مشاهیر علوم زمین ایران
دکتر عبدالکريم قريب
پدر علم زمين شناسی ايران
استاد عبدالكريم قريب در سال 1291 ه . ش در خيابان
عين الدوله تهران ديده به جهان گشود. پدرش ميرزا مصطفى خان مستوفى، فرزند
ميرزا عبدالكريم مستوفى گرگانى بود و مادرش دختر ميرزا شكرالله خان (كاردار
سفارت ايران در دولت عثمانى).
او فرزند چهارم خانواده بود. دو ساله بود كه پدرش بازنشسته شد و پس از آن به اتفاق خانواده به گرگان بازگشت.
دكتر عبدالكريم قريب از آن دوران مى گويد:
"از
تهران با كجاره به گرگان رفتيم. در طول راه ، من و مادرم در يک تاى كجاوه
نشسته بوديم و خواهرم و يكى از دختر عموهايم که تحت تكفل پدرم بود در تاى
ديگر.
پدرم نيز سوار بر اسب بود تا به گرگان رسيديم. اين مسافرت 7 روز به طول انجاميد. 3 روز تا قم و 3 روز تا گرگان.
استاد
قريب، كودکى و تحصيلات خود را در گرگان گذرانده، به گفته خودش: "درگرگان
مكتب هايی وجود داشت كه به تدريس علوم و ادب قديم آن روز مى پرداختند، ولى
كسانى كه خود داراى فضل و دانش بودند، فرزندانشان را خودشان آموزش مى
دادند. تحصيلات پدرم حدود كار مستوفى گرى بود و با زبان رياضيات آن زمان
(سياق) هم آشنا بود. او بر علوم قديمى و ادبيات فارسى تسلط داشت. شعر مى
سرود و خط زيبايی هم داشت.
وقتى من به 6 سالگى رسيدم، آموزش و تعليم مرا برعهده گرفت و بدين ترتيب هر روز صبح نزد پدرم به تحصيل مى پرداختم.
پس
از فراگرفتن الفبا و خواندن و نوشتن به خواندن كتابهاى چون عم جزء و توسل،
گلستان، بوستان، نصاب، صرف مير، امثله، صرف و نحو، مقامات حميدى، كتاب
حكيم مؤمن (كه در علوم طبيعى آن روز نزد علما معرو ف بود) پرداختم.
استاد
دكتر عبدالكلريم قريب در دوازده سالگى پدرش را كه نعمت بزرگ زندگى اش بود،
از دست داد و به همراه مادرش كه اهل تهران بود، مجددا" از گرگان به تهران
عزيمت کرد.
دكتر قريب در اين باره مى گويد: در سال 1304 ش پدرم فوت كرد.
پس از فروش خانه و باغ و اثاثيه هاى منزل، من و مادرم در سال 1306 به
تهران آمديم و منزلى كوچک در خيابان سقاباشى اجاره كرديم. در همان سال به
دبستان صفوى رفتم و چون در دروس ادبيات قوى بودم من را دركلاس پنجم
پذيرفتند.
مدرسه صفوى بين دروازه دولاب و دروازه دوشان تپه بود. من
دركلاس پنجم آن مدرسه عربى، انشاء، فارسى و رياضيات را ياد گرفتم و چون
شاگرد اول كلاس بودم، هميشه مبصر هم بودم. رقتى هم معلم ها نبودند، من به
بچه ها ديكته مى گفتم.
جوانى و ورود به دبيرستان علميهاستاد دكتر عبدالكريم قريب پس از اتمام دورهء ابتدايی در مدرسه صفوى، در سال 1307 براى ادامه تحصيل، در دبيرستان علميه ثبت نام كرد.
استاد
قريب در ادامه بيان زندگيش مى گويد: "در 17 سالگى پس از اتمام دورهء
ابتدايی در مدرسه صفوى به دبيرستان علميه كه در آن زمان نزديک دانشسراى
قديم (سه راه ژاله سابق) بود وارد شدم و پس از آن به مدرسه اى در پشت مسجد
سپهسالار رفتم و تا اخذ ديپلم همانجا ماندم. من هر سال شاگرد اول كلاس بودم
و دروس رياضى، فيزيک و شيمى را در حد عالى مى دانستم. مرحوم دکتر محمود
حسابى هم دبير فيزيک من در آن دوره بود. " استاد از آن دوران مى گويد: من
در دوران دبيرستان معمولا" درس مى خواندم و دنبال بازى نبودم. سه ساعت صبح و
دو ساعت بعد از ظهر در دبيرستان بوديم و به خانه هم كه مى آمدم، درسهاى
روز بعد را آماده مى كردم و تا ساعت 8 يا 9 شب مشغول مطالعه بودم. شب زود
مى خوابيدم و صبح زود بيدار مى شدم. فقط روزهاى جمعه كوه مى رفتم و با
دوستانم كوه پيمايی مى كرديم. "
استاد قريب در سال 1314 با اخذ ديپلم
علمى از دبيرستان علميه تهران فارغ التحصيل شد. به گفته استاد در آن سال
كليه دانش آموزان سال ششم دبيرستان را در دارالفنون جمع كردند و امتحان
گرفتند و ايشان نيز در آنجا امتحان دادند و ديپلم گرفتند.
ورود به دانشگاه...استاد دكتر
قريب مى گويد: در سالی که ما ديپلم گرفتيم آن قدر تعداد ديپلمه ها كم بود
كه به ما مى گفتند در هر دانشكده ای که دوست داريد ادامه تحصيل دهيد و حتى
مى گفتند، بياييد يک ماه در اين دانشكده بنشينيد، اكر خوشتان آمد ادامه
دهيد و اگر خوشتان نيامد برويد دانشكده ديگر. من نيز در ابتدا، هر چند روز
در يک دانشكده مى رفتم و حدود يک ماه همين طور در دانشكده ها مى چرخيدم تا
وارد دانشكدهء علوم در رشته رياضى شدم. 6 ماه در رشته رياضى ادامه تحصيل
دادم ولى بعد از آن مجددا" رشته علوم طبيعى را انتخاب كردم و تا پايان
تحصيلات دورهء ليسانس در اين رشته ماندم، بخصوص چون زمين شناس جزء اين رشته
برد و من به مرور زمان به رشته زمين شناسى خيلى علاقه مند شده بودم، در
اين رشته ماندم.
