ஜهنر های ایرانیஜ
ஜ
قلم زنی
تاريخچه
قلم زني هنر تزئين و
ايجاد نقش روي فلز به وسيله انواع قلم ها، با استفاده از چكش است. هنر تزئين فلزات
در ايران قدمت سه هزار ساله دارد. كاوش هاي باستانشناسي در نقاط تاريخي ايران از
جمله بمپور، شهداد، تل ابليس، تپه سيلك و تپه زاغه نشان مي دهد كه ايرانيان از حدود
هفت هزار سال پيش با ساخت اشياي فلزي ، به ويژه اشياي مسي آشنا بوده اند. ظروف ساده
اي چون كاسه و اشياي فلزي نظير خنجر كه با كوبيدن قطعه اي سنگ بر روي صفحه مسي و
شكل دادن آن ساخته مي
شد.
پس از كشف
فلزات ديگر و آلياژي چون مفرغ، تحول و تنوع بسياري در ساخت آثار فلزي پديد آمد.
آثار مفرغي بدست آمده در لرستان مربوط به عصر مفرغ (سه هزار سال قبل از ميلاد ) مي
باشد. با تشكيل حكومت هخامنشي هنر فلز كاري تحول يافته و جايگاه ويژه اي در صنعت
اين دوره پيدا كرد.
ساخت اشياء از فلزات مختلف مانند مفرغ، طلا،
نقره و آهن و تزئين و منقوش ساختن آن رواج يافت. هنر فلزكاري در دوره ساساني، هنري
درباري بود كه هنر مردمي را نيز تحت تاثير خود قرار داده بود.
ظروف
نقره اي با نقوش پرندگان و پادشاهان در حال شكار كه گاه زراندود شده و با تزئين خط
نوشته و انواع ظروف به شكل مجسمه حيوانات، آثار بدست آمده از اين دوران
است.
در اوايل دوره اسلامي با استفاده از آلياژهاي مختلف و تقليد از
هنر دوره ساساني، ظروف مختلف فلزي ولي بدون نقش ساخته مي شد. آثار فلزي بدست آمده
از دوره سلجوقي نشانگر آن است كه اين هنر بخصوص در نواحي خراسان پيشرفت زيادي
داشته. تفاوت در فرم تنگها و ايجاد خط هاي عمودي در بدنه و گردن آنها، ايجاد نقوش
كوچك، ظريف و متراكم، استفاده از پيچكها و خط نوشته هاي در تقسيمات معروف به "
بازوبندي " استفاده از خطوط عربي، تصوير پرندگان، حيوانات و به تدريج نقش انسان در
حال نواختن موسيقي از ويژگيهاي هنر قلمزني اين دوره است.
در قرن
هشتم هجري و با اشتغال سوره توسط غازان خان، هنرمندان فلز كار تحت حمايت وي در
شهرهاي موصل، دياربكر،حلب و بعدها تبريز و فارس، مراكز بزرگ فلز كاري تاسيس كردند و
اين ارتباط تغييراتي در هنر فلزكاري ايجاد كرد، ليكن اصول ،شكلها و تزئينات روي فلز
تغيير نكرد.
در دوره صفويه علاوه بر آلياژها، از آهن و فولاد نيز
اشياي نفيسي با تزئين طلا كوبي ساخته شد.
در اين دوره اشكال جديدي
در ساخت ظروف فلزي ايجاد شد و در تزئين آنها نيز تغييراتي پديد آمد. تنگ ها با بدنه
كروي و گردن و دهانه گشاد، كاسه ها و قدح هاي قلع اندود و انواع قلمدان هاي فلزي از
اين جمله اند. استفاده وسيع از نقوش اسليمي كه با ظرافت و دقت ترسيم مي شد، استفاده
از نقوش انسان و حيوان، نوشتن كتيبه و شعرهاي فارسي به خط نستعليق از ويژگيهاي
تزئين ظروف فلزي در اين دوره است تا چندي پيش اشياي فلزي بسياري چون سيني، دوري،
كاسه،آئينه و شمعدان و بسياري ابزار و لوازم ديگر، با روش هاي ساخت و تزئين متفاوت
و متنوع ساخته مي شد. امروزه نيز هنرمندان بسياري با استفاده از فلزاتي چون طلا،
نقره، مفرغ، برنج ، مس، ورشو و فولاد و با تاثير از تجربه هاي چند هزار ساله و
تلفيق آن با دانش فن آوري امروزي به ساخت و تزئين ظروف و اشياي هنري بسيار زيبا
اشتغال دارند.
وسايل و ابزار قلم زني :
الف : انواع
قلم ها
قلم پرداز- قلم نيم رو- قلم گرسواد- قلم گر سوم- قلم بادومي
– و قلم هاي بدون آج مانند : قلم سنبه- قلم گيري- قلم نيم بر كلفت – قلم نيم رو-
قلم يك تو – قلم دو تو – قلم بادومي – قلم قلم ناخني – قلم خوشه – قلم كف تخت
مربع- قلم تخت مستطيل – قلم تيز بر مشبك كاري و قلم تيزبر
ب: چكش
قلم زني
ج: پرگار
د: تسمه خط كشي
روش
كار :
ساخت اشياي فلزي توسط دواتگران انجام مي شود. در حال حاضر با
استفاده از ابزار و وسايل، سه شيوه براي ساخت ظروف فلزي به كاربرده مي شود: يك تكه
يا بدون درز – چند يا درز دار و يا استفاده از دستگاه يا خم
كاري.
قبل ازقلم زدن، بايد درون يا زير شئي مورد نظر را از قير مذاب
انباشته كرد. قير بايد درون كار كاملا" بدون خلاء باشد و پس از سرد شدن كاملا سفت
شده باشد. تا قلم، كا را فرو نبرد.
