضي از آن ها همکاران من هستند، مي گفتم ما مي توانيم با دو هزارتومان يک تاکسي بخريم و در شهر آمل با هم کار کنيم. آن موقع مي توانستيم اين کار را بکنيم. به ويژه اين که يکي از دوستانم وضع خوبي داشت و مي توانست اين پول را فراهم کند. اما همکلاسیهایم به من مي خنديدند و مي گفتند توخل شدي.
بعد در دانشگاه هم به اين فکر مي کردم که بايد کار کنم. با اين که در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودم، اما مرتب به اين فکر مي کردم که بايد کسب وکار راه بيندازم. پدرم مخالف بود. مي گفت آدم بايد عالم باشد. بايد درس بخواند. چون خودش عاشق درس خواندن بود. اما من اعتقاد نداشتم که آدم بايد فقط درس بخواند. مي گفتم آدم بايد زندگي کند. براي زندگي علاوه بر اين که نياز به فکر و عقل هست، نياز به پول هم هست. براي به دست آوردن پول هم بايد کار کرد. بنا بر اين هميشه به اين فکر مي کردم که چه کاري بايد انجام دهم. آن موقع که دانشجو بودم بيش از ماهي هزار تومان در آمد داشتم. سيصد تومان از دانشگاه ميگرفتم . هفته اي دو روز هم در يک مدرسه کار مي کردم. ماهي سيصد تومان هم آن جا در آمد داشتم. ماهي ششصد يا هفتصد تومان هم تدريس خصوصي مي کردم. خلاصه وضعم از بقيه دانشجو ها بهتر بود. چون عقيده داشتم بايد پول در بياورم تا بهتر زندگي کنم. از همان موقع مي گفتم با کساني که کار مي کنم حتما نبايد پول داشته باشند بايد يک طوري آن ها را شريک کنم. مي گفتم شما شريک شويد اين حقوقتان اين هم حق شراکتتان. ديگر هر روز نمي آمدند به من بگويند حقوقمان کم است. در واقع، هر چه در آمد بهتر بود دريافتي آنها هم بهتر بود. آن ها را با علاقه آوردم. توليد را به آن هايي سپردم که تجربه داشتند. البته براي شريک کردن آدم ها هم منطقي داشتم، همه اين افراد را بر اساس روابط و برخوردهايي که داشتم به خوبي مي شناختم. بر اساس اين شناخت هر کدام از آن ها را براي کاري انتخاب مي کردم و در کار با او شريک مي شدم. همه اين افراد پيش از شراکت مشاوران من هم بودند.
در واقع، من هم دستگاه ها و هم بازار را مي شناختم، هم نيازها را مي ديدم، هم صنعت را مي شناختم. از بين سي تا چهل صنعت مختلف صنايع گوشتي را انتخاب کردم. آن شرکت مارکتينگ سرويس . اند . ريسرچ خيلي به من کمک کرد. با اين که بورس، بورس راه و ساختمان بود . من صنايع غذايي را انتخاب کردم . چون مي ديدم آينده بهتري دارد. از صنايع غذايي هم گوشت را انتخاب کردم. چون سوددهي بيش تري داشت .
شما از يک مقطعي بالاخره تشکيل هيات مديره داديد. چند نفر از اعضاي هيات مديره از خانواده شما هستند؟
روزهاي اول که شرکتي را تاسيس ميکرديم مثل شرکت سوليکو يا دمس يا شرکت تهران، براساس شرکايي که داشتيم اعضاي هيات مديره تشکيل مي شد. شرکت آمل را که تاسيس کرديم، چون برادرم آمل بود من و دو تن از برادرانم و يکي از دوستانمان اعضاي هيات مديره شديم. در بوشهر هم هيات مديره چهار نفره بود که همه غريبه بودند. در کاله هم چون سهام دار اصلي خودم بودم اعضاي هيات مديره غير از خودم، دو تن از برادرانم و يکي از دوستانم بودند. اما تصميم گيرنده در همه اين شرکت ها خودم هستم.
نفر چهارم در هيات مديره چه مي کند؟
در واقع، کار خانه ها دو نفره اداره مي شوند. کل کارهاي مربوط به شرکت را انجام مي دهند . کليه برنامه ريزي، بازاريابي، فروش، خريد ماشين آلات با خودم بوده و هست . اين افراد فقط تصميمات من را اجرا مي کنند .
