مقدمه جواب براي انصاف جونم
اعوذ بالله السميع العليم من همزات الشياطين و اعوذ بالله ان يحضرون ان الله هو السميع العليم . <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
جواد هستم .
به حول و قوه خدا تو قدم اول مي خوام نظراتي كه رو كه آقا انصاف برامون گذاشتن رو نقد و رد كنم و تو قدم دوم اگر رفقاي شيعه اجازه بدن مي خوام حرفاي آقا اميرحسين عزيز رو تكميل كنم تا حجت برهمه تموم بشه .
در رابطه با كتاب كنزالعمال :
نمي دونم كه آقا انصاف چرا اينقدر جوش آورده ؟
اولا آقا اميرحسين فقط 1 دفعه از اين كتاب به عنوان مدرك استفاده كرده .
ثانيا اين حديث به غير از كتاب كنزالعمال تو كتب ديگه هم هست كه اصلا براي ما مشكلي ايجاد نمي كنه كه بخوايم با استقاده از كتاب ديگه اي اين حرفمونو اثبات كنيم .
ثالثا آقا انصاف اومد مثلا ابروشو درست كنه زد چشمش رو هم كور كرد چون خودش نوشته كه :
کتاب کنز العمال عبارت است از فهرست احاديث موجود در سنن و مسانيد يعني حديث را می آورد حروفی را در آخر آن اضافه می کند که دلالت می کند بر وجود آن حديث در كتب سنن. مثلا لفظ (طب) در پايان حديث يعني اين حديث در کتب امام الطبراني رحمه الله است وهكذا .
بذاريد حرف آقا انصاف رو معني كنم :
يعني هر حديثي كه تو اين كتاب ديديم به كتب معتبر اهل سنت بر ميگرده و اصلا براي ما مفيدتره كه فقط از كتاب كنزالعمال حديث نقل كنيم . يعني نقل حديث از كتاب آقاي متقي هندي (كنزالعمال) مساوي است با نقل حديث از معتبرترين كتب اهل سنت .
نظرتون رو به قسمت زير جلب مي كنم :
وهذه رموزه (خ) للبخاري (م) لمسلم (ق) لهما (د) لابي داود (ت) للترمذي (ن) للنسائي (ه) لابن ماجة (4) لهؤلاء الاربعة (3) لهم الا ابن ماجه (حم) لاحمد في مسنده (عم) لابنه في زوائد (ك) للحاكم فان كان في مستدركه اطلقت والابينته (خد) للبخاري في الادب (تخ) له في التاريخ (حب) لابن حبان في صحيحه (طب) للطبراني في الكبير (طس) له في الاوسط (طص) له في الصغير صلى الله عليه وآله لسعيد ابن منصور في سننه (ش) لابن أبى شيبة " عب " لعبد الرزاق في الجامع (ع) لابي يعلى في مسنده " قط " للدارقنى فان كان في سنن أطلقت والا بينته " فر " للديلمي في مسند الفردوس " حل " لابي نعيم في الحليلة " هب " للبيهقي في شعب الايمان " هق " له في سنن " عد " لابن عدى في الكامل " عق " للعقيلي في الضعفاء " خط " للخطيب فان كان في التاريخ أطلقت والا بينته وأسأل الله أن ان يمن بقبوله وان يجعلنا عنده من حزبه المفلحين وحزب رسوله آمين.
انتهى ديباجة الجانع الصغير.
طبق حرف آقا انصاف اينها رموزي هستن كه آقاي متقي هندي بكار بردن (كنزالعمال ص 6 و 7 چاپ بيروت موسسه الرسالة) پس مساله ديگه حل حله و خود آقا انصاف باعث شد كه روايتي كه آقا امير حسين از كتاب كنز العمال آورده بيش از پيش مستحكم تر بشه .
در رابطه با ابن ابي الحديد و مسعودي و ابن عبد ربه و صاحب كتاب الامامة و السياسية (ابن قتيبه)
اين 4 نفري كه نام بردمشون مطمئنا از اهل سنت هستن . اما به دليل گفتن حقيقت يا با نام شيعه معرفي شدن تا به اين بهونه حرف حقشون ترك بشه يا منكر آثار و كتبشون شدن .