براي شروع كار ابتدا طرح مورد
نظر را تهيه كرده سپس آنرا روي برنج سنبه گذاشته و با قلم سنبه نقاط طرح را نزديك
بهم سوراخ مي كنند. براي انتقال نقشه روي كار لازم است تا سطح فلز مورد نظر چرب
شود. نقشه را روي آن مي گذارند و با پودر ذغال كه در دستمال نرمي پيچيده شده روي
نقشه مي كشند. پودر ذغال از سورخهاي روي نقشه عبور مي كند و روي سطح فلز مي نشيند و
بدين ترتيب شكل طرح روي اثر منتقل مي شود. سپس هنرمند با استفاده از قلم هاي آج دار
و يا بدون عاج شروع به قلم زدن مي كند
از شيوه هاي كه در قلم زني به
كار مي رود مي توان موارد ذيل را نام برد.:
شيوه عكسي
:
با ايجاد سايه و خط در زمينه موضوع را نشان مي دهند. هيچ گونه
اختلاف سطحي بين موضوع و زمينه مشاهده نمي شود.
شيوه زمينه
پر:
همان گونه كه از نام بر مي آيد با ايجاد بافت در زمينه طرح اصلي
را نشان مي دهنددر اين نوع نيز اختلاف سطح بين زمينه و طرح وجود
ندارد.
شيوه منبت:
هنرمند با ايجاد حداكثر دو سانتي
متر اختلاف سطح بين موضوع و زمينه روي فلز ايجاد نقش مي كند.
شيوه
برجسته :
اختلاف سطح بين موضوع و زمينه بسيار زيادتر از منبت است و
هنرمند براي آن كه بتواند بدون اشكال آنرا انجام دهد از دو جهت يعني از پشت و رو به
فلز ضربه مي زند.
شيوه مشبك:
هنرمند
با بريدن زمينه و جدا كردن آن از سطح كار، موضوع را نمايان مي
سازد.
شيوه قلم گيري: هنرمند با ايجاد خراش و شيار به روي فلز آن را
تزئين ميكند. اين كار به وسيله قلم انجام مي شود.
پس از اتمام كار
قلم زني، قير به وسيله حرارت، مجددا مذاب مي شود و از درون كار بيرون آورده مي شود.
سپس سطح كار را با مواد پاك كننده مانند نفت، شستشو مي دهند تا باقيمانده قير
كاملا" از بين برود. در بعضي از آثار قلم زني براي اينكه بعضي از نقوش نظير گلها
بهتر نمايان شود، روي كار را با روغن جلا مي پوشانند و قبل از خشك شدن روغن، سطح
كار را به سرعت با پودر ذغال ، سياه مي كنند در نتيجه قسمتهاي فرورفته، با شيارهاي
سياه باقي مي ماند.
كارگاه قلم زني سازمان ميراث فرهنگي كشور
:
تاسيس اين كارگاه تحت عنوان كارگاه قلم زني و نقره سازي در سال
1335 صورت گرفته است.
سرپرستي كارگاه تا سال 1365 به عهده مرحوم
استاد محمود دهنوي بود و پس از ايشان استاد جمال پاك نژاد و سپس استاد حسن خواجه
شيراني اين مسئوليت را به عهده گرفتند. درحال حاضر استاد احمد فيناستيان سرپرستي
كارگاه را به عهده دارند.
مینیاتور
مینیاتور مینیاتور
واژه ی ؛ مینیاتور ؛ كه مخفف شده ی كلمه ی فرانسوی ؛ مینی موم ناتورال ؛ و به معنی طبیعت كوچك و ظریف است و در نیمه ی اول قرن اخیر و حدودا از دوره ی قاجاریان و اردزبان فارسی شده.
واژه ی ؛ مینیاتور ؛ كه مخفف شده ی كلمه ی فرانسوی ؛ مینی موم ناتورال ؛ و به معنی طبیعت كوچك و ظریف است و در نیمه ی اول قرن اخیر و حدودا از دوره ی قاجاریان و اردزبان فارسی شده، اصولا به هر نوع پدیده ی هنری ظریف( به هر شیوه یی كه ساخته شده باشد ) اطلاق می شود و در ایران برای شناسایی نوعی نقاشی كه دارای سابقه و قدمتی بسیار طولانی است به كار می رود.
این هنر كه به اعتقاد اكثر محققان در ایران تولید یافته، بعد به چنین راه برده و از دوره ی مغول ها به صورتی تقریبا تكمیل تر به ایران برگشته و هنرمندان ایرانی تلاش بی شائبه یی را صرف تكمیل و توسعه ی آن كرده اند از جمله هنرهائی است كه قابلیت به تصویر در آوردن تمامی طبیعت را در قالبی كوچك دارد.
اما نباید چنین پنداشت چون مقیاس تصاویر در مینیاتور سازی بسیار كوچك است، بنابراین تنها بخش كوچكی از طبیعت را می توان در این نوع تابلوها تصویر نمود، یا چون الهام بخش مینیاتوریست طبیعت است، وی ناچار می باشد فقط مناظری از طبیعت را ترسیم كند. بلكه كوشش در ایجاد والقای هرچه بیشتر زیبایی و تفهیم آن صفت ویژه یی است كه مینیاتورسازی را از سایر انواع نگارگری ایران جدا می كند و مینیاتوریست هنرمندی است كه آنچه را خود می اندیشد یا می پندارد كه بیننده علاقمند به دیدن آن است تجسم می بخشد و به هیچوجه تابع مقررات و قوانین حاكم برفضای نقاشی نیست.
