ایلام - فرشته بیابانی
فهرست
عنوان صفحه
چکیده...........................................................................................
مقدمه............................................................................................
وجه تسمیه ایلام................................................................................
نگاهی به تاریخ ایلام قبل ازاسلام............................................................
جغرافیای تاریخی شهربَدره...................................................................
موقعیت جغرافیایی شهردَروَن.................................................................
آثار باستانی شهردَروَن(قلعه هِندِمینی).......................................................
آسیابهای آبی....................................................................................
بقعه جابِر........................................................................................
نتیجه گیری.....................................................................................
محدودیتهای پژوهش...........................................................................
پیشنهادات.......................................................................................
منابع ومآخذ.....................................................................................
مقدمه:حدود جغرافیایی ایلام باستان:
ایلام قدیم شامل خوزستان،لرستان،ایلام کنونی وکوههای بختیاری بوده است.حدود
ایلام کنونی ازغرب روددجله،ازشرق قسمتی ازفارس،از شمال راه بابل به همدان
واز جنوب خلیج فارس بوده است ولی در اوج عظمت ، حدود آن از غرب به بابل
وازشرق به اصفهان می رسیده است و به طور کلی ازدو قسمت کوهستانی ودشت
تشکیل شده است .
وجه تسمیه ایلام :
واژه ی ایلام یا ایلامتو که یونانیها آنراالیمایس می خواندند به معنی جبال است .
خوزستان نیز بخش مهمی از ایلام بود و شوش یکی از شهرهای مهم ایلام که
بعدها پایتخت آن کشور گردید، در منابع مختلف بین قسمت های کوهستانی ایلام
ونواحی جلگه ای آن تفاوت قائل شدند . به عبارت بهتر ایلام نامی برای نواحی
کوهستانی کشورایلام بوده است که بعدها نام خود رابه کل کشوربزرگ ایلام داد
در عهد ساسانی ایلام کنونی جزءِ سرزمین پهله ((پهلو)) بود و این منطقه یکی از
استانهای معروف ساسانی بود که بعدها آنرا جبال نامیدند.
دوره ی اسلامی استان ایلام به دو قسمت تقسیم می گردید:
قسمت شمالی به مرکزیت شیروان یا سیروان که به ماسپندان معروف بود وقسمت
جنوبی آن به مرکزیت سیمره((دره شهریا داراشهر))که مهرجان قذق نامیده میشد و
همانطور که گفته شد این دومنطقه ونواحی مجاورآن به ایالت جبل یاجبال معروف
بود که در بعضی دوره ها عراق عجم نیز نامیده شده است . چون حاکم این منطقه
(( جبل )) ازکوفه می آمد و مایات و خراج این نواحی را به کوفه می فرستادند ،
گاهی آن را به نام ماه کوفه می خواندند.
در سال سیصد هجری قمری برای سهولت اداره ی آن منطقه مذبوربه دو منطقه
بختیاری ولرستان تقسیم شدکه به منظور تمییزوتشخیص آنها از یکدیگر، بختیاری
رالر بزرگ و لرستان راکه منطقه ی ایلام نیز جزءآن محسوب می شد، لرکوچک
نامیدند.دردوره های بعد به منطقه ی ایلام از آنجا که درپشت کبیرکوه (( قسمتی از
زاگرس که درشرق و جنوب شرقی استان ایلام واقع شده است )) قرار داشت پشت
کوه گفته شدولرستان رانیز پیشکوه نامیدند.دردوره ی حکومت والیان درایلام ابتدا
این منطقه را ده بالا وسپس حسین آباد پشتکوه یاحسین آباد نامیدند. در شهریورماه
یک هزاروسیصدوچهارده هجری شمسی به موجب تصویب نامه ی هئیت وزیران
حسین آباد به ایلام تغییر یافت.
بهتر است قبل از پرداختن به تاریخ ایلام در دوره ی اسلامی به طور مختصر به
سرگذشت این خطّه وساکنان آن قبل از اسلام پرداخته شود .
نگاهی به تاریخ ایلام قبل ازاسلام:
ایلام باستان در دوره ی تاریخی خود سه دوره راپشت سر نهاده است.
الف:دوره ای که تاریخ ایلام ارتباط کامل و تنگا تنگی با تاریخ سومری ها
واکدی ها دارد.
