جنگلهای شمال( از منظر چنگل شناسی)

شمه ای راجع به جنگلهای شمال ایران:
جنگلهای شمال کشور
که به جنگلهای خزری یا هیرکانی موسومند، متعلق به دوران سوم زمین شناسی هستند.این جنگلها از آستارا در غرب تا گلیداغی در شرق، در 7 درجه طول و2 درجه عرض جغرافیایی وبه شکل یک نوار باریک به عرض حداکثر 70 کیلو متر ( منطقه قائم شهر ) وحداقل 13 کیلو متر ( منطقه رامسر ) وبه طول تقریبی 800 کیلومتر ، در سه استان گیلان ، مازندران وگلستان گسترده است، که دامنه های شمالی رشته کوههای البرز را می پوشاند وبر رخسار آن چشم نوازی می کند.
جنگلهای خزری از سطح دریا ( البته بسته به مناطق مختلف، که هر چه دخالتهای بی رویه واستفاده های نادرست از جنگلهای پایین دست بیشتر بوده ، از سطح دریا بیشتر فاصله گرفته واز محدوده های 300 ـ 200 متر به بالا از سطح دریا شروع شده ) تا ارتفاع تقریباً 2800 متر از سطح دریا گسترش یافته واکثراً از جنگلهای آمیخته راش، ممرز، بلوط ، افرا ، توسکا وبه همراه گونه های متفاوت دیگر تشکیل شده است.
اقلیم (آب وهوا)در مناطق جنگلی شمال کشور یک نوع اقلیم نیمه مدیترانه ای مرطوب ومعتدل است.میزان بارندگی سالیانه به طور متوسط 1000 میلی متر است که از غرب 2000 میلی متر به طرف شرق 600 میلی متر دائماً وبه طور منظم کاهش می یابد.درجه حرارت متوسط سالانه در مناطق جلگه ای بین 16 تا 18 درجه سانتی گراد همراه با رطوبت نسبی بالا مخصوصاً در تابستان است ( به دلیل فعل وانفعالات پوشش نباتی ودرختی از جمله عمدتاً تبخیر ، تعرق و...) ودر سایر نقاط جنگلی در ارتفاعات گوناگون دارای نوسانات مختلف وبسته به فصول متفاوت ، متغیر می باشد، به طوری که شاهد تغییر محسوس دما در تابستان از گرم وشرجی شدید در کنار ساحل تا هوای مطلوب ، خنک وسرد در ارتفاعات بالا می باشیم.
به طور کلی شرایط اقلیمی ( آب وهوایی ) مناسب در این مناطق باعث ظهور وتکامل تعداد زیادی از انواع درختان پهن برگ شده است، به طوری که تا به امروز بیش از 80 گونه درختی و50گونه درختچه ای در این جنگلها مورد شناسایی قرار گرفته اند.از این حیث شایان ذکر است که جنگلهای شمال کشور عمدتاً جنگلهای پهن برگ ( Broad leaved forests) بوده وسوزنی برگان ( Conifer forests) مناطق سردسیر از قبیل کاج ، پیسه آو ....در آن گسترش چندانی ندارند، یعنی به صورت محدود، پراکنده ودر مساحتهای کم گسترش یافته اند، زیرا به لحاظ اقلیمی دوره های یخبندانی در اواخر دوران سوم و در دوران چهارم زمین شناسی در این منطقه به صورت دوره های بارانی ظاهر گشته وبه همین علت این جنگلها از آنجایی که نسبت به سوزنی برگان شرایط بارانی ومناسبتر آب وهوایی را تحمل کرده ودوره های یخبندانی که مناسب سوزنی برگان است را تحمل نمی کنند نمود عینی یافته اند.به همین دلیل است که این جنگلها از دوران سوم تا کنون باقی مانده اند وروی این اصل به جنگلهای کهن نیز مشهورند.سوزنی برگان بومی شامل زربین، سرخدار ، نوش وارس جزء سوزنی برگان دوران سوم به همراه گونه های پهن برگ تا به امروز در بافت جنگلهای خزری به جای مانده اند .جنگلهای خزری علاوه بر اینکه دارای تنوع گونه ای بالایی هستند، از حجم چوب سرپای خوبی نیز برخوردار هستند، به طوریکه در قسمت های دست نخورده ورویشگاههای بسیار حاصلخیز میزان حجم چوب سر پا به 800 متر مکعب در هکتار نیز می رسد، هر چند امروزه حجم سرپای این جنگلها به طور متوسط از 200 تا 300 متر مکعب در هکتار نوسان می یابد.
