ماجرای عمل آنژیوم من
چند سالی بود که قفسه سینه ام درد میکرد بعضی وقتها فکر می کردم بعلت مصرف زیاد سیگار است و احتمالا این ریه نازک و نارنجی ما هم شروع به بهانه گرفتن کرده است . گاهی با کم کردن مصرف سیگار کمی دردش آرام می گرفت و ما هم خوشحال که بالاخره توانستیم به این ریه نازک و نارنجی مان یک مرخصی کوتاه مدت بدهیم تا از روان پریشی دربیاید...
اما در یکی دوماه اخیر ناسازگاری سینه مان به پشت قفسه سینه هم سرایت کرد و گاهی هم با سنگینی دست چپ... که ناچارا مجبور شدیم به نزد پزشکان متخصص عارض شویم. اولین محکمه جنایی سینه دردم را نزد دکتر موذن زاده متخصص قلب کرمان برگزار نمودم، پس از بازجویی و گرفتن نوار قلب ومعاینات ، بنده خدا جناب دکتر موذن زاده بهم گفت : جنابعالی از افرادی هستی که ریسک بیماری قلبی ات بالاست و اگر میخواهی ادامه حیات دهی... اولین راه سلامتی آنست که سیگار را ترک کنی و بعد حرفه خبرنگاری را!!!
راستش را بخواهید خوشحال شدم گفتم که بیماری قلبی ندارم و اینکه دکتر گفت که ریسکش بالاست خود در شرایط جاری تردد در جادها هم ریسک مردنش خیلی بالاست از درب مطب دکتر که دور شدم با روشن کردن یک نخ سیگار ”ایسی“ سلامتی خودم را جشن گرفتم و اصلا هم به فکر ترک سیگار و شغلم هم نیافتادم...
روزها سپری شد و درد سینه ام باز بدتر و بدتر شد...تا اینکه پس از چندین ماه، دوباره به پزشکی، متخصص قلب مراجعه کردم اینبار جناب دکتر قاعدیان پس از مشاهده نوار قلب گفت باید اکو شوی که بلافاصله خودم را بر روی تخت اکو دیدم ... تا بحال نه اکو کرده بودم و نه اکو شدن فردی را دیده بودم اما دستگاهایی را دیدم که احتمالا ساخت اونجاهایی بود که ما دایم بهشون بد و بیراه می گوییم !!!
دکتر که مشغول اکو کردن بود ناگهان صداهایی را شبیه صدای قورباغه از توی دستگاه شنیدم !!! به جناب دکتر گفتم که صدای چی بود؟ بنده خدا گفت: صدای قلب جنابعالی !!! تعجب کردم ...راسش را بخواهید تابحال فکر میکردم که قلبم دریاست اما با شنیدن صدای اکو فهمیدم ...آری این دریایی که من بهش می نازیدم سالهاست که مرداب شده و صدای قورباغه ازش بیرون میاد...
القصه از مطلب دور نمانیم ...دکتر پس از اکو و معاینات و پیچیدن نسخه ای، مرا به آنژیوم قلب در یکشنبه هفته بعد توصیه کرد و بعد با نوشتن نامه ای به یکی از همکارانش سرکار خانم دکتر معصومه کهنوجی در کلینیک بعثت کرمان معرفی کرد...
پس از خداحافظی با دکتر به همراه مهدی سنجری یکی از همکاران کمنزیلی به داروخانه رفتم و با در آوردن ادای بیماران قلبی همکارم را جهت گرفتن دارو به دارو خانه فرستادم و خودم در ماشین لمیدم ...تا آن ساعت فکر نمی کردم که واقعا به بیماری قلبی دچار شده ام اما با دیدن مبلغ داروها به یکباره قلبم بالا و پایین پرید و آب قندی شدم!!! بنظر شما قبض داروهایم را چند حساب کرده بودند؟؟؟ هیچی مبلغ ناقابل 140 هزار تومان آن هم با دفترچه بیمه!!! بدو بدو جمعیت سر راه را کنار زدم و هفت و هشت نفر را زیر پا له نمودم و از خانمی که پشت گیشه مسئول تحویل دارو بود پرسیدم: خانوم تو رو خدا نگاه کن ببین اشتباه محاسبه نشده؟؟؟ بنده خدا نگاهی به لیست داروها کرد و گفت: نه درسته !!!گفتم آخه چرا اینقدر زیاد؟ گفت: قرص پلاویکس که خارجیه و قیمتش بعد از تحریمها بالا رفته !!! و هر دانه ای 3200 تومان برات محاسبه شده...
