چه می کنه این رودهن!
همه چيز از آبان 1362 شروع شد...! وقتي که «دکتر عبدالله جعفرعلي جاسبي، فرزند اسکندر» ، رئيس دانشگاه نوظهور آزاد اسلامي که کمتر از يکسال قبل از آن با «پيشنهاد هاشمي رفسنجاني » براي «عبور از بحران كنكور و جوانان بيكار» درست شده بود، ساختمان نوساز دانشگاه آزاد اسلامي واحد «رودهن» را با «شصت و یک دانشجو» به دکتر «مهدي حسيني» تحويل داد! وقتي كه دكتر جاسبي با لبخند مخصوص و كمي مرموزش و با غرور روبان قرمز رنگ افتتاح دانشگاه را با قيچي بريد، نه خودش، نه دکتر حسيني و نه هيئت همراهي كه براي كف زني و صلوات فرستادن با اتوبوس به رودهن آورده شده بودند و نه حتي مردم رودهن که از تاسيس اولين دانشگاه در شهر کوچکشان خوشحال و كمي شگفت زده بودند فکر نمي کردند روزي شهرشان، رودهن با دانشگاه آزادش شناخته شود و نه با فرقه علي اللهي ها و نه با دوغ و كلوچه و...! بدين ترتيب رودهن خبرسازترين واحد دانشگاه آزاد در كل كشور، به خصوص از نظر «روابط دختران و پسران!» تاسيس شد.
اما چرا رودهن؟! با نگاهي به سياست هاي كلان دانشگاه آزاد در تاسيس واحدهاي دانشگاهي متوجه خواهيم شد كه برنامه ريزي اوليه و برآورد نخستين مسئولان دانشگاه بر تاسيس دانشگاه آزاد در 5 شهر اصلي و كلان كشور و جذب دانشجو از اين شهرهاي بزرگ متمركز بود، ولي دليل تاسيس واحد رودهن شكلي كاملا متفاوت به خود گرفت. همانطور که دانشگاه و دانشجو شدن هم مثل خيلي از چیزها، در جامعه ما شكلي كاملا تشريفاتي و بعضا معيشتي به خود گرفته است.
برای بررسی و پرداختن به موضوع روابط دختران و پسران در دانشگاه رودهن بهتر است قبل از هر چیز، موقعیت خود دانشگاه را مورد بررسی قرار دهیم. «همیشه علتها مهم تر از معلولند!» (کنفوسیوس)
واقعيت اين است كه دانشگاه رودهن نه براي «رودهني ها و بومني ها و جاجرودي ها » كه براي «تهراني ها » تاسيس شد. آن هم براي قشر خاصي از تهراني ها! چون مسئول دانشگاه آزاد به خوبي دريافته بود كه واحدهاي دانشگاهي در تهران تكافوي سيل مشتاقان دانشگاه را نمي دهد و از طرف ديگر فهميده بود كه در تهران، دختران و پسراني هستند كه شانس چنداني براي قبول شدن در دانشگاههاي سراسري ندارد ولي حاضرند به هر بهايي كه شده، دانشجو خطاب شوند! و چه جايي دنج تر و بهتر و نزديك تر از رودهن، براي جاي دادن اين جمعيت مشتاق و اكثرا مايه دار! در چارچوبي بنام دانشگاه!؟ و طبعا براي دانشگاه آزاد، دغدغه هاي فرهنگي و اجتماعي خاصي وجود نداشته تا اصولا آسيب ها و پيامدهاي متنوع و گسترده تاسيس و تشكيل چنين مجتمع دانشگاهي عظيمي در رودهن را بررسي كنند. به شهادت بسياري از كساني كه ما در اين گزارش با آنها صحبت كرديم، از هنگام تاسيس دانشگاه آزاد رودهن، وضعيت فرهنگي و اجتماعي رودهن و اطراف آن ، به شدت تغيير يافته است و بسياري از خرده فرهنگ ها و پديده هايي كه مختص محلات شمالي شهر تهران است را مي توان در رودهن يافت!
مجتمع دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن در زمینی به مساحت 30 هکتار (علاوه بر 15 هزار متر مربع مرکز دانشگاهی و 200هکتار زمین جهت عملیات کشاورزی) در برنامه 5 ساله دوم عمرانی کشور احداث شد. و رفته رفته به تعداد دانشجویانش اضافه شد به طوری که پس از گذشت 20سال ریاست آقای جاسبی بر دانشگاه آزاد و 20 سال ریاست آقای حسینی بر دانشگاه رودهن، اکنون این دانشگاه بیش از 20 هزار دانشجو را در خود جای داده است تا در همه جنبه ها نمره اش 20 باشد!
اگر از سمت چهار راه تهرانپارس به ترمينال شرق بيايي، لازم نيست آدرس ميني بوس هاي رودهن را از كسي سئوال كني، هرجاي ترمينال شرق كه صف طولاني و درازي كه حاوي! دختران و پسران جوان بود را ديدي، همان جا ايستگاه رودهن است!
هوا گرگ و میش است که اندک اندک خیل دانشجویان خواب آلود، از راه می رسند!