مساحت این جنگلها نیز در گذشته 4/3 میلیون هکتار وامروزه به کمتر از 8/1 میلیون هکتار تقلیل یافته است ( جنگلهای شمال کشور حدوداً 1/1% مساحت کل کشور راشامل می شوند). موارد اخیر حکایت از دلایل گوناگونی داشته ودارد که در اینجا به ذکر اهم آن تحت عنوان عوامل تخریب جنگلهای شمال اشاره می گردد:
1ـ حضور دام ودامداری
2ـ تأمین نیازهای چوبی روستائیان وجنگلنشینان
3ـ بهره برداری معادن
4ـ محل جمع آوری زباله ها ونخاله ها
5ـ آتش سوزی ( طبیعی ـ انسانی )
6ـ قاچاق چوب ودیگر فرآورده های جنگلی .
7ـ تغییر کاربری اراضی جنگل به دلیل توسعه اراضی کشاورزی، ویلا سازی وغیره
8ـ احداث راههای بین شهری ، کانالهای آب رسانی ، دکلهای برق ، مخابرات ، گاز و....
9ـ عوامل طبیعی مانند سیل ، باد ، طوفان، آذرخش ، بهمن،آفات و امراض و.....
10ـ مشکلات قانونی ، قضایی وحقوقی در پاره ای از موارد.
در هر حال هدف حفظ وحراست، احیاء ،توسعه وبهره برداری اصولی از جنگل های شمال کشور مورد تأئید اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان جنگل ومسئولین سازمان جنگلها، مراتع وآبخیزداری کشور است واز اینکه جنگلهای کم نظیر شمال میراثی است برای آیندگان ، مورد تأئید همگان می باشد.
نگرشی به جنگلهای شمال از دیدگاه علم جنگل شناسی :
همانگونه که ذکر گردید جنگلهای شمال یگانه جنگلها ودر واقع گنجینه های بجا مانده از دوران سوم زمین شناسی بوده که در نوع خود بی نظیر وجالب توجه می باشدو پیدایش آن در شرایط اکولوژیکی خاص وبا گونه های متنوع عمدتاً پهن برگ، آن را منحصر به فرد ساخته است.مهم اینکه استمرار وتداوم حیات این توده های جنگلی در پی استواری وپایداری در برابر شرایط نا مناسب دوره های زمین شناسی بوده وتحلیل شرایط سخت محیطی با پشت سر گذاشتن یخچالها وحفظ توده های درختی از جنگلهای دوران سوم زمین شناسی ( حد واسط دوره های الیگوسن ومیوسن) همانند بلوط، لیلکی ، لرگ، سفید پلت وبسیاری از گونه های با ارزش دیگر بر اهمیت آن می افزاید وحال اینکه درجنگلهای اروپا این عناصر به صورت فسیل پیدا شده اند ونکته ویژه دیگر آن اینکه زمین شناسان قدمت آن را به بیش از سی میلیون سال تخمین زده اند.
با توجه به مطالب فوق الذکر ، دخالت در توده های جنگلی نیاز اساسی به معیارهای علمی دارد.تردیدی نیست که برداشت غیر اصولی موجب ضربه هولناکی بر پیکر جنگل شده وسیرقهقراء را به همراه دارد.این تجربه جنگلبانان را مجاب می کند که در ابتدا با شناخت توده سرپا و شناسایی خواسته های آن ، اقدام به دخالت بیولوژیک ( منظور دخالت اصولی وفنی با علم بر وضعیت زیست شناختی وبالکل موجودیت جنگل است ) نمایند که در این راستا علم جنگل شناسی معیار ارزنده ای جهت دخالت صحیح وعلمی به منظور برداشت اصولی است.