بعد از اتمام دورهء ليسانس، مطالعاتم را در زمين شناسی
ادامه دادم. زمين شناسى چون با طبيعت سروكار دارد، برايم مفرح ترين رشته
بود. به خصوص براى من كه دركودكى در دهات و باغ و زمين بزرگ شده بودم. به
اعتقاد من، تمام زندگى انسان از زمين به دست آمده است و چيزى نيست كه ما از
زمين نگرفته باشيم.
زمين در قرآن كريم از جايگاه ويژه اى برخوردار است. قرآن 114 سوره دارد و در 104 سورهء آن از زمين صحبت شده است.
دكتر
قريب در سال 1317 در رشته علوم طبيعى فارغ التحصيل شد. او در مدت تحصيل در
دانشگاه از راهنمايی اساتيد عاليقدرى برخوردار بود و پروفسور احمد پارسا
نيز استاد گياه شناسى وى در مدت تحصيل بود.
دكتر قريب از اتمام دورهء
ليسانس خود مى گويد: در آن زمان بعد از اخذ مدرک ليسانس همه موظف بودند به
مدت يک سال، هرجايی دولت تعيين مى كند بروند و كار كنند. اهواز از جاهايی
بود که داوطلب نداشت. من اهواز را انتخاب كردم و پس از يک سال تدريس، در
سال 1318به تهران بازگشتم و به سربازى رفتم. در سال 1320 خدمت نظام را تمام
كردم و چون تعهد دبيرى داشتم، در دبيرستان ايرانشهر تهران دبير شدم. يک
سال و نيم دبير بودم تا اينكه با يكى از اساتيد دانشگاهى ام برخورد كردم.
ايشان گفت: شما نمى خواهيد به دانشگاه بياييد و با من كار كنيد. من پذيرفتم
و به دانشگاه رفتم. در ابتدا نصف وقتم را صرف آموزش و پرورش مى كردم و نصف
وقتم را هم صرف دانشگاه. سال بعد از آن به طور تمام وقت به دانشگاه رفتم و
به عنوان دبير و متصدى آزمايشگاه كانى شناسى دانشكده علوم كار كردم. در
سال 30 يا 31 قانونى گذراندند كه هر يک از فارغ التحصيلان ليسانس شاغل در
دانشگاه سابقه كار دارند در صورتى كه تأليفاتى داشته باشند، مدركشان معادل
دكترا شناخته مى شود و من چون 15 سال سابقه داشتم و طى آن مدت هم يک جزوه
اى در زمينه بلورشناسى )كانيهاى جزير ه هرمز( تهيه كرده بودم، شرايط اين
قانون را داشتم. بعد از تصويب اين قانون، دانشسراى عالى و دانشكدهء علوم
دانشگاه تهران، همزمان با هم از افرادی که داراى چنين ويژگيهايی بودند،
دعوت به عمل آوردند و من در هر دو جا ثبت نام كردم و در هر دو جا با هم
پذيرفته شدم. هنگامى كه قرار شد از سوى شوراى دانشگاه حكم برايم صادر شود،
بين رئيس دانشسراى عالى و رئيس دانشكده علوم اختلاف افتاد. بالاخره رئيس
دانشگاه كفت: اين موضوع را به عهدهء خودشان بگذاريد.
من هم دانشسراى عالى را انتخاب كردم و در سال 1333 دانشيار دانشسراى عالى شدم.
در سال 348 1 با رتبه 0 1 استادى و 38 سال سابقه كار به درخواست خودم از دانشسراى عالى بازنشسته شدم.
در
سال 1349 تا 1355 مدرسه عالى علوم اراک را تأسيس كردم و تا سال1354
مسئوليت آنجا را به عهده داشتم. در سال 1354 وزارت علوم اعلام كرد كه كليه
مدارس عالى ملى مى بايست ضميمه دانشگاهها شوند و مدرسة عالى علوم اراک
ضميمه دانشسراى عالى شد. بعد از اين كار حدود پنج ماه ديگر آنجا بودم، ولى
ديدم مرتب دستوراتى مى دهند كه مطابق ذوق من نيست و چون من آن دستورات را
انجام نمى دادم از تهران مرا خواستند و گفتند: آقاى وزير علوم گفته است كه
"صلاح نيست شما در اراک باشيد. بياييد مشاور عالى دانشسراى عالى باشيد. "
من
هم گفتم: آقاى وزير علوم خيلى خوب تشخيص داده اند كه صلاح نيست من در اراک
باشم، ولى من تشخيص داده ام که صلاح نيست مشاور عالى بشوم. خداحافظى كردم و
آ مدم دانشگاه شهيد بهشتى (ملى) و به طور حق التدريس، مشغول كار شدم تا
سال 1358 كه دانشگاهها تعطيل شد. از آن سال مشاور سازمان انرژى اتمى شدم.
استاد
دكتر عبدالكريم قريب رئيس كميته کارشناسى ايران نيز بوده است. دانشگاه
تربيت معلم در سال 1371براى ارج نهادن به تلاشهاى علمى استاد سمينارى تشكيل
داد. سازمان انرژى اتمى نيز در سال 1372 بخشى از كتابخانه اين سازمان را
به نام ايشان نامگذارى كرد.
استاد قريب تا همين اواخر على رغم كهولت و ضعف دوران پيری همچنان به فعاليت، تحقيق، تدريس و مطالعه مشغول بوده است.
كتابها و تأليغات استاد عبدالكريم قريب:
- بلورشناسى، چاپخانه علمى، 1329.
- كانى شناسى، درباره كانيهاى جزيره هرمز، دانشگاه تهران، 1336.
- أصول علم كانيها، چاپخانه علمى،1338.
- شناختن كانيها به وسيله معرفهاى شيميايی، دانشگاه تربيت معلم، 1344.
- چگونه كانيها را مى توان شناخت، دانشگاه تربيت معلم، 1344.
- مقالاتى چند درباره زمين، دانشگاه تربيت معلم، 1345.
- سنگ شناسى، دانشگاه تربيت معلم، 1346.
- يک دوره 17 جلدى كتابهاى طبيعى براى دبيرستانها، 1346-1344.
- گرگان، نشر آفتاب، 1363.
