مقاله با موضوع نقش نماز در ایجاد امنیت روحی و روانی جوانان

                                                   

چکيده

 

دوره جوانى از مهم‏ترين و حساس‏ترين دوره‏هاى زندگى انسان به شمار مى‏رود; زيرا در اين دوره جوانان به دنبال يافتن هويت‏خويش، در مسير شكل دادن به شخصيتى متكى به خود گام برمى‏دارند.داشتن امنيت روحي و رواني در اين دوره تاثير به سزايي در هويت يابي جوانان دارد.

همه انسانها درتمام عمر، خصوصا دوران پر مخاطره جواني نيازمند احساس امنيت و آرامش‏اند، اما بيشتر آنان نمي‏دانند كه چگونه بايد آن امنيت روحي و رواني را به دست آورند.

ازجمله راههاي بسيار مهم و موثردر احساس امنيت روحي و رواني و كسب آرامش براي جوانان ، ارتباط مستقيم و بي واسطه جوانان با پروردگارشان ، يعني نماز است . نماز، كبريايي و عظمتي دارد که خداي تعالي، آن را به عظمت توصيف مي‏كند. خداوند متعال، چنين مقدّر كرده انسانهايي که با او ارتباط و بر نماز و ذکر او مداومت داشته باشند ، به برکت نماز، در دنيا و آخرت سعادتمند و از حيات طيبه برخوردار گردند.

قرآن کريم براي پرورش شخصيت انسانها و ايجاد تغيير در رفتار آنان، خصوصا در ايام جواني ، روش كار و ممارست عملي در زمينه افكار و عادات جديد رفتاري را (كه در نظر دارد در نفوس آنان تحكيم بخشد )، به كارگرفته وبه همين منظور عبادات مختلفي چون نماز، روزه، زكات و حج و مانند آنها را واجب كرده است. در اين بين نماز و ارتباط با خدا بيش از ساير عبادات به جوانان امنيت و آرامش روحي و رواني عطا مي کند .

نماز به عنوان ذکر خدا به روح وروان تشنه جوان آرامش بخشيده ، اطمينان خاطر درونی را در او تقويت می کند . چون نماز اقبال بخدا ، و التجاء به اوست ، روح ايمان را زنده مى‏سازد ، وبه جوان مي ‏فهماند كه بجائى تكيه دارد كه انهدام پذير نيست ، و به سببى دست زده كه پاره شدنى نيست .

جوان نماز گزار هرگز دچار اضطراب ناشي از گناه نمي شود، احساسي كه بسياري از جوانان بي نماز از آن رنج مي برند اين عدم اضطراب جوان نماز گزار نتيجه و ثمره ارتباط او با خالق مهربان اوست .

جوان نمازگزار ديدگاه خاصي به هستي دارد،ديدگاه ويژه جوانان نمازگزار به زندگي در دنيا و ثبات شخصيت آنها باعث مي شود که همواره احساس آرامش و امنيت روحي و رواني نموده ، در مقابل افت و خيزهاي غير منتظره زندگي دچار ترس و اضطراب نشوند، و در نتيجه به حذف آن گروه از تغييرات هيجاني كه سبب بهم خوردن امنيت روحي و رواني آنان است ، از زندگي خود بپردازند.

 

کليد واژگان

 نماز، نـماز كه در عربى لفظ (صلاه) بر آن اطلاق مى شود, به گفته بسيارىاز لـغـت شـناسان به معناى دعا, تبريك و تمجيد است و چون اصل وريـشـه اين عبادت مخصوص, دعا بوده آن را از باب نام گذارى چيزىبـه اسـم جزءش, صلاه[ نماز] گذاشته اند.

بعضى گفته اند: (صلاه)مـشـتـق از كلمه (صلاء) است كه به معناى آتش برافروخته است و ازايـن جـهـت بـه اين عبادت خاص (صلاه) گفته شد, زيرا كسى كه نمازبـخـواند, خود را به وسيله اين عبادت و بندگى از آتش برافروخته الهى دور مى سازد.(1) بعضى از بزرگان نيز صلاه را از (تصليه) مشتق دانسته اند; به اين مـعـنا كه عرب هنگامى كه مى خواست چوب كج را راست كند آن را به آتـش نـزديك كرده, در معرض حرارت قرار مى دادوبه آن تصليه مي گـفـتـنـد.

با توجه به اين معنا گويى نمازگزار وقتى به نماز مي ايـسـتد و توجه به مبدا اعلا پيدا مى كند به واسطه حرارتى كه دراثر حركت صعودى و نزديك شدن به كانون حقيقت معنوى در نفسش حاصل مـى شـود, قـدرت پـيـدا مى كند كج رفتارى هاى نفس را كه بر اثرتـوجـه بـه غـيـر خـدا و مـيـل به باطل پيدا شده, راست و تعديل نمايد.(2)

 

روحوروان،روح در لغت به معناى مبدأ حيات است كه جانداران به وسيله آن قادر بر احساس و حركت ارادى مى‏شوند.

علامه طباطبائي (قدس‏سره )مي‏نويسد:

«كلمه روح به طوري كه در لغت معرفي شده، به معناي مبدأ حيات است كه جاندار به وسيله آن قادر بر احساس و حركت ارادي مي‏شود ولي مراد از روح در اين آيات همان روح و نفس به نام «نفس ناطقه» مي‏باشد كه در كالبد همه افراد انسانهاي موجود، وجود دارد. و وجود آن از ناحيه خدا و وابسته به او است». (3)

مفسّر بزرگ اهل سنت «شيخ ابوالفتوح رازي» مي‏گويد:

قوام حيات به روح آدمي است و آدمي به آن زنده و با فقدان آن انسان زنده نمي‏ماند». (4) 

درمجمع البحرين آمده است :

في الحديث عن الصادق (عليه السلام) في قوله: و نفخت فيه من روحي ، قال:

 إن الروح متحركة كالريح، و إنما سمي روحا لأنه اشتق اسمه من الريح، و إنما أخرجه على لفظ الريح لأن الروح مجانس للريح، و إنما أضافه إلى نفسه لأنه اصطفاه على سائر الأرواح كما قال: لبيت من البيوت بيتي و قال لرسول من الرسل خليلي و أشباه ذلك، و كل ذلك مخلوق مصنوع محدث

 

در قرآن كريم روح در موارد گوناگون استعمال شده است:

1-روح آدميان، (سجده، آيه 9- حجر، آيه 29- ص، آيه 72) .

 2- حقيقتى كه قرآن را برپيامبرنازل كرد كه با تعبير روح‏الامين و روح‏القدس آمده است، (بقره، آيه 97- شعرا، آيه193).   3- حقيقتى كه همراه مؤمنين است، (مجادله، آيه 22).

 4- حقيقتى كه انبياء با وى در تماس هستند،( نحل، آيه 2- بقره، آيه 87) .

 

 

مقدمه

امنيت روحي و رواني از نيازهاي نخست جوانان به حساب مي آيد، چراكه در سايه امنيت، شكوفايي استعداد، خلاقيت ها و رشدوبالندگي آنها محقق مي شود. بي شک آرامش واحساس امنيت روحي ورواني اكسيرنجات وهماي سعادت همه انسانها خصوصاجوانان است .