ب:دوره ای که ایلام با دولت بابل ارتباط دارد(( تا ق.م))
ج: دوره ی ارتباط ایلام با آشور که منجربه انقراض دولت ایلام به دست آشوریان
)) گردید (( تا ق.م
در دوره ی اول،دولت ایلام جنگهای متمادی باسومریان واکدی هاداشت وسرانجام
موفق شد آنان فائق آید و دولت آنان را ساقط کند . با این حال از حیث فرهنگی و
تمدنی آن زمان ایلام به اندازه ی تمدن های فوق پیشرفت ننموده بود وبیشترشامل
نواحی کوهستانی بود که ارتباط زیادی باهمسایگان خود نداشت وساکنان ایلام نیز
جز در مواقع اضطراری واز جمله تهاجم همسایگان به صورت مستقل از یکدیگر
بودند و طوایف مختلف هر کدام واحد جداگانه ای تشکیل می دادند.
در دوره ی دوم ،پادشاهان ایلام با بابلی ها درگیر بودندودریک مورد پادشاه ایلام
بابل را به تصرف در آورد و آنراغارت نمود . دراین دوره هم چنین ایلام از نظر
صنعت ومعماری به اوج قدرت رسید .
وقایع دوره ی سوم تاریخ ایلام نیزبیشتردرگیری های این دولت با آشوریان است.
سرانجام نیز آشوربانی پال ، پادشاه آشور در سال ششصدوچهل وپنج قبل از میلاد
به ایلام حمله برد و شوش پایتخت آن را به تصرف در آورد و غارت نمود و به
عمر حکومت ایلام خاتمه داد.
پس ازانقراض حکومت ایلام،این سرزمین به دو بخش تقسیم گردید:قسمت شمالی،
یعنی آنزان یاانشان، به دست پارس ها ((هخامنشیان)) افتاد و قسمت جنوبی آن یعنی
شوش و سایر نواحی به تصرف آشوریان در آمد ، ولی این منطقه دیگر روی
عمران و آبادانی به خود ندید خودندید.
پس از روی کار آمدن مادها و تشکیل دولت در سال هفتصدوهشت قبل از میلاد
آن هاتوانستند دامنه ی نفوذ خود را از آذربایجان وهمدان به دیگر نواحی گسترش
دهند . در این دوره ایلام امروزی نیز تحت سیطره ی آنان در آمد . در دوره ی
هخامنشیان نیز استان ایلام درتقسیم بندی بیست گانه ایالت های مختلف هخامنشیان
جزءِساتراپ نشین ایلام بزرگ بود. پس از انقراض هخامنشیان تا زمانی که دولت
اشکانیان((پارتها))توانستندقلمروخودراگسترش داده وسلوکیان رابراندازند، ایلام یک
مدت تحت حکومت سلوکیان اداره می شد تا اینکه پارتها توانستند در اواسط قرن
سوم قبل ازمیلاد این منطقه را از حاکمیت آنان خارج سازند با این حال ایلام جزء
مناطقی بود که دردوره ی اشکانیان زیرنظرمستقیم آنان اداره نمی شد.دراین دوره
ایالت های چون ایلام ،ماد،آذربایجان وارمنستان با وجود اینکه در حوزه ی فرمان
روایی اشکانیان قرار داشتند به صورت مستقل اداره می شد ند و تنها به پادشاه
اشکانی اظهار تابعیت نموده و در مواقع ضرورت به پادشاه اشکانی کمک نظامی
داده ودر بقیه ی موارد تنها به ارسال باج و یا هدیه اکتفاء می شد.
پر رونق ترین عصر تاریخی ایلام در دوره ی باستان مربوط به دوره ی ساسانی
است وآثار به جا مانده مؤید این مطلب است.در این دوره شهرهای سیمره ((دره
شهر))وسیروان((شیروان))در استان ایلام از اهمیت به سزائی برخورداربودند.ایلام
دراین زمان جزئی ازسرزمین پهله بود که بعدهااعراب آنراجبال نامیدند.دره شهر
وشیروان محل ییلاقی بعضی از امرای ساسانی بودند و هنوز در این نواحی آثار
دژ و حصارتنگ چوبینه که بنام بهرام چوبینه نامگذاری شده باقی مانده است.