- زمين در فضا، نشر آفتاب، 1363.
- مبارزه با عوارض پيرى، چاپخانه رامين، 1371.
- فرهنگ زمين شنا سى، انتشا رات انزلى، 1366.
- جلد اول شنااخت سنگها با نگاهى ويژه به سنگهاى ايران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى،1372.
- جلد دوم شناخت سنگها با نگاهى ويژه به سنگهاى ايران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى.
- واژه هاى زمين شناسى، دانشگاه تربيت معلم،1377.
- توليد خاک از نظر کشاورزى (ترجمه)، چاپخانه علمى، 1328.
- زلزله و آتشفشان (ترجمه)، چاپخانه علمى، 1329.
- بلور (ترجمه)، دانشگاه تربيت معلم، 1345.
- مبانى زمين شناسى (ترجمه)، انتشارات خوارزمى، چاپ اول و دوم، 1348 و 1358.
- رازها ى درون زمين (ترجمه)، انتشارات نيل، 1349.
- پديده هاى شگفت انگيز در آسمان و زمين (ترجمه)، انتشارات آفتاب، 1360.
- انسان در نبرد با طبيعت (ترجمه ر تأليف)، نشر آفتاب، 1361.
- 57 درس براى تقويت حافظه (ترجمه و تأليف)، نشر آفتاب، 1361.
- اسرار سه اقيانوس (ترجمه)، نشر آفتاب، 1362.
- غارشناسى (ترجمه)، نشر كوهستان، 1371.
- غارها و موارد استفاده از آنها،1377.
شركت دركميسيون هاى علمى و عضويت در هيأت نويسندگان مجلات: - عضو هيأت نويسندگان مجله سخن علمى.
- عضو انجمن كانى شناسى و بلورشناسى فرانسه.
- مسئول و سرپرست مجله دانش روز (اراک).
- عضوكميسيون واژه گزينى زمين شناسى به سرپرستى شادروان دكتر حسين گل گلاب (فرهنگستان دوم).
- عضو كميسيون واژه گزينى جغرافيا در سازمان جغرافياى ارتش جمهورى اسلامى.
- سردبير و عضو هيأت نويسندگان مجله رازى (كرمانشاه).
- سردبير و عضو هيأت نويسندگان مجله رشد زمين شناسى.
- مؤسس مدرسه عالى علوم اراک از سال 1349 (دانشگاه فعلى استان مركزى).
- كمک و همكارى با آقاى دكتر عباس شيبانى نماينده محترم مجلس شوراى اسلامى در تأسيس دانشكده پزشكى كاشان.
- مؤسس رشته زمين شناسى در دانشگاه آزاد اسلامى آشتيان.
اشتوکلین
اشتكلين 27 سال عمر مفيد خود را براى شناخت پديده هاى
زمين شناسى ناشناخته اين سرزمين صرف كرد و اندوخته هاى ارزشمند علمى خود را
طى ده ها كتاب و مقاله به يادگار گذاشت.
ايشان آموزگارى بود كه راه و
روش تحقيق را به نسل جوان كشورمان آموخت. اكنون كمتر پژوهشى در مورد مسائل
زمين شناسى ايران مى توان يافت كه به يافته هاى او استناد نكنند. اشتكلين
در دور افتاده ترين بخش از كشورمان به تحقيق پرداخت و يافته هاى خود را به
صورت اسناد ارزنده اى بيادگار گذاشت. ايشان زندگينامه خود را كه بخش عمده
آن مرورى بر خاطرات ارزشمندش در ايران بود، در واپسين روزهاى حيات خود به
زبان آلمانى تدوين و اجازه نشر آن را به زبان فارسى به سازمان زمين شناسى
واگذار كرد كه متاسفانه همزمان با تدوين اين مجموعه چشم از جهان فروبست.
بنابراين برخود لازم دانستيم تا قبل انتشار اين مجموعه، خلاصه اى از
زندگينامه وى را براى خوانندگان و دوستداران اين علم بازگو كنيم.
اشتكلين سال 1921 ميلادى در شهر (ARMRISWIL) سوئيس قدم به جهان هستى گذاشت. مادر او اهل صرب (SERBIAN) و پدرش سوئيسى بود.
او
در سال 1949 ميلادى موفق به كسب دكتراى زمين شناسى از انستيتو مركزى-
تكنولوژى زوريخ شد و تجربه كارى خود را در يك پروژه هيدروالكتريك در بخش
جنوبى آلپ در سويس آغاز كرد. وى سال 1950 همزمان با ملى شدن صنعت نفت
ايران، با گروهى از زمين شناسان كشور بى طرف سويس به كشورمان اعزام شد. اين
گروه در قالب شركت تازه تاسيس شده شركت ملى نفت ايران، هسته مركزى
اكتشافات را سامان داد و اكتشافات نفت را در سراسر كشور آغاز كرد و همزمان
به آموزش نيروى انسانى جوان در صنعت نفت همت گماشت. در اين ميان اشتكلين
سهم بسزايى در مطالعات زمين شناسى در مناطق البرز- كهرود- زاگرس و كوههاى
شرق ايران، طبس، مكران داشت. بعلاوه در مطالعات سيستماتيك زمين شناسى در
بخش ساحلى جنوب درياى خزر و بررسى هاى حوضه نفتى قم (كه منجر به كشف ذخاير
گاز در اين ميدان) نفتى شد، مشاركت فعال داشت. اشتكلين زمانى فعاليت خود را
در شركت ملى نفت ايران آغاز كرد كه بخش وسيعى از ايران مركزى و بلوچستان
فاقد اطلاعات اوليه زمين شناسى بود، با وجود مشكلات معيشتى منطقه و نبود
راههاى ارتباطى مناسب، به تدوين و تهيه نقشه هاى مقدماتى اين منطقه در طى
سفرهاى مكرر همت گماشت و به دليل اين كه در آن زمان سازمان زمين شناسى
ايران هنوز تاسيس نشده بود، علاوه بر اكتشافات نفتى، اكتشافات معدنى و
مطالعات ژئوتكنيك پاره اى از پروژه هاى عمرانى در نقاط مختلف كشور در قالب
برنامه هاى شركت ملى نفت ايران انجام مى گرفت.
سال 1341 (1960 م.)