درميان جمعيت جوانان ، گروهي  هستند كه علي رغم وفور عوامل اضطراب زا، از آرامش روحي و رواني زايدالوصفي برخوردارند و در ساحل «امن و آسايش روحي و رواني» بسر مي برند.

اينان كساني نيستند جز «جوانان نمازگزار» كه در پرتو نور نماز، جان خودرا تابنده كرده و روح متلاطم رابا نماز به سكون و آرامش رسانده و به حقيقت دريافته اند كه بارزترين و روشن ترين مصداق «ذكرخدا»، همانا «نماز» است، اگرچه روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است ، همان ذكر الله است كه در آيه اقم الصلاه لذکري ، بعنوان برترين نتيجه بيان شده است ، لکن جوانان مي توانند با نمازهاي عارفانه و عشق ورزيدن به نماز نفس را كنترل و روح را در جهت رضاي خدا قرار داده و به امنيت و آرامش واقعي برسند .

نماز،حضور نمازگزاردر محضرحق است، يعني شهود و ظهور زيباترين جلوه‏هاي اصيل فطري انسان ، اما حضور جوانان در اين محضر جلوه ديگري دارد .  از آنجا که جوانان پاکترند ، با نماز آسانتروبهتر به چشمه‏سار پاكي و عبوديّت حق نزديك مي شوند.

نمازستون دين(5) و كليد بهشت است(6)که نقش مهمي در بازسازي روحي و تامين امنيت وآرامش همه افراد بخصوص قشر جوان دارد و سبب مي شود احساس بي پناهي و اضطراب هاي روحي و رواني هيچوقت جوانان نماز گزار رادربرنگيرد .

قرآن به عنوان يك درمانگر و درمان خود را معرفي مي كند: و ذکرخدا را (که نماز هم ذکر خداست ) ، نيز به عنوان درمان و دارو بيان مي دارد(7) كه بسياري از بيماري هاي روحي و رواني را درمان كرده و شفا مي بخشد وبا ياد خدا دلها آرامش مي يابد.(8)

در اهميت نماز همين بس كه پيامبراكرم(صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم) از آن به عنوان ستون خيمه گاه دين تعبير فرموده است. (9)

نماز به شرط آنکه با حضور قلب، گزارده شود از صفاي دل، روزني در جان جوان مي گشايدكه باران رحمت و نور معرفت خداوندي ـ بي‏واسطه ـ بر جان جوان فرو مي‏ريزد و بر روشنايي دل و بصيرت درون او مي‏افزايدواورضاي پروردگارش را با تمام وجودش احساس مي کند و رضاي خدا برترين سرمايه دريک زندگي موفق براي جوانان است .

ه خداوندمي فرمايد:

«اقم الصلوه لذكري: نماز را براي من بپا دار...»(10) ، ياد خدا يك ارزش و تنها وسيله حقيقي آرام بخش دلهاست و نماز ياد خداست.

جوانان در پرتو نماز و راز و نياز با خالق خويش، از هرگونه نگراني رهيده و هرگز خود را «بي پناه» و «بي كس» نمي يابند، چرا كه هرصبح و شام، نماز به آنان يادآوري مي كند كه بالاترين قدرت ها، ناظر احوال ايشان و پشتيبانشان درطي طريق زندگي است.

همچنين جوانان نمازگزارهرگز به بيماري هاي روحي نظير احساس پوچي و اضطراب دچار نخواهندشد، زيرا در پرتو نماز دريافته اند كه هدفي والا درحيات آنان وجود دارد كه همان وصول به قرب پروردگار ميباشد و چون چنين است هيچگاه در پيچ و خم هاي زندگي مادي، احساس پوچي نمي كنند .

 بدين ترتيب «امنيت روحي و رواني » خود را در بالاترين درجه تأمين نموده ، روحشان آرام است اگرچه جسمشان را مسائل گوناگون در طول زندگي مي خراشد وفرسوده مي سازد .

اما امنيت روحي و رواني از مقوله هايي است كه در عين سادگي، و روشني كه به ذهن مي رسد، در آن اختلاف آراء و انظار وجود دارد. واژه اي كه ثبات و استقراري نداشته و هر فرد و گروه براي رسيدن به اهداف خويش از آن تعريف و تفسير خاصي را ارايه مي دهند تا منافع مورد نظر خويش را در وراي تعريف پيشنهادي حفظ كرده و به دست آورند.
اكنون سؤالي که در مقاله پيش رومطرح است اين است که اولا: چگونه نمازبر امنيت و آرامش رواني جوانان اثر مي‏گذارد و مكانيزم اين اثر گذاري به چه نحو و آثار آن چيست؟

قبل از پرداختن به پاسخ سوالات مذکور در باره نقش و اثر نماز بر امنيت روحي و رواني جوانان ، مناسب است پس از بحث کوتاهي در باره روح و روان ، به برخي از عوامل عمده بر هم زننده امنيت روحي و رواني جوانان اشاره کنيم.

 

 سخني در باره روح و روان

انسان مركب از دو جزء ماده بدنى و ديگرى جوهر مجرد كه همان نفس و روح است مى‏باشد و اين دو تا زمانى كه انسان در اين دنيا زندگى مى‏كند ملازم و همراه اوست اما از اين دو آنچه حقيقت او را تشكيل مى‏دهد روح است كه با لفظ من از او ياد مى‏كند و بدن تنها ابزار و آلت براى انجام كارهاى مادى اوست وروح و روان اوست كه درك مى‏كند و اراده مى‏كند.

روح و روان در هيچ يك از اجزاى بدن مستقر نيست بلكه روح امرى مجرد است و با بدن همراهى و نسبت به آن نوعى تدبير و فرماندهى و سرپرستى دارد. همچنان كه خداوند حاكم فرمانروا و مدبر هستى است و با جهان هست ولى نه به اين معنا كه در جايى مستقر باشد بلكه احاطه قيومى به عالم دارد. روح نيز با بدن در مرتبه نازل‏ترى شبيه همين رابطه را دارد. بنابراين رابطه روح و بدن را هرگز از منظر فيزيولوژيك نمى‏توان نگريست زيرا فيزيولوژى تنها قادر به كشف روابط اجزا و عناصر فيزيكى و بدنى است.

روح انساني، از شريف‏ترين موضوعاتي است كه مي‏طلبد آدمي مطالعات و تأملاتي نسبت به آن داشته باشد. در اين باب مسائل و مباحث فراواني از سوي فيلسوفان، متكلمان، روانشناسان و روانكاوان، مفسران و محدّثان طرح شده و هر يك از ديدگاه ويژه خود آن را كاويده است.

 بي‏شك هر يك از ما درمي‏يابيم كه وجود ما گذشته از جسم و آثار مخصوص بدان، داراي خواص و حالاتي است همچون فكر كردن، دوستي، و نفرت، احساسات و عواطف، سخاوت و بخل، شجاعت و ترس و مانند آن. وجود اين حالات و اوصاف در وجود انسان، حداقل اين پرسش را براي او ايجاد مي‏كند كه خاستگاه و منشأ اين ويژگي‏ها چيست؟

مادي‏ها در پاسخ به اين سؤال، تمامي اين خواص را از آثار جسم دانسته‏اند و همه آنها را از بعد مادي تفسير كرده و هر يك را به علتي از علل جسماني بازگردانده‏اند. به اعتقاد آنان هيچ صفتي را نمي‏توان يافت كه قابل انطباق بر قوانين مادي نبوده و توجيه مادّي نداشته باشد، تا به ناچار براي توجيه آن به علتي ماوراء جسم و ماده روي آوريم.

