کوتاه، درباره فیلم " گلن گری گلن راس"
" Glengarry Glenross "
کارگردان: James foley
بازیگران: Al pacino ، Jack lemmon ، Alec Baldwin ، Ed harris ،
Alan arkin ، Kevin spacey
موزیک: James newton howard
محصول: 1992/ آمریکا
براساس نمایشنامه ی " گلن گری، گلن راس" از دیوید ممت
فیلم " گلن گری، گلن راس"، روایتی تلخ از بحران اقتصادی جامعه ی آمریکا ست، درسال های ریاست جمهوری رانالد ریگان، افراطی ترین و دست راستی ترین حکومت بعد از جنگ دوم جهانی در آمریکا که از سال 1980 شروع و تا پایان سال 1992 یعنی تا پایان حکومت معاون او جورج بوش (پدر) که سیاست های او را دنبال می کرد ادامه داشت.
داستان فیلم در مورد عده ای بازاریاب یک بنگاه معاملات ملکی است که درگیرودار وضعیت بد و اسف بار اقتصادی، به هر حربه و دست آویزی برای بستن قرارداد و جذب مشتری پناه می برند. این فیلم به دلیل اقتباس نسبتاً دقیقی که از نمایشنامه ی ممت دارد سرشارازدیالوگ است و یکی از نقاط قوت این فیلم نیزانتقال و استفاده ی درست و دقیق ازدیالوگ های نمایشنامه ی ممت است که شاید در کمتراثر اقتباسی دیگری به این صورت باشد. به این معنی که کاربرد عنصر دیالوگ در یک اثر دراماتیک بسیار ضروری تر و حیاتی تر از یک اثر سینمایی است چرا که درساخت یک فیلم می توان خلاء دیالوگ را با عناصر دیگری پرکرد اما در نمایشنامه به این صورت نیست.
انتخاب بازیگر و کاربرد دقیق حالات و تأثیرات شدید روانی دراجرای آنها، دراین فیلم بسیار برجسته است. بازی خارق العاده ی "آل پاچینو" در نقش "روما" نمونه ی مؤید وتحسین برانگیز این ادعاست که در اپیزودهای پایانی فیلم آنجا که درجدالی هولناک و نگران کننده با مشتریش "لینگ" دست و پنجه نرم می کند، " لینگ" که پس از بستن قرارداد در روز قبل و خرید قطعه ای زمین، حال به دلیل مخالفت همسرش، نزد "روما" آمده تا قرارداد را فسخ کرده، چکش را پس بگیرد و آنجاست که "روما" خود را در آستانه ی مغاکی هولناک می بیند و برای رهایی ازاین ورطه به هر حربه ای متوسل می شود اما درنهایت ناامیدی، می بیند که هیچکدام کارساز واقع نمی شود و ...
"گلن گری گلن راس" روایت هولناکی از جامعه ای ابزاری است، جامعه ای شیء ی شده، جامعه ای که درآن هر شخص برای حفظ موجودیت خود، چنگ و دندان نشان می دهد. پول، کلیدی ترین و اساسی ترین نقش موجود در آن جامعه را بازی می کند و همه ی نگاه ها و تلاش ها برای رسیدن به آن معطوف است.
" گلن گری گلن راس" روایتی است سرشار از اضطراب و تنش. تمامی شخصیت های موجود دراین روایت، نمودهای واقعی این اضطراب و تنش اند. از حالات مختلف اندام آنها، نوع راه رفتن، نوع نشستن، نوع نگاه ها، میمیک چهره و دیگر حرکات آنها، همه و همه مبیّن نوعی فوبیا و استرس است و در این میان دوباره می توان نقش تأثیرگذاری که دیالوگ ها و اکشن های کلامی نمایشنامه ی "ممت" ایفا می کند را در لابه لای حالات و حرکات شخصیت ها به وضوح دید.
