سقدمه دکتر آرام فر
یادتون نره این مقدمه رو باید سر سفره هفت سین بخونین
خونه تکونی آخر سال.......همهمه و شلوغی مخصوص رسیدن نوروز.....آدم های شاد توی خیابون که دنبال خرید آخر سال هستن......هیاهوی فروشندههای دستفروش کنار خیابونها و از همه مهمتر انتظار اومدن عمو نوروز،درشب قبل از سال تحویل...چه لذتی داشت رسیدن نوروز...تا جایی که یادمه همیشه عشق رسیدن عید بودم اون اولا واقعا فکر میکردم عمو نوروز پیر مرد مو سفیدی که ی ساک گنده دستشه و از آسمون میاد بالا سر تک تک بچههای خوب و کادوهاشونو میذاره بالا سرشون و میره...چقدر شبای عید سعی کردم بیدار بمونم و عمو نوروز رو ببینم....
چند سالی گذشت... کمکم به دبستان و مدرسه راهنمایی و دبیرستان رفتم و دغدغهها و دل مشغولی هام تغییر کرد اما نوروز همچنان دلنگیز و دوستداشتنی باقی موند تا رسیدم به سال کنکور...
عاشق این سفرهٔ هفت سینم،عاشق اینکه لباسهای نو بپوشیم و در کنار خانواده بشینیم کنار سفرهٔ هفتسین و به ماهی توی حوض نگاه کنیم و منتظر ساله نو بمونیم....اون سال هم مثل همهٔ سالهای دیگه نشستم سر سفرهٔ هفتسین و منتظر تحویل ساله نو شدم اما این دفعه همه چیز یه جوره دیگه بود احساس میکردم همهٔ نگاهها دوخته شده به من...به منو سرنوشتی که در انتظارم بود،سال تحویل شد،به همه تبریک گفتم و آروم بلند شدم و رفتم تو زیرزمین کده درس خوندن رو ادامه بدم، هیچ کس نه حرفی زد و نه اعتراضی کرد ولی هنوز بد از سالها،سنگینی نگاه خانواده تو یه ذهنم باقی موند، انگار همه میخواستن با همهٔ وجود بهم اعتراض کنن که آخه مگه روز اول عید هم از سر سفرهٔ هفتسین میرن سر کتاب و درس و مشق...ولی... اون سال هم مثل همهٔ سالهای دیگهٔ زندگی گذشت و تا امروز دیگه هیچ وقت نشد که بعد از سال تحویل،از سر سفرهٔ هفتسین پاشم،اما هنوز هم خاطره اون سال توی ذهنم باقی مونده...یادمه وقتی از روز اول عید با اون همه شور و حال گذشتم و درس خوندم، دیگه دلم نیومد تا آخرین روز تعطیلات حتی یک دقیقه رو هم از دست بدم و اونقدر خوندم و خوندم و خوندم تا به برنامه یه عجیب و غریب و رویایی که برای خودم ریخته بودم،رسیدم...
راستی سال نو مبارک.....میخواستم بگم،حواست باشه امسال بجز پدر و مادر و سایر اعضای خانوادت،یه معلم پیر هم کنار تو، سر سفرهٔ هفتسین نشسته و از ته ته دلش واسه موفقیت تو دعا میکنه....خوب،دیگه وقتشه....بلندشو...ساله نو رو به همه تبریک بگو و شروع کن....مبارزه ادامه داره... یادت باشه همرزم،مبارزه واقعی لزوما شکست ناپذیر نیست،جاودانه هم نیست....یادت باشه مبارزه واقعی،با وجود آسیب پذیر بودن تا آخرین لحظه با امیدواری،به مبارزه ادامه میده...بلند شو
مطالب مشابه :
دکتر مهدی آرام فر!
امروز که کتاب ژنتیک کنکور دکتر مهدی آرام فر رو برا احمد خریدم و دوباره یه نگاهی بهش انداختم
دکتر مهدی آرامفر
دکتر مهدی آرام فر اینم آدرس وب سپیده ممبینی با
دکتر آرام فر...
هر فرد می تونه تو یه کامنت حداکثر در 5 خط دکتر آرام فر رو تعریف کنه! دکتر مهدی آرام فر
دانلود برنامه فرصت برابر - دکتر مهدی آرام فر - آموزش زیست شناسی کنکور - جمعه 16 اسفند 92
تا پلی تکنیک . تا کنکور - دانلود برنامه فرصت برابر - دکتر مهدی آرام فر - آموزش زیست شناسی کنکور
آشنایی با دکـتر مهـدی آرام فـر
دکـتر مهـدی آرام فـر. دکتری پزشکی از دانشگاه شهید بهشتی. مدرس زیست شناسی. مولف بیش از 21جلد
سقدمه دکتر آرام فر
سقدمه دکتر آرام فر. یادتون نره این مقدمه رو باید سر سفره هفت سین
!!!زیست!!!
2.کتاب تانک تست انتشارات تخته سیاه,نوشته ی دکتر مهدی ارام فر سبز,تالیف دکتر ابوذر
برچسب :
دکتر مهدی ارام فر