زندگی نامه شهید دکتر سید عبدالحمید دیالمه
زندگی نامه شهید دکتر سید عبدالحمید دیالمه
شهید عبدالحمید دیالمه در اردیبهشت ماه 1333 در تهران به دنیا آمد. پس از دوره متوسطه سه سال در خدمت مدرسین حوزه علمیه قم و نظرات دکتر شریعتی بود. او با زمینه های مختلف از جمله علوم مختلف اسلامی، عرفان، فلسفه و منطق نزد استاد شهید مطهری آشنا شد و علوم جدید را در رشته پزشکی در دانشگاه مشهد ادامه داد.
و در این دانشگاه اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی نمود. و برای اولین بار در سطح ایران دعای کمیل را پایه گذاری کرد جلسات سخنرانی خود را تحت عنوان «صراط مستقیم» شروع کرد. که در خلال این حرکت اعتقادی بارها توسط ساواک دستگیر شد. او پس از اتمام تحصیل به تهران آمد و مجمع احیاء تفکرات شیعی را تأسیس کرد. وی در سن 26 سالگی به عنوان نماینده مردم مشهد به مجلس راه یافت و عضو کمیسیون امور شوراها شد.
وی به زبان های انگلیسی، عربی و فرانسوی مسلط بود. او از اولین کسانی بود که انحراف از خط اسلام را در بنی صدر مشاهده کرد و به قصد افشاگری به تهران آمد و در روزنامه انقلاب اسلامی تحصن اختیار کرد و جریان بنی صدر را بر ملاء نمود و او را به مناظره دعوت کرد و خط لیبرالیسم را که تحت نام خط مصدق مطرح بود باز شکافت.
تولد:
4 ارديبهشت 1333 در تهران در خانوادهاي مذهبي.
- مرحوم دكتر حميد ديالمه پدر شهيد، قبل از انقلاب با حضور در جلسات انجمن اسلامي پزشكان كه شهيد مطهري از گردانندگان آن بود، باعث گرديد
فرزندش عبدالحميد (كه وحيد صدايش ميكردند)، با مباحث سياسي، مواضع و افراد فعال در عرصههاي سياسي و انقلابي آشنا شود. در آن
جلسات از حضور سياسيون و روحانيون مطرح آن زمان براي سخنراني بهره گرفته ميشد؛ افرادي همچون شهيد دكتر بهشتي و مهندس بازرگان.
- پدر شهيد در دوران بعد از انقلاب با تشكيل سازمان پزشكي امام خميني علاوه تربيت نيروهاي امدادگر در طول دفاع مقدس، تعدادي درمانگاه خيريه
را مديريت مينمود كه اين امر تا هنگام وفات ايشان ادامه داشت.
تحصيلات:- پس از طي دوره دبستان ، آغاز دوره متوسطه در دبيرستان هدف شماره 3 / اخذ ديپلم طبيعي و شروع تحصيل علوم حوزوي. (تصاوير دوران تحصيل را در بخش تصاوير ،
ملاحظه بفرماييد.)
- سيره و حديث را نزد اساتيد حوزه علميه قم و علوم مختلف منطق ، فلسفه و عرفان را نزد استاد شهيد آيه الله مرتضي مطهري آموخت.
- سال 1352 به دانشگاه فردوسي مشهد وارد شد.
- اخذ مدرک دکتراي داروسازي از اين دانشگاه در تاريخ 14 اسفند 1358. (تصوير مدرك و پاياننامه در بخش تصاوير سايت را ملاحظه بفرماييد
فعاليتهاي پيش از پيروزي انقلاب:
- ارتباط مستمر با علماي تهران و شرکت درجلسات شهيد مطهري، شهيد بهشتي و دکتر بازرگان از دوران جواني.
- از سال 1352 تا اواخر سال 1356 شروع به مبارزه مخفي با رژيم شاه نمود.
- در سال 1354 به همراه چند تن از دوستان ، براي بررسي اوضاع منطقه و ساخت مستندي پيرامون وضعيت فقر در نقاط محروم ايران، به استان سيستان و بلوچستان سفر کردند و از اوضاع كپرنشينان فيلمبرداري و با ايشان درباره وضع بد زندگي مصاحبه نمودند، که در چاهبهار توسط ساواک دستگير ولي به علت موجود نبودن مدرک، پس از مدتي آزاد ميشوند.
- توليد چند فيلم مستند که اکثرا ناتمام ماند؛ مانند مستند فقر در سال 54 كه بعد از انقلاب بخشهايي از آن از تلويزيون جمهوري اسلامي پخش شد.
- در سال اول تحصيل، در خوابگاه دانشگاه مشهد اقدام به تأسيس کتابخانه اسلامي نمود و از اين طريق افراد را شناسايي و جذب ميکرد.
- برپايي جلسات دعاي کميل در سطح دانشگاه، براي اولين بار در ايران. اين جلسات بعدها در سطح عمومي و گستردهتر در حرم مطهر حضرت امام رضا عليه السلام تداوم يافت.
- تشکيل گروههاي چندين نفري و مديريت آنها جهت نشر افکار ناب اسلامي شيعي ، با آموزشهاي عقيدتي و سياسي.
- چندين بار دستگيري توسط ساواک . (تصوير مدارك دستگيري در بخش تصاوير سايت را ملاحظه بفرماييد.)