چرا؟ چه فلسفه اي داريد که نمي خواهيد هر يک از اعضاي هيات مديره حوزه خاصي را اداره کنند؟
يک موقعي هست که کار تازه شروع مي شود. ما نه امکانات و نه بودجه اي داريم تا بتوانيم کار را بر اساس روال مهندسان مشاور تنظيم کنيم. هر واحدي که شروع کردم از صفر شروع کردم. يعني حتي زمينش را قسطي مي خريدم. ماشين را هم دست دوم مي خريدم. تمام اين ها را با حد اقل هزينه مي خريدم. به اين راه حل ها هم خودم مي رسيدم. ممکن بود توزيع را به کسي محول کنم. اما با نظر من با دستور من و با برنامه من انجام مي شد. اين همه مسئوليت را به عهده مي گرفتم براي اين که بتوانم کار را جمع کنم. اما امروزکه این شرکت ها شکل گرفته است، شرکت ها را بر اساس سيستم هاي مديريتي نوين اداره مي کنم. يعني مي گويم در اعضاي هيات مديره بايد يک فرد آشنا به امور مالي، فردي آشنا به بازاريابي يا توليد وجود داشته باشد. خودم هم هستم. آن ها هر کدام يک راي دارند، خودم دو راي. چون آن ها را از بين نيرو هاي جوان استخدام مي کنم. همه جا کنار آدم هاي قديمي يک آدم جديد استخدام مي کنم. 99 در صد آن ها فوق ليسانس هستند و از دانشگاه هاي معتبر فارغ التحصيل شده اند. چون مي خواهم از ترکيب تجربه قديمي ها و علم جديد بهره وري خوبي داشته باشم. اين روش را هشت نه سالي هست که پياده مي کنم.
چه چشم اندازي براي اين مجموعه داريد؟ براي نسل آينده آن را چه طور مي بينيد؟
من مي خواهم اين شرکتها را در حد شرکت هاي صاحب نام اروپايي امريکايي پيش ببرم . الان دارم با شرکت هاي بزرگي چون نستله، دنون، کمپينا، بل، هوخلند و امي صحبت مي کنم. با هر کدام در زمينه اي خاص براي سرمايه گذاري صحبت مي کنم. من محتاج پول نيستم، اما به تجربه دويست ساله آنها نياز دارم. اين شرکت ها پس از بررسي هايي که انجام دادند مجموعه ما را به عنوان بهترين در ايران تشخيص دادند. اين براي من افتخار است که بعد از پانزده بيست سال به جايي رسيدم که شرکتي اروپايي ما را قبول دارد. توزيع و فروش را از جايي کپي نکرديم، بلکه ابداع کرديم. پيش از ما هيچ کس در ايران لبنيات را در سراسر ايران توزيع نمي کرد، اما ما اين کار را انجام داديم. از ابتدا روي کيفيت کار کرديم. استاندارد کيفي را از اول براي خودمان در نظر گرفتيم که حتي از استاندارد کيفي در ايران هم با لا تر بود. يعني کيفيت محصولات ما طوري است که اروپاييها آن را در حد استانداردهاي اروپايي مي بينند. با امکانات و تجهيزات و ماشين آلاتي که ما کار ميکنبم در تصور اروپايي ها نيست که بتوانيم محصولات را بااين کيفيت در اين جا توليد کنيم و برايشان شگفت آور است.
به هر حال مسئله جانشين واقعيتي است که نمي توان از آن فرار کرد. آيا فکر کرده ايد اين سازمان بايد بعد از شما هم حداقل به خوبي الان بچرخد؟
صد در صد بايد بهتر از الان باشد. از روز اول به اين موضوع فکر کرده ام. اين مجموعههايي که می سازم هيچ کدام را براي خودم نمي سازم. اين ها را به وجود ميآورم و تحويل يکي از آقايان مي دهم. اگر ديروز من با کمک دوستان، کارخانه اي را راهاندازي کرديم امروز ما در رديف دوم هستيم. رديف اول مديران جواني هستند که اين کارخانه را اداره مي کنند. اگر ما کاله را با چهار ليتر شير راه انداختيم و امروز با چهار صد تن شير و ده تن پنير به کارش ادامه مي دهد، ما در رديف دوم هستيم و مديران جوان اين کار را ادامه مي دهند. روش ما مثل دوي چهار صد متر است. صد متر اول را ما رفتيم، براي صد متر دوم کار را به مديران جوان سپرديم. و آن ها هم بايد صد متر سوم را به ديگران بسپرند. اما شرکت بايد به صورت عمودي بالا برود. من حيفم مي آيد، چون شرکتهاي اروپايي رشدشان از من هم بيش تر است. من مي خواهم شتابم را از آنها بيش تر کنم. مجموعه ام را بهتر کنم. من دنبال نو آوري و تاسيس شرکت هاي جديد هستم.
