مقاله در مورد هنر، هنرهای تجسمی ، نقاشی، مجسمه سازی، تحقیق، تحقیق دانشجویی، انواع مقالات دانشجويي، د

هنر

هنرهای تجسمی

برای شناخت بهتر هنرهای تجسمی مثل نقاشی ، مجسمه سازی ، گرافیک ، معماری و غیره . باید عناصر اصلی بصری را که در حقیقت پایه و اصول کلیه هنرهای تجسمی است ، بشناسیم.

این عناصر عبا رتند از

نقطه ، خط ، سطح ، حجم ، بافت ، حرکت ، رنگ

کلیه عناصر فوق به صورت مشترک و یا فردی در تمام رشته های هنرهای تجسمی ، نقش اصلی و اساسی دارند
وچون این عناصر همگی جنبه تصویری داشته و با چشم سر و کار دارند ، وبه عبارت دیگر تنها از طریق چشم قابل درک هستند آنها را (عناصربصری)نامیده اند.


نقطه
در هنرهای تجسمی اثر هر چیزی را روی صفحه نقطه می گویند . مثل اثرنوک قلم یا قطره جوهر روی کاغذ ویا اثرنوک مداد و ... از برخورد دو یا چند خط نیز نقطه بوجود می آید.


نقطه در طبیعت

باید توجه داشت که اندازه نقطه به نسبت محیط و فضای اطراف متغیر است . مراجعه به طبیعت به ما کمک می کند تا مفهوم تناسب را بهتر درک کنیم . مثلا پنجره روشن یک ساختمان در شب از فاصله دور یک نقطه محسوب می شود زیرا محیط اطراف آن بسیار وسیع است و در آن محیط ، پنجره یک عنصر کوچک است و بدین لحاظ ما آنرا در فضا به صورت یک نقطه می بینیم . حال اگر به ساختمان نزدیک شویم و در کنار پنجره قرار بگیریم دیگرآن پنجره نقطه به حساب نمی آید. بنا بر این یک نقطه ممکن است ، سر یک سوزن ، یک سیب ، ستاره ای در آسمان ، قایقی در دریا ، ساختمانی در مجموعه یک شهر و یا جای پایی روی برف باشد.


خط

یکی دیگر از عناصربصری که در شکل گیری تصویر نقش مهمی دارد ، خط می باشد. خط دارای مفاهیم و تعاریف گوناگونی در ریاضی می باشد که این مفهوم در هنرهای تجسمی متفاوت است. خط عنصری است یک بعدی و مهمترین خصیصه آن ویژگی طول آن است. خط ، یکی از عناصر بنیادی هنرهای تجسمی است. از بهم پیوستن تعداد بیشماری نقطه خط به وجود می آید. ودر تعریف دیگری آمده است که: حد فاصل دو صفحه را خط می نامند و همچنین فصل مشترک تاریکی و روشنایی را خط گویند. از جمله ویژگیهای دیگر خط این است که، خط دارای جهت وحرکت می باشد .


خط در طبیعت

همانگونه که در مبحث نقطه اشاره شد، عنصر خط نیز نسبت به زمان و مکان متغیر است. به عنوان مثال، اگر به یک ردیف درخت از فاصله دور نگاه کنیم، به صورت خطوطی منظم دیده میشوند. در حالی که هر اندازه به این درختها نزدیک شویم، خطوط نیز در واقعیت درخت، حل شده و در نهایت تنه درخت ها را می بینیم که خط نبوده و هر یک دارای حجمی استوانه ای هستند. همینطور است در باره خطوط راه آهن و خیابانها ، که اگر از پنجره هواپیما به آنها نگاه کنیم به شکل خطوطی متنوع ( راست، منحنی و زاویه دار ) دیده می شوند. ولی اگر در کنار ریل راه آهن ویا در همان خیابان به ایستید، خطها مبدل به سطوح شده و نزدیکترین قسمت آن به ما به صورت حجم دیده میشود. بنا بر این خط نسبت به زمان و مکان میتواند از یک عنصر یک بعدی به سطح و سپس به حجم تبدیل شود. خط دارای اشکال مختلفی است که عبارتند از: خط عمودی، افقی، مایل، منحنی و شکسته.


تاثیر روانی انواع خط

خط راست، از نظر روانی، احساس آرامش و سکون را تداعی کرده و شکل آدمی را دارد کهدر حال استراحت است خط راست عمودی، حالت انسان ایستاده ای را دارد که آماده فعالیت است و احساس ایستایی و انرژی را القاء می کند .
خط مورب، خطی است متحرک و غیر ایستا که هر اندازه به محور افقی نزدیکتر شود کیفیت افقی آن نیز بیشتر می شود و با نزدیک شدن خط مورب به محور عمودی، دارای کیفیت خط عمودی می گردد .
خط زاویه دار یا شکسته، حامل دو نیروی متحد است که در نقطه برخورد تقویت شده و چگونگی مجموع این دو نیرو ، قدرت کشش و اثر گذاری متغیری دارد. خط شکسته دارای تحرک، فعالیت و جنبش است و در اشکال هندسی به همین علت، مثلث پر تحرک ترین حرکتها است. خط منحنی، خطی است آرام که کاملترین شکل آن دایره و یا منحنی مسدود است. در خط منحنی، نیروهای بیرونی و درونی یکدیگر را در نقطه به نقطه خط خنثی کرده و احساس بصری را القاء می کنند.


