زيبايي شناسي دريافت(1) تزكيه نفس و لذت زيبا شناختي
همگي ما ميدانيم كه تئاتر به محلي گفته ميشود كه در آن فعل نگاه كردن و بعضاً ديدن واقع ميشود ريشه يوناني اين كلمه به دورهاي بر ميگردد كه هنرمندان يوناني براي اولين بار به تماشگر خود بها دادند (قرن پنجم پ.م). از آن دوره تاكنون اين دانش همواره يكي از ابزار علمي مورد نياز كساني است كه به امر اجرا ميپردازند.
مطمئناً يكي از برجستهترين ويژگيهاي هنر [نمايش] پويايي آن در جمع شركت كنندگان در يك رويداد نمايشي است.
منظور از شركت كنندگان هم مجريان نمايش و هم تماشاگران خلاقي است كه به شكل فردي يا جمعي در يك رويداد نمايشي شركت كردهاند.
آنچه كه تمامي مفسران «حوزه دريافت» اعم از انديشمندان جزم گراي نشانهشناس يا تساهلگرايان ساختارشكن به آن تمايل نشان ميدهند عبارت است از توضيح جايگاه مخاطب در شبكهي نسبتاً پيچيدهاي كه حول محور هنر به عنوان يك نشانهي ارتباطي تشكيل ميشود. جايگاه «مخاطب»، «خواننده» يا در بحث ما «تماشاگر» نزد پيروان انديشه نشانهشناسي در حد شخصي منفعل و از سوي ديگر درتفكر تساهل گرايان ساختار شكن در حد يك توده ذهنيت تفكيك نشده ارتقا پيدا كرده است.
پاتريك پاويس (P.Pavis) كه كم و بيش اطلاعات در مورد تئاتر دارد در نمايش نشانه شناسانهاش (Semiological) به نام بازي جعبههاي شني نياز به تئوري دريافت را به طور كامل در مييايد:
در واقع متن، فرامتن، زيرمتن و ميزانسن و…نمايش تنها در پرتو مكانيزمهاي مختلف دريافت اعم از ادراكي، احساسي، ايدئولوژيكي و… قابل فهم هستند.
او هيچ توضيحي در مورد مكانيزم دريافت نميدهد و اين امر نشان دهنده مشكلات فراواني است كه در فرا روي محققين حوزه دريافت قرار دارد …
اشارات و ارجاعات پاوسيس و ديگر نظريه پردازان به كار متفكر نابغه آلماني «هانس رابرت ياس» (H.R.yuass) به ويژه اشارت وي به مفهوم افق انتظارات به عنوان فاكتوري در پذيرش مفهوم يك ابژه حائز اهميت است.
ايده افق انتظارات (1) كه پيش از ياس نيز مطرح بوده است در اواخر دهه شصت مجددا توسط وي به كار گرفته شد اي ايده به يك سيستم و ساختار ذهني از توقعات مخاطب گفته ميشود كه به يك اثر ارجاع داده شده است يا به بيان ديگر به مجموعه ذهنيتهاي كه مخاطب وارد يك اثر ميكند اشاره دارد.
مساله مورد علاقه «ياس» پيگيري رابطه بين دريافت شخصي و پذيرش عمومي يك سوژه است.
در تئاتر ايده افقهاي شخصي انتظارات به نحو روشني دستوپا گير است. افقهايي وجود دارند كه متعلق به متن است كه در زمان تاريخي آفرينش اثر معنا ميشوند و نيز افقهاي متعلق به خوانندگان است كه اين افقها در يك زنجيره تاريخي در پي هم اصلاح ميشوند.
آنچه ذهن را در اين مرحله به خود مشغول ميكند حاكي از شالودههاي تاويلگرايانه تفكر است. «ياس» علي رغم اينكه معتقد است ارزشهاي وابسته به اثر در هنجارهاي اجتماعي يا زيباشناختي خوانندگان تغيير يا تنظيم ايجاد ميكنند اما بر اين نكته نيز پافشاري دارد كه متن اجرا شده از صافي افق انتظارات اجرا كنندگان ديده ميشود.
مثلاً به باز آفريني يك نقش توسط بازيگر (در زمان و مكان نگارش متن ) بيانديشيد. بر اين اساس بايد گفت تمام نقشهايي كه كيگلاد (Gielgud) [بازيگر معروف شخصيتهاي نمايش شكسپير] اجرا كرده است به نوعي از صافي ذهن وي گذشتهاند.
