تاریخچه ی برق در ایران
اينك به منظور روشنتر شدن مطالب بالا و تاييد يا نقد آنها با مستندات نو يافته درهر مورد با توجه به ترتيب مطالب ارايه شده در متن ميپردازيم.
1- اسناد ارايه شده توسط خاندان امينالضرب كه در كتابهاي ياد شده پيشين (چاپ برق منطقهاي تهران) بازتاب يافتهاند به روشني نشان ميدهند كه حاج حسين امينالضرب (پسر) در محرم سال 1332 (برابر فروردين 1283 خورشيدي) امتيازنامه برق تهران را دريافت كرده است. هرچند به نظر ميرسد كه امينالضرب بايد پيش از دريافت امتياز نامه كارهاي مقدماتي را آغاز كرده باشد ولي كارهاي اجرايي خريد و حمل تجهيزات بيگمان بايد پس از دريافت امتياز نامه آغاز شده باشد و تجهيزات نيز در سال آينده يعني 1284 خورشيدي (1323 هـ ق) به تهران وارد شده باشند. اين موضوع با بررسي تاريخ سند تلگرافهاي حمل تجهيزات موجود كه به ترتيب 29 فروردين – 26 و 29 آذرماه سال 1284 است تاييد ميشود.
2- مولد خريداري شده از شركت آ ا گ آلمان به قدرت 400 كيلووات از نوع تيغهاي با سرعت 120 دور در دقيقه كه ماشين بخار آن از نوع پيستوني دو مرحلهاي بود به طوري كه قطر استاتور آن نزديك به 5 متر و طول كل موتور – ژنراتور آن نزديك به 11 متر ميشد.
3- كارخانه برق امينالضرب در فوريه 1907 ميلادي برابر با بهمن 1285 خورشيدي وبرابر با اوايل 1325 هـ ق نزديك به شش ماه پس از امضاي فرمان مشروطيت به بهرهبرداري رسيد. شايان يادآوري است كه چون دو ماه آخر سال 1285 خورشيدي با ماههاي نخست سال 1325 هـ ق همپوشاني پيدا ميكند و برق امينالضرب نيز در همين دوران به بهرهبرداري رسيده است اين تاريخ درست است والا بايد توجه داشت كه كمابيش ده ماه از سال 1325 هـ ق با سال 1286 خورشيدي همپوشاني دارد.
4- از سويي در متن كتاب امينالضرب با بهرهگيري از خاطرات حيدرخان عمو اوغلو و همچنين به احتمال از منابع ديگر كه ناشناختهاند مطالبي به شرح زير به مطالب برگرفته از گنج شايگان افزوده شده است.
(اين نخستين كارخانه برق شهري تهران و دومين كارخانه برق كشور بود. نخستين كارخانه برق شهري در سال 1320 هـ.ق به همت حاج محمدباقر ميلاني معروف به رضايوف در مشهد به كار افتاده و سرمايه آن از سوي مظفرالدينشاه تامين شده بود. كارخانه برق مشهد علاوه بر حرم مطهر، قسمت خيابان موسوم به بالا خيابان را كه بين كارخانه و حرم واقع شده بود برق ميداد و اولين مهندس ادارهكننده آن حيدرخان برقي بود كه بعدها به حيدرخان عمواوغلي يا حيدرخان بمبي مشهور شد. حيدرخان بعدها مدتي نيز در كارخانه برق حاج امينالضرب بكار اشتغال ورزيد. كارخانه برق حاج امينالضرب كه به مغازهها و خيابانهاي مهم تهران برق ميداد از كارخانه آلماني شركت عمومي الكتريك «آلگمانيه الكتريسيته گزلشاف» خريداري شده و تا حدود سالهاي 1316 هـ.ش كه كارخانه برق جديد تهران به كار افتاده عمده كارخانه برق تهران بود. قبل از اين كارخانه در تهران، كارخانه برق كوچكي در زمان ناصرالدينشاه در خيابان ارك به كار افتاده بود كه برق قصر گلستان، ارك و عمارات دولتي از آن تامين ميشد. از شرح احوال حيدرعمواوغلي انقلابي معروف دوران مشروطه اطلاعات جالبي پيرامون اولين كارخانههاي برق ايران كسب ميكنيم نامبرده مينويسد:
«در باكو با چند نفر ايراني مربوط بودم، مظفرالدينشاه در سفر اول به فرنگ با ميرزا علي اصغر اتابك مقتول يك نفر مهندس مسلمان لازمشان شده بود كه در مشهد مقدس كارخانه چراغ برق را داير كند. چون در آن زمان بين مسلمانها مهندس چراغ برق كم بود لذا مسلمانهاي باكو مرا معرفي كرده ماشين Otte Deuz و لوازم چهارصد چراغ را خريداري كرده به سمت خراسان حركت كردم (اگر چه خريد اشيا توسط حكيمالملك بود ولي من كه به واسطه اتابك معرفي شده بودم اين سمت را قبول كردم).
