هوش هیجانی چیست
عده ای از روانشناسان معتقدند که هوش کلی باعث موفقیت ویا عدم آن می شود. براین اساس ، افرادی که دارای هوش عمومی بالایی هستند موفق و اگر از هوش عمومی پایین تری برخورد ار باشند ناموفق نامیدند . اما جان مایر و پیتر سالو وی (1993-1990)با مطرح کردن هوش هیجانی و تاثیر آن بر موفقیت افراد و عدم همبستگی آن با هوش کلی ،تایید کردند که تنها هوش کلی نیست که بر موقیقت افراد تاثیر دارد بلکه هوش هیجانی بالا در افرادی که دارای هوش عمومی متوسط هستند می تواند عامل موفقیت باشد . در سال 1995 دانیل گولمن با انتشار مقاله ای با عنوان «چراهوش هیجانی می تواند بهتر از هوش عمومی باشد » وارد مسیر اصلی خود شد و اخیرا گولمن با انتشار آخرین کتاب خود تحت عنوان «کاربا هوش هیجانی »توجه به شاغلان منابع انسانی را خواستار شده است .
اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار از سوی سالووی و جان ماير در سال 1990 به عنوان شکل کلی از هوش اجتماعی مطرح شد . الگوی اولیه آنها از هوش هیجانی شامل سه حییطه یا گستره از توانایی ها می باشد : 1- ارزیابی و ابراز هیجان 2- تنظیم هیجان در خود ودیگران 3- استفاده از هیجان .
براساس مطالعات دانیل گلمن در بهترین شرایط، همبستگی اندکی (07%) بین هوش عمومی و برخی از ابعاد هوش هیجانی وجود دارد . بطوریکه می توان ادعا کرد آنها عموما ماهیت مستقل دارند . وقتی افرادی دارای هوش عمومی بالا در زندگی تقلا می کنند و افراد هوش متوسط به طور شگفت انگیزی پیشرفت می کنند . شاید بتوان آن را به هوش هیجانی بالاي آن نسبت داد (گلمن 1995)[1].
به نظر گلمن (1995) هوش هیجانی شامل عناصر درونی وبیرونی است که عناصر درونی شامل میزان خوآگاهی ،خود انگار ،احساس استقلال و ظرفیت خود شكوفائی و قاطعیت می باشد . عناصر بیرونی شامل روابط بین فردی ،سهولیت در همدلی و احساس مسئولیت می شود .هوش هیجانی شامل ظرفیت فرد برای قبول واقعیات ،انعطاف پذیری ،توانایی حل مشکلات هیجانی ،توانایی حل ومقابله با استرس می شود . گلمن هوش هیجانی را در 5حوزه مورد مطالعه قرار داده است : 1- آگاهی از هیجانات خود 2- کنترل هیجانات 3- خود انگیختگی 4- تشخیص هیجانات دیگران 5- کنترل روابط .
مابر و سالووی و کاروسو (1997) مدل اصلاح شده ای از هیجان تدوین کردند که مولفه های آن را در چهار گروه یا چهار شاخه مطرح کردند : 1- ادراک هیجانی 2- تسهیل سازی هیجانی از افکار 3- فهم هیجانی 4- مدیریت هیجان درخود ودیگران .
بار- آن (1997 ) مدلی از هوش هیجانی را ارائه کرده است که این مدل پنج حیطه یا گستره از مهارتها یا توانایی ها را در برمی گیرد :1- مهارت درون فردی 2- مهارت های میان فردی 3- سازگاری 4- کنترل استرس 5- خلق عمومی
ريون بار – آن (1999) در پی یافتن پاسخی برای این سئوال که چرا برخی از افراد نسبت به برخی دیگر در ابعاد مختلف زندگی موفق ترند .به تحقیقات بسیاری دست زده است .این سئوال لزوم مرور کامل عواملی که تصور می شود موقعیت کلی را رقم می رنند و سلامت هیجانی را موجب می شوند .
به طور خلاصه هوش هيجاني يعني : داشتن ظرفيتي براي شناخت احساسات و هيجانات خود و ديگران و استفاده از اين هيجانات به نحو مناسب ، براي برقراري ارتباط بهتر با خود و ديگران.