پاول دمان (P.Deman) انديشه «ياس» را در مواجهه با تاريخ ادبيات به اين نحو تشريح ميكند:
«جابجايي گروهي در يك ساختار همزمان (Synchonic) كه در زمان دريافت تبديل به يك تلخيص غير هم زمان در درون ساختاري ديگر ميشود.
از نظر «ياس» اجرا كه در قدم اول در برابر حوزه وسيع معنايي آن قرار ميگيريم داراي متغيرهاي بسيار زياد و مصنوع است.
او معتقد است دليل اين متغيرهاي فراوان عنصر پويايي در تئاتر است كه همه چيز حتي تماشاگر را در بر ميگيرد.
در پايان اين بحث «ياس» توجهش را معطوف به تاريخ تجربه زيبا شناختي ميكند و به لذت زيبا شناختي به عنوان يكي از سه شيوه دريافت بهايي دوباره ميدهد.
در سال 1964 رولان بارت (2) (R.Barth) در كتاب عناصر نشانه شناختي در مورد امكان كشف مجدد يك موضوع بر اساس روش بداهه و بدون كمك يك مدل تعمق ميكند. وي به «لويي استروس» اشاره دارد و ايده جستجوي معنا را به او نسبت ميدهد.
بداههگويي در اينجا لغتي كليدي است يعني (جستجوي معنا) به وسيله بداهه گويي شكل ميگيرد.
تلاشهاي بارت در جهت كشف معنا او را به حوزههاي نشانهشناسي و فراسوي آن ميكشاند به طوري كه او مخاطب را (كه پژوهشگران مكتب دريافت سعي داشتند اثر را درحوزه فرهنگ و تاريخ زيست او محدود كنند) تابع متن قرار دارد.
بارت در مورد نوعي از زيباييشناسي بحث ميكند كه بطور كامل بر لذت مخاطب - هركس از هر طبقه - بدون احترام به فرهنگ يا زبان متكي است.
«ياس» نظرات فرويد را به عنوان نمونه ذكر ميكند. از نظر فرويد لذت زيباشناختي نوعي از لذت بسيار دور از دسترس است. اين لذت صرفاً يك پيش لذت يا يك محرك است و اين امر تا آنجا ادامه دارد تا اين پيش لذت به مراتب عميق تر و بزرگتري از منابع فيزيكي براي آزادشدن پيدا كند.
معاني نهفته در ريشه كلمات لذت در زبان آلماني (geniessen ) دلالت بر مفاهيمي چون مشاركت و همچنين توازن، تعمق و تامل بدون غرضورزي و نيز مشاركت در آزمون خاصي به شكل قرار گرفتن يك نفر به جاي ديگري دلالت دارد.
«ياس» اين تجربه قرار گرفتن به جاي ديگري و تامل بدون غرض ورزي را امري كاملاً امكان پذير ميداند و اين نكته دقيقاً حلقه واسطه انديشههاي ياس و تئاتر است.
در تئاتر همواره حضور افراد در روبروي هم بر روي صحنه براي تماشاگر جذاب است و اساساً بازيگر به اين دليل پا به صحنه ميگذارد تا وجود او ارزيابي شود.
«ياس» در يكي از تعابيرش در مورد تاريخ تئاتر از نمايشنامههاي مذهبي قرون وسطي به عنوان نمونهاي از لذت زيباشناختي آني ياد ميكند و مدعي است كه حتي آگوستين (3) هم به تحسين و تائيد قدرت زيباشناختي پرداخته است:
«ز يك تماشاگر نمايش مذهبي چيزي بيش از يك رويكرد و صرفاً متفكرانه نسبت به لذت انتظار ميرود … او صرفاً تماشگري نيست كه به وسيله پرده صحنه نمايش جدا شده باشد بلكه در اينجا مخاطب مستقيماً به داخل يك واقعه كشيده مي شود … اين امر سر فصلي در تاريخ تجربه زيبا شناختي بشمار ميرود» (4)
من براي خلق يك رويداد نمايشي دو گروه از تماشاگران را در نظر ميگيريم؛ گروه اول اجرا كنندگان هستند كه متن را خواندهاند و در طي تمرينات منظم آنرا به اجرا در آوردهاند و گروه دوم يعني تماشاگران انبوه افرادي هستند كه داخل سالن نمايش يا فضايي اينچنين به دنبال آن هستند كه با ديدن اثر به ذهنيت خود سر و شكلي بدهند.