جغرافی نویسان مسلمان از محصولات خوب و مرغوب وفراوان در این منطقه و
ازمردمان آن بسیار سخن گفته اند ،یعقوبی می گوید:
((نواحی کوهستانی ناهموار پشت دشت پر برف ((جبل)) سرزمین کرد های سخت
جگر.))1
ابن قباد خردابه نیز از قول قباد پادشاه ساسانی می نویسد:
بهترین چیزهای کشور من میوه های مدائن وسابور((شاپور))وازجان((بهبهان))وری
و نهاوند وحلوان و ماستبندان است.2
ابن حوقل درکتاب خود ذمن بیان حدود جغرافیایی ولایت جبال و ذکرنام شهرهای
آن در مورد دره شهر ، سیمره و سیروان می نویسد:
دو شهر کوچک اند که بناهای آنها مانند شهرهای موصل و تکریت اغلب با گچ
وسنگ است و میوه های بسیار و گردو و محصولات نواحی سرد سیر و گرمسیر
و آبها و درختان و کشت های بسیار دارند . این دو شهر جایی با صفا هستند و در
خانه ها و کوی های آنها آب جریان می کند.3
1- یعقوبی – سال 1343-صفحه
2- ابن خرد ابه- یال 1370 – صفحه42
3- ابن حوقل-سال1345- صفحه 112
یعقوبی بهترین توصیف وتعریفهارا درمورداین منطقه دارد . اوضمن بیان مسافت
برخی شهرها در سیروان وسیمره در مورد ماسبندان که ،عنوان عمومی قسمت
شمالی ایلام امروزی بوده است،می گوید:((آن شهری)) است جلیل القدر وبا عظمت
و پروسعت میان کوهها ودره ها که به آن سیروان گفته می شود و از همه شهرها
به مکه شبیه تر است و در آن چشمه های آب سرگشاده ای است که درو سط شهر
به سوی نهرهای بزرگی که مزرعه ها وآبادی ها وزمین های زراعتی وبستان ها
راتا مسافت سه روزمشروب می کند ، جریان دارد واین چشمه ها درزمستان گرم
و در تابستان سرد است و اهل این شهر مردم به هم آمیخته ای ازعرب وعجم اند.
وی در ادامه ، همین توصیف را ازسیمره دارد و درپایان می نویسد که خراج این
سرزمین به دومیلیون وپانصد هزار درهم می رسد وزبانشان فارسی است .
البته آمیختگی نژاد عرب به ایران پس ازفتح این سرزمین به دست اعراب مسلمان
است. ولی بیان این مطلب که زبان آنان فارسی است حاکی از این مطلب است که
علیرغم گذشت زمان و بیش از سه قرن از تسلط اعراب مسلمان بر این ناحیه
برعکس برخی نواحی دیگر هنوز زبان عربی نتوانسته است زبان رایج گردد.
در مورد میزان مالیات این منطقه، که خود گویای عمران وآبادانی وفور نعمت در
ناحیه است،ابن خرداد به مبلغ سه میلیون و پانصد هزار درهم را ذکر کرده است.
البته این مبلغ مالیات ماسبندان و مهرجانقذق بوده است. مطالبی که بیان شد گرچه
مربوط به قرون نخستین اسلامی است ولی می تواند بیانگرعمران و آبادانی این
منطقه در دوره ی ساسانیان نیز می باشد.
معرفی شهر باستانی دَروَن ((قلعه هِندِ مینی)) درشهرستان بدره:
فقدان اسناد و مدارک تاریخی چون کتیبه و سنگ نوشته به ما اجازه نمی دهد تا
درمورد آثار باقی مانده از شهری که بنام درون معروف است ، قضاوت کنیم .
اکتشافات باستان شناسی تاکنون در این منطقه صورت نگرفته است و یا این که
گزارش کار آنها به دست ما نرسیده است .
سفرنامه نویسان و سیاحان بیگانه که دردوره ی معاصر از پشت کوه ((ایلام فعلی))
دیدن کرده اند،عنایتی به این آثار نداشته اند احتمالا بدان جهت که این شهرباستانی
بر سر راه این ماجراجویان قرارنداشته است .موقعیت خاص جغرافیای این منطقه
که به صورت قلعه ای بسیار مستحکم ،مستور ونفوذ ناپذیراست خود یکی ازدلایل
عدم شناخت آن می تواند باشد .
تاکنون کتیبه یا نوشته ویا آثار مکتوبی از این محل به دست نیامده است تا بتوان
درمورد تاریخ ،فرهنگ ومعماری آن اظهارنظرکرد.قبورقدیمی که دراین محوطه
باستانی در دل خاک جای گرفته اند فاقد خط ونقش و نگار هستند که به قول خانم
استارک– که دردورههای اخیرازبدره دیدن کرده است – احتمالامتعلق به مردمان
عصر مفرق باشند . در این منطقه قبور دیگری هم مشاهده می شود که متعلق به
دورههای اسلامی هستندکه قدیمی ترین تاریخ وفات آنها متعلق به دورههای زندیه
می باشد.
شواهد تاریخی حاکی از آن است که این شهر در دوره های صفویه محله ای آباد
وتا اوایل عصر رضا خان ((پهلوی اول)) محل سکونت بوده است.
