تجربیات مدون شده معلم کلاس چند پایه سوم و چهارم کم توان ذهنی
تجربیات مدون شده آقای حجت پاپی معلم کلاس چند پایه سوم و چهارم کم توان ذهنی
مقدمه
به نام آن که هستی را آفرید و در بین تمام مخلوقاتش انسان را به خاطر ویژگی های خاص عقل و زبان اشرف مخلوقات نامید.
کار معلمی مسئولیت و وظیفه بسیار خطیر و ارزش مند است . کودکان در سنین 6 سالگی از محیط گرم خانه و خانواده وارد محیطی جدید می شوند که قرار است در این محیط نیمی از وقت خودشان را تا سال های متمادی سپری کنند و آموزش های لازم را در زمینه های خواندن و نوشتن، مهارت های زندگی، پرورش مهارت های اجتماعی ، اخلاقی و عاطفی فراگیرند . پس کار سخت و دشواری به عهده معلمان و مربیان استکه می بایست با درایت ، عشق، حوصله، گذشت و دانش بالا زمینه را در جهت تحقق ایت اهداف فراهم آورند بخصوص طیف دانش آموزان استثنایی که دارای مشکلات خاص هستند. دانش آموزانی که نسبت به گروه همسان خودشان داری معلولیت هایی ائم از عقب ماندگی ذهنی، نابینایی، ناشنوایی، جسمی حرکتی، ناسازگاری و اوتیسم است. پس محیط مدرسه استثنایی و امکانات و وسایل آموزشی به نسبت مشکلات ذکر شده با مدارس عادی تفاوت دارد و مربیان این مدارس باید مدارک تخصصی رشته های مربوطه را سپری کرده باشند تا بهتر بتوانند، اختلالات دانش آموزان را بهبود ببخشند.
تجربه 1
در سال 1377 مشغول تدریس در آموزشگاه استثنایی فاطمه الزهرا (س) شهرستان اهواز بودم و در پایه پنجم ابتدایی گروه عقب مانده ذهنی مشغول تدریس بودم، دو ماه از سال گذشته بود که دانش آموزی از شهر آبادان به مدرسه ما آمد. دانش آموز نامبرده نامش مجید بود و دانش آموز کلاس پنجم بود. مجید را به کلاس من آوردند . دانش آموزی سیاه چهره ، کوتاه قد و بسیار مضطرب بود. مادرش توضیحاتی پیرامون وضعیت جسمانی ، روحی روانی و تحصیلی فرزندش مطرح کرد و تاکید کرد که مواظب باش مجید به شما حمله ور نشود و شما را گاز نگیرد . آقا مجید اولین روز تحصیل خودش را در کلاس من آغاز کرد . او را میز اول گذاشتم با لبخند و تبم دستی به سرش کشیدم و خیرمقدم به او گفتم . بعد او را به بچه های کلاس معرفی کردم. از همان روز بدون مداخله و ارائه شیوه و روش سعی کردم وضعیت رفتاری ، اخلاقی و روانی مجید را چهدر کلاس و چه در زنگ های تفریح در مدرسه بطور غیر مستقیم مورد مشاهده قرار دهم. تا چند روز این کار را ادامه دادم تا وجهه درونی، رفتار و کردار و وضعیت اخلاقی او را به طور واقعی برایم آشکار شود که بتوانم به پشتوانه مشاهدات واقعی و عینی، روش و شیوه ای موثر برای درمان و اصلاح رفتارش بکار ببرم.
مجید دانش آموزی بود که دارای اختلالات شدید نوروتیک از نوع جویدن انگشت، ضعف اعصاب ، پرخاشگر و تند خو و زود رنج بود به طوری که با کوچک ترین رفتار تندی، عکس العمل شدیدی از خودش بروز می داد. از لحاظ درسی نیز در فارسی دچار اختلال خواندن و نوشتن بود.
همان طور که مستحضر هستید، یک معلم برای پیش برد اهداف آموزشی باید ابتدا وضعیت سلامت روانی کلاس و دانش آموزان را فراهم سازد، تا بتواند در محیطی امن و آرام آموزش کلاس را ارتقاء دهد.
من می بایست ابتدا مشکلات رفتاری و اختلال نوروتیک او را بهبود می دادم تا بتوان با ایجاد رابطه گرم و دوستانه اختلال خواندن و نوشتن او در درس فارسی را اصلاح کنم.
