افشای جزئیات پشت پرده زندگی عضو کمیته مرکزی کومله

خل نه نظر نمی آمد! .

از اون دسته بچه هایی هم که خودشان را به آب و آتش می زنند تا کاری کرده باشند هم نبود .

خلاصه در آن چند دقیقه ای که بود جمع ما را به هم زد و ما را وادار به خنده هائی کرد که مدتی بود بر لبانمان نمی نشست .

یکی از پیشمرگان در جواب گفت؛

می دونی این ها کی هستند ؟

آن بچه که تا حالا هم خودشو معرفی نکرده بود ، گفت؛

نه !!!

دوست ما با لحن کاملا عجیبی گفت؛

این کسی نیست جز شهید " لنین "،شهید"مارکس" و شهید"انگلس"!! .....

 

باور نمی کردم او را برای پیشمرگایتی قبول کنند .

 

البته بعید هم نبود چون تشکیلات کومله آن موقع ها به دو قسمت جنوب و شمالی تقسیم شده بود که این دو قسمت همیشه با هم اختلاف داشته و در واقع رقیب هم بودند.

جنوبی ها در بدنه تشکیلات نفوذ خوبی داشتند و اکثریت را شامل می شدند .

جنوبی ها در کمیته رهبری نفوذ چندانی نداشتند.

فقط چند نفری بودند که در اروپا بودند و هر از گاهی برای گویا کار تشکیلاتی به کردستان می آمدند.

آنها بسیار خصوصیات انسانهای لمپن را داشتند و وقتی هم که به کردستان بر می گشتند دستمال بدست می شدند و مثل لات ها و جاهل های قدیمی اداهای کوچه بازاری را در می آوردند و داشی داشی یا به قول کردی "ئابرا" دنبال هم را می افتادند و می رفتند که در بین محافل کودکانه شان خوش باشند .

برای مثال می توان به فرهاد شعبانی و کاک مظفر پاک سرشت اعضای کمیته مرکزی یا به قول سنندجی ها و برادران گله داری و " باند سپێ" ، " قاقا مه زێ ، اشاره کرد .....

شمالی ها اکثرا انسانهای ساده ای بودند و همیشه مورد تحقیر جنوبی ها قرار می گرفتند.

شمالی ها اکثرا کادر بوده و دارای سواد سیاسی بودند و همچنین و اهل معاشرت و کاملا اجتماعی بودند .

اما بر عکس جنوبی ها همگی اهل مشروب خوری و محفل و دعوا و مرافعه بودند .

بسیار انسانهای عجیبی بودند ، به لمپن بودن خودشان افتخار می کردند .

در هر کجای تشکیلات بودند ، مگر می شد جایی بروی ولی جنوبی ها نباشند .

این وضعیت کاملا انسان را کلافه می کرد .

جنوبی ها بیشتر در آموزشگاه و واحد تحقیق و گردان نفوذ داشتند و به خاطر همین کسانی مثل قهرمان داستان ما " اسعد رستمی" که جنوبی بودند مشکل پذیرش نداشتند و حتما می بایستی قبول شوند!! .....

بعداز سی ماه و اندی نیم وجبی ما مسلح شد  و به گردان راه پیدا کرد! .

از همان اوایل قاطی محفل گله داری ها شد و با لقمان و ارسطو خوش بود.

هنوز یک سالی نگذشته بود که این افراد دست به بر پایی باند بسیار خطرناکی به نام " باند سپێ " زدنند .

و اما شاهکار های این باند :

پشت سر گویی کردن و بی توجه جلوه دادن شمالی ها .

جدا کردن همسرانشان و خوابیدن با آنها،

تیراندازی های بی مورد در شب ها،

مشروب خواری،

سواستفاده از مسئولیت،

و ....

سردسته و اعضای این باند :

لقمان گله داری ارسطو گله داری،خلیل محمدی،شوکی احمدی،امید میرکی،بهمن مردوخی،عطا رستمی،اسعد رستمی،نصرالله و ..... .....

این باند بسیار خطر ناک بودند و هر کاری را که شروع می کردند تا آخرش بودند و تیشه به ریشه هر چیزی می زدند....

بارها شنیدم که رهبری هم از این باند ترس هایی دارد و مثل موش از آنها می ترسند!

نمونه آنها؛

احمد صالحی ، کریم احمدی و یونس مولود پوری بودند که یونس برای مدتی کوتاهی کمیته مرکزی  بود

مدت کوتاهی از پیشمرگ شدن اسعد نگذشت ، که بسیاری از نگاهها به طرف او جلب شد .