واقعا كار اين بيچاره ها به كجا كشيده كه واسه دفاع از مكتبشون بايد علماي خودشونو انكار كنن !!
اينم دستاورد جديد وهابيت اين فرقه ضاله و تازه به دوران رسيده هستش . آدمهاي خشك و بي روح و غير منطقي كه به غير از خودشون هيچ كس ديگه اي رو نمي بينن و براي به كرسي نشوندن حرفشون علماي خودشون رو بي خيال مي شن و زحماتشون رو ناديده مي گيرن و آثارشون رو مي كوبن .
البته اين علما اولين نفرات نبودن و آخرين ها هم نيستن . (تو ادامه عرض مي كنم كه قضيه از چه قراره)
اولا آقا نصاف در رابطه با مذهب ابن ابي الحديد نوشته كه :
از جمله:ابن أبي الحديد که آيت الله خونساري در موردش می گويد « هو من أكابر الفضلاء المتتبعين، وأعاظم النبلاء المتبحرين "موالياً لأهل بيت العصمة والطهارة".. وحسب الدلالة على علو منزلته في الدين و "غلوه في ولاية أمير المؤمنين عليه السلام"» (روضات الجنات5/20-21 و الكنى والألقاب للقمي1/185 الذريعة- آقا بزرگ تهراني41/158)
اين حرفا رو آقا انصاف واسه اين آورده كه ما باور كنيم كه ابن ابي الحديد معتزلي شيعه بوده . مي خوام از خود آقا انصاف سوال كنم كه از كجاي اين عبارات نتيجه گرفتي كه ابن ابي الحديد شيعه بوده ؟
بابا انصاف هم خوب چيزيه آقا انصاف بي انصاف! چرا مي خواي به زور دروغ يه مطلب رو به صورت زورچپوني غالب كني ؟ آيا هر كسي كه (( مواليا لأهل بيت العصمة و الطهارة )) بود شيعه هستش ؟
پس با شعراي امام شافعي چكار مي كني ؟ حتما اونهم شيعه بود . آره ؟
ثانيا در رابطه با حرف ابن كثير كه شما گفته بودي :
ابن کثير وي را شيعه غالي مي داند، ر.ک، البدايه و النهايه، ج، 13 ص، 234 (دار احياء التراث العربي)
بايد بگم كه واقعا براي تو و آقاي ابن كثير متأسفم !!
به اين خاطر كه آقاي ابن ابي الحديد معتزلي بودن و به همين خاطره كه به اسم ابن ابي الحديد معتزلي ! مشهوره .
و اون طور هم كه مشخصه اهل سنت تو اعتقادات به دو دسته : اشاعره و معتزله تقسيم مي شن .
ببينيد كار ما به كجا كشيده كه بايد واسه اهل سنت مذاهبشون رو تعريف كنيم .
در ضمن ذهبي در رابطه با ابن ابي الحديد مي نويسه كه :
ابن ابي الحديد از بزرگان فضلا و ارباب كلام ، نظم ، نثر و بلاغت بود و به درستي كه او معتزلي بود . (سير اعلام النبلاء ج 23 ص 274)
و از اساتيد ابن ابي الحديد مي تونم به ابوجعفر اسكافي اشاره كنم كه ايشون هم سني بود و تو اعتقاداتش ، پيرو معتزله بود . اينو ديگه هر تازه به دوران رسيده اي مي دونه .
نكته ديگه اي كه مي شه ازش بعنوان مدرك استفاده كرد اعتقادات خود ابن ابي الحديد هستش كه تو اول شرح نهج البلاغش مي نويسه :
الحمد لله الذي قدم المفضول علي الافضل .
منظورش از مفضول ((عمر)) هستش و منظورش از افضل آقام ((علي عليه السلام)) هستش .
آيا اين اعتقاد يه شيعه هستش اي بيچاره هاي دروغگو ؟ اگر كسي چنين عقيده اي داشته باشه خود به خود از دايره شيعه بودن بيرون هستش و اين با پذيرفتن مقام عصمت و ولايت اميرالمومنين علي عليه السلام بالكل منافات داره .