خط در طراحی

خط می تواند برای بیان حالات مختلف، صورت های گوناگونی به خود بگیرد. خط مهمترین عامل در طراحی است. طراح بوسیله این عامل شکلی را بوجود می آورد که بیان کننده طرز دید، احساس و شخصیت اوست و به همین دلیل از روی طرح هنرمندان می توان به اندیشه، احساس و تفکرات ایشان پی برد.
خط با حالت ( اکسپرسیو) : این نوع خطوط در طراحی بیشتر نشان دهنده حالت های عاطفی و روحی هنر مند است. خطوط با ضربه هایی سریع و مقطع بر روی کاغذ کشیده میشوند، ضخامت خطوط به تندی کم و زیاد شده و ظاهر کلی طرح دارای یک نوع خشونت خاصی است. خطوط با قاطعیت و صراحت به کار گرفته میشود و با حرکات تند دست بر روی کاغذ جاری می شوند و در حقیقت این نوع طراحی بازگو کننده تصور و احساس آنی هنرمند است و آنرا ( طراحی اکسپرسیو) می نامند.
خط ساختمانی ( کنسترا کتیو) : این نوع خطوط همان طور که از نام آن پیداست هنگام ترکیب دارای انضباط و نظمی ساختمانی هستند، یعنی کلیه خطوط با سازمانی محکم و حساب شده در جهات مختلف در کنار هم قرار می گیرند و بافت متشکل و منظمی را بوجود می آورند. این خطوط بر خلاف خطوط با حالت، بیشتر منطقی و تابع نظم و قاعده خاصی هستند که قبلا توسط هنرمند پیش بینی شده است، البته این بدان معنی نیست که در این نوع خطوط هیچگونه احساس و شخصیت هنرمند وجود نداشته باشد. بلکه باید گفت نوع احساس و شخصیت هنرمند در قالب خطوط منظم ارائه شده به خوبی به چشم می خورد.
حالات خط در صفحه ( کادر) : همانطور که قبلا اشاره کردیم، خط در سه حالت عمودی، افقی و مایل، نسبت به فضا، وضعیت های متفاوتی را ایجاد می کند، که مهمترین خصوصیت آن تقسیم فضا به دو قسمت مساوی و یا نا مساوی است توجه داشته باشید که فاصله دو خط از یکدیگر و نیز ضخامت و نازکی خطوط نیز مطرح شده و تغییر می کند.


توازن به وسیله خط

ریتم یا وزن ، خصیصه هرپدیده ای است. تناوب روز و شب و چهار فصل سال و بطور کلی نظمی که در خلقت طبیعت، حتی در جزئی ترین قسمت آن وجود دارد، نمایانگر تاثیر وزن است. بنا بر این در می یابیم که حرکت و ریتم یکی از کیفیتهای وزن است

تعادل به وسیله خط

کیفیت تعادل را در مبحث نقطه بر رسی کردیم و با توجه به مطالب مذکور، ترکیب خطوط زمانی در محدوده ایجاد تعادل می کند که چشم به راحتی در قسمتهای مختلف صفحه گردش کرده و در بخش خاصی از آن متمرکز نشود

ایجاد ریتم با خطوط

همان گونه که در بحث مربوط به نقطه ملاحظه کردید، با تغییر اندازه و تعداد نقاط می توانیم در صفحه یا کادر حرکت ایجاد کنیم. حرکت یکی از عوامل بسیار مهم در شکل گیری تصویر است. ایجاد ریتم درخطوط به اشکال گوناگونی صورت می پذیرد. تغییر اندازه ها و طول خطوط ، تغییر فاصله ها و نهایتا تغییر ضخامت خطوط می توانند عواملی باشند تا ریتم، بهتر ایجاد شود


سایه روشن به وسیله خط

از جمله حالات دیگری که با قرار گرفتن خطوط در کنار یکدیگر ایجاد میشود، تیرگی و روشنی و یا سایه روشن است. به عبارت دیگر پدید آمدن حالت روشنی و تاریکی با بهره گیری از خطوط ، ایجاد سایه روشن می کند. این حالت به چند طریق می تواند بوجود آید : ایجاد تاریکی و روشنی با استفاده از خطوط یک اندازه که تنها از تغییر فواصل آنها بوجود می آید. بدین شکل که هر چقدر خطوط را به یکدیگر نزدیکتر کنیم از نظر بصری تیرگی بوجود خواهد آمد و بالعکس با افزایش فواصل آنها محیط ، روشن دیده خواهد شد


سطح

مفهوم سطح : یکی دیگر از عناصر هنرهای تجسمی، سطح است. شکل بسته ای را که دارای دو بعد طول و عرض هستند سطح می نامند، به عبارت دیگر سطح عنصری است دو بعدی. تعریف دیگر این است که، لایه یا پوسته روی هر حجم را که ضخامت ندارد، سطح گویند


