عنوان پژوهش:برقراری ارتباط مثبت بین معلم ودانش آموز
صفحه1
باسمه تعالی
نام پژوهش:برقراری ارتباط مثبت بین معلم ودانش آموز
نام استاد:آقای فرامرزی کاظمی
نام دانشجو:گلی قدیری
نام درس:جامعه شناسی ارتباط جمعی
رشته مطالعات اجتماعی
ورودی 90
goli [email protected] آدرس ایمیل:
goli ghadiri.blogfa.com آدرس وبلاگ
تعداد15صفحه
صفحه2
1-موضوع:برقراری ارتباط مثبت بین معلم ودانش آموز............................ص3 2-چکیده ......................................................................................ص3
3-مقدمه .....................................................................ص3
4-پیشینه تحقیق..........................................................................ص4
5-اهمیت موضوع.......................................................................ص4
6-هدف کلی...............................................................................ص5
7-مدیریت کلاس........................................................................ص5
8-تعاریف مدیریت....................................................................ص5
9-سازماندهی ومدیریت کلاس درس..............................................ص6 10-شیوه های مدیریت کلاس......................................................ص6
11-برقراری انضباط یانظارت بررفتارهای اجتماعی درکلاس...............ص6
12-درادامه چندین روش مناسب انضباطی برشمرده می شود................ص6
13-سبک های مدیریت درکلاس.....................................................ص7
14-ارتباط معلم بادانش آموز........................................................ص10
15-نقش دانش آموزدربرقراری ارتباط بامعلم...................................ص10
16-مهارت های ارتباط با دانش آموز..............................................ص11
17-نتیجه گیری..........................................................................ص12
18-پیشنهادها.............................................................................ص13
19-منابع....................................................................................ص14
صفحه3
موضوع:برقراری ارتباط مثبت بین معلم ودانش آموز
چكيده
معلم محور اصلي تعليم و تربيت است كه دلسوزانه فعاليت ميكند تا مطلبي را به نحو احسن و قابل فهم به فراگيران منتقل كند. بديهي است كه در اين مسير مهمترين كار توانايي مديريت واداره كلاس و ايجاد رفتار مطلوب در سايه ارتباط خوب و مؤثر با دانشآموز ميباشد.
هدف از روشهاي اداره كلاس، فراهم كردن جوي است كه در آن تدريس راحتتر صورت پذيرد. آنچه در اداره مؤثركلاس درس همواره بايد مد نظر باشد، اولويت تأكيد بر پيشگيري از بدرفتاري نسبت به مقياسهاي تسكين دهنده مانند تنبيه است. مشكلات بالقوه رفتاري بايد شناخته شود تا با اعمال روشهاي صحيح در كلاس از پيشروي آنها جلوگيري گردد.
براي مديريت كلاس، ابتدا يك ارتباط مؤثر و مناسب بايد بين معلم و دانشآموز برقرار باشد و براي بي قراري اين ارتباط مهارتهايي براي معلم مورد نياز است. يك معلم توانا با بهرهگيري از شيوههاي متفاوت ميتواند پل ارتباطي بين خود و دانشآموز را ساخته و استحكام بخشد. مهارتهايي نظير: اجتناب از تنبيه شديد و مكرر، اجتناب از شوخي، پرهيز از پيش داوريهاي غير منصفانه، ابرازعلاقه و توجه به دانشآموز، احترام به آنها، دوستانه رفتار كردن، اهميت دادن به نظرات آنها و...
آنچه كه مهمتر جلوه ميكند نقشي است كه خود دانشآموزان در برقراري يك ارتباط خوب با معلم خود دارا هستند. وقتي دانشآموزان بتوانند با معلمشان ارتباط برقرار كنند، خواهند توانست مشكلات آموزشي، يادگيري، رفتاري و ..... خود را در كلاس به حداقل برسانند و محيط كلاس، محيطي دلپذير جهت امر آموزش خواهد شد.
مقدمه
روش مقاله:
مقاله تدوينشده به روش گردآوری است.
واژههاي كليدي
مديريت كلاس، ارتباط، روابط معلم و دانشآموز.
توانايي و اداره كلاس و ايجاد رفتار مطلوب در دانشآموزان، بخشي مهمي از كار معلم و كلاس و زمينه مناسب براي يادگيري است. به نظر ميرسد معلم براي اداره مطلوب و منظم كلاس درس به دو مهارت نياز دارد:
1ـ برقراري ارتباط مؤثر و مثبت با دانشآموزان
صفحه4
2-مدیریت کلاس
اين دو مهارت باعث تسهيل امر آموزش و كاهش رفتارهاي نا مطلوب دانشآموزان ميشود. جو كلاس در هر شرايط بر نگرش دانشآموزان نسبت به مدرسه، مطالعه، تحصيل و حتي خودپنداري آن تأثير ميگذارد،
ارتباط مناسب ميان معلم و دانشآموز، اغلب محور اثر بخشي معلم است. ارتباط مفيد مستلزم آن است كه معلمان از شناخت لازم و جامع هم نسبت به موضوع درسي و هم نسبت به دانشآموزان خويش برخوردار باشند.
چنين امري بر ايجاد يك پل ارتباطي بين دانشآموزان و موضوع درسي كمك ميكند. معلمان را نيز قادر ميسازد كه موضوع درسي رابه شاگردان خويش تفهيم كنند. برعكس ارتباط سطحي و ضعيف ميان معلم و دانشآموز موجب ميشود كه حتي يادگيري مطالب ساده نيز ميسر نباشد. بنابراين روابط مبتني بر محبت، احترام و باور متقابل ميان معلم و دانشآموز ميتواند بر گرايش انگيزشي دانشآموز تأثير گذارد.