- نشرفرامين امام خميني (ره) مبني بر دوري جستن از حزب رستاخيز و هشدارهاي ايشان در مورد صهيونيسم، در دانشگاه .
- رهبري و طراحي تظاهرات عليه شاه معدوم در اوج خفقان سالهاي 54-55 در شهر مشهد و اعلام مرجعيت و رهبريت امام خميني(ره) و مديريت حرکتهاي دانشجويي انقلابي در مبارزه عليه رژيم و تلاش براي همگرايي گروههاي دانشجويي ديگر.
- انتشار اعلاميه هايي جهت افشاي جريان انحرافي منافقين در سال 1354 در دانشگاه مشهد .
فعاليتهاي پس از پيروزي انقلاب:- در سال 1357، به دنبال اوجگيري انقلاب شکوهمند اسلامي: اعلام موجوديت رسمي و علني، «مجمع احياء تفکرات شيعي» در سطح دانشگاه و شهر مشهد و مديريت و تشکيل کلاسهاي عقيدتي براي جوانان مشهدي.
- عضو شوراي انقلابي تزكيه در دانشگاه.
- عضو شوراي اوليه هفت نفره سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در استان خراسان.
- عضو شوراي اوليه حزب جمهوري اسلامي در خراسان بهمراه بزرگاني همچون شهيد هاشمينژاد، شهيد كامياب و آيت الله واعظ طبسي و... .
- تشکيل جلسات مناظره وگفتگوي اعتقادي- سياسي و جلسات آزاد پرسش و پاسخ با نمايندگان گروههاي انحرافي در سطح شهر و جمعهاي دانشگاهي.
- ادامه افشاگري در مورد انديشههاي التقاطي منافقين. (به اولين خاطره در بخش خاطرات مراجعه بفرماييد.)
- سخنرانيهاي متعدد اعتقادي - سياسي در تهران، مشهد و قم كه ابتدا بيشتر در دانشگاه و فضاهاي دانشجويي صورت ميپذيرفت و همزمان با كانديداتوري شهيد و انتخاب به عنوان نماينده مردم مشهد در مجلس، كمكم به شكل گستردهاي در ميان مردم انقلابي ديگر شهرهاي استان خراسان و كشور گسترش يافت كه حدود 400 ساعت از نوارهاي آن جلسات توسط دوستان شهيد جمع آوري شده است. (صوت برخي از سخنرانيها در بخش آثارصوتي شهيد در سايت موجود است.)
- نقد نظرات، تفكر و خط مشي سياسي و مذهبي بنيصدر.
اين مساله به صورتي بود كه مدتها پيش از مطرح شدن بني صدر به عنوان کانديداي رياست جمهوري، انحراف بنيصدر از خط امام براي شهيد ديالمه محرز شده بود و اين در حالي بود که بسياري از بزرگان کشور و انقلاب در ردههاي مختلف از بنيصدر حمايت ميکردند.
- تشکيل گروه مطالعه مدارک، بر ضد بنيصدر و کشف مدارک فراوان و نشر آن براي اشكار نمودن چهره واقعي بنيصدر از ابتداي اتقلاب.(مراجعه كنيد به خاطره دوم در بخش خاطرات)
- شکلدهي تحصن اعتراض آميز دانشجويي در مقابل روزنامه انقلاب اسلامي در تهران. (تصوير برخي مدارك در بخش تصاوير سايت را ملاحظه بفرماييد.)
- شرکت در اولين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي و حمايت علماي برجسته مشهد از وي و انتخاب ايشان از سوي مردم به عنوان نماينده مردم مشهد. (تصوير مدارك حمايت علما و امضاي ايشان، و تصوير برخي از تبليغات انتخاباتي، در بخش تصاوير سايت را ملاحظه بفرماييد.)
- عضو هيئت رئيسه سني مجلس ، به علت سن کم. (تصاوير هيئت رئيسه سني مجلس در بخش تصاوير را ملاحظه بفرماييد.)
- رياست کمسيون شوراها در مجلس شوراي اسلامي. (مراجعه كنيد به خاطره دوم در بخش خاطرات)
- تلاش براي ارائه مدارک عدم کفايت سياسي بنيصدر به مجلس با همکاري برخي از نمايندگان و موفقيت در اين امر.
- شهادت در حادثه خونين بمبگذاري در دفتر حزب جمهوري اسلامي . (تصوير در بخش تصاوير موجود است.)
- اخذ مدرک دکتراي داروسازي از اين دانشگاه در تاريخ 14 اسفند 1358. (تصوير مدرك و پاياننامه در بخش تصاوير سايت را ملاحظه بفرماييد.) فعاليتهاي پيش از پيروزي انقلاب:
- ارتباط مستمر با علماي تهران و شرکت درجلسات شهيد مطهري، شهيد بهشتي و دکتر بازرگان از دوران جواني.
- از سال 1352 تا اواخر سال 1356 شروع به مبارزه مخفي با رژيم شاه نمود.
- در سال 1354 به همراه چند تن از دوستان ، براي بررسي اوضاع منطقه و ساخت مستندي پيرامون وضعيت فقر در نقاط محروم ايران، به استان سيستان و بلوچستان سفر کردند و از اوضاع كپرنشينان فيلمبرداري و با ايشان درباره وضع بد زندگي مصاحبه نمودند، که در چاهبهار توسط ساواک دستگير ولي به علت موجود نبودن مدرک، پس از مدتي آزاد ميشوند.