در ضمن این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که عده ای از صاحبان صنایع به غلط این تصور را دارند که جنگل شناسی محدودیتی را در امر تولید مکانیک ایجاد می نماید وبا اقتصاد وبازدهی مالی همخوانی ندارد، غافل از اینکه توده درختی یک جامعه زنده است وچنانچه با محو حیات که با قطع درخت شروع می شود، اگر جایگزینی حیات با پوشش نهال مدنظر واقع نشود، نه تنها کارخانه اصلی که همانا جنگل است به نیستی خواهد رفت ، بلکه در زمانی نه چندان دور، صنایع وابسته به آن نیز راکد ودر نهایت بازدهی اقتصادی نیز مختل خواهد شد.
لذا اعتقاد بر اینست که ارتباط جنگل وصنعت متکی بر اصول جنگلشناسی باشد ودر واقع آنچه می تواند بین این دو پیوند مستمر ایجاد کند همانا علم جنگلشناسی است وبا این روند ارزش وجایگاه خاص این علم ملموس تر می گردد. نکته حائز اهمیت اینکه جنگل های شمال به لحاظ ساختار جنگل شناسی ، جزء جنگلهای ناهمسال می باشند.از نظر این علم، به جنگلهایی ناهمسال اطلاق می گردد که اختلاف سن بین درختان جنگل حداقل 20 سال وبیشتر از آن باشد ( 20 سال به بالا ) ودر صورت کمتر بودن از آن، ساختار جنگل همسال می باشد.دلیل ناهمسال بودن جنگلهای شمال همان مباحثی است که در ابتدا ذکر گردید، بدین معنی که ناهمواری های گوناگون و توپوگرافی های (پستی و بلندیها ) متعدد در این جنگلها که خود ناشی از عوامل ورخدادهای زمین شناسی در اعصار گذشته می باشند، سبب شده که میکرو کلیما های ( خرد اقلیم ، وضعیت آب وهوایی در مقیاس های کوچک) متفاوتی در قسمت های مختلف جنگل های شمال پدید آید که به نوبه خود موجد تغییراتی در میزان دما ، بارندگی ، وضعیت پخش نور( مربوط به سرشت گیاهان ودرختان بوده که دارای دو طیف عمده نور پسندی وسایه پسندی است) ، وضعیت خاک و... می باشد.به همین دلیل در قسمت های مختلف جنگلهای شمال تیپهای گوناگون گیاهی ودرختی با نیازهای متفاوت آشکار می شوند وچون میزان رطوبت و حاصلخیزی خاک این جنگلها بسیار در حد مطلوبی می باشد هر ساله در آن زاد آوری وریزش بذر اتفاق می افتد، البته با توجه به هویت ژنتیکی، نوع رویشگاه، آب وهوا و... سیکل بذرهی در گونه های مختلف متفاوت می باشد.بنابراین به راحتی ملاحظه می گردد که با توجه به این اختلاط زمانی ومکانی ، گیاهان ، نهالها ، درختچه ها وسپس درختانی با سنین متفاوت در زمین جنگل ودر دل طبیعت جنگل های شمال استقرار می یابند.ذکر این نکته از لحاظ علمی واجب است که اصطلاح سن در جنگل شناسی کلاسیک وجنگلهای همسال ودست کاشت کار برد دارد، در حالی که در جنگل شناسی نوین(همگام با طبیعت ) وپیشرفته که بیشتر راجع به جنگلهای طبیعی وخودرو گفتگو می کند سن کاربرد چندانی نداشته و اگر در بالا از این اصطلاح استفاده شده به طور تئوری ودر حد کلاسیک بوده ودر واقع قدیمی می باشد.در جنگلهای طبیعی که عمدتاً ناهمسال هم می باشند، به جای سن از قطر درخت استفاده می گردد، چرا که می توان دو درخت را در کنار هم ملاحظه نمود که دارای اختلاف سنی چندین ساله بوده اما از قطر برابری برخوردار هستند.
مباحث اخیر در جنگلشناسی جایگاه بسیار وسیع وگسترده ای دارند که برای پرهیز از اطاله کلام ودور نشدن از بحث اصلی آنرا به مقالات دیگری که در شماره های بعدی خواهم آورد واگذار خواهیم کرد.