جغرافیای تاریخی شهرستان بدره :
شهر بدره از لحاظ موقعیت نسبی در شمال شرق استان ایلام و اقع شده است و از
طرف جنوب به شهرستان دره شهر از طرف شرق به رودخانه ی سیمره و استان
لرستان و از جانب غرب به سلسله جبال کبیر کوه محدود می شود . رود خانه ی
سیمره و رشته کوه کبیر کوه مرز های طبیعی این شهرستان با همسایگان را در
شرق وغرب مشخص می کند و به لحاظ موقعیت مطلق در سی سه درجه عرض
شمالی و چهل هفت درجه طول شرقی واقع شده است . منطقه ی بدره بین سلسله
جبال زاگرس قرار دارد.حد جنوبی و جنوب غربی منطقه را طاقدیس بزرگ کبیر
کوه در بر گرفته است.این دو طاقدیس به طرف شمال غربی از همدیگر دور می-
شوند ودر بین آنها طاقدیس های دیگری وجود دارد. ناودیس های این دو طاقدیس
که آبادی های منطقه در آن گسترش پیدا کرده اند در حدود هشتاد کیلومتر طول و
هشت کیلومتر عرض دارد . چشم انداز طبیعی این منطقه را سه عارضه ی مهم
کوه ‘ کوهپایه و دشت تشکیل می دهد .
از لحاظ تقسیمات سیاسی کشوری،بدره یکی از بخش های شهرستان دره شهر می
باشد که دارای دو دهستان به نامهای دوستان وهندمینی می باشد. جمعیت کل شهر
بدره وروستاهای تابعه براساس آخرین آمار گیری استان، شانزده هزاروششصد و
چهار نفر گزارش شده است.1
موقعیت جغرافیایی شهر دَروَن:
شهرباستانی درون به صورت قلعه ای طبیعی در دامنه ی شمالی کبیر کوه و در
جنوب شهر بدره واقع شده است. آثار باستانی این شهر در زمینی تقریباً به طول
پانصد متروعرض سیصد مترواقع شده اندکه به علت کمبود جا وقلت خاک باقلوه
سنگ وسنگهای بزرگ برسطح شیب دار پلکانهایی درست کرده اند وبرسطح هر
پلکانی ساختمانی احداث نموده اند.
اطلاق لفظ دَروَن بیشتر بدان جهت است که در دره ای امن ، مستور و نفوذ ناپذیر
واقع شده است وبه قلعه ی هندمینی هم معروف است. متون تاریخی عصر صفویه
از این محله به نام قلعه هندوبای و هندمین وخانم استارک ازآن به قلعه ی هندمینی
یاد کرده است.
آثار باستانی شهر درون((قلعه هندمینی)):
محوطه ی باستانی درون منطقه ای بکر وناشناخته است و تاکنون تحقیقات باستان
شناسی روی آن صورت نگرفته است ولذا میتوان گفت اطلاعات ما درباب قدمت،
عظمت واهمیت آن محدود است. اطلاعات ما در این نوشتار براساس مشاهده آثار
موجود در منطقه و همچنین مصاحبه با بزرگان ومعتمدین ومعمرین محل میباشد.
شواهد و دلایل موجود نشان می دهد که این قلعه آباد،امن ونفوذ ناپذیر، دارای پنج
دروازه بوده است که هر کدام ازاین دروازه ها را نگهبانانی که با هم در ارتباط
بوده اند ،محافظت می کرده اند.
دروازه شمالی که به دروازه ی فراش معروف است،بزرگترین دروازه ی ورودی
وخروجی قلعه بوده است، از مدخل ورودی دروازه از راهی به همین نام ((فراش))
شروع شده است وبه غاری که به نام قلعه((قلاع))معروف است درشرق دره منتهی
می شود. از سنگ فرش ها وایستگاه های به جا مانده در مسیر این راه که حدودا
پانصد متر طول دارد ،میتوان فهمید که راه مسیر پر رفت وامد بوده است. انتهای
راه به دروازه ای به نام ماکانی ختم می شده است.
در مسیر این راه ارتباطی، دوچشمه ؛آب گوارا وجود دارد یکی (( کیمو)) ودیگری
((ایره)) .همچنین در مسیر این راه قبور فراوانی وجود دارد که از آثار سفالی آنها،
که در اثر حفاری غیرمجازصورت گرفته ،پیداست که متعلق به دوره های اسلامی
نیستند.
علاوه براینها درمحله ای که به چهل میخی معروف است،آثارساختمانهایی وجود
دارد که در ابعاد 3 × 3 ساخته شده اند ومصالح آنها از قلوه سنگ و گچ می باشد
درکنار این ابنیه تاریخی خراب شده آجرهای قهوه ای رنگ هم مشاهده می شود
که گویا برای پوشش کف از آنها استفاده کرده اند.