سازمان زمين شناسى و اكتشافات معدنى كشور فعاليت خود را در تحت پروژه
مشتركه UNDPL سازمان ملل و دولت ايران آغاز كرد و اشتكلين نيز به عنوان
سرزمين شناس اين پروژه مشترك از طرف UNDP منصوب و مسئوليت خطيرى را در جهت
هدف اصلى پروژه در برنامه ريزى تهيه و تدوين نقشه هاى زمين شناسى سراسرى
كشور و تربيت نيروى جوان ايرانى را به عهده گرفت. اشتكلين با كاردانى
مديريت وقت سازمان زمين شناسى و اكتشافات معدنى كشور- زنده ياد مهندس
نصراله خادم- و تلاش پرثمر زمين شناسان جوان ايرانى، نسبت به ايجاد و تجهيز
آزمايشگاه و بخشهاى فسيل شناسى، سنگ شناسى، ژئوتكنيك و كارتوگرافى، براساس
استاندارد سازمان هاى زمين شناسى كشورهاى پيشرفته دنيا اقدام نمودند و در
كوتاه زمانى توانستند عقب ماندگى هاى موجود را جبران و موقعيت ممتازى
درمنطقه كسب كنند. اشتكلين در طول 13 سال اشتغال در سازمان زمين شناسى
نيروهاى جوان و كارآمدى تربيت كرد؛ بطوريكه پس از ترك سازمان، وارثان
ايرانى او نيز اهداف اشتكلين را تداوم بخشيدند. وى علاوه بر وظايف اصلى خود
با مشاركت همكاران ايرانى در پروژه هاى بين المللى ژئوديناميك- كميسيون
بين المللى چينه نگارى، كميته بين المللى تهيه نقشه هاى زمين شناسى جهان،
تدوين فرهنگ چينه شناسى ايران، تهيه نقشه تكتونيك منطقه اى مشاركت داشت،
مقام ارزنده اى را كسب كرد.
اشتكلين عاشقانه به طبيعت و زمين شناسى
ايران دلبسته بود به طورى كه با كار در مناطق دور افتاده و محروم كشور كه
فاقد راه هاى ارتباطى و امكانات رفاهى بود، لذت بيشترى مي برده و بر اين
باور بود كه از اين مناطق يافته هاى جديدى را مى توان ارائه نمود. وى اين
فرهنگ كارى را به دستياران جوان ايراني خود نيز آموزش مي داد.
در سال
1975 سازمان ملل به اين نتيجه رسيد كه اشتكلين به اهدف خود در ايران نائل
شده و بايد از تجربيات سودمند وى در بخش ديگر جهان استفاده شود. او منطقه
محروم نپال در هيماليا را انتخاب كرد و مدت 2 سال با بهره گيرى از عكس هاى
هوايى و بازديدهاى صحرايى، نقشه زمين شناسى منطقه را جهت پايه اى براى
نمونه بردارى هاى ژئوشيميايى به منظور اكتشافات معدنى تدوين و اين نقشه را
نيز در سازمان زمين شناسى ايران به چاپ رسانيد.
سال 1977 اشتكلين مجدداً
به ايران مراجعت كرد و به عنوان مشاور سازمان نوپاى انرژى اتمى ايران در
اكتشافات مواد راديواكتيو از طرف سازمان ملل منصوب شد. ايشان برپايه
اندوخته ارزشمند خود، بخش زمين شناسى را در سازمان انرژى اتمى ايران پايه
گذارى كرد و وظايف اصلى اين بخش را در جهت كلى شناخت سازندها و سنگهاى
اميدبخش محتوى مواد راديواكتيو ترسيم نمود.
براين اساس وى پيگيرى هاى
صحرايى با اعمال روش هاى سيستماتيك اكتشافى، ژئوشيميايى را از سوى سازمان
انرژى اتمى ايران آغاز و در اين مدت گروههاى اكتشافى صحرايى مختلف را به
شمال و شرق ايران اعزام كرد.
سال 1357 اشتكلين پس از 30 سال فعاليت حرفه
اى به زادگاه خود در سويس برگشت و از طريق بانك جهانى به خدمات مشاوره اى
در خصوص امور اكتشاف نفت در كشورهاى افريقايى نظير گنيه- مراكش- يمن-
ماداگاسكار و همچنين آسياى مركزى و سيبرى پرداخت. در اين مدت، چكيده 30 سال
تجربه خود را نيز در قالب ويژگى هاى كمربند تكتونيكى تيتس در بخش
خاورميانه- هيماليا به نگارش در آورد. اشتكلين به زبان هاى انگليسى،
فرانسه، آلمانى، روسي تسلط داشت و زبان فارسى را نيز به خوبى تكلم مى كرد.
وی در اردیبهشت ماه 1387 (30 آوریل 2008) چشم از جهان فروبست.
روانش شاد و يادش گرامى باد.
دکتر مانوئل بربریان
دكتر
مانوئل بربريان در سال 1324 در تهران، در خانواده اى مسيحى و ارمنى پا به
جهان گذاشت. دوران تحصيل دبستان و دبيرستان خود را در تهران گذراند و در
سال 1343 با كسب رتبه اول از دبيرستان خوارزمى فارغ التحصيل شد. علاقه شديد
وى به زمين شناسی، وى را براى تحصيل در اين رشته به گروه زمين شناسى
دانشگاه تهران كشاند تا سرنوشت مقدمات ظهور يكى از بزرگترين لرزه شناسان
كشور را فراهم آورد. وى در سال 1347 با كسب رتبه اول در اين رشته فارغ
التحصيل گرديد.
مانوئل جوان پس از دريافت مدرك ليسانس به سازمان زمين
شناسى كشور پيوست و در فاصله سالهاى 1350 تا سال 1356 در سمتهاى زمين شناس،
سنگ شناس، نماينده سازمان زمين شناسى كشور در همايشهاى بين المللى،
مسئوليت مشترك با مؤسسه بين المللى ديمز و مور در اتتخاب ساختگاه و مطالعه
خطرهاى زمين شناختى نيروگاه هسته اى بوشهر، معاونت و رياست بخش زمين ساخت و
لرزه زمين ساخت سازمان زمين شناسى كشور فعاليت كرد، اما شوق ادامه تحصيل و
علاقه بيش از حد وى به لرزه زمين ساخت و لرزه شناسى باعث شد تا وى در سال
1356 (1977) تمام مسئوليتهاى خود را رها كرده و براي ادامه تحصيل راهى
انگلستان شود.
