نگاهي به مقوله نوآوري در مطالعات ديني درگفت وگو با دكتر ابوالفضل شكوري؛ موانع دين پژوهي؛ عوام زدگي و جهل به زمانه |
دين پژوهي و مطالعه پيرامون چگونگي پژوهش در حوزه معارف ديني و بررسي آسيبها و چالشهاي پيش روي اين عرصه از جمله
مسايلي است كه پرداختن به آن لازمه دستيابي به پژوهشهاي كارآمد در حوزه دين است. عوام زدگي و جهل نسبت به زمانه از جمله موانع موجود بر سر راه مطالعات ديني عنوان شده اند. بي شك شناخت ساير موانع مي تواند كمك بيشتري به رفع مشكلات موجود در اين زمينه نمايد. حجة الاسلام والمسلمين دكتر ابوالفضل شكوري، عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس در گفت وگوي پيش رو به بيان بايدها و موانع اين عرصه پرداخته است... *** * نوآوري در مطالعات ديني چه تعريفي دارد و جايگاه آن در اين تحقيقات چيست؟ ** قبل از هرچيز بايد گفته شود كه نوآوري يا ابداع با بدعت متفاوت است. در شرع و دين اسلام بدعت ممنوع، ولي ابداع كه به نوآوري ترجمه مي شود، ممدوح است. زمينه هاي بدعت نيز در دين وجود ندارد و در واقع اين ايده اي خارج از دين، نص و متن ديني است كه به دين تحميل و دين قلمداد مي شود. اين تعريفِ بدعت است كه مانند بهايي گري ممنوع است.
اصلاً بهايي گري هم از يك بدعت يعني بابي گري آغاز شد؛ ادعاي بابي گري يك بدعت بود و به كفر منجر شد. بدعت ممكن است به كفر و ارتداد منجر شود، بنابراين اسلام با بدعت مخالف، اما با نوآوري موافق است. نوآوري يعني پاسخ گفتن به مشكلات معيشتي، فكري و سياسي مردم براساس متون اسلامي و با استفاده از شيوه اجتهاد. فردي مقدمات و ابزارهايي را كه براي استنباط احكام و اجتهاد در دين لازم است فرا مي گيرد تا با مطالعه متون ديني پاسخ مسائل امروزي را از بطن آنها بيرون كشد. عصر ما، عصر اطلاعات و فناوري است، بنابراين مسائل جديدي در عبادات و معاملات به وجود آمده است كه به پاسخهاي جديد هم نياز دارند. اسلام زماني ظهور كرد كه پول رايج طلا، نقره و سكه بود، ولي اكنون كارتهاي اعتباري، سفته، چك، برات و تراول چك رواج پيدا كرده اند. اينها همه مسائل جديدي هستند كه در گذشته وجود نداشته اند تا اسلام يا فقهاي قديم به طور مستقيم پاسخ مسائل آن را داده باشند. اسلام شناسان و فقهاي امروزي مباني و اصول اوليه را مطالعه مي كنند تا بر مبناي اين اصول و مباني به مسائل جديد پاسخ گويند. اين دستاوردهاي نوين كه برمبناي اصول و سنن در پاسخ به مسائل مستحدثه و براساس اجتهاد صورت مي گيرند، نوانديشي، نوآوري و ابداع ديني ناميده مي شوند و از بدعت جدا هستند. در زمينه مسائل حكومتي هم اين امر رواج دارد. در قديم، زماني كه حاكم جديد انتخاب مي شد، مردم با او بيعت كرده و از هر شهري رؤساي قبايل و عشاير به پايتخت مي رفتند و به حاكم اعلام وفاداري مي كردند و او را به عنوان رهبر و زعيم مي پذيرفتند. امروزه اين روش منسوخ شده و روشهاي جديدي مثل انتخابات و صندوق رأي به وجود آمده كه محتواي آن همان بيعت است، منتها شكل و قالب آن جديد است. فقيه در اين شكل جديد انتخاب زمامدار، استنباط و اجتهاد كرده و مشروعيت او را تعيين مي كند. * مرز و محدوده نوآوري در اسلام كدام است؟ ** هر نوآوري بايد در چارچوب نص باشد. نص يعني متن و نوآوري بايد در چارچوب متن قرآن يا حديث و سنت معتبر نبوي باشد. اگر مبناي اين نوآوري در نص وجود ندارد، بايد مطابق عقل باشد. به عنوان مثال فرض كنيد مواد مخدر جديد در گذشته وجود نداشتند و فقط مشروب مطرح بود. اسلام مشروب الكلي را حرام مي شمارد، زيرا مست كننده است. چون دليل اين حكم به وضوح بيان و گفته شده كه مست كننده و مسكر است، فقيه استنباط مي كند كه هرچيز ديگري در هر زمان ديگري ساخته و اختراع شود كه مدهوشي آور باشد، حرام است. محدوده نوآوري ديني اين است. اين موضوعات در نص وجود ندارند، اما دليل آنها در نص موجود است. در برخي موارد چنين دليلي هم در نص وجود ندارد، در نتيجه به عقل و عرف رجوع مي شود. اما اجتهاد در مقابل و تضاد با نص وجود ندارد، بلكه تنها در راستاي نص ممكن است و صورت مي پذيرد، يعني در نص مطالعه مي شود و بر مبناي اين بررسي و مطالعه اجتهاد صورت مي گيرد، اما هيچگاه اجتهاد در مقابل و تضاد با نص صورت نمي گيرد، يعني نمي توان گفت اسلام گفته است بايد نماز خواند و من قرآن را مطالعه مي كنم و فتوايي مي سازم كه طبق آن نماز خواندن واجب نيست !اين اجتهاد در مقابل نص است. هيچ كس در نفي نماز اجتهاد نمي كند، چون اين امر(نماز خواندن) نص و متن صريح وحي است، اما در چگونگي اقامه نماز مي توان اجتهاد كرد، مثلاً آيا در سفر بايد نماز را شكسته خواند يا خير، در چه مكاني و چگونه بايد نماز خواند، شرايط اين موارد كدامند، وضو و طهارت چگونه است، لباس نمازگزار بايد چه شرايطي داشته باشد و... مي توان اجتهاد كرد، اما در مورد اينكه اقامه نماز ضرورت دارد يا خير، نمي توان اجتهاد كرد، زيرا اين چيزي است كه به وضوح در نص ذكر شده است. *ابزارها، ملزومات و روشهاي دين پژوهي در عصر حاضر كدامند؟ ** روش دين پژوهي به اصل اجتهاد باز مي گردد. كسي كه قصد دين پژوهي دارد، ابتدا بايد ابزار و مقدمات آن را كسب كند. نمي توان صرفاً با يادگيري زبان عربي و خواندن قرآن و حديث دين پژوهي كرد. دانستن يك زبان بدين معنا نيست كه هر علمي كه به آن زبان باشد، براي فرد قابل فهم است. صرف دانستن زبان انگليسي نمي توان كتابهاي پيشرفته فيزيك هسته اي به زبان انگليسي را خواند و به خوبي فهميد. اسلام شناسي و اسلام پژوهي نيز از همين مقوله است. فرد بايد ابزارها و مقدمات لازم و دانشهاي مقدماتي دين پژوهي را فرا گيرد و زبان عربي هم يكي از آن دانشهاست. اين دانشها كه از قديم هم بوده اند عبارتند از: علم كلام، علم اصول فقه، علم تفسير قرآن، علم حديث و علم رجال. فرد بايد اين دانشها را فرا گيرد تا دين پژوه شود. بعد از فراگيري آنها، تمركز و تخصص پيدا شده، فردي دين پژوه كلامي مي شود، فردي دين پژوه فقهي، فردي دين پژوه تفسيري و ... يعني همه نمي توانند متخصص همه رشته ها باشند. البته در تاريخ استثناهاي نادري وجود داشته است؛ مثل علامه حلي، خواجه نصيرالدين طوسي و ابوعلي سينا كه جامع العلوم بوده اند و واضح است اين بدان دليل بوده كه علوم ديني و غيرديني دوره آنها به اندازه امروز وسيع نبوده است. اما در زمان ما فقط مي توان در بخشي از دين پژوهي تخصص پيدا كرد. * به نظر شما اجتهاد و نوآوري در چه ابعاد و زمينه هايي از علوم ديني ضروري به نظر مي رسند و در اولويت قرار دارند؟ ** اولويت بندي در اين زمينه كار دشواري است. شايد اولويت با مسائلي است كه به معيشت و زندگي مردم ارتباط پيدا مي كند. متأسفانه در فقه و كلام ما نوآوري هاي لازم صورت نگرفته است. مسيحيان غربي درحال حاضر كلام جديدي تدوين كرده اند كه پاسخگوي سؤالات كلامي و اعتقادي جديد آنهاست، ولي ما هنوز در علم كلامي كه خواجه نصير و علامه حلي تدوين كرده اند متوقف مانده ايم و در حوزه ها و دانشگاههاي ما كتابهاي اين افراد كتب درسي كلام هستند. بنابراين در علوم مربوط به كلام و اعتقادات به روز نيستيم و عقب مانده ايم. براي محكم كردن مباني اعتقادات مردم ضروري است در زمينه كلام و فقه جديد كار و مباني و اصول كلام جديد اسلامي تدوين شود. فقه ما هنوز خيلي سنتي است. البته فقه سنتي مي ماند، زيرا هر علمي در حالت سنتي خود باقي است و نفي نمي شود، منتها شكل و روشهاي نوين و مدرني را پيش مي گيرد تا بتواند به مسائل نوظهور و جديد پاسخ دهد. به نظر من بيشتر بايد در كلام و فقه جديد نوآوري و اجتهاد شود. مثلاً در بحثهاي اقتصادي فقه ما بايد به روزترشود. هنوز كه هنوز است بحث ربا در ميان آنان حل نشده است و معلوم نيست آيا بانكها ربوي هستند يا خير؟ آيا بانك بدون سود مي توان داشت يا نه؟ اگر نمي توان داشت، اسلام كه امر به محال نمي كند، اگر مي توان داشت؛ پس بحث ربا چيست؟ متأسفانه در دانشگاهها و حوزه هاي ما كسي در باب اين مسائل فقهي-اقتصادي كار نكرده است. اينها بحثهايي است كه فقيهان بايد در آن اجتهاد و نوآوري كنند و از متون و منابع استنباط جديد داشته باشند. * مشكلات و موانع دين پژوهي، مطالعات ديني و اجتهاد در ابواب علوم ديني كدامند؟ ** با توجه به نيازهاي جديد مي توان گفت دو مانع بر سر راه دين پژوهي وجود دارد: اولين مانع در اين زمينه عوام زدگي است كه بايد از آن اجتناب كرد. غوغاسالاري، مورد سؤال و هجوم قرار گرفتن و تكفير شدن نبايد مانع طرح يك حكم شرعي شود. كسي كه قصد اجتهاد دارد، ضروري است همواره خود را از آفت عوام زدگي و عوام ترسي دور نگاه دارد. عوام زدگي آفتي است دين پژوهي مدرن را بشدت تهديد مي كند. امروزه اگر كسي بخواهد دين پژوهي كند، بايد ابزارهاي جديد آن را به دست آورد، منطق جديد را دريابد، تا اندازه اي تاريخ بداند، معارف و اطلاعات عمومي كاملي نسبت به دنيا و دانشهاي روز آن داشته باشد و در مجموع بايد فضاي جامعه و نيازهاي آن را بشناسد. مثلاً كسي كه ماهواره را نمي شناسد، چگونه مي تواند فتوا دهد ماهواره حلال است يا حرام؟ بايد كاربردها، مزايا، فوايد و مضرات ماهواره را بشناسد تا بتواند درباره آن نظر دهد. آفت دوم جهل نسبت به زمانه است. اگر كسي نسبت به زمانه خود- چه از نظر فرهنگي چه اقتصادي چه اطلاعات ديگر- جهل داشته و از زمانه خود عقب باشد، نمي تواند مشكلات جديد را از طريق دين پژوهي پاسخ گويد. * آقاي دكتر! شما محدوده دين پژوهي را نص اعلام كرده و گفتيد نص و عقل محدوده هاي دين پژوهي هستند. اين نكته مي تواند تفكيك ميان آنچه علم ديني و علم سكولار خوانده مي شود، تلقي گردد؟ برخي بر آنند كه چنين تفكيكي، شدت گرفتن جريان ضدعقلي در دين پژوهي را سبب خواهد شد. شما با اين برداشت موافقيد؟ ** خير. تأكيد بر نص به معني مقابله با عقل نيست. به هر حال دين، نه فقط دين اسلام، بلكه هر ديني نص است. دين يعني نص و وحي. در هر مذهب و ديني، از طريق وحي متني تدوين شده است، مثل كتاب مسيحيان- انجيل، كتاب يهوديان تورات، كتاب مسلمانان قرآن، و كتاب زرتشتيان كه اوستاست، در هر ديني متني وجود دارد و مرجع اصلي همان متن است كه پايه استنتاج و اجتهادات بعدي شمرده مي شود. اين نكته ضروري است كه بدانيم هيچ كتابي در هيچ ديني با جزييات نازل نشده است. در اسلام گفته اند هرچيزي كه عقل به آن حكم كند، شرع نيز به آن حكم مي كند و برعكس. هيچ تقابلي ميان اين دو وجود ندارد. * حضرتعالي به عنوان محققي فعال در عرصه دين پژوهي و مطالعات ديني، وضعيت كلي اين پژوهشها در ايران امروز