- توليد چند فيلم مستند که اکثرا ناتمام ماند؛ مانند مستند فقر در سال 54 كه بعد از انقلاب بخشهايي از آن از تلويزيون جمهوري اسلامي پخش شد.
- در سال اول تحصيل، در خوابگاه دانشگاه مشهد اقدام به تأسيس کتابخانه اسلامي نمود و از اين طريق افراد را شناسايي و جذب ميکرد.
- برپايي جلسات دعاي کميل در سطح دانشگاه، براي اولين بار در ايران. اين جلسات بعدها در سطح عمومي و گستردهتر در حرم مطهر حضرت امام رضا عليه السلام تداوم يافت.
- تشکيل گروههاي چندين نفري و مديريت آنها جهت نشر افکار ناب اسلامي شيعي ، با آموزشهاي عقيدتي و سياسي.
- چندين بار دستگيري توسط ساواک . (تصوير مدارك دستگيري در بخش تصاوير سايت را ملاحظه بفرماييد.)
- نشرفرامين امام خميني (ره) مبني بر دوري جستن از حزب رستاخيز و هشدارهاي ايشان در مورد صهيونيسم، در دانشگاه .
- رهبري و طراحي تظاهرات عليه شاه معدوم در اوج خفقان سالهاي 54-55 در شهر مشهد و اعلام مرجعيت و رهبريت امام خميني(ره) و مديريت حرکتهاي دانشجويي انقلابي در مبارزه عليه رژيم و تلاش براي همگرايي گروههاي دانشجويي ديگر.
- انتشار اعلاميه هايي جهت افشاي جريان انحرافي منافقين در سال 1354 در دانشگاه مشهد .
فعاليتهاي پس از پيروزي انقلاب:
- در سال 1357، به دنبال اوجگيري انقلاب شکوهمند اسلامي: اعلام موجوديت رسمي و علني، «مجمع احياء تفکرات شيعي» در سطح دانشگاه و شهر مشهد و مديريت و تشکيل کلاسهاي عقيدتي براي جوانان مشهدي.
- عضو شوراي انقلابي تزكيه در دانشگاه.
- عضو شوراي اوليه هفت نفره سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در استان خراسان.
- عضو شوراي اوليه حزب جمهوري اسلامي در خراسان بهمراه بزرگاني همچون شهيد هاشمينژاد، شهيد كامياب و آيت الله واعظ طبسي و... .
- تشکيل جلسات مناظره وگفتگوي اعتقادي- سياسي و جلسات آزاد پرسش و پاسخ با نمايندگان گروههاي انحرافي در سطح شهر و جمعهاي دانشگاهي.
- ادامه افشاگري در مورد انديشههاي التقاطي منافقين. (به اولين خاطره در بخش خاطرات مراجعه بفرماييد.)
- سخنرانيهاي متعدد اعتقادي - سياسي در تهران، مشهد و قم كه ابتدا بيشتر در دانشگاه و فضاهاي دانشجويي صورت ميپذيرفت و همزمان با كانديداتوري شهيد و انتخاب به عنوان نماينده مردم مشهد در مجلس، كمكم به شكل گستردهاي در ميان مردم انقلابي ديگر شهرهاي استان خراسان و كشور گسترش يافت كه حدود 400 ساعت از نوارهاي آن جلسات توسط دوستان شهيد جمع آوري شده است. (صوت برخي از سخنرانيها در بخش آثارصوتي شهيد در سايت موجود است.)
- نقد نظرات، تفكر و خط مشي سياسي و مذهبي بنيصدر.
اين مساله به صورتي بود كه مدتها پيش از مطرح شدن بني صدر به عنوان کانديداي رياست جمهوري، انحراف بنيصدر از خط امام براي شهيد ديالمه محرز شده بود و اين در حالي بود که بسياري از بزرگان کشور و انقلاب در ردههاي مختلف از بنيصدر حمايت ميکردند.
- تشکيل گروه مطالعه مدارک، بر ضد بنيصدر و کشف مدارک فراوان و نشر آن براي اشكار نمودن چهره واقعي بنيصدر از ابتداي اتقلاب.(مراجعه كنيد به خاطره دوم در بخش خاطرات)
- شکلدهي تحصن اعتراضآميز دانشجويي در مقابل روزنامه انقلاب اسلامي در تهران. (تصوير برخي مدارك در بخش تصاوير سايت را ملاحظه بفرماييد.)
- شرکت در اولين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي و حمايت علماي برجسته مشهد از وي و انتخاب ايشان از سوي مردم به عنوان نماينده مردم مشهد. (تصوير مدارك حمايت علما و امضاي ايشان، و تصوير برخي از تبليغات انتخاباتي، در بخش تصاوير سايت را ملاحظه بفرماييد.)
- عضو هيئت رئيسه سني مجلس ، به علت سن کم. (تصاوير هيئت رئيسه سني مجلس در بخش تصاوير را ملاحظه بفرماييد.)
- رياست کمسيون شوراها در مجلس شوراي اسلامي. (مراجعه كنيد به خاطره دوم در بخش خاطرات)
- تلاش براي ارائه مدارک عدم کفايت سياسي بنيصدر به مجلس با همکاري برخي از نمايندگان و موفقيت در اين امر.