حيدر خان عمواوغلي پس ازيازده ماه اقامت در مشهد عازم تهران ميشود: «پس از آن كه وارد تهران شدم بعد ازچند ماه در ماشينخانه مستخدم شده بدين ملاحظه با جميع صنعتكاران تهران آشنا شدم. چون مقصود عمده من آشنا شدن با مردم و شناختن آنها بود لذا از اداره ماشينخانه استعفا كرده در تجارتخانه روسي حمل و نقل ايران مستخدم شدم و بدين جهت با اغلبي از تجار و غيره آشنا شدم. پس از يك سال اشتغال در آن اداره استعفا كرده در اداره برق حاج حسين آقا امينالضرب مستخدم شدم كه كارهاي الكتريسيته عموماً تحت اختيار من و سركشي به امور آن به عهده من محول بود.»
كارخانهاي كه در مشهد تاسيس شده و براي روشن كردن آستانه و بالا خيابان به مشهد آورده شده بود در سال 1320 (1279 شمسي) شروع به كار كرد.
هزينه خريد اين كارخانه هشت هزار تومان بود. در سال 1321 حاج محمد حسين امينالضرب ماشينآلات مولد برق را از آلمان وارد كردو در سال 1322 هـ.ق بهرهبرداري از آن را آغاز كرد.
در آن زمان يك كارخانه برق در رشت و يك كارخانه برق ديگر در تبريز با 125 قوه اسب و به وسيله قاسمخان امير تومان تاسيس شد.
كارخانه برق رشت را ميرزا محمدعلي اصفهاني معروف به معينالسلطنه رشتي در سال 1281 هجري شمسي به كار انداخت، تا سال 1305 شمسي كارخانه در دست خاندان معينالسلطنه رشتي بود. در آن سال ارباب گشتاسب و ارباب رستم فيروزگر امتياز كارخانه را از معينالسلطنه خريدند و شركت برق گيلان را تاسيس كردند و همانها در رشت و بندرانزلي و لاهيجان مولدهاي جديد برق به كار انداختند. اماكارخانه برق تبريز كه مدير و مهندس آن يك نفر روسي بود و به وسيله قاسمخان والي اميرتومان تاسيس شده بود تا خاتمه جنگ بينالملل اول پاييد وزير نظر بانك ايران و وزارت ماليه درآمد. سپس قاسمخان والي با ارباب افلاطون شاهرخ شريك شد و شركتي به نام شركت چراغ برق زرتشتيان در تبريز ايجاد كردند و سرمايه شركت به مردم وسرمايهگذاران علاقهمند فروخته شد وتا سالها بعد آن كارخانه به همان ترتيب اداره شد.
5- از آنجا كه مطالب مربوط به برق در اين منبع به طور چكيده درهم و فشرده و بدون ترتيب تاريخي نگاشته شده است ترجيح داده شد كه كل آن يكجا ارايه شود ولي در روند مقابله و بررسي با مطالب كتاب گنج شايگان و اسناد نو يافته جابهجا و بسته به موضوع بدانها اشاره ميشود.
