نگاهی به رمان «مامور خاطرات» نوشته لویس لوری ترجمه لیلا نائینی
نگاهی به رمان «مامور خاطرات» نوشته لویس لوری ترجمه لیلا نائینی
شهر بیخاطره
رمان خانم لوری ادامه آن دسته از رمان هایی است که به اصطلاح «ضدآرمانشهر» خوانده می شوند. رمان از دیدگاه دانای کل روایت می شود و می خواهد این امر را بازنمایی کند که انسان بدون خاطره، درصورت امکان وجود، بیشتر یک موجود گیاهی است و در عرصه زیست شناسی قابل مطالعه است تا عرصه انسان شناسی و زمینه های مرتبط با آن مانند جامعه شناسی و روان شناسی.
در این رمان برخلاف رمان «ما» اثر یوگنی زامیاتین یا ۱۹۸۴ نوشته ارول و گل آفتابگردان اثر ویلیام کندی از اعمال قدرت و نظارت امنیتی بر زندگی روزمره مردم و سرکوب افرادی که از دستورات حکومتی سرپیچی می کنند، خبری نیست، مانند «فارنهایت ۴۵۱» نوشته ری برادبری هم موضوع محو کتاب در میان نیست، بلکه این جا قرار است «مردم خاطره نداشته باشند و فقط عده خاصی از این امکان برخوردار باشند و همین عده برای بقیه شهروندان تعیین تکلیف کنند.»
ازنظر سیاسی - ایدئولوژیک وقتی ملتی خاطره ندارد یا نباید داشته باشد، به شکل غیرمستقیم پذیرفته است که «تمام تاریخ ملیت و سرزمینش» درحال و در حکومتی که «حال» را استمرار می بخشد، تبلور یافته است. برای نمونه در کشورهای لنینیستی اروپای شرقی تاریخ روسیه از ۱۹۱۷ شروع می شد و پیش از آن تاریخ نبود، بلکه گذران روزمره بوده و فاقد پویایی بود.
به لحاظ روان شناسی، خاطره یعنی گذشته و اندوخته ذهنی هر انسان. خاطره یعنی عامل اصلی تعیین و سمت و سوی علاقه، انزجار، تمایل، همراهی یا تکروی و قضاوت درباره آن چه موجب رنج یا شادی است. مغز و فیزیولوژی فعالیت های عصبی یک انسان عادی به شکلی است که در شرایط معمولی حذف خاطره از آن محال است. مغز ماشین نیست که با فرمان (Delete) بتوان تمام یا بخشی از آن را حذف کرد.
بنابراین وقتی این رمان را می خوانیم باید بدانیم که ژرف ساختن براساس اضافه کردن چیزی است که برای شکل گیری یک داستان علمی - تخیلی ضروری است و در داستان معمولی وجود ندارد؛ چیزی که دگرگونی (Otherness) خوانده می شود. در این رمان، «جوناس» یازده ساله در شهری زندگی می کند که بعضی ها را به دلایلی «چیزهایی که حواس را پرت میکند) «مرخص» می کنند.
او خواهری هشت ساله به اسم «لیلی و دوست همسنی به اسم «آشر» دارد. البته در این رمان مثل دیگر رمان های ضد آرمان شهری انسان ها با شماره مشخص می شوند. در مرکز پرورشگری، کودک مریضی هست به نام «گابریل» که دارد یک ساله می شود. مسوولان امور معتقدند که او به علت بیماری باید «خلاص» شود. پدر جوناس یک فرصت یک ساله برای او درخواست می کند و تصمیم دارد اگر خانواده موافق باشند، هرشب او را به خانه بیاورد تا حالش خوب شود.
خانواده دوست دارند گابریل را نگه دارند، اما «مقررات» می گوید که هر خانواده حق دارد فقط یک پسر و یک دختر درخواست کند. درضمن گرچه گابریل نظر جوناس و لیلی را به خود جلب می کند، اما بازهم طبق مقررات نباید به «چیزهایی که در دیگران هست و حواس بیننده را پرت می کنند، توجه کرد.» تا همین جا خواننده پی می برد که گرچه بگیر و ببند ماموران امنیتی در بین نیست، اما زندگی انسان ها براساس آیین نامه هایی است که دیگران (ارشدها) برای او تعیین کرده اند.
