مراسم عروسی در روستای ما
چیخدی گون ایندی گلیر یار الده نار ای دوستان
وه نه خوشدور روز عید و وصل یار ای دوستان
گتدی باده باد سرما مژده ای یاران من
قاری پامال ایلدی باد بهار ای دوستان
قهرمان عید سیندیردی شتانون لشگرین
گورنه گیرمیش سنگره داغلاردا قار ای دوستان
غلغله افلاکه سالمیش ایندی هر بیر شهرده
صوت مطرب بانگ نی آواز تار ای دوستان
اویناما چالما دانوشما گولمه دینمه لال اوتور
یاخشیدور مین دفعه بوردان بیر مزار ای دوستان
بیر ایشیخ لازمدی ایندی تا بو ظلمتدن چیخاخ
قوی سیزه بیر سوز دییم مثل فنار ای دوستان
تازه بیر یئر یاپدیروپ اعیان ملت سیر ایچون
گورمیوب هرگز نظیرین روزگار ای دوستان
گرچه ملت باغچاسی تفلیسده هم باکوده وار
هیچ بیری اولماز بونیله هم عیار ای دوستان
با سلام و عرض ادب به دوستان عزیز
پیرو نظرات خوانندگان گرامی وبلاگ و دوستان می خواهم درباره ی برگزاری مراسم
عروسی و مقدمات آن برایتان بنویسم امید است بزرگان مطالب را خوانده و اصلاحات
مورد نیاز را برایم متذکر شوند ، چون بنده مراسم را از سن وسال خود که شنیده و
دیده ام می نویسم و مراسم سالهای دور را نمی توانم به صورت کامل و صحیح
بنگارم لذا در صورت هر گونه ایراد از بعد زمانی آن را مقایسه نمایید ،
در روستای کندرود پسر معمولا با توصیه ی والدین مخصوصا خواهر و مادر گزینه ای را
در نظر گرفته و دورادور شناختی از وی پیدا می کند ، چون اکثر ازدواج ها فامیلی و
طایفه ایست پس احتیاجی به شناخت عمیق وجود ندارد مگر در مواقعی که دختر
مورد علاقه از طایفه ی دیگری باشد ، برای مراسم خواستگاری ابتدا مادر یا خواهر
داماد با مادر عروس پیشنهاد ازدواج را مطرح می کنند که این امر به صورت کاملا
محرمانه است ، در صورت موافقت مادر و عروس ،مسئله با پدر و بقیه افراد خانواده
نیز درمیان گذاشته می شود ، پس از کسب رضایت به خانواده ی داماد اجازه ی
خواستگاری رسمی داده می شود ، مجلس خواستگاری معمولا شب برگزار
می شود و دلیل آن مشغول بودن روستاییان به کار و کشاورزی در طول روز است
پدر و مادر داماد ، برادران ،خواهران ، ریش سفیدان محله به خانه ی عروس رفته
و پس از پذیرایی شدن از طرف خانواده ی عروس ابتدا ریش سفیدان و بزرگان طایفه
صحبت کرده و به صورت رسمی عروس خانم را از پدرش خواستگاری می کنند و پس
از آن با قبول از طرف خانواده ی عروس مقدار مهریه معیین می گردد و در صورت توافق
از روحانی برای جاری کردن صیغه ی عقد دائم دعوت می شود ، هنوز داماد عروس
خانم را ندیده است آن زمان آزمایشی برای عقد مرسوم نبود ، محضردار با دفتر ثبت
ازدواج همراه خانواده داماد به خانه ی عروس آمده و واقعه ی مبارکه ی ثبت ازدواج
انجام می گرفت ، داماد فقط یکی از انگشتان عروس خانم را که جهت امضا و یا اثر
انگشت بیرون آمده بود را می دید والسلام
چهارده امضا یا چهارده اثر انگشت تمام نشده عروس خانم از مجلس دور می شد
مبادا چشم داماد به نو عروس بیفتد ،تقریبا خواستگاری و عقد تمام شد ، حلقه در
دست عروس خانم کردن و چادر بریدن و قند شکستن به عهده ی بانوان در مجلسی
مجزا از مردان بود در دوران نامزدی داماد فقط با دعوت مادر خانم یا به بهانه های
عاریت گرفتن لوازم کشاورزی به خانه ی عروس خانم می رفت که ای بسا در این رفت
و آمد ها ممکن بود چشمش به جمال عروس خانم روش نشود دوران سپری می شد
و در اعیاد و مناسبتهای مختلف مثل چهارشنبه سوری و شب یلدا برای عروس خانم
خنچه ( تاباخ ) برده می شد که عبارت بود از طلا ، لباس ، آجیل و میوه و ...