آيا ضوابط کاله ،شرايط وارد شدن به بورس را دارد؟
من نمي خواهم وارد بورس بشوم.
نميخواهيد شرکت را سهامي عام کنيد؟
نه. من نيازي به پول ندارم. من نياز به اطلاعات و نو آوري دارم. اين ها براي من ميلياردها دلار ارزش دارد. من به کمک اين اطلاعات مي توانم بقيه واحد ها را بهتر بسازم و راهبري کنم. واحدهاي جديد را با اصول اروپايي بسازم.
ضعف هاي عمده نظام سياست گذار ما کجاست؟
من وارد اين مقولات نمي شوم کاري به اين ها ندارم. هر چه باشد من مسائلم را حل مي کنم و تا به حال هم همين اتفاق افتاده است. بگذاريد مثالي براي شما بزنم. دولت و وزير صنايع وقت گفت به تو ارز نمي دهم. مي خواستم کارخانه لبني آمل را راه بيندازم. از وزير وقت در خواست ارز براي وارد کردن ماشين آلات کردم اما نپذيرفتند. اين موضوع مرا نا اميد نکرد. با ارز آزاد ماشين هاي دست دوم خريدم و کارم را راه انداختم . يک روز همان آقاي وزير، کارخانه دارها را جمع کرد تا نسبت به ارزي که از دولت گرفته بودند پاسخ گو باشند. من يک کارتن همراه خودم به جلسه برده بودم. وقتي نوبت به من رسيد کارتن را باز کردم و انواع پنيري را که توليد کرده بوديم به ايشان نشان دادم: پنير گودا، پارمسان، پروسس. پرسيد اينها چيست؟ گفتم مگر نمي خواهيد پنير توليد کنيد. من بدون ارز دولتي اين پنيرها را توليد کرده ام. اين آدم يک مرتبه رنگ و رويش عوض شد . اخلاقش عوض شد و گفت آقايان من فردي مثل ايشان مي خواهم. گفتم شما ارز را به اين ها داديد، کار را از من مي خواهيد؟ گفت چه مي خواهيد؟ گفتم ارز، مجوز. به من دويست هزار دلار بدهيد که اين سه ماشيني که احتياج دارم بياورم. به هر حال من با هرسازي که بزنند مي رقصم تا بتوانم مشکلم را حل کنم . هدف دارم و هدفم پول در آوردن نيست که بگويم براي من مي ارزد يا نمي ارزد. هدف من ايجاد کار است. ايجاد صنعت است. بقاي کشور را در صنعت مي بينم نه تجارت، متأسفانه مملکت به سمت تجارت پيش مي رود.
تنوع محصول شما زياد است. حتي محصولاتي که با سليقه و ذايقه ايرانيها هماهنگي ندارد. به همين دليل بخشي از محصولات شما با استقبال عمومي مواجه نمي شود. با چه نگاهي به توليد محصول جدید مي پردازيد؟
من از ابتدا دنبال نوآوري بودم. هرچيزي که در اروپا مي ديدم مي خواستم اين جا توليد کنم. بعضي از محصولاتم مورد استقبال هم واقع نمي شد. دولت ما را به علت نوآوري جريمه مي کرد. ما جريمه را هم قبول مي کرديم. جنس ما را حراج کردند به اين علت که جنس نو توليد مي کرديم. اما من باز هم جنس نو توليد مي کردم. سهميه من را قطع کردند. اما باز هم جنس نو توليد مي کردم. اين يک خواسته است. يادم مي آيد روزي در شرکت داشتيم ماست مي خورديم. ماست آن موقع 5/2 درصد چربي بود که صنايع شير توليد مي کرد. روي ميز مقداري خامه بود. با ماست مخلوط کردم ديدم چيز جالب و خوشمزه اي است به مدير توليد گفتم فردا بايد ماست خامه اي توليد کني؟ گفت ماست خامه اي چيه؟ گفتم : هيچي چربي شير را بالا مي بري يک کمي هم خامه مي ريزي مي شود ماست خامه اي. چون صنايع شير ( پگاه ) ماست 5/2 درصد داشت به بچه ها گفتم ماست کارخانه ما بايد حداقل سه درصد چربي داشته باشد. ما بايد فرق داشته باشيم. در مورد ماست چکيده هم همين اتفاق افتاد. فکرکردم چرا نبايد ماست سنتي خودمان را توليد کنيم. شايد بيش از يک سال طول کشيد تا ما توانستيم توليد ماست چکيده را ماشيني کنيم .