مانوئل سالهاي 1977 تا 1981 را به عنوان دانشجوى تحصيلات
تكميلى در بخش ژئودزى و ژئوفيزيك دانشگاه كمبريج سپرى كرد، و در سال 1981
با دريافت مدرك دكترى در رشته ژئوفيزيك و با تخصص در لرزه زمين ساخت و لرزه
شناسى زلزله از اين دانشگاه فارغ التحصيل گرديد و پس از بازگشت به ميهن و
اشتغال مجدد در سازمان زمين شناسى كشور در فاصله سالهاى 1360 (1981) تا
1369 (1990) به عنوان پژوهشگر، كارشناس ارشد زمين شناسى و رئيس بخش در
پژوهشهاي صحرايى زمين لرزه، مديرطرح بم- زاهدان در پروژه شناسايى زمين
شناسى- معدنى، و به عنوان مشاور علمى رئيس سازمان به فعاليت پرداخت. در
همين دوران، ضمن تدريس در دوره كارشناسى زمين شناسى دانشگاه تهران و
كارشناسى ارشد زمين شناسى ساختمانى- زمين ساخت در دانشگاه تربيت مدرس، به
عنوان مشاور در انتخاب ساختگاه و مطالعات لرزه زمين ساخت و خطر زمين لرزه
در پروژه هاى مهم ملى مانند سدهاى بزرگ، نيروگاهها، پالايشگاهها، كارخانه
هاى بزرگ و مناطق شهرى فعاليت كرد. وى در سال 1990 (1369) به عنوان عضو
هيئت مديره مؤسسه بين المللى زلزله شناسى و مهندسى زلزله برگزيده شد.
دكتر
بربريان درسال 1990 عازم آمريكا شد تا فعاليتهاى پژوهشى خود بر روى ايران
را در آنجا دنبال كند. در 2 سال اول پس از عزيمت خود در گروه صحرايى مطالعه
ديرينه لرزه شناسى گسل سان آندرياس در مؤسسه فناورى كاليفرنيا و در تدوين
نخستين كاتالوگ زمين لرزه ايران در يونسكو شركت داشت و از 1992 تا كنون نيز
در مؤسسه Najarian نيوجرسي آمريكا به عنوان متخصص زمين شناسي و محيط زيست
مشغول فعاليت است.
انجمن زمين شناسى ايران در سال 1377 به پاس سالها
پژوهش بر روى لرزه شناسى و پيشبرد دانش زمين لرزه و نقش دكتر بربريان در
زمين ساخت ايران، وى را به عنوان اولين زمين شناس نمونه سال اتتخاب كرد.
دكتر
بربريان با بيش از 22 سال تجربه دانشگاهى، صحرايى و پژوهشى در علوم مرتبط
با زمين لرزه و 8 سال تجربه در علوم- مهندسى محيط زيست و خطرهاى زمين
ساختى، موفق به ارائه بيش از 250 مقاله در زمينه هاى لرزه شناسى، لرزه زمين
ساخت، زمين شناسى زمين لرزه ها، ارزيابى خطر لرزه اى، زمين ساخت، زمين
شناسى ناحيه اى، زمين شناسى ساختارى، زمين شناسى صحرايى، تقشه هاى زمين
شناسى، علوم و مهندسى محيط زيست شده است. مقاله هاى كليدى وي در مورد زمين
ساخت ايران، همچنان مرجع بسيارى از مطالعات زمين شناسى ايران است و بسيارى
از ناگشوده هاى زمين شناسى ايران را حل كرده است.
وى به زبانهاى
انگليسى، ارمنى، فارسى، تركى و آشورى تسلط كامل دارد و در مدت اقامت در
ايالات متحده، با دانشمندانى از دانشگاه كمبريج، آكسفورد، اورگون،
آزمايشگاه جت كالتك- ناسا، و سازمان يونسكو، در پروژه هاي گوناگون بين
المللى همكارى داشته است.
دكتر بربريان به عنوان يكى از دانشمندان بزرگ
لرزه زمين ساخت جهان و از چهره هاى علمى درخشان عصر حاضر، داورى مقالات
مجله هاى علمى معتبرى همچون Journal of Asian Earth Sciences,Geological
Magazine, Tectonophysic, Nature را به عهده داشته و عضو مؤسسه ها و
انجمنهاى بسيارى همچون: فرهنگستان علوم نيويورك، مؤسسه زمين شناسان حرفه اى
آمريكا، اتحاديه پيشبرد علوم آمريكا، مؤسسه پژوهشهاى مهندسى زلزله آمريكا،
انجمن فلسفه كمبريج، انجمن زمين شناسى لندن، انجمن زمين شناسى آمريكا،
اتحاديه ژئوفيزيك آمريكا، موسسه زمين شناسى آمريكا، انجمن لرزه شناسى
آمريكا، مؤسسه بين المللى پيشگيرى و كاهش خطرهاى طبيعى كانادا مى باشد. در
مراسم كتاب سال جمهورى اسلامى در سال 1364 نيز يكى از كتب وى موفق به
دريافت جايزه ويژه اين مراسم گرديد.
مانوئل بربريان به رغم زندگى در
ايالات متحده، علاقه به زبان فارسى و ايران زمين را همچنان حفظ كرده است و
پژوهشهايي نيز در متون قديمى زبان فارسى انجام داده كه يكى از آثار بسيار
ارزشمند و خواندنى وى به نام «جستارى در پيشينه دانش كيهان و زمين در
ايرانويچ» نتيجه عشق و علاقه ناگسستنى وى به زادبوم خود و زبان فارسى است.
وى در اين كتاب، پيدايش انگاره رانه قاره اى را به ابوريحان بيروني نسبت مى
دهد.
پيام دكتر بربريان براى دانشجويان و زمين شناسان جوان:
مهر ورزيدن به كشور، ايرانشهريان، پژوهش و كار به عنوان "راه" و نه "هدف" چون "هدف" براي رهرو در اين راه:
نوشيدن ذره اي از قطره درياي بيكران روشن شدگي،
آگاهي از گوشه اي از راز سرچشمه سپندارينه نيروهاي گيتيانه فراانساني، و قانونهاي فيزيكي چيره بر آنها و كهكشانهاست.
