جلوگيري از تقلب در حسابرسي - بخش سوم
در نتايج آتي حباب قراردادهاي اينترنتي (dotcom bubble) رو به افزايش بود. يك سؤال منصفانه براي پرسيدن در آن زمان اين است، چرا مديران شركت هاي سرمايه گذاريبه گزارشات ناقص تحليلگران بخش فروش استناد كردند؟
تفسير 3:
مديران شركت هاي سرمايه گذاري براي شناسايي يا اثر روي ريسكهاي انرون بدلیل اینکه آنها تنها انگيزه كمي براي تقاضا واظهارنظر روي كيفيت بالاي تحليل بلند مدت شركت داشتند قصور کردند . تحت اين تفسير دو عقيده وجود دارد: اولي مربوط به اثر« صندوق مشترک سرمایه گذاری وابسته به شاخص » (index fund)روي تقاضا براي تحليل بلند مدت گزارشات مالي براي بررسي صحت ارزش بازار شركت ميباشد.
«صندوق های مشترک سرمایه گذاری وابسته به شاخص » هيچگونه تحقيق بنيادي و اساسي را به عهده نميگيرند و در عوض در يك پرتفوي اوراق بهادار متعادل كه شاخص خاص را دنبال ميكند سرمايه گذاري ميكنند (مانند S&P 500).
به هر حال، آنها تقاضاي براي انواع تحليل هاي بنيادي و گزارشات مالي را كه به شناسايي به هنگام تر مشكلات انرون راهنمايي ميكردند كاهش دادند. بعلاوه، حتي اگر اين اطلاعات در دسترس بود مديران صندوق های مشترک سرمایه گذاری وابسته به شاخص ، اثری روی آن نداشتند . اين نتايج به انرون مرتبط و وابسته است چون شركتهاي سرمايه گذاري مالكان اصلي سهام انرون بودند. براي مثال، در دسامبر 2000 Vanguard group، دهمين مؤسسه بزرگ سرمايه گذار انرون بود.
دومين اظهار عقيده ما در رابطه با مديران« صندوقهای سرمایه گذاری غیر وابسته به شاخص » است كه فرضاً انگيزه هايي براي تقبل تحليل گزارشات مالي و بنيادي و عمل منطبق با آن دارند. نوعاً پاداش اين مديران بر مبناي اندازه و عملكرد نسبي پرتفوي آنها ميباشد. جريانات ورودی و خروجی يك شرکت سرمایه گذاری هر سه ماه بوسيله عملكرد سه ماهه گزارش شده خودش راجع به پرتفوي و شاخص هاي قابل مقايسه بکار انداخته می شود . ما فرض كرديم كه اين ساختار رفتار جمعي بخشي از سرمايه گذاران را هدايت ميكند تا پی در پی بر روي انتخاب مديران ریسک گریز شركتهاي سرمايه گذاري اثر كنند. حساب يك مدير شركت سرمايه گذاري كه سابقه طولاني در انرون دارد را بررسي ميكنيم فقط كسي كه سرتاسر تحليل هاي بلند مدت گزارشات مالي براي بررسي صحت قيمت سهام شركت در بازار، تخمين زده كه قيمت سهام بيش از ميزان قيمت گذاري شده است. فرض ميكنيم ديگر مديران شركتهاي سرمايه گذاري، در اين عقيده شركت نكنند و به نگهداري سهام بخاطر پيش بيني افزايش قيمت بيشتر ادامه دهند. اگر مدير شركت سرمايه گذاري جايگاهش را در انرون باز كند و سهام در سه ماهه بعدي سقوط كند او برتري مربوط به عملكرد پرتفوي را نشان ميدهد و سرمايه هاي جديدي را در شركت سرمايه گذاري خود جذب ميكند. به هر حال، اگر سهام در اندكي از سه ماهه بعدي بهتر عمل كند، مدير مطلع شركت سرمايه گذاري عملاً ميخواهد كمتر و كندتر از معيار و مبناي سنجش عمل كند و سرمايه به سمت ديگر سرمايه گذاري ها جريان ميبايد.