هوش هیجانی از دیدگاه دکتر فاطمی :
هوش هیجانی دارای حداقل 4 مولفه است: اولین مولفه هوش هیجانی، آگاهی هیجانی است. هیجانات طیف وسیع و گسترده ای دارند. شادی، شور و شعف هیجانات مثبت و ترس و اضطراب از هیجانات منفی هستند. منظور از آگاهی هیجانی این است که تا چه اندازه هیجانات خود را می شناسیم و اینکه بدانیم در شرایط مختلف آنچه بر ما حاکم است چیست.
آگاهی هیجانی از مهمترین مولفه های هوش هیجانی است : آگاهی هیجانی یکی از ابعادش این است که مثلا علی رغم اینکه (مثلا در یک جلسه کاری) خشمگین می شویم اما چون بر نقش خود و منافع ملی و سازمانی خود واقفیم آگاهانه و هوشیارانه عمل می کنیم.
تجلیات هیجان، تجلیات کلامی و غیر کلامی است. هفت درصد از ارتباطات از طریق کلامی، 38 درصد با لحن و صدا و 55 درصد با ژست، حالت و غیره برقرار می شود.
آگاهی هیجانی یعنی تجلیات و مصادیق هیجان را در کلام و غیرکلام تشخیص دهیم. اگر تجلیات کلامی همراه با حالت های مکمل از لحاظ لحن و تن صدا باشد و از لحاظ دیداری و تصویری ژست مناسب با آن ارائه شود پیام به بهترین وجه منتقل می شود و اگر اختلاف بین عامل کلامی و غیرکلامی باشد عامل غیر کلامی برتری خواهد جست.
دومین مولفه از هوش هیجانی بیان خوب هیجانات است، یکی از محققینی که بر روی این مسئله کار کرده از افراد می خواهد که روزی 15 تا 20 دقیقه راجع به سخت ترین آسیب ها و ناراحتی هایی که با آن برخورد کرده اند، بنویسند. این امر باعث می شود که فرد از جنبه های سلامتی سیستم ایمنی بدنش بهتر برخورد کند، ناراحتی های درونی اش کاهش یابد و مراجعات مکرر کمتری به پزشک از نظر بیماریهای روانی داشته باشد.بیان هیجانات یکی از عوامل هوش هیجانی است. سهمگین ترین حالت ها و سوگواری ها با سیر کلمات تسکین می یابند.
سومین مولفه هوش هیجانی این است که تا چه اندازه بر مدیریت هیجان های خود واقفیم. متناسب با اینکه ما هیجانات را مدیریت می کنیم و یا هیجان ها بر ما مدیریت دارند نتایج و رخدادهای مختلفی اتفاق خواهد افتاد، مدیریت هیجانهای مثبت هم به اندازه هیجانهای منفی مهم است.
تعداد زیادی از افراد جامعه IQ بالایی دارند اما کارهای احمقانه انجام می دهند چون مدیریت هیجان ندارند. در واقع هیجان در موارد مختلف بر آنها مدیریت می کند. هوشمندی از لحاظ هوش هیجانی با مدیریت هیجانی همراه است. ما در فرهنگ اصیل و بومی خود موارد زیادی داریم که معنای این مسئله را نشان می دهد.
در تحقیقات صورت گرفته، در مدیریت هیجان ها از تکنیک های مختلفی استفاده می شود که یکی از این تکنیک ها استفاده از چراغ راهنما است. یعنی در زمانی که گردبادی از هیجان ها به ما هجوم می آورد با توجه به مفهوم چراغ راهنما می بایست قبل از اینکه کاری انجام دهیم تامل کنیم، اینگونه تکنیک ها کمک می کند فرد بهتر زمام امور خود را در موارد هیجانی به کار گیرد. همانطور که حضرت علی (ع) می فرمایند:«ای مالک ، مالک خود باش » یعنی هیجانات ما را کنترل نکند بلکه ما مالک هیجانات خود باشیم.