مدرسه روابط انساني را كه موجب ايجاد تعادل فكري در فرزند ميشود ترغيب ميكند و به دانشآموزان اين احساس را ميبخشد كه متعلق به گروه معيني هستند و در اين گروه نقش مهمي دارند. در كلاسهايي كه در آن روابط انساني نيكو وجود دارد، محيط مطلوبي ايجاد ميكند كه دانشآموزان در داخل آن شكفته ميشوند و معلم كه بيش از هر شخص ديگري در ايجاد روابط انساني نيكو مؤثر است، بايد به گونهاي باشد كه درسايه تعادل احساساتي خويش، با دانشآموزان تفاهم پيدا كند. معلم بايد بتواند ارتباطي سالم و دو طرفه برقرار نمايد تا سبب تبادل افكار و احساسات شده و در قبال آن به انتقال مفاهيم و دانش مورد نياز دانشآموزان بپردازد و آنها را در فرايند يادگيري راهنمايي نمايد و اين برقراري ارتباط مؤثر جز با مديريت اثربخش و تواناي معلم ممكن نخواهد شد. پس لازم است كه معلمان با شيوههاي مديريت كلاس و مهارتهاي ارتباط با دانشآموزان آشنا بوده و برحسب موقعيت و فضاي كلاس آن را به نحو مطلوب به كار ببندد.
پيشينه تحقيق
تحقيقات نشان داده است كه معلمان رفتار خود را در كلاس ناشي از تجارب بدست آمده در طول سالها آموزش و پرورش دانشآموزان ميدانند. اما معلمان جديد و كساني كه تجارب اندكي دارند، كجا بايد چنين آموزشي را ببينند و مهارت كسب كنند؟ هر چند براي آموزش مهارتهاي مديريت كلاس كتابهايي وجود دارد، اما كافي نيست. يكي از دلايل سردرگمي معلمان در برابر حل مشكلات مربوط به انضباط، نداشتن اطلاعات و آگاهي كافي است. بسياري از معلمان يا آموزش اندك ديدهاند يا با استفاده ازتئوري، تحقيق و تمرين در مورد ايجاد انضباط در مدارس را آموخته اند.با بررسي مطالبي كه طي سالها در اين باره نگاشته شده است، نتيجه ميگيرند كه «براي معلمان دورهي ابتدايي و متوسطه، بزرگترين مشكل دوران تحصيلي، يادگيري شيوهي مديريت كلاس است. به گفتهي جانزبراي چنين معلماني جاي تعجب نيست كه رفتارهاي گسيختهي دانشآموزان، بزرگترين عامل فشار رواني بر معلم و احساس نارضايتي شغل باشد. بنابراين هم دست اندركاران آموزش معلمان بايد امكانات جديدي را تدارك ببينند و هم معلمان به طور منظم دانش خود را پيرامون مديريت كلاس ارزيابي كنند و به طور پيوسته به اطلاعات جديد مجهز گردند و از كتب و نظريات علمي جديد بهره ببرند. اهميت موضوع
صفحه5
مطالعات نشان ميدهد كه متغيرهاي كلاسي خاصي بررفتار دانشآموز در كلاس درس و پيشرفت تحصيل آنان به طور محدود و مداوم تأثير دارد.
سازماندهي كلاس به نظم و ترتيب درسي و اجتماعي دانشآموزان در كلاس درس اشاره ميكند. در كلاس درس با دانشآموزاني مواجه هستيم كه تواناييها و ميزان پيشرفت آنها با يكديگر مشابه و يا كاملا متفاوت است. در مقابل، مديريت كلاس به روشهايي مربوط است كه معلمان با كمك آنها رفتار دانشآموزان را بهبود ميبخشند و راه را براي يادگيري مطلوب دانشآموزان هموار ميكنند.
بنابراين ميتوان گفت معلم بايد با مديريت صحيح كلاس و تكيه بر روشهاي گوناگون و با تحكيم روابط مثبت خود با دانشآموز به امر تدريس و آموزش بپردازد. در واقع اعمال مديريت در كلاس براي ايجاد يك محيط مناسب يادگيري امري ضروري وحياتي است.
هدف كلي:
در اين مقاله سعي شده است تا به شيوههاي مديريت كلاس درس پرداخته و مهارتهايي كه به برقراري يك ارتباط مؤثر و مثبت بين معلم و دانشآموز منجر ميشود، بيان گردد.
اهداف جزئي:
1- شناسايي چگونگي مديريت معلم بر كلاس درس.
2- تعيين چگونگي ايجاد روابط مثبت با دانشآموز.
3- تبيين نقش دانشآموز در برقراري ارتباط با معلم.
4- مديريت كلاس
مديريت كلاس درس به مفهوم ايجاد شرايط لازم براي تحقق يادگيري است و بر اين اساس ميتوان گفت كه مهارتهاي مديريت كلاس درس زيربناي كل موفقيت در تدريس است. اين امر در كلاسهاي درس مدارس ايران كه مملو از دانشآموزان است، از اهميت خاص برخوردار است. براي اعمال مديريت بر كلاس درس و ايجاد شرايط بهينه براي يادگيري، خود معلم بايد فردي كارا باشد تا از مهارتهاي مديريت كلاس درس بهره بگيرد. ولازم است كه معلمان با شيوههاي مديريت كلاس و مهارتهاي ارتباط با دانشآموز آشنا بوده، بر حسب موقعيت وفضاي كلاس آن را به نحو مطلوب به كار ببندد.