- شهادت در حادثه خونين بمبگذاري در دفتر حزب جمهوري اسلامي . (تصوير در بخش تصاوير موجود است.)
تبيين تبيين جهان
با انتشار اوّلين کتابهاي جديد ايدئولوژيک منافقين تحت عنوان «تبيين جهان» نوشته مسعود رجوي، شهيد ديالمه نيز سلسله سخنرانيهاي نقّادانه خود را با عنوان «تبيينِ تبيين جهان» در آمفيتئاتر رازي دانشگاه پزشكي مشهد، آغاز کرد که از همان ابتدا با تهديدهاي منافقين روبرو شد. او قبل از شروع اولين جلسه كه با تهديد به ترور توسط منافقين مواجه شده بود، به اميد آگاهي بخشي به جوانان و دانشجويان، بدون توجه به اين تهديدات، رسالت افشاگرانه خود را نسبت به خط التقاط، پرشورتر از قبل دنبال نمود و در آغاز كلام خطاب به تهديدكنندگان گفت: «از چنين پيامي كه شما داديد و اين لياقت را در خودم نميديدم، بسيار خرسندم!... مگر زمانيكه شما در چهره گروههاي مختلف آنهايي كه حيات و هستي حوزههاي علميه ما به آنها بستگيداشت، بهزعم خود از سر راه برداشتيد، درد شما درمان شد؟ ... و آيا هنوز براي شما روشن نشده است كه هرچه شما بيشتر و بيشتر در اين مسير حركت كنيد، برننگتان افزوده ميشود؟ ... و تاسفم براي شماست كه الان صداي مرا ميشنويد و تاسف بيشترم براي سرانتان كه هنوز عبرت نگرفتهاند.»
به نقل از دوستان و همراهان شهيد و نوار اولين جلسه «تبيينِ تبيين جهان»
نعل وارونه!
شهيد ديالمه در روز 15/12/59 يعني فرداي روز سخنراني بنيصدر در دانشگاه تهران و برپايي غائله 14اسفند، در مهديه تهران در ميان جمعيتي که به شدت نسبت به آن شهيد ابراز احساسات مي کرد در سخنراني خود با عنوان «مصدق از حمايت تا خيانت» گفت: « ... دستهايي در کارند تا وحدت ابوموسي اشعري را به جاي وحدت علي عليهالسلام به مردم قالب کنند. اين بود که بر آن شدم تا مطالبي را در کمال اختصار با شما در ميان بگذارم. برادران در لحظات بسيار حساس و خطرناکي قرار گرفتهايم، حساس و خطرناک همچون ميدانهايي از مواد منفجره که با جرقهاي کوچک آتش ميگيرند و شياطين برآنند تا با ژستهاي آزاديخواهانه قلابي تا آنجا که ميتوانند بر ميزان شعلهوري محيط بيفزايند،... اما آنچه که ما از ابتداي انقلاب فاقد آن بوديم و چوب آن را ميخوريم اين است که افراد را درست نميشناختيم و آگاهي از مواضع آنان نداشتيم و همين امر باعث شد که اسلامشناسان اروپايي بر مبناي آزاديهاي غلط غربي آنچه را خواستند به خورد اين ملت دادند و سعي نمودند مسلمانان مؤمن را با برچسب هاي گوناگون از ميدان بهدر نمايند.
ميدانيد چماقداري از ما و اسلام نبود، ما بهعنوان مسلمان استدلال و منطق داريم، چماقداري از آن نيروهاي چپ و راستي براي فرود آوردن چماقشان بر سر اين ملت فراهم آورند ظاهرا خود را ضد چماق معرفي کردند و الاّ چه زماني ما حرف حساب را نشنيدهايم؟ چه زماني از «بحث آزاد» فرار کردهايم که امروز آنها به خود اجازه ميدهند فرياد برآورند که ما اهل بحث آزاديم و بقيه زور ميگويند. اگر بنده و شما آگاه باشيم خوب ميفهميم که چرا اينگونه ميگويند و عمل ميکنند، چرا يکباره اسامي نيروهاي مرتجع داخلي و خارجي عوض ميشود و ميشوند انقلابي!! پيشتاز! مجاهد! مبارز! پيشگام؟! و در مقابل همه نيروهايي که در اين سمت قرار دادند و حرکت را ايجاد کردهاند، ميشوند نيروهاي مرتجع، انحصارطلب و دُگم و از اين قبيل، اين همان شيوه هميشگي و مرسوم تاريخ است که اصطلاحا معروف است به «نعل وارونه» .... ساليان درازي است که براي ممالک اسلامي طراحي کردهاند و برنامههاي آن توسط صهيونيسم بينالملل مدون گرديده است، خطرناکترين آنها حرکتي است که بهوسيله مستشرقين درجوامع اسلامي ايجاد گرديده تا اسلام را آنگونه که مايلند معرفي نمايند و شرايطي را فراهم کنند که محتواي اسلام از دست رفته و تنها اسمي از آن بر جاي بماند، به همين منظور متخصصين جامعه شناسي وعلوم اجتماعي و اقتصاد اسلامي! و اسلام شناسي! ساختند و به جامعه هاي ما روانه کردند تا در ذهن ما از اسلام، يک فرهنگ ، يک انقلاب، يک تمدن بسازند و تا آنجا پيش آمدند که امروز در ذهن اکثريت نسل جوان ما اسلام نه به عنوان يک دين الهي و رهبري اش نه به عنوان يک رهبري الهي، که اسلام به عنوان يک تمدن و پيامبر به عنوان يک انقلابي ترسيم گرديده است. پيامبر مي شود انقلابي تا در قدمهاي بعدي بتوانند او را در کنار چهگوارا، مارکس و انگلس قرار دهند و ظهور اسلام حرکتي بشود همچون انقلاب اکتبر و انقلاب فرانسه و چهرههاي اسلامي از علي عليهالسلام گرفته تا فاطمه سلاماللهعليها و زينب و ابوذر و سلمان و ... هر يک به نوعي تغيير يابند. صهيونيسم بينالملل براي پيادهنمودن طرحهاي خود سازمانها و گروههاي مرموزي را تشکيل داده که يکي از آنها در تحقق بخشيدن به آرمانهاي صهيونيسم لژهاي فراماسونري است... و مردم ما اصلا آگاهي نداشتهاند که اينها کي هستند.»