واقعيت اين است که برايم مهم نبود بازار اين را قبول مي کد يا نه. من توليد و نوآوري را دوست دارم. فکرمي کنم هرکس ذايقه اي دارد. هيچ دليلي وجود ندارد همه از پنير فتا خوششان بيايد. من عشقم توليد و نوآوري است. اين تنوع توليد باعث ضرر من هم مي شود. اما برايم مهم نيست. ضرر را هم قبول مي کنم تا لذت ببرم.
برند کاله:
- کاله :
كاله در گويش طبري خود به 2 معنا ست : نخست ، به معناي زميني كه در آن چيزي كشت نشده و مملو از درخت ها و گياهان خودرو است و در معناي دوم به نوك پستان گاو يا گوسفند اطلاق مي شود كه اين نام خود بازگو كننده اصالت و كلمه اي بس شيرين و آشنا در خطه سر سبز شمال است. نام شركت كاله در صنعت فراورده هاي لبني نيز مترادف كيفيت ، اصالت و تنوع است ..اين شركت بيش از 400 نوع فراورده هاي لبني خود را در حوزه هاي زير به بازار عرضه مي نمايد :
1. پنير: . شركت كاله در حال حاضر بيش از 100 نوع پنير را به بازار عرضه مي نمايند. انواع پنير پروسس و طبيعي با طعم هاي متنوع و در بسته هاي مختلف، خانواده محصولات پنير را تشكيل مي دهند.. پنير سفيد آمل، پنير خامه اي كاله و پنير پيتزاي كاله سهم قابل توجهي از بازار پنير را در ايران و كشورهاي همسايه كسب نموده اند
2. ماست : انواع ماست كم چرب، پرچرب، خامه اي، چكيده، موسيرو ميوه اي ( با طعم هلو،توت فرنگي و...)
3. انواع شير: كم چرب، پر چرب، كم لاكتوز، طعم دار( با طعم هاي كاكائو، موز، خرما، شكلات و ..)
4. انواع دسر: انواع دسر و پودينگ با طعم هاي (نسكافه، زعفراني، توت فرنگي، كرم خامه اي و ...)
5. انواع خامه
6. انواع كره
7. انواع بستني
خط مشی کیفیت شرکت فرآورده های لبنی کاله:
شرکت فرآوردههای لبنی کاله، به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان انواع محصولات لبنی که ارائه محصولات متنوع و متناسب با نیازها و سلایق مختلف مشتریان را سرلوحه کار خود قرار داده است. در راستای جلب و حفظ رضایت مشتریان و بهبود مستمر و اثربخش سیستم مدیریت کیفیت اهداف ذیل را مدنظر دارد:
· جلب رضایت کلیه مشتریان
· افزایش توان رقابتی و استمرار آن جهت کسب بیشترین سهم بازار
· ارائه محصول با کیفیت در تمامی گروههای لبنی منطبق بر استانداردهای ملی و کارخانهای
· طراحی و تولید و توزیع محصولات به صورت کاملا بهداشتی و به موقع
· توزیع محصولات تولید شده به تمام نقاط کشور و تسهیل دسترسی کلیه مشتریان
· ایجاد و ارتقاء فرهنگ مصرف محصولات متنوع لبنی در سطح جامعه
لذا به منظور دستیابی به اهداف فوق، این شرکت اقدام به استمرار سیستم مدیریت کیفیت بر مبنای استاندارد نمود و علاوه برآن راهکارهای ذیل را نیز دنبال مینماید:ISO 9001؛2000(E)
· گسترش فضاهای تولید و ارائه محصولات جدید بر اساس نیاز جامعه
· بهبود کیفیت با مشارکت کلیه کارکنان و پیگیری نظرات مشتریان
· بهبود و گسترش شبکههای بازاریابی و توزیع محصول
· برقراری ارتباط مستقیم با مصرف کنندگان جهت معرفی انواع فرآوردههای لبنی
· گسترش بخش تحقیق و توسعه جهت تولید انواع محصولات لبنی روز دنیا
· ارتقاء دانش و آگاهی پرسنل و فروشندگان محصولات لبنی
مدیرعامل خود را ملزم و متعهد به اجرای موارد فوق دانسته و پشتیبانی خود را از سیستم مدیریت کیفیت طی این خط مشی که از نظر متناسب بودن به صورت دورهای طی جلسات بازنگری مدیریت مورد بررسی قرار خواهد گرفت اعلام میدارد.
- ماک :
در لغت به شیری اطلاق می شود بسیار مقوی که از حیوان نو زاییده گاو یا میش گرفته میشود که چون بر روی آتش بگذارند منجمد می گردد و مایه پنیر میشود .