سطح در طبیعت

نکته قابل توجهی که باید به آن اشاره کنیم این است که بین نقطه و خط و سطح رابطهای مستقیم وجود دارد، به عبارت دیگر نقطه و خط و سطحقابل تبدیل به یکدیگر بوده و نسبت به فضای اطراف خود متغیرند. مثلا جزیره ای در دریا از فاصله دور یک نقطه به نظر می آید، ولی اگر به آن نزدیک شویم و روی آن به ایستیم دیگر نقطه نیست و سطح خوانده میشود.به همین ترتیب یک پاره خط می تواند در شرایطی سطح و در شکل دیگری خط بنظر آید. بنا بر این سه مفهوم ( نقطه، خط و سطح) کاملا نسبی است و بستگی به زاویه دید، فاصله و نسبت آن در کادر تصویر دارد، که کدام یک از مفاهیم فوق را بیان نماید. انواع سطح : سطح را می توان از نظر شکل بطور کلی به دو دسته تقسیم کرد : سطوح هندسی و سطوح غیر هندسی سطوح هندسی عبارتند از دایره، مربع، مثلث، مستطیل، لوزی، ذوذنقه، بیضی وسایر اشکال هندسی. سطوح غیر هندسی، به کلیه سطوحی می گویند که شکل منظم نداشته و از نظم و ترتیب خاصی پیروی نمی کند. مانند کلیه اشیاء در طبیعت. چند نمونه از اشکال سطوح : سطوح صاف و مسطح ( مستوی) مثل سطح روی میز، کاغذ، کف خیابان و غیره. سطوح پست و بلند و دارای انحناء ( غیرمستوی) مثل سطح تپه ماهور ها. سطوح پیچیده مثل سطح روی مته ها یا سطح بعضی مجسمه های هنری


فرم

مفهوم شکل یا فرم
شکل یک عنصر ، چه در سطح و چه در حجم ، عبارت است از سرحدات و خطوط پیرامون آن عنصر
انواع شکل و فرم
دایره، مربع و مثلث اصلی ترین شکلهایی هستند که کلیه اشکال و فرمهای موجود در طبیعت قابل تبدیل به این سه شکل هستند و نیز خود این اشکال هر کدام قابل تبدیل به فرمها و شکلها و حرکتهای گوناگونی هستند که از لحاظ بصری ارزشهای متفاوتی دارند. هر یک از این سه شکل دارای ویژگیهای مخصوص به خود هستند، مثلا به مربع حالت بی حرکتی، صداقت، صراحت و استحکام نسبت داده شده و به مثلث فعالیت، تحرک و جنبش و به دایره بی انتهایی، آرامش، نرمی و محفوظ بودن را نسبت داده اند

حالات مختلف یک شکل

شکل یک خط ، ممکن است راست و یا منحنی ویا ترکیبی از خطوط مستقیم و منحنی باشد. شکل یک سطح و یاحجم ممکن است از ترکیب یک سری خطوط راست و یا سطوح به وجود آوده باشد. در حقیقت اشکال طبیعت ما را احاطه کرده اند و بر ما اثر می گذارند و ما نیز متقابلا بر شکلهای طبیعت اثر گذاشته و آنها را دگرگون می کنیم. شکلها بهترین وسیله بیان تصورات انسانی هستند و از دور ترین ایام ، یعنی دوران غار نشینی تا امروز وسیله ای بسیار با ارزش برای تفهیم و بیان اندیشه و تفکر انسانها بوده است و بهمین دلیل یکی از با ارزش ترین عناصر بصری است که در عالم هنرهای تجسمی نقش بسیار سازنده و موثری دارد

تجزیه و تحلیل تصویر یا آنالیز

هر تصویر متشکل از عناصر تجسمی است، که با تفکیک آنان می تواتیم به ویژگیهای آن از قبیل ترکیب بندی، بیان مفاهیم و روابط عناصر تصویر دست بابیم. در یک تصویر کامل ممکن است در بخشی ، سطح در قسمتی دیگر خط و یا در جایی نقطه به کار رفته باشد. برای درک بهتر این عناصر باید بطور جداگانه هریک از آنان را بر روی کاغذ تفکیک کنیم. این عمل ضمن کمک به شناخت بهتر تصویر، در طراحی یک اثر نیزمورد استفاده قرار می گیرد

حجم

به اجسامی که دارای سه بعد : طول، عرض، وارتفاع یا عمق باشند حجم گفته می شود. معمولا همه اشیاء مادی در طبیعت دارای حجم هستند. اگر چه برخی از آنها ممکن است علاوه بر طول و عرض دارای ضخامت، عمق یا ارتفاع بسیار کمی باشند اما قاعدتا حجم هایی هستند که بخشی از فضا را اشغال می کنند. این حجم ها گاهی بطور طبیعی به صورت نسبتا منظمی دیده می شوند، مثل حجم برخی از درختها، میوه ها و تخم پرندگان و جانوران. اما بیشتر اوقات به شکل غیر منظم جلوه می کنند، مثل حجم صخره ها، گیاهان، حیوانات و بسیاری چیزهای دیگر.
حجم های پایه : همانطور که سه شکل دایره، مربع و مثلث به عنوان اشکال پایه برای سطح نام برده شدند، کره، مکعب و هرم را نیز می توان به عنوان اجسام هندسی پایه نام برد. این سه نوع حجم بطور کاملا منظم به ندرت در طبیعت دیده می شوند. اما بطور کلی همه حجم های از ترکیب یا تغییر شکل این سه حجم پایه و هندسی بوجود می آیند.

