نقش های رویایی
جلسه نقد نقاشی های رویا بیژنی
نقش های رویایی
برگرفته از روزنامه" جهان صنعت"
گلیمی بود بيتار و پود يا قاليچهاي بيگره. رنگهاي گرم بر پهنه نقاشي چشمها را خيره ميكرد. واژهها و تصاوير درهم پيچيده بود و خطوط طلايي، درخششي مقدس ميآفريد.
روشنايي آينهها پيشينهاي نمادين داشت و سنگهاي رنگين جايگاهي ويژه. تكه پارچههاي سنتي در گوشه گوشه نقاشيها برگرفته از فرهنگهاي اقوام گوناگون، ايراني بودن اثر را فرياد ميكرد.
اين همه در نقاشيهاي رويا بيژني بود، نقاشي كه بيشتر خود را تصويرگر كتاب كودك ميدانست. تصويرگري كه طعم شاگردي مرتضي مميز را چشيده بود و زير ضربههاي سختگير او سختكوش شده بود.
اكنون گروهي گرد آمده بودند تا آثار او را نقد كنند، محفلي بود صميمانه در گوشه دنجي از شهر.
بيژني از كارهايش گفت و اينكه در آخرين آنها از شعرهاي مولوي الهام گرفته است. اين كارها قرار است مجموعهاي شود ارزشمند. نقاشيهايي محصول تصوير و آينه، تا رنگ و روشنايي مفهومي عميق را بيافريند.
نقاشيهاي ديگرم از پيامبران است، مثل حضرت عيسي، مجموعههايي هم به نام آه من بسيار، خوشبختم، به اسم شهر و چند نمونه كار براي كتاب كودك نيز جزو آثاري است كه براي نقد آوردهام.
آرزوهاي مسطح
محمد آقازاده كه با لبخندي ساكت روبهروي نقشها نشسته بود، گفت: هرچه يك اثر هنري بيشتر سكوت ما را برانگيزد گويا زيبايي و رموز آن آنقدر زياد است كه واژهها را به اسارت ميگيرد. با اين حال در نقاشيها نوشتههايي به چشم ميخورند كه برخلاف پيشتر كه تصاوير به ياري متن ميآمدند اينبار واژهها هستند كه در خدمت تصوير قرار گرفتهاند.
وقتي به نقشها نگاه ميكنم، احساس ميكنم آرزوهاي ما مسطح است، پرسپكتيو ندارد و اين تصاوير حالت اثيري دارد. قدرت دست و تكنيك و رنگآميزي فضاي تخيلي خوبي را ساخته و از آنها آثاري برانگيزاننده آفريده است. انگار در آنها، هم عشق هست و هم نيست!
خليل رشنوي از حال و هواي كودكانه تصاوير ميگويد كه در عين حال معناي عميقي دارد.
عاطفه پس از خواندن بخشي از كتاب خداي من از آدم بزرگها ميترسم كه هم نوشته و هم تصاويرش از بيژني است به نمونه كارهاي كتاب كودك توجه ميكند و ميگويد: روح نقاش به كودكان نزديك است و همين نزديكي سبب ميشود تا هم با كودكان و هم با كودك درون بزرگسالان ارتباط برقرار كند. يكجور آشتي با سادگي روحمان است كه شنيدن صداي كودك درون را ميسر ميكند.
وقتي در نقاشي و نوشتههايش چيزهاي سادهاي را از خدا طلب ميكند، ميبينيم كه در عين سادگي اصول و پايههاي رواني ما را شكل ميدهند، مانند: من خوابيدن را خيلي دوست دارم، آدمها من خوابيدن را براي خواب ديدن دوست دارم، آدمها يا توي خوابهايم ميرويم گردش و پدر و مادرم دستهايم را ميگيرند، ولي نه مثل حالا، يكي از چپ دستم را بكشد، يكي از راست، با تمام مهرباني دستهايم را ميگيرند.
و اين يكي خدا جان، به آدمها همهشان چشمهاي زياد بده، خيلي بيشتر از دو تا، تا مهرباني ابلهها را ببينند. خب؟
آيت دولتشاه هم پس از نگاهي دوباره به نقاشيها گفت: برخي تصاوير شبيه نقاشيهاي قهوهخانهاي است و چيزي شبيه مينياتور در آنها به چشم ميخورد.
آرش رضايي با نگاه يك مخاطب حس ميكند عناصر تصوير تنها يك معنا ندارند و فاصله دنياي شعر و هنر در آنها كمتر شده است.
نقاشيهاي گليمي
هدايت كه پيشتر استاد رويا بيژني بود، نفس بلندي ميكشد و ميگويد: بسياري از خارجيها را ديدهام كه اصلاً كار هنري نكردهاند و حرفه و شغلشان هم هيچ ارتباطي با هنر ندارد ولي خيلي خوب آثار هنري را ميفهمند و حتي از نقاشان و هنرمندان گوناگون باخبرند كه ما در ايران از اين مقوله بسيار دوريم.