مقررات را «ارشدها» هم تعیین و هم اجرا می کنند. آنها به دلیل فوق آینه را از شهر حذف کرده اند. عدم توجه به دیگری و عدم توانایی دیدن خود در آینه، به ترتیب استعاره هایی اند از «فردگرایی مطلق» و نیز «ناخویشتنی و بی هویتی مطلق».حذف دیگران و فردگرایی مطلق و نیز جدافتادن از خود یا ناخویشتنی به عبارت کلی تر همان «ازخودبیگانگی» است در مقیاس وسیع و عمیق کلمه.
«جدایی خود از دیگری» در این رمان تا آنجا پیش می رود که پیوند مادری - فرزندی را هم دربر می گیرد. زنانی که بچه ای به دنیا می آورند، فقط تا سه سال از غذا و تفریح برخوردارند، بعد از آن باید کارگری کنند و زمان پیری به سرای سالمندان انتقال یابند.
نامی از نوع حکومت و ساختار ایدئولوژیک آن برده نمی شود و اصولا داستان به لحاظ اندیشه خیلی قوی نیست، اما شیءوارگی انسان را به سادگی نشان داده می شود و از این حیث حتی برای نوجوانان نیز اثری جذاب است.
اما به اعتقاد نگارنده این سطور، به همان ترتیب که ترسیم آرمان شهر از جانب نویسندگان و فلاسفه با پس زمینه ای از عقیده و ایدئولوژی توام است - هرچند به شکل پنهان و در لایه های دوم و سوم - تصویر ضدآرمان شهر هم نیاز به اندیشه توجیه کننده دارد. برای نمونه در کتاب «جمهوری» نوشته افلاطون (۴۲۷ تا ۳۴۷ قبل از میلاد) یعنی نخستین اثر آرمان شهری یا کتاب «قوانین» که مکمل جمهوری است، پس از بحث درباره مثل و صورت، بهترین دولت یا شهر آن سرزمینی است که سلطنت آن در اختیار فرزانگان و خداگونه ترین مردان باشد.
در «اتوپیا» یا آرمان شهر نوشته توماس مور سیاستمدار انگلیسی (۱۵۳۵-۱۴۷۸) که در سال ۱۵۱۶ به چاپ رسید، وجوه عملی تر و دقیق تری از آرمان شهر برای خواننده گشوده می شود. فقر ریشه کن می شد، ارزش چیزهایی مثل طلا حذف می شود و فقط به درد ساختن زنجیر می خورد. کسی با پس زدن دیگری در پی کسب شادی و لذت و مکنت نیست. قول و قرار شخصی انسان را متعهد به رعایت عالی ترین فضایل و سجایای اخلاقی می کند، از این رو قوانین اندک و درعین حال قدرتمنداند. سلطان در خدمت دولت و ملت است و والاگهری خود را در خدمت به مردم می سنجد.
این اثر در خلق کتاب آرمان شهری «آتلانتیس جدید» (۱۶۲۷) نوشته فرانسیس بیکن و نیز «کشورهای مشترک المنافع اقیانوسیه» (۱۶۵۷) نوشته جیمز هرینگتون بی تاثیر نبوده است. در همه این آثار ردپایی از آرا و عقیده و ایدئولوژی دیده می شود.
باری برگردیم به رمان مامور خاطراتی که در مکان بی نام مورد بحث آن نیز هیچ چیزی از چشم «ارشدها» دور نمی ماند و درحالی که مردم حتی از داشتن خاطره محروم اند، اگر کسی مثل جوناس پنهان از «چشم همه» سیبی را بردارد، همان شب بلندگوها خطایش را به صدای بلند اعلام می کنند.