مینیاتورهای امروز ایران، همان نقاشی كلاسیك اروپا ( سبك امیرسیونیسم و به دنبال آن شیوه های مدرن نقاشی اروپائی ) است هرچند گروهی نوشته اند كه به هنگام ظهور اسلام، ایرانیان در هنر نقاشی دارای سنتی كهن بوده اند. اما هیچ سند معتبری كه این ادعا را ثابت كند در دست نیست و اصولا این گونه اظهار نظركردن بیشتر منطبق برواقعیت است كه مكاتب مینیاتورهای ایرانی، از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اولیه ی بعداز ظهور اسلام، هنر ایران با ابتكاراتی در خطوط عربی تداوم یافته و بهترین نسخه های قرآن كریم را هنرمندان مبتكر ایرانی نوشته اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته اند و طلاكاری حواشی و سرلوحه ی قرآن و طرح های اسلیمی و ختایی و گردش های تركیب بندی آن ها را به شیوه ی مخصوصی كه امروزه آنرا ؛ استیلیزه ؛ می نامیم ابداع كردند و در ادامه ی این ابداع و ابتكار، نقاشی براساس متن كتب و نوشته ها نیز رواج یافت كه مینیاتورهای مكتب بغداد سرآغاز آن است.
مكتب بغداد، از آن جهت كه نوعی نقاشی بدوی است تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ی قصه ها و روایات مذهبی است. هنرمندان مكتب بغداد، اكثرا ایرانی بوده اند و معمولا نیز به سفارش و دستور روسای قبایل عرب كتب خطی را با ذوق خود تزئین میكردند و رئش كار آنها به اكثر نقاط دورونزدیك ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان كه نقاشی ایران ترقی محسوسی كرد ادامه یافت.
بعد از حمله ی چنگیز به ایران و از رونق افتادن بغداد كه مركز تجمع هنرمندان بود و از آنجا كه نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربی ایران و در تبریز و مراغه مستقر شدند، خواه نا خواه هنرمندان در آن منطقه گردآمدند و به دلیل علاقه و تمایل مغولان به هنرچینی، جذب ذوق آزمایی در این زمینه شدند.
ناگفته نباید گذاشت كه نقاشی به شیوه ی چینی ها، با هجوم مغولان به ایران نیامد، بلكه نقاشی ایران سال ها قبل از تهاجم چنگیز با اسلوب و روش های هنر چین در سراسر خاورمیانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامه ی فردوسی نیز به این مطلب اشاره شده و احتمال می رود كه تركان سلجوقی مروج این شیوه در ایران بوده باشند.
منتهی ایرانیان شیوه ی نقاشی چینی را با دیدخاص هنری خود تلفیق كردند و كاشی هایی كه امروزه نمونه هایی از آن دردست است نشان می دهد كه سال ها پیش از حمله ی مغول به ایران، همان شبك و شیوه و رنگ آمیزی و طراحی كه بعدها به صورت نقاشی كتب مورد استفاده قرار گرفت، در ایران اعمال شده و اگر دست حوادث كتاب خانه های بزرگ ایران را معدوم نكرده بود امروز به راحتی می توانستیم نسخی را كه متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان ویژگی مینیاتورهای مكتب هرات یا مراغه و مكاتب دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم.
در ابتدای حمله مغولان به ایران، هنر نقاشی به واسطه ی قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد. ولی بعد از چند سال سران مغول به فكر ترویج هنر افتادند و برای عملی ساختن این منظور عده یی نقاش چینی را از راه مغولستان به ایران آوردند و كوشیدند تا نقاشی چینی را در ایران رایج سازند و هنرمندان ایرانی، اگرچه تحت تاثیر این مساله قرار گرفتند، اما برخلاف نقاشان چینی هرگز طبیعت را به عنوان نهایتی از احساسات و عواطف و به گونه یی مجرد و انتراعی مورد توجه قرار ندادند و بیشتر به انسان و تفكراتی در حالات انسانی پرداختند و به همین جهت است كه كمتر مینیاتور ایرانی را بی صورت و هیات انسانی می توان یافت.
از سوی دیگر مینیاتور سازان ایرانی، هرگز پیوندهای خود را با شعر، فرهنگ و شیوه های تفكر بومی نبریده و افسانه ها، اساطیر، قهرمانان ملی، سنن و شیوه های زندگی ایرانی همواره نمودی آشكار در آثار آنان داشته و این وابستگی به زندگی و اعتقادات ملی تا جایی قوی است كه به مینیاتور ایرانی، علیرغم پیوندها و نقاط مشترك فراوانش با سایر مكاتب آسیایی ( از جمله شیوه های نقاشی هندی، چینی و ژاپنی ) وجهه ی خاصی می دهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملت ها و ممالك می شود و این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت و به قدری مورد توجه بود كه یكی از شاهزادگان تیموری به نام ؛ بایسنفرمیرزا ؛ كه خطاطی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات به عهده گرفت.
در آن زمان، شهر هرات مركز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است كه فقط در یك اموزشكده ی نقاشی، شصت استاد یه تعلیم هنرجویان و انجام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادكاران مكتب هرات ؛ كمال الدین بهزاد ؛ است كه كتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامه ی تیموری دارد و به جرات می توان آثار وی را از لحاظ حالت چهره ها، حركت قلم، انتخاب موضوع . نمایش دادن وقایع سرآمد تمام مینیاتور هایی دانست كه قبل یا بعد از او در ایران ساخته شده است.
رویهمرفته آثار مینیاتور ایران در مكتب هرات، به علت سابقه ی ممتد و آزادی عمل قابل توجهی كه بعد از مكتب بغداد برای هنرمندان به وجود آمد، تا حدی پیشرفت نمود كه دوره هنرنقاشی و مینیاتور سازی ایران، بعد از دوره ی هرات، با همان شرایط تكمیل یافته ی خود به عصر صفویان منتقل شد و بعد از آنكه تبریز به عنوان پایتخت انتخاب گردید، استاد كمال الدین بهزاد به آنجا دعوت و عهده دار سمت ریاست كتابخانه ی سلطنتی شد و همواره با استادكاران بزرگ این دوره نظیر، آقا میرك، سلطان محمد، حسین پاكوب و عده یی دیگر كوشید تا این هنر را تعالی و تكامل بخشد.
سبك و مكتب نقاشی دوره صفویه را در یك تقسیم بندی كلی می توان در دو بخش كاملا جدا از هم مورد بررسی قرار داد.