از طرف خانواده ی عروس خنچه ای متقابل برای خانواده ی داماد برده میشد
ببر و بیار ها ادامه داشت تا با هماهنگی هر دو خانواده تاریخ عروسی مشخص میشد
که معمولا در فصل پاییز و زمستان بود چون کشاورزان محصولات خود را جمع آوری
کرده بودند و در اوقات فراغت می توانستند مراسم عروسی را برگزار نمایند
چهار الی پنج روز مانده به عروسی سلمانی ده به دعوت پدر داماد به منزل داماد می
آمد و لیست مدعوین را شفاها از پدر داماد و پدر عروس خانم با مشورت بزرگان طایفه
دریافت می کرد سپس با مراجعه به درب خانه ی مهمانان از آنان برای شرکت در
مراسم عروسی دعوت به عمل می آورد .
سلمانی روستا اجرت دعوت از مهمانان را معمولا سر سال هنگام خرمن گندم به کالا
دریافت می نمود و کارهای دیگری نیز داشت که توضیح خواهم داد
از سلمانی های به نام روستای کندرود می توان به مرحوم استاد رسول سلمانی
و مرحوم حاج مهرعلی مهری اشاره کرد خدایشان بیامرزد .
و یادگار با معرفت مرحوم استاد رسول حاج محمد علی سلمانی هم اینک در روستا
ی کندرود مشغول به کار است .
اولین شب عروسی که به شب حنابندان معروف است مهمانان برای صرف چای
و شیرینی بعد از شام دعوت می شوند ، مراسم در خانه ی داماد با حضور مهمانان
و معمولا با ساز و آواز شروع می شد که اکثر عروسی روستاییان کندرود را مرحوم
عاشیق قشم جعفری با گروه خود برگزار می کرد ، برای افتتاح مراسم پدر داماد
مبلغی را به عاشیق داده و اصطلاحا به آن زاکاس می گفتند و با جمله ی عاشیق
گوناخلاری بیر تعریفله ، و عاشیق ساز قوپوز آذری را از پیراهن ساز بیرون آورده و با
شعری عرفانی ( دیوانی ) کار خود را آغاز می نمود سپس هر کدام از مهمانان با دادن
شاباش خواننده را شارژ می نمودند تا نیمه ی شب ، بعد از آن خنچه ی حنا
( حناتاباخی ) را از خانه ی عروس می آوردند که در آن پیراهن ، جوراب و کت شلوار
دامادی بود با ظرفی حنا ابتدا خنچه ها را در میان مجلس گذاشته و اهل مجلس با
دیدن آن و خوردن شیرینی خنچه ی حنا و گفتن مبارکباد اجازه ی خروج داماد از
مجلس جهت پوشیدن لباس دامادی را صادر می کردند هنگام پوشیدن لباس داماد
مادر یا خواهر داماد پیراهن بر تن
داشته ی داماد را جهت تیمن می پوشید ، داماد لباس نو بر تن کرده و افراد نزدیک
مشغول رقص و پایکوبی می شدند لازم است بگویم عروس خانم نیز جهت تماشای
مراسم لباس پوشیدن داماد به صورت ناشناس همراه دیگر زنان در آن مجلس شرکت
می کرد ، داماد دوباره با دعوت عاشیق به مجلس باز می گشت و این شروع مراسم
ساقدوش و سولدوش بود معمولا چراغی کوچک در دست ساقدوش و سولدوش
می دادند و نزدیکان با شور خاصی مجلس را ادامه می دادند ، به ساقدوش می
گفتند چطور در کنار داماد ایستاده ای و جواب می داد می خواهم فردا مهمانان داماد
را صبحانه و نهار دهم ، نفر دیگری می گفت من هم صبحانه و نهار می دهم و هم
گوسفندی قربانی اش می کنم که حضار با گفتن بروها برو ( یری ها یری ) ساقدوش
قبلی را کنار گذاشته و پیشنهاد دهنده ی جدید ساقدوش جدید می شد
و این مراسم ادامه داشت که اکثر فامیل ها یک الی چند بار چراغ ساقدوشی را
دست می گرفتند ، در نهایت یکی از نزدیکان امر ساقدوشی را که تقریبا قبلا هماهنگ
شده بود به عهده می گرفت ، عاشیق پس از مشخص شدن ساقدوش واقعی
چند آهنگ نیز اجرا می کرد تا با دعوت سلمانی که عبارت بود از ( الله مبارک ایلسون
ساقدوش اوینه گئدن خوش باشد ) همگی به خانه ی ساقدوش می رفتند ، در خانه
ساقدوش چای و شیرینی شربت آماده بود و عاشق شروع به آواز خوانی می کرد و
مهمانان از خود پذیرایی می کردند ، در انتهای مراسم آجیل مخصوص آورده می شد
عبارت بود از انگور آویز ،مغز گردو ، مغز بادام ، شاهانی و برگه ی خشک زردآلو و برگه
شفتالو
مهمانان بعد از خوردن آجیل به خانه های خود می رفتند و جوانان دور داماد می ماندند
و دستان داماد را خواهر داماد حنا می بست
صبح روز بعد سلمانی مهمانان نهار را دعوت می کرد ، نهار در خانه ی ساقدوش نیز
مفصل بود و آواز خوانی نیز ادامه پیدا می کرد و مراسمی کاملا شبیه آن در خانه
عروس نیز برگزار می شد و ساقدوش عروس پس از مشخص شدن در خانه ی خود از
مهمانان عروس خانم پذیرایی می کرد و نهار مهمانان و عروس خانم به عهده ی
ساقدوش عروس بود و دستان عروس خانم را خواهریا مادر داماد حنا می بست .