او از لحاظ شخصیتی، به دلیل نابسامانی جو حاکم بر خانواده اش، پاین بودن وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، عاطفی و اخلاقی در وضعیت بسیار وخیم و بحرانی بود و نیاز به تقویت اعتماد به نفس و پرورش من درونی او بود. ابتدا سعی کردم او را به عنوان پسر خودم بپذیرم و اعتماد و اطمینان خاطری در نفس درون او نسبت به مدرسه و خدم بوجود بیاورم. نزدیک به یک ماه تلاش و کوشش با ایجاد رابطه دوستی، تعریف و تمجید ، دادن جایزه و تشویق چه در کلاس و چه سر صف در حضور تمام دانش اموزان مدرسه توانستم ، مقداری از مشکلات رفتاری و اخلاقیش را اصلاح کنم .
بعد از این موفقیت زمان رسیدگی به اختلال جویدن ناخن و درس فارسی او بود که در زمینه ناخن جویدن ابتدا انگشتان دستش را با گچ کثیف می کردم و با نظارت مستمر او را از تکرار عمل منع می کردم ولی به محض چشم انداختن از او یا در زنگ تفریح دوباره انگشتان خود را می مکید. چند روز بعد انگشتان دستش را با چسب نواری می پیچاندم تا حدودی این روش موثر بود ولی چون محیط خانه او وضعیت مطلوبی در جهت همکاری با من برای آموزش های لازم نبود کار به سختی پیش می رفت . در آخر ناچار شدم از راه محروم کردن و تنبیه وارد شوم. مجید چون بسیار به من وابسته شده بود کافی بود با او قهر کنم و یا به دلیل ضعفی که رد انگشتان دست داشت که مبادا آن ها را فشار دهم و تکرار این روش ها خوشبختانه بعد از سه هفته توانستم مشکل او را برطرف کم . شاید باور نکنید مجید نسبت به جویدن شرطی شده بود هر موقع می خواست انگشت در دهان بگذارد من با اشاره انگشتان دست خود را در هم فرو می بردم و با همین عمل مجید با پس روی جویدن او مواجه می شدم و در نهایت با حل این مشکلات مشکل اختلال در خواندن به حالت عادی خودش در کلاس پا به پای دانش آموزان دیگر برطرف شدد.
تجربه 2
عظیم دانش آموز پایه آمادگی بود.او از نوع دانش آموز سی پی دچار اختلالات جسمی و حرکتی در قسمت تحتانی بدن بود.
عظیم قادر به نشستن و سرپا ماندن نبود و هیچ گونه تعادلی در ناحیه کمر و پا نداشت. برای تقویت عضلات پا، پهلوها و کمر سعی کردم از دوچرخه ثابت استفاده کنم.
ابتدا عظیم قادر به نشستن بر روی دوچرخه نبود و تنها با کمک گرفتن از فرمان توسط دو دستش می توانست بصورت ترس و لرزش خودش را نگه دارد. بطوری که اگر یک دست خودش را رها می کرد از دو چرخه می افتاد. عضلات پا و کمر او حالت خشکی و منفعلی داشتو من با نگه داشتن دست های او روزی یک ساعت با فاصله توانستم اعتماد به نفس و حس توانستن را در او بوجود آورم.کار را با یک دست شروع کردیم. ابتدا کار بسیار سخت و طاقت فرسا بود. کنترل ادرار نداشت. بذاق دهانش دائو ترش می کرد بطوری که می بایست ودام با دستمال دهانش را پاک می کردم ولی با توکل به خدا بعد از سه هفته مهارت ایستادن روی دو چرخه با کمک یک دست در او تقویت شد بطوری که به مدت چند دقیقه می توانست تعادل خد را روی دوچرخه حفظ کند. تمرین و آموزش را بدون استفاده از دست ها روی دوچرخه شروع کردیم. چون تعادل نداشت خودم از پشت کمر او را می گرفتم و از او می خواستم دست هایش را از روی فرمان بردارد.