ميني بوس هاي رودهن، ممكن است ميني بوس هاي بنز قديمي باشند يا ميني بوس هاي جديد و مدل بالاي ايويكو و هيوندايي و .... ولي مدل و شاسي و رنگ و ... مهم نيست! يك ميني بوس رودهن حتما بايد سيستم صوتي مناسب و داراي قابيلت پخش «موزيك هاي ايتس ايتس دار» را دارا باشد!
اگر در ساعات 7 تا 8 صبح به اين ايستگاه بياييد ، تقريبا 99 درصد مسافران رودهن را دانشجويان دانشگاه آزاد تشكيل مي دهند، به خصوص در سالهاي اخير كه به قول «عادل فردوسي پور»، «حرف و حديث ها» در مورد رودهن بالا گرفته! و به قول معروف چه مي كنه اين رودهن! و از اين حرفها!
كمي آن طرف تر، ايستگاه ميني بوس هاي «دماوند» قرار گرفته است كه مسافران آن نيز اكثرا دانشجو و جوان هستند و در واحد تازه تاسيس دانشگاه آزاد در دماوند درس مي خوانند. ظاهرا با اجرای سیاست «اینجا دانشگاه آزاد، اونجا دانشگاه آزاد، همه جا دانشگاه آزاد!» تا چند سال آینده در دماوند نيز باید منتظر رودهني ديگر باشيم!
ماهم مانند سايرين وارد صف ميني بوس هاي رودهن مي شويم، مسئولين ترمينال شرق يك «داربست فلزي»، مخصوص بانواني كه «علاقه مند به استفاده از ميني بوس هاي اختصاصي بانوان» ساخته اند ولي پرواضح است كه نمي توان انتظار جمعيت زيادي را در اين محل مخصوص داشت! چون اصولا در ساعات شلوغي و ازدحام، دغدغه رسيدن سرموقع به كلاسها در رودهن باعث مي شود كه ناگهان صف ها بهم خورده و با اجراي «سياست فشار از پايين و بالا و طرفين!» همه به سمت درب ميني بوس هجوم ببرند!
پيدا كردن يك جاي خالي در ميني بوسها، خود قصه پر غصه اي است، به خصوص برای دختران! تقریبا بعید است که بتوانید بدون داد و بیداد و دعوا و زورآزمایی خود را بر یکی از صندلیهای مینی بوسها بنشانید! اما علی رغم فشارهای جسمی و روحی فراوانی که از این طریق به دانشجویان وارد می شود، در این فقره هم مانند دیگر مشکلات صدای احدی به اعتراض بلند نمی شود. چرا که دانشجویان دانشگاه آزاد بر خلاف دانشجویان دانشگاه های دولتی بابت هر ترم تحصیل خود به طور میانگین 200 تا 500 هزار تومان شهریه می پردازند و اصلا دوست ندارند به خاطر یک ندانم کاری این همه پول بی زبان را به باد (منظور همان دانشگاه آزاد است!) بدهند. پس رنج سوار شدن بر این مینی بوسها و خیلی رنجهای دیگر را تحمل می کنند تا کماکان دانشجو باشند و بعدها در گرفتن مدرک به مشکل برنخورند! ظاهرا این فشار ها تمامی ندارد. جدا دل آدم برای دانشجویان مظلوم این دانشگاه کباب می خواهد!
اما واقعا چرا دانشجویان برای رسیدن به دانشگاه باید اینقدر سختی بکشند؟ در حالیکه در اکثر مواقع هم دانشجو و هم مینی بوس به تعداد کافی وجود دارد! طرح هاي مختلفي در ساليان گذشته در اين خصوص به روش معمول ما ايراني ها يعني آزمون و خطا به اجرا در آمد كه هيچ كدام موثر واقع نشد و حتي كار به آنجا رسيد كه مدتي ميني بوسهاي دخترها را از پسرها جدا كردند!
هنوز راننده ميني بوس فرمان را نچرخانده و در صندلي اش جا نيفتاده است كه همهمه :« آقاي راننده! ضبط رو روشن كن!» شنيده مي شود و از آنجا كه راننده هاي خط رودهن و تهران هم از بس با جوانها سركار پيدا كرده اند، دلشان جوان شده، ضبط ميني بوس را روشن مي كنند. چه روشن کردنی!
شنیدن این صدا که از داخل همین مینی بوسها ضبط شده، خالی از لطف نیست!
كافي است تا چند بار بين رودهن و تهران رفت و آمد كنيد تا از جواد یساری گرفته تا آخرين و جديدترين «آهنگ هاي آن طرف آبي و ميان آبي و اين طرف آبي»، را در فضایی صمیمانه گوش کنید... اخیرا هم که بلا اسثتنا و رفت و برگشت شنوای «دی جی مریم!» خواهید بود، آن هم هوار هوار! آن دسته از دانشجویان هم که هوس می کنند تا رسیدن یه مقصد توی مینی بوس چرتی بزنند، مشکل خودشان است! مینی بوس که جای خواب نیست، دِهَه!