خنك
سپندينه رهرواني كه اين راه زيبا را پيمودند، شعاعي از نور خورشيد را به
چشم ديدند و بدين سان راه را به ديگر رهروان نشان دادند و خود به خورشيد
پيوستند.
متن مصاحبه گاهنامه علمي و تخصصي تتيس (دانشگاه شهيد بهشتي) با دكتر بربريان
دكتر عبدالمجيد يعقوب پور
دكتر عبدالمجيد يعقوب پور در سال 1320 در بروجرد به دنيا آمد. او
تحصيلات مقدماتي خود را در همين شهر به اتمام رساند و از همان ابتداي تحصيل
رنگ سنگها برايش جذابيت خاصي داشت و مشتاق بود علت اين تفاوت رنگها را
بداند. به گفته دكتر در اردوهاي دسته جمعي مشغول جمع كردن انواع و اقسام
سنگها بوده و همين علاقه باعث شد تا پس از تنها يك سال تحصيل در رشته
كشاورزي به زمين شناسي تغيير رشته دهد. در سال 1342 از دانشگاه تربيت معلم
فارغ التحصيل شده و مدت 5 سال دبير آموزش و پرورش و سپس دبير آزمايشگاه
بود. بعد از آن در گروه زمين شناسي دانشسراي عالي سابق (دانشگاه تربيت
معلم) مشغول به خدمت شد. وي براي ادامه تحصيل به آمريكا رفته و در سال 58
موفق به اخذ درجه دكتري در رشته زمين شناسي اقتصادي گرديد. پس از بازگشت به
ايران با چندين مركز از جمله مركز نشر دانشگاهي، وزارت معادن و فلزات و
سازمان زمين شناسي و اكتشافات معدني كشور همكاري كرده است و اكنون حاصل
دسترنج سالها تجربه را بصورت كتاب و مقاله ارائه مي¬دهد كه شايد مثمر ثمر
علاقمندان به اين رشته واقع شود.
در سال 85 دكتر بعنوان زمين شناس نمونه
انتخاب شد كه اين امر بار مسئوليت او را بيشتر كرد. البته چون خانواده
دكتر نيز تحصيلاتي در اين رابطه دارند (همسر ايشان كارشناس ارشد ديرينه
شناسي گياهي از آمريكا و فرزندشان كارشناس ارشد زمين شناسي اقتصادي) او را
در رسيدن به اين نقطه ياري كردند.
تقاضاي دكتر از مسئولين كشور اين است
تا به جاي موازي كار كردن در كنار هم كار كينم چرا كه اين موازي كار كردن
باعث شده بخش معدني كشور شكوفايي لازم را نداشته باشد.
توصيه ايشان
دكتر آقانباتي
دكتر سيد علي آقانباتي خود را در محيط دانشگاه چنين
توصيف مي كند: " بر اين باورم زمين شناسي ايران يكي از نيازهاي بنيادي
دانشجويان اين رشته است و من همواره در ارائه مطالب اين واحد درسي به آنها
دقت نظر بالايي دارم و دانشجويان هميشه خود را در برابر معلمي سختگير مي
بينند كه بايد بيشترين اطلاعات را در مورد ويژگي هاي زمين شناسي سرزمين خود
داشته باشند. به همين دليل است كه همه آنها پس از ورود به بازار كار و
استفاده از اندوخته هاي علمي خود، نگاه خاصي به علم زمين شناسي پيدا مي
كنند". دانسته هاي ايشان در مورد مسائل زمين شناسي به قدري دقيق و عميق است
كه احساس مي كنم، كاش مي شد هر ماه صفحه اي از اين نظرات، پيش روي
دانشجويان علاقه مندي كه به ايشان دسترسي ندارند و از شنيدن اين سخنان
ارزنده در دانشگاه محروم هستند، گشوده مي شد تا بلكه قشر بيشتري از علاقه
مندان با چنين زمين شناس شايسته اي آشنا شوند. اين كه در نخستين برخورد،
ايشان با فرض اين كه من هم يكي از دانشجويان فعال و علاقه مند هستم كه
ايشان را يافته و به طرح سؤالات خود پرداخته، برايم بسيار جالب بود و زماني
كه خواسته خود را براي گفتگو با ايشان مطرح كردم با مهرباني خنديد و
متواضعانه خواست كه ايشان را از اين مأموريت معاف دارم. آنچه در ادامه
خواهيد خواند، گفت و گويي است با كارشناس و مدير ديروز بخشهاي مختلف سازمان
زمين شناسي و اكتشافات معدني كشور و معلم امروز دانشگاه، كه صداي گرم و
رفتار متواضعانه، جزو بارزترين خصوصيات شخصي ايشان است.
در سال 1320 در
تهران متولد شد و دوران ابتدايى را در دبستان هاى علوى و كمال الملك سپرى
كرد. در دوره ابتدايى از شاگردان متوسط كلاس بود و با درس رياضى مشكل زيادى
داشت. رايج نبودن دوره هاى تقويتى و همچنين مشغله كاري والدين سبب شد تا
دوره دبستان را با ميانگين هاى قابل قبولى سپري كند. دوره بعدي تحصيلات را
در دبيرستان طباطبايى آغاز كرد و تا كسب ديپلم در گرايش علوم طبيعى ادامه
داد. برخلاف دوره دبستان، ناخودآگاه به فراگيرى علوم علاقه مندى بيشترى
پيدا كرد و جزو شاگردان خوب كلاس بود. پس از ورود به دانشگاه و انتخاب رشته
زمين شناسى علاقه بيشترى به تحصيل علم و دانش يافت.در دوره كارشناسى نيز
از دانشجويان مطرح بود. بلافاصله پس از پايان دوره كارشناسى در مرداد 1343
براى خدمت در سازمان زمين شناسى پذيرفته شد.
نداشتن گواهينامه پايان
خدمت، سبب شد تا از دى ماه همان سال به عنوان افسر وظيفه با سازمان
جغرافيايى كشور همكارى داشته باشد و در يكى از پروژه هاى آن سازمان تحت
عنوان گراويمترى سراسرى كه با رشته تحصيلى وي ارتباط زيادى داشت، شركت كرد.