جای بسی تعجب بود که در این مدت کوتاه چرا او بدین شیوه مورد توجه واقع شوند .

البته همانطور که در بالا هم اشاره شد ، جو فضای اردوگاه و باند بازی ها در این امر بی تاثیر نبودند! .

اما اسعد هیچ وقت نتوانست در بین توده تشکیلات ، جایی برای خودش باز کند،

او همیشه مورد تنفر اعضاء و کادرهای تشکیلات بود و با تنفر کامل به او نگاه می کردنند ،

در هر کجای تشکیلان که کار می کرد نتوانست به عنوان یک فرد جدی ، مورد توجه قرار گیرد ، هر کجا حرف از بی نظمی و بی پرنسیبی و مشروب خواری بود ،بدون هیچ معطلی او خودش را به محل می رساند!...

اسعد رستمی مدت زیادی برای لقمان گله داری که از مفتی زاده های سابق سنندج بودند ، خبر چینی می کرد و بعدها هم برای خلیل محمدی چهره کاملا بی پرنسیب اردوگاه ...

اسعد با این کارهایش نور چشمی افرادی چون رئوف پرستار، فرهاد شعبانی و مظفر پاک سرشت اعضای رهبری شد و در مدت کمی در آموزشگاه پیشمرگایتی سازماندهی شد.

ایشان در این مدت با سیران ابراهیمی از پیشمرگان زن بی پرنسیب اردوگاه که بسیار بی بندوبار نیز بود،ازدواج کرد.

طبق گفته های سیران ، در مدت زندگی مشترک با اسعد او همیشه مورد ضرب و شتم قرار گرفته و اسعد هیچ اعتقادی به برابری نداشته و هر کاری را با زور انجام می داد ، حتی در مورد روابط زناشویی ....

اسعد در مدت فعالیتش در آموزشگاه پیشمرگایتی دست به انواع بی پرنسیبی ها زد که شاید در حوصله این گفتار نباشد.

ولی می توان به چند مورد از آنها اشاراتی داشت :

دخالت در زندگی خصوصی زانا رحیمی و جدا کردن همسرش هلاله فتاحی و آشنا کردن هلاله با فردی به نام فرزاد سلیمانی که هم پیاله و هم محفلی شان بود ،

دخالت در زندگی خصوصی کمال علم آباد و غیره

او حتی در این مدت که خزانه دار کومله نیز بود دزدی های زیادی کرد و موفق شد ماشین لوکس خریده و وضع زندگیش را از یک پیشمرگ عادی به پیشمرگ مرفه ارتقا دهد.

"گزارش اختصاصی ارسال شده توسط یکی از پیشمرگان مسئول کومله به"وب سایت کومله منتقد1"

 

"نادر کیانی/مدیریت"


مطالب مشابه :


اسامی تعدای از قبولین امتحان شهریور ماه

عطا عبدل زاده. 73. الهه آرزو رستمی. 13. سئودا پور




ثبت اسامی تحصیل کرده های روستای ناو

شه مالو نودشه/ عطا طوبی رستمی فرزند احمد فوق لیسانس مهندسی عمران گرایش راه وترابری




افشای جزئیات پشت پرده زندگی عضو کمیته مرکزی کومله

گردان نفوذ داشتند و به خاطر همین کسانی مثل قهرمان داستان ما " اسعد رستمی عطا رستمی




آخرین اسامی کاندیداهای شورای اسلامی شهر خشت

محمد رستمی اعتراضی هم نکرد اما محمد رستمی مشهور به عطا ابتدا تایید صلاحیت نشد اما




گفتگوی کردپرس با جمیل رستمی: از «شیوه ­نی به ­فر» تا «ژانی گه­ ل

سینما - گفتگوی کردپرس با جمیل رستمی: از «شیوه ­نی به ­فر» تا «ژانی گه­ ل - فیلم کوتاه




نتایج کامل مسابقات صحرانوردی نوجوانان کشور در قزوین

10- محمد رستمی البرز. 11- عطا اسدی آذربایجان شرقی . 26- علی رستمی قزوین




اسامی قبولین در امتحان اسفند ماه 1388

عطا عبدل زاده . 14. مریم آرزو رستمی. 9. معصومه




حادثه ناگورا برای پلنگ ایرانی و رفتار مسئولانه راننده لرستانی

ترنم زاگرس - حادثه ناگورا برای پلنگ ایرانی و رفتار مسئولانه راننده لرستانی - طبیعت مظهر




برچسب :