انشایی در مورد انشاء
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
چه شبی بود، مادرم باز رو انداخت که باید چند انشایی برای خواهرت بنویسی، رفتم دیدم خواهرم دوباره برگههایی از انشا در مورد فصول، طبیعت و موضوعاتی دیگر را در دست گرفته و حفظ میکند.
چارهای نبود، قلم را برداشتم و در مورد آزادگان به دلیل تناسب روز مطلبی نوشتم، اسراف موضوع بعدی بود، دیگر حوصلهام سر رفت، بقیه را به فردا صبح موکول کردم، راستش یاد دوران تحصیلات خودم افتادم، زنگ انشا جزء بدترین ساعات درسیم بود. و هنوز هم تفاوتی ایجاد نشده، بچههای این نسل هم از نوشتن میترسند، نمیدانند چه بنویسند، چگونه و از کجا آغاز کنند؟ چگونه ادامه بدهند و چگونه به پایان برسانند؟
حالا تصور بکنید در این فضا که مدیران و معلمان و آموزش و پرورش هیچ نوآوری و شکوفایی نداشتهاند، و نتوانستهاند از دامنه این بحران بکاهند، کودکان باید در مورد نوآوری و شکوفایی انشا بنویسند.
انشایی از انشاء
همه دارند عرق میریزند، صورتها در هم فشرده است، کاغذها را خط خطی میکنند وگلولههای مچاله شده را پرت میکنند توی سطل آشغال.یکی زلزده به پنجره، فکرش به جایی نمیرسد، یکی ته مدادش را گاز میگیرد و پلکهایش را روی هم فشار میدهد، یکی میگوید من هیچ چی به فکرم نمیرسد، آن یکی میگوید چند خط باید باشد، یکی مدام لبها و گاهی هم ناخن میجود
معلم دفترش را ورق میزند، محکم دستش را روی میز میکوبد و با صدای بلند میگوید ساکت
کلاس گرم است، بچهها کتشان را در میآورند، هی روی صندلی جابجا میشوند، غر میزنند، از دست هیچ کس کاری بر نمیآید، زیاد فرصت ندارند، الان زنگ میخورد، بالاخره دانشآموزان از روی ناچاری کاغذهای خط خطی و نوشتههای درهمشان را جمع میکنند و میدهند دست معلم وقت تمام شد.
این کلاس، کلاس انشا بود
آب، بابا
سرمشقهای آب، بابا یادمان رفت
رسم نوشتن با قلمها یادمان رفت
گل کردن لبخندهای همکلاسی
در یک نگاه ساده حتی یادمان رفت
ترس از معلم، حل تمرین، پای تخته
آن روزهای بیکلک را یادمان رفت
راه فرار از مشقهای زنگ اول
ای وای ننوشتیم آقا یادمان رفت
آن روزها را آن قدر شوخی گرفتیم
جدیت تصمیم کبری یادمان رفت
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم
یاش بخیر اما خدا را یادمان رفت
در گوشمان خواندند رسم آدمیت
آن حرفها را زود اما یادمان رفت
فردا چه کاره میشوی، موضوع انشا
ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت
دیروز تکلیف آب بابا بود و خط خورد
تکلیف فردا نان و بابا یادمان رفتمطالب مشابه :
انشا درباره ی نفت نویسنده: امرو هیچستانی(حسن انصاری)
گل بانگ ادب. مطالبی انشا درباره ی از سفره ها خارج شده است، بعید نیست که آدمی گرسنه نان
انشایی در مورد انشاء
انشایی برای خواهرت بنویسی، رفتم دیدم خواهرم دوباره برگههایی از انشا در مورد گل آقا
موضوعات پیشنهادی انشا (توصیفی - توضیحی)
انشا - موضوعات 27- صد واژه ی زیبا در مورد مادر 28 خزه ها –گل های آفتاب گردان
تقویت انشا نویسی دانش آموزان
گل های چهارم - تقویت انشا نویسی براي بار اول در مورد يك داستان كه در هفته گذشته از
مطالبی در مورد گل هدیه دادن
مطالبی در مورد گل در واقع ایرانیان شاید از اولین اقوامی بودند که به تأثیر مثبت گل در
برچسب :
انشا در مورد گل