۱) مكتب تبریز كه تا وقتی پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه یی كه ذكر آن گذشت تداوم داشت. مینیاتورهای این دوره، همه در یك نوع و از لحاظ ظرافت كاری و حركت قلم و طرح و رنگ دنباله ی مكتب هرات است و فقط مختصری با آن تفاوت دارد.
۲) مكتب اصفهان كه بعد از انتقال پایتخت به اصفهان شكل گرفت و طی آن سبك و شیوه ی كار دچار دگرگونی هایی كاملا چشمگیر شد كه نمونه ی بارز و مشخص آن نقوش تزئینی مساجد اصفهان، كاخ چهل ستون و عمارت عالی قاپو است.
منابع و مآخذ مورد استناد
۱- فیلم ؛ مینیاتور ؛ كارگردان حمید سهیلی نویسنده : م.حسن بیگی- تهیه شده در سیمای جمهوری اسلامی ایران
۲- هنر نقاشی ایران- نوشته م.كیانمهر مجله تلاش- شماره ۶۱ شهریور ماه ۱۳۵۵
۳- تذهیب، هنری كه با اسلام رشد كرد نوشته ی . زرمی پور- مجله دستاورد- شماره ی هفتم- خرداد ماه ۱۳۵۷
۴- استاد علی كریمی- نابغه یی از دودمان خط و نقش- گفتگو با استاد كریمی- مجله دستاورد- شماره ی سوم بهمن ماه ۱۳۵۶
.
-
مینیاتور و نمایش ایرانی
نگاهی به نمایش ”امیر ارسلان نامدار“ نوشته مهدی صفاری …
-
مینیاتور ابن خلدون
وقتی که ابن خلدون در اثر مشکلات بی شمار شمال آفریقا را وانهاد …
-
مینیاتوریست ها
همه چیز درباره نقاشی اصیل ایرانی
-
خانه بهزاد کجاست؟ خیابان بهزاد کجاست؟
سر زدن به یادگاری استاد بزرگ مینیاتور ایران
مینا کاری
مشكل بتوان گفت از چه زمانی هنر میناكاری در ایران رواج گرفته است زیرا از روزگاران پیش از عهد صفویه (سده دهم هجری) نمونه هایی از میناكاری در دست نیست و از دوران صفوی هم نمونه های قابل ملاحظه ای بر جای نمانده است. لكن در دوران قاجار میناكاری به مقدار كم وجود داشته و اشیایی مانند سرقلیان و كوزه قلیان و كوزه و بادگیر قلیان را میناكاری می كرده اند. در دربار پادشاهان قاجار مخصوصاً ناصرالدین شاه كه قلیان كشیدن از سرگرمی های او بوده قلیان های میناكاری شده وجود داشته است. همچنین در خانه های اشراف و بزرگان آن عصر نیز این قبیل اشیاء میناكاری شده موجود بوده است. اشیاء دیگری مانند كمربند ، آفتابه لگن ، انفیه دان ، گلابپاش ، گوشواره ، اشكدان و قوطی سیگار میناكاری شده نیز موجود است .
در كتاب "بررسی هنر ایران" اثر پروفسور ارثراپهام پوپ درباره ی هنر میناكاری چنین آمده است:
«مینا كاری هنر درخشان آتش و خاك است، با رنگ های پخته و درخشان كه سابقه آن به 1500 سال پیش از میلاد می رسد و ظهور آن بر روی فلز در طول سده ی ششم تا چهارم پیش از میلاد و پس از سال 500 پیش از میلاد مشاهده می شود. هنر میناكاری در ایران بیش از نقاط دیگر تجلی داشته و یكی از نمونه های قدیمی آن درعهد صفویه توسط شاردن جهانگرد فرانسه ذكر شده است كه قطعه ی مینایی از كارهای اصفهان بوده، مشتمل بر طرحی از پرندگان و حیوانات بر زمینه گل و بته به رنگ آبی كم رنگ و سبز و زرد و قرمز.»
در مورد سابقه ی هنر میناكاری در ایران لئوبرونستین و اروین مرگولیسErwin Margulies یادآور شده اند كه سابقه این هنر در ایران به زمان اشكانیان و ساسانیان می رسد؛ ولی استفاده از آن در آغاز اسلام ، تا پیش از حكومت ایلخان مسلمان مغول ، غازان خان (694 تا 703 هجری) روشن نیست. پادشاه در مدت كوتاهی به علم شیمی دست یافت و بر خلاف پیشینیان كه مبالغ هنگفتی در راه پیدا كردن اكسیر صرف می كردند ترجیح داد كه دانش و مساعی خود را صرف هنر میناكاری نماید.
هنر میناكاری را می توان یكی از اختراعات خلاقه ی بشر دانست ؛ زیرا این هنر شامل فعل و انفعالهای پیچیده ایست كه به هم ربط داده می شوند. از یك سوی عوامل ساده ای از قبیل سیلیكوم و مینیوم و پتاسیم و از سوی دیگر سنگ قیمتی كه تركیب آنها مینا را به وجود می آورد. از این رو این یك هنر آزمایشگاهی است و در حقیقت ماده ای است از تركیب اكسیدهای فلزات كه بر اثر حرارت، رنگ های مورد نظر را به دست می دهد در اختلاط با نمك به دست می آید در این عمل رنگ ها با درجه حرارت و طول زمان حرارت ارتباط زیاد پیدا می كند. بنابراین برای دسترسی به این پدیده هنری زیبا باید آتش و حرارت به دقت مراقبت و مهار شود. مینا كه طبعاً شفاف است ، شفافیت بیشتر خود را از اكسید قلع به دست می آورد كه تركیبات آن از زمان های قدیم تا به امروز ثابت و بدون تغییر مانده است.