جوناس و امثال او که برای کمک به سالمندان، خصوصا در حمام کردن، به سرای آنها می روند، حتی حق ندارند نسبت به یکی شان مهر و علاقه پیدا کنند. همان طور که زن های این سرای کسالت بار نمی دانند وقتی شوهرهای شان به فرمان ارشدها، «خلاص» می شوند، کجا می روند و از این بابت ناراحت اند. ولی مگر خاطرات را از انسان ها نگرفته اند؟
پس چرا زن برای ندیدن شوهرش ناراحت است و جوناس نسبت به پیرزن عاطفه پیدا کرده است؟ اگر به نقشه و نمودارهای مختلف آن و نیز شرح مختصر دستگاه فیزیولوژی فعالیت های عصبی دقت کنید، می بینید برای ایجاد پدیده هایی مثل مهر، دلتنگی و نوع دوستی بخش های مختلفی از مغز باید وارد عمل متقابل شوند؛ بخش هایی که با همان قسمت هایی ارتباط دارند که وظیفه ثبت خاطره را به عهده دارند.
اصولا مفاهیم، مقوله ها و ارزش هایی همچون عدالت، درستکاری، نوع دوستی و... و نیز اطلاعات تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی از همان دوران کودکی به ذهن انسان راه می یابند و به اصطلاح روان شناسان «جزو ذهنیت» فرد می شوند. تصاویر، «معادل های» موثری در حوزه فعالیت های عالی عصبی دارند، به همین دلیل «دیدن»، با یادآوری و تداعی ساده تری همراه است.
تداعی از این جهت اهمیت دارد که نشان دهنده منفک نشدن ذهنیت انسان - ازجمله کودک و نوجوان - از «مضمون» پدیده است.
بی دلیل نیست که کودک در بود یا نبود مادر از خود واکنش های متفاوت نشان می دهد. این را خاطره اش به او می گوید. در سطحی دیگر، انسان معمولی در مرگ کسی گریه می کند که با او خاطره ای دارد و برای سعادت و موفقیت کسی خوشحال می گردد که خاطرات مشترکی با او دارد. به همین دلیل است که کمیته ارشدها به جوناس تذکر می دهند که «نباید آن قدر به گابریل علاقه مند شود که نتواند از او جدا شود.» سپس، از همه اعضای خانواده، حتی لیلی، امضا می گیرند که پس از اتمام یک سال، تقاضای تمدید مهلت نکنند.
▪ اوضاع می تواند عوض شود
خاطرات در شکل گیری شخصیت، جنبه های عاطفی، فکری، کرداری و عقلانی نقشی بس عظیم دارند. کمیته ارشدها نیز این را می داند، پس بر این باور است که سررشته امور را کسی در دست می گیرد که خاطرات را می داند یا به قول رمان «قدرت دیدن فراسو» را دارد. از این لحاظ مهمترین و افتخارآمیزترین شغل جایگاه «مامور خاطرات» است. مامور خاطرات باید فردی هوشمند و حساس باشد و تا سن دوازده سالگی پرسش های با اهمیت و بی شماری برایش مطرح شده و او به موقع اینجا و آنجا درباره شان حرف زده باشد.
هرچند این کار چندان هم معقول نیست. این شغل از جانب کمیته ارشدها برای فرد «انتخاب می شود» و حق اعتراض ندارد. به هر یک از بچه های پوشه ای حاوی مقررات و مطالب دیگر داده می شود. برای نمونه چند سالی است که برف نمی آید، ارشدها هم هیچ جا برف را به صورت تصویری نشان نمی دهند و در وصف آن چیزی نمی گویند و نمی نویسند تا خاطره ای از آن باقی نماند. پس کسی که به عنوان مامور خاطرات انتخاب می شود، باید خاطره اینگونه پدیده ها را از کسی دریافت کند.
