ويژگي هاي یک معلم خوب
ارسطو میگوید: افتخار كسانی كه به كودكان تعلیم میدهند، بیش از كسانی است كه آنها را به وجود میآورند.[1] معلم و دانشآموز، دو ركن اساسی آموزش و پرورش هستند. آموزش و تدریس، كاری بسیار ظریف و حساس است و هر كسی كه سواد یا معلوماتی در زمینه خاصی كسب كرده است، نمیتواند معلم موفقی باشد. پس معلم شایسته، كسی نیست كه در یك دبستان یا دبیرستان تدریس میكند، بلكه میتواند هر فرد واجد شرایطی باشد كه در حوزه تربیتی فعالیت کرده و میخواهد در كار تدریس و فن آموختن، موفقیت به دست آورد.[2]
نقش تربیتی معلم
به طور كلی، برای معلمان، دو نقش یا دو وظیفه منظور گردیده است. نخستین وظیفه آنان، مسئولیتی است كه در برابر فرهنگ جامعه خود بر عهده گرفتهاند و دیگر، وظیفهای كه در قبال شاگردان پذیرفتهاند. این دو وظیفه اغلب همزمان با یكدیگر انجام میگیرد.
نقش معلم نسبت به فرهنگ
منظور از فرهنگ، طرز زندگی معمول یا میراث اجتماعی مردم است و محصول هرگونه تجربههای انسانی است كه در پرتو آن، گروهی از مردم به راه و رسم زندگی خود ادامه میدهند. یكی از وظیفههای هر معلمی، انتقال بخشی از ویژگیهای فرهنگ ملت خود، به نسل جوان جامعه است كه مورد تأیید اكثر مردم قرار گرفته باشد. اما باید توجه داشت آموزش و پرورشی كه فقط به حفظ دستاوردهای گذشته و فرهنگ موجود بپردازد، نمیتواند پویا، مترقی و متحول به شمار آید. بنابراین، ممكن است برای معلم چهار وضع یا حالت پیش آید:
یک. نفی فرهنگ موجود: معلمانی كه میراث فرهنگ ملی را نادیده میانگارند، آن را عامل عقبماندگی میشمارند و معتقدند كه چنین فرهنگی برخلاف طبیعت، آزادی و آرزوهای بشری است و پیروی از آداب و رسوم آن، نادرست و ابلهانه است. بدین جهت، میكوشند شاگردان خود را از تعلق به چنین فرهنگی نومید و دلسرد نمایند.
دو. طرح فرهنگ نو: چون این دسته از معلمان، افرادی نوگرا و تجدد طلبند، به طرح و ایجاد فرهنگ آرمانی و متعالی خود، دست میزنند. برای اجرای این منظور به شاگردان خود، نگرشها، ارزشها و معلوماتی را میآموزند كه سبب حركت آنان به سوی آرمانهای آنان میگردد.
سه. حفظ فرهنگ موجود: گروه دیگری از معلمان، خود را حامی و پشتیبان فرهنگ جامعه خود میشمارند و برای ارزشها، اعتقادها، دانشهای ملی و میهنی، اهمیت فراوانی قایلند. فرهنگ موجود را، آنگونه كه هست، ارج مینهند، به تجلیل و ستایش نقاط مثبت آن میپردازند و میكوشند آن را بی كم و كاست، به نسلهای بعدی تحویل دهند.
چهار. اصلاح فرهنگ موجود: این دسته از معلمان بدون دلیل منطقی، به نفی و تغییر یا حفظ فرهنگ، كوشش نمیكنند، بلكه آن را مورد ارزیابی دقیق قرار میدهند. جنبههای مثبت و منفی، سودمند و زیانآور آن را مشخص کرده و سعی میكنند، تضادهایی كه در فرهنگ وجود دارد، روشن سازند و راه حل احتمالی آنها را بیابند تا از صدمه زدن به معیارهای ارزشمند آن جلوگیری كنند.
وظایف معلم در قبال موفقیت دانشآموزان
معلمان خوب، در تضمین موفقیت و پیشرفت شاگردان خود، وظیفه مهمی بر عهده دارند و قبل از هر شرطی لازم است دو پیشنیاز زیر را دارا باشند.
یک. علاقه به تدریس: پژوهشگران، عشق و علاقه به تدریس را، نخستین پیشنیاز هنر معلمی دانستهاند و این نباید به آن معنا باشد كه معلمی شغل شریف و مورد احترام مردم است، بلكه بدان سبب كه، تا كسی به كار تدریس علاقمند نباشد، نمیتواند در موفقیت شاگردان نایل آید.
دو. توانایی ایجاد علاقه در شاگردان: تنها علاقه خود معلم به موضوع درسی، كافی نیست، معلم باید بتواند این علاقه را در شاگردان خود نیز ایجاد كند. تدریس خوب و مؤثر نیاز به مهارت دارد و این هنگامی حاصل میشود كه معلم نشان دهد، هم به شغل خود و هم به كار تدریس علاقمند است. معلمانی كه به درس علاقه دارند، اما نسبت به شاگردان خود، بیتفاوت هستند، كلاسشان اغلب سرد و كسلكننده جلوه میكند.[3]
عوامل مؤثر در كارآیی معلم
بومی بودن: اینكه معلم متعلق به همان منطقه مورد اشتغال باشد.