بعد از اين سخنراني کم کم شعار « بنيصدر ، ديالمه، بحث آزاد پيش همه » زبانزد بسياري از جوانان مسلمان شد و بر برخي ديوارهاي شهرهاي تهران و مشهد نيز نقش بست. بنيصدر که تبليغات بحث آزادش بسيار فراگير شده بود با توجه به شناختي که نسبت به اين جوان برومند مکتب تشيع و «هشام زمانه» داشت صلاح ندانست خود را درگير چنين بحثي کند. با نخست وزيري شهيد رجايي و شناخت او نسبت به ديالمه، شهيد رجايي او را به عنوان اولين گزينه براي پست وزارت خارجه در نظر گرفته بود؛ چرا که او ضمن تحصيلات دانشگاهي و حوزوي مسلط به زبانهاي انگليسي و عربي نيز بود و تا حدودي با زبان فرانسه نيز آشنايي داشت. شهيد ديالمه پس از اين پيشنهاد شهيد رجايي مطلب را با دوستان و شاگردانش در ميان گذاشت و در نهايت تصميم گرفت آن را نپذيرد؛ چرا که قبول اين پيشنهاد او را از فعاليتهاي فرهنگياش اين بار به عنوان نماينده مردم و در جهت آگاه ساختن مردم باز ميداشت.
در مجلس نيز با توجه به حساسيت امور شوراها و مانور گروههاي مختلف درمورد آن و آگاهيهاي شهيد در مورد آن، در کميسيون مربوط به امور شوراها به فعاليت پرداخت.
به نقل از دوستان
خاطرهاي از پدر شهيد
قبل از انقلاب، يك انجمن اسلامي پزشكان داشتيم كه در اين انجمن - مخفيانه البته بود- هر پانزده روزي در منزل يكي از دوستان، همه جمع ميشديم. حضرت آيتالله مطهري تشريف ميآوردند. گرداننده ايشان بودند. مسائل مذهبي مطرح ميشد و ضمناً اطلاعاتي از اوضاع و احوال كه داشتند، براي ما، جريانها را بيان ميكردند. بنده در اين جلسات انجمن اسلامي محرمانهمون، اين فرزندم را با خودم ميبردم كه خيلي جالب براش شده بود. مخصوصاً حضرت آيتالله خامنهاي و حضرت آيتالله مطهري خيلي به ايشان علاقه پيدا كرده بود[ند] و در جلسات غير از اين جلسه ما هم ايشان ميرفت پيش آقايان. بعد، آيتالله بهشتي در سخنرانيها و مطالبي كه بيان ميكردند خيلي براش جالب شده بود كه تا حتي اوايل انقلاب هم كه مجمعي تشكيل داده بودند در پامنار، در آن هم شركت ميكرد و خيلي مورد توجه آيتالله بهشتي هم قرار گرفته بود و اينها بيشتر در جلساتي كه حضرت آيتالله مطهري و حضرت آيتالله دكتر بهشتي بودند ايشان ديگه ... .
مرحوم دكتر حميد ديالمه، پدر شهيد دكتر عبدالحميد ديالمه
خاطرهاي از آقاي توكلي
حزب جمهوري اسلامي يك مشي خيلي زيبايي داشت و آن اين بود كه ضمن اعتقاد جدي به كار تشكيلاتي، تعلق سازماني را تقويت نميكرد، به همه احترام ميگذاشت، ولي تلاش نميكرد تشخيص حزبي را در مجلس تقويت كند... در همين ايام حزب به ابتكاري دست زد، جلسه بزرگي باحضور اعضاي خود و طرفدارانش در مجلس، در زيرزمين مدرسه رفاه تشكيل داد. تعداد افراد شركت كننده حدود هفتاد نفر بودند. اين جلسه در پخته كردن نظرات و سنجيده شدن چشماندازها خيلي موثر بود... چون تفاهم نيروهاي اصلي و مردمي بالا بود و سازمان ها و احزاب ديگر نقش برجستهاي نداشتند، در ميان ما نقش بعضي عناصر خيلي برجسته بود مثلا مرحوم آيت كه واقعا آدم خبرهاي بود، دكتراي حقوق داشت و روي مشروطه خيلي كار كرده بود، قواعد مجلس را ميدانست، در تدوين آئين نامه شركت داشت و به نحو احسن از اختيارات نمايندگي استفاده ميكرد. در اين بين دسته هاي كوچك موثري هم بودند مثل شهيد ديالمه كه عدهاي دور ايشان بودند و كارهاي قدرتمندانهاي ميكردند و غصه ناهماهنگي با حزب و ديگر جاها را نداشتند.