روان شناسان جديد به دليل اين كه در پرتو پژوهش هاي خويش روش علوم تجربي را به كار مي گيرند، خود را تنها در چارچوب بررسي آن بخشي از پديده هاي روحي و رواني كه امكان مشاهده و بررسي موضوعي آنها وجود دارد، محصور مي كنند و از پژوهش و كاوش درباره بسياري از پديده هاي مهم روحي و رواني كه از محدوده مشاهده و آزمون تجربي نمي گنجند، دوري مي كنند. از اين رو، كار بررسي در مورد «نفس» را از حوزه پژوهش هاي خود كنار گذاشتند، چون «روح وروان» چيزي نيست كه بتوان آن را ديد و يا به آزمايش گذاشت.

 به همين دليل، اين ها بررسي هاي خود را تنها به آن بخش از «رفتار» انسان كه قابل مشاهده و ارزيابي است، محدود مي كنند؛ حتي برخي از روان شناسان معاصر پيشنهاد مي کنند كه نام «روان شناسي نوين» به «رفتارشناسي» تغيير يابد؛ زيرا روان شناسان كنوني بيشتر به بازتاب هاي رفتاري انسان توجه دارد نه به خود روان؛ از اين رو نمي توان آن را دانش روان شناسي دانست.

در برابر آنها الهيون معتقدند، در ساختار وجودي انسان، گذشته از جسم كه از سنخ طبيعت و ماده است، جنبه‏اي ديگر از وجود نيز به كار گرفته شده است كه ماوراي ماده است و از آن به روح و نفس تعبير مي‏شود و تمام اين حالات و اوصاف را از آنِ جنبه روحاني مي‏دانند.

 

علامه طباطبايي(ره) مي‏نويسد: «اينكه كاوش‏هاي علمي و تجربي در سير خود به موجودي به نام روح، دست نيافته و هيچ وصفي از اوصاف را كه قابل توجيه جسمي نباشد پيدا نكرده است، سخن درستي است و در آن ترديدي نيست ولي اين سخن به معناي نفي نفس مجرد كه برهان عقلي بر وجود آن اقامه شده است، نمي‏باشد زيرا علوم طبيعي كه در دايره طبيعت و خواص ماده بحث مي‏كند، تنها مي‏تواند در همان محدوده داوري كند و قادر نيست در باره آنچه به آن محدوده مربوط نيست نفيا و اثباتا به قضاوت بپردازد.

روح، موجودي است ماوراي طبيعي و دست علوم تجربي از دامن آن كوتاه است و اينكه دانش طبيعي به آن دست نيافته است، دليل بر نبود آن نمي‏تواند باشد. غريب ماده گرا به خو اجازه دادند كه ، پديده ” روح “ را بعنوان افسانه اي قديمي و خرافي ، به فراموشي محض بسپارند ، چرا كه براي هر آنچه كه بعنوان ” فرآيند روحي “ در طول تاريخ بشري معرفي شده است ( مثلا حتي حس معنويت جويي ) مي توان ، توجيهي درجسم و به ويژه در سلسله اعصاب ، پيدا كرد . در راستاي همين طرز تفكر بود كه عده اي از پزشكان روس ، بخاطر عقايد ماركسيستي و ماترياليستي حاكم بر كشورشان درصدد پيدا كردن مناطقي در مغز انسان برآمدند كه از كار انداختن آن منطقه حس خدا جويي را حتي در بزرگان و علماي دين به كلي از بين ببرد.

آنچه مادي‏ها را جرئت داده است تا به انكار روح بپردازند اين بوده است كه آنها خيال كرده‏اند معتقدان به وجود روح، چون خواص و اوصافي را در انسان ديده‏اند كه در نظر آنها توجيه و تفسير علمي نداشته، لذا به وجود روح قائل شده‏اند تا بدين وسيله آن اوصاف را توجيه كنند و منشأي براي آن بسازند.

 در حالي كه اين اشتباه فاسدي است، زيرا هيچ گاه معتقدان به تجرد روح، چنين تقسيم‏بندي در خواص و صفات بشري نداشته‏اند كه برخي را به جسم و برخي را كه علل آن را نمي‏دانسته‏اند به روح نسبت دهند، بلكه تمام آن را مستقيما به جسم و توسط آن به روح مستند كرده‏اند ...». (11)

ملاصدراي شيرازي(ره) مي فرمايد:

 «روشن است كه تفكر زياد و به كارگيري مداوم و مستمر انديشه و نيروي عقلاني و عمليات ذهني و علمي، از يك سو موجب تحليل بدن و فرسايش قواي جسمي است و از سوي ديگر مايه تكامل روحي و رشد آن است و سبب مي‏شود تا نفس در تعقلات خود از قوّه به فعليّت در آيد. اگر روح، چيزي جز خواص جسم نباشد، لزوما بايد آن نيز همراه با فرسايش بدن رو به تحليل رود، در حالي كه گفتيم، نفس با اين كار نه تنها كاهش نمي‏يابد بلكه تقويت و شكوفايي نيز كسب مي‏كند و اگر با مرگِ بدن، جان هم بميرد، بايد هر چه سبب فرسايش و مرگِ بدن است سبب مرگ و زوال روح نيز باشد.»(12)

 

«منِ» انساني و حقيقت او همان روح و روان اوست و همان است كه فاعل حقيقي و مصدر همه اموري است كه از شخص صادر مي‏شود آن را توسط جسم و قواي آن، عملي مي‏سازد.

علي(عليه السلام) در سخني كوتاه، بهترين توصيف و تمثيل را از روح بيان كرده است و مي‏فرمايد: «الروح في الجسد كالمعني في اللّفظ؛ روح در بدن همچون حضور معني در لفظ است.» (13)

 با اين توضيح، روشن مي‏شود كه تأثير وضعيت روحي در بدن و اندام تا چه اندازه است. روح مريض، بدخواه، آلوده و تيره، بدن را نيز بيمار و رنجور و تاريك مي‏سازد، در حالي كه صاحب روح اميدوار، پاك و نيكخواه، جسمي شاداب و سالم و چهره‏اي باز و نوراني دارد. و

اين نكته‏اي است كه هم در روانشناسي بر آن تأكيد مي‏شود و هم متون ديني بر آن گواهي مي‏دهد.