6- درباره نخستين كارخانه برق شهري به همت حاج محمدباقر ميلاني معروف به رضايوف كمابيش با برداشتهاي نادقيق سروكار داريم ماخذ نويسنده براي اين بخش تاريخ رشد سرمايهداري (- احمد اشرف) است كه وي نيز به احتمال بسيار اصل مطلب خود را از گنج شايگان برگرفته و با اطلاعات ديگري درهم آميخته و مطرح ساخته و ناآگاهانه اشتباه چشمگيري را نيز مرتكب شده است به طوري كه سال بهرهبرداري از اين مولد را كه 1320 قمري است با سال 1279 خورشيدي همزمان ساخته است در صورتي كه اين سال برابر يا سال 1281 خورشيدي است و درست همان سالي است كه اسناد ديگر هم آن را نشان ميدهند. بررسيهاي انجام گرفته نيز نشان ميدهند كه در نيمه دوم آن سال مولد آستانه به بهرهبرداري رسيده است. از سوي ديگر اگر مولد نصب شده همان مولدي باشد كه حكيمالملك خريداري كرد و به مشهد فرستاد (اسناد موجود بر آن گواهي ميدهند). اين مولد آنچنان بزرگ نبوده كه بتواند به عنوان يك مولد برق شهري برشمارده شود. اين مولد همانطور كه در كتاب گنج شايگان نيز بدان اشاره شد آستانه و مسير بالاخيابان از محل كارخانه تا آستانه را روشن ساخته است. با آن كه آقاي غلامرضا ممتحن ميلاني پافشاري دارند كه اين مولد به مناطق اطراف حرم در بالا خيابان برق ميداده است ولي سندي كه چنين وضعيتي را تاييد كند تاكنون مشاهده نشده است.
7- براي روشنتر شدن سال بهرهبرداري از مولد برق آستانه ميتوانيم به خاطرات حيدرخان كه مورد عنايت نويسنده كتاب امينالضرب نيز هست استناد كنيم. حيدرخان عمواوغلي (بر پايه خاطرات خود وي كه توسط مرحوم منشيزاده نوشته شده) روز 17 رجب سال 1321 برابر با 17 مهرماه 1282 خورشيدي از مشهد خارج شده است در اين صورت اگر مدت اقامت وي در مشهد 11 ماه بوده باشد پس وي در آبان ماه سال 1281 به مشهد وارد شده است. در خاطرات حيدرعمواوغلي مدت اقامت وي 15 ماه ياد شده است كه به نظر درستتر ميآيد. بدين روال وي در تيرماه سال 1281 وارد مشهد شده است و اگر فرض بر اين باشد كه وي به سرعت دست به كار شده و ساختمان كارخانه نيز آماده بوده است (اسنادي در زمينه آمادهسازي آن در دست است)، بدين ترتيب درستتر آن است كه نيمه دوم سال 1281 خورشيدي رازمان بهرهبرداري از مولد برق آستانه در نظر بگيريم.
8- از سوي ديگر بر پايه خاطرات حيدرخان، بهويژه در آن بخشي كه به حكيمالملك اشاره ميكند، نخستين مولد برقي كه حيدرخان آن را در مشهد نصب كرده توسط حكيمالملك خريداري شده. اسناد نشان ميدهند كه اين مولد پيش از ورود حيدرخان و به همين روال رضايوف به مشهد، يعني در اول شهريور سال 1280 خورشيدي به مشهد رسيده و به آستانه تحويل شده است (نزديك به يكسال پيش از ورود حيدرخان)
9- با توجه به مطالب ياد شده در بالا مطرح شدن سال 1279 يا از يك خاطره ذهني نادرست برگرفته شده است و يا همواره يك اشتباه نادرست در روند تبديل سالهاي قمري به خورشيدي بوده است. ولي همين اشتباه در نوشته آقاي احمد اشرف و تكرار آن در همين كتاب و به احتمال منابع ديگر دستمايه برداشتهاي نادرستي درباره تاريخ بهرهبرداري برق در مشهد شده است.
10- درباره برپايي كارخانه برق در رشت و تبريز و نزديكي زمان برپايي كارخانه در مشهد در سال 1281-1282 بهتر است گفته شود كه برق تهران در حقيقت چندمين كارخانه برق كشور در دوران مظفرالدينشاه برشمرده ميشود و نه دومين آنها.