نزدیک بود سکته ی سوم را هم بزنم و بالاخره با هزار تماس تلفنی پول داروهامو جور کردم و رفتم خونه و مثل یه تن لش افتادم توی رختخواب!!!چون باور کرده بودم که واقعا مشکل قلبی دارم... هفته بعد با مساعدت یکی دو نفر از دوستان به کرمان جهت درمان و معاینه رفتم...
بالاخره با هر بدبختی بود به خانم دکتر کهنوجی رسیدم و بنده خدا که انسان بسیار شریفه و دستان شفا بخشش هر روز ناجی جان دهها بیمار می شود بنده را به بیمارستان شفا جهت انجام عمل آنژیو معرفی کرد...شب را در بیمارستان شفا بستری شدم برخی از هم اتاقیها ظهر همانروز آنژیوم کرده بودند شروع به پرسیدن سئوالات مختلف درباره آنژیوم کردم و بنده های خدا یکی یکی سئوالات مرا پاسخ می دادند و با نصایح خود من بیچاره ی، هراسان از قلب زه وار در رفته را آرامش می دادند...
چیزی که بیشتر از قلب مرا اذیت میکرد مشکل نکشیدن سیگاربود که مثل کنه افتاده بود به جانم و نزدیک بود از روی تخت بیمارستان فرار کرده و خود را به بقالی سر کوچه بیمارستان شفا رسانده و سیگار تهیه کنم ...زنگ به یکی از دوستان همکار زدم و ایشان با عنایت به اینکه از فردا سیگار نمی کشم چند تا دونه ای برام آورد...
روز بعد ساعت 11 وارد اتاق عمل آنژیوم شدم بازم دستگاههایی را دیدم که بنا به اعتراف برادران اتاق عمل همه ساخت همون کشوری بودند که ما ازش بدمون میاد ...عمل آنژیوم من شروع شد و سیمی را احساس می کردم که درمجاری شریانهایم در حال حرکت است و از طریق نمایشگر هم می دیدمش از چپ و راست و بالا و پایین قلبم گذشت و دکترها یه چیزایی بهم می گفتند که من سر در نمی آوردم...و بعد از پایان عمل خانم کهنوجی ، این پزشک دلسوز و با محبت بالای سرم آمد و گفت: الحمدا... خوبه نگران نباش...
بعدش محل آنژیو را پانسمان کردند و یه کیسه شن هم گذاشتن روش و بهم گفتند که تا دو ساعت برش ندارم و 8 ساعت هم حق تکون دادن پایم را ندارم البته دو ساعت کیسه شن را اجرا کردم اما سر 4 ساعت پریدم سوار ویلچر و رفتم توی محوطه و باز هم همون سیگار لعنتی...
مطالب مشابه :
ماجرای عمل آنژیوم من
اولین محکمه جنایی سینه دردم را نزد دکتر موذن زاده متخصص قلب کرمان کلینیک بعثت کرمان
لیست بیمارستان های تهران ، آدرسهای بیمارستانهای تهران ، Tehran's Hospitals
بیمارستان بعثت ، نیروی هوایی آدرس : کلینیک فوق تخصصی جراحی پا و مچ پا
کرمان
انجمن مهر ایران - کرمان - دست در دست هم به مهر ** میهن خویش کنیم آباد
structrul compony
کرمان – شهرک چهارراه کلینیک قائم سازه کوهبنان مجیدرنجبر کرمان بلوار جمهوری -شهرک بعثت
نشانی روان شناسان و مشاوران دارای پروانه تخصصی از سازمان نظام روان شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ايرا
تهران- ميدان توحيد - خ نصرت شرقی - جنب آموزشگاه بعثت - مرکز مشاوره کرمان- خ شريعتی
منابع کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی 92-93
کلینیک مددکاری انتشارات بعثت انجمن مددکاران اجتماعی ایران شعبه استان کرمان.
لژیون پزشکان کنگره 60 93/10/19
من آمار بیماران کلینیک یک بار حدود سال 1363 که برای دیدار پدر و مادرم به کرمان کلینیک بعثت.
فهرست دانشگاه هاي غيرانتفاعي
کرمان. موسسه آموزش عالی غیردولتی - غیرانتفاعی بعثت - کرمان . کلینیک مدیریت و
برچسب :
کلینیک بعثت کرمان