قرآن كريم مي‏فرمايد: «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ في قُلُوبِهِم مَرَضٌ أَن لَن يُخْرِجَ اللّه‏ُ أَضْغانَهُمْ وَ لَوْ نَشَاءُ لأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ في لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللّه‏ُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ؛ آيا كساني كه در دل‏هايشان بيماري است گمان كرده‏اند خداوند كينه‏هايشان را آشكار نمي‏كند؟ و اگر ما بخواهيم آنها را به تو نشان مي‏دهيم تا آنان را با قيافه‏هايشان بشناسي و به يقين آنان را از طرز گفتارشان مي‏تواني بشناسي و خداوند نسبت به اعمال‏تان آگاه است.» (14)

سخن آخر اينكه، حضرت امام باقر(عليه السلام) در سفارش خود به جابر بن‏عبداللّه‏ انصاري مي‏فرمايند: «اطلب راحة البدن بإجمام القلب؛ آسايش بدن را در راحتي و سلامت نفس جستجو كن.»(15)   

 

تاثيرگناه بر امنيت روحي و رواني جوانان

ازجمله عوامل مهم بر هم زننده امنيت روحي و رواني و نيز آرامش جوانان ارتکاب گناه است . در جـهان امروز كه لجام گسيختگى فرهنگى به طور فزاينده اى سلامت و امـنيت جانى بسيارى از جوامع را به مخاطره انداخته است و همه روزه شاهد طغيان و عصيان گروه هاى مختلف مردم به ويژه نوجوانان و جـوانان هستيم, آيا چيزى جز نـماز و توكل و امدادهاى غيبى خداوندى مى تواند ناجى آنها از مـنـجـلاب ايـن گـنـاهان عظيم شود و آن ها را از سقوط به دره نيستى و فلاكت باز دارد؟

اساسا ارتکاب جرم و گناه استرس زا و اضطراب آور است .علاوه بر آن خداوند بخاطر ارتکاب گناهان در صورتي که از آنها توبه نشود وعده عذاب داده است . جواني که مرتکب جرم و گناه مي شود خودش را در معرض عذاب مي بيند (البته به شرط آنکه اهل ايمان باشد ) و اين حالت آرامش را از او سلب نموده او را دچار اضطراب ميکند .

از طرفي دامن گيرى مفاسد اجتماعي و جاذبه هاى آلوده موجود در اجـتـمـاع, چنان پرده اى بر دل هاى جوانان بـى نـماز مى كشند كه آنان ديگر توان مشاهده و ارتباط با ظرايف و لطايف و معنويت را ندارند . اين در حالتي است که  جوان نـمازگزار هيچ گاه اجازه نمي دهد هوس هاى زودگذر و وسوسه هاى شيطانى روح و ذهنش را مشغول كـنـد ، لکن در صورت ارتکاب گناه ، ، نماز وسيله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى براي اوست و جوانان نماز گزار را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى‏كندو به اين وسيله امنيت و آرامش از دست رفته را به او باز ميگرداند..

نمونه اي از بيانات معصومين عليهم السلام در باره نماز وخاصيت پاک کنندگي روح و روان و امنيت بخشي آن چنين است :

 پيامبر(صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم)فرمودند :

«من صلّي ركعتين و لم‏يحدّث فيهما نفسه بشي‏ء من امور الدّنيا غفرالله ذنوبه».(16)  هركس دو ركعت نماز به جاآورد و در انديشه امور دنيايي نباشد خداوند گناهانش را مي‏بخشايد.

ونيز فرمودند: «ما من صلوةٍ يحضر وقتها إلاّ نادي ملك بين يدي النّاس: أيّها الناس قوموا إلي نيرانكم الّتي اوقدتموها علي ظهوركم فَاَطفِئوها بصلاتكم». (17) هيچ نمازي نيست مگر آن كه در وقت نماز فرشته‏اي به مردم مي‏گويد اي مردم برخيزيد آن آتش‏هايي كه با دست خود بر پشت خود روشن كرده‏ايد با نماز خاموش كنيد.

امام علي (عليه السلام)مي فرمايند: «لو يعلم المصلّي مايغشاه من جلال اللّه ماسرّه أن‏يرفع رأسه من سجوده».(18)  اگر نماز گزار مي‏فهميد كه شوكت و شكوه خداوند چگونه او را در بر گرفته، هرگز دوست نمي‏داشت كه سرش را از سجده بلند كند.

و نيز از بيانات حكيمانه امير مؤمنان علي(عليه السلام) در نهج‏البلاغه ، در باره نماز، اين نكته لطيف و ظريف براي جوانان است كه مي فرمايند : «اَنّ الصّلوةَ لَتَحُتُّ الذنوبَ حَتَّ الوَرَقِ وَ تُطْلَقُها اِطلاقَ الرِّبقِ و شبَّهَها رَسُولُ اللّه‏ِ صَلّي اللّه‏ُ عَلَيهِ وَ سَلَّم‏ـ بِالحَمَّةِ تَكُونُ علي بابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنها فيِ اليَوْمِ و الليْلَةِ خَمْسَ مَرّاتٍ فَماعَسي أَن يَبْقي عَلَيهِ مِنَ الدَّرَنِ؟ وَ قدْ عَرَفَ حَقَّها رجالٌ مِن المؤمنينَ الَّذينَ لا تَشْغَلُهُمْ عَنها زِينَةُ مَتاعٍ وَلا قُرَّةُ عَينٍ مِن وَلَدٍ وَ لامالٍ.»(19) 

 (همانا نماز گناهان را مانند ريختنِ برگ از درخت، مي‏ريزد و چونان رهاشدن بند از گردنِ چارپايان، نمازگزار را از قيد و بند ناپاكي‏ها نجات مي‏دهد.

 رسول خدا(صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم) نماز را به چشمه آب گرمي تشبيه فرموده است كه بر در خانه مردي جاري باشد و آن مرد شبانه‏روزي پنج نوبت در اين چشمه شست‏وشو كند. بديهي است در اين صورت، ديگر چركي بر بدن او باقي نخواهد ماند. و به‏تحقيق، كساني از مؤمنان حق نماز را شناخته‏اند كه زخارف دنيوي، همچنين آنچه موجب روشني چشمشان مي‏شود ــ از مال و فرزند ــ فكر و توجه آنان را از ياد خداوند و گزاردن نماز باز نمي‏دارد.

راز درون پرده سخنِ مذكورِ امام علي(عليه السلام)، درباره خاصيت گناه‏زُدايي نماز است. و تشبيهي كه از قول رسول اكرم (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم) براي توجيه اين رمز نقل فرموده است، يادآور مضمون آيه 114 از سوره مباركه هود/ 11 مي‏باشد كه خداوند خداي سبحان مي فرمايد«رِجالٌ لا تُلهِيهِم تِجارَةٌ وَ لابَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّه‏ِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وإيتاءِ الزَّكوةِ»(20) مرداني که تجارت و معامله آنان را از ياد خدا و نمازو زکات باز نمي دارد . ونيز فرموده است: «وَ اَقِمِ الصَّـلوةَ طَرَفَي‏النَّهارِ وَ زُلَفا مِنَ اللَّيلِ اِنَّ الحَسَناتِ يُذهِبْنَ السَّيّـِئاتِ ذلِكَ ذِكْري لِلذّاكِرينَ.» (نماز را در دو طرف روز ــ صبح و ظهر و عصر و اوايل شب ــ به پاي دار؛ زيرا كه اعمالِ نيك خطاها و آثار گناه را از ميان مي‏برد. اين يادآوري براي كساني است كه اهل تذكرند).