آقاي احمد توكلي
خاطرهاي از آقاي مرادزاده
قرار بود آن روز شهيد رجائي بعنوان نخستوزير بنيصدر از مجلس رأي اعتماد بگيرد. بنيصدر خيلي مقاومت كرده بود تا بتواند جلو نخستوزيري شهيد رجائي را بگيرد ولي آن روز به دليل فشار مديريت ارشد كشور و مردم، مجبور شده بود رجائي را بعنوان نخستوزير به مجلس معرفي كند. صبح زود بههمراه يكي از دوستان به مجلس شوراي اسلامي رفتم. تا شايد بتوانم بهعنوان تماشاگر ناظر سخنان موافق و مخالف اين رأي اعتماد باشم. براي گرفتن كارت در صف ايستاده بودم. مرحوم دكتر ديالمه نماينده مشهد، كه در آن روزها سخنرانيهاي تند و داغي عليه بنيصدر ميكرد و چند نوار سخنرانيش به دستم رسيده بود، ديدم؛ كه وارد شد. جواني بود خوشسيما و مصمم. صدايش كردم. به كنار صف آمد. با وي احوالپرسيس كردم و گفتم كه از حاميان وي در بوشهر هستم و آمدهام تا در جلسه علني مجلس شركت نمايم. با كمال تواضع كارتي را به من داد و با همين كارت در جايگاه تماشاچيان حاضر شدم و آن روز را به پاي سخنان تند مخالفين و موافقين اين راي اعتماد نشستم و چون امام(ره) از حاميان سرسخت ايشان بود وي در آن روز رأي اعتماد گرفت و نخستوزير شد.
آقاي حاج خليل مرادزاده
واقعه هفتم تير و شهداي مجلس شوراي اسلامي
يك روز پس از سوءقصد به جان آيت ا... خامنهاي در ششم تير ماه 1360، در ساعت 20 و30 دقيقه شامگاه روز يكشنبه هفتم تير ماه 1360، جلسهاي در سالن اجتماعات دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي واقع در سرچشمه تهران برگزار شد.
نواي ملکوتي قرآن کريم در فضاي سالن طنين انداخته بود و صالحان را بشارت تحقق وعدهي الهي ميداد. پس از پايان قرائت قرآن کريم و اعلام برنامه، آيت الله بهشتي آغاز سخن نمود. بحث دربارهي تورم بود، اما عدهاي از اعضا خواسته بودند که راجع به انتخابات رياستجمهوري نيز صحبت شود. دکتر بهشتي سخنانش را با اين جملات آغاز کرد:
«ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم، استعمارگران براي ما مهرهسازي کنند و سرنوشت مردم ما را بهبازي بگيرند. تلاشکنيم کساني را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را بهبازي نميگيرند، انتخاب شوند.»
اين کلمات که از لبان حقگوي ايشان بيرون تراويد. ناگهان برقي جهيد و نوري خيرهکننده و صدايي مهيب برخاست و در كمتر از يك ثانيه، از سالن جلسات حزب جمهوري اسلامي جز تلي از خاك چيزي نماند.
وضعيت كشور پس از اين حادثه خيلي سخت بود. مجلس در مرز سقوط از نظر عدد قانوني قرار گرفت. رئيس شوراي عالي قضايي، دكتر بهشتي به شهادت رسيده بود و شوراي رياست جمهوري كه پس از عزل بنيصدر تشكيل شد نيز مهمترين عضوش را از دست داد. چهار عضو فعال كابينه و چند تن معاون وزير هم در ميان آنان بودند. حزب جمهوري كه محور تنظيم امور كشور بود، هفت عضو شوراي مركزي و دبيركلش را در يك لحظه از دست داده بود. شوراي عالي دفاع، با عزل رئيس جمهور، شهادت دكتر چمران، دكتر بهشتي و نيز با وضعيت جسماني آيت ا... خامنهاي حال و روز خوبي نداشت.
انفجار دفتر مركزي جمهوري اسلامي در تهران و شهادت 72 تن از برجستگان و نيروهاي لايق و كارآمد انقلاب، عكسالعمل استكبار جهاني و عوامل داخل آنها در قبال بركناري بنيصدر و حذف ضد انقلاب از صحنه سياسي كشور توسط مسئولين نظام اسلامي بود. عامل بمبگذاري، منافق نفوذي به نام محمّدرضا کلاهي بود که خود جزء نيروهاي خدماتي حزب بهحساب ميآمد و پس از انفجار موفق به فرار گرديد و راهي فرانسه شد. عوامل اين حادثه بزرگ معتقد بودند كه در اثر كشتار مسئولان عالي رتبه، اوضاع كشور به هم ميريزد و انقلاب اسلامي از بين خواهد رفت.
اما با امداد الهي و با حضور معدود مردان سياسي در كنار رهبر انقلاب، اوضاع سياسي كشور دوباره كمي سامان گرفت و اين روز به خاطر شهيد بهشتي، مرد شماره اول پس از رهبر انقلاب كه رئيس قوه قضائيه بود، روز قضائيه نامگذاري شد.