هنوز كلام موسيقي نوار منعقد نشده آن دخترها و پسرهايي كه بر سر سوار شدن و جا گرفتن براي دوستانشان بر سر و كول هم مي زدند، با تعارف و بفرما جاي خود را به يكديگر مي دهند و بعضا با مهرباني سه نفري بر دو صندلي ميني بوس مي نشينند!
تا رودهن، كمتر از يك ساعت راه است. رودهن در ميانه راه جاده آمل و در 45 كيلومتري شرق تهران واقع شده است.
مجتمع دانشگاهي دانشگاه آزاد رودهن كه در سالهاي اخير تاسيس شده و 20 هزار دانشجو را در خود جاي داده در حاشيه شرقي شهر رودهن جا گرفته است. (براي اينكه بدانيد 20 هزار نفر يعني چند تا! خوبست كه بدانيد بسياري از نمايندگان مجلس از بسياري شهرستان ها، هردوره با كمتر از اين ميزان راي وارد خانه ملت مي شوند، بي خود نيست كه آقاي جاسبي چندين دوره است هوس رئيس جمهور شدن به سرش زده است!)
از آنجايي كه مسئولان دانشگاه آزاد به پشت گرم شدن و قايم شدن پشت مسئولان عالي نظام، عادت كرده اند در سر در دانشگاه رودهن و ديوارهاي آن تصاوير سران نظام همراه با جملاتي حاكي از تاييد و تشويق مسئولان دانشگاه آزاد ، نقش بسته است.
در يكي از اين نوشته ها به نقل از سيدمحمد خاتمي مي خوانيم: «دانشگاه آزاد واحد رودهن امروز از دانشگاهها و شعبه هاي پررونق دانشگاهي ما در ايران است» پس معلوم مي شود كه آقاي جاسبي از «سيد خندان» هم عبور كرده است!
از درب ورودي كه پايتان را به داخل دانشگاه مي گذاريد (يعني حوزه استحفاظي آقاي «شهاب» مسئول حراست دانشگاه رودهن، كه هرجا سخن از گير دادن به دختران و پسران دانشجو است، نام ايشان مي درخشد!) با پلاكارد بزرگي كه لابد نشان اسلاميت دانشگاه آزاد است! مواجه مي شويد كه هشدار مي دهد : «ورود افراد با ظاهر نامناسب اكيدا ممنوع است!»
در زير همين نوشته ها و تصاوير و هشدارها مي توانيد شاهد انواع صحنه هاي «مخ يابي و مخ زني!» باشيد.
هنوز مشغول شگفت زده شدن از ساختمانهاي بزرگ و عظيم دانشگاه رودهن هستيم كه صداي فرياد دختري ، فضا را مي شكند:« بابا! شوهرمه! مگه ديروز با خونه مون تماس نگرفتين؟! چي از جون ما مي خواين؟!» ماموران حراست، اين دختر جوان را در حالي كه قصد داشت سوار پژو ي يك پسر جوان بشود، دستگير كرده اند! مثل اينكه اين بار همکاران «شهاب» به كاه دان زده اند، چون بلافاصله با بي سيم چند پيام رد و بدل مي كنند و دخترك را آزاد مي كنند!
در گوشه جنوبي دانشگاه، پاركينگ اتوموبيل هاي دانشجويان قرار دارد. مسئولان مهربان! و مدیر! دانشگاه آزاد براي اينكه گزندي به اتوموبيل هاي دانشجويان نرسد، يك محوطه بزرگ بيش از 2000 متر مربع را به پاركينگ دانشجويان اختصاص داده اند. بيشترين اتوموبيلي كه در اين پاركينگ پيدا مي شود، پرايد است اما حكايت پاركينگ و اتوموبيل در رودهن به همين جا ختم نمي شود؛ اگر در گروههاي اوركات كه بروبچز دانشجوي رودهن به راه انداخته اند، عضو باشيد، شاهد چنين پيام هايي خواهيد بود:«صاحب اون بنز قرمز كوپه با شماره فلان كيه؟! من طالب ماشينش هستم!»
تا چشم كار مي كند بر روي تپه هاي بي آب و علف ،ساختمان هاي نوساز آجري چيده شده است.
عطش ساختمان سازي جاي دغدغه هاي فرهنگي مسئولان دانشگاه آزاد را گرفته است...بساز ...بساز...بساز!
آنقدر در اين امر خير شتاب داشتند که پس از 20 سال شروع ساختمان سازي، ساخت مسجدي را كه در ماكت مجتمع تعبيه كرده بودند فراموش كرده اند و به جاي آن توالت هاي نمازخانه مركز را رو به قلبه تحويل خلق الله داده اند! تازه معلوم نيست بعد از چندسال، مسئولان متوجه اين مساله شده اند و اين تابلويي را كه مشاهده مي كنيد بر سر درب گلاب به روي شما و آقاي جاسبي و حسيني، «آبريزگاه » نصب كرده اند!