پیشنهادات :
1ـ به عنوان یک گزینه مطلوب وبا توجه به آنچه که تاکنون گفته شد، پیشنهاد می گردد که حداقل 10 درصد از مساحت کل جنگل های شمال کشور به عنوان حفظ کامل تنوع زیستی ومطالعات علمی را جع به مکانیسم تحول وتکامل جنگل های طبیعی ، حفاظت ومحصور واز سایر بخشهای جنگل تفکیک شود.
2ـ بهره برداری اصولی به طرق جنگل شناسی همگام با طبیعت.
3ـ خروج دام از جنگل وممنوعیت چرای دام در مناطق جنگلی .
4ـ احیاء جنگلهای مخروبه از طریق تجدید حیات طبیعی ،بذر پاشی ، نهالکاری وجنگلکاری با استفاده از گونه های بومی.
5ـ فراهم نمودن امکانات تفرجی وتوسعه اکوتوریسم [1] و توریسم در جنگل های شمال کشور.
6ـ فراهم نمودن سایر پتانسیل هایی که جنبه ی در آمد زایی داشته ، ضمن اینکه به جنبه های فرهنگی ، علمی ، اجتماعی و.... نیز توجه کامل وجدی داشته باشد و با کمترین اعمال تخریب بر منابع طبیعی وکمترین آثار سوء زیست محیطی ونهایتاً با فرا اندیشی وفرانگری اصل توسعه پایدارهمراه باشد .
نتیجه گیری :
1ـ حفظ برآیند وتعادل جنگل به عنوان یک اکوسیستم حیاتی ، پویا ، پیچیده وحساس که بتواند وظایف چند گانه خود از جمله حفظ تعادل اکولوژیکی، زیست محیطی وبرآورد احتیاجات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تفرجی و.... را انجام دهد، مستلزم مدیریت علمی وفنی یا همان تحت پوشش واقع شدن آن به وسیله یک طرح جامع ومدون جنگلداری می باشد.
2ـ به دلیل شرایط مناسب آب وهوایی وسایر شرایط زیستی در منطقه شمال کشور، جنگلهای انبوهی مرکب از گونه های نباتی ، درختچه ای ودرختی گوناگونی وبالطبع به همراه حیات وحش متنوع از دیرباز شکل گرفته که در طی دوران شکل گیری خود از دوران سوم زمین شناسی تا کنون دستخوش تغییرات طبیعی وانسانی متفاوتی واقع شده اند،که تغییرات ودخالتهای انسانی در عصر کنونی نمود بیشتری یافته است.لذا به منظور حفظ این مجموعه عظیم که همچون کلکسیونی زیبا بر رخسار رشته کوههای البرز چهره ای زیبا ودلفریب افکنده است، ضمن تأکید بر مورد اول، بیش از همه بایستی بر فرهنگسازی منابع طبیعی تأکید شود ومقوله ای تحت عنوان فرهنگ منابع طبیعی در دل مردم جامعیت وتعمیم یافته وبه فرموده رهبر معظم انقلاب به معارف عمومی تبدیل شود.
3ـ وجود عوامل تخریب در جنگلهای شمال سبب شده که در گذر زمان به تدریج شاهد کاهش سطح کمی وکیفی آن باشیم، به طوری که علاوه بر مساحت آن از تنوع گونه های گیاهی آن به تدریج کاسته شده وبسیاری از گونه های درختی در معرض خطر انقراض قرار گیرند.این مسأله یک چالش اساسی در حال حاضر محسوب شده که التفات بیشتر متولیان امر ومشارکت منسجم وفرا گیر نهادهای غیر دولتی ومردم نهاد ( NGO) وتعامل بین دو دستگاه مذکور را می طلبد.
منابع مورد استفاده در تحقیق:
1ـ میر احمدی ، سید باقر ، 1383.ارزیابی ساختار وکاربرد تئوریهای احتمالی در توده های طبیعی ( مطالعه موردی، طرح جنگلداری نسارود رامسر ) ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات تهران.( زمستان 1383).
2ـ دخت خطیبی ، نسرین ، 1383 ، جنگلهای باستانی شمال در آستانۀ وداع چاپ اول : تابستان 1383 .
3- کیادلیری، مهدی ، 1382 .بررسی وضعیت ساختار توده های طبیعی ودخالت نشده راش در غرب مازندران ( طرح جنگلداری گلبند) ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گیلان .
4 ـ جزوة جنگلشناسی تکمیلی دکتر اسد الله متاجی . واحد علوم و تحقیقات تهران . زمستان 1381 .
5 ـ متاجی ، اسدالله ونمیرانیان ، منوچهر ، 1381 . بررسی ساختار و روند تحولی توده های طبیعی در راشستانهای شمال ایران ( مطالعة موردی ، خیرود کنار نوشهر ) ، مقالة مندرج در مجلة منابع طبیعی ایران ،جلد 55،شمارة 4 ، صفحات 541 ـ 531 .
6 ـ دلفان اباذری ، بهرام ، 1381 . بررسی مراحل تحولی وروند پویایی در توده های طبیعی دخالت نشده راش در منطقة کلاردشت ، رسالة دکترا ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران .
7- شمه ای راجع به جنگلهای شمال ایران ، نشریه ی اداره کل منابع طبیعی نوشهر ، همایش هتل بزرگ رامسر ، تابستان 1379 .
8- Korpel , s , 1995 .Die urwalder der westkarpaten. Gustav fichr verlag . stutt gart . 31op.
9- Korpel , s , 1982 . Degree of equili brium and dynamical changes of the forest on example of natural forests of slovakia .Actc . fac . for Zvolen , cze chos lowakia , 24:9 – 31 .

 

 

 


مطالب مشابه :


اکوسیستم های جنگلی منحصربفرد و نادر زاگرس مرکزی

؛ دارای مدرک مهندسی منابع طبیعی دانشگاه تهران های جنگلی به صورت توده استان چهارمحال




طرح­ های توسعه­ ای در جنگل­ های زاگرس؛ ناجی یا بلای جان!؟

؛ دارای مدرک مهندسی منابع طبیعی دانشگاه تهران های طبیعی جنگلی و استان چهارمحال و




جنگلهای شمال( از منظر چنگل شناسی)

حیات این توده های جنگلی در پی توده های طبیعی در های استان




آفات مهم درختان جنگل‌های شمال

در سرتاسر استانهای (پارک جنگلی نور) و استان تودههای زربین طبیعی و جنگل




برچسب :