مؤلف كتاب «جغرافیای اصفهان» در سال 1294 هجری (1877 میلادی) درباره صنف میناكاران اصفهان می نویسد كه میناكاری در اصفهان استادان معروف داشت ، مانند : آقاعلی فرزند آقاباقر نقاش كه در فن نقاشی و مینا سازی همردیف پدرش بود و در اواخر سلطنت محمد شاه قاجار درگذشت (حدود 1264 هجری برابر با 1847 میلادی) و اینك برخی از نقاشان این زمان در هنر میناكاری هم استادی دارند و اگر به آنها سفارش كار مینا بشود مانند استادان مشهور گذشته از عهده ی انجام آن به خوبی بر می آیند و هم اكنون سرقلیانهای میناكاری خوبی ساخته می شود.
رواج صنعت میناكاری در اصفهان از دوران پهلوی و حدود سال 1310 شمسی است و مخصوصاً طی سی سال اخیر این صنعت به وسیله ی یكی از استادان هنرمند و بنام اصفهان آقای شكرالله صنیع زاده بسط و توسعه یافت و شاگردانی در این مكتب تربیت شدند كه هر یك دریچه ی دیگری را برای هنر میناكاری گشودند. تا جایی كه هم اكنون حدود پانصد نفر استاد و كارگر به تهیه ی اشیاء مینائی اشتغال دارند. بیشتر اشیائی كه میناسازان فعلی به بازار عرضه می كنند عبارت است از: گوشواره – سینه ریز – گلوبند – انگشتر – جعبه های بزرگ و كوچك آرایش زنانه – قوطی سیگار – جعبه های خاتمكاری و میناكاری – سرویس چای خوری مینا – شربت خوری مینا – حبابهای مینا كاری – بشقاب مینا – گلدان مینا به اندازه های مختلف – تابلوهای بزرگ و كوچك میناكاری كه با هنرهای دیگر مانند طلاكاری و خاتم كاری و مینیاتور تركیب می شود – كاسه قاب قدح میناكاری – قاب های عكس در اندازه های مختلف – زیر سیگاری مینا - پیپ مینا – آلبوم عكس – گلاب پاش مینا - پنكه سقفی – جار و چهلچراغ مینا ، درها و پنجره ها و ضریح های مینا كاری شده برای مقابر ائمه شیعه در كربلا و نجف و سامره و مشهد و قم و حضرت عبدالعظیم و اماكن متبركه دیگر.
روی اشیاء طلایی و نقره ای هم می توان میناكاری كرد ولی اساساً میناكاری بر روی مس انجام می شود. برای فراهم آمدن مینا چند مرحله باید طی شود؛ به این ترتیب كه ابتدا آن چیزی را كه می خواهند میناكاری كنند به هر شكل و هر اندازه باید به وسیله مسگر ِ متخصص به شكل لازم در آید و پس از آن كه ساخته شد استاد میناكار به آن لعاب سفید رنگ می دهد، معمولاً سه الی چهار بار لعاب داده می شود و در هر بار، شی ء ، به كوره می رود و حدود 700 درجه حرارت می بیند تا رنگ لعابش ثابت شود. بعد روی آن با رنگ های گوناگون نقاشی می شود. سپس شیء باز به كوره می رود و حدود 400 تا 500 درجه حرارت می بیند تا رنگها به صورت مطلوب درآید.
درگذشته كه میناكاری رواج اندكی داشت ، رنگهایی كه به كار می رفت مانند رنگ هایی كه در صنعت قلمكار به كار می بردند، گیاهی یا معدنی بوده . ولی اكنون برای نقاشی ظروف و اشیاء مینایی از رنگ هایی شیمیایی استفاده می شود كه معمولاً آنها را از آلمان وارد می كنند. رنگهایی كه در میناكاری به كار می رود بر سه نوع است :
1- رنگهای گیاهی كه در چیت سازی هم به كار می رود.
2- رنگهای معدنی كه در نقاشی و میناكاری به كار می رفته .
3- رنگهای فلزی كه روی مینا كار می كنند :
برای میناكاری در تهیه رنگ قرمز از طلا هم استفاده می شود. رنگ سبز مینا از مس و رنگ زرد آن از گل ماش به دست می آید. رنگ آبی و فیروزه ای از فلزات و رنگ سفید از رنگ مخصوص تهیه می شده است كه در شهر سامره از شهرهای عراق نوع خوب آن را به دست می آورده اند.
چون میناكاری هنری است كه طی سالیان اخیر رواج و رونق حاصل كرده ، استادان بزرگ آن هم در عصر پهلوی ظهور كرده اند، هم اكنون بزرگترین استاد میناكار اصفهان آقای شكر الله صنیع زاده است كه از خاندان آقا نجف، نقاش معروف اصفهانی ( یك قرن پیش ) و نواده صنیع همایون است كه او نیز از استادان مشهور در فن نقاشی به شمار می رفته و اینك نیز در خیابان چهار باغ اصفهان كارگاه و مغازه دارد و سفارشهای بزرگ و عمده میناكاری معمولاً به او داده می شود. از شاگردان بنام صنیع زاده كه هم اكنون از استادان مشهور هستند باید از آقای غلامحسین فیض اللهی نام برد كه در بازار سلطان اصفهان كارگاه و مغازه دارد و در زمینه طرح و آتشكاری كه قسمت عمده صنعت مینا سازی است تخصص دارد. تهیه كنندگان میناهای متوسط برای عرضه كردن به مشتریانی كه كارهای گران قیمت و ممتاز نمی خواهند هم در اصفهان زیادند و در طول خیابان چهارباغ و اطراف میدان نقش جهان عده ی زیادی از آنها به تهیه میناهای دست دوم و ارزان قیمت اشتغال دارند.
مجسمه سازی
سازی' alt='درباره هنر مجسمه سازی' /> واحد هنر تبیان زنجان-
مجسمه سازی یکی از قدیمی ترین و مهم ترین شاخه های هنرهای تجسمی و پویاترین هنرها است و مجسمه ساز (پیکر تراش) در طول تاریخ معمولا از اعتبار زیادی برخوردار بوده است.