اما از زبان خود دانشجویان شنیدن خوشتر است! می رویم تا از نزديك با دانشجويان هم آشنا بشويم و حرفهايشان را بشنويم. در اولین گشت زنی دردانشگاه چند دختر دانشجو را دیدیم. جلو رفتیم و با رعایت کامل مسائل امنیتی! از آنها در مورد وضع روابط دختر و پسر در دانشگاه رودهن سوال کردیم:
من تا قبل از اينکه بيام دانشگاه چادري بودم!
- اسم و رشته تون؟
مريم هستم، روانشناسي مي خونم.
- خب، از دانشگاه بگو، تاثيري تو رفتارت داشت؟
مريم: بله من تا قبل از اينکه بيام رودهن چادري بودم! يکسال است که چادر و نمازم رو گذاشتم کنار فقط بخاطر دانشگاه! تاثير پذير بودم. چون اگه صاف و ساده بيام، يه جور ديگه نگام مي کنن! خواهي نشوي رسوا، همرنگ جماعت شو! نه اينکه فقط من باشم! يکي از دوستام هم بود که چادري بود ولي مثل من يه تغيير کامل کرد.
- شما از شهر مياي يا خوابگاهي هستي؟
مريم: من خوابگاهيم.
- خب از خوابگاه بگيد.
مريم: وضعيت خوابگاه ، سخت گيري اش خيلي عاليه واقعا کنترل مي شه، اگر کنترل نشه اين بچه هاي شهرستان دست به هر کاري مي زنند، هر کاري!
- اسم شما چيه؟
ناهيد
- شما از کدوم شهر اومدين؟
ناهيد: رامسر
- شما هم خوابگاهي هستيد؟ نظر شما در مورد حرفهاي دوستتون چيه؟
ناهيد: بله. خوبه ولي خيلي گير مي دن به آرايش و حجاب و...
- اما بيرون از خوابگاه ظاهرا خبري از گير و ...نيست؟
ناهيد: نه! بيرون خوابگاه اين خبرها نيست
- توي دانشگاه با پسري دوست شديد تاحالا؟
مريم: الان نه ولي يه مورد بود که يکي دو هفته طول کشيد جالب نبود برام و اصلا جوري بود که از کل پسرها بدم اومد ولي در کل تجربه خوبي بود و خيلي چيزها ياد گرفتم. در دوره پيش دانشگاهي تعصب خاصي بر دوست نشدن با پسرها داشتم ولي همون ترم اول توي خوابگاه جوگير شدم! بچه هاي خوابگاه مدام آدم رو تحريک مي کردن که چرا (دوست پسر) نداري؟! اما الان به اين نتيجه رسيدم که نيازي نيست فقط اون موقع کنجکاو بودم.
- يه بحثي که تو اين دوستيهاي دختر و پسر هست اينه که پسرها معمولا ميگن قصدمون ازدواجه. واقعا اينگونه است آيا!؟
ناهيد: همشون دروغ ميگن! پسري که واقعا قصدش ازدواج باشه حتما به خانوادش ميگه!
- يعني چي؟ يعني من به مادرم بگم بياد دانشگاه با دختري که من ازش خوشم مياد صحبت کنه؟
ناهيد: نه! من ميگم يکي دو ماه رابطه تلفني داشته باشن بعد به خانوادشون بگن. رابطه هايي که بيشتر از يکي دو سال طول مي کشه به جايي نمي رسه.
حالا اينکه دخترها از پسرها خواستگاري کنن چي؟
ناهيد: به نظر من اگه پسر خوب باشه هيچ فرقي نمي کنه که دختر بهش پيشنهاد بده!
مريم: ببين، من اگه پسري ارزشش رو داشته باشه عمرا بهش پيشنهاد بدم.
- الان نظرتون درباره اينکه بيشتر دانشجوها رو دخترا تشکيل ميدن و يه جورايي دخترا دانشگاه رو فتح کردن! چيه؟ خوبه؟
مريم: نه ديگه خوب نيست! چون پسرا با ديپلم ميرن وارد بازار کار ميشن، بعد ما با ليسانس کلاس داريم ديگه! ميگيم ازدواج نمي کنم.
- رودهن انتخاب اجباريتون بود؟
مريم: نه همينطوري! من اصلا نمي دونستم رودهن جاي بديه!
- مگه الان فکر مي کنيد جاي بديه؟
مريم: نه اصلا! بستگي به ظرفيت هر شخص داره.
ناهيد: به نظر من دانشگاهش خوبه ولي محيطش بده!
- محيط دانشگاه از چه نظر بده؟
ناهيد: خب اينجا همه براي درس خوندن نميان! يه باندهايي هستند هم تو پسرها هم دخترها که ....
(دانشجوهای بالا! اجازه گرفتن عکس به ما ندادند و البته حق هم دارند! ما هم اصرار نکردیم. اما صدای کامل این گفتگو را این پایین می توانید بشنوید.)
دور بودن از شهر از دیگر مشکلات دانشجویان رودهن است مخصوصا وقتی کلاسها تشکیل نشود یا مجبور باشی چند ساعت فاصله بین کلاسها را با همدنشگاهی ها سر و کله بزنی!