حجم در نقاشی

در نقاشی و طراحی ، حجم بوسیله سایه روشن و رنگ و یا با تغییر شکل و اندازه اشکال در اثر عمق نمایی خطی القا می شود. بخشی از هنر نمایی نقاشان در طول تاریخ هنر برای واقع نمایی اجسام ، شبیه سازی اشکال طبیعت، به صورت سه بعدی، بر سطح دو بعدی بوم نقاشی بوده است .

ترکیب عناصر در نقاشی ( کمپوزیسیون)

برای سامان بخشیدن به یک طرح یا اثر تجسمی توجه به چگونگی ترکیب کردن عناصر بصری و اجزای آن از مهم ترین مراحل کار یک هنرمند است، چرا که ایجاد یک ترکیب بندی موفق هم در جلب توجه مخاطب و بیننده موثر است و هم در رساندن پیام بصری به مخاطب. در واقع ترکیب عناصر ( کمپوزیسیون) عاملی است که با سامان بخشیدن موثر به چگونگی چیدمان و نظم عناصر بصری در یک فضا و کادر مشخص بر اساس ذهنیت هنرمند و روابط تجسمی، سبب می شود تا مخاطبان اثر بتوانند به طرز موثری با آن ارتباط برقرار کنند. از این نظر ترکیب بندی یک اتفاق یک جانبه از سوی هنرمند نیست، بلکه ارتباطی است دو جانبه که بواسطه وجود عناصر و کیفیت های بصری و شناخت و تجربه کافی هنرمند شکل میگیرد. در یک ترکیب بندی موفق اجزاء از کل اثر قابل تفکیک نیستند، همچنان که صورت یک اثر از محتوای آن قابل تفکیک نیست، زیرا یک اثر وحدت یافته معنایی فراتر و کلی تر از اجزاء خود دارد. همان طور که وقتی دو یا چند رنگ با هم مخلوط شوند رنگ جدیدی به دست می آید که مستقل است و تاثیر و بیان ویژه خود را دارد. بنا بر این، ترکیب علاوه بر گرد آوردن عناصر و ساماندهی آنها طبق قوانین بصری متضمن و مکمل محتوای اثر نیز می باشد.

بافت

بطور کلی سطح و رویه ی هر شی و هر شکلی دارای ظاهر خاصی است که به آن بافت می گویند. درک کردن بافت هم از طریق حس لامسه و هم توسط احساس بصری میسر است و البته گاهی این دو بطور مشترک برای درک کامل تر بافت تاثیر گذار هستند. انسان معمولا از طریق لمس کردن اشیاء به خصوصیات آنها از نظر سختی و لطافت، زبری و نرمی، هموار بودن و ناهموار بودنشان پی می برد. بدین ترتیب، حس لامسه شناختی حسی، مستقیم و بی واسطه از اشیاء را به انسان می دهد. سپس بکمک سایر حس ها این شناخت تکمیل میشود. در هنرهای تجسمی درک بافت های مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر معمولا با دیدن و بصورت بصری اتفاق می افتد. چند نمونه بافت برای روشن شدن موضوع : گونی- آجر- سمباده- پارچه ابریشم- آهن- دیوار سیمانی- دیوار گچی و غیره

مباني هنرهاي تجسمي چيست؟

 

ايجاد آثار هنرهاي تجسمي و درست درک کردن آن ها نياز به يک شناخت اوليه از اصول و مباني هنرهاي تجسمي دارد. همين دليل اين مباني را مي توان به الفبا و قواعد درک زبان و ابدع در هنرهاي تجسمي و بصري تعبير کرد. آشنا شدن با مباني هنرهاي تجسمي مي تواند تا حد زيادي در درک کردن جهان بصري مؤثر باشد.
آنچه در روزگار ما در قالب هنرهاي تجسمي جاي مي گيرد عبارت است از : عکاسي، گرافيک، نقاشي ، طراحي و مجسمه سازي. به طور کلي مي توان گفت همه هنرهايي که به صورت بصري ارائه يا ديده مي شوند و با تصوير سر و کار دارند، اصول و مباني مشترکي دارند که «مباني هنرهاي تجسمي» يا «مباني هنرهاي بصري» ناميده مي شوند. بنابراين در مباني هنرهاي تجسمي الفباي تجسم يا تصوير کردن و همچنين درک آثار هنرهاي تجسمي را تجربه خواهيم کرد.

 

 عناصر و کيفيت نيروهاي بصري در هنرهاي تجسمي به دو بخش کلي تقسيم مي شوند:

 

. بخشي که با آنها به طور فيزيکي و ملموس سر و کار داريم مانند : نقطه، خط، سطح، رنگ، شکل، بافت ، اندازه و تيرگي – روشني.
2. کيفيات خاص بصري که بيشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در به کار بردن عناصر بصري مي باشند مانند : تعادل، تناسب، هماهنگي و کنتراست که به نيروهاي بصري يک اثر تجسمي استحکام مي بخشند.  

 

ديدن

 

در يک معناي کلي عمل ديدن واکنش طبيعي و خود به خود است که عضو بينايي در مقابل انعکاس نور از خود نشان دهد و انسان به طور طبيعي رنگ، شکل ، جهت، بافت ، بعد و حرکت چيزها را به وسيله پيام هاي بصري دريافت مي کند. اما در هنر و نزد هنرمندان ديدن مي تواند فراتر از يک عکس العمل طبيعي تعبير شود. در نگاه هنرمند جهان به صورت عميق تر ادارک و تعبير مي شود. او علاوه بر ديدن اشياء به روابط و تناسبات آن ها با يکديگر به دقت توجه مي کند. همين توجه و نگاه موشکافانه به جهان و پديده ها به  نحوي در آثار او جلوه گر مي شود که گويي هيچ کس ديگر قبلاً آن ها را آن گونه نديده است.  