حديثي نيز از نبي مكرّم (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم)  از قولِ سلمانِ فارسي، اين گونه نقل شده: «قالَ: اَنـَا مَعَهُ مَعَ رَسُولِ‏اللّه‏« (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم)، تَحتِ شَجَرةٍ، فَأَخَذَ مِنها غُصْنا يابِسا، فَهَّزَهُ حَتّي تحاتَ وَرَقةً. ثمَّ قالَ: اَلا تسْأَلني يا سَلْمانُ لم افْعَلُ هذا؟ قُلتُ: وَ لَمْ فَعَلْتَهُ. قالَ (رَسُولُ اللّه‏ِ صَلي‏اللّه‏ُ عَلَيهِ وَ آله): اِنَّ المُسلِمَ اِذا تَوضَأَ فَاَحسَنَ الوضوء ثّمَ صلّي الصّلَواتِ الخَمْسِ تحاتَتْ خَطاياهُ كَما يتحاتُ هذا الوَرَقُ. ثمَّ قَرَأَ هذه اِلاية وَ اَقِمِ الصّلوةَ طَرَفيِ النّهارِ...» (21) 

سلمان فارسي مي گويد:

من با پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم) زير درختي نشسته بوديم. پس رسول اكرم (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم) شاخه خشكي از آن درخت را گرفت و تكان داد، تا اينكه برگ‏هايش ريخت. آن‏گاه به من فرمود: از من سوءال نمي‏كني كه چرا چنين كردم؟

عرض نمودم: يا نبي‏اللّه‏! چرا اين كار را انجام داديد؟ پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم) در پاسخ من فرمود: زماني كه مسلماني وضو بگيرد ــ و خوب و نيكو وضو بگيرد ــ سپس نمازهاي واجب پنجگانه خويش را به‏جاي آورد، گناهان او فرو مي‏ريزد، همان‏طور كه برگ‏هاي اين شاخه فرو ريختند. بعد همين آيه و اقمَ الصلوة... الخ را برايم تلاوت فرمود.

از يک سو بدون شك، يكي از مهمترين عوامل و راهكارهاي قابل توجه براي جوانان كه در عين حال هيچگونه هزينه اي را دربرندارد، امر مقدس و عظيم «نماز» مي باشد. چرا كه نماز در واقع حلقه اتصال جوانان با وجود عظيم الشأن و بي نهايت خداوند است كه يكي از مهمترين اسامي و صفات او «كريم» است بمعني بزرگوار، و كسي است كه به مصداق آيه شريفه «فان العزه لله جميع: ًتمامي عزت از آن خداست» دارنده تمامي مراتب عزت مي باشد، و يقيناً جواني كه با او سر و كار پيدا كرد، رنگ و بوي خدايي به خود مي گيرد و «كريم» مي گردد و «عزيز» مي شود و چون چنين شد هرگز نفس كريم و عزيز خود را با گناه نمي آلايد و جامعه از جانب او در امن و آسايش قرار خواهد گرفت.

از سوي ديگر همانگونه كه مي دانيم، خداوند عزيز در سوره مباركه عنكبوت آيه 45 يكي از مهمترين آثار نماز را دور نمودن نماز گزار از «فساد و فحشاء» معرفي مي نمايد، آنجا كه مي فرمايد:

«ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر...:

جوان نمازگزار فردي است كه گرد گناه نمي گردد چرا كه صبح و شام با خداي خود در راز و نيازي عاشقانه است و حضور او را مستمراً درك مي كند و چنانچه صحنه گناه و تجاوز به حقوق ديگران پيش آيد، مرتكب گناه نمي شود زيرا خداوند را حاضر و ناظر مي داند و بالمآل جامعه از ناحيه او در امن و امان خواهد بود.

نگاهي هر چند گذرا به زندگي نوجوانان و جوانان بزهكاران اجتماعي و آنانكه «امنيت اجتماعي» جامعه را به نحوي از انحاء مختل نموده اند، به خوبي اين نكته را ثابت مي كند كه اكثر قريب به اتفاق آنان، كساني بوده اند كه با نماز ارتباطي نداشته و به اين عنصر انسان ساز علقه اي نشان نداده اند وبدين ترتيب خود را در عرصه حيات، يكه و آزاد شمرده و دست به گناهان عظيمي همچون قتل، تجاوز به عنف، سرقت و ... آلوده اند و علاوه بر زندگي خود ، زندگي ديگران را هم با «ناامني» مواجه نموده اند.

حال آنكه در ميان جواناني كه بيشترين تعهد و مسئوليت را نسبت به جان، مال، عرض و ناموس ديگران داشته اند، جوانان نمازگزارو مقيدين به نماز از جايگاه ويژه اي برخوردارند.

جوان نمازگزار ميداند كه «اقامه نماز» با «تجاوز به حقوق ديگران» سازگاري ندارد و اصولاً نمازي كه در كنار آن به نوعي «تجاوز» به حقوق انسان ها باشد، نماز نخواهد بود. جايي كه بودن حتي يك تار نخ غصبي در لباس نمازگزار، موجب بطلان نماز گردد، مسلم است كه جوان نمازگزار خود را مقيد به رعايت حقوق ديگران مي كند و از دست يازيدن به گناهان خودداري مي كند.بنابر اين بطور قطع براي برقراري امنيت روحي و رواني فردي و نيز امنيت اجتماعي هيچ عاملي برتر و بالاتر از نماز نيست.

مولاي متقيان علي(عليه السلام) در كلام نوراني خود مي فرمايد :

به خدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمان هاست به من دهند تا خداي را نافرماني كنم كه پوست جوي را از مورچه اي ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد!...»(22)

بدون ترديد اين همه تقيد به رعايت حقوق ديگران و حتي حيوانات، از تأثيرات «نمازهاي حقيقي» آن يگانه عالم خلقت است. و اينگونه است كه نماز، «نفس سركش» را مؤدب به آداب الهي و رعايت حقوق فردي و اجتماعي ديگران نموده و درنتيجه «امنيت اجتماعي» را در بالاترين سطح براي جوامع بشري به ارمغان مي آورد.

«نماز» بنابه تصريح آيه شريفه «ان الصلوه تنهي عن الفحشاء والمنكر» انسان را از «غيبت»، «دروغ»، «سرقت»، «قتل نفس»، «تجاوز به حريم خصوصي ديگران»، «رباخواري»، «زنا»، «چشم چراني»، «تهمت»، «حرامخواري»، «قمار»، «شرب خمر»، و هر آنچه از اعمال كه به نوعي منجر به تجاوز به حقوق ديگران و درنتيجه ايجاد اختلال در «امنيت اجتماعي» مي گردد برحذر مي دارد و آيا فقدان امنيت اجتماعي در جوامع بشري به غير از اين امور و امثالهم، سرچشمه اي ديگر دارد؟

بنابر اين براي تامين امنيت روحي و رواني جوانان بهترين و مهمترين راه، اصلاح و بهينه سازي رابطه بين «جوانان » و «خداوند» و تلاش در جهت آشنا كردن «جوانان » با «خالق خويش» است كه اين امر نيز ممكن نخواهد بود جز از طريق «اقامه نماز»، با توجه به تمامي شرايط صحت و قبول آن.