عكسها
نظر شهيد ديالمه در خصوص مير حسين موسوي
همين الآن افرادي كانديدا هستن براي بعضي از وزارت خانه ها كه به اعتقاد من خط فكريشون درست نيست ولي متأسفانه كاري نمي توانم بكنم فقط مي توانم يك رأي مخالف بهشون بدم و يكي از نمونه هاش جناب آقاي سيد(مير)حسين موسوي است، سردبير روزنامه جمهوري اسلامي.
اعتقاد به اين است كه خط فكري او خط فكري جنبش مسلمان مبارز و پيمان و غيره مي باشد، البته نمي خواهم بگويم كه عضو آن سازمان، گروه و چه هست ولي جهت فكريش همونه و اگر رجوع بكنيد به روزنامه ها مي بينيد در خيلي از جاهاش اين خط مشي رو طي مي كند در حالي كه من روزنامه و اينارو من از ديد حزب نمي بينم بلكه من اينارو فقط از پايگاه ايشون مي بينم و الا اينارو هيچ كدوم را به حساب حزب نمي گذارم و نه به عنوان نيروهاي مومن، معتقد، مخلصي كه در حزب هستند بلكه شخصاً به نام ايشون مي گذارم.
و با توجه به موضع گيري هايي كه در روزنامه ايشون مطرح شده براي مثال ويژه نامه اي براي تختي چاپ مي كنه، براي مصدق مطلب چاپ مي كند، اما حتي يك خط در مورد آيت الله كاشاني نمي نويسد.
برويد ببينيد در روزنامه هاي اون زمان رو اگر يك خط حتي يك خط در مورد آيت الله كاشاني قبل و بعد از سالگرد ايشان در اين روزنامه آورديد من اسمم را عوض مي كنم، اما ويژه نامه هايي درباره تختي چاپ مي كنه در حالي كه تختي فقط جزو جبهه ملي بوده و يك كشتي گير بود والله شما به خاطر كشتي گير بودنش از او مقاله چاپ مي كنيد و نه فقط به خاطر جبهه ملي بودنش زياد از او صحبت و مقاله چاپ مي كنيد و الا تختي هم همانند صدها هزار نفر كشتي گير ديگر مانند سيد عباسي، حبيبي و غيره داشتيم، چرا اونارو مطرحشون نمي كنن، چرا براي اونا ويژه نامه چاپ نمي كنن
پس حتماً به خاطر باند جبهه ملي شون بوده است، تجليل هايي از مصدق مي كنن، بعد از اينكه آقاي فلسفي در نماز جمعه عليه مصدق صحبت كرد مقاله اي عليه ايشون رو كدام روزنامه نوشت همين روزنامه جمهوري اسلامي كه به اسم خيابان مصدق نوشت و شديداً آن را كوبيد و حتي يك شب كه من در جايي صحبت مي كردم تمامي اين حرف ها را گفتم كه بعد از صحبت هاي من آقاي موسوي براي دفاع از خود بلند شد و گفت ما اينا رو نمي پذيريم به دليل اينكه نمي خواهيم شيوه هاي آسيب پذيري و كمونيستي رو در ايران ايجاد بكنيم.
البته لفظ را اشتباه به كار مي برد اما من برداشتي را كه از گفتن اين مطلب بيان كرد عرض مي نمايم برداشت ايشان اين بود كه در شيوه هاي كمونيستي كه ما يك چيزي رو كه در سابق اتفاق افتاده و در تاريخ مجدداً بيايم دنبال گيري كنيم و در موارد فعلي به آن تجسم بدهيم و بزرگش كنيم، مثلاً اگر كاشاني يا مصدقي آن زمان بود حالا بياييم الآن هم يك مصدق و كاشاني بسازيم. البته سابقه هاي مكرر هم درگروه هاي منفي داشته از جمله بودنش در گروه نخشب كه جزو بافت او بوده است و با پيمان و سامي در اين باند نخشب بودند كه بعد از مدتي از هم جدا شدند كه پيمان گروه جنبش مسلمانان را درست كرد و سامي گروه جاما را درست كرد ولي آقاي موسوي به ظاهر مي فرمايد كه من يك آدم مستقل هستم و در واقع همون شيوه فكري رو امروز داره و به اعتقاد من در داخل روزنامه هم دقيقاً اين شيوه فكري رو اعمال كرده و براي مثال از نماينده هاي عضو جنبش مسلمان مصاحبه كرده و مقاله هاي بلند بالايي در صفحه اول با تيتر درشت در مورد قضيه تالبوت نوشته و عكس هاي مختلفي را در اندازه هاي مختلف در اين مورد به چاپ رسانده و حتي يك بار عكس پيمان را در صفحه اول جمهوري اسلامي چاپ مي كند.
نظر شهيد ديالمه در خصوص زهرا رهنورد همسر آقاي موسوي
و از آنجا كه همسر آقاي موسوي خانم زهرا رهنورد كه يك مشت مزخرف هايي در مورد اسلام را در كتاب هايي مانند: طلوع زن مسلمان، همگام با يوسف، قيام موسي و هر چه از اين مسائل توانسته به هم بافته و از آنجايي كه او زياد سابقه مسلموني ندارد چه جور شده است كه حالا به عنوان مفسر قرآن شده .معلوم نيست دنيا در دست كيه كه هر كس مي خواهد يك ساله مفسر قرآن مي شود.
