خلاصه قسمت هشتم جومونگ (قسمت 8 سریال جومانگ)

خلاصه قسمت هشتم سریال جومونگ رو براتون گذاشتم از دیدن سریال لذت ببرید

کارگزار يون تابال خبر مي ياره كه طي مذاكراتي كه با دوچي داشتم اون گفته خود يون تابال بايد بياد و به دست و پاي من بيفته و كارهايي كه مي گم انجام بده والا دخترش را مي كشم.

PardisFun.Com


جومانگ هم همچنان داره التماس سوسونو مي كنه تا فرار كنه ولي اين دختر اينقدر مغروره كه حتي حاضر نيست جون خودش را نجات بده.

PardisFun.Com

سركارگر دوچي مي ياد مي بينه نگهبانا سنگر را رها كردن و دارن مثل گاو مي خورن مي ياد يه ابروريزي راه مي ندازه كه نگو و نپرس و خلاصه مجبورشون مي كنه برگردن سر پستشون كه نگهباني از سوسونو باشه

PardisFun.Com

جومانگ بالاخره اونو راضي مي كنه كه فرار كنه در اصل بهش مي گه دختر تو چرا اينقدر لجبازي حالا كه وقت اين حرفا نيست اگه نري اون تو را مي كشه.يه چيز جالب هم بهش مي گه مي گه كه براي دوچي كشتن ادم ها مثل كشتن گاو و خوك مي مونه (بيچاره سوسو نو) كي مي خواد نجاتش بده

PardisFun.Com

و كمكش مي كنه كه از رو پشت بوم فرار كنه و در واقع براش قلاب مي گيره

PardisFun.Com


اون دزدها كه مي يان مي بينن دختره داره فرار مي كنه مي گيرن جومانگ را تا حد مرگ كتك مي زنن انصافا دل من كه تو اين صحنه خيلي براش سوخت

PardisFun.Com


وقتي هانگ مي بينه كه دارن جومانگ را مي زنن چاره اي نداره جز اين كه بگه اون پرنس بويو هستش تا جونش را نجات بده

PardisFun.Com

اونا هم تا مي فهمن اون يه پرنسه مي افتن به دست و پاش تا اونا را ببخشه و مي برنش ....

PardisFun.Com

يون تابال كه غافل از همه جاست مي ياد تا با دوچي معامله كنه تا دخترش را آزاد كنه دوچي مي گه دو برابر اون نمك هاي قاچاقي كه باعث شدي از دس بدم بايد بهم بدي و بعدش هم به دست و پام بيفتي تا آزادش كنم. يون تابال هم كه چاره اي نداره قبول مي كنه ولي مي گه اول بايد ببينم دخترم سالمه دوچي هم دستور مي ده دخترش را براش بيارن تا ببينه

PardisFun.Com

سركارگر دوچي وقتي مي ره مي بينه اونا فرار كردن مي ياد و به دوچي مي گه بيا بيرون كارت دارم و تا مي ره بيرون بهش مي گه اونا رفتن كه دوچي هم ميزنه تو سرش و مي گه نزار يون تابال بفهمه

PardisFun.Com

دوچي مي ياد و به يون تابال مي گه اگه دخترت را مي خواي بايد همه زندگيت را بدي كه يون هم شك مي كنه و احساس مي كنه كه اتفاقي افتاده بنا براين پا مي شه كه بره و نقشه دو چي نقش بر آب مي شه

PardisFun.Com

تو حول و نگراني دختره هستن كه تا درب خونه را باز مي كنن مي گه:
آپوچي (بلا برده خوب بلده دل بابايي را كباب كنه ها)

PardisFun.Com

سوسونو مي ياد و جريان اينكه جومانگ آزادش كرده را تعريف مي كنه و همه كه ديدن تو سفر اون خيلي چورمنگ بود بهت زده مي شن ولي يون تابال مي گه اگه بياد اينجا بهش پاداش مي دم

PardisFun.Com

اون 3 تا دزد هم جومانگ را مي يارن تا در زندان غار كه در اداره برادرشونه (همون استاد رزمي كار جومانگ) مخفي كنن و هي به اون مي گن ارباب ..سرورم و..... كه جومانگ مي گه به من بگين برادر من ديگه شازده نيستم و از اين حرفا