 

کادر در هنرهاي بصري

 

کادر يا قاب تصوير محدودهي فضا يا سطحي است که اثر تجسمي و تصويري در آن ساخته مي شود. به طور کلي منظور از کادر در هنرهايي که با سطح سر و کار دارند و بر سطح به وجود مي آيند همان محدوده اي است که هنرمند براي ارائه و اجراي اثر خود بر مي گزيند.
کادر مي تواند اندازه ها و شکل هاي گوناگون داشته باشد مثل مربع، مستطيل، لوزي، ذوزنقه، دايره، بيضي چند ضلعي يا حتي تلفيقي از اين اشکال به صورت منظم و غيرمنظم باشد.
هنرمند با انتخاب بخشي از فضا و جدا ساختن آن از ساير بخش ها و فضاي پيرامون توسط کادري مشخص دو کار انجام مي دهد : اول اينکه ارتباط کادر را با محدوده ي داخلي اثر برقرار مي کند و انرژي بصري را که از درون به بيرون گرايش دارد، محصور مي سازد. دوم اينکه انرژي هاي بصري بيرون از کادر را که مي خواهند به درون آن نفوذ کنند به کنترل درخواهد آورد

 

تفاوت ديدن و هنرمندانه ديدن

 

عمل ديدن يک واکنش طبيعي و خود به خود است که عضو بينايي در مقابل انعکاس نور از خود نشان مي دهد. اما در هنر و نزد هنرمندان ديدن مي تواند فراتر از يک عکس العمل طبيعي تعبير شود. هنرمند علاوه بر ديدن اشياء به روابط و تناسبات آن ها با يکديگر به دقت توجه مي کند. همين توجه و نگاه موشکافانه به جهان و پديده ها به نحوي در آثار او جلوه گر مي شود .

 

تاریخچه گرافیک

همانطور كه در مطلب گذشته ذکر کردم گرافیک به دو دسته سنتی و نوین تقسيم ميشود و بین این دو چاپ وجود دارد، و منظور از چاپ انواع و اقسام چاپ است. گرافيك (قدیم) یا همان سنتي شامل خطاطي، نقاشي دو بعدي، كنده كاري مي باشد كه بيشترين شکل آن در آرايش كتابهاست كه محصول كار نقاش، خوشنويس، تذهيب كار و جلدساز می باشد.

و اما گرافيك (نوين) یا مدرن علاوه بر كتاب آرايي در قسمت تبليغات تجارتي، اعلانات ديواري و مطبوعاتي و نشان ها (لوگوها) وغيره مي باشد و حتي در سينما و تلويزيون هم كاربرد دارد. مثل عنوان بندي فلم و تصاوير متحرك طراحي شده. هنر گرافيك نوين با مسائل ارتباط محيطي نيز تداخل دارد، پس اين هنر علاوه بر خط ورنگ، به عناصر بصري ديگري چون حجم و نور كمك ميگيرد.

هنر گرافيك يكباره ساخته نشده. اين هنر دنباله رو بقيه هنرها مثل خط، نقاشي و… به اينجا رسيده است، پس براي ارزیابی كردن آن مجبوريم از ابتدای تاريخ مرحله به مرحله جلو بياييم تا به اصل برسيم. هنر ابتدائي، هنري است كه توسط انسانهايي ايجاد شده كه هنوز با تمدن آشنا نشده اند.

هنر ماقبل تاريخ: قديمي ترين تصوير سازي كشف شده در غارهاي جنوب فرانسه و شمال اسپانيا مي باشد (30 هزار سال پيش) كه شامل گاو،گوزن، اسب و … است.

هنر بدوي: شامل هنر سرخپوستان، اسكيموها وبرخي سياهپوستان ميباشد. پيكر انسان در هنر آفريقايي تجريدي (آبستره) ميباشد، آثار آنان در زئير و بوربا (ق 10 تا12 م) بدست آمده است و حكاكي روي سنگ براي سرخپوستان اهميت زیادی داشته است، ولي با ورود اروپاييان به امريكا اين هنر تحت تاثير قرار گرفت و حالا هنر آنان را به دو دوره پيش از تاريخ و تاريخي تقسيم ميكنند.

از آثار دوره قبل از تاريخ ميتوان به نقاشي شني و از دوره تاريخي ميتوان صورتكها را نام برد با بوجود آمدن تمدن در هفت هزار سال قبل از ميلاد در خاورميانه (بين النهرين) هنر تغييركرد، تمدنهاي بين النهرين سومر، اكد، بابل و آشوريها بودند.

از سومريها مجسمه هاي (تل اسمر) و (واركا) باقي مانده كه داراي چشمهاي بزرگ هستند و هنر مند همه حالتها را كه ممكن است باعث مبهم شدن پيكرها شود از كار خود دور ميكند. اكديان هم هنري مثل سومريها داشتند، ولي در زمان حکومت بابليها پادشاهي به نام حمورابي با نوشتن قوانينی بر لوحي كه در نقش برجسته پشت آن از خداي خورشيد الهام گرفته يكي از مشهورترين پادشاهان بين النهرين شد.

