دشت هایی چه فراخ - شعری از سهراب سپهری
دشت هایی چه فراخ
کوه هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می آید
من در این آبادی پی چیزی می گردم
پی خوابی شاید پی نوری ریگی لبخندی
پشت تبریزیها
غفلت پاکی بود که صدایم می زد
پای نیزاری ماندم باد می آمد گوش می دادم
چه کسی با من حرف می زد
سوسماری لغزید
راه افتادم
یونجه زاری سر راه
بعد جالیز خیار بوته های گل رنگ
و فراموشی خاک
لب آبی
گیوه ها را کندم
و نشستم پاها در آب
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است
نکند اندوهی سر رسد از سر کوه
چه کسی پشت درختان است
هیچ می چرد گاوی در کوه
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند که چه تابستانی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن و پاک
کودکان احساس
جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست
آری
تا شقایق هست زندگی باید کرد
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم
که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه
دورها آوایی است که مرا می خواند...
مطالب مشابه :
زندگینامه سهراب سپهری
حکیمانه - زندگینامه سهراب سپهری - ادبیات ایران و جهان اشعارکوتاه و زیبای اکبر
سهراب سپهری
:: ۞ شعر های کوتاه وغزل های زیبا ۞:: - سهراب سپهری - برای تبادل لینک اول مارو به اسم شعر های
نامه سهراب سپهری به مجله کیهان در مورد فوتبال ایران
حکیمانه - نامه سهراب سپهری به مجله کیهان در مورد فوتبال ایران - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه
زندگی / خسرو شکیبایی - سهراب سپهری
حکیمانه - زندگی / خسرو شکیبایی - سهراب سپهری - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه
دانلود کتاب سهراب سپهری
حکیمانه - دانلود کتاب سهراب سپهری - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه
صدای آب می آید /سهراب سپهری - خسرو شکیبایی
حکیمانه - صدای آب می آید /سهراب سپهری - خسرو شکیبایی - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه
گلچین اشعار سهراب سپهری(2)
حکیمانه - گلچین اشعار سهراب سپهری(2) - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه
سهراب سپهری
حکیمانه - سهراب سپهری - ادبیات ایران و جهان - اشعارکوتاه و زیبای اکبر
دشت هایی چه فراخ - شعری از سهراب سپهری
حکیمانه - دشت هایی چه فراخ - شعری از سهراب سپهری - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه
عمر در شعر فارسی - سهراب سپهری
حکیمانه - عمر در شعر فارسی - سهراب سپهری - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه
برچسب :
اشعارکوتاه سهراب سپهری