تعاريف مديريت
ـ مديريت كلاس با روشهايي مربوط است كه معلمان به مدد آنها رفتار اجتماعي مثبت و مناسب دانشآموزان را بهبود ميبخشند و رفتارهاي مخرب آنها را مورد بررسي قرار ميدهند (اميني، 1377. ص 37).
ـ مديريت كلاس درس، طيف وسيعي از تكنيكها و روشهايي است كه براي تسهيل در آموزش، بالابردن مدت زمان يادگيري، ايجاد و تداوم فضايي دلپذير و خوشايند در كلاس، ممانعت از رفتارهاي نابسامان و خلل آفرين و حاكميت نظم و انضباط در كلاس، به كار برده ميشود. (ردستين، سايت حوزه).
سازماندهي و مديريت كلاس درس صفحه6
سازماندهي كلاس به نظم وترتيب درسي و اجتماعي دانشآموزان در كلاس درس اشاره ميكند. معلمان در كلاسها با دانشآموزاني مواجهند كه از لحاظ تواناييها و ميزان پيشرفت با يكديگر مشابه يا كاملاً متفاوتاند.
اهميت و تاثير مديريت كلاس درس بر كارايي معلم تأثير مستقيمي دارد، تا آنجا كه براي معلمان مبتدي و تازه كار زمان زيادي به اين امر اختصاص مييابد. صرف چنين زماني براي مديريت و سازماندهي كلاس موجب كاهش زمان فعال براي يادگيري دانشآموزان ميشود.
معلمان به منظور آنكه زمان غير آموزشي در كلاس درس را به كمترين مقدار برسانند، بايد درس را در وقت مقرر شروع و تمام كنند. وقفههاي بين فعاليتهاي كلاس را به كمترين حد برسانند، قواعد و قوانين معنا دار و كار آمدي را تدوين و اجرا كنند و كلاس را چنان نظم بخشند كه رفتارهاي مخرب شاگردان را هر چه بيشتر كاهش دهند. يك معلم زماني در مديريت كلاس موفق ميشود كه نه تنها به گونهاي موفقيت آميز در مقابل مشكلات رفتاري دانشآموزان واكنش نشان دهد، بلكه در پيشگيري از بروز مشكلات توانا باشد.
شيوههاي مديريت كلاس
معلمان بر رفتار اجتماعي و يادگيري دانشآموزان نيز از طريق انتخاب فعاليتها و نحوهي سازمان دادن براي انجام فعاليتها نظارت دارند معلمان از دونوع نظارت بهره ميجويند:
1ـ نظارت بر كلاس از راه فعاليتهاي آموزشي
2ـ نظارت بر رفتار اجتماعي در كلاس (برقراري انضباط)
اغلب اين دو نظارت از هم جدايي ناپذيرند، اما معلمان ميتوانند با هر نوع فعاليت آموزشي و يادگيري نوعي نظارت را بر دانشآموزان اعمال كنند.
شيوههاي نظارت بركلاس از راه فعاليتهاي آموزشي
1ـ تلاش در اجتماعي كردن دانشآموزان با توصيه برخي نقشهاي آنان و منع برخي ديگر.
2ـ سازمان دادن به فعاليتهاي گروهي دانشآموزان مانند ابراز عقيده و دفاع از آن، پيگيري يك بحث وحل مسأله و...
3ـ تعيين فعاليتها با وقت معين و محدود.
4ـ وادار ساختن دانشآموزان به يادداشت برداري، تهيه كار برگ با نتايج مشخص و قابل پيش بيني.
5ـ دربارهي نتايج كارها، اطلاعات تمام را در اختيار دانشآموزان قرار دادن.
صفحه7
6ـ اگر معلم متوجه شود كه كلاس او در حال شلوغ شدن است بايد مكث كند، خيره شود، به آرامي صحبت كند و نوع فعاليتها را تغيير دهد.
7ـ در كلاس كه نظم و انضباط سالم برقرار است معلم دستور نميدهد، بلكه رفتارهاي ناپسند دانشآموزان را از طريق فرايند حل مسأله هدايت و اصلاح ميكند.
برقراري انضباط يا نظارت بررفتارهاي اجتماعي در كلاس
در مفهوم كلي، انضباط روشهاي كنترل يك سازمان يا مجموعه است. برقراري نظم وانضباط در كلاس درس شايد از مهمترين مسائل هر معلم باشد و هر معلم روشهاي متفاوتي براي موفقيت در اين امر دارد. تحقيقات و شواهد نشان دادهاند كه روشهاي خشن اعم از تنبيه، محروم كردن دانشآموزان كلاس و ... نتايج آني و شايد غير موثر داشته اند. روشهاي انضباطي موثر آن است كه در استفاده ي آن روشها بتوان به نتايج مطلوب و مورد نظر دست يافت.
در ادامه چندين روش مناسب انضباطي بر شمرده ميشود:
1ـ اعمال روشهاي انضباطي در محيطي دور ازترس و ارعاب: در اين روش حرمت انساني افراد حفظ شده و آنها مقاومت كمتري در برابر اين روشها خواهند داشت.
2ـ چشم پوشي از مسائل جزئي وامور كوچك: مدير، مربي يا معلم بايد از بين مشكلات، مسائل عمده و اصلي را برگزينند و نسبت به همهي مسائل حساسيت نشان ندهد.
3ـ رعايت انضباط شخصي: فردي كه ميخواهد اقدام به برقراري انضباط در يك محيط بكند، بايد در ابتدا در رعايت انضباط شخصي موفق باشد. معلم منضبط نه تنها اسوه خواهد بود، بلكه خود با مشكلات انضباطي به طور ملموس درگير و سطح توقعات خود را در سطح توانمنديهاي دانشآموزان قرار خواهد داد.