از مهمترین آثاری که در این قسمت مشاهده می شود غاری به طول تقریبی صد
متر وعرض بیست متر و ارتفاع سی متر می باشد. دراطراف این غار انبارهای
غله ای مشاهده می شود که دسترسی به آنها بسیار سخت است. شواهد امر حاکی
است که این انبارهای ذخیره غذایی درکنار محل زندگی حاکم وزیر نظر او اداره
می شده اند . در اطراف همین غار آثار ساختمان هایی دیده می شود که گویا چند
طبقه بوده اند . شکل منظم هندسی آنها حکایت ازمهارت، دقت ونظارت سازندگان
آنها دارند.
در این محوطه ی تاریخی آثار سه مجموعه مسکونی در یال جنوب شرقی دره
درون مشاهده می شودکه در دامنه ی این یال قرار گرفته وتا خط الراس آن حدود
صد و پنجاه متر فاصله دارد . این آثار در محل های هموار که به صورت پلکانی
ساخته شده ایجاد شده اند .در یکی از این سه مجموعه چهارده طاق وجود دارد که
تقریباً به صورت دوردیف هفت اتاقه ساخته شده که درب تمام اتاقها به این راهرو
باز می شود.
در مورد جزئیات معماری بناها اطلاعاتی در دست نداریم . سقف بناها را با قلوه
سنگ وگچ طاق زده اند،عرض طاقها متفاوت است وقسمتی ازدیوار بناها صخره
های طبیعی است . ساختمان ها طرح نظم و نقشه خاصی ندارند،عرض دیوارهای
اصلی بین پنجاه تا شست سانتی متر است وساختمان ها به دواتاق چهار در چهار
تقسیم شده اند،اکثر ساختمان ها دارای ایوان بوده اند ،بین ساختمان ها کوچه هایی
وجود داشته است ونظر به موقعیت کوهستانی منطقه در جاهای که آبراهه یا سیل
بوده با قلوه سنگ و گچ سیل بند هایی ساخته شده است . هر چه از شرق دره به
طرف غرب سرا زیر می شویم از عظمت و بزرگی ساختمان ها کاسته می شود
ودراینجا ساختمان های کوچک با دیوارهای باریک دیده می شودکه احتمالاً متعلق
به طبقات پایین اجتماع بوده است.
در مداخل ورودی دره مقبره ای دیده می شود که به شاه رنگی معروف شده است
شایدهم به رکن الدین که با سنگ و گچ ساخته شده است و همین قدر اطلاع کسب
کرده ایم که زیارت گاهی بوده است برای متوسل شدن مردمانی که بچه های شرو
ر ویا کودکان بیمار داشته اند.
در یال غربی دره دروازه هایی وجود دارد که به دروازه ی آشو ((آسان)) معروف
است . بین دو دروازه (( ماکان )) و ((آسو)) که بلندترین نقطه ی قلعه است، چشمه ی
آب جوشانی وجود دارد، که امروزه آب کلیه روستاهای دهستان هندمینی را تامین
می کند و سراب ((سرچشمه)) آن به ((هلیس)) معروف است.
درسمت راست چشمه ،دروازه پنجمی وجود دارد که به دروازه ((چُوَونی)) معروف
است.گویا این دروازه بسیارصعب العبور بوده واحتمالاً چوبی داشته که بدان سبب
به چوونی ((چوب بندی )) مرسوم شده است.
از مشاهده آثار به جای مانده چون : ساختمان ها، کوچه ها ،معابر ، آب انبارها و
سیلوهای ذخیره آذوقه می توان دریافت ، کسانی که در این قلعه زندگی می کرده
اند مردمان فعال،قدرتمند ، پر کار ،باسلیقه وکشاورزبوده اند، و درزکشی وآبیاری
اراضی مهارت بالایی داشته اند.
آنها دو جوی آب از دو طرف چشمه آب دَروَن احداث کرده و با انهراف نهرهای
کوچک کار کشاورزی را رونق داده و محصولاتی که کشت می کرده اند علاوه
پرورش باغات میوه متنوع مانند انگور انار توت و انجیر شامل غلاتی چون گندم
جو، برنج و حبوباتی مانند عدس، ماش و نخود بوده است . این مردم پر کار سعی
کرده اند با احداث نهرهای آب و درست کردن پلکان هایی بر سطح شیب دار از
وجب وجب خاک این دره که نسبت به جمعیت آن بسیارکم بوده استفاده بهینه کنند.
آثاربیش از بیست آسیاب در این قلعه حکایت ازجمعیت داشته است .اکثر آسیابهای
منطقه در محله برآفتاب ((شرق دره)) قرار داشته و در تحقیقات میدانی و مصاحبه
با معتمدین محله نام چندین آسیاب شناسایی شده که عبارتند از :آسیاب های مهدی،
زریان، نوح، همایون، کلنگ کن، ذوالفغار و لِفانِه.