همزبانی: از نوعی عامل فرهنگی حكایت میكند، زیرا زبان از اركان انسجام فرهنگی است.
اشتراك رأی: به هم نظر بودن و مشابهت آرا و عقاید معلم و شاگردان از لحاظ مذهبی، سیاسی، اخلاقی و ... مربوط میشود و به طور كلی، یك عامل مثبت در كارآیی تدریس است، هر چند نباید الزاما معلم و شاگردان، همرأی باشند.
نگرش شغلی: طرز تلقی از شغل خود یا خصوصیات دیگری از جمله رضایت یا عدم رضایت و بیتفاوتی را شامل میشود.
برنامهریزی معلم: طرح تدریس و برنامهریزی معلم از جلسه اول تا آخرین جلسه، امری مهم است و موجب افزایش كارآیی معلم میگردد.[4]
ویژگیهای معلم از نظر جان دیویی
جان دیویی، از فلاسفه تعلیم و تربیت در قرن اخیر، كه معتقد است معلم خوب باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
معلم خوب، باید به تفاوتهای فردی شاگردان خود، آگاهی داشته باشد.
معلم خوب، باید قدرت هدایت كلاس به سوی هدفهای مشخص شده را داشته باشد.
معلم خوب، باید احساسات سلطهجویانه خود را كنترل كند.[5]
ویژگیهای معلم خوب
هرچند یك معلم خوب و موفق در موقعیتها و محیطهای مختلف، متفاوت است، با این حال، معلمان خوب به طور كلی، خصوصیات مشتركی دارند از قبیل:
علاقه به تدریس: به این معنی كه معلم باید به خود تدریس و موضوع مورد تدریس، علاقه داشته باشد.
ثبات عاطفی و روانی: معلم به عنوان یك رهبر و الگوی رفتاری باید در افكار و اعمالش ثبات داشته باشد و تحت تأثیر عواطف و هیجاناتش تصمیمگیری نكند، بهطوری كه دانشآموزان بتوانند به او اعتقاد و اطمینان داشته باشند.
ادامه به تحصیل: معلم كسی است كه همیشه احساس نیاز به یادگیری و فراگیری مطالب تازه داشته باشد و مطالعات خود را پس از كسب مدرك تحصیلی متوقف نكند.
حس مهربانی و همدردی با دانشآموزان: معلم باید رفتارش به گونهای باشد كه دانشآموزان بتوانند، آزادانه ناراحتیها و مشكلات خود را با او در میان بگذارند و مطمئن باشند به خاطر اشتباهات مرتكبشده، مورد انتقاد او واقع نخواهند شد.
روحیه همكاری: یك معلم خوب همیشه آماده همكاری با دیگر معلمان است، خصوصا اگر احساس كند كه وجودش در این همكاری مؤثر و لازم است.
صبر و بردباری: یكی از خصوصیاتی كه واقعا یك معلم خوب باید از آن برخوردار باشد، بردباری است. زیرا اصولا معلم با كودكان و نوجوانان سروكار دارد و این افراد به خاطر كمی سن و تجربه، گاهی رفتارهایی از خود بروز میدهند كه اگر معلم بردباری كافی نداشته باشد، موجب ناراحتی خواهد شد.
رعایت انصاف در ارزشیابیها: دانشآموزان به اظهار نظر معلم در مورد خود، خیلی اهمیت میدهند و چنانچه ارزشیابی معلم منصفانه نباشد، موجب كینه و دشمنی و در نتیجه دوری گزیدن برخی از دانشآموزان از معلم میگردد، كه این حالات عاطفی، ثمرات بدی در پی خواهد داشت.
آشنایی با اصول روانشناسی: معلم باید علاوه بر داشتن تخصص در زمینهای خاص كه تدریس مینماید، با اصول كلی روانشناسی نیز باید آشنایی داشته باشد. چنانچه معلم با قوانین رشد، یادگیری، خصوصیات سنی گروههای مختلف و ... آشنا باشد، خیلی از مسائل و مشكلات را میتواند به آسانی توجیه كرده و راه حل آنها را بیابد.
قدرت بیان: خوشصحبتی و قدرت بیان، یكی از عواملی است كه در ایجاد رابطه با افراد، فوقالعاده مؤثر است و معلم باید حتما از این نیرو برخوردار باشد. بسیاری از افراد، باسواد و مطلع هستند ولی در اظهار مطالب و تفهیم آن به دیگران، ناتوانند.
: یك معلم خوب كسی است كه مرتب از فعالیتهای آموزشی كه انجام میدهد، ارزشیابی به عمل آورد. یعنی با توجه به هدفهای آموزشی و رفتاری كه در آغاز شروع هر كلاس در نظر دارد، باید ببیند تا چه حد به این هدفها دست یافته و تا چه حد توانسته در دل دانشآموزان نفوذ كند و مورد تأیید آنها واقع شود.
