معرفی کادر مدرسه
بعد از معرفی کردن گروه خودمون معلم اخلاق گیر داد(فقط همین یه کار وبلده)که تو جوری ازمون اسم بردی هر کی ندونه فکر میکنه باگروه مافیای طرفه( یکی نیست بگه مگه غیر اینه؟؟؟) این شد که به ذهنم رسید از نقطه مقابل خودمون تو مدرسه یعنی ناظم هامون براتون بگم که فکر نکنین ما خرابکاری میکردیم وبقیه هم خیلی مهربون وساده نگاهمون می کردند ..نه خیر!!ما هم از ناظمامون می ترسیدیم البته نه زیاد (این ترس هم برای هیجان کار بود...) جونم براتون بگه من حساب کتابم خیلی خوب بود ولی توی این 4 سال دبیرستان آخرش نتونستم بفهمم سر هم چند تا ناظم داریم هر روز یکی می اومد ومیگفت که ناظمه ...یعنی هممون شبیه یه علامت سوال شده بودیم یه جوری یه خود درگیری برامون ایجاد کرده بودند که کم کم داشتیم شاخ در می اوردیم حالا این شما واینم گردان زرهی مدرسه ما (اینم بگم از نوشتن اسم وفامیلی کامل افراد معذوریم چون هنوز جونمون رو دوست داریم ) :
شماره1 قدیمی ترین ناظم مدرسه خانم "ص" وقتی رو درو بهش نگاه میکنی تو چشاش یه ذره از یه ذره بیشتر خوشنت وخشم و..رو یه جا باهم میبینی خانم ناظم طوری به ادم نگاه میکنه انگار چشش افتاده به لجن چسبده به ته کفشمون موقع زنگ تفریح کاملا جدی ،حواس جمع وسخت کوشه از نظر این خانم عزیز جنگ فیزیکی وبیخیال چون با یه نگاه غضب الود شصت بچه ها خبر دار میشه که چی به چیه البته اینا همش ظاهریه ناظم شماره 1 مهربونترین ودوست داشتنی ترین ناظممون بود.
شماره 2 یا همون مهربونم :خانم "گ" : دایی جان ناپلئون،ناشد ما یواشکی یه جا بریم ایشون نیانفعشق ومحبت از این خانم میچکه اصن انگیزه زندگی رو به ادم تزریق میکنه هرجا قدم بذاره باید یه خورده استعدادش شکوفا بشه عد یه دفعه کشفش کنن از بس که ماهه... ازاون ادماس که وقتی ببینیش باید بگی به به!!! بوی موی جولیان اید همی
شماره3 خاله معلم اخلاق یعنی به به خانم"ر" جون این اخری ها که مدیرمون شده بود ازبس که گله زبونم گل مژه در اورده و نمی تونم چیزی بگم یعنی جراتشو ندارم راستی دو تا ماچ اضافی کسی نداره بده به من واسه این خان مدیر می خوام مدیونین اگه فکر کنین از الهه ترسیدم!!!!!!!!
شماره 4 ما یه ناظم دیگه هم داشتیم ها ولی الان هر چقدر فکر میکنم اسمش یادم نمیاد هیچ خصوصیاتش یادم نیست ولی به احترامش شماره 4 رو بهش اختصاص میدیم!!(الهه: اخه این بچه دروغ داره میگه یه بچه دوساله هم اینطوری سوتی نمیده خانم .....از ترسش که یادش نمیاد مگه ادم اسم همسایه اشون رو فراموش میکنه زهرا خانم*)
حالا مدیر مدرسمون:
امپراطور بزرگ ،تنها کسی که واقعا ازش حرف شنوی داشتیم ، شوالیه بیشتر اوقات برنده همیشه با جذبه اش دانش اموزا رو ضربه فنی میکرد هر چی بهش تک میزدیم بهمون پاتک میزد تنها مدیری بود که یه گردان زرهی ناظم داشت، یعنی وقتی پیشش بلند نفس میکشیدیم 3 بار سکته ناقص میزدیم بیشتر اوقات کاری به کارمون نداشت ولی ما خود درگیری مزمن داشتیم ....
من فقط سعی کردم مطالب عمده رو بگم حالا تصور کردنش دیگه به عهده خودتونه به دیگه میترسم اگه زیاد توضیح بدم تا چند ماه دیگه سر از شور اباد در بیارم ..........تحت نظریم اخه اخ جاسوسا محاصرمون کردن الهه از خودت دفاع کن (دامی برای جیمز باند)
(الهه :ای خدا باز زده به سرش )
مطالب مشابه :
لباس ادارات یونیفرم اداری مقنعه فرم اداری مانتوشلوار فرم اداری مانتوشلوارمدارس روپوش اداری
مانتوفرم اداری - لباس ادارات یونیفرم اداری مقنعه فرم اداری مانتوشلوار فرم اداری
پوشاک مدارس
23000تومان. مانتوشلوار دوره اول ابتدایی دخترانه بدون مقنعه 25000 تومان. مانتوشلوار دوره
خبرنامه شنگولستونی2(پرنیان)
دخدره: مانتوشلوار سورمه ای مدرسم اینقد قشنگهههههههههههههههههههههههه :)))))
آگهی مناقصه عمومی طرح پوشاک و تغذيه رايگان
مانتوشلوار. 3500
صنایع دستی شهرستان میناب
در حال حاضر با رواجیافتن استفاده از پوششهای غیربومی از قبیل مانتوشلوار، تا حدودی نسب
معرفی کادر مدرسه
9دوختن مانتوشلوار بچه به کیف شون سرکلاس وقتی که حواسشون به تدریس معلم
برچسب :
مانتوشلوار