درباره " دیوید ممت"
ممت در سال 1947 در شیکاگو به دنیا آمد. پدر و مادرش از مهاجران روسي بودند. در جواني به كارهاي مختلفي پرداخت كه از آن ميان ميتوان به كار در بنگاه معاملات ملكي اشاره كرد. با آغاز دهة 70، ممت به نمايشنامهنويسي و كارگرداني رو آورد و با زبان خاصي كه در نمايشنامههايش داشت، با آن ديالوگهاي تند و زنندهاي كه از زبان كوچه الهام گرفته شده بودند، خيلي زود به شهرت رسيد. همزمان به عنوان مدرسي برجسته شروع به كار كرد و نمايشنامههايي تجربي و آثاري تئوريك دربارهی تئاتر نوشت. از سال 1980، فیلمنامههایی در هاليوود نوشت كه از آن ميان ميتوان به «نامهرسان هميشه دو بار زنگ ميزند» ساختة باب رافلسون (1981) و«تسخيرناپذيران» اثر برايان دي پالما اشاره كرد. اولين نمايشنامهاي كه ممت را به شهرت رساند، «انحراف جنسي در شيكاگو» (1974) بود. ممت در اين نمايشنامه با نشان دادن ازدواجي كه به شكست ميانجامد، تصويري عجيب و باورنكردني از روابط عاشقانهی امريكاي دهه 60 به دست ميدهد. شخصيتهاي نمايشنامه، گاهشماري از شاهكارها و فتحهاشان ارائه ميدهند، اما اين قصه در نهايت، فقط در پي آشكار كردن افول تمام احساسات است. «بوفالوي امريكايي» (1977)؛ داستان يك دستبرد است كه سه شخصيت اصلي، آن را در طول نمايشنامه طرح ريزي ميكنند تا رنگوبوي يك زندگي بيهدف و گرهخورده با حوادث ناگهاني را به تماشاگر القاء كنند و در اين بين، ممت به اسطورههاي بزرگ ملي و روياي امريكايي حمله ميكند. در دیگر نمایشنامهی مهم این دوره، «يك زندگي تئاتري» (1977)، مردي جوان و شيفتهی تئاتر را میبینیم که با بازیگری کهنهکار و مأيوس همبازی میشود و آندو بهرغم تضادهاشان، موفق به برقراری رابطهای حسی میشوند.در سال 1982، ممت با نوشتن نمايشنامهی «گلنگري گلن راس» برندة جايزة پوليتزر شد. او در اين نمايشنامه، شخصيتهايي را به تصوير ميكشد كه در اوج نااميدي و اضطراب، دست به تقلبها و شياديهاي پيچيدهاي ميزنند. در محيط بستهی يك دفتركار، فضاي جنگ حكمفرماست: حسادت، شك، دروغ. افراد طبقهاي متوسط كه عاشق پولاند و براي به دست آوردن آن به افعيهايي تبديل ميشوند كه نظيرشان را فقط ميتوان در رمانهاي نوآر يافت. در سال 1992، ممت فيلمنامهاي بر اساس اين نمايشنامه نوشت كه با كارگرداني جيمز فولي و بازي آل پاچينو، جك لمون و اِد هريس، روي پرده رفت.ديويد ممت، كه از او به عنوان استاد ديالوگ ياد ميكنند و از اين نظر اغلب با ادوارد آلبي مقايسهاش ميكنند، در نوشتن نمايشنامههاي كوتاه و فشرده بيهمتاست؛ نمايشنامههايي كه به زندگي افرادي ميپردازند كه تنهايشان به نماد زندگي مدرن تبديل ميشود. همزمان با تئاتر، استعداد او در زمينة فيلمنامهنويسي هم ورزيده شد. در سال 1982، فيلمنامة «هيئت منصفه» را براي سيدني لومت نوشت كه پل نيومن درش بازي میكرد و در سال 1987، فيلمنامهنویس و کارگردان فیلم «چرخدندهها» بود. از ديگر فيلمنامههاي مهم ممت بايد از «آدمكشي» (1991) و «زنداني اسپانيايي» (1997) با همكاري سام شپارد، ياد كنيم و همچنين فيلمنامة «اسپارتان» (2004) كه تمي جاسوسي دارد. اين فيلمنامهها، شاهدي هستند بر حس اهريمني طرحهاي او و همچنين ريتمي تقريباً موسيقيايي در سكوتها، تكرارها، افزايش تدريجي احساسات و از بين بردن احساسات؛ ويژگيهايي كه نمايشنامههاي ممت هم از آنها برخوردارند. طي دهة 90، او به رغم فعاليت گسترده در سينما، هرگز از تئاتر غافل نشد: در 1992، نمايشنامة «اولئانا» را با موفقيت چشمگيري در نيويورك به روي صحنه برد. پس از مدتي، هارولد پينتر هم اين نمايشنامه را در لندن كارگرداني كرد و در سال ۱۹۹۴، خود ممت فيلمي بر اساس آن ساخت. در آثار ديويد ممت، زبان حرف اول را ميزند. در اين آثار، بيشتر خيانت ميبينيم تا ترحم، بيشتر حيله و تدبير ميبينيم تا حقيقت. شخصيتهاي اصلي آثار او، نميتوانند از راه گفتگو با هم ارتباط برقرار كنند. ديويد ممت، پسر معنوي تنسي ويليامز، تاكنون كتابهايي براي كودكان، رسالههاي تحقيقي، چند رمان، چندين ترانه وآثاري در رابطه با پرورش بازيگران از جمله كتاب «درست و غلط» را نوشته است. او به همراه آلبي و شپارد، جزو بزرگترين نمايشنامهنويسان زندهی امريكايي به حساب ميآيد و يكي از ارزشهاي حتمي تئاتر امروز است. پرسوناژهاي او، مقابل حقيقتي كه آنها را مخفيانه ميفرسايد و ميترساند، سدي ناپايدار از قصهها و كلمات ميسازند: در تئاتر ممت، زبان از اين رو به انسان عطا شده است كه به او اجازه دهد خود را پشت همهچیز مخفي كند. اين موضوع را ممت از چخوف وام گرفته و در سال 1985، نمایشنامهای بر اساس «باغ آلبالو»ي چخوف نوشت: همان گيرافتادن شوم در ميان روزمرگيها؛ همان ناتواني براي خلاصي از دايرهی بستهی تنهايي؛ همان روش نمايان كردن ناگهاني ناپايداري، يأس آرام و بردبارانه، و «ريتمهاي» ((cadences كاملاً غنايي و پر احساس كه مانع از راهیابی طنز و بعضي فواصل پر معني به اثر نمیشوند. ديويد ممت اصول اخلاقيِ پنهانِ اخلاقي شرمآور و بهزباننيامدني را جستجو ميكند تا معناباختگي دنياي مدرن را شرح دهد.