«ياس» لذت زيباشناختي در طول تاريخ را به سه مرحله پياپي تقسيم ميكند:
1. قوه خالقه Poesis (5)
2. زيبايي شناسي Gesthtic (6)
3. تزكيه نفس Catharsis (7)
در قوه خالقه لذت عبارت است از به روي صحنه آوردن دوباره و خلق مجدد جهان به عنوان اثري از خود.
در زيباييشناسي، لذت تجديد فهم و ادراك شخص از واقعيت دروني و بيروني است و در نهايت در مرحله تزكيه نفس را لذتي ياد ميكند كه ميتواند انرژي ذهن مخاطب را تغيير داده و آن را آزاد كند.
«ياس» مينويسد در دوران مدرن، زيباشناسي در قياس با قوه خالقه ( خلق اثر هنري ) مورد غفلت واقع شده است و شيوه توليد اثر هنري بر شيوه ادراك اثر هنري غالب شده وجنبه توليدي هنر بر جنبه ادراكي وانديشمندانه آن پيشي ميگيرد.
هوب بلا (H.blau) درست بر اساس همين تحليل ساختار برخي آثار اجرا شده توسط گروه اش را به عنوان تغيير دهنده ادراك جمعي توصيف ميكند و به اصل «تماشاكردن به عنوان يك كنش و نيروي مولد» اشاره ميكند.
بررسي دسته اول تماشاگران تنها در توجه به فرايندي كه بر رسيدن به اجرا طي ميكنند ممكن است. من ترسيم تجربي «بلا» از فرايند نوع فعاليت گروهاش را به عنوان نمونه ستودني به حساب ميآورم.
انديشه «زيباشناسي در طول تاريخ» كه پيشنهاد ميدهد براي هماهنگي با نمايش امروز بايد مجموعه جديدي از شرايط موقعتهاي اجرا مورد بازنگري قرار گيرد؛ رويه تمرين، نظريه بازيگري و تئوري تماشاگر اوليه لازم است كه با هنجارهاي فرهنگي هر اقليمي منطبق شود.
برتولت برشت (8) در آثار نظري و كتابهاي الگوي خود بر اساس اعتقادات روشن فلسفياش نوعي از رابطه جديد بين اثر هنري و مخاطب را ارائه ميدهد. در مورد اين موضوع نيز «بلا» ميگويد:
«ديدن حقيقت عبارت است از آگاه شدن از اهميت يك واقعه در بستر متغير تاريخ (11) شايد اين جمله نشانگر آن باشد كه ايدئولوژي ظرفي است كه دريافت را در بر ميگيرد. !!!
براي «ياس» سومين لذت ، لذت تزكيه نفس است. اين لذت زماني واقع ميشود كه تجربه سوبژكتيو مخاطب در تن دادن به داوري طلب شده توسط اثر و يا در در تطبيق با هنجارهاي طراحي و تعريف شده در حد يك تجربه بين ذهني چند فاعلي بسط مييابد.
شايد تجلي حوزههاي مطالعاتي زيبايي شناسي تئاتر در تعاريف «ياس» را بتوان در گروههايي كه با انديشه عميق و اصيل در حال فعاليت هنري هستند مشاهده كرد. شايد بتوان با مطرح كردن اين سئوال كه چرا تماشاگر خلاق در مواجهه با گروههاي هنري مختلف رفتار مختلفي از خود بروز ميدهد؟ قدمي در راه پيشرفت نظريه دريافت «ياس» برداشت.
كسي كه در مورد آزاد شدن از چيزي براي چيزي (كه از اصلاحات بنيادي در انديشه ياس هستند) روبه بداههسازي ميآورد با يك سئوال اساسي مواجهه است:
آزاد سازي انرژي مردم و [به قول ارسطو] تزكيه نفس چه كاركرد اجتماعي دارد؟
آنچه در اين زمينه ميتوان به عنوان مثال مطرح كرد توصيف و بررسي فرايندي است كه در طي آن آتولفوگارد، جان كافي و وينستون تتشونا، نمايشنامه سيزئو باسني مرده است ( szwibansiisdead) را به شكل بداهه تمرين و در اواسط 1970 (در اعتراض با نژادپرستي آمريكائيان) به روي صحنه بردند. (9)
اين نمايش برخي از متغييرهاي اجتماعي كه مانع از بررسي و توصيف اثر هستند را در يك موفقيت حاد اجتماعي قرار ميدهد:
متغيرهاي اجتماعي همچون رفتار اجتماعي، نقاب، نقش و هويت.