را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ ** وضعيت كلي علوم انساني در ايران امروز، اعم از دانشگاهي، حوزوي و دين پژوهانه چندان مطلوب نيست. در دانشگاهها هم بيشتر به دانشكده هاي فني و در درجه بعدي پزشكي و علوم پايه بها داده مي شود و به علوم انساني توجه لازم نمي شود. اغلب بودجه هاي پژوهشي شامل حال علوم انساني نمي شود، بلكه مبلغ بسيار ناچيزي به حوزه علوم انساني و دانشگاهها و دانشكده هاي اين حوزه تعلق مي گيرد. در حالي كه جامعه از طريق علوم انساني اداره مي شود و به هر دو حوزه نيازمند است. بنابراين علوم انساني به طور كل در مقايسه با علوم دقيقه وضعيت مناسبي ندارند و ضرورت دارد به آن توجه بيشتري شود. * راهكارهاي پيشنهادي شما براي ايجاد فضايي خلاق، پرنشاط و دانايي محور در حوزه هاي علميه و نيز علوم انساني دانشگاهي چيست؟ ** پيش از هرچيز ضرورت دارد اهميت علوم انساني براي مردم و بخصوص مديران تبيين شود. مديران ما (علوم انساني) اغلب از حوزه فني و پزشكي هستند. رؤساي دانشگاهها را مشاهده كنيد؛ بسيار نادر است كه كسي از حوزه علوم انساني رئيس يك دانشگاه باشد. اين افراد اغلب از شناخت و آگاهي لازم نسبت به مسائل و مشكلات علوم انساني بي بهره اند و طبيعتا نمي توانند براي رشد آن هم اقدامي مناسب و كمكي درخور شأن داشته باشند. مقالات « ISI» كه مبناي ارتقاي استادان در دانشگاههاست را در نظر بگيريد؛ اين مسأله با هدفهايي كه در علوم انساني وجود دارند، سازگار نيست. «ISI» براي رشته هاي فني و پزشكي بسيار مطلوب و مفيد است، زيرا كار آنها آزمايشگاهي است، اما ISIجايي مطلوب براي كار روي انديشه نيست و انديشه همواره بايد از استعمار و آلودگيهاي آن به دور باشد. علوم انساني در غرب به گرايشها و اغراض استعماري آلوده و هنوز پاكسازي و تطهير نشده است. از اين رو مبنا قرار دادن «ISI» در كشور ما خطا و اشتباهي بزرگ است. |
مطالب مشابه :
تحليل دكتر حسن عباسي از تقابل سينماي ديني و ليبرال؛
این خانه صاحب خانه دارد - تحليل دكتر حسن عباسي از تقابل سينماي ديني و ليبرال؛ -
مدل تاسيسي علم ديني در ديدگاه دکتر خسرو باقري
مديريت پژوهش - مدل تاسيسي علم ديني در ديدگاه دکتر خسرو باقري - بیشک دیدگاه هر کس نشانهی
روش شناسي مطالعات ديني
دفتر روشن - روش شناسي مطالعات ديني - عرفان.تصوف.ادبیات.فلسفه،دین
دكتر مهدي گلشني در گفتگو با قدس : علم،نيازمند دين است
شیعه شناسی - دكتر مهدي گلشني در گفتگو با قدس : علم،نيازمند دين است - در زمینه شیعهشناسی و
ارزیابی مدل تأسيسي علم ديني دكتر خسرو باقري
تراوشهای فکری - ارزیابی مدل تأسيسي علم ديني دكتر خسرو باقري - علمی _ فلسفی _ داستانی
اثري از دکتر عبدالعظیم کریمی با موضوع تربيت ديني
گروه ديني و قرآن - اثري از دکتر عبدالعظیم کریمی با موضوع تربيت ديني *سايت دكتر عبدالعظيم
دانش امنیت در اسلام
انديشه ديني حجت الاسلام دكتر مهاجرنيا ويژگيهاي دانش عملي ديني را اينگونه برشمرد:
چگونگي مواجهه با آراءجديدنوانديش فرزانه دكتر عبدالكريم سروش؟
چگونگي مواجهه با آراءجديدنوانديش فرزانه دكتر پويش معرفت ديني نيازمند به آزادي
اقتصاد ليبراليستي با احكام ديني قابل پيوند نيست
دغدغه ها و چشم اندازهای دکتر حسن سبحانی - اقتصاد ليبراليستي با احكام ديني قابل پيوند نيست
نگاهي به مقوله نوآوري در مطالعات ديني درگفت وگو با دكتر ابوالفضل شكوري؛
نگاهي به مقوله نوآوري در مطالعات ديني درگفت وگو با دكتر ابوالفضل شكوري؛ موانع دين پژوهي
برچسب :
دكتر دينى