مجسمه سازی، هنر شکل دادن به اشیاء است. به محصولات این هنر تندیس یا مجسمه گفته میشود. هر پیکر یا سازه سه بعدی را که به منظور دارا بودن یک بیان هنری آفریده شده است، میتوان تندیس نامید.
بنابراین باید دانست، هر شکل دادنی را مجسمه سازی نمی گویند بلکه باید در ورای آن یک فکر، ایده یا یک نوآوری وجود داشته باشد.
شاید تمدن امروز بشر بیشتر به هنرمندان مجسمه ساز مدیون است به دلیل آنکه آثار به جا مانده از گل،چوب،سنگ و فلز به علت دیر پایی و استقامتی که در برابر عوامل مخرب طبیعی از قبیل رطوبت،سرما،گرما و ... از خود نشان می دهند،از روزگاران بسیار دور به ما رسیده اند.
اما در کشور ما مجسمه سازان فراز و نشیب های بسیاری را در دوران فعالیت خود تجربه کرده اند.
با حمله اعراب به ایران در دوره ساسانیان، این هنر که از منظر آنها، نشانه هایی از بت پرستی و کفر در آن دیده می شد، تحریم و هنرمندان ایرانی از پرداخت مستقیم به این هنر منع شدند.
هنرمندان مجسمه ساز ایرانی درآن دوران به پیوند با زندگی روزمره پرداختند و به تولید اشیایی دست زدند که علاوه بر بروز خلاقیت های مجسمه سازان، دارای کاربری و مصرف روزمره بود.
قفل های آهنی با شکل جانوران و پرندگان و یا رمل و اسطرلاب هایی با شکل اژدها و سیمرغ را می توان در زمره نتایج این دست فرآیندهای خلاقانه عنوان کرد.
دراین دوران مجسمه سازی به صورت کاربردی درآمده بود و به صورت دق الباب، ظروف و وسایلی که در زندگی روزمره از آنهااستفاده می شد، خودنمایی می کرد.
باشروع قرن بیستم، شرایط اجتماعی ایران دچار تغییرودگرگونی شد و هنرمندان مجسمه ساز امکان پرداخت مستقیم به هنر خود را بار دیگر به دست آوردند.
شاهان قاجار به تقلید از شهرهای اروپایی و آنچه در سفرهای خود دیدند، نصب مجسمه در میدان های تهران و دیگر شهرها را آغاز کردند.
ابوالحسن صدیق و علی اکبر صنعتی زاده از پیشگامان این هنر در ایران هستند و در دهه های 30 و40 ، ایران نیز از جریان های تازه هنری جهان بی تاثیر نماند.
نخستین دانش آموختگان هنرستان های هنرهای تجسمی که برای ادامه تحصیل به اروپا و آمریکا سفر کردند با ایده های جدید به ایران بازگشتند و عشق به تجدد و مدرنیسم به عنوان حامی این هنرمندان اندیشه های آنان را به عنوان مهم ترین جریان هنری کشور معرفی کرد.
این جریان تا سال ۱۳۵۷که انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست، به شکل مستمر به رشد خود ادامه داد.
نخستین نمایشگاه رسمی مجسمه پس از انقلاب اسلامی، در موزه هنرهای معاصر تهران و در سال ۱۳۶۸برپا شد.
این هنر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دچار تحول و نوزایی شد و هنرمندان مجسمه ساز به مضمون های ملی و بازیافت فرهنگی خود هماهنگ با آرمان های انقلاب دست زدند.
امروزه فارغ التحصیلان رشته مجسمه سازی می توانند در روابط عمومی موسسات،همکاری با شهرداری ها، تعلیم مجسمه سازی در هنرستان ها و امور تربیتی آموزش و پرورش،همکاری با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخش خصوصی فعالیت کنند.
معرق و منبت
مقدمه تاریخی
معرق در معنای كلام «اصولاً هر چیز رگه دار را گویند » ولی مفهوم آن در این نوع بخصوص هنر، ایجاد نقش ها و طرح های زیبایی است كه از دوربری و تلفیق چوب های رنگی روی زمینه ای از چوب یا پلی استر سیاه شكل می گیرد.
تاریخ پیدایش این هنر به درستی مشخص نیست؛ ولی از تطبیق آن با هنر كاشی كاری ، بدون شك رابطه این دو هنر را درمی یابیم. برای آشنایی با ریشه ی این هنر ، صحبت از تاریخ تكوین به میان می آید و به عنوان مقدمه می توان از گنبد سرخ مراغه كه در زمان ایلخانیان ساخته شده است، یاد كرد؛ این گنبد نوع بسیار ساده ی كاشی كاری بدین سبك است.
كاشی كاری معرق در دوران مغول نیز به همین منوال بود و تداول آن در عصر صفوی به اوج شكوفایی خود رسید و آثار ارزنده ای در هنر كاشی كاری پدید آمد. این شكوفایی در زمان افاغنه و زندیه رو به افول نهاد. در دوران قاجاریه نیز كاشی كاری معرق، تقلیدی ناقص از آثار گذشتگان بود. تا این دوران نقشهایی كه در كاشی كاری معرق به كار برده می شد نقش های اسلیمی بود. اما با سفر عده ای از هنرمندان به اروپا و گرایش آنان به هنر و فرهنگ اروپایی، تغییرات و دگرگونی های بسیاری در نقشهای كاشی كاری به عمل آمد و از آن پس طرح انسان و دیگر اشكال مانند اسلحه جنگی در هنر كاشی كاری دوران قاجاریه نمایان شد .
از آن دوران تا به امروز، این هنر، چونان گذشته رونق نداشته است و تنها عده ی كمی از هنرمندان در زنده نگهداشتن آن كوشا بوده اند.
وجه تشابه كاشی كاری معرق با معرق كاری روی چوب در شیوه ی عمل است كه در هر دو ، نقش ها از تركیب قطعات رنگی جنس مورد نظر شكل می گیرد.