چون تا زمان نهار وقت چنداني نمانده است به سراغ يكي از كلاسها مي رويم. در كلاسي كه انتخاب كرده ايم و از قضا مختلط هم هست، بحث داغي بين استاد و دانشجويان بر سر دانشگاه آزاد در گرفته است. استاد اين كلاس با حرارت مي گويد: رضا شاه اگر عقلش مي رسيد براي از بين بردن حجاب، به جاي كشيدن چادر از سر زنها به زور پاسبان، دانشگاه آزاد تاسيس مي كرد تا خود به خود فاتحه حجاب خوانده شود! ضمن اينكه استاد «ن» مثل خيلي از اساتيد از گفتن اينكه به هيچ وجه با سيستم فعلي دانشگاه آزاد موافق نيست، هيچ ابايي نداشت و توجيه مسئولين دانشگاه و موسسين آن مبني بر اينكه ليسانسيه بيكار بهتر از ديپلمه بيكار است، را منطقي نمي دانست. صدای این استاد را البته با کمی افکت صوتی برای عدم شناسایی و احیانا مشکلات بعدی برای ایشان اینجا بشنوید!
نارضايتي از سيستم مديريت دانشگاه آزاد (كه به قول يكي از كارمندان دانشگاه ، مديريت انگليسي است!) هيچ ربطي به گرايش هاي سياسي و عقيدتي ندارد و هيچ كس نيست كه از آن دل خوشي داشته باشد!
برای شنیدن نظرات مختلف پیرامون روابط دختر و پسر در دانشگاه رودهن این بار به سراغ یک دانشجوی بسیجی رفتیم. بخشی از گفتگوی ما را با این دانشجو می خوانید:
- نظر شما به عنوان يه بسيجي درباره وضع فعليه روابط دختر و پسر در دانشگاه رودهن چيه؟
بحث ارتباط دختر و پسر توي رودهن يك مقدار بغرنج شده. خيلي مشكلات هم براي شهر و هم براي دانشگاه و هم در كليت براي جامعه معضلات زيادي را ايجاد كرده.
- مثلا چه مشكلي براي شهر رودهن ايجاد شده؟
الان مثلا شما نگاه كنيد يك دختر دانشجوي رودهن كه با آن سر و وضع و آرايش در شهر قدم مي زنه، ناخودگاه براي دختران رودهني الگو مي شه.
- اين مشكلات فرهنگي كه گفتيد در تهران مگه نيست؟
-چرا در تهران هم هست، ولي رودهن چون بافت فرهنگي ضعيفي داره، اين مشكلات با وجود و حضور دانشگاه زيادتر شده.
-به نظر شما راه حل اين مشكلات چيه؟
-حقيقت اينه كه برخي مشكلات اقتصادي و سياسي و فرهنگي باعث شده برخي از جوانان نسبت به انقلاب و نظام و اسلام بدبين بشن. سياستمداران جمهوري اسلامي باید با فرهنگ سازي و استفاده از ابزارهاي بازدارنده اين مشكلات فرهنگي رو حل كنن. الان متاسفانه رئيس دانشگاه هيچ دغدغه اي براي رفع اين مشكلات و آسيب هاي فرهنگي نداره. ما اينجا سراغ داريم كه از داخل شهر مي آيند و دختر بازي كنند و كسي هم كاري بهشان ندارد. اينجا برخلاف همه دانشگاهها، موقع ورود كارت دانشجويي رو چك نمي كنند و ...
- ولي با دانشجوها كه صحبت مي كرديم خيلي از برخوردهاي خشن حراست ناراحت بودند.
برخورد حراست خيلي افراط گرايانه است و فرهنگي پشت اون نيست. بايد اول حجاب رو تعريف كنن و فرهنگ سازي كنند و توي پلاكارد و تابلو دانشجوها را آموزش صحيح بدن، ما متاسفانه خود ماموران حراست هم برای این کار آموزش ندیدن!
نظر شما در مورد كلاسهاي مختلط چيه؟
-خوب از نظر مراجع اگر بخاطر مصالح و منافع آموزشي وعلمي باشه، برگزاري اين كلاسها اشكالي نداره ولي وضع ميني بوس هاي اينجا واقعا خرابه!
يكي از ايراداتي كه اين بسيجي به دانشگاه آزاد وارد كرد، مربوط به ناكارآمدي عملكرد نهادهاي متولي فرهنگ و دين در دانشگاه آزاد مثل دفتر فرهنگ و نهاد نمايندگي رهبري و ... بود.
این دوست خوبمون هم حرفهای شنیدنی و جالبی زد که با هم می خونیم:
- اسم، سن و رشته تحصيلي تون؟
اژدر هستم، مترجمي زبان مي خونم، 21 سالمه
- رودهن انتخاب خودت بود؟
دانشگاه رودهن انتخاب خودم بود ولي فکرشو نمي کردم قبول شم
- ساکن تهراني؟
از وقتي که دانشجو شدم ، تهرانم، الان با يکي از دوستام، خونه مجردي داريم، ولي قبل از اون شمال ساکن بودم.