پس از آن در قسمت زمين شناسى منطقه اى سازمان به فعاليت پرداخت و اين فرصت
را داشت تا ضمن بهره گيرى از تجارب با ارزش پيشكسوتان خود بويژه آقايان
دكتر افتخا رنژاد، مهندس نبوى و دكتر حقى پور در نقاط گوناگون ايران همچون
كاشمر، غرب درياچه اروميه، مشهد، سبزوار و مكران در تهيه نقشه هاى زمين
شناسى به مقياس يك دويست و پنجاه هزارم همكاري داشته باشد. با حمايت هاى بى
شائبه سازمان و بخصوص شادروان مهندس خادم، در حين انجام امور مربوط به
زمين شناسى در دوره كارشناسى ارشد دانشگاه تهران و چند دوره آموزشى تخصصى و
همچنين فعاليت هاي برون مرزى سازمان شركت كرد.
دوره هاى آموزشى دكترى
حين خدمت را نيز كه مطالعات صحرايى آن از 1349 در منطقه غرب طبس (كلمرد) با
راهنمايى پروفسور دبلماس آغاز شده بود، در سال 1354 با دفاع از پايان نامه
خود در انستيتو گرونبل فرانسه به پايان رساند. در مجموع، گذراندن دوره هاي
آموزشى حين خدمت و انجام تحصيلات تكميلى را در رشته زمين شناسي مرهون
توجهات سازمان زمين شناسى و اكتشافات معدنى كشور است. به طور خلاصه سمت هاي
ايشان در سازمان زمين شناسى و اكتشافات معدنى كشور به ترتيب كارشناس زمين
شناسى صحرايى (1343 تا 1352)، معاون زمين شناسى منطقه اى (1352 تا 1354)،
رئيس زمين شناسى منطقه اى (1354 تا 1362)، رئيس آموزش و روابط بين الملل
(1362 تا 1364)، مشاور رئيس سازمان در امور آموزش (1364 تا 1370) و در
پايان مدير طرح و برنامه (1370 تا 1384) بوده است. البته وظايف مديريتى
توأم و همگام با مطالعات صحرايى بوده و همچنان به عنوان يك زمين شناس در
خدمت اهداف سازمان هستند.
از سال 1375 بنا به دعوت مراكز آموزش عالى با برخى دانشگاهها از جمله دانشكده
علوم
دانشگاه تهران، دانشگاه شهيد چمران اهواز، دانشگاه فردوسى مشهد، دانشگاه
آزاد اسلامي واحدهاى شاهرود و تهران شمال، دانشگاه بين المللى امام خمينى
قزوين، دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه اميركبير و پژوهشكده علوم زمين در
مباحث زمين شناسى ايران و زمين شناسى كشورهاى همجوار همكاري دارند.
از سويى همكارى فعاليت هاى برون مرزى سازمان زمين شناسى، همواره از موضوعات مورد علاقه ايشان بوده است.
ايشان
همچنين در پروژه هايى مانند تهيه نقشه زمين شناسى جنوب شرق آسيا، همكارى
با پروژه اسكاپ در زمينه حوضه رسوبى ترياس آسيا و پاسيفيك، تهيه نقشه هاى
زمين شناسى و متالوژنى خاورميانه كه مسئوليت تهيه آن از طرف كميسيون نقشه
هاى زمين شناسى دنيا (CGMW) به سازمان زمين شناسى ايران واگذار شده بود،
شركت داشته اند و هم اكنون نيز در حال همكارى در تهيه نقشه پراكندگى مواد
معدنى كشورهاي عضو اكو هستند. البته ايشان در كنار برنامه هاى آموزشى در
مراكز آموزش عالى و فعاليت هاي اجرايى سازمان، از انجام مطالعات زمين شناسى
در برنامه هاي عمرانى دولت نيز غافل نبوده اند. در پروژه مطالعاتى زمين
شناسى براى احداث سد و نيروگاه و مطالعات بنيادي در ساخت شاهراه ها و خطوط
انتقال نيرو نيز شركت داشته است. در حال حاضر هم در چند انجمن خارجى و
داخلى از جمله كميسيون نقشه هاى زمين شناسى دنيا، كميته راهبردى علوم زمين
يونسكو و انجمن زمين شناسى ايران عضويت دارد.
فراگيري آسان و علاقه مندى
ايشان به علوم سبب شد تا با تلاشى اندك و گاه به اندازه مطالعه درسى در
فاصله منزل تا دبيرستان، جزو شاگردان خوب باشد. در همين دوران بود كه به
علم زمين شناسى فكر مى كرد و خود را علاقه مند اين رشته احساس مى كرد كه
البته دلايل مختلفى داشت يكى اين كه به طبيعت علاقه زياد داشت و دارد. پدرش
از كاركنان شركت نفت بود و توضيحات ايشان در مورد عمليات نفتى در گرايش
بيشتر ايشان به اين رشته اثر گذار بود. بالاخره زمانى كه فعاليت هاى اكتشاف
وزارت نفت در منطقه قم با فوران يكى از چاه هاى اكتشافى همراه بود، اين
فرصت پيدا شد تا همراه پدرش آن ناحيه را ببيند و به اين باور برسد كه زمين
شناسى را دوست دارد. به همين لحاظ از دو رشته مورد علاقه خود يعنى
دندانپزشكى و زمين شناسى، دومى را انتخاب كرد و در كنكور مربوط به آن
پذيرفته شد.
در سال هاي 1340 تا 1360 بيشتر ماموريت هاى ايشان در مناطق كويرى و بيابانى كشور بود.
كمبود
وسايل نقليه مناسب و دورى راه سبب مى شد كه به طور معمول براى رفتن به
مناطقى مانند كرمان و يا زاهدان سه روز در راه باشد. سختى رفت و برگشت،
تعلق خاطر به كار، همراه داشتن كارشناسان خارجى كه انگيزه اى براى اقامت در
تهران نداشتند، سبب مى شد گاهى ماموريت ها تا 90 روز به درازا بكشد.