یكی از نمونه های قدیمی موجود آمیزه ی این دو هنر، دری قدیمی و بزرگ، متعلق به عصر قاجاریه است كه در ضلع شمال غربی محوطه وزارت آموزش و پرورش فعلی قرار دارد. ارتفاع این ساختمان در حدود چهار و نیم متر و عرض آن سه متر است و سردری نیم دایره در بالای آن قرار گرفته است. هر طرف این در به سه قسمت مربع شكل تقسیم شده است:
مربع بالایی آن شیشه و دو مربع پایینی چوب برجسته و مسطحی است كه نقشهای اسلیمی معرق كاری شده در این قسمت جای گرفته است.
سابقه ی معرق كاری و آموزش آن در اداره كل هنرهای سنتی به سال 1309 ه . ش برمی گردد. در آن سال به پایمردی استاد حسین طاهرزاده بهزاد ، گروهی از هنرمندان نام آور هنرهای سنتی از سراسر كشور در تهران گرد هم آمده و مدرسه صنایع مستظرفه را بنیاد گذاشتند. این مؤسسه از دیرباز تا به امروز با عنوان های گوناگونی مانند: مدرسه صنایع قدیمه و هنرستان هنرهای ملی، اداره هنرهای ملی و مدتی نیز به عنوان یكی از واحدهای اداره كل آفرینش هنری و ادبی در وزارت فرهنگ و هنر سابق، در تعالی و تكامل هنرهای سنتی سهم بسزایی داشته است. این اداره كل در سال 1346 به اداره ی كارگاه های هنری تغییر نام داد و سرانجام در سال 1357 به عنوان یكی از واحدهای دفتر پژوهش و آفرینش به حیات خود ادامه داد . پس از پیروزی انقلاب، اداره ی مذكور به اداره ی كارگاه های هنری تغییر نام یافت و فعالیت های خود را در اداره ی كل هنرهای سنتی دنبال كرد. تا این زمان هنرجویان آن را منحصراً افراد علاقه مندی تشكیل می دادند كه طی فراگیری به استخدام رسمی درمی آمدند.
از سال 1360 به استناد موافقتنامه معاونت فرهنگی وقت، واحد آموزش مستقلی برای تعلیم هنرهای سنتی آغاز به كاركرد و سرانجام در سال 1362 تأسیس رسمی اداره آموزش این اداره كل، برای عموم مشتاقان به فراگیری هنرهای سنتی، سرآغاز نوینی بر تداوم این هنرها شد و در كنارآن كارگاه منبت و معرق به سرپرستی استاد سید كمال میرطیبی همچنان به فعالیت های هنری خود ادامه داد.
در طی سالیان، معرق همپای حركت زمان پیشرفت كرد و تحولات و نوآوری های مختلفی در آن پدیدار شد. برای آشنایی با مسیر حركت این هنر، باید به اولین كارگاه منبت و معرق اشاره كرد كه در سال 1310 تحت سرپرستی استاد احمد امامی، تأسیس شد باید اشاره كرد و همچنین از اساتید متقدمی چون پرویز زابلی، عباس شهمیرزادی ، علی و خلیل امامی ، و احمد رعنا یاد كرد. ابتدا اهم فعالیت آن كارگاه، منبت كاری بود و به تدریج در كنار آن هنر معرق نیز پای گرفت.
این هنر در آغاز برای تزئین سطح میز، بوفه، در و تكیه گاه صندلی به كار برده می شد، و تنها نقش های اسلیمی یا گره یا پنج رنگ محدود چوب های آبنوس، فوفل ، گلابی، سنجد و توت مورد استفاده قرار می گرفت و گاه برای تنوع، از برش های خاتم برای اشباع نقش ها استفاده می كردند. رنگ خاتم ها به همان پنج رنگ فوق الذكر محدود بود و به خاتم چوبی شهرت داشت.
در آن ایام، شیوه معرق كاری در مقایسه با روش امروزی بسیار متفاوت بود و بیشتر به روش معرق هندی اجرا می شد. بدین طریق كه هنرمندان ابتدا به وسیله كارد مخصوص منبت، محل قرار گرفتن نقش ها را روی شیء مورد نظر مطابق طرح می كندند و سپس نقش ها را از چوب های رنگی به وسیله ی مته ای كه اختصاص به تعمیر چینی داشت و سوهان های مخصوص و ارّه ای به نام چكی، دوربُری می كردند و در محل مقرر قرار می دادند.
نخستین تاریخی كه در مورد اشباع نقش های كنده شده به وسیله چوب های رنگی موجود است تابلویی مربوط به سال 1313 با نقش دوسوار كار است كه به وسیله احمد رعنا ساخته شده و متعاقب آن تابلوی دیگری مربوط به سال 1314 با نقش یك زن است كه توسط عباس شهمیرزادی اجرا شده است. هم اكنون دو تابلوی مذكور در نمایشگاه اداره كل هنرهای سنتی نگهداری می شوند.
عباس شهمیرزادی هنگام اجرای تابلوی بعدی خود ، به جای كندن سطح چوب به فكر ایجاد زمینه در اطراف نقش ها افتاد و از كنار هم قرار دادن قطعات چوب زمینه ای در اطراف نقش ها به وجود آورد. این تابلو، با مقطع بیضی، نشانگر نقش دو زن بود .
نخستین نمونه های موجود این روش، دو تابلوی مربوط به سالهای 1317 و 1319 است كه نقش پیكار دو سوار با یك شیر را نشان می دهد. این تابلوها مربوط به امتحان كلاس معرق «علی و خلیل امامی» است و هم اكنون در موزه هنرهای ملی نگهداری می شوند.
به دنبال این دگرگونی ها، در سال 1316 احمد رعنا با اثر ابداعی خود به نام شكارگاه، معرق را از حالت مسطح خارج كرد و به صورت نیم برجسته مطرح نمود كه همین شیوه تا امروز با نام منبت معرق متداول است. زمینه ی فكری این نوآوری از نقش های منبت كاری شده ی درهای كاخ مرمر شكل گرفت.