در این محوطه باستانی پنج چشمه آب آهکی وجود دارد که هر یک درون غاری
ویا صخره ای واقع اند وبرای استفاده بهتر از آنها آب انبارهایی درست کرده اند
که عبارتند از : چشمه های کیمو (( کیمیا )) ، آره ، وِیرِه ، دَرمان، باوه سلیمان .
قرائن دلالت براین دارد که آب شرب منطقه از آب کشاورزی جدا بوده است.
عوامل طبیعی (( آب، خاک، هوای مساعد))عوامل مذهبی ((وجود دو مقبره ی شاه
رنگی و خدر یاخضر))و عوامل امنیتی و حفاظتی (( قلعه ی صعب العبور)) زمینه
را برای ایجاد سکونت ورونق زندگی در آن فراهم کرده است .
اگر چه اکتشافات باستان شناسی در این منطقه صورت نگرفته است و درکتابهای
تاریخی و جغرافیایی ذکری از آن به میان نیامده است ، از تفاله های آهن ، که در
این دره وجود دارد و از قبور قدیمی، که با تخته سنگهای بزرگ پوشانده شده اند،
می توان حدس زد که در هزاره ی اول قبل ازمیلاد یعنی عصر فلزاتی چون مس
ومفرغ مسکونی بوده است .ساختمان ها ،کوچه ها ،انبارهای آذوقه، آسیابهای آبی
وبخصوص دستاس های بجای مانده در این دره حکایت از تاریخ کهن دارد .
نقوش روی قبور حاکی از این است که مرمان ساکن در این قلعه،به شکار و اسب
سواری وجنگجویی علاقه زیادی داشته اندوابزارجنگی ودفاعی آنهاازنوع شمشیر
وکمان بوده است.
استفاده از سنگ های بسیار بزرگ و قرار داد ن آنها روی هم ساختن پلکان بر سطح شیب دار ناشی از این امر بوده که علاوه جمعیت بسیار زیاد و کمبود خاک
کشاورزی افرادی قدرتمند وباسلیقه بوده اند.
سفال های شکسته شده قرمز رنگی که در این دره به وفور یافت می شود حکایت از این دارد، که انها از کاسه وکوزه های گلی استفاده کرده اند.
احتمالاٌ اقوامی که دراین قلعه زندگی کرده اند خود کفاء بوده،ومایحتاج خود را در
همین قلعه تهیه کرده اندوروابط اقتصادی محدودی باسرزمینهای همجوارداشتند.
در مورد اینکه اقوام و یا طوایف ساکن در این قلعه چه کسانی بوده اند و از کجا
آمده اند اطلاعات زیادی دردست نیست،همین قدرمی دانیم که آنها ازبومیان اصیل
غرب ایران بوده اندواین قول رابپذیریم که دوقبیله ((لارتی و هِندِمینی)) از کهنترین
قبایل پشتکوه بوده اند .
می توان گفت که ساکنان این قلعه ی دورافتاده همین اقوام امروزی ساکن درده -
ستان هند مینی باشند که عبارتند از: بایون((بالاوند))–سَراج- کَبُود–پیرای-لایَزیری
آهَنگران-مَلَک-مَتی-چوبتراش و بَرابَری.
ظاهراً در راس تشکیلات سیاسی و تشکیلات اجتماعی آنها (( ملک ))ها بودند که
گزارشهای ملا جلال ، منجم یزدی مورخ عهد شاه صفوی هم این مطلب را تایید
می کند، زیرا هنگامی که شاهوردی خان آخرین والی لرستان عصر صفوی علیه
شاه عباس صفوی قیام کرد ،قشون دولتی اورا تا سیمره تعقیب کردند،وچون قشون
به سیمره رسیدند پادشاه چون به قلعه ی هندمینی رسید،به ملک قلعه را طلب نمود
وچون او به حضور آمد در مورد شاهوردی خان سوال پرسید.
احتمالاً بعد از ملک ها (( بالاوند ها )) قرار داشتند که ظاهراً بدان سبب به بالاوند
موسوم بوده اند که در بالاترین نقطه ی شهر زندگی می کرده اند ولایزیری هاهم
درپایین ترین قسمت دره ساکن بوده اند و لفظ لایزیری درگویش هندمینی به معنی
( قسمت پایین ) است . در رو به روی قلعه نیز گروهی ( تیره یا طایفه ) زندگی می
کرده اند که به برابری ها معروف بوده اند و در اینجا نه به مفهوم مساوی بلکه به
معنی رو به رو یا مقابل است .