قرب به  آفريننده هستي براي جوانان اطمينان بخش و امنيت آور است . هر چه جوانان احساس نزديکي بيشتري به خداوند داشته باشد، امنيت روحي و رواني بيشتري خواهد داشت . نماز مي تواند بهترين وسيله براى قرب به پروردگارمتعال براي جوانان باشد; چنان كه بعضى روايات گوياى اين حقيقت است. معاويه بن وهب گويد: از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم بالاترين و محبوبتـريـن چـيـزى كـه سبب مى شود بندگان به وسيله آن به خدا نزديك شـونـد چـيـست؟ حضرت فرمود: ما اعلم شيئا بعد المعرفه افضل من هـذه الـصـلاه; بعد از شناخت خدا, چيزى را از اين نماز برتر نميدانم.(23)

 

تاثير مشکلات و سختيهادر امنيت روحي و رواني جوانان

بدون ترديد جوانان در زندگي مادّي گاهي دچار مشکلات شده ودر تنگنا قرار مي‏گيرند، امكانات و توان جوانان معمولامحدود است و مشكلات پيش روي آنها بسيار، بنابراين آنها بدون پشتوانه اي مطمئن نمي‏توانند از اقيانوس پر تلاطم زندگي به سلامت عبور کنند . جواناني كه فقط مادي مي‏انديشند، فقط به پشتوانه‏هاي مادّي فكر مي‏كنند، ولي آنان كه الهي مي انديشند پيوسته با پشتوانه‏هاي معنوي خود را از بن بست مي‏رهانند.

 از جمله مهمترين پشتوانه‏هاي جوانان در زندگي نماز است. چنانکه گفتيم نماز، جلوه برجسته ياد خداست «الا بذكر الله تطمئنّ القلوب». (24)

نماز استعانت از قدرت مطلق هستي است .«واستعينوا بالصّبر والصّلوة و انّها لكبيرة الاّ علي الخاشعين (25) از صبر و نماز ياري جوييد (و با استقامت و كنترل هوس‏هاي دروني و توجّه به پروردگار نيرو بگيريد) و اين كار جز براي خاشعان سنگين است».

برهمين اساس است كه در روايات فراواني آمده است كه وقتي پيامبر(صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم) يا امام علي(عليه السلام) با مشكلي رو به رو مي‏شدند به نماز روي مي‏آوردند. (26) 

امام صادق(عليه السلام) فرمود: مستند اين كار همين آيه شريفه است.(27) در شأن آن حضرت عليه السلام در مورد نماز آمده: «كانَ عليٌّ إذا أهالَهُ امرٌ فزغٌ قامَ الي الصّلاة ثمّ تلي هذه الآية؛ واستعينوا بالصّبر والصّلاة؛ حضرت علي(عليه السلام) هرگاه با كار سختي رو به رو مي‏شد، به نماز مي‏ايستاد، و اين آيه را تلاوت مي‏فرمود: «از صبر و نماز ياري بجوييد» (28)  

در كافى از امام صادق (عليه‏السلام) روايت كرده كه فرمود : هر وقت امرى و پيشامدى على (عليه‏السلام) را به وحشت مى‏انداخت ، برميخاست ، و بنماز مى‏ايستاد ، و مى‏فرمود : ( استعينوا بالصبر و الصلوة ) ، از صبر و نماز كمك بگيريد .

اگر جواني بخواهد از نفوس بشري به نفوس الهي و از نفوس ناري به نفوس نوري حركت كند و به آن برسد و به تربيت‏هاي الهي تربيت شود، بايد ازصبر و نمازاستعانت بجويد. بايد در برابر بلا و حوادث جهاني صابر باشد، كه
حضرت علي(عليه السلام) مي‏فرمايد:

«دار بالبلاء محفوفة»(29) دنيا جهاني است كه در محاصره بلاست. هيچ كس از حوادث جهان، مصون نيست و راهي جز صبر و تحمل در برابر بلا ندارد. جوان اگر صابر باشد، بلا سازنده اوست. رفاه، سازنده نيست. از صبر و تحمّل در برابر بلايا، تجربيات علمي براي او پيدا مي‏شود و بسياري از مشكلات براي او حل مي‏شود. بنابر اين بايد به صبر و نمازمتوسل شد.

 

تاثير اضطراب در امنيت روحي و رواني جوانان    

در سال هاي اخير كوشش هاي زيادي در زمينه روان درماني افرادي كه دچار بيماري هاي رواني و اضطراب هاي شخصيتي و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است و در اين زمينه روش هاي مختلفي براي روان درماني پديد آمده است كه هيچ كدام موفقيت مورد انتظار را درباره از ميان بردن يا پيشگيري از بيماري هاي رواني كسب نكرده است. برخي از تحقيقات نشان مي دهد كه ميانگين درمان از هفتاد درصد تجاوز نمي كند.

وانگهي حال عده اي از بيماران پس از درمان هاي روان درمانگران گاه بدتر هم شده و يا بيماري پس از مدتي عود كرده است. اين گونه پژوهش ها نشان مي دهد كه ميانگين درمان ناشي از روان درماني بر پايه روش هاي علمي هنوز به ميزان رضايت بخشي نرسيده است.

از اين رو، گرايش و توجه بيشتر به دين براي سلامت روان و درمان بيماري هاي رواني درميان روان شناسان و درمانگران رواني افزايش چشم گيري يافته است. آنان بر اين باورند كه «ايمان بدون شك مؤثرترين درمان بيماري هاي رواني به ويژه اضطراب و افسردگي است.» ويليام جيمز فيلسوف و روان شناس آمريكايي مي گويد: ايمان نيرويي است كه بايد براي كمك به انسان در زندگي وجود داشته باشد. فقدان ايمان زنگ خطري است كه ناتواني انسان را در برابر سختي هاي زندگي اعلام مي دارد.

و در جاي ديگر مي گويد: همان طور كه امواج خروشان اقيانوس نمي تواند آرامش ژرفاي آن را برهم زند و امنيت آن را پريشان سازد، شايسته است كه دگرگوني هاي سطحي و موقت زندگي، آرامش دروني انسان را كه عميقاً به خداوند ايمان دارد، برهم نزند، چرا كه انسان متدين واقعي، تسليم اضطراب نمي شود و توازن شخصيت خويش را حفظ مي كند و همواره آماده مقابله با مسايل ناخوشايندي است كه احتمالاً روزگار برايش پيش مي آورد.