تا سال 1334 اجرای معرق با همان پنج رنگ محدود، متداول بود تا این كه محمد طاهر امامی كه در پی تنوع رنگ بیشتری در معرق بود ، در اندیشه ی به كارگیری مواد شیمیایی رنگی شد و جهت آزمون، نقش هایی روی یك راكت تنیس روی میز با استفاده از مواد یاد شده به وجود آورد. بدین منوال در پی شناسایی گوناگونی ِ رنگ، انواع چوب های صنعتی شناخته شد. ( این پی گیری همچنان ادامه دارد. )
در سال 1335، تعدادی پاراوان و بوفه ی معرق كاری شده از طرف دولت چین به دولت ایران اهدا شد كه هنگام حمل، تعدادی از آنها خسارت دید! مرمت بعضی از آنها با زمینه سیاه به محمد غفوری محول شد . وی با تهیه ماده سیاهی تركیب یافته از جوهر نیكروزین، پارافین و لاك الكل، قسمت های آسیب دیده را ترمیم كرد. لازم به توضیح است كه تا قبل از شناخته شدن جوهر نیكروزین برای سیاه كردن زمینه اشیای چوبی، صفحات موسیقی را می كوبیدند و سپس در الكل حل كرده و مقداری پارافین به آن اضافه می كردند و ماده سیاه به دست آمده را به وسیله پنبه بر روی شیء مورد نظر منتقل می كردند.
این گونه آزمون های پیاپی موجب پیدایش اندیشه نوینی در هنر معرق شد و بدین سان در سال های 36 یا 37 یك پاراوان كوچك با نقش گل و مرغ توسط عزیزالله ویزایی با زمینه سیاه كه به شیوه ی معرق های چینی بود ساخته شد و بدین ترتیب این سبك معرق در میان انواع آن جای گرفت.
در ادامه این تحولات در سال 1344 محمد طاهر امامی تابلویی با عنوان مرغ و آشیانه به وجود آورد كه مرغ تماماً از جنس صدف تهیه شده و كاملاً برجسته است و تنها به وسیله یكی از بالهایش به زمینه ی تابلو متصل شده است. وی با اجرای این تابلو به معرق تمام برجسته دست یافت.
در میان آثار معرق روی چوب كه تاكنون به وجود آمده ، «معرق خاتم» چنانكه از نامش برمی آید، تركیبی از دو هنر بیان شده است كه مقام ویژه ی خود را از دیر باز حفظ كرده است. از بدو پیدایش كارگاه منبت و معرق، نوع ساده ی معرق خاتم در میان شمسه ی نقش های گره با همان پنج رنگ طبیعی محدود اولیه به كار گرفته می شد.
در سال 1337 در كارگاه خاتم سازی ، میز تحریری با نقش سیمرغ و اژدها، به سرپرستی شادروان علی نعمت تهیه شد و برای نقش های مذكور از برش های خاتم با رنگهای متنوع استفاده كردند كه همه به شیوه ی معرق، دُوربری و جاسازی شده بود. این تجربه ، انگیزه ی خلق تابلویی با طرح یك طوطی از خاتم های رنگی شد كه در سال 1342 توسط عزیزالله ویزایی، خارج از محیط كارگاه ها به مرحله اجرا در آمد و در سال 1349 اكبر سریری نخستین هنرمندی بود كه از این شیوه جهت ایجاد نقش یك پرنده بر روی تابلو استفاده كرد و بدین ترتیب این سبك معرق با نام «معرق خاتم» متداول شد.
در ادامه این دگرگونی ها در سال 1349 تابلویی به سبك امپرسیونیسم از طبیعت یك روستا كه توسط رضا شهابی (یكی از شاگردان كمال الملك) نقاشی شده بود، به وسیله ی محمد طاهر امامی با رعایت اصول سبك یاد شده به صورت معرق ساخته شد.
از آن پس تا به امروز، شاهد تحولاتی چند در هنر معرق بوده ایم كه این تحولات عبارتند از :
- نمایش بُعد از طریق فضاسازی ، كه تحولی در تركیب بندی های سطح گذاشته است.(تابلو بزم درویشان).
- استفاده از فلزات و سنگ (تابلو گلدان گل و زنان عشایر)
- نمایش نقش در دو سطح (دو پلانه)
- نشان دادن عمق با استفاده از پلی استر (تابلو عقاب)
/**/مطالب مشابه :
"رسوایی فرصتی برای تأمل درباره ی رسوایی هایمان..."
"رسوایی فرصتی برای تأمل درباره ی ( اسلام ائمه هنر در مدرسه ی عشق نشان دهنده ی
ஜهنر های ایرانیஜ
در كتاب "بررسی هنر ایران" اثر پروفسور ارثراپهام پوپ درباره ی هنر ائمه شیعه در درباره هنر
سخنان کوتاه از بزرگان سخنان آموزنده سخنان ناب سخنان کوتاه از ائمه و امامان ......!
شهادت هنر مردان ناب سخنان کوتاه از ائمه و درباره ی خود فکر می کنید بسیار مهمتر
جملات زیبا...
جملات زیبا درباره ی نماز و آثار نماز و برکات نماز و خواص هنر و خلاقیت
سخنان ائمه در مورد تلاوت و فرا گرفتن قران کریم+زیباترین جملات واحادیث در مورد قرآن
سخنان ائمه در مورد تلاوت و فرا گرفتن قران کریم+زیباترین جملات درباره ی هنر و خلاقیت
چهل حدیث زیبا درباره علم و دانش-1
چهل حدیث بسیار زیبا درباره علم و دانش جوینده ی دانش، در پناه عنایت خداوند است.
پازل دل
اشعار فارسی ، جملات عارفانه . درباره وب. خدایا، از پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر
(( تدریس هدیه های آسمانی ، چگونه ؟!! ))
1- درباره ی فضای برخی از جملات متن با دوستانش گفت ، ائمه معصومین . درباره ی دلایل انتخاب
برچسب :
جملات ائمه درباره ی هنر