4ـ تكريم شخصيت افراد: از آنجا كه عزت نفس بالاتر منجر به ايجاد رفتار اجتماعي مناسبتر ميشود و چون ايجاد عزت نفس با پذيرش بي قيد وشرط افراد و رفتار توأم با محبت و احترام و صميميت مرتبط است، براي آنكه افراد خودشان و با يك انگيزهي دروني تمايل به رعايت و پذيرش قوانين را داشته باشد، بايدشخصيت آنها را گرامي داشت و به عنوان يك انسان برايشان ارزش قائل بود.
5ـ تنبيه رفتارهاي نامطلوب: گاهي در بعضي شرايط استفاده از شيوه تنبيهي به عنوان يك روش انضباطي اجتناب ناپذير است، اما در اين شرايط بايد حتي الامكان روشهايي نظير حذف شرايط مثبت وتوبيخ ملايم كلامي و .... مورد استفاده قرار گيرد. تنبيه به طور غير مستقيم نوعي تشويق افراد وظيفه شناس و منضبط است.
6ـ استفاده از شيوههاي تدريس جذاب و مفاهيم جالب و مفيد در كلاس: كارهاي يكنواخت، موضوعات درسي نامربوط و قديمي و روشهاي تدريس ملالآور عاملي است درخستگي دانشآموزان از كلاس درس كه اين امر به فعاليتهاي غير مفيد منجر ميشود. با استفاده از روشهاي جذاب و مفيد در درس ضمن يادگيري مؤثر و ثمربخش كلاس منضبط و پرشور خواهد شد.
صفحه8
7ـ آگاهي دانشآموزان از انتظارات معلم: معلمان بايد اطمينان حاصل كنند كه دانشآموزانشان روش كار آنها را ميدانند و آنها را ميفهمند. هرگز دو معلم با انتظارات و توقعات يكسان پيدا نميشود. انتظارات متفاوت و ارائهي روشهاي كار ناهماهنگ، دانشآموزان را با مشكلاتي مواجه ميكند
8ـ آگاهي معلمان از اوقاتي كه مشكلات دانشآموزان افزايش مييابد: معلمان بايد بدانند كه چه زماني مشكلات دانشآموزان افزايش مييابد واعمال غير عادي انجام ميدهند. مثلاً هنگام ورود به كلاس، هنگام خاتمهي درس، در زمين بازي، وسط هفته يا در آخر هفته و .... با اطلاع از اين اوقات معلمان ميتوانند روشها و عكسالعملهاي مناسب با آن را داشته باشند.
سبكهاي مديريت در كلاس
سبك معلم، مجموعهاي از رفتارها و ديدگاههايي است كه وي براي به وجود آمدن بهترين وضعيت ممكن براي انجام آموزش به كار ميگيرد. نقش اوليه معلم هنگام انجام فعاليت آموزشي، نقش مديريتي است .
معلم موفق كسي است كه ميتواند يك موقعيت را ارزيابي نموده، با آگاهي نسبت به اهداف آموزشي و شرايط محيطي، عاطفي و متفاوت سبكهاي مناسب را در كلاس تجربه كند و با بهره گيري از تجارب خود بهترين ومناسبترين سبك را با توجه به هدفها و انتظارات برگزيند. در اين راستا، سبكهاي مديريتي زير مورد توجه قرار ميگيرد:
1ـ سبك مديريت مقتدرانه ـ استبدادي
معلمي كه در مديريت كلاس خود از سبك مقتدرانه ـ استبدادي استفاده ميكند، دانشآموزان را بسيار محدود و كنترل ميكند. دانشآموزان غالباً در تمام مدت آموزش در صندليهاي خود مينشينند. ميزها و صندليها معمولاً در يك رديف و به صورت سنتي چيده شدهاند و هيچ انحرافي در چيدن ميزها وجود ندارد. اين معلم به ندرت اجازه خارج شدن از كلاس را به دانشآموزان ميدهد و هيچ عذري را براي غيبت نميپذيرد. غالباً كلاس او آرام است. دانشآموزان ميدانند كه نبايد مزاحم معلم شوند. آنان نبايد هيچ صحبت و يا بحثي در كلاس داشته باشند. دانشآموزان معلم مقتدر فرصتي براي يادگيري تا تمرين مهارتهاي ارتباطي ندارند. اين معلم انضباط سخت را ترجيح ميدهد و انتظار اطاعت محض دارد. ايستادن در برابر اين معلم، منجر به نگهداري دانشآموز در مدرسه يا ارجاع موضوع به دفتر مدير مدرسه ميشود، در اين كلاس دانشآموزان دستورها رامستقيماً دريافت ميكنند و حق هيچ گونه سؤالي ندارند.
در نهايت، هيچ گونه نشاني كه اين معلم مقتدرـ مستبد از دانشآموزانش حمايت كند وجود ندارد.
دانشآموزان چنين معلمي به ندرت تشويق ميشوند يا جايزه ميگيرند. هم چنين او هيچ كوششي براي سازماندهي فعاليتهاي آموزشي در كلاس انجام نميدهد و اين احساس را دارد كه موارد ذكر شده مانع يادگيري دانشآموز ميشود. وي اعتقاد دارد كه دانشآموزان بايد فقط به سخنراني او براي كسب اطلاعات ضروري گوش دهند. احتمالاً دانشآموزان كلاس او از شروع فعاليت بيزارند، براي اين كه آنها احساس ضعف ميكنند و اعتماد به نفس لازم را ندارند. اين معلم به دانشآموزانش ميگويد چه كار كنند و چه وقت كار كنند. او خود تمام تصميمات كلاس را ميگيرد. بنابراين سبك مديريت او به ندرت باعث پيشرفت انگيزه يا تنظيم اهداف مشخصي ميشود.