- ماشين شخصي داري يا مشتري ميني بوس هاي معروف اينجايي؟!
نه، ماشين شخصي ندارم با همين ميني بوس ها ميام و ميرم.
- رفتاري بوده که بطور خاص تو از دانشگاه رودهن ياد گرفته باشي؟
من اصولا خودم يه آدمي هستم که دوست دارم هميشه روي مد باشم، ولي يه حس حسودي بهم دست داد وقتي ديدم خيلي از دانشجوها با ماشين شخصي ميان دانشگاه اينجا همه مايه دارن!
- چطور؟ چه ربطي به قضيه داره؟
آخه اينجا دخترها به ماشين پا مي دن، تا خود پسر .
- نظرت در مورد کلاس هاي مختلط چيه؟ شنيدي که مي خوان کلاسهاي مختلط رو منحل کنن و پسرونه -دخترونه کنن؟
نه اينو نشنيدم. ولي فايده اي هم نداره. اگه از نظر مخ زني و ... بخوان کلاسهاي مختلط رو منحل کن، هيچ فرقي نمي کنه، چون دخترهاي اينجا خودشون رله هستن، خودشون ميان پيشنهاد مي دن.
- براي خودت هم همچين موردي پيش اومده؟
آره يه دختره بود متولد 59 بود، خودش اومد به من پيشنهاد دوستي داد و گفت از من خوشش اومده، يه دوهفته اي هم باهم دوست بوديم.
- به کجا کشيد اين دوستي ؟
خودمون بهم زديمش. چون فاصله سني مون خيلي زياد بود.
- تو هم که وضعت خوبه! موبايل داري!
- نه، اينجا همه موبايل دارند، دليل نمي شه.
- چقدر پول توجيبي مي گيري؟
من 150 تومن ماهيانه مي گيرم، البته به غير از شهريه، که حدود 50 تومنش خرج کرايه خونه ميشه و بقيه اش خرج خودمه
- اين پولها رو خرج چي ميکني؟ خرج دخترا ...؟
نه من اصولا اهل کافي شاپ بازي و اين حرفها نيستم. يعني بابام بهم گفته که نبايد براي دختر جماعت خرج کني.
- چرا؟
چون خرج ، خرج مي ياره .فقط بايد براي دختري خرج کرد که اونم برات خرج کنه.
- تا حالا حراست بهت گير داده؟
-آره فقط يه بار .اونم بخاطر ريش اتوباني ام! الانم کارتم و گرو گرفتن.
اما در این میان از چشم گيرترين فعاليتهای دفتر فرهنگ، متولی امور فرهنگی دانشگاه با سالیانه بیش از 200 میلیون اعتبار، می توان به اطلاعيه فروش اقساطي انواع چادر «كرپ و خاوياري و شطرنجي ساده » به دانشجويان و كارمندان و برگزاري كلاس هاي «گل چيني» و «مليله دوزي » مخصوص دختران اشاره كرد:
دانشجوهای رودهن خیلی بیشتر از اونچه که فکر می کردیم با ما همکاری کردند. هرچند به خاطر ترس از تبعات بعدی مدام سوال می کردند که بعد برامون مشکل ساز نشه! نگیرنمون! اخراجمون نکنن و از این صوبتا! با دخترها و پسرهایی از تریپ غالب! بروبچز دانشجوی رودهن هم در این مورد صحبت کردیم. عموم بچه ها از برخورد بد حراست دانشگاه گلایه داشتند و با آنچه ما در این زمان کوتاه دیدم با دانشجویان همدردی می کنیم! سعی کردیم برای طولانی نشدن گزارش از آوردن متن کامل گزارشها خودداری کنیم. دختر و پسر جوانی مشغول صحبت بودند. اجازه گرفتیم که گفتگوی کوتاهی داشته باشیم. آقا پسر کلاسش دیر شده بود و خداحافظی کرد؛ با دخترخانم صحبت کردیم. گفت که نامزد هستند و این باعث شد که کمی هم از از ازدواجهای دانشجویی حرف بزنیم. از او سوال کردیم چرا مردم تهران از دانشگاه رودهن ذهنیت خوبی ندارند؟ گفت: تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! حتما در گذشته یه مسائلی بوده که اسمش بد در رفته، اما در حال حاضر هیچ مشکلی نداره. ضمن اینکه از جلف بازی و بی جنبه بودن بعضی بچه ها موقع ارائه کنفرانس سر کلاسهای مختلط شاکی بود. البته از طرح دوباره جداکردن کلاسهای مختلط توسط یکی از نمایندگان زن مجلس! خبر نداشت. مسئله ای که در اوایل انقلاب مطرح شد و با مخالفت شدید رهبری وقت کشور مواجه شد و خوشبختانه ظاهرا این بار نیز قضیه همینگونه فیصله پیدا کرده است. واقعا به طرز فکر متولیان فرهنگی مملکت باید سیب زمینی سرخ کرده را با سس سفید خرد!
بخشی از صدای گفتگوی ما را با مریم.ج می شنوید که از اول شرط کرد که ازش عکس نگیریم!