در هر آیتم به مدت ده دقیقه این کار را انجام می دادیمو دست های خود را برمی داشتم تا به مرور زمان مهارت ایستادن و تقویت عضلات در او شکل گرفت . بعد از یک ماه تلاش مداوم و مستمر توانستم تعادلش را به حد قابل قبولی برسانم تا جایی که با لبخند و انگیزه بالا روی دوچرخه برای من دست می زدو تغذیه می خورد. بعد از این کار نوبت به رکاب زدن رسید. همان طور که عرض کدم به دلیل نداشتن عضلاتی قوی در پاها و اعطاف ناپذیری پنجه های پا مجبور بودم پاهایش را با طناب روی رکاب ببندم و کار را با نیم رکاب شروع کردیم. آموزش مهارت رکاب زدن را با استفاده از دستان خود شروع کردم که می بایست بصورت قرینه در جهت عکس پاها را حرکت دهد. کار بسیار سختی بود و نیاز به تمرکز ، توجه، ظرافت و حوصله زیادی داشت. بعد از حدود یک ماه مهارت رکاب زدن مرحله به مرحله در او بوجود آمد به طوری که در آخر با استفاده از دوچرخه متحرک شاهد حرکت او در محیط مدرسه شدیم. برای کامل کردن آموزش توانبخشی خودم نوبت به ایستادن روی دو پا رسید که مهارت ایستادن را در او پرورش دهیم.درشروع کار با دست های خودم دست هایش را گرفتم. او را از زمین بلند کرده و مثل یک کودک یک ساله که زمان راه رفتنش فرا رسیده بود و ماد با دلسوزی و عشق دست های بچه اش را می گیرد و در جهت پیشرفت این مهارت کودک خود را یاری می کند. من نیز کار خودم را با عظیم شروع کردم. روزی نزدک به یک ساعت با فاصله های هر 15 دقیقه ای یک بار تمرین می کردیم و بعد از این کارها با استفاده از دیوار ایستادن را بدون دخالت من ادامه دادیم بطوری که در پایان آموزش با استفاده از دیوار توانست نزدیک به چهل متر راه برود.
نتیجه گیری
رمز موفقیت یک معلم در وهله اول دانش، معلومات، تخصص پیرامون رشته ای است که در آن کار می کند. داشتن شخصیتی مهربان ، لطیف، دلسوز، صبور، انتقاد پذیر و با تواضع که تمام دانش آموزان را مثل بچهخودش تصور کند و بپذیرد و بتواند با درایت، عشق، صمیمیت، اعتماد به نفس و احساس امنیت خاطر که رکن اصلی دل بستگی، ایجاده انگیزه و رغبت در دانش آموزان نسبت به محیط مدرسه است را بوجود بیاورد تا به پشتوانه این علاقه مندی و صمیمیت بتواند اهداف آموزشی ، تربیتی و پرورشی ، توانبخشی و غیره را به تحقق بپروراند.
به امید روزی که تمامی معلمان با عشق ، علاقه و دانش زیاد مشکلات دانش آموزان را برطرف کنند.
مطالب مشابه :
متن تقدیرنامه دانش آموزی
متن تقدیرنامه دانش آموزی. تقدیرنامه دانشاموزی. نویسنده غلامرضا زهره منش در چهارشنبه ۱۶
تقدیر دانش آموزی
تقدیر دانش آموزی عضو محترم شوراي دانش متن لوح تقدیر از دانش آموز
متن تقدیرنامه های اداری
متن تقدیرنامه های سناد سامانه جامع دانش آموزی متن و فرم نرم افزار و امور مربوط
متن تقدیر نامه مسابقات قرآن
ایده های فرهنگی دانش آموزی; مطالب اخیر سلام بر پیامبر متن تقدیر نامه مسابقات
متن لوح تقدیر2
کیمیای دانش(زینتی) صندوق ذخیره متن تقدیرنامه فرهنگی و
نمونه لوح تقدیر ، ویژه ی دانش آموزان اول ابتدایی ، در پایان سال تحصیلی
نمونه لوح تقدیر ، ویژه ی دانش آموزان اول طراحی متن املای اول ی زبان آموزی
تجربیات مدون شده معلم کلاس چند پایه سوم و چهارم کم توان ذهنی
تدریس بودم، دو ماه از سال گذشته بود که دانش آموزی از شهر آبادان به متن تقدیرنامه
برچسب :
متن تقدیرنامه دانش آموزی