در مورد جایگاه و پایگاه دیگر طبقات و گروهها اطلاعاتی در دست نیست ، ودر
مجموع میتوان گفت آنهابه سه طبقه ملک،پیشه وران وکشاورزان تقسیم می شدند.
طوایفی که دراین قلعه(شهر)زندگی می کرده اند اکثراً پیشه ور و صنعتگربوده اند،
به طوری که سراج ها در ساختن زین و برگ و لگام اسب ، آهنگران درتهیه ی
ابزار وادوات جنگی(شمشیر،نیزه وکمان و...)ولایزیری ها در ساختن و دوختن
گیوه مهارت داشتند.
آنچه از مجموعه این اطلاعات به دست می آید،این است که:
1-ولایت این محله در دوره ساسانیان وبعدازآن جزءِ ولایت سیمره بوده است.
2-این شهر در دوره ی اسلامی در سال 21 هجری قمری توسط تشکرابو موسی
اشعری به فرماندهی سائب بن اقرع ثقفی بعد از تصرف نهاوند وشیروان فتح شده
است.
3-طوایف ساکن در قلعه ی هندوبای از اقوام کهن وبومی غرب ایران بوده اند.
4-مردم ساکن دراین منطقه روابط اقتصادی بسیارمحدودی با نقاط دیگرداشته اند.
5-روایت محلی وگفته های معمرین حکایت از این واقعیت دارد که زندگی در این
دره تا دوره های معاصر هم از آبادانی ورونق خاصی بر خوردار بوده است.
آسیابهای آبی:
در شهر درون چند آبشار بزرگ وکوچک وجود داردکه در فاصله ی سیصدمتری
شمال شرقی بزرگترین آبشار آن آثار عظیمی از شبکه هدایت آب برای آسیاب آبی
ایجاد شده که آثار آن هنوز باقی است.آب هدایت شده با استفاده از سنگ و ساروج
به صورت لوله های استوانه ای وآنهم در قالب پنج متری احتمالاً برای ورود به
آسیاب ها جریان می یابد. این شبکه ایجاد شده با استفاده از سه لایه سنگ و گچ
و اندود ساروج ایجاد شده است که در مکان های دیگر کمتر مشاهده شده وتقریباً
کم نظیر می باشد. بقعه جابر:
این بقعه در ده کیلومتری مرکز بخش بدره ازتوابع شهرستان دره شهرودردره ای
بنام خِروجاور1 واقع شده است.بنای اصلی این بقعه خراب شده است وبنای جدیدی
برروی آن ساخته شده است .بقعه ی جابرازجمله آثارمعماری عصرسلجوقی است
که گنبد آن همانند گنبد دانیال نبی در شوش ساخته شده است . در شجره نامه این
مقبره رامنسوب به جابربن جمیل بن عبدالله انصاری وتاریخ آنراقرن هشتم هجری
می دانند . اهالی استان این مقبره را به جابر بن حیان شاگرد امام جعفر صادق (ع)
نسبت می دهند . راولینسون به بقعه جابر در جلگه لارت اشاره دارد . خانم فریا
استارک در سفرنامه خود به کشف آثاری در این منطقه در مسیر بان پرور (( تو-
ابعی از استان ایلام)) به شیروان و تنگ کافری اشاره دارد.(2) 1– خِرو دراصطلاح محلی به معنی رودخانه ودره است وبیشتربه رودخانه های فصلی اطلاق می شود.
2 – فریااستارک،سفرنامه الموت،لرستان وایلام 1364،صفحه ی 149
درمسیرشمالی بدره که راه بدره به میان راه جابرمی باشد در میان دره ای که آب
آن به خر جاورمی ریزد یک سری انبارها که برای ذخیره غذاوغله ازآنها استفاده
می شده است واین انبارها از دوره ساسانیان تا حدود چند دهه گذشته مورد استفاده
قرار گرفته است.این بناها که به صورت استوانه های نامنظم درست شده اند و به
دو صورت ساخته شده اند.یک سری ازآنها روبه صخره های دره ساخته شده اندو
آنها را ازسنگ گچ طوری ساخته اند که ازبالاغله یا ذخیره غذایی را درآن ریخته
واز پایین به وسیله دریچه هایی که برای آنها گذاشته از انبار ذخیره استفاده می -
کرده اند.واینها را طوری ساخته اند که از خطرریزش باران وسیل در امان باشند
وجهت دورکردن آب ازآنها یک سری آب پر (ناودان) ازجنس سنگ گچ ساخته اند
ویک سری دیگر از این انبارها را در نقطه بلندی از دره که باز هم از خطر سیل
و باران در امان بوده اند بنا کرده اند که آنها به صورت مجموعه یا یک اتاق که
که دارای چند سیلو یاانبارهای کوچک زیادی تقسیم بندی کرده وراهروهایی جهت
دسترسی آسان به یک انبارک درست کرده بودند.درون این دره چندین بنا به همین
صورت ساخته شده اند که به هر کدام از این بناها کَنیو گویند وهرکدام ازاین کَنیو
ها متعلق به یک خانواده یا طایفه خاص بوده که بصورت نوبت آنها رانگهبانی
داده اند تا از دزدیده شدن آنها جلوگیری کنند .