فعاليت هاي سياسي دانشجويان اما حكايتي ديگر دارد! دريغ از يك نشريه دانشجويي! البته سالنامه بسيج دانشجويي مستثني است! اما توسعه سياسي تعطيل بردار نيست و زمان و مكان خاصي نمي شناسد و خلوت توالت هاي عمومي بهترين جا براي اينگونه اظهار نظرها و موضع گيري هاي سياسي است كه البته با پاسخ پررنگ! خدماتي هاي مربوطه مواجه مي شود، مثل اين:
اما به قول دانشجويان رودهن ، يكي از دروس اختياري مختص اينجا ، پاس كردن دو واحد محوطه در طول زنگ نهار و نماز است كه از سنت هاي جالب و به يادماندني شده است. اين دو واحد هم مختلط! ارائه مي شود و طرفداران زيادي دارد ،
اگر به دنبال تصاویر دوربین مخفی آمده اید از همین جا برگردید و به سایتهای مربوطه اش مراجعه کنید! تصاویر ما نه با موبایل بلکه همانطورکه از کیفیت تصاویر پیداست با دوربین حرفه ای گرفته شده و این یکی دو تصویر از دانشجویان هم برای رعایت توازن با عکسهای بی شمار ساختمانها گرفته شده است. شطرنجی کردن چهره ها به خاطر ترس از متهم شدم از طرف برادران کج اندیش به اشاعه فحشا نیست! خواستیم برای دانشجویان دردسر درست نشود. به قول دانشجویان از شهاب هیچ چیز بعیید نیست!
در اين ميان غداخوري دانشگاه، تنها جايي است كه طرح سالم سازي! در آن بطور كامل اجرا شده است و تقريبا اكثر دانشجويان بعد از گرفتن غدا به محوطه مي آيند و دور تا دور ساختمانها حلقه مي زنند و در فضايي صميمانه ، اين دو واحد را مي گذرانند.
اما اگر معدود دانشجوياني كه در غداخوري مشغول تناول غذاي صدتومني هستند ، مي دانستند كه در كمتر از 5 متري سلف سرويس، شبكه جمع آوري فاضلاب (كه دو هفته پيش توسط شخص آقاي جاسبي افتتاح شد) بي سروصدا مشغول تصفيه و بازيافت فضولات انساني دانشگاه ! است ، حتما به دختران و پسران مشغول در محوطه، ملحق مي شدند.
اما سوتي هاي بهداشتي منحصر به اين مورد نيست، درست روبروي ساختمان وروردي دانشكده زبان، ماده سگي را ديديم كه با فراغ بال، بي توجه به رفت و آمد دختران دانشكده زبان، مشغول گرفتن حمام آفتاب و خاراندن خود بود!
به قول یکی از دانشجویان وقتی ریاست دانشگاه در جلسه معارفه دانشجویان ورودی جدید با جسارت تمام می گوید: اینجا نفس هم کشی باید پول بدی! کسی اگر تواناییش و نداره از همین الان نیاد! دیگر چه توقعی دارید در برابر این به واقع فجایع، دانشجویان معترض باشند و مسئولین پاسخگو؟
نه از آنجا که خومان هم به خاطر تحصیل در رشته مورد علاقع امان در دانشگاه آزادی دیگر! مشغول به تحصیلیم، بلکه به عنوان یک جوان ایرانی، حداقل این یک مورد برایمان غیر قابل فهم است که حیوانات وحشی در محیط دانشگاهی، آن هم جایی که به خصوص دخترها هستند آزادانه مشغول رفت و آمد و کارهای دیگر! باشد و آنوقت مسئولین انتظامات و حراست دنبال اینکه چه پسر و دختری با هم حرف می زنند تا آنها را توبیخ کنند!
موضوع اصلی گزارشهای ما روابط دختر و پسر در دانشگاه هاست و به همین خاطر نمی توانیم بیش از این به مسائل صنفی و مشکلات دانشجویان بپردازیم و در واقه نپرداختیم الا یک از هزاران!
کار ما روایت آنچه دیدیم بود و طبعا آنچه ما دیدیم همه ماجرا نیست. از دانشجویان در مورد ویژگیهای مثبت دانشگاه سوال می کنیم: قبولی برخی رشته های رودهن در کارشناسی ارشد بالاست، رشته حسابداری آن در دانشگاه ها معتبر است و مرکز مشاوره روانشاسی خوبی دارد. هرچند کتابخانه همیشه خلوتی دارد. اگر اینها نبود هم که دیگر در دانشگاه بودن اینجا شک می کردیم!
اما فصل بازگشت از رودهن به وسيله ميني بوس هاي معروف آن! خود فصلي خواندني و مفصلی از داستان رودهن است. از ساعت 4 بعد از ظهر به آن طرف دانشجويان بعد از يک روز تلاش و فعاليت! (در زمينه هاي گوناگون درسي و غيردرسي!) آماده مي شوند تا به خانه بازگردند. طبعا براي دانشجوياني که با ماشين شخصي به رودهن آمده اند، بازگشت به خانه چندان سختي ندارد.