این فرد «دهشگر» خوانده می شود که می تواند نمادی از رسانه هایی باشد که امروزه به من و شما و این مکزیکی و آن آفریقایی می گویند از گذشته مان (خاطرات مان) چه چیزهایی باید به یاد داشته باشیم و چه را از یاد ببریم؛ مثلا مصلحت هست که کسانی مثل قوام نکرومه غنائی یا پاتریس لومومبای کنکوئی را بشناسیم و از عاقبت زاپاتا و پانچوویلا مطلع شویم یا نه. دانستن همه این چیزها دردناک است؛ همان طور جوناس در جلسات کارآموزی با «آگاهی» بر «ناخودآگاه های» فراموش شده ای همچون جنگ، گرسنگی، اندوه، خشم، ظلم، بی عدالتی و حتی رنگ ها، نه تنها از لحاظ روحی که از حیث جسمانی نیز دستخوش درد شدید می شود.در مقابل، «خاطره» برای او موضوع نسبت ها را تعیین می کند. به عنوان جمله معترضه باید گفت که انسان در سنجش اشیاء و پدیده ها معمولا نسبت ها را می سنجد. وزن قاشق با یک صندلی و حجم یک میز با اتاق. اما مغز فقط سراغ اشیای حی و حاضر و در معرض رویت نمی رود. به آنچه قبلا دیده و شنیده و لمس کرده نیز استناد می جوید. به همین دلیل یکی دیگر از کارکردهای مهم خاطرات ایجاد موقعیت برای سنجش نسبت ها است.
نویسنده که به احتمال قریب به یقین برای این نکته نیز از کتاب های علمی استفاده کرده است، پس از کارآموزی جوناس ذهن او را متوجه یکسانی شهر می کند که بیش از هر چیز در رنگ «تیره سایه روشن» آن جلوه گر است؛ «نه تنها لباس مردم، بلکه رنگ تمام مناظر طبیعی و رنگ پوست و موی مردم همین است.»
جوناس تنها رنگ شهر را با رنگ های «خاطره اش» مقایسه می کند و می فهمد که با تنوع رنگ چه دنیای زیبایی می توان پدید آورد. «تنوع» در تمام آثار ضدآرمانشهری گناه و جرم و جنایت است. جوناس به دهشگر می گوید؛ «فکر می کنم بهتر بود همه رنگ ها وجود داشته باشند تا مردم خودشان انتخاب کنند.» اما دهشگر جوابی می دهد که ما به علت العلل وجود چنین شهری - شهر بی خاطره- پی می بریم. دهشگر می گوید؛ «اگر قرار باشد هر کس خودش انتخاب کند و تصمیم بگیرد، امنیت از بین خواهد رفت. مثلا اگر خودش همسر انتخاب کند و آنگاه با او هماهنگی نداشته باشد، کانون حمایتگر خانواده از بین خواهد رفت.»
نویسنده پس از اینگونه دیالوگ ها یا دیدن اشیای زندگی شخصیت ها ازجمله جوناس، از تداعی ساده و آزاد استفاده می کند. برای نمونه بعد از چنین مکالمه ای است که جوناس به یاد می آورد که «گاهی سال ها طول می کشد تا ارشدها به درخواست ازدواج فردی با فردی دیگر پاسخ دهند. ارشدها طی این مدت می خواهند زن یا مردی را پیدا کنند که از لحاظ هوش، علائق و توانایی ها با دیگری منطبق باشد.»