اما صومر ها معتقد به كار بودند، اعتقاد داشتند که كار با انسان متولد ميشود ولي بعد از مرگ جسم به زندگي ادامه ميدهد و در كارهايشان دو گياه بومي «پاپيروس و لوتوس» زياد ديده ميشود، كه نشانه مصر عليا و مصر سفلي است.

هنر هند كه حوالي شمال رود سند در هزاره سوم قبل از ميلاد تشكيل شد در موهنجودارو تعدادي مهر سنگي به دست آمده كه با هنر بين النهرين پيوند دارد شيوا يكي از خدايان قديم هند بوده كه در اين آثار ديده ميشود (هميشه هنر در طي دوره هايي تحت تاثير مذهب بوده است) و بعد در هند دو آيين بودايي و برهمن بوجود آمد كه اولين نشانه سلطه بودا سر ستوني به شكل چهار شير و چرخ است.

بعد از اين به هنر يونان باستان مي رسيم چهارچوب هنري آنان طبيعت پردازي بوده است و تحت تاثير هنر مصر و بين النهرين بودند. براي اولين بار در ظروف آنها بود كه پيكر انسان مورد مطالعه قرار گرفت و چيزي كه در كارشان مشهود است، اين است كه آنها معتقد بودند كه قدرت ذهن انسان، او را از حيوانات برتر ميكند.

آغاز هنر سرزمين روم مردم ايتاليا ضمن آنكه در نخستين دوران حيات خويش از انوار تابان خورشيد يونان روشنايي ميگرفتند، خود نيز خصوصيات محكم و ريشه داري داشتند . هنر اتروسك (اتروپايي) و هنر رومي را مانند هر هنر ديگر بايد همچون آميزهاي از تاثيرات بر خاسته از منابع بيروني و عناصري از خود اين سرزمين در نظر گرفت هنر رومي وارث بلافصل تمام فرهنگهاي پيشين حوضه مديترانه، از جهات بسيار تركيبي از هنرهاي روزگار باستان بود و اساساً با كل هنر يونان تفاوت داشت. به همين دليل در دوره بعد هنر روم نمادي از هنر روزگاران باستان به شمار ميرفت از لحاظ تكامل سياسي با تاريخ يونان در سده پنجم پيش از ميلاد كه با آغاز عصر پريكلس انجاميد در ايتاليا قرينه اي پيدا نكرد زيرا در اينجا كشاكشهاي پايان پذير و تلخ ميان قبايل ايتاليك از يك طرف و قبايل ايتاليك و اتروسكها از طرف ديگر، فرهنگ اين سرزمين را از رشد باز داشت.

بلاخره روم بعد از سده چهارم انقلابي پديد آورد كه تا ابد در يادها خواهد ماند و امروزه نيز ملتهاي جهان آن را احساس مي كنند. از دجله و فرات گرفته تا مرزهاي اسكاتلند قلمرو دولت واحدي بود كه زير حاكميت مقتدر و كار آمدش مردماني متعلق به نژادهاي گوناگون و با اعتقاد است و سنتهاي مختلف به سر ميبرد كه برتونها، گلها، اسپانياييها، آلمانيها، افريقاييها، مصريها، يونانیها، سورياییها و عربها فقط چند تايي از آنها بودند. نبوغ يوناني با تابش هر چه بيشتر در عرصه هاي هنر قلم فلسفه تاريخ و عقل و تخيل ميدرخشد يادمانهاي روميان در عرصه هنر در سراسر دنيا تحت حكوميت روميان پراكنده شده اند. هنر رومي با آنكه در آغاز تحت تاثير هنر اتروسكها و هنر يوناني بوده، ويژگيها و صفات متمايز كننده خود را بدست آورد.

منبع: هنردرگذر زمان (هلن گاردن)

دايرة المعارف هنر (رويين پاكباز)


 

انواه پروانه ها

پروانه اطلسی این حشره شب‌زی بزرگ‌ترین بالها را در میان گروه پروانه‌ها دارد. اما بدن او کوچک است و در حدود 5 سانتیمتر طول دارد. بالهای جلویی نوع بالغ به سمت عقب خم شده و هر چهار بال او دارای طرحهای نیمه شفاف می‌باشند. پروانه بلوطی این پروانه درشت هیکل دارای شاخکهای بسیار کوچکی است و تا به سن بلوغ نرسد٬ غذا نمی‌خورد. نرها و ماده‌ها از نظر اندازه و رنگ با همدیگر فرق دارند. نوع نر خیلی بزرگ‌تر از نوع ماده است. نوع ماده تا زمانی که نوع نر آن را پیدا کند و با او جفتگیری نماید٬ پرواز نمی‌کند.