در همين كتاب طلوع زن مسلمان اين خانم تمام جملاتي كه مربوط به نهج البلاغه علي (ع) بوده است به فارسي در اين كتاب نوشته و بعد به عنوان تبليغات ارتجاعيون عليه زن آن را به شدت كوبيده است و هر كس هم كه اينها را مي خواند اصلاً متوجه نمي شود كه تمامي مباحث از عين متن نهج البلاغه مي باشد.
براي مثال يكي از آن جمله ها اين است كه: (غيرت براي مرد از ايمانش است و براي زن كفر) در صورتي كه اين جمله عين متن نهج البلاغه بوده و ايشان با نوشتن اين متن به شدت اين موضوع را كوبيده است در حالي كه در نهج البلاغه آماده است: (غيره الرجال من الايمان و غيره المراه كفر) غيرت براي مرد از ايمانش هست و براي زن كفر كه اين جمله را به فارسي نوشته و هر كس كه اين متن را مي خواند با خود بگويد كه متحجرين عجب چيزهاي مزخرفي گفتن و يا يك شيوه اي را به كار برده است كه از نظر من شيوه خوبي است كه مي گن براي اينكه انسان بخواهد خوب جا بيفتد موضوعي كه در اسلام مطرح نيست مطرح بكند و بعد بكوبد .
فرض مي كنيم مثلاً شما اصلاً دايي نداريد، عمو نداريد بعد ما بيايم طرح بكنيم كه يك عده مي گن عموي فلان كس ساواكي و بعد شروع كنيم در مورد اين مسئله 20 يا 30 صفحه در مورد او نوشته و صحبت كنيم خوب پس هيچ كسي نمي آيد از ما بپرسد كه آقا فرد اصلاً وجود خارجي دارد كه اينگونه در مورد آن صحبت مي كنيد چگونه ثابت مي كنيد و يا براي مثال در همين كتاب طلوع زن مسلمان يك متن ديگر است كه به اين صورت نوشته شده است كه (زن از دنده چپ مرده) اول اين موضوع را در 20 يا 30 صفحه شرح داده و همه هم مي گن چه زن خوبي چقدر از زن ها دفاع مي كند همش هم با استدلال قرآني، حديث، روايت و... هيچ كس هم نمي پرسد كه اصلاً كي گفته كه زن از دنده چپ مرده كه تو داري ردش مي كني اصلاً همچنين مسئله اي از كجا آمده كه در 20 تا 30 صفحه به رد كردن و كوبيدنش مي پردازي و...
همچنين با ايشان به عنوان زن متفكر اسلامي مصاحبه مي كردند و در تلويزيون در مورد مباحث زنان به صحبت مي پرداختند و همچنين در دانشگاه ها به سخنراني مي پرداخت و در يكي از دانشگاه هاي ادبيات مشهد به سخنراني پرداخت كه در اين بيان سوالي راجع به يكي از خطبه هاي معروف نهج البلاغه مطرح شد كه زن ها نقص دارند پرسيده كه ايشان اينگونه پاسخ دادند، اصلاً اين حرف به درد نمي خوره و همچنين چيزي در نهج البلاغه نداريم كه بعضي ها به صحبت هاي او اعتراض كردند ولي خانم زهرا رهنورد گفت كه شماها به اين خاطر به اين مسئله اعتراض داريد زيرا كه مردان شما بر شما تسلط دارند كه در اين ميان در ميان دانشجويان شلوغ و پلوغ شد و خانم رهنورد براي آرامش آنها چند دفعه اعتراض كرد كه من دارم سخنراني مي كنم كه اين افراد به آرامش دعوت نشدند و ايشان سخنراني را ترك و قهر كردند و همه از اين كار او تعجب كردند.
مطالب مشابه :
مرکز جراحی محدود شهریور- روبان صورتی - اساتید فوق تخصص خون انكولوژي در نقاط مختلف ایران
مشهد الرضا. دكتر شيراز- بلوار شهيد چمران- مجمع پزشكي mri - درمانگاه شهيد مطهري تلفن:
لیست کامل مراکز انتقال خون در ایران به تفکیک هر استان
خيابان طالقاني- جنب درمانگاه خيابان شهيد چمران مشهد - شهيد
جدیدترین لیست دفاتر خدمات مسافرتی وهوایی استان خراسان رضوی(قسمت اول)
خيابن دكتر چمران ابتداي كوچه شهيد راز فر- پلاك 20. مقابل درمانگاه
لیست مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری کشور
استاد معين- شهيد شهيد چمران- محل بندر لنگه/ درمانگاه شهيد رجايي
لیست مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری کشور
استاد معين- شهيد شهيد چمران- محل بندر لنگه/ درمانگاه شهيد رجايي
آدرس مراكز آزمایش رایگان ایدز
مركز بهداشتي درماني شهيد بزرگراه چمران خيابان امام خميني، درمانگاه شهيد
زندگی نامه شهید دکتر سید عبدالحمید دیالمه
استاد شهید مطهری آشنا شد و علوم جدید را در رشته پزشکی در دانشگاه مشهد شهيد ، قبل از
برچسب :
درمانگاه شهيد چمران مشهد