صفحه9
2ـ سبك مديريت اقتدار گرايانه ـ مشاورهاي
معلم سبك مستبد ـ مشاورهاي محدوديتها و كنترلهايي براي دانشآموزان وضع نموده، اما هم زمان استقلال فردي را تشويق ميكند. اين معلم اغلب دلايل وضع قوانين و تصميمات را توضيح ميدهد. اگر دانشآموزي مزاحم كلاس است، مؤدبانه، اما سخت و محكم، او را سرزنش ميكند. اين معلم بعضي اوقات قوانين انضباطي خارج از كلاس را وضع ميكند. معلم اقتدارگر، مشاورهاي هم چنين شرايطي براي تعامل زباني بين دانشآموزان، نظير بحثهاي انتقادي را فراهم ميكند. دانشآموزان ميدانند كه ميتوانند هنگام تدريس معلم از او سؤال كنند. اين محيط فرصتهايي براي يادگيري مهارتهاي اجتماعي فراهم ميآورد. معلم در اين سبك، نگرش مثبتي درباره دانشآموزان، شرح علايق و احساسات آنها دارد. كلاس او با تشويق و جايزه توأم است. او غالباً روي تكاليف دانشآموزان توصيههايي مينويسد و باز خورد مثبت به دانشآموزان ميدهد. اين معلم اقتدارگرا،اعتماد به نفس شايسته اجتماعي را تشويق ميكند و انگيزه پيشرفت سطح بالا را پرورش ميدهد. غالباً او دانشآموزان را از طريق پروژهاي هدايت ميكند. دانشآموزان درباره چنين معلمي ميگويند: «اين معلم را دوست داريم، او منصف است و ميفهمد كه دانشآموزان نميتوانند بي نقص باشند. او معلمي است كه شما ميتوانيد بدون هيچ گونه خجالتي مسائل و مشكلات را با او در ميان بگذاريد».
3ـ سبك مديريت آزاد منشانه
معلم آزادمنش كنترل و محدوديت كمي بر دانشآموزان دارد. اوتلاش ميكند به احساسات دانشآموزان آسيبي نرساند ودر گفتن نه يا تحميل قوانين به دانشآموزان مشكل دارد. اگر دانشآموزي مزاحم كلاس ميشود، ممكن است فرض كند كه او توجه كافي به دانشآموز نداشته است وقتي دانشآموزي حرف او را قطع ميكند، او بر اين باور است كه دانشآموز مطمئناً چيز با ارزشي براي گفتن در كلاس دارد. چنين معلمي انضباط پيشنهادي رامي پذيرد، با دانشآموزان سر و كله ميزند و خيلي مراقب آنهاست. او بيشتر متوجه احساسات دانشآموزان است تا اينكه آنها را كنترل كند. بعضي اوقات تصميمگيريهاي كلاسياش را بيشتر بر اساس احساسات دانشآموزان تنظيم ميكند تا بر مسائل آموزشي. او ميخواهد دوست دانشآموزان خود باشد. او حتي ممكن است روابط خارج از كلاس را تشويق كند. او يك مشكل زماني براي تنظيم مرز ميان زندگي حرفهاي و زندگي خصوصي دارد. به هر حال، اين آزادي بيش از حد در كلاس، به مهارت و شايستگي اجتماعي و كنترل شخصي ميانجامد.
يادگيري مهارتهاي اجتماعي براي دانشآموزاني كه معلم آنان خيلي آمرانه عمل ميكند، بسيار مشكل است. دانشآموزان غالباً اين نوع معلم را دوست دارند. يك دانشآموز مدرسه راهنمايي درباره اين معلم ميگويد: «اين معلم محبوب همه است، دانشآموزان مجبور نيستند همواره در كلاس جدي باشند. بعضي اوقات اوضاع از كنترل خارج ميشود و ما اصلاً چيزي ياد نميگيريم».
4ـ سبك مديريت بي تفاوت
معلم بيتفاوت خيلي درگير كلاس نميشود. اين معلم تقاضاي كمي دارد و به كلاسهايش علاقهاي نشان نميدهد. معلم بي تفاوت نميخواهد بردانشآموزان نفوذ داشته باشد. به اين ترتيب، او احساس ميكند كه آمادگي كلاس ارزش تلاش و كوشش را ندارد. او اغلب از همان مواد آموزشي سالهاي قبل استفاده ميكند.
هم چنين نظم وانضباط كمي در كلاس چنين معلمي وجود دارد. اين معلم ممكن است فاقد مهارتها و شايستگيهاي لازم باشد. دانشآموزان نگرشهاي معلم بي تفاوت را احساس و درك ميكنند.
صفحه10
در كلاس چنين معلمي يادگيري خيلي كم صورت ميگيرد. هر كس در كلاس حركت و زمان راتلف ميكند. در يك چنين محيطي دانشآموزان فرصت خيلي كمي براي مشاهده يا تمرين مهارتهاي اجتماعي دارند. با توجه به انتظارات كمي كه از آنها ميرود، نظم وانضباط در چنين كلاسي خيلي كم است. دانشآموزان انگيزه اندكي براي پيشرفت دارند و از نظر كنترل شخصي كمبود دارند.