در رابطه با مسعودي هم بايد بگم كه : ايشون هم از اهل سنت بودن و چون بسياري از حقايق رو افشا كرده از طرف علماي اهل سنت از دايره سني بودن خارج شده !!!!!!!!!!!!!
اي واي از تعصب كه هر چشمي رو كور و هر گوشي رو كر و هر زبوني رو لال و هر عقلي رو از كار ميندازه .
از طرفي نظرتون رو به حرف علماي اهل سنت جلب مي كنم كه خود آقا انصاف اونارو آورده :
قال الحافظ: « كُتبُه طافحة بأنه كان شيعيًا معتزليًا [لسان الميزان 4/256-258 ترجمة رقم (5797) سير أعلام النبلاء 15/569 طبقات السبكي 3/456 و أعيان الشيعة 41/198] .علامه احمد بن عسقلاني در مورد وي ميگويد: «مطالب کتابهاي وي دلالت بر آن دارد که وي، شيعي معتزلي است،»(عسقلاني، احمد بن حجر، لسان الميزان، ج، 4 ص، 225 موسسه الاعلمي للمطبوعات، )
خدا كنه اين حرفها رو يه جاهل سني به اين علما نسبت داده باشه . چون اگر اين علما اين حرف رو در رابطه با مذهب يه نفر بگن (شيعه معتزلي!!!!!!!!!) پس : علي العلم و التعليم و التعلم سلام .
آقا يكي بياد به اينها بگه كه معتزله مربوط به دنياي اهل تسنن مي شه نه اهل تشيع . شيعه تو اعتقادات و احكام فقط و فقط به اهل بيت عليهم السلام رجوع مي كنه و دسته بندي خاصي نداره و ما چيزي به نام شيعه معتزلي نداريم!!!! تنها چيزي كه تو دنياي تشيع وجود داره اعتقاد تو تعداد امامها هستش . مثلا شيعيان 5 يا 6 امامي نه اينكه بيايم واسه به كرسي نشوندن حرف غير معقول و كذبمون فرقه سازي كنيم و بگيم : شيعه معتزلي !!!
در رابطه با كتاب ابن قتيبه :
در رابطه با اين كتاب مطلبي رو از ((موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر ارواحنا فداه)) دانلود كردم و ان شاء الله بعد از اين پست يه پست رو به طور مجزا به اون اختصاص مي دم .
براي اينكه تو اين پست در اين رابطه حرفي زده باشم فقط اين مطلب رو ميگم كه :
محمد فريد وجدي تو دايرة المعارف ج3 ص749 مطلبي رو در رابطه با اين كتاب و اين نويسنده مياره به شرح زير:
كتاب الامامة و السياسة ابن قتيبه يكي از قديمي ترين و مطمئن ترين كتابها در مسائل خلافت اسلامي مي باشد.
در اين رابطه منتظر باشيد .
و در رابطه با ابن عبد ربه :
در اين رابطه حرف خود آقا انصاف براي ما حجته :
اگر نگوييم رافضی بوده اند گرايش آنها به رفض نزد علمای اهل سنت ثابت است از جمله ابن عبد ربه به مذهب تشيع گرايش داشته است
تعصب رو نگاه كنيد !!
حديث اينها از طرف جامعه امروز وهابيت ترك مي شه به خاطر اينكه فقط و فقط ((احتمال ميره)) كه شيعه باشن . البته من درد آقا انصاف و مابقي رو ميدونم.
درد اينها گرايش ابن عبد ربه و امثاله به تشيع نيست بلكه درد آقايون از افشاي حقايقي هستش كه مزاجشون خوش نمياد.
به اين 2 جمله دقت كنيد :
اگر نگوييم رافضی بوده اند ........ از جمله ابن عبد ربه به مذهب تشيع گرايش داشته است
آقا انصاف گرايش مرايشو ولش كن به من بگو ايشون شيعه بود يا سني ؟ اين حرفا واسه من جواب نشد كه به فلان مذهب گرايش داشته پس ...