خوب است دستكم يك كتاب از هنر بخوانيم تا چيزي در اينباره بدانيم.
او سپس به نقاشيهاي بيژني اشاره ميكند و آنها را خيلي ايراني ميداند: اين نقاشيها ادامه فرش و مينياتور ايران است.
بيژني گله ميكند: هيچكس نوشتههاي داخل تابلو را نميخواند.
هدايت پاسخ ميدهد: نبايد چنين توقعي داشته باشيد چون نوشتهها جزو تصوير است.
برخي از اين نقاشيها انگار يك گليم است و برخي مثل پتهدوزيهاي كرماني ميماند. توجه داشته باشيد كه نوشتههاي تابلو، شما را از نقاش بودن جدا ميكند.
او به نوشتههاي عمودي اشاره كرده و تصريح ميكند: وقتي نوشتهها عمودي قرار ميگيرند، خاصيت تجسمي پيدا ميكنند. اين نوشتهها سبب ميشود نقاش كارهاي ديگري را بهخاطر آنها انجام دهد.
بيژني تاكيد ميكند: از وقتي نوشتهها به تابلو و كارهايم راه پيدا كرد بيشتر نقاشي كردم تا از اين راه با نوشته ارتباط بگيرم.
آقازاده پرسيد: ايراني بودن يعني چه؟ از چه نظر آنها را ايراني ميدانيم؟ ما مجبوريم هر چيزي را تبديل به گزاره كنيم و گزاره خبر ميدهد.
وقتي هنر آغاز ميشود، زبان را ميبندد. چه چيزي در ذهن ما توليد معنا ميكند؟
غربيها پرسپكتيو را از خودشان شناختند و بعد در اثرهايشان آوردند ولي ما هنوز از مينياتور و سطح عبور نكردهايم پس نميتوانيم چيزي مشابه پيكاسو بكشيم.اثر هنري هرچه هنريتر شود از واقعيت بيشتر فاصله ميگيرد و همين آن را بيانناپذيرتر ميكند.
استقلال نقد
صدرا جودكي نقد را خلق اثر ديگري ميداند و در اينباره اظهار ميكند: انسانها هيچ وقت نتوانستهاند با هم ارتباط برقرار كنند. يك وقت نگاه كارشناس است و يك وقت نگاه مخاطب، اينها هر دو خلق يك اثر ديگر است. من نقد يك اثر را ميتوانم مستقل ببينم و از آن استفاده كنم.
جودكي به اينكه كارها بيشتر عمودي است توجه ميكند و اعوجاج را از ويژگيهاي مشهود آنان برميشمرد.
هدايت عمودي و افقي بودن را در آثار هنري هدفمند ميشمرد و در اينباره توضيح ميدهد: در كارهاي سري كه اينجا وجود دارد كارها بيشتر افقي است. كارهاي افقي نياز بيشتري به سكون و كمي ترس را با خود دارد ولي در كارهاي عمودي ميل به شيطنت و شلوغي بيشتر است.
حرفهاي زيادي ناگفته ماند و حاضران با نگاههايشان دنبال واژههايي بودند كه آنها را بيان كنند. حرفها در گلو ماند و رويا بيژني در اشتياق شنيدنشان.
گويا محمد آقازاده حق داشت كه اثر هنري هرچه هنريتر شود از واقعيت بيشتر فاصله ميگيرد و همين آن را بيانناپذيرتر ميكند.گروه ادبی آینه
مطالب مشابه :
پایان نامه هایی درباره ادبیات داستانی موجود در کتابخانه دانشگاه تربیت مدرس تهران
عنوان بررسي تصويرسازي قصههاي پيامبران موضوعنقاشي // نقاشي کتاب // پيامبران // قصص
نقاشی ایرانی
نقاشى هاى کشف شده در مناطق تپه موضوعات اين سبک بيشتر تصاوير پيامبران و امامان، شعائر
نمايش آثار نقاشي و نقش برجسته هنرمند کاشمري در مشهد
یاد نوشته ها - نمايش آثار نقاشي و نقش برجسته هنرمند کاشمري در مشهد -
آشنایی با هنر نقاشی
نقاشي يعني به وجود آوردن پديده اي موضوعات اين سبک بيشتر تصاوير پيامبران و امامان، شعائر
نقش های رویایی
نقاشيهاي ديگرم از پيامبران است، مثل حضرت عيسي وقتي در نقاشي و نوشتههايش چيزهاي
موزه نقاشی پشت شیشه
نقاشيهاي ، داستانها، صحنههاي جنگ و شخصيتهاي مذهبي از جمله امامان، پيامبران
سبک های نقاشی
نقاشي هاي کشف شده در مناطق تپه موضوعات اين سبک بيشتر تصاوير پيامبران و امامان، شعائر
برچسب :
نقاشي پيامبران