دانشآموزي درباره كلاس چنين اذعان ميكند: « اين معلم نميتواند كلاس را كنترل كند و ما هيچوقت چيزي در آن جا ياد نميگيريم. تكاليف سختي در كلاس گفته ميشود و افراد به ندرت كتابهايشان را همراه ميآورند».
چنين معلمي هر سال از طرح درسهاي مشابه و يكسان براي همه درسها استفاده ميكند. هيچ وقت زحمت به روزكردن آنها را به خود نميدهد. براي او روزها مثل هم هستند. هنگام تدريس، نخست بيست دقيقه از وقت كلاس را به روش سخنراني اختصاص ميدهد. بعضي اوقات او ميخواهد فيلم يا اسلايد نشان دهد وقتي اين كار را ميكند، آنرا جانشين سخنراني خود نمايد. اگر زماني باقي مانده باشد، به دانشآموزان اجازه ميدهد به آرامي مطالعه و با يكديگر صحبت كنند. آنان دردسري براي او ايجاد نميكنند و به ندرت متوجه ميشود كه مسؤول تعليم و تربيت دانشآموزان است.
ارتباط معلم با دانشآموز
تعاريف ارتباط:
ارتباط از نظر معنوي به معناي ربط دادن، پيوند دادن،اشتراك داشتن و تجربه ي مشترك به كار رفته است. حتي در فرهنگ معين 19 لغت براي آن موجود است.
ـ ارتباط عبارت است از فرايند انتقال پيام از فرستنده به گيرنده با استفاده از علامت به منظور تأثير و كنترل و هدايت. (اميني، 1377، ص 37).
ـ ارتباط عبارت است از فرايند مبادله ي اطلاعات و احساسات، مبادله بر وزن مفاعله، امري است طرفيني و دو جانبه. پس ارتباط جرياني است متقابل. (سايت خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران).
نقش دانشآموز در برقراري ارتباط با معلم
وقتي دانشآموز نميداند چگونه از معلم خود تقاضايي كند و يا عقيده متفاوتي را با او در ميان بگذارد، به اين نتيجه ميرسد كه نميتواند با معلم خود ارتباط برقرار كند و بنابراين ناسازگاري و پرخاشگري ميكند و يا ارتباط خود با معلم و كلاس را به طور كلي قطع ميكند. اما وقتي همان دانشآموز ياد بگيرد كه چگونه با معلمش ارتباط برقرار كند، روند كار كلاس شيرين و جذاب ميشود و معلم و شاگرد هر دو در كنار هم، نه در مقابل هم به سوي هدف پيش ميروند. وقتي ارتباط صميمانه باعث درك متقابل بين معلم وشاگرد ميشود، آن وقت است كه ميتوان اميدوار بود كه استعداد همه دانشآموزان شكوفا شود. لذا دانشآموزان بايد سعي كنند در برقراري ارتباط با معلم موفق شوند. در اين زمينه راهكارهايي نيز ميتواند ثمر بخش باشد:
ـ هرگز دانشآموز بامعلم به گونهاي صحبت نكند كه معلم حس كند ميخواهد او را راهنمايي كند. چرا كه اين كار اين معني را به ذهن معلم تداعي ميكند كه نميداند چه بايد بكند.
صفحه11
ـ دانشآموز درخواستها را با جملات مثبت و غير دستوري بيان كند: مثلاً «استاد! نميدانيد وقتي عجله نميكنيد چه قدر ما خوشحال ميشويم (براي وقتي كه معلم با سرعت درس ميدهد).
ـ اگر معلم در تدريس دچار اشتباه شد، بهتر است دانشآموز وقت ديگري به تذكر دادن بپردازد.
ـ همكاري دانشآموز با معلم در روند آموزش از قبيل كنفراس، شركت در بحثهاي گروهي و.... ميتواند رابطه معلم و دانشآموز را مطلوب و نزديك گرداند.
ـ معلم زماني كه احساس كند مورد نياز دانشآموز است، انگيزه بهتري پيدا ميكند ودانشآموزان بايد به معلم نشان دهند كه چقدر به او نياز دارند و براي او احترام قائل هستند.
ـ دانشآموز بايد به معلم بفهماند كه چقدر علاقه دارد كه ياد بگيرد و به دانش معلم نياز دارد چرا كه معلم (در زمينه درس خود) اطلاعاتي بيشتر از دانشآموز دارد (صالح. 1379. ص145).
مهارتهاي ارتباط با دانشآموز
آموزش بدون ايجاد رابطه معنايي نخواهد داشت. معلمان در همان آغاز كار خود پي ميبرند كه نحوه برقراري ارتباط با دانشآموزان بسيار اهميت دارد. توصيه ميشود كه معلمان به تأثير نوع ارتباط خود بر شكلگيري گرايشهاي انگيزشي دانشآموزان توجه كنند. به عنوان مثال: اگر محبت دركلاس شكل يك مسؤوليت اجتماعي به خود گيرد، دانشآموزان به يكديگر كمك ميكنند و مواظب يكديگر هستند.
گلاسر عقيده دارد بدون شكوفايي محبت و ارزش وجود، تشكيل يك هويت موفق نا ممكن است (بهرنگي، 1370، ص292). بنابراين مهارتهاي ارتباط با دانشآموز، از مهمترين مهارتهاي مورد نياز يك معلم كارآمد ميباشد.