11- درباره كارخانه برق تبريز نيز خاطرنشان ميسازد كه قاسم خان والي درگام نخست شخصاً كارخانه برق تبريز را وارد، نصب و راهاندازي كرد و چند سال از آن بهرهبرداري كرد ولي اين كارخانه در آشوبهاي دوران مشروطيت در تبريز و در روند ماجراهاي پيدرپي هجومهاي مستبدان به شهر و مقابله مجاهدان، ويران شد. قاسمخان والي پس از مدتي به انديشه فعالسازي دوباره كارخانه افتاد واين كار را با مشاركت يك مهندس روس به انجام رساند. اين مهندس روس كارخانه را با دريافت وام از بانك استقراضي ايران و روس دوبارهسازي و راهاندازي كرد ولي از آنجا كه درنهايت نتوانست به تعهدات خود نسبت به بانك عمل كند از شرايط پديده آمده در دوران جنگ جهاني اول استفاده كرد و متواري شد. پس ازجنگ و تشكيل دولت جديد شوروي و واگذاري مطالبات بانك استقراضي به دولت ايران پرونده اين مشاركت نيز سرانجام به وزارت ماليه كشانده شد. بدين ترتيب مطالب عنوان شده كه از سند – شماه 3349 رديف 561 گزارشي از تاريخچه برق در آذربايجان- فهرست اسناد و مدارك دولتي – جلد 2 اقتصادي صفحه 158 – برگرفته شده از دقت كافي برخوردار نيست ولي به هر حال در خور اعتناست.
12- درباره ايجاد شركت چراغ برق زرتشتيان در تبريز مستند ويژهاي دراختيار نگارنده نيست و بهتر است تا دستيابي به اسنادي گويا اشاره به آن را نديده گرفت.
13- درياره مطالب عنوان شده درباره برق گيلان نيز اكنون، كتاب يكصدسال تاريخ برق گيلان در دسترس است و در آن مطالب با دقت كافي همراه با اسناد بازنويسي شده بسياري و ارزيابي و ارايه شده است كه كمابيش در كتاب يكصد سال صنعتبرق در ايران نيز بازتاب يافتهاند. البته در اين باره نيز يادآوري ميكند كه مطالب مندرج در سند –2350 رديف 562 و 3351 رديف 563 (گزارشي از سابقه برق در گيلان) فهرست اسناد و مدارك دولتي ايران – جلد 2 اقتصادي – صفحات 159-157 – نيز در خور اعتنا است.
14- اسناد موجود به طور قطع ورود يك مولد (با نام كرام) به سفارش ناصرالدينشاه و توسط محمدحسن امينالضرب در شهريور ماه سال 1263 خورشيدي را نشان ميدهند كه به هنگام ترخيص از گمرك در مرز روسيه با دشواري روبرو شد و كار به دخالت مستقيم ناصرالدينشاه كشيد سرانجام اين مولد در فروردين ماه سال 1264 براي نصب تحويل استاد يوسف مسيحي شد. اندكي پيش از اين تاريخ نيز اسباب آن كه شامل هشت عدد حباب نيز ميشد، در روزهاي اول اسفند سال 1283 به وي تحويل شده بود. اين مولد براي روشنايي كاخ گلستان و تكيه دولت به كار ميرفته، هر چند از چگونگي بهرهبرداري از آن گزارش مستند ديگري در دست نيست و نميدانيم كه اين مولد تا كي كار ميكرده و تا چه اندازه موثر بوده است. پس از اين مولد نيز مساله برقدار شدن آستانه در دوران مضفرالدينشاه و نقش رضايوف تاجرباشي از جايگاه برجستهاي برخوردار ميشد. ولي در كتاب گنج شايگان به مولدي اشاره ميشود كه هنوز در سال 1335 هـ ق يا 1295 خورشيدي در باب همايون بهره برداري و ساختمانهاي دولتي را روشن ميكرده است. به احتمال زياد اين مولد نميتوانست همان مولد كوچكي باشد كه به فرمان ناصرالدينشاه وارد شد و از ديگر سو نميبايد از مولدهاي كوچكي بشمار آيد كه امينالضرب بعدها تهيه و در بخشهايي از تهران به كار انداخت. چون بر پايه اطلاعات موجود، امينالضرب اين كار را در سالهاي بعدتر انجام داده است، در ضمن خيابان باب همايون به خيابان چراغ برق بسيار نزديك است و امينالضرب حتي بعدها نبايد در اين فاصله كوتاه دو مولد جداگانه نصب كرده باشد. پس اين مولد چيست؟ و چرا از آن هيچگونه اطلاعات مستندي به جز گزارشهاي خبري در دست نداريم؟ در اين ميان آنچه كه ماجراي اين مولد برق را وارد مرحله چالش برانگيز ديگري ميكند مطلبي است كه اعتمادالسلطنه در گزارشهاي روزانه خود در روز جمعه 17 رمضان 1296 (17 اوت 1879 برابر با 26 مرداد 1258 خورشيدي) نوشته است. اين گزارش در كتابهاي مراتالبلدان و جلد اول چهل سال تاريخ ايران (الماثر و الاثار) متعلق به اعتمادالسلطنه تكرار شده است و آقاي دكتر حسين محبوبي اردكاني در تعليقات بر الماثر و الاثار يعني جلد دوم كتاب چهل سال تاريخ ايران و همچنين در اثر مستقل خودشان به نام تاريخ موسسات تمدني جديد در ايران آن را به عنوان نخستين كارخانه توليد برق در ايران مطرح كردهاند. نگارنده پيش از اين بدين مطلب با ديده ترديد مينگريست و آن را جدي نميگرفت و در نوشتههاي خويش اين دادهها را نادقيق ارزيابي ميكرد و همواره بر اين باور بود كه اعتمادالسلطنه به احتمال درباره گازو برق اشتباه كرده و مساله مربوط به كارخانه گاز تهران است. ولي تكرار موضوع و بررسي كمابيش جديتر آثار جنبي و همچنين توجه دوباره به مطالب مندرج در جلد دوم كتاب چهلسال تاريخ ايران كه از تعليقات و بررسيهاي زنده ياد دكتر محبوبي اردكاني است، ميتوان چنين استنباط كرد كه شايد كارخانه ديگري نيز در كار بوده است. براي روشنتر شدن موضوع يادداشت دكتر محبوبي اردكاني را عيناً در زير ميآورد:
(افتتاح چراغ الكتريسيته: يكسال پيش از تاسيس كارخانه چراغ گاز، كارخانه برق كوچكي توسط ميرزا علي خان امينالدوله كه آن موقع امينالملك لقب داشت در مجمعالصنايع جنب خيابان باب همايون تاسيس گشت و ناصرالدينشاه روز جمعه 17 رمضان 1296 (برابر با 12 شهريور 1258 خورشيدي) به شهر آمد مقارن غروب، با روشن كردن چراغي آن كارخانه را افتتاح كرد (ملحقات جلد چهار مراتالبلدان) در آغاز دوسه چراغ بيشتر از اين كارخانه در عمارت سلطنتي و در مقابل سر در الماسيه و در ميدان توپخانه وجود نداشت و اين كارخانه نخستين كارخانه برق در ايران است و متخصص آن نيز همان بواتال بود و كارخانه آسياي بخار هم كه درچند صفحه بعد از آن صحبت شد گويا همين بوده است.)
از آنجا كه در اين گزارش به روشني به تاسيس كارخانه چراغ گاز در يكسال بعد اشاره شده پس مساله اشتباهي گرفته شدن برق به جاي گاز توسط دكتر محبوبي اردكاني منتفي ميشود. پس در اين صورت اين كدام مولد بوده كه برق توليد ميكرده؟ پس موضوع مولدي كه با نام مولد كرام توسط محمدحسن امين دارالضرب و به سفارش ناصرالدينشاه در سال 1263 به تهران رسيده بود، يعني 5 تا 6 سال بعد، چه ميشود؟ از سويي در همين سال 1258 خورشيدي (يعني در 4 نوامبر سال 1879) است كه اديسون تقاضاي به ثبت رساندن نخستين لامپ ساخت خود را كرد و در همان سال نيز آن را در نيويورك به نمايش گذاشت دراين صورت ناصرالدينشاه در همين سال چه نوع لامپي را در تهران روشن كرده بود؟ و مولدي كه برق توليد ميكرد از چه نوع بود؟ اين پرسشها بايد با دستيابي به مستندات جديدتر روشنتر شود. البته ميدانيم كه پيش از آن كه روشنايي برق توسط لامپهاي خلا با رشتههاي كربني و سپس با رشتههاي التهابي اختراع اديسون همهجا گير شود، روشنايي با روش قوس الكتريكي در فضاي باز شناخته شده بود و در نمايشگاه جهاني كه در سال 1870 (در سال آخر فرمانروايي ناپلئون سوم برابر با 1249 خورشيدي) در پاريس برگزار شد. براي توليد روشنايي در محوطههاي باز از آنها استفاده شد و در جاي ديگر ميخوانيم كه نور بر با روش قوسي (نه لامپي) براي روشنايي جايگاههاي عمومي از سال 1236 خورشيدي – 1857 (م) به اجرا درآمده است. همچنين در نمايشگاه وين كه درباره تجهيزات برق در سال 1883 (1262 خورشيدي) گشايش يافت نيز هر دو نوع لامپ يعني لامپهاي قوسي و لامپهاي رشتهاي التهابي در كنار هم روشنايي نمايشگاه را تامين ميكردند. بيگمان لامپهاي با رشته التهابي اختراع اديسون پس از سال 1258 خورشيدي درحال همه جا گير شدن بود. در اين ميان گزارشهايي نيز در دست است كه اديسون پيش از لامپهاي التهابي خود بر روي لامپهاي با رشتههاي كربني نيز كار كرده و آنها را بهبود بخشيده و چند ماه پيش از به نمايش گذاشتن لامپهاي جديد التهابي خود نمونهاي از اين نوع لامپ تكامل يافتهتر شدهاش را نيز به نمايش گذاشته بود. اين اطلاعات نمايانگر اين واقعيت است كه مدلهاي اوليه لامپهاي داراي رشتههاي كربني پيش از اين تاريخ وجود داشته و مصرف ميشدهاند.
در گزارش جالب ديگري در همين زمينه در روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه درباره روز عاشوراي سال 1302 هـ ق برابر با 18 آبان ماه 1263 خورشيدي ميخوانيم: «امروز چهل چراغ برقي كه پنج سال است با طناب و مفتول از سقف تكيه (دولت) آويخته بودند خيلي محكم و استوار بوده، قبل از تغزيه يك مرتبه به زمين افتاد و شاه و مردم بفال بد گرفتند. استفاده از واژه «برق» دراين گزارش و مساله نصب چهل چراغ برق در پنج سال پيش يعني در سال 1297 هـ ق آن هم با توجه به گزارشي كه از خود وي داشتيم و (پيش از اين دربارهاش سخن گفته شد)، يعني گشايش يك كارخانه برق متعلق به امينالملك (امينالدوله بعدي پدر امينيها) توسط ناصرالدينشاه در سال 1296 هـ ق، بيگمان دريچه تازهاي را بر روي ما ميگشايد و به مساله پيشگامي در برق شهري ابعاد تازهاي ميدهد. به طوري كه بايد آن را جديتر بررسي كرد. هر چند به جز اين گزارشهاي خبري هيچگونه سند ويژهاي تاكنون در اين باره مشاهده نشده است. نگارنده با مراجعه به خاطرات سياسي ميرزا علي خان امينالدوله و بررسي رخدادهاي سالهاي 1295 به بعد به نكتهاي يا سندي كه نمايانگر تلاش امينالملك (امينالدوله) بعدي براي ايجاد يك كارخانه برق در تهران باشد دست نيافت. هر چند اين كتاب يك خاطرات سياسي بوده و آقاي دكتر محبوبي اردكاني نيز نسبت آن را به امينالدوله نادرست ميدانند. در همين رهگذر در مقدمهاي كه ناشر (اميركبير) بر همين كتاب نوشته به اقدامات مهم امينالدوله مانند تاسيس كارخانه قند كهريزك، تاسيس كارخانه كبريت سازي درالهيه شميران، تاسيس مدرسه رشديه، دعوت از مستشاران بلژيكي و … اشاره ميكند ولي درباره كارخانه برق سخني گفته نميشود.