آنچه را كه فوگارد و گروه بازيگرانش آمادهسازي يك نمايش مينامند هدفي جز بيان واقعيات درد ناك زندگي سياهپوستان ندارد. لذا اين هدف روشن ميتواند امكانات بسياري را جهت بررسي اثر به مخاطب بدهد اين روشنبودن هدف در بسياري از لحظات كار هنري مخصوصاً جايي كه ميان توهمات يك شخص و واقعيت، چالش ايجاد ميشود كارساز است.
نخستين اجراهاي اين نمايش در انگلستان نمونههاي برجستهاي از آگاهيدادن به مخاطب بود و اين فكر را براي مخاطب ايجاد ميكرد كه اگر اين همه ستم بر گروه رنگين پوستان ميرود پس …!؟
دستكم اين برداشت من بود. جالب اينكه من به همراه يكي از دوستانم كه از آفريقاي جنوبي آمده بود وقتي سالن نمايش راترك ميكرديم، به طور تصادفي صحبتهاي يك تاجر سفيدپوست اهل آفريقاي جنوبي را شنيدم كه شگفتي و حسرتاش را از اينكه يك شركت ژوهانسبورگي رقيب توانسته بود با آمدن اسمش در اين نمايش به يك تبليغ گسترده دست پيدا كند ابراز ميكرد.
اصطلاحات ادراك، توليد و تأثير و رسالت اجتماعي منحصر به اجراي اين گروه از اين نمايشنامه نيست.
اين اثر توسط هر گروهي كه در پي كشف يك مكانيزم نگهداري و باز توليد قدرت اجتماعي باشد زمينه مساعدي را براي مطالعه و بررسي فراهم ميكند. آنچه مهم است، دقت به جزئيات در تمرين است. «ياس» در مورد ظرافت كشف حقيقت ميگويد:
«كشف حقيقت به آن چيزي كه بياختيار تجربه ميشود بستگي دارد. آن امر (شهودي) كه دور از دسترس شعور مشاهدهگر باقي ميماند».
و اين جمله اشارهاي ديگر است به اين كلام مارسل پروست (10) كه:
«اگر حافظه انسان لجام گسيخته نباشد آنگاه بداهه گويي حقيقي چه معنايي دارد؟ وقتي جنسيت، طبقه و ديگر عوامل تعيين كننده يك بداههگويي مشخص ميباشند از ميان اينها كدام يك در اولويت اول قرار ميگيرند»؟
بر اساس رويه فوق نظريه دريافت مورد قبول، بر مبناي برداشتهاي فردي از برداشتهاي اجرا كنندگان است ….
مطالب مشابه :
متن ادبی فوق العاده زیبا درباره امام زمان(عج)
متن ادبی فوق العاده زیبا درباره امام زمان(عج) تاريخ : اى براى انتظار عاشقانه آبرو!
« هادي مرزبان » در گفتگو با قدس اعلام كرد ؛ آماده اجرا در مشهد هستيم
هنرهاي زيبا گرفته و شما همان متن 34 سال پيش را اجرا خوب را براي اجرا در سالن
زيبايي شناسي دريافت(1) تزكيه نفس و لذت زيبا شناختي
تزكيه نفس و لذت زيبا پافشاري دارد كه متن اجرا شده از صافي افق براي «ياس
متن مجری فرزاد جمشیدی
در هيچ ديني مثل ما تا اين حد، موسيقي و كلمات زيبا * متنهايي را كه براي اجرا تهيه
نقد و بررسي سه برخواني استاد بهرام بيضايي (قسمت سوم از هفت)
حداكثر اين پل را زيبا مي كردند تا در حالي كه من براي اجرا مي نويسم. متن بايد
دانلود آهنگ جديد مازيار فلاحي با نام گريه كن اجرا شده در مجموعه ي پنجم سريال قلب يخي
دانلود آهنگ جديد مازيار فلاحي با نام گريه كن اجرا بسيار زيبا را براي اين متن آهنگ ها
اصول کارگردانی تئاتر
را براي اجرا متن را بخواند و براي خود آناليز يك تصوير زيبا.
ساخت و ويرايش تصاویر رمانتیک و عاشقانه Magic Photo Editor v6.1
فرض كنيد شما يك عكس ديجيتالي و يك تصوير از مناظر طبيعي بسيار زيبا براي زيبا اجرا شدن با
ترانه ی سریال هامی و کامی
را ساخت براي ساخت موسيقي متن به شعر زيبا گفته در متن سريال اجرا و ضبط
برچسب :
متن زيبا براي اجرا