در ادامه راهكارهايي در ايجاد ارتباط با دانشآموز بيان ميشود (نائينيان، 1379، صص 65-60)
1ـ ايجاد روابط مثبت با دانشآموز
اولين هدف معلم بايد برقراري رابطه مطلوب، دوستانه و حمايت كننده با دانشآموزان باشد. چنين هدفي فقط با تعادل ميان معلم ودانشآموز حاصل ميآيد. طبق نظريه انديشمندان، بايد معلم در روز اول به دانشآموزان نشان دهد كه به آنها علاقه دارد و ميتوانند به او اعتماد كنند. چون هر برخوردي با دانشآموز در تصور آنها نسبت با معلم مؤثر است، لذا معلم بايد همه اوقات براي ايجاد رابطه مثبت تلاش كند.
2ـ اجتناب از تنبيه شديد و مكرر
معلمي كه رابطه خوبي با دانشآموز دارد هرگز براي آموزش به تنبيه اتكا نميكند، تنبيه شيوهاي است كه در نزد انديشمندان علوم تربيتي مورد تأييد نيست، بلكه به استفاده از جايگزين براي تنبيه ويا روشهاي غير تنبيهي سفارش ميشود. يكي از راههاي تنبيه خفيف، استفاده صحيح از روش محروم كردن است. مثلاً اگر دانشآموزي مزاحم ديگران است، ميتوان از اوخواست كه به آخر كلاس برود ودور از همكلاسيهايش بنشيند. بدين ترتيب دانشآموز از موقعيتي كه رفتار ناپسندش را تقويت ميكند، بيرون برده ميشود.
صفحه12
3ـ پرهيز از پيش داوريهاي غير منصفانه
گاهي معلمان در بعضي از زمينهها پيشداوري ميكنند. براي پرهيز از اين گونه موارد، معلم بايد صادقانه به آنچه باور دارد اعتراف كند وتلاش كند در بين دانشآموزان خود تفاوت قائل نشود. بديهي است كه معلم نيز بايد روشهاي آموزشي و رفتاري خود را متناسب با نيازهاي متفاوت دانشآموزان سازگار نمايد.
4ـ ابراز علاقه وتوجه به دانشآموزان
براي اثر بخشي امر آموزش و برقراري ارتباط مناسب بين دانشآموزان، معلم بايد نشان دهد كه به آنها علاقه و توجه دارد و از فعاليت با ايشان لذت ميبرد، معلم ميتواند با حضور در فعاليتهاي فوق برنامه تحصيلي دانشآموزان علاقه خود رابه آنها نشان دهد، با اين كار دانشآموزان بدون در نظر گرفتن تواناييها و يا شكستهايشان در امر تحصيل مورد احترام و توجه قرار ميگيرند.
5ـ ثبات داشتن و بخشنده بودن
معلماني كه در رفتارشان آرامش دارند، در رابطه خود با دانشآموزان بسيار موفق هستند. دانشآموزان معلمي را ميخواهند كه رفتارش پايدار وقابل پيش بيني باشد. حتي دانشآموزاني كه در روز قبل مشكلي دركلاس ايجاد كرده اند، بايد بتوانند روز بعد به راحتي به سر كلاس بيايند.
6ـ داشتن انتظارهاي بالا و ممكن
معلمي كه ميخواهد با دانشآموزان رابطهاي مثبت وسازنده داشته باشد، بايد اعتقاد به قابليتها را در آنها پرورش دهد. واگذار كردن فعاليتهاي نسبتاً دشوار به دانشآموزان، واگذار كردن كارهايي كه احتمال شكست در آنها كم است و.... از راههايي است كه قابليتهاي بالاي دانشآموزان را نسبت به خودشان القا ميكند.
نتيجهگيري
با توجه به مطالب بيان شده چنين استنباط ميگردد كه اداره كلاسي كار آمد و مؤثر يگانه راهي است كه به آموزش و يادگيري مفيد و مؤثر ختم ميشود. ايجاد نظم و هماهنگي شرط لازم براي آموزش سودمند است، اما كافي نيست. چنانچه مديريت دركلاس درس به خوبي اعمال شود، رفتارهاي مناسب دانشآموزان تقويت شده و رفتارهاي نا مناسب آنان كه مستلزم شيوههاي برخورد خاص خود ميباشد، كاهش مييابد و اين امر زمينه را براي آموزش و يادگيري هدفمند دانشآموزان فراهم ميكند.
مديريت كلاس كه با هدف آموزش اثر بخش اجرا گردد، شيوههاي متفاوتي ميطلبد. هر معلم بسته به شرايط كلاس و دانشآموزان و روحيات خويش از دو روش نظارت كلي بهره ميبرد. يكي نظارت بر رفتار اجتماعي دانشآموزان با عنوان انضباط و ديگري نظارت بر كلاس از راه برنامههاي آموزشي مورد نياز.
مديريت در هر كلاس به دنبال برقراري ارتباط بادانشآموزان ميسر است. بديهي است كه هر يك از معلمان در برقراري ارتباط با دانشآموزان روش خاصي دارند كه ناشي از شخصيت معلم، شخصيت دانشآموزان و موقعيت است. با اين حال ميتوان گفت انواع روابط كه موجب افزايش انگيزه كفايت و كنترل دانشآموزان ميشود عموميت دارد.
صفحه13
معلم بايد ابتدا رابطه مثبت، حمايت كننده و قابل اعتماد با دانشآموزان برقرار كند. اين هدف هنگامي حاصل ميشود كه معلم براي كنترل دانشآموزان بيش از اندازه از تنبيه استفاده نكند، از شوخيهاي زننده پرهيز كند، از پيش داوريهاي غير منصفانه بپرهيزد.