خاطرنشان ميسازد كه درباره برق و چالشهاي پيشگامي و نخستين كساني كه اين انديشه را پروردند هنوز ناگفتهها واسناد بسياري وجود دارند كه رو نشدهاند. براي نمونه دراين باره كه چرا مشيرالسلطنه با آن كه امتياز برق تهران را از ناصرالدينشاه گرفت. كارها را پيش نبرد و چگونه بود كه اين ماجرا مدتها تعطيل شد تا دوباره در دوران مظفرالدينشاه در نقاط مختلف ايران تلاشهايي را در اين باره شاهد باشيم. البته بياعتنايي بزرگان و تاريخنگاران آن دوران به برق و برپايي كارخانههاي برق در گوشه و كنار ايران پيشينه جالبي دارد. براي نمونه مخبرالسلطنه هدايت در كتابهاي نامور خود مانند خاطرات و خطرات به برخي از كارخانههايي كه در تهران تاسيس و راهاندازي شد حتي اگر كوچك هم بودند اشاره دارد ولي هرگز به مولد كاخ گلستان و بعدها كارخانه امينالضرب و همين طور مولد احتمالي امينالدوله اشارهاي نميكند. كار اين بيتوجهي به ويژه در جلد چهارم از كتابهايي كه زير نام گزارش نوشته شده بيشتر مشهود است. ايشان طي يكسال و اندي كه از زمان پايان كار خياباني تا پايان كار لاهوتي به درازا كشيد، والي آذربايجان و مقيم تبريز بود و شرح اين ماجراها را با دقت نوشته و از جمله به كارخانههاي كوچكي مانند كبريتسازي و جز آن با همان دقت اشاره كرد، ولي درباره كارخانه برقي كه قاسمخان والي به راه انداخته و در هياهوي مشروطيت در تبريز ويران شده بود و همچنين ماجراي مشاركت وي با يك مهندس روس پس از رخدادهاي مشروطيت براي راهاندازي دوباره همان كارخانه، هيچگونه اشارهاي نميكند.
15- در پايان خاطرنشان ميسازد كه برق صنعتي به معناي واقعي آن در شركت نفت ايران و انگليس پايهگذاري شد و نيروگاههاي بخاري تمبي در مسجد سليمان و پالايشگاه در آبادان با گنجايش نامي شايان توجه در سالهاي 1289-1290 خورشيدي به بهرهبرداري رسيدند و رفته رفته بر گنجايش آنها نيز افزوده شد، به طوري كه اين مراكز تا ايجاد نيروگاههاي بزرگ برق در تهران مانند نيروگاه آلستوم و بعثت همچنان بزرگترين مراكز توليد برق دركشور به شمار ميآمدند.
16- هدف و توجه نگارنده جستجوي هر چه بيشتر اطلاعات و دادههاي لازم براي هر چه روشنتر شدن وضعيت پيشگامي در صنعتبرق بوده و براي اين هدف دست نياز به سوي مراكز و منابع اسناد دراز كرده و راهنمايي آنها را براي اجازه دسترسي به اين اسناد خواستار است و همچنين ياري خاندانهايي را ميطلبد كه اين گونه اسناد را هنوز براي خود حفظ كرده، رو نميكنند
مطالب مشابه :
درباره دکتر حسین حکمت ، آناتومیست مشهور ایران :
خلاصه : دكتر حسين حكمت در سال 1300 خورشيدي در شهر تبريز بدنيا آمد. تحصيلات متوسطه را در
پروفسور یوسف حسن زاده
دكتر يوسف حسن زاده در سال 1326 خورشيدي بدنيا دانشگاه تبريز. شاگردان : دكتر محمد تقي
تاریخچه ی برق در ایران
در آن زمان يك كارخانه برق در رشت و يك كارخانه برق ديگر در تبريز خورشيدي در دكتر محبوبي
مقوله فرهنگ و خلخال
آربايجان در تبريز و نيز صاحب 20ـ 1304 خورشيدي در تبريز فعال بوده دكتر حسن احمدي
پدر جغرافیای ایران کیست؟
پروفسور «يدالله فريد» پدر جغرافياي ايران، اسفند 1308 خورشيدي در شهر تبريز دكتر علي
مشاهیر و بزرگان آمار
دكتر ناصررضا ارقامي در سال 1328 خورشيدي در دكتر غلامحسين شاهكار در بهمن تبريز (وبلاگي
یازدهمین سالگرد درگذشت صفرخان قهرمانی
روي كار آمدن دولت ملي دكتر محمد تبريز. ١٣٣٢ خورشيدي تبريز به مدت يك ماه در
گويش كرينگان (تاتي)
دكتر يحيي ذكا و هشت خورشيدي، پس از پايان چند صد سال پيش در آذربايگان و تبريز بدان سخن مي
برچسب :
دكتر خورشيدي در تبريز