PardisFun.Com

استاده تا جومانگ را مي بينه تعجب مي كنه و به اون 3 تا مي گه چرا اينا اوردين اينجا و خلاصه با يه كم پول و معامله و اينا قبول مي كنه كه اون اينجا مخفي بشه

PardisFun.Com


و مي ياد تو زندان هه مو سو و بهش مي گه يكي را برات مي يارم تا باهاش هم صحبت بشي

PardisFun.Com

اينا هم هنوز دنبال جومانگ هستن كه خبر مي رسه پادشاه ازتون خواسته به آهنگري برين

PardisFun.Com

شاه هم اومده تا شمشير جديد موپال مو را امتحان كنه و ببينه كه آخرش اين مو پال مو تونست شمشير فولادي بسازه
ولي تا به شمشير نيگا مي كنه مي گه لازم به امتحان نيست از ريختش معلومه كه به درد نمي خوره و به شازده ها مي گه كه در ساخت شمشير پولادي به مو پال مو كمك كنين

PardisFun.Com

PardisFun.Com

از طرفي اون 2 تا تحفه را فرا مي خونه و 2 تا پست نون و آبدار حسابي از امور كشوري بهشون مي ده كه رو سر همه كه هيچي رو سر خودشون هم 2 تا شاخ گنده در مي ياد

PardisFun.Com

اين ايل بد جنس هم به مباركي اين پست هاي نون و اب دار جشن مي گيرن

PardisFun.Com

جومانگ در زندان غار روزها با استادش تمرين شمشير زني مي كنه و مي تونه اونو مغلوب كنه

PardisFun.Com

خوشحال از برد استادش به سلول مي ياد كه هه مو سو بهش مي گه داري تمرين شمشير زني مي كني و... و سر حرف را باهاش باز مي كنه و از ارتش دامول و... مي گه

PardisFun.Com

PardisFun.Com


در نامه ها و اخباري كه از قبايل به يون تابال رسيده يكيش اينه:
در ايالت گودا زني كه تا بحال 12 شكم زاييده بود در حين زاييدن سيزدهمين بچه از دنيا رفت كه شاه گودا برايي او بسيار گريست.
سوسونو داره به اين خبر مي خنده كه باباش دعواش مي كنه و مي گه مي دوني معنيش چيه؟؟؟؟
يعني شاه گودا مي خواد لشكري قوي درست كنه و.....
كه سوسونو خيلي خجالت مي كشه و قول مي ده ديگه به اخبار رسيده خوب دقت كنه

PardisFun.Com

در همين حين خبر مي ياد كه شاهزاده ي بويو به ديدن سوسونو اومده(غلت كرده پسره ي بي ريخت و بد قواره ي نكره كه عاشق سوسونوي ما شده)

PardisFun.Com

سوسونو مي خواد اونو دست بندازه كه همون خبري كه براتون گفتم را بهش مي گه و مي گه نظرتون چيه؟؟؟؟

PardisFun.Com

كه شاهزاده متاسفانه جواب دندان شكني مي ده و سوسونو خيتي به بار مي ياره

PardisFun.Com

وقتي اون مي ره باباش مي گه ديدي چطوري بهت نيگا مي كرد؟؟؟؟؟ اون عاشقت شده من كه خيلي خوشحالم و سوسونو مي گه من كه اصلا خوشحال نيستم اگه مي خواي اون انتر دامادت بشه يه دختر ديگه پيدا كن

PardisFun.Com

سوسونو اين نگهبانش را فرستاده تا همه جا دنبال جومانگ بگرده و پيداش كنه كه اونم مي گه نيروهاي دوچي همه دنبالشن و به زودي اونو پيدا مي كنن

PardisFun.Com

اون 3 تا دزد كه حالا خاطر خواه جومانگ شدن براش شراب و غذا مي يارن تو زندان

PardisFun.Com

اوونم مي شينه با هه مو سو بخوره كه اون مي گه من گوشت نمي خوام اگه مي شه بهم شراب بده

PardisFun.Com

و خاطرات گذشته اش و اينكه چطوري اسير شد و كور شد و زنش را گم كرد .... را مي گه

PardisFun.Com

نگهبان غار براي خواهرش كه خدمه بانو يوهوا هستش خبر مي ياره كه جومانگ در زندان غار پيش منه