نتیجه گیری:
در جریان انجام این پژوهش برخی محوطه های باستانی شناسایی شده که می تو-
اند مورد پژوهش و بررسی باستان شناسی قرار گیرد و بازدید از نواحی مختلف
استان ایلام در جریان این پژوهش روشنگراین مسئله است که فعالیت های حفاری
و کاوش در این محدوده نسبت به سایر نواحی کشور محدود بوده لذا توجه بیشتر
مسئولان میراث فرهنگی کشور در این زمینه را میطلبد .همینطور انجام اقدامات
جدی وعملی برای حفظ آثار به جای مانده و جلوگیری از حفاری های غیرمجاز
می تواند مورد توجه مسئولان قرار گیرد.
محدودیت های پژوهش:
محدودیت های که در کم وکیف این فعالیت پژوهشی مؤثربوده اند به طور خلاصه
عبارتند از :
1-کمبود منابع ومآخذ در خصوص راه ها و معابر مواصلاتی باستانی
2-هزینه زیاد مسافرت ها جهت فعالیت های میدانی
3-عدم دسترسی مستمربه منابع کتابخانه ای به علت فاصله مکانی از مرکز کشور
4-مشکل دسترسی به بانک های اطلاع رسانی جهت استفاده از آخرین یافته های
پژوهشی.
پیشنهادات:
پیشنهاداتی که برای بهبودو توسعه ی همه جانبه ی صنعت جهان گردی ارائه شده
که لازم است برای نیل به اهداف مورد نظر این پیشنهادات مورد توجه مسئولین
کشوری واستانی که در امر گردشگری فعال هستند قرار گیرد:
1-استقرارراهنمایان ورزیده و مسلط به زبان زنده دنیا دراماکن تاریخی وتفریحی
و باستانی کشور وعرضه ی تاریخچه و نکات جالب توجه.
2-بررسی و رفع مشکلات محل های اقامتی، اماکن تاریخی و پذیرائی مانند کمیت
و کیفیت پایین هتل ها ، متل ها ،مراکز تفریحی،رستوران ها و بهداشت و خدمات
درمانی.
3-بررسی و رفع مشکلات حمل ونقل و هزینه ی زیاد مسافرت ها
4-ایجاد سیستم اطلاع رسانی مناسب.
منابع ومآخذ
1-فرهنگ ایلام شماره هفتم وهشتم –اداره کل فرهنگ ارشاد اسلامی –پاییز وزمستان 80
2- فرهنگ ایلام شماره نهم ویازدهم- اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی – بهار وتابستان 81
3- فرهنگ ایلام شماره یازدهم ودوازدهم- اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی – پاییزو زمستان 81
4- بررسی آثار برنزی استان ایلام ولرستان در هزاره اول قبل از میلاد –حبیب الله محمودیان –تابستان 1377
5- راههاو معابر باستانی غرب زاگرس در دوران پارت وساسانی – حبیب الله محمودیان تابستان 1377
6- پرسش ومشاهده شخصی وحضوری
مطالب مشابه :
ایلام - فرشته بیابانی
کهن دژ 2 - ایلام - فرشته بیابانی - کهن دژ 2. ایلام - فرشته و نهاوند وحلوان و ماستبندان است.2 .
ایلام 6/2/91
ریزوند - ایلام 6/2/91 - نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت 1391 14:56 توسط محسن زارعی |
زبان وگویش های مردم استان ایلام 2
ايلام ساتراپ مهر - زبان وگویش های مردم استان ایلام 2 -
نمرات درس حقوق بازرگاني گروه 2 رشته حسابداري دانشگاه علمی کاربردی ایلام 2 نیمسال اول 89-88
ایرانیان - نمرات درس حقوق بازرگاني گروه 2 رشته حسابداري دانشگاه علمی کاربردی ایلام 2 نیمسال
جاذبه های گردشگری استان ایلام
ردیف. نام اثر. نشانی اثر. 1. کاخ فلاحتی. ایلام – خ آیت اله حیدری. 2. قلعه والی پشتکوه. ایلام – خ
جدول جام حذفی 94-93
ایلام 1404 - جدول جام حذفی 94-93 - "شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات" *اللهم صل علی محمد
برچسب :
ایلام 2