آراستگی ظاهر: معلمی كه در روز، چندین ساعت در برابر دانشآموزان كلاس ظاهر میشود، باید از نظر ظاهر كاملا آراسته، پاكیزه و منظم باشد.[6]
ویژگیهای معلم در مورد پیشرفت تحصیلی دانشآموزان
در زمینه اثربخشی فعالیت معلم، پژوهشهایی صورت گرفته است كه براساس این پژوهشها، ویژگیهای زیر را فهرست كردهاند:
· استفاده متنوع از مطالب و روشهای تدریس
· آموزش همراه با شور و شوق
· رفتار آموزشی مطابق با وظیفه و كار آموزشی
· پرهیز از عیبجویی و انتقادات تند و خشن
· استفاده بیشتر از سبك تدریس غیرمستقیم
· تأكید بیشتر بر محتوای آموزشی.[7]
بنابر آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت یك معلم خوب:
· رابطهاش با دانشآموزان مثبت است.
· به احساسات دانشآموزان توجه میكند.
· نظم و كنترل كلاس را در اختیار دارد.
· محیط مطلوبی برای یادگیری پدید میآورد.
· از كار با دانشآموزان لذت میبرد.
· دانشآموزان را به فعالیتهای یادگیری میكشاند.
· خلاق و نوآور است.
· به آموزش مهارت خواندن تأكید دارد.
· دانشآموزان را به داشتن تصویر خوبی از خود هدایت میكند.
· بهطور جدی در فعالیتهای رشد حرفهای خود شركت میكند.
· انعطافپذیر است و به موضوع درسی تسلط كافی دارد.
· ثابتقدم است و عادلانه رفتار میكند.[8]
[1] . كیت ا. اچسون و مردیت دامین گال؛ نظارت و راهنمایی تعلیماتی، ترجمه محمدرضا بهرنگی، تهران، كمال تربیت، 1380، چاپ دوم، ص 54. [2] . پارسا، محمد؛ روانشناسی تربیتی، تهران، سخن ، 1374، چاپ اول، ص 284 . [3] . همان، ص 285_ 290. [4] . سرمد، غلامعلی؛ روشهای تدریس و هنر معلمی، قم، اشراق، 1376، چاپ اول، ص 132 _ 134. [5] . خنیفر، حسین؛ نگاهی دوباره به روشها و فنون تدریس، قم، بوستان كتاب، 1382، چاپ دوم، ص 60 . [6] . كاربرد روانشناسی در آموزشگاه، ص 215 _ 217. [7] . نگاهی دوباره به روشها و فنون تدریس، ص 58. [8] . نظارت و راهنمایی تعلیماتی، ص 55. برگرفته از سايت پژوهشكده باقر العلوم
معلم خوب(داستان)
در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست.
البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استو دارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.
معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. "رضایت کامل".
معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.
معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.
معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد.
خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را می دادید.
خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش "زندگی" و "عشق به همنوع" به بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.
پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.
یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.
شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.
چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.
چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.
ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.
تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم.
خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.
بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا یك استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى این دانشگاه نیز به نام او نامگذارى شده است !
برگرفته از سايت تبيان زنجان
مطالب مشابه :
بازخورد چيست؟
بازخورد : بازخورد ، نظر و واکنش معلم ، نسبت به وضعیت یادگیری دانش آموز است .
ويژگي هاي یک معلم خوب
سه. حفظ فرهنگ موجود: گروه دیگری از معلمان، خود را حامی و پشتیبان فرهنگ جامعه خود میشمارند و
بازخورد پاياني در ارزشيابي توصيفي
سنجش آموزش و پرورش اصفهان - بازخورد پاياني در ارزشيابي توصيفي - همراه با سنجش
تغيير محتواي آموزشي پايه اول
بستر و زمينه تغيير. ميزان تغيير . خلاصه تغيير و جهتگيري. رويكرد برنامه درسي. تغييرات جزئي
آیین نامه رسیدگی به تخلفات امتحانی
ردیف. نوع تخلف. نوع امتحان دوره تحصیلی. مجازات. 1. همراه داشتن کتاب، جزوه، یادداشت و سایر و
شعرغديرخم
غدیر. یکی گوید سراپا عیب دارم یکی گوید زبان از غیب دارم نمی دانم که هستم هرچه هستم
نحوه ادامه تحصيل دانش آموزان راهنمايي
سنجش آموزش و پرورش اصفهان - نحوه ادامه تحصيل دانش آموزان راهنمايي - همراه با سنجش
عزت نفس
چگونگی ایجاد و رشد عزت نفس: دلیل عمده ایجاد و رشد خود ارزشمندی و عزت نفس را باید در رابطه فرد
تجمع اعضاي كانون صنفي فرهنگيان اصفهان
اعضاي كانون صنفي فرهنگيان استان اصفهان روز سهشنبه با حضور در سازمان آموزش و پرورش استان
برچسب :
آموزش و پرورش اصفهان