PardisFun.Com

يوهوا تا خبر را مي فهمه سريع آماده مي شه تا پيش جومانگ بره و اونو ببينه

PardisFun.Com


شبانه و مخفيانه به زندان غار مي ياد كه متاسفانه مامور شاهزاده داسو اونا را تعقيب مي كنه

PardisFun.Com

جومانگ هم داره لوح شمشير زني كه استادش بهش داده را تمرين مي كنه

PardisFun.Com

كه هه موسو مي گه مي خواي در ازاي اينكه با من همدم شدي من بهت آموزش بدم؟؟؟؟ كه اون مي گه اخه تو كوري اونم مي گه درسته من نمي بينم ولي دلم در همه اين سالها زنده بوده و با دلم مي بينم

PardisFun.Com

خبر مي دن بيا كه ماماني اومده ببينتت ماچ نمي كنن چرا؟ اينا چه مادر و فرزنديي هستن؟ فقط ماماني مي ياد كه ببينه اون سالمه و بره

PardisFun.Com

كه هه مو سو صداي بانو را حس مي كنه ولي نمي تونه كه ببينه
اين صحنه زيباترين سكانس اين قسمته كه با يك اهنگ ملايم و غم ناك خيلي به ادم فاز مي ده

PardisFun.Com

به ملكه خبر مي دن كه جومانگ در زندان غار مخفي شده كه اون مي گه مگه همچين جايي تو بويو داريم و اونا مي گن داريم

PardisFun.Com

پيش شاه مي ياد و اول يه كم چاپلوسي مي كنه كه ممنون كه پسرام را سر كارهاي مهم گذاشتي و....
و بعد مي گه شما مي دوني كه ما در بويو يه زندان مخفي داريم؟

PardisFun.Com

شاه هم عصباني مي ياد پيش وزير و گلايه مي كنه كه چرا تا حالا به اون اين مطلب را نگفته و مي گه من بايد به ديدن اون زندان برم!!

PardisFun.Com

وزير پيش يو مي يول مي ياد و مي گه شاه موضوع را فهميده و اگه اون بره به زندان و هه مو سو را ببينه هممون را سرويس مي كنه

PardisFun.Com


از طرفي هه مو سو داره به جومانگ اموزش مي ده

PardisFun.Com

PardisFun.Com


در قسمت بعد:
داسو چه نقشه اي براي جومانگ داره؟؟؟؟؟؟
آيا شاه و هه مو سو همديگه رو مي بينن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و بر سر جومانگ چه خواهد آمد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


مطالب مشابه :


دانلود خلاصه قسمت اول سریال افسانه جومونگ

سایت رسمی افسانه جومونگ - دانلود خلاصه قسمت اول سریال افسانه جومونگ -




خلاصه قسمت اول:::: جومونگ 3

خلاصه قسمت اول:::: جومونگ 3 . ابتدای سریال پادشاه دائه موسین ( موهیول )




سانسورهای قسمت دوم جومونگ

سایت رسمی سریال جومونگ - سانسورهای قسمت دوم جومونگ ( جومونگ) خلاصه قسمت اول سریال جومانگ




خلاصه قسمت هشتم جومونگ (قسمت 8 سریال جومانگ)

خلاصه قسمت هشتم جومونگ (قسمت 8 سریال جومانگ) عکس سوسونو بازیگر نقش اول زن سریال جومونگ




خلاصه قسمت اول تا قسمت آخر جومونگ

در این سریال جومونگ وقتی متوجه میشه که برادران ناتنیش قصد کشتن و از صحنه خارج کردن او را




خلاصه قسمت اول سریال جومانگ (jumong)

افسانه جومونگ 1-2-3-4 سرزمین بادها - خلاصه قسمت اول سریال جومانگ (jumong) - افسانه جومونگ - سرزمین




حذفیات قسمت بیست و دوم سریال افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اول سریال جومانگ (خلاصه جومونگ) خلاصه قسمت نهن سریال جومونگ(قسمت 9 جومانگ)




خلاصه قسمت نهم جومونگ (خلاصه قسمت 9 سریال جومانگ)

خلاصه قسمت اول سریال جومانگ (خلاصه جومونگ) خلاصه قسمت نهن سریال جومونگ(قسمت 9 جومانگ)




برچسب :