اتو زدن در محوطه داخلي دانشگاه، از آن خطوط قرمز خفن حراست است! ولي اگر فقط چند قدم آن طرف تر و جلوي درب اصلي دانشگاه، چنين اتفاقاتي روي بدهد (كه مي دهد!) هيچ خطري مخ زنندگان را تهديد نمي كند.
اما براي خيل دختران و پسراني که بايد مدتها در صف طولاني ميني بوس ها منتظر بايستند، قصه کمي متفاوت است.هرچند که آنها پاداش اين صبر را در فاصله برگشت در ميني بوسهاي مختلط! دريافت مي کنند و چه بسا کساني که با وجود داشتن ماشين شخصي ترجيح مي دهند با ميني بوس ها به تهران بازگردند. و معمولا به خاطر اینکه بعضی ها که اول سوار می شوند برای 10 نفر از دوستانشان! هم جا می گیرند دعوا و داد و بیداد راه می افتد.
دانشجویی می گفت: چند وقت پیش راننده مینی بوسی را که اقدام به پخش شو! با مانیتورهای کوچک کرده بود، از خط اخراج کرده اند. فضاي ميني بوس هایي که در آن انواع حرکات مهيج و محير العقولي! (البته با هماهنگي رانندگان محترم اين خط!) از قبيل رقص در ميني بوس در حال حرکت! انجام مي شود ديدني است! اما شما مي توانيد از اينجا بشنويد!
بعضی از دخترها سرویس دارند و با اتوبوس (صد رحمت به اتوبوسهای شرکت واحد!) رفت و آمد می کنند.
وقتي در داخل يکي از همين ميني بوس ها به تهران بازمي گشتيم متوجه شديم که طي يک حرکت خودجوش! صندلي و جايگاه اطراف راننده يکسره به دخترها اختصاص يافته است! وقتي دليلش را سئوال کرديم، بچه ها گفتند که «عباس آقا» (منظور راننده مهربان ميني بوس است!) تا دور و برش دختر نباشد، کلاج نمي گيرد و دنده چاق مي کند!
مطالب مشابه : تغییر تاریخ امتحانات دانشگاه ها
پاتوقکده رودهن - تغییر تاریخ امتحانات دانشگاه ها - سایت دانشجویان رشته تحقیقات آموزشی دانشگاه آزاد رودهن کارشناسی ارشد - پاتوقکده رودهن.
چه می کنه این رودهن!
بدين ترتيب رودهن خبرسازترين واحد دانشگاه آزاد در كل كشور، به خصوص از نظر « روابط دختران و پسران!» تاسيس شد ..... دانشجویان دانشکده سما واحد اسلامشهر · چلغوز خان
ایستگاه تاکسی دختران دانشگاه رودهن
دانشگاه آزاد رودهن - ایستگاه تاکسی دختران دانشگاه رودهن - دانشگاهی غیر اسلامی نزدیک تهران.... ... یه دبیرستان دخترونه · دانشجویان دانشکده سما واحد اسلامشهر · چلغوز خان
اينم از سلف دخترهاي دانشگاه رودهن
دانشگاه آزاد رودهن - اينم از سلف دخترهاي دانشگاه رودهن - دانشگاهی غیر اسلامی نزدیک تهران.... ... یه دبیرستان دخترونه · دانشجویان دانشکده سما واحد اسلامشهر · چلغوز خان
گزارش تصويري از دانشگاه آزاد رودهن
دانشگاه آزاد رودهن - گزارش تصويري از دانشگاه آزاد رودهن - دانشگاهی غیر اسلامی نزدیک تهران.... ... یه دبیرستان دخترونه · دانشجویان دانشکده سما واحد اسلامشهر · چلغوز خان
شهریه امسال دانشگاه آزاد از زبان رئیس
دانشگاه آزاد رودهن - شهریه امسال دانشگاه آزاد از زبان رئیس - دانشگاهی غیر اسلامی نزدیک تهران.... ... یه دبیرستان دخترونه · دانشجویان دانشکده سما واحد اسلامشهر · چلغوز خان
توصیه هاشمی درباره مترو از زیر کوهها
دانشگاه آزاد رودهن - توصیه هاشمی درباره مترو از زیر کوهها - دانشگاهی غیر اسلامی نزدیک تهران.... ... یه دبیرستان دخترونه · دانشجویان دانشکده سما واحد اسلامشهر · چلغوز خان
سفر با الاغ در اعتراض نمادين يک دانشجو +عکس
دانشگاه آزاد رودهن - سفر با الاغ در اعتراض نمادين يک دانشجو +عکس - دانشگاهی غیر اسلامی نزدیک تهران.... ... دانشجویان دانشکده سما واحد اسلامشهر · چلغوز خان · چیز نیوز
ربات مین یاب هامون دانشکده فنی حرفه ای سما رودهن
Bascom - CodeVision- IC - Electronic - ربات مین یاب هامون دانشکده فنی حرفه ای سما رودهن - سفارشات طراحی انواع مدارات الکترونیکی پذیرفته میشود - Bascom
برچسب :
سما رودهن