همه ما در مرکز ذهن خود چیزی داریم که در فواصل مختلف ما را کنترل می کند و در هر شخصی این مرکز به نوعی عمل می کند. مرکز ذهن ما هر چه باشد به ما امید و آرامش می دهد و کنترل کننده ماست مانند عشق که کنترل کننده زندگی انسان است به طوری که انسان بدون آن نمی تواند زندگی کند.
مولفه چهارم هوش هیجانی این است که به چه اندازه به هیجانات دیگران واقف هستیم. برای آگاهی نسبت به هیجانات دیگران چند نکته وجود دارد: توجه دقیق به رفتارهای غیر کلامی و افزایش و تقویت مهارت های گوش کردن.
ارزیابی و قضاوت کردن (در صورتی که تمامیت حرف شخص مقابل ممکن است مفهوم متفاوتی داشته باشد )، گوش کردن های کلیشه ای (بر اساس کلیشه ها چیزهایی در مغز فعال می شود) و گوش کردن های ضبط صوتی که در آن موهبت حضور نداریم از دلایل عدم گوش نکردن به سخنان دیگران است اگر بخواهیم درک کنیم که شخص چه می گوید باید از منظر او به این قضیه نگاه کنیم از طرفی وقتی از یک منظر به یک قضیه نگاه می کنیم دچار عدم هوشیاری می شویم.
نکته مهم این است که چگونه در ارتباطات با دیگران نسبت به هیجانات آنها نظر خود را بیان کنیم مانند عملکرد امام حسن و امام حسین (ع) در برخورد با مردی که به درستی وضو نمی گرفت.
هوش هیجانی با آموزش همراه است و با اکتساب و تحصیل افزایش خواهد یافت، آموزش افراد باعث می شود بر خود بهتر مدیریت داشته باشند.
یکی از مهمترین تفاوت های IQ با هوش هیجانی یا EQ این است که IQ از طریق ژنتیک اما EQ از طریق آموزش ایجاد می شود.
بر اساس نظر یکی از محققین که در سال 1988 بر روی این مسئله کار کرده است EQ همان ضریب هیجانی است و منظور از آن مجموعه ای از توانایی های اجتماعی برای رویارویی با تقاضاهای زندگی روزمره است و اینکه با خواسته ها و تقاضاهایی که در زندگی روزانه پیش می آید چگونه برخورد کنیم.
تحقیقات در مورد انگیزه های موفق نشان داده است یکی از مشخصه های آدم های موفق در هر شغل تصویرسازی های مثبت است. امام رضا (ع) می فرمایند: بزرگی مرد به بزرگی اندیشه است و همچنین امام موسی کاظم (ع) می فرمایند :خداوند کارهای بزرگ را دوست دارى(فاطمی ،1386)[2].
[1] - گلمن ، دانیل (1995).هوش هیجانی . ترجمه: نسرین پارسا. تهران ،انتشارات رشد(1383).
[2] - فاطمی ،سیدمحسن (1386) . هوش هیجانی . تهران ،انتشارات سارگل .
مطالب مشابه :
هوش هیجانی چیست؟
گلمن ، دانیل (1995).هوش هیجانی . ترجمه: نسرین پارسا. تهران ،انتشارات رشد(1383).
هوش هیجانی
اصطلاح « هوش هیجانی » برای ، « دانیل گولمن » با انتشار کتاب معروف خود به گونه ای
هوش هیجانی
این کلمه هوش هیجانی آن که کتاب جذابی به نام «هوش هوش هیجانی، دانیل گلمن
هوش هیجانی به چه کار میآید؟
نزدیک سازد، دانیل گلمن کتاب او، که با نام «هوش هیجانی گلمن، هوش هیجانی «ظرفیت
هوش هیجانی چیست
گلمن ، دانیل (1995).هوش هیجانی . ترجمه: نسرین پارسا. تهران ،انتشارات رشد(1383).
هوش هیجانی چیست ؟
هوش هیجانی دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش
هوش و یادگیری
براساس مطالعات دانیل گلمن در به نظر گلمن (1995) هوش هیجانی هم گلمن (1998) همچنین در کتاب
برچسب :
دانلود کتاب هوش هیجانی دانیل گلمن