كارل يونك روانكاو مي گويد: در طول سي سال گذشته افراد زيادي از مليت هاي مختلف جهان متمدن، با من مشورت كردند و من صدها تن از بيماران را معالجه و درمان كرده ام، اما از ميان بيماراني كه در نيمه دوم عمر خود به سر مي برند- يعني از سي و پنج سالگي به بعد- حتي يك بيمار را نيز نديدم كه اساساً مشكلش نياز به گرايش ديني در زندگي نباشد. به جرأت مي توانم بگويم كه تك تك آنان به اين دليل قرباني بيماري رواني شده بودند كه آن چيزي را كه اديان موجود در هر زماني به پيروان خود مي دهند فاقد بودند و تك تك آنان تنها وقتي كه به دين و ديدگاه هاي ديني بازگشته بودند به طور كامل درمان شدند. (30)

 ” اضطراب ” بيماري شايع قرن اتم و كهكشان است ، پيشرفت سريع و پيچيده تمدن و در عين حال بي توجهي به ارزش هاي مذهبي و خانوادگي هر روز بيش از پيش براي افراد و اجتماع خصوصا جوانان اضطراب هاي جديد بوجود مي آورد . اضطراب از عجز انسان در برابر حل تضادهاي رواني وي ناشي مي شود و اصولاً بخش بزرگي از نيروي رواني انسان براي حل تضادهاي رواني مصروف مي شود.

از نظر روانپزشکان ، اضطراب در جوانان با يك احساس منتشر و مبهم دلواپسي كه اغلب ناخوشايند و بدون دليل است مشخص مي شود كه معمولاً با يك يا چند مشكل جسمي همره مي گردد . از جمله شخص ممكن است علامتهاي جسمي چون احساس طپش قلب ، تنگي تنفس و درد قفسه سينه ، خالي شدن سردل ، تغريق ، سردرد ، لرزش و .... را نيز به همراه داشته باشد .

اضطراب ، گاهي به شكل طبيعي در اشخاص سالم برز مي كند و گاهي به صورت بيمار گونه و دائمي در مي آيد كه نياز به درمان و مراقبت پزشكي دارد .

با اينكه دلايل علمي مختلفي از ديدگاههاي مختلق بعنوان دلايل بروز اضطراب در جوانان و تشديد آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن جوانان از ايمان مذهبي بعنوان يك عامل بسيار مهم وعميق در بروز اضطراب نقش غير قابل انكاري دارد و به اين ترتيب نقش پيشگيري كننده و حتي درمانگر مذهب در مورد اضطراب قابل بررسي است .

 

آرامش حاكم بر روح و روان و در نتيجه آن جسم جوانان نمازگزار ، در مقايسه با آشفتگي رواني و جسمي و اضطراب جوانان بي نماز به راحتي قابل مشاهده است .

به اين ترتيب در بعد پيشگيري از اضطراب و براي آرامش دائمي جسم وروح و  روان جوانان ” نماز ” نقش خارق العاده اي را ايفا مي كند .

در تاثير نماز بر کاهش اضطراب جوانان ، بايد به اين نكته اشاره كنيم كه جوان نمازگزار با ايمان به قدرت لايتناهي پروردگاري كه در مقابلش كرنش مي كند ، خود را در مقابل هر عاملي كه قصد به خطر انداختن و ترسانيدن ( ودر نتيجه مضطرب ساختن ) اورا داشته باشد ايمني مي يابد و ضمن تكرار باور اعتقادي خود طي نمازهاي پنجگانه يوميه اين ايمني همه جانبه را ، به روان خود تلقين مي كند و سرانجام آرامش و امنيت عميق روحي و رواني را در وجود خود ملكه مي سازد .

در راستاي اين موضوع تحقيقات علمي در برخي كشورهاي مسلمان نشان مي دهد كه بيماران مضطربي كه در كنار درمانهاي رايج ضد اضطراب ، به خواندن نماز و قرآن و حتي احاديث نبوي تحريك شده اند از درجه درمان به مراتب بالاتري نسبت به سايرين برخوردار بوده اند .

جواني که در زندگى خود در ماديات فرو رفته ، از معنويات بدور و تابع هوى و هوس خود باشد ، همواره در مقدمه چينى‏هاى فكريش دچار اشتباه مى‏شود ، چون واقعيات و تخيلات در دلش مختلط شده نمى‏تواند آن دو را از هم جدا كند .

 مسائل خيالى با آن زرق و برقى كه در خيالات هست در مسائل فكرى و جدى او مداخله مى‏كند ، گاهى باعث بهم ريختن امنيت و آرامش رواني او شده ،سبب انحراف او از سنن صواب و طريق درست زندگي مى‏شود ، و گاهى نيزباعث تردد و اضطرابش مى‏گردد ، بطورى كه نتواند در اراده خود تصميم بگيرد ، و بطور جدى اقدام نمايد و در نتيجه شدائد و گرفتارى‏هايش را تحمل كند .

اما جواني كه داراى ايمان به خداى تعالى است ، تكيه بر پايگاهى دارد كه هيچ حادثه و گرفتارى تكانش نمى‏دهد ، و به ركنى وابسته است كه انهدام نمى‏پذيرد.

جوانان در پرتو نماز و راز و نياز با خالق خويش، از هرگونه نگراني رهيده و هرگز خود را «بي پناه» و «بي كس» نمي دانند، چرا كه هرصبح و شام، نماز به آنان يادآوري مي كند كه بالاترين قدرت ها، ناظر احوال ايشان و پشتيبانشان درطي طريق زندگي است .

آشنا شدن با فلسفه و حقيقت نماز و اين که به واسطه نماز آرامش وامنيت روحي و تعادل رواني در انسان نماز گزار پيدا مي شودواينکه نماز بهترين درمان افسردگي و اضطراب است ، سبب اقبال هر چه بيشتر و بهتر جوانان به نماز و بهره مندي از برکات و ثمرات آن مي شود.

 

از حضرت امام صادق(عليه‏السلام) نقل شده است كه فرمود:

چه مانعي دارد وقتي كه با غمي از غم‏هاي دنيا رو به رو مي‏شويد وضو گرفته به مسجد برويد، دو ركعت نماز بخوانيد و در نماز دعا كنيد، زيرا خداوند دستور داده: «واستعينوا بالصّبر والصّلوة».(31 )   

 

 امنيت روحي و رواني در نظر گاه اسلام

ايجاد امنيت روحي و رواني و برقراري نظم و آرامش درتمام حوزه هاي زندگي ازجمله اهداف اولي و اساسي احكام، دستورات و قوانين اسلامي است .

امنيت را ميتوان به حوزه هاي امنيتي مختلفي مانند امنيت اجتماعي ، فردي ، سياسي ، روحي و رواني (معنوي) ، فرهنگي تقسيم نمود .

 البته دسته بندي امنيت به چند دسته بدان معنا نيست كه وجوه و اقسام امنيت هيچ گونه رابطه و پيوندي با هم نداشته باشد؛ بلكه وجود شاخه ها و حوزه هاي امنيت، با يكديگر، پيوند عميق و ناگسستي دارد. چنان كه اگر پايه هاي امنيت روحي و رواني سست شود برساير حوزه هاي امنيتي به شدت تأثير مي گذارد. و يا اگر امنيت اجتماعي و سياسي آسيب ببيند ديگر حوزه هاي امنيت مانند فرهنگي، اقتصادي و معنوي نيز درمعرض خطر و آسيب پذيري جدي و حتمي قرار مي گيرد.

دين اسلام آرامش فردي را بر پايه و اساس استواري پي ريزي نموده است وامنيت و آرامش را ازوجدان و درون افراد ، يعني همان امنيت روحي و رواني آغاز مي نمايد .