پروانه شطرنجی دم چلچله‌ای این پروانه استوایی که در همه جا پراکنده است٬ یک پرواز کننده قوی می‌باشد و احتمالاً برای پیدا کردن غذا مهاجرت می‌کند. پیله این پروانه به خوبی استتار شده و در صورت مورد تهدید قرار گرفتن٬ شاخ چنگالی شکل پشت سرشان را باد می‌کند. این شاخ بوی تنفر انگیز و بدی را در فضا منتشر می‌کند. پروانه فینیقیه‌ای نام دیگر این پروانه آپولوی کوچک می‌باشد. این پروانه در مناطق کوهستانی زندگی می‌کند و به ندرت درمناطق پایین‌تر دیده شده است. طرح روی بالهای این پروانه متغیر است بالهای او بسیار نازک بوده و دارای پولکهای ظریفی می‌باشند که نیمه شفاف به نظر می‌آید. پروانه فینیقیه در مقابل سرما بسیار مقاوم است و با وجود آن فقط در فصل تابستان فعال است. پروانه کوچک پستچی این پروانه استوایی در حاشیه جنگلها زندگی می‌کند و از شهد گل ساعتی تغذیه می‌کند. گونه این پروانه دارای 30 رنگ مختلف بوده و با لرزاندن بالهای خود پرندگان مزاحم را از خود دور می‌کند.

تاثیر بافت چوب در رنگکاری

بافت چوب تعیین کننده در تعداد دفعات استفاده از بتونه و مواد رنگی می باشد.بافت چوب هر قدر هم متراکم تر و همگن باشد دارای حفره های ریزتری می باشد پس بنابر این نیاز به مواد کمتری داشته و هر قدر بافت چوب غیر متراکم و نا همگن و باز باشد نیاز بیشتری به مواد دارد.

 

مثلا چوب روسی (کاج)و یا ملچ که دارای بافت غیر متراکم می باشد برای اشباع شدن منافذ بافت چندین بار باید به ان سیلر زده شود تا در رنگ امیزی نهایی سطحی صاف و صیقلی به وجود اید ولی چوب راش یا گردو که بافت متراکمی دارد نیاز به چندین بار سیلر زدن ندارد و یک یا دو بار کافی است.

پارچه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری, جستجو

یک بازار پارچه در پیاده‌روهای شهر کراچی پاکستان.

پارچه لایه‌ای نرمش‌پذیر است که از شبکه‌ای از نخ ها و یا الیاف طبیعی یا مصنوعی تشکیل شده است. که نوع نخ ها و یا الیاف و ساختار و نحوه قرار گیری انها در کنار یکدیگر ساختمان پارچه و خصوصیات فیزیکی آن را بوجود می‌آورد.[۱] پارچه را از روشهای بافت تاری-پودی، بافت حلقوی(کش‌بافی یا قلاب ‌بافی)، روشهای بی بافت، گره زدن تولید می‌شود.

پارچه‌ها از نظر مواد بکار رفته انواع گوناگون دارند از جمله پنبه‌ای(نخی)، پشمی، ابریشمی . غیره. به بخشی از بازار که پارچه‌فروشی‌ها در آن قرار دارند بازار بزازها گفته می‌شود.[۲]

[ویرایش] انواع پارچه[۳]

  • چیت (= پارچهٔ پنبه‌ای و نقش داری که بیشتر مزین به نقش گل‌های کوچک و بزرگ بود)
  • چلوار (= پارچهٔ پنبه‌ای سفید و آهار دار و بسیار پر مصرفی که از آن پیراهن و زیرجامه و ملحفه و روبالشی تهیه می‌کردند)
  • کرباس (= کرباس یا کرپاس ، پارچهٔ پنبه‌ای سفید و درشت بافت که غالباً زنان و مردان روستایی از آن جامه می‌ساختند و برای کفن نیز به کار می‌رفت)
  • متقال (= پارچهٔ پنبه‌ای سفید شبیه به کرباس اما از آن لطیف تر) *کتان (= پارچه‌ای که از الیاف ساقهٔ کتان ساخته می‌شود. کتان گیاه علفی یکساله‌ای است دارای برگ‌های سبز مات و ساقهٔ متشکل از الیاف نرم و بلند. از این الیاف نخ کتانی هم به دست می‌آورند)
  • مخمل (= پارچه‌ای نخی یا ابریشمی که یک روی آن صاف و روی دیگر دارای پرزهای لطیف و نزدیک به هم و به یک سو خوابیده است)
  • حریر (= پارچهٔ ابریشمی نازک) وال، تور ، فاستونی
  • ململ (= نوعی پارچهٔ نخی لطیف و نازک و سفید)
  • ماهوت (= پارچه‌ای ضخیم تمام پشم ، نرم ، کمی براق ، با سطح پرز دار)
  • کریشه (پارچهٔ سبک نخی دارای گل‌های برجسته)
  • کلوکه (= پارچهٔ نخی که بیشتر برای چادر مشکی بکار می‌رفت)
  • کرپدوشین (= یا کربدوشین پارچه‌ای از خانوادهٔ کرپ که از ابریشم خام بافته می‌شد)
  • آغبانو (= پارچه‌ای نازک و پنبه‌ای که بیشتر برای چارقد و چادر به مصرف می‌رسید)
  • گاواردین (= نوعی پارچهٔ معتبر و مرغوب انگلیسی که بیشتر به مصرف کت و شلوار مردانه می‌رسد)
  • دبیت (= پارچه‌ای نخی که بیشتر آستر لباس و رویهٔ لحاف می‌شد و نوع علی اکبری آن از همه مرغوب تر بود.حاج علی اکبر شخصی بود که دبیت را به کارخانه‌های دبیت بافی لندن سفارش می‌داد)
  • مخمل‌های کاشان
  • زربفت‌های یزد (= زربفت‌هایی که به دست زنان زردشتی یزد بافته می‌شد) *بورسا (= بروسا یکی از بنادر معروف ترکیه است که محصولات ابریشمی آن شهرت جهانی داشت)
  • شال‌های کشمیر (= این شال‌ها را به تقلید از شال‌های کشمیر با پشم شتر در کرمان می‌بافتند)
  • پارچه‌های زری دوزی شدهٔ اصفهان
  • قدک نخی قزوین
  • عبای لار.