هم چنين معلم بايد در هر موقعيتي آرامش خود را حفظ كند تا رفتارش قابل پيشبيني باشد و دانشآموزان به او اعتماد كنند. چنين معلمي ميتواند با مديريت كلاس درسي كارا و پرانگيزه داشته باشد و دانشآموزان براي كشف حقايق و مفاهيم جديد علمي ـ آموزشي تلاش كنند و در سايه چنين رابطه و مديريتي، تجربههايي حاصل كنند كه در هيچ كتابي نميتوان يافت.
پيشنهادها
الف) مديريت كلاس
1ـ كلاس را در آغاز با جديت شروع كند و متعاقب آن آزادي بيشتري به دانشآموزان بدهد.
2ـ مقررات كلاس را با مشاركت دانشآموزان و با تأكيد بر پيام مثبت اطاعت از قوانين نه بر نتايج منفي حاصل از قانون شكني تدوين كند.
3ـ معلم نبايد به دانشآموزان امكان دهد اورا متقاعد سازند كه شرايط و ضوابط مورد نظرش رامرتب تغيير دهد.
4ـ تمركز بر عملكرد دانشآموزان در صورتي كه شخصيت آنها مورد هدف قرار نگيرد.
5ـ پرهيز از انتقام جويي يا تمسخر دانشآموزان.
6ـ چشم پوشي از اشتباهات كوچك.
7ـ شناسايي و پذيرش اشتباهات بادادن فرصت دوباره براي جبران آن.
8ـ در صورت لزوم دانشآموز به طور مستقيم مورد خطاب قرار گيرد تا عكس العمل معلم مشخص كند كه رفتار دانشآموز بسيار نابجا است.
9ـ از بين بردن اساس و ريشه رفتارهاي نامطلوب.
10ـ آرام و قاطع عمل كند.
11ـ به دانشآموزان توجه كند و تلاش نمايدتا اين توجه را نشان دهد.
12ـ بدنبال جانشيني بهتر براي تنبيه باشد.
13ـ نشان دهد از آنچه در كلاس ميگذرد آگاه است.
صفحه14
14ـ انتظارات خود و نيازهاي دانشآموزان را با هم در نظر بگيرد.
15ـ سمبلي از رفتارهاي مطلوب باشد و از ريا و تظاهر بپرهيزد.
ب) ارتباط با دانشآموز
1ـ مؤدبانه صحبت كردن معلم. (عدم استفاده از كلمات دستوري مانند بايد و مجبوريد).
2ـ نام دانشآموزان را به خاطر سپردن.
3ـ از دانشآموزان تشكر كردن.
4ـ تأديب انفرادي يا شخصي.
5ـ دوستانه رفتار كردن به جاي دوست بودن با دانشآموزان.
6ـ اهميت دادن به نظرات دانشآموز.
7ـ استفاده از ارتباط غير كلامي (ارتباط چشم، حركات سر و...).
8ـ استفاده از واژه «ما» به جاي «تو».
منابع
1. آندرسون، لورين دبليو. افزايش اثر بخشي معلمان در فرايند تدريس. ترجمه دكتر محمد اميني. تهران: انتشارات مدرسه، 1377.
2. اسپالدينگ، چريل. ال. انگيزش دركلاس درس. ترجمه محمد رضا نائينيان و اسماعيل بيابانگرد. تهران: انتشارات مدرسه، 1379.
3. اسماعيلي نسب، مريم. «مي خواهم وارد كلاس شوم!» معلم. دي ماه 1383: 4.
4. اكرمي. ناهيد. «انضباط چيست و بهترين روشهاي انضباطي كدامند؟». تربيت. 17 آبان 1380: 2.
5. براون، جورج. تدريس خرد. ترجمه علي رؤوف. تهران: انتشارات مدرسه، 1373.
6. پالاردي ج. ميشل و توماس. ج. پالاردي. انضباط دركلاس درس. ترجمه عباس سازش. پيوند. فروردين و ارديبهشت 1382: 283 و 282.
7. پاملا، آر رديستن. روانشناسي تربيتي. ترجمه شهابالدين مشايخي.
صفحه15
8. تابر، روبرت. تي. الفباي مديريت كلاس درس. تهران: انتشارات مدرسه، 1379.
9. تاج الدين. ضياء «مديريت كلاس درس، مفاهيم، شالودهها و راهكارها» رشد تكنولوژي آموزشي. بهمن1382.
10. جويس، بروس و مارشا ويل. الگوهاي تدريس. ترجمه دكتر محمدرضا بهرنگي. نشر گلچين، 1370.
11. ديناروند. حسن. «نيم رخ مديريت كلاس شما چيست؟» رشد تكنولوژي آموزشي. مهرماه 1383.
12. صالح، حسين. دانستنيهاي دانشآموزي. نشر طلا. 1379.
13. صيامي، توحيد. مترجم «شيوههاي ايجاد نظم و انضباط سالم در كلاس». رشد تكنولوژي آموزشي. بهمن 1383.
14. عباسي اول. كريم. «بررسي نحوه تأثير مديريت معلم در جريان ياددهي ويادگيري» تربيت. 20 اسفند 1383: 6
15. كديور، پروين. روانشناسي تربيتي. تهران: انتشارات سمت. 1382.
با تشکرازاستاد گرانقدر:آقای فرامرزی کاظمی
نام دانشجو:گلی قدیری(مطالعات اجتماعی) نام درس جامعه شناسی ارتباط جمعی
مورخ31/1/1392
مطالب مشابه :
عنوان پژوهش:برقراری ارتباط مثبت بین معلم ودانش آموز
با تشکرازاستاد گرانقدر:آقای فرامرزی
برچسب :
تشکرازاستاد