خاطرات کتک خوردن در مدرسه

اولین روز مدرسه بود کلاس اول با ترس ودلهره به مدرسه رفتم همه چیز برایم تازگی داشت .تازه از سیرجان به بندر عباس امده بودیم .مردم قیافه ها لهجه وحتی نوع زندگی مردم برایم تازگی داشت .

بااسترس ودلشوره ای که داشتم وارد کلاس شدم .ساکت وارام میز اول نشستم .ومنتظر معلم .

در ذهن کودکانه خود از معلم غولی وحشتناک ساخته بود .در همین افکار بودم که اقای معلم وارد شد قیافه ترسناکی نداشت برخلاف تصورم خوش تیپ وشیک پوش بود .

شروع کرد به حرف زدن پشتش به بچه ها بود که یکی از دانش اموزان پشت سر من با سر خودکار سوت زد .وسر خودکار را زیر پای من انداخت .من با کنجکاوی سر خودکار را برداشتم وبا تعجب به ان نگاه می کردم که چگونه با ان سوت زده که معلم برگشت وسوت خودکار را در دست من دید .بدون هیچ سوال وجوابی مرا صدا زد ومن بی خبر از همه جا بلند شدم .

وبه سمت تخته سیاه کلاس رفتم آقای معلم پشت سر من ایستاد وانچنان اردنگی به من زد که با سر به تخته سیاه خوردم وهمانند شخصیتهای کارتونی احساس کردم گنجشکان بالای سرم دور می زنند .

با گریه به سر جایم نشستم .الان که به ان موقعه فکر می کنم تعجب می کنم که چطور ان معلم دلش امد در اولین روز مدرسه یک کودک هفت ساله را اینگونه تنبیه کند انهم بی گناه .

تنها دلیلی که انزمان باعث شد من با این قضیه کنار بیایم تصور وحشتناکی بود که از مدرسه داشتم واگر این تصور نبود شاید هرگز به مدرسه نمی رفتم .

فردای ان روز به دبستان قدس رفتم نام مدرسه ای در محله دو هزار بندر .وبا ترس ودلهره وارد کلاس شدم .زنگ خورد ومعلم وارد کلاس شد اما اینبار خانمی مهربان بود وخبری از ان معلم هیولایی نبود .

خوشحال شدم وبا شوق به معلم مهربان دل سپردم نامش را فراموش کرده ام اما خانم معلم مهربانی بود که سال ۱۳۶۰را با او گذراندم سالی که با اغاز جنگ توام شد وگاهی از ترس نه از معلم بلاکه از ترس حمله هوایی به حیاط مدرسه می زفتیم .

.سلا دوم دبستان به سیرجان برگشتیم ودر روستایمان ملک اباد به مدرسه رفتم عمویم معلم بود وسفارش مرا به دوستش که معلم بود کرد واو نیز سنگ تمام گذاشت وهر وقت که املا کم می اوردم با ترکه اناری حالی به من میداد .دوماه از سال که گذشت دوباره به بندر امدیم اینبار به پدر خانه سازمانی در مرکز شهر دادند ومن به دبستان محمدیه در بلوار سید جمال اسد ابادی رفتم مدرسه نزدیک بود وپیاده مسیر مدرسه تا خانه را می رفتم خانم سینا معلم کلاس دوم بود پدرش با پدربزرگم دوست بود .

وبه همین خاطر گاهی خودکار را بین انگشتان دستم می گذاشت ومرا تنبیه می کرد .سال خوبی بود ودوستان خوبی داشتم .پیام کهورزاده .مصطفی مقصودی .کاوه جعفری .سید رضا جاهد .

سال سوم خانم شاکر معلم مهربان وخوبی بود وهرگز مرا تنبیه نکرد فقط یکبار که مدیر مدرسه اقای مقصودی سر کلاس بود وبا خوردن زنگ من به سرعت از کلاس بیرون رفتم کشیده جانانه ای از مدیر خوردم .

سال چهارم بخاطر کشیدن نیمساز وزاویه کتک حسابی از خانم معلم خوردم

سال پنجم بهترین ومهربانترین معلم را داشتم خانم موسوی .او به من اعتماد به نفس داد وبرای اولین بار پشت تریبون مدرسه مقاله خواندم

سال اول راهنمایی مدرسه شهید علی سایانی معلم ریاضی اقای نزهتی خیلی خشن وسختگیر بود با دیدن او نفس همه بچه ها در سینه حبس می شد خوب درس می داد اما حیف که با ترس ودلهره به او گوش می دادم ارز دست او کتک نخوردم اما یکبار یکی از بچه ها را انچنان کتک زد که کم بود از ترس خودم را خیس کنم .

عرب زاده معلم علوم مهربان بود جعفری معلم تاریخ وجغرافیا وهنر خطاطبود ونقاش

ده یادگاری معلم حرفه وفن هر زوز ازمن می پرسید ومن که بلد نبودم کتک مفصلی از او می خوردم

حبیبی معلم زبان انگلیسی .امینی معلم عربی .داور وخشان ناظم .ضیغمی مدیر مدرسه .حسن زاده .ترشیزی .دوستان بابک شیرودی .احمد غیبی .ناصر اشرف زاده .سید رضا جاهد .صفا .پلاسی .

خاطرات کتک خوردن در مدرسه

مطالب مشابه :

رزرو اینترنتی فرهنگیان در خانه معلم استانهای سراسر کشور

شرایط رزرو اینترنتی خانه های معلم

لیست خانه های معلم سراسر کشور

فروشگاه زنجیره ای معلم بندرعباس

شماره تلفن و آدرس خانه معلم مراکز کلیه استانها

نشانی خانه های معلم و مراکز اسکان

بندر عباس تا بندر پل و بندر خمیر و بندر معلم و بندر گنک بندر لنگه در رکابزنی بدور نوار مرزی ایران تا

اطلاعاتی از خانه های معلم سراسر کشور

تلفن و ادرس خانه معلم هاي تهران- بندر عباس

محروميت خراسان شمالي ازخانه معلم؛ميراث قبل ازتاسيس استان!