واما "ممت" درباره ی "گلن گری گلن راس"
او می گوید: " این نمایشنامه درباره این است که چطور پول و تجارت فاسد می کند، چطور سلسله مراتبی که در امور پولی و تجاری و حرفه ای وجود دارد به فاسد کردن تمایل دارد. در دنیای پول و سرمایه برای آنهایی که قدرت دارند، غیراخلاقی رفتارکردن مشروع تلقی می شود. تأثیرچنین محیطی برآن فرد کوچک کم درآمد این است که به سوی جنایت و کارهای خلاف کشیده شود. و جنایت های کوچک تنبیه می شوند درحالی که جنایت های بزرگ اصلاً مورد پرسش قرار نمی گیرند. اگرکسی بخواهد برای نفع شخصی خودش محله ی منهتن را نابود کند، لقب بزرگمرد را به او می دهند."
این نمایشنامه برنده ی جوایزی شد، از جمله:
اُلیویر 1983 / جامعه ی تأتری وِست اِند 1983 / پولیتزر 1984
منتقدان نیویورک 1984 / تونی 2005
* این فیلم مرا به یاد دورانی انداخت که در "استودیو صدای سحر" آموزش دوبلاژ می دیدیم و" گلن گری گرن راس" یکی از منابعی بود که در کلاس های نمایشنامه خوانی برای تسلط برفن بیان، درک شخصیت و درک موقعیت اجرا می کردیم.
منابع:
- نمایشنامه ی "گلن گری، گلن راس": دیوید ممت/ ترجمه: امید روشن روان
چاپ اول/ 1386/ انتشارات نیلا
- درباره ی " دیوید ممت" برگرفته از وبلاگ مهدی دوگوهرانی
m-dogoharani.blogfa.com
مطالب مشابه :
دانلود نمایشنامه کوتاه (2)
نمايشنامهاي براي تلويزيون / ساموئل
چاه تنهایی
زیستیکاتور - چاه تنهایی - همه برتامه ماه عسل وداستان به چاه افتادن آن زن سمنانی را دیده اند
درباره نمايشنامه غول زنگي قلعه سنگباران اثر جمشيد خانيان
زنگي قلعه سنگباران” را در تهران ميديدم، افسوس ميخوردم كه چرا متن نمايشنامه كوتاه
نمايشنامههاي ايراني در راديو بي بي سي؛ محمد يعقوبي، اميررضا كوهستاني و چهار نويسنده ديگر
است هر جمعه يك نمايشنامه كوتاه راديويي ساعت 9 شب طنز; نمایش نامه متن ها، تصاویر مربوط
كارنامه نمايشنامهنويسي و كارگرداني فرهاد آئيش
نوِشته هاى تئاترى و هنری و نمايشنامه هاي را به لطافت و طنز كوتاهترين
چخوف به لهجه گیلکی
به صورت درام در آوردن يك رمان يا داستان كوتاه. نمايشنامه «خواستگاري» چخوف در واقع كاملاً
کوتاه، درباره فیلم " گلن گری گلن راس"
و از اين نظر اغلب با ادوارد آلبي مقايسهاش ميكنند، در نوشتن نمايشنامههاي كوتاه طنز
نمايشنامهنويسان برتر تئاتر مقاومت معرفي ميشوند
هاي بلند و سه نمايشنامه در بخش كوتاه نگارش طنز در متن ها، تصاویر
برچسب :
متن نمايشنامه طنز كوتاه