اگر روح و روان جوان ازامنيت و آرامش كامل برخوردار بوده و روحاً دلهره و نگراني نداشته باشد امكان تلاش و فعاليت درجهت ايجاد و ارتقاي امنيت فردي وبدنبال آن اجتماعي وجود دارد، ولي اگر وجدان،روح و روان جوان از احساس امنيت و آرامش لازم،محروم بوده و از نظر روحي و رواني نگراني داشته و پناهگاهي نداشته باشد امنيت و آرامش فردي - اجتماعي درچنين محيطي وجود نخواهد داشت.

 

شهيد مطهري درباره نقش دين وامنيت بخشي مي گويد:

زندگي بشرخواه و ناخواه دركنار خوشي هاو شيريني ها، رنج ها و شكست ها، از دست دادن ها و ناكامي ها دارد.پاره اي از حوادث جهان مانند پيري و مرگ قابل پيشگيري و برطرف ساختن نيست و اين ها اموري است كه انسان را رنج مي دهد.

ايمان ديني درانسان، نيروي مقاومت مي آفريند و با تفسير تلخي ها آن ها را شيرين مي گرداند و اموري چون چنگال وحشتناك مرگ را به وسيله اي براي بازگشت به خدا و برخورداري از نعمت هاي ابدي خداوند مبدل مي سازد و بدين ترتيب نه تنها آن را تحمل پذير بلكه به پديده اي شيرين بدل مي سازد. (32)

 

وقتي جوان نمازگزار، ايمان و اعتقاد دارد كه خداي متعال از رگ گردن به او نزديك تر است . (ق/ 16)

 و اگر از او چيزي بخواهد دعايش مستجاب خواهد شد. (بقره/ 186)

و به آنچه مي كند آگاه است.(مجادله/ 15)

و اعمال خوب و بد را محاسبه مي كند (زلزله/ 7/8)

 و اجر و پاداش نيكوكاران را ضايع نمي سازد . (توبه / 120)

و اين كه لشكريان زمين و آسمان از آن اوست، او دانا، آگاه و خبير و حكيم است . (فتح/ 4)

و احساس مي كند كه به يك نيرويي كه ما فوق آن نيرويي وجود ندارد تكيه دارد؛ و از هيچ قدرت و مقامي جز او ترس و هراس ندارد . (احزاب/ 39)

و سرزنش هيچ كس ديگر تأثيري براو نمي گذارد . (مائده/ 54)

 و بر از دست رفته غم نمي خورد و برداشته اميد نمي بندد .(حديد/ 23)

 به اين ترتيب امنيت وآرامش واقعي بروجود آنها حكمفرما مي شود . (انعام/ 82)

زيرا خداوند كسي است كه سكينه وآرامش روحي و رواني را دردل هاي مؤمنان فرو مي فرستد.(فتح/4)

بنابر اين جوان نمازگزار، در سايه اين آرامش الهي است كه احساس امنيت روحي و رواني نموده ، آرام مي گيرد و ثبات مي يابد.

 

نماز و امنيت روحي رواني جوانان

غفلت يا بي توجهي نسبت به ابعاد معنوي يا روحي و فراموش كردن خدا سبب « خلاء وجودي » و يا « ناكامي وجودي » و به بيان قرآن سبب «فراموشي خود / خويش يا نفس » مي گردد.

فراموشي خدا موجب بروز احساس پوچي ، بي هدفي ، تهي بودن زندگي و عدم امنيت روحي و رواني در جوانان شده و به اين ترتيب زندگي براي آنها تنگ و سخت مي شود .

اما در نماز به محض اينكه خداوند حاضر در ناخودآگاه جوان نمازگزار ، اما غائب از سطح آگاه ذهن او ، به ياد آورده مي شود ، ناگهان ابهامات وجوديش از بين مي رود و احساس شعف ، آرامش ، طمأنينه ، احساس معنادار بودن زندگي شخص و كل هستي  واحساس تعالي به جوان نمازگزاردست مي دهد و قلب متلاطم ، ناآرام و مضطرب او احساس امنيت روحي مي کند و آرام مي گيرد.

حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني ناشي از نماز جوانان نمازگزار را از اضطرابي كه جوانان بي نماز همواره از آن رنج مي برند، مي رهاند؛ اين حالت ها معمولاً تا مدتي پس از نماز نيز در انسان باقي مي ماند و ادامه مي يابد.

جوانان گاهي در حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني پس از نماز با امور يا مواردي اضطراب انگيز ، نگران کننده ، که مي تواند آرامش روح


مطالب مشابه :


مقاله ای درباره ی نماز

مقاله ای درباره ی نماز. تاريخ : یکشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۱ | 14:20 | نویسنده : منوچهر علیان. مقدمه (نماز چیست؟) این ایستادن و خم شدن، این نشستن و به خاک افتادن، وبا هر




مقاله ای درباره تاثیر نماز بر زندگی

مقاله ای درباره تاثیر نماز بر زندگی. تاريخ : سه شنبه هشتم اسفند ۱۳۹۱ | 0:24 | نویسنده : الحاج مهدی رضایان قیه باشی. مقدمه. به نظر مي‌رسد كه نماز اين عالي‌ترين جلوه




مقاله ای در مورد نماز و اسرار آن

22 فوریه 2013 ... مقاله ای در مورد نماز و اسرار آن. http://www.uplooder.net/img/image/33/. مقدمه. نیایش عروج آدمی از مقام بندگی به آستانه درگاه الهی وجهی است از سر عشق و




مقاله در مورد نماز

مقاله در مورد نماز. معناى عرفانى نماز. نـمـاز, ابراز پرستش و عبادت مخصوصى است كه بنده در پیشگاه خداانـجـام مى دهد. نماز, جزء جدایى ناپذیر همه شرایع الهى بوده ودر هـر دیـنـى




دانلود تحقیق درباره نماز

چرا و چگونه نماز بخوانيم ؟ خداي برزگ، نه از نماز خواندن ما سود مي برد ، و نه بي نمازي ما به او زيان مي رساند . اگر بخوانيم ، خودمان به پاكي جان و صفاي روح و دوري از پليدي ها




مقاله با موضوع نقش نماز در ایجاد امنیت روحی و روانی جوانان

ازجمله راههاي بسيار مهم و موثردر احساس امنيت روحي و رواني و كسب آرامش براي جوانان ، ارتباط مستقيم و بي واسطه جوانان با پروردگارشان ، يعني نماز است . نماز، كبريايي




مقاله بهترین شیوه ها و راهکارهای جذب فرزندان به نماز

اگر بچّه ها می بینند که بهترین اوقات پدر و مادرشان زمانی است که آن ها به نماز می ایستند؛اگر چیزی می خواهند به پدر بگویند یا چیزی از مادر می خواهند؛صبر می کنند که آن ها




یک مقاله جالب وخواندنی ومفید با موضوع نماز

نـــــمـــــــاز - یک مقاله جالب وخواندنی ومفید با موضوع نماز - امام صادق(ع) می فرماید: شفاعت ما به کسی که نمــاز را سبک می شمارد نمی رسد...!!! - نـــــمـــــــاز.




فلسفه نماز

تنوع مقالات - فلسفه نماز - هر چی مقاله می خواهید در این پیدابکنید.




برچسب :