نداشتن تلفن در منزل سبب مى شد ارتباط به صورت مكاتبه اى باشد كه براى اين
كار در نزديكترين شهر محل كارش يك صندوق پستى بود كه گاهى به آن سري مى زد
تا با خواندن چند سطري از دست نوشته هاى خانواده براى چند روزى شارژ شود و
بهتر بتواند گوشه اى از نقشه هاى سازمان را تكميل كند.
به جوانان: با علاقه وارد اين رشته شويد كه در اينصورت به بالاترين حد موفقيت خواهيد رسيد، مطمئن باشيد.
دکتر کاظم سید امامی
دکتر كاظم سيد امامى در سال 1323 در تهران بدنيا آمدند. ايشان دوران ابتدايی را در تهران گذراندند و در سال 1337 در آلمان ديپلم گرفتند. ايشان در سال 1341 از دانشگاه مونيخ در رشته زمين شناسی در مقطع کارشناسی ارشد و در سال 1346 در مقطع دکترا در همين دانشگاه فارغ التحصيل شدند.سوابق فعاليت ايشان در دانشگاه تهران:
o استاديار گروه مهندسى معدن دانشكده فنى از سال 1347 تا 1351
o دانشيار گروه مهندسى معدن دانشكده فنى از سال 1351 تا 1356
o استاد گروه مهندسى معدن دانشكده فنى از سال 1356 تا كنون
o معاون ادارى مالى دانشكده فنى از سال 1353 تا 1357
o مدير گروه مهندسى معدن دانشكده فنى از سال 1363 تا 1365
o عضو شوراى پروهشى دانشگاه تهران از سال 1372
o مشاور دانشكده فنى دانشگاه تهران از سال 1372
o سوابق فعاليت در خارج از دانشگاه:
o كارشناس سازمان زمين شناسى كشور از سال 1342 تا 1347
o نماينده دانشگاه تهران در شورايعالى زمين شناسى از سال 1369 تاكنون
o عضو هيأت امناى پژوهشكده علوم زمين
مقالات و آثار تحقيقى:
o بيش از 85 مقاله كه در نشريات معتبر بين المللى به چاپ رسيده است.
o 10 مقاله به زبان فارسى
ايشان به زبانهای آلمانی و انگليسی تسلط کامل دارند و با زبان فرانسه نيز تا حدودی آشنا می باشند.
ايشان در سازمانهاى علمى زيادی عضويت دارند:
o عضو انجمن زمين شناسان ايران
o عضو كميته بين المللى ژوراسيك
o عضو كميته بين المللى ترياس
o عضو كميته بين المللى كرتاسه ميانى
o عضو كميته ملى ژئوديناميك ايران
o عضو كميته ملى چينه شناسى ايران
o عضو كميته ملى هم ارزى زمين شناسى
o عضو و نائب رئيس اولين انجمن زمين شناسان ايران
o عضو هيأت تحريريه فصلنامه علوم زمين
o عضو هيأت تحريريه نشريه دانشكده فنى
o عضو وابسته به فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ايران از سال 1380
o ايشان در مدت فعاليت خود موفق به دريافت جوايز و تقديرنامه های زيادی گرديده اند.
ايشان همچنين موفق به كشف، توصيف و معرفى 4 جنس و 31 كونه جديد از آمونيت ها در ايران شده اند.
ايشان در مجامع علمى زيادی شرکت نموده اند(بيش از 25 سمپوزيوم و كنفرانس علمى- تخصصى داخلى و بين المللى و ارائه 20 مورد سخنرانى)
دکتر سيد امامی طرحهای پژوهشی زيادی را در دانشگاه تهران به تصويب رسانده اند. برخی از اين طرحهای تحقيقاتی عبارتند از:
o بررسى چينه شناسى، فسيل شناسى و رخساره هاى كرتاسه ميانى در ايران (1371- 1370، پايان يافته)
o بررسى چينه شناسى، فسيل شناسى نهشته هاى سيستم ژوراسيك در محدوده البرز مركزى- شرقى و خردقاره ايران مركزى (1377-1374، پايان يافته)
o بررسى چينه شناسى، فسيل شناسى، محيط رسوب گذارى و ديرينه جغرافيايى برخى از رديف هاى رسوبى سيستم هاى ترياسيك ژوراسيك در شمال و مركز ايران (1380- 1377، پايان يافته)
o بررسى برخى از رديفهاى رسوبى اراتم مزوزوئيك در شمال و مركز ايران (1380، در دست اجرا)
o طرح هاى پژوهشى مصوب خارج از دانشگاه:
o بررسى چينه شناسى، فسيل شناسى و محيط رسوب گذارى برخى از رديفهاى سنگى اراتم مزوزوئيك در ايران (طرح ملى، 1381- 1377، پايان يافته)
o بررسى و مطالعه سازند شمشك در البرز شرقى (قطب علمى گروه مهندسى معدن، در دست اجرا)
دکتر عبدالعظیم حقی پور
|
مطالب مشابه :
مشاهير زمين شناسى
- واژه هاى زمين شناسى، دانشگاه مجله رشد زمين شناسي. زمين شناسى مهندسى
دکتر مانوئل بربریان
دبيرستان خوارزمى زمين شناسى دانشگاه تهران و زلزله شناسى و مهندسى
مشاهیر علوم زمین ایران
، انتشارات خوارزمى زمين شناسى دانشگاه تهران و زمين شناسي مهندسي و
دکتر مانوئل بربریان
به گروه زمين شناسى دانشگاه تهران زلزله شناسى و مهندسى مقالات مجله هاى
مشاهیر علم زمین شناسی
واژه هاى زمين شناسى، دانشگاه مجله رشد زمين شناسي. زمين شناسى مهندسى
دکتر منوچهر فرج زاده اصل
مدير بخش gis موسسه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي دانشگاه تربيت مدرس خوارزمي، مجله
زندگینامه دکترمانوئل بربریان
گروه زمین شناسى دانشگاه تهران زلزله شناسى و مهندسى مقالات مجله هاى
آموزش و پرورش تکاب
مهين ملکي رتبه 907 رشته مهندسي شيمي، دانشگاه رشته زمين شناسي دانشگاه 3000 مجله رسيده است
خانه ملت
زمين شناسي دانشگاه تربيت مدرس عضو هيات دانشگاه خوارزمي. نبي الله احمدي دکتري مهندسي.
برچسب :
مجله زمين شناسي مهندسي دانشگاه خوارزمي