بعد از صرف نهار همه به منزل خود بازگشته و آقای داماد را دوستان نزدیکش به
حمام می بردند داماد نو نوار از حمام بازگشته و مهمانان نیز در خانه ی داماد جمع
شده اند ، عاشیق قشم داستانی را در شب حنابندان شروع کرده و در خانه ی
ساقدوش ادامه داده و در شب عروسی به پایان می رساند از مهمانان با شام و
شیرینی پذیرایی می شد ، بعد از شام مراسم پول ریزان اجرا می شد ، ابتدا
سلمانی صندلی اصلاح را آماده و در انظار مهمانان موی سر داماد را
مرتب و اصلاح می کرد
پدر داماد مبلغی را هدیه می داد و سلمانی با صدای بلند هم مبلغ و هم اسم
پرداخت کننده را می گفت و مردم با گفتن کلمه ی ( اوی آوادان ) خانه اش آباد
سلمانی را همراهی می کردند ، اکثر مهمانان هدیه را نقدی پرداخت می کردند
در پایان جمع مبلغ اعلام می شد ، حسن ختام مجلس عروسی رفتن بزرگان طایفه
به خانه ی عروس جهت آوردن عروس به خانه ی داماد بود ، که در ساعات پایانی
شب ، لازم به ذکر است بگویم که جهاز عروس خانم عصر روز عروسی به خانه ی
داماد آورده می شد و پس از رفتن مهمانان مرد از خانه ی داماد چند نفر از نزدیکان
عروس جهت چیدن جهازیه و آراستن خانه ی عروس به خانه ی داماد می امدند .
هنگام بردن عروس به خانه ی داماد از خانه ی پدر عروس معمولا گوسفند یا حداقل
مرغ و خروسی را همراه عروس به خانه ی داماد می بردند که این کار را خوش یمن
می دانستند ، در مسیر بردن عروس به خانه اش بعضی از نزدیکانش با کشیدن
طنابی راه را بر کاروان عروس مسدود می کردند و با گرفتن انعام از نزدیکان داماد
راه را باز می کردند و این نیز باعث شیرینی مجلس می شد
کاروان عروسی به درب منزل داماد رسیده و با اسپند و قربانی عروس وارد خانه ی
داماد می شد ، فقط زنان اجازه ی ورود به خانه ی عروس و داماد را داشتند
یادآوری می کنم قبل از حرکت عروس از خانه ی پدرش روبان یا شال قرمز رنگی را
برادر داماد پس از هفت بار رد کردن از زیر پای عروس و خواندن اشعار مخصوص
که دعای فرزندان سالم برای عروس و داماد است به کمر عروس خانم می بندد.
صبح روز بعد از عروسی مراسم پاتختی با حضور خانم ها برگزار می شود و روز بعد از
آن داماد و خانواده اش به همراه عروس خانم توسط خانواده ی عروس پاگشا می
شوند .
آرزو دارم تمام فرزندان روستای کندرود و ایران و دنیا شاد و شادکام و خوشبخت
و سعادتمند و پیروز و عاقبت به خیر شوند
یا حق
مطالب مشابه :
یلدا و خُنچه ی شب چله
یلدا و خُنچه ی شب داماد برای دختر نشان و مبارک باد شب یلدا به عروس و
شب یلدا ..... سنت کهن و پسندیده ما ایرانیان ....
شب یلدا سنت کهن برای تازه عروسها خنچه های شب یلدا میفرستند. آجیل، میوه، گل، شیرینی
دختر یلدا(معرفی وقایع)
بی حكمت نمی دانند.خانواده هایی هم كه دختر تازه عروس دارند در شب . یلدا خنچه ای برای عروس
مدل های زیبای چیدمان و میوه آرایی سفره عقد
این هم آدرس وبلاگ خنچه عقد پارمیس برای آموزش، ایده و تزیینات شب یلدا; (یلدا جون) ♥عروس
شب یلدا و آداب و سنن آن در اقوام مختلف ایران
برای شب یلدا ، عروس دارند در شب یلدا خنچهای پر از چله بردن برای خانواده عروس
آموزش تصویری خنچه عروس 2
آموزش تصویری خنچه عروس 2 این سایت برای معرفی و آشنا کردن همه دوستان با تزیینات شب یلدا;
مراسم عروسی در روستای ما
مثل چهارشنبه سوری و شب یلدا برای عروس ی عروس خنچه ای متقابل برای خانواده ی
شب چله
چرا شب یلدا پیش دارند در شب یلدا خنچه ای پر از میوه های تبریک شب یلدا رو برای شما
برچسب :
خنچه شب یلدا برای عروس