ماک از سال 1371 بعنوان زیر مجموعه ای از شرکت کاله در زمینه های تولید و بسته بندی ، صادرات و واردات ، خرید و فروش محصولاتی چون ماست (معمولی، خانواده، کم چرب، پر چرب)، پنیر (خامه ای، سفید آمل)، دوغ (ساده ، گازدار) و همچنین خامه تاسیس شده و تا کنون فعالیت خود را در زمینه های تخصصی فوق ادامه داده و پیشرفت روز افزونی را در این حیطه کاری داشته است که این موضوع خود تاثیر بسزایی نیز بر روی کیفیت این محصولات و تقاضای هر چه بیشترآنها را در بازار امروز بدنبال داشته است .
کاله،ایران وجهان
| ||||
| ||||
رستورانهايي كه ميتوانيد كاله را در آنها پيدا كنيد
تعداد زيادي از بهترين رستورانهاي تهران و كرج و ساير شهرهاي بزرگ ايران از محصولات لبني و گوشتي كاله استفاده ميكنند. انواع پنيرهاي طبيعي و پيتزا و ساندويچ كاله از عمده محصولات رستوراني كاله هستند. اين محصولات به صورت فله بستهبندي و عرضه ميشوند. سفارش گيري و توزيع اين محصولات دوبار در هفته صورت ميگيرد. براي سفارش محصولات رستوراني كاله با شمارههاي 66956115 الي 18 تماس بگيريد.
|
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
مراکزفروش: شركت كاله با 11 مركز پخش مستقيم و 112 نماينده فروش در سراسر ايران، انواع محصولات لبني، بستني، غذاي آماده و محصولات گوشتي را در دسترس عموم مصرفكنندگان قرار ميدهد.
****دانش و فناوری تولید ماست میوهای برای نخستین بار در ایران توسط محققان شرکت کاله با انجام مطالعات و تحقیقات مختلف بر روی فرآوردهای لبنی متنوع، بومی شد و این محصول به تولید رسید.
*
معرفی محصولات جدید فرآورده های لبنی کاله**
ریو
پنیر ریو یک پنیر تازه است که از شیر پاستوریزه گاو تهیه می شود، این پنیر بلافاصله پس از تولید بسته بندی شده و به صورت تازه به بازار عرضه می شود. این پنیر دارای رطوبت بالا و چربی کمتر از 16 درصد است، به همین دلیل این پنیر در تمام دنیا توسط پزشکان به عنوان یک پنیر رژیمی مطرح می شود.
طعم آن تازه، شیری، و ملایم است به همین دلیل برای تمام اعضای یک خانواده مطلوب است.
مهمترین کاربرد این پنیر در صبحانه، عصرانه است و در وعده غذای اصلی می توان آنرا به همراه دسرهای میوه ای شیرین مصرف نمود. با این پنیر می توان دسر برزیلی معروف که Romeu e Julita نامیده می شود را درست کرد
ریکوتا
پنیر ریکوتا پنیری است که به علت داشتن رطوبت بالا نرم و خامه ای می باشد. دارای بافت لطیف و رایحه مطبوع است. تقریبا دارای %20 چربی و ظاهر آن سفید رنگ می باشد. برای مصرف مستقیم و همچنین تهیه لازانیا و انواع دسر ها به کار
می رود.طعم نسبتا شیرینی دارد، به همین خاطر در ترکیب با شکر و برخی
مطالب مشابه :
شرکت کاله آمل
صنعت ساختمان - شرکت کاله آمل - اخبار مهندسی عمران
شرکت کاله
شرکت فرآورده های گوشتی کاله آمل موفق به اخذ تندیس و لوح تقدیر حمایت از حقوق مصرف کننده در
اخبار شرکت کاله
در این شماره با هم میخوانیم: تاریخچه تاسیس شرکت فرآوردههای گوشتی کاله آمل.
شرکت کاله
صنعت غذا در مازندران food in mazandaran - شرکت کاله - وبلاگ تخصصی تجارت در مازندران در زمینه ی غذایی
شرکت کاله به عنوان یک کارخانه صنایع غذایی موفق
هزارسنگر ، شهر من آمل - شرکت کاله به عنوان یک کارخانه صنایع غذایی موفق - آمل شهر ششم بهمن سال60
کاله برندی ایرانی در بازارهای جهانی
کاله البرز - کاله برندی ایرانی در بازارهای جهانی - (فروشنده بانی چاو کرج)شرکت کاله - کاله البرز
کاله آمل
تیم والیبال کاله آمل فردا ساعت 22 وسی دقیقه از رقابت های جام باشگاه های آسیا شرکت
برچسب :
شرکت کاله آمل