در اینجا نوعی بازگشت به گذشته دیده می شود. چند صد سال پیش در جوامع اینک مدرن و نیز همین حالا در کشورهای عقب مانده، دیگران هستند که برای ازدواج این پسر و آن دختر تصمیم می گیرند.جوناس به عنوان نماد انسان آگاه و حساس و نوعدوست، کم کم در می یابد که اگر در حسن نیت ارشدها هم تردیدی نباشد، باز باید در روش های آنها شک کرد؛ اینگونه شیوه ها پاسخگوی شر نیست و هیچ یک از بهترین امکانات شهر شایسته جایگزینی خاطره و آزادی و حق انتخاب مردم را نمی گیرند. جوناس فکر می کند؛ «اوضاع می تواند عوض شود. اوضاع می تواند جور دیگری باشد. نمی دانم چه طور، ولی باید راهی باشد تا چیزها جور دیگری باشند. باید رنگ باشد.» (ص ۱۴۳)
به این ترتیب خود جوناس که مامور خاطرات می شود، در حقانیت کار خود دچار تزلزل می گردد، مانند «مانتاگ» شخصیت اصلی رمان فارنهایت ۴۵۱ که مامور درستکار آتش زدن کتاب هاست. به همان شکل که مانتاگ خود نیز به کتاب و از برکردن متن کتاب رو می آورد تا «بزرگ ترین دستاورد بشری» همچنان محفوظ بماند، جوناس نیز وقتی می بیند می خواهند گابریل را خلاص کنند یا به تعبیر دقیق تر سر به نیست کنند، او را برمی دارد و سر به جنگل و «تحمل شکل واقعی خاطره سرما و گرسنگی» می زند تا زندگی حقیقی را از دست ندهد؛ «پس از یک روز زندگی یکسان و قابل پیش بینی، هر موضوع غیرمنتظره ای در سر هر پیچ برایش ابهت دارد.» (صفحه ۱۶۳)
▪ مشکل های بی رحمانه
داستان بی زمان و بی مکان است وگرچه در برخی ویژگی ها یادآور حکومت های سرمایه داری دولتی (لنینیستی - استالینیستی) و حتی برخی جوامع بیش از حد مقرراتی سرمایه داری اروپایی و آمریکایی است، اما بیشتر خصلت خیالی دارد تا متکی بر امری واقع.
ساختار رمان روی نوجوان های تاکید خاصی دارد و چند شخصیت محوری را از این محدوده سنی انتخاب می کند و نظر به محتوای رمان، «پیشنهاد» می شود والدین محترم برای ارتقای سطح تخیل فرزندان نوجوان خود، خواندن این کتاب را به آنها «پیشنهاد» کنند.
لازم می دانم پیش از پایان بردن سخن این نکته را یادآور شوم که در جهان ادبیات تا این زمان چند اثر مهم در ترسیم «دنیای آینده» و ناتوانی انسان در چنین دنیایی، نام و آوازه شاخصی پیدا کرده اند؛ «ما» اثر یوگنی زامیاتین (۱۹۳۷-۱۸۸۴) که در سال ۱۹۲۰ نوشته شد، «دنیای قشنگ نو» اثر آلدوس هاکسلی انگلیسی (۱۹۶۲-۱۸۲۴) که به سال ۱۹۳۲ منتشر شد و رمان «۱۹۸۴» نوشته جورج اورول (اریک بلر ۱۹۵۰-۱۹۰۳) که در سال ۱۹۴۸ به چاپ رسید. بعدها آثار ضد آرمانشهر دیگری همچون «فارنهایت ۴۵۱» از ری برادبری آمریکایی، «گل آفتابگردان» نوشته ویلیام کندی، «میرا» نوشته کریستوفر فرانک در همین زمینه به چاپ رسید.
همان طور که دیده می شود، «ما» زودتر از دو اثر بعدی منتشر شد، اما «تنهایی و مهجوری» عظیمی که توتالیتاریسم شوروی به نویسندگان آن سرزمین تحمیل کرد، مانع از آن شد که این اثر به موقع و در حد شأن و منزلت خود اعتبار کسب کند؛ به همین دلیل «مهجور» ماند، در حالی که هاکسلی صراحتا به تاثیرپذیری از زامیاتین اعتراف کرد و اعتقاد اکثر صاحب نظران ادبیات داستانی این است که ارول نیز تحت تاثیر زامیاتین بوده است.
ناگفته نماند که سه اثر برجسته نویسنده نامدار روسیه میخائیل بولگاکف به نام های «مرشد و مارگریتا»، «دل سگ» و «تخم مرغ های شوم» که زندگی در حکومت توتالیتاریستی شوروی را تصویر می کنند در مقیاس نازل تری به موضوع شهر و کشور آرمانی می پردازند و فرجام آنها را در فاجعه رقم می زنند. از رمان های اخیر این چنینی می توان از «تنهایی پرهیاهو» اثر هرابال (اهل چک) نام برد.