انصاف بدون اينكه متوجه بشه خودش جواب رو داده اما خواسته به وسيله تعصب يه جورايي قضيه رو به نفع خودش تموم كنه . شنيده بوديم كه بعضي از علماي بي انصاف اهل سنت و اين وهابيا به خاطر شيعه بودن فلاني احاديثش رو ترك كردن اما ديگه نشنيده بوديم كه يه سني چون احتمال ميره كه به شيعه گرايش داشته پس از حديثش بايد دوري كرد ؟؟؟؟
حالا اگر همين آقاي ابن عبد ربه از خلفا تعريف و تمجيد مي كرد كتاب ايشون هم در راستاي دو كتاب صحيح بخاري و صحيح مسلم مطرح مي شد و كتاب آقاي ابن عبد ربه مي شد : اصح الكتب بعد كتاب الله !! همونطوري كه كتاب آقاي بخاري اين ريختي شد و واقعيت اينه كه خود آقاي بخاري هم خوابشو نمي ديد كه كتابش بعد از قرآن !!! به سر زبون اهل سنت بيافته ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
فكر مي كنيد كه آقاي ابن عبد ربه و ابن ابي الحديد و ابن قتيبه و ... اولين نفرات هستن ؟
من مي گم نه .
از جمله اين افتضاحات مي تونم به موارد زير اشاره كنم كه :
1- اينها منكر اين مطلب شدن كه كتاب (( سر العالمين )) تاليف غزالي هستش . علتش هم معلومه چرا جامعه امروز وهابيت نسبت به اين كتاب جبهه گرفتن . آقايون اگر برن به اين كتاب يه نگاه بندازن متوجه مي شن كه آقاي غزالي با حرفاش بعض صحابه رو به افتضاح كشونده كه از دست كسي كاري بر نمياد مگر اينكه بگن اين كتاب تاليف ايشون نيست!!!!!
2- طبق عادت قديمي يكي ديگه از علماي اهل سنت رو با نام : حافظ ابن عقده ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد همداني متوفي 333 رو شيعه معرفي كردن . در حالي كه او يك سني بود و ذهبي و يافعي و ... اون رو توثيق كردن و در بارش نوشتن كه : او 000/300 حديث با سندهاش رو حفظ داشته و بسيار ثقه و راستگو بوده .
3- وقتي محمد بن جرير طبري مورخ بزرگ و معروف اهل سنت تو سال 310 و تو سن 86 سالگي تو بغداد از دنيا رفت به دليل اشاراتش به حق تو تاليفاتش مورد خطر بود به همين دليل ايشون رو بدون تشيع جنازه و تكريم ، به صورت شبانه و تو منزلش دفن كردن .
4- وقتي امام شما نسائي تو سال 303 ق وارد دمشق شد ديد كه به خاطر تبليغات سوء امويها و متعصبين به صورت علني و برملا و حتي تو خطبه هاي نمازجمعه اميرالمومنين عليه السلام رو سب و لعن مي كنن. خيلي ناراحت شد و تصميم گرفت كه احاديثي با سلسله اسناد خودش از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در فضايل مولا اميرالمومنين عليه السلام بنويسه .
به همين خاطر هم بود كه كتاب خصائص العلوي رو نوشت . تو يكي از روزهاي خدا ، كه داشت رو منبر از مناقب بي شمار اون حضرت براي مردم مي گفت اون جماعت متعصب ، ريختن و از منبر ايشون رو پائين كشيدن و حسابي كتكش زدن و خصيتين ايشون رو كوبيدن و آلت تناسل ايشون رو گرفتن و به همون حال كشيدن و از مسجد بيرونش انداختن و ايشون در اثر اون ضربات وحشيانه بعد از گذشت چند روز از دنيا رفت . و همين الان هم مقبره ايشون تو مكه قرار داره . البته حسب الوصيه ايشون بود كه تو مكه دفن شدن .
آره بابا جون اينه سرگذشت بزرگان از اهل سنت كه راست گفتن ... (و براي عبرت گرفتن فقط كافيه كه شما بريد و درباره نحوه از دنيا رفتن اينها يه كوچولو تحقيق كنين)
و با اين اوصاف اصلا تعجبي نداره كه در رابطه با فلان شخص بگن شيعه بوده و كتاب فلان شخص رو بكوبن تا از دست احاديث حقيقي مندرج تو اون كتب نجات پيدا كنن .