مقالات نساجی http://www.textile.blogpars.com/

[ویرایش] منابع

1.      Textile Terms. textile museum. بازدید در تاریخ ۱۱ آوریل ۲۰۰۷.

2.      روزنامهٔ‌ شرق،. از بازار کفاش‌ها تا سرای دلگشا ،. تهران: سه‌شنبه ٣ شهریور ١٣٨٣.

3.      شهری، جعفر،. طهران قدیم، جلد اول و سوم، تهران،. تهران: انتشارات معین، ١٣٧٦، ج ٣، ص ٢٣٣.

 

برگ

برگها زواید جانبی ساقه‌اند که از مریستم انتهایی نوک ساقه پدید می‌آیند.

 

اطلاعات اولیه

برگها اندامهای پهن و سبز رنگی هستند که با نظم و ترتیب ویژه‌ای بر روی ساقه گیاهان قرار دارند و دارای دو بخش اصلی پهنک و دمبرگ‌اند. پهنک سطح تماس برگ و محیط را زیاد می‌کند پهنک به علت نازک بودن دو نقش فتوسنتز و تعرق را بخوبی انجام می‌دهد. برگ هر گیاه معمولا ویژگیهای ظاهری خود را دارا است. این ویژگی در درجه اول مربوط به خصوصیات ارثی گیاه و در درجه دوم مربوط یه عوامل محیطی مانند نور ، رطوبت و دماست.||

قسمتهای مختلف برگ

در نهاندانگان برگ مرکب از یک قسمت صفحه مانند سبزی به نام پهنک است که بوسیله دنباله باریکی به نام دمبرگ به ساقه متصل می‌شود. دمبرگ غالبا در پایین خود و در قسمتی که به ساقه متصل می‌شود گاه پهن شده به صورت غلافی کم و بیش ساقه را در برمی‌گیرد. غلاف یا نیام برگ در بعضی از برگها گاهی خارج از اندازه رشد کرده ، تمامی میانگره ساقه را پوشانده ، گاهی ایجاد زایده‌ای به نام گوشوارک را می‌کند. به جز پهنک برگ بقیه اجزای آن را ضمایم برگ می‌گویند. برگها ممکن است دارای همه ضمایم یاد شده باشد یا فقط شامل دمبرگ و پهنک باشند، گاهی نیز برگ فاقد دمبرگ و حتی پهنک است.


 

ساختار بیرونی برگ

پهنک

بخش قعال برگ بوده و غالبا به علت دارا بودن کلروفیل سبز رنگ است. پهنک ممکن است وجود نداشته و یا بسیار کاهش یافته باشد و مثلا به صورت پیچک در می‌آید. پهنک معمولا به شکل صفحه سطحی است که رگبرگها از آن می‌گذرند رگبرگها ادامه دمبرگ بوده و در سطح زیرین مشخص‌ترند. چگونگی پراکندگی رگبرگها را در سطح برگ رگ‌بندی (گسترش رگبرگها) می‌نامند.

دمبرگ

میله کوتاهی است که پهنک را در محل گره به ساقه متصل می کند. قسمت عمده دمبرگ را مطالب مشابه :

تحقیق درمورد گرافیک

درباره هنر گرافیک - تحقیق تا حس تعصب نسبت به محصول مورد نظر در مخاطب ایجاد شود در




هنر‌های رزمی

تحقیق - هنر‌های تا کنون صدها کتاب در مورد ذن نوشته شده است ولی تعداد کمتری از آنها به




مقاله در مورد هنر، هنرهای تجسمی ، نقاشی، مجسمه سازی، تحقیق، تحقیق دانشجویی، انواع مقالات دانشجويي، د

مقاله در مورد هنر، هنرهای تجسمی ، نقاشی، مجسمه سازی، تحقیق، تحقیق دانشجویی، انواع مقالات




تحقیق:هنر مصرباستان گردآورنده: جرجرزاده محمدرضا

تحقیق:هنر مصرباستان دراین چند صفحه هرچند کوتاه اما در مورد اعتقاد به خدایان مردگان،نحوه




رابطه هنر و معماری

تحقیق. رابطه هنر و اما در هنر معماری تأکید بر ترین ابداعات هنر اسلامی مورد استفاده قرار




رابطه هنر و زیبایی

تحقیق - رابطه هنر و فلسفه بوده و فلاسفه بزرگ، در این مورد نظرات زیبا، جالب در عین




تحقیق در مورد دیواره سلولی

علم و هنر - تحقیق در مورد دیواره سلولی - مقالات در مورد سدیم برعکس است.




روش تحقیق در هنرها

با یك‌ روش‌شناسی‌ علمی‌، دستیابی‌ به‌ واقعیت‌های‌ موجود را در هنر تحقیقمورد




منبت کاري‌ چوب‌

تحقیق : تحقیق : منبت گستردگي‌ اين‌ هنر و رونق‌ در رواجش و اکثر ابنيه ي مورد اشاره‌ در




برچسب :