سرفصل رمان مامور خاطرات در رمان های ۱۹۸۴ دنیای قشنگ نو و گل آفتابگردان نیز دیده می شود. در رمان ۱۹۸۴ همه دنبال پول اند و شفقت و محبت و صداقت از جامعه رخت بربسته است. کسی وقت لذت بردن از زندگی را ندارد و زندگی خصوصی مردم با مدرن ترین دستگاه ها برای مقامات امنیتی و انتظامی یا «پلیس اندیشه» قابل رویت و شنود است. خفقان، سانسور، تحریف، ریاکاری و جعل اموری عادی و روزمره اند و در نتیجه چیزی به نام خلوت وجود ندارد، همه به هم بدبین اند و از هم می ترسند. در رمان ۱۹۸۴ نیز «ناظر کبیر که نماد حزب و دولت تمامیت خواه است، همه مردم را می پاید.»
ضدآرمانشهرهایی که در این آثار بازنمایی می شوند، حکومت هایی توتالیتاریستی (تمامیت خواه) هستند که در قرن بیستم ظهور کردند. جدا از نسبت سهم مردم در چنین قدرت هایی، آنها به مرور پایگاه خود را از دست می دهند و فقط بخش ناچیزی از «مردم» را که هنوز اسیر جهل اند یا منافع شان با حکومت گره خورده است، پشت سر خود دارند. بقیه مردم دیگر حامی و حامل حکومت نیستند، فقط اطاعت می کنند. برای رسیدن به این هدف، حکومت معمولا از بی رحمانه ترین شکل های آشکار و پنهان خشونت استفاده می کند. نداشتن خاطره به عقیده شما جزو کدامیک از شکل های خشونت است؟
فتح الله بی نیاز
رمان «مامور خاطرات» نوشته لویس لوری ترجمه لیلا نائینی
تعداد صفحه : ۱۷۶ صفحه شابک : 9789648223293
سال نشر : ۱۳۸۵ نوبت چاپ : ۱ وزن : ۲۰۰ قطع : رقعی
روزنامه کارگزاران
http://www.google.com/imgres?imgurl=http://vista.ir/include/
مطالب مشابه :
يوتوپيااثر توماس مور(1478-1535)...
یوتوپیای ما - يوتوپيااثر توماس مور(1478-1535) - مهندسی شهرسازی (طراحی شهری و
قرون وسطی و دوران طلایی (۱۶۶۰ – ۱۴۸۵)
معرفی و دانلود کتاب; اثر سر توماس مور می دهد کتاب آرمانشهر بیشتر به باور
مدینه محمود 4
یوتوپياي توماس مور « این اصطلاح که از کتاب توماس مور در سال 1516 آرمانشهر مور را
سیرتحول تهیه طرحهای توسعه شهری در جهان و ایران (حسین میرزایی)
دانلود کتاب آرمانشهر تامس مور. پل دیویدوف، توماس راینر، آلت دانلود کتاب پویش
قوتادغو بیلیک کتابی یاییلدی
ائلیک نیز حاکمی است که با بیلیکهای صحیح خود عدالت را در آرمانشهر توماس مور دانلود کتاب.
تاریخچه جایزه معماری پریتزکر (نوبل معماری)
او بزرگ ترین پسرش توماس. مجسمه مخصوص هنری مور که مجسمه ای با دانلود کتاب
نگاهی به رمان «مامور خاطرات» نوشته لویس لوری ترجمه لیلا نائینی
در «اتوپیا» یا آرمان شهر نوشته توماس مور بعدها آثار ضد آرمانشهر دیگری دانلود کتاب
88- چکیده جزوه درس مبانی نظری (2) : زیبایی شناسی در معماری
معماری ، دانلود کتاب و مقاله معماری Ø توماس فون آکوین : برای Ø چارلز مور : هنگام
59- آشنایی با برجسته ترین کارهای معماران بزرگ
معماری ، دانلود کتاب و مقاله معماری ¯ چارلز مور : 1. ¯ گریت توماس ریتفلد : 1.
برچسب :
دانلود کتاب آرمانشهر توماس مور