و آقا انصاف اينو توي گوشت فرو كن كه اين علماي شيعه نيستن كه خيانت علمي مي كنن بلكه اين شماها هستيد كه جنايت علمي و ادبي و نوشتاري و اخلاقي مرتكب ميشيد .
و دست آخر هم با تدليس مي خوايد روي اين اكاذيب رو ماله بكشيد .
اينم يه حرف ديگه از آقا انصافه كه از اون حرفاس :
نکته ی پنجم که بسيار حائز اهميت است اين است که بسياری از اين نقل ها در کتب تاريخی يا ادبی هستند که اين نقل ها هيچگونه سند و نام راوی ای ندارند.کسانی که اهل بحث علمی اند می دانند اينگونه روايات بدون اسامی سلسله راويان و سند نه در فقه و نه در عقيده ی اسلام هيچگونه ارزشی ندارند و هرگز قابل استناد نيستند
ايشون نوشته بسياري از اين روايات تو كتب تاريخي يا ... هستن كه هيچگونه ارزشي ندارن . بعد تو ادامه گفته كه اين روايات تو فقه و عقيده قابل استناد نيستن !!!
با اين توضيحات واضحه ديگه نمي دونم كه چرا آقا انصاف داره جهل رو به تشيع نسبت ميده در حالي كه مثل روز رشونه كه ايشون خودش تو جهله .
اولا كي گفته كه براي دقت تو سرگذشت سلف ، كتب تاريخي حجت نيستن ؟ ثانيا كي خواست از اين روايات تو فقه و عقيده استفاده كنه ؟ ثالثا كي گفته اين روايات كه تو كتب تاريخي هستن بدون سند و راوي هستن ؟ امروز كتب تاريخي براي ما حكم كتاب مرجع رو دارن و ما فقط مي خوايم كه گذشته رو مورد بررسي قرار بديم كه مثلا كي چكار كرده . مگه غير از اينه ؟ در ضمن شعرا و ادبا هم به همين كتب استناد كردن و اون وقايع رو به صورت شعر درآوردن . مثل قصيده عمريه از محمد حافظ ابراهيم و امثاله .
اگر بخوايم حرف آقا انصافو گوش بديم پس بايد همه كتب تاريخي رو بريزيم تو اجاق تا لا اقل با دادان گرما قدري براي ما مفيد واقع بشن . (البته بايد منتظر موند و ديد كه آقا انصاف چطور مي خواد حرفاي گذشتشو به نحوي كه مشخص نشه اصلاح كنه)
در ضمن ايشون گفته كه شيعه نمي تونه يه حديث صحيح السند در رابطه با شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها بياره .
ببينيم طبق حرف شما دنياي شيعه مي تونه يا نه . و بايد ديد كه اين حرف شما تا چه حد صحت داره .
منتظر دو پست بعدي من باشيد .
اوليش تو اثبات كتاب ابن قتيبه (الامامة و السياسة)
دوميش تو اثبات شهادت مادرم حضرت زهرا سلام الله عليها توسط عمر و ابوبكر و بقيه دوستان.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم .
اللهم عجل لوليك الفرج .
مطالب مشابه :
واقعا كتاب الامامة و السياسة واسه كيه ؟
مناظره شیعه وسنی. و اينهم مطلبي كه از موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر ارواحنا فداه دانلود
مقدمه جواب براي انصاف جونم
مناظره شیعه وسنی. در اين وبلاگ براساس قرآن و سنت رسول الله مناظره و گفتگوی علمی برای
مناظره شيعه و سني
مناظره شیعه و دانلود کتاب پی دی
در جستجوی حقیقت(شیعه یا سنی)؟؟ شیعه باشم یا سنی؟؟ Truth of Islam
دانلود. مناظره شیعه وسونی کتاب تفاوت های شیعه وسنی دانلود. شناسنامه شیعه در یک
مناظره دو عالم شيعه و سني درباره شهادت حضرت زهرا (س)
برنامه شب آسمانی با موضوع شبکه های وهابی و شبه افکنی در عقائد شیعه. و دانلود اين مناظره
دانلود کتاب
شب های پیشاور(مناظره بین شیعه وسنی) لینک کتاب تاریخ خلفا(امامت وسیاست) لینک کتاب
برچسب :
دانلود مناظره شیعه وسنی