در مقابل، اگر مدير عملي مطابق با تحليل هايش انجام ندهد و بسادگي از مردم پيروي كند ، بخاطر پيش بيني مشكلات در انرون پاداش نخواهد گرفت، اما براي يك تصميم ضعيف سرمايه گذاري هنگاميكه سرانجام سهام بطور ناگهانی سقوط کند ، مقصر شناخته نشده و سرزنش نميشود. چون كه همپيشگان او اشتباه همساني كرده اند.
ما معتقديم كه اكثر مديران شركتهاي سرمايه گذاري بسادگي از مردم پيروي ميكنند بنابراين بيشتر تلاشهاي آنها به جای تحلیل گزارشات مالی خودشان برای بررسی صحت قیمت سهام در بازار ، بر روی شناسایی زمانی که سرمایه گذاران احتمال دارد سهام بخرند و بفروشند تمرکز دارد .
چندين مشاهده تجربي مطابق با فرضيات فوق هستند؛ يكي اين كه بسياري از مديران شركت سرمايه گذاري درباره حباب dotcom وقتي آن رخ داد مردد بودند، اما احساس ميكردند مجبورند از مردم پیروی کنند و سهام dotcom راحتي در رأس حباب خريدند.
دوم، فرضيه ما تفسير ميكند كه چرا بسياري از شركتهاي سرمايه گذاري تمایل دارند تا بر روی تحليلگران بخش فروش بیشتر اتکا کنند، قضاوت چه كسي به نظر جانبدارانه ميآيد، اگر كسي كه بر عملكرد دوره نزديك سهام بسيار زياد تمركز ميكند نسبت به مطابقت با گروه خطرناك است .
نقش تحليلگران بخش فروش:
تحليلگران بخش فروش بدلیل قصور در اعلام خطر قبل از وقوع از مشكلات در انرون انتقادات زیادی دريافت كردند . در 31 اكتبر سال 2001، فقط دو ماه قبل از اينكه شركت براي ورشكستگي طبقه بندي شود، پيشنهاد يك تحليلگر براي انرون 9/1 از 5 بود در جائيكه 1 خريد خوب و فراوان و 5 يك فروش است (منبع: First call)
حتي پس از اينكه در اكتبر 2001 مشكلات حسابداري انرون اعلان شده بود واسطه هاي مالي مشهور مانند USB Warburg، Lehman Brothers، Merrill Lynch ، توصيه هاي خريد يا خريد زياد را براي انرون منتشر كردند. چرا تحليلگران براي شناسايي مشكلات در انرون اينقدر بي ميل و كند بودند؟
توضيحي كه در مطبوعات تجاري رايج و مشهور بوده است اين است كه تحليلگران انگيزه هاي مالي قوي براي توصيه انرون به مشتريان خود به منظور پشتيباني از واسطه هاي مالي مؤسسه شان كه معامله كننده با انرون بود داشتند . واسطه هاي مالي در دوره 1998 تا 2000 بيش از 125 ميليون دلار حق الزحمه فروش سهام (صدور پذيره نويسي) از انرون كسب كردند. بسياري از تحليلگران مالي شاغل در اين واسطه ها بدلیل تلاشهایشان در پشتیبانی از آنها پاداشهایی دریافت کردند .
پس از حذف قوانين كميسيون هاي ثابت در مي 1975 شركتهاي كارگزاري تحليلگران را به كمك به معاملات بازار صدور سهام واسطه هاي مالي تشويق كردند .
قبل از اين اتفاق، شركتهاي كارگزاري مشتريان بزرگ شركتهاي سرمايه گذاري را مستقيماً براي بررسي گزارشات ارائه شده توسط تحليلگران بخش فروش درون سازماني شارژ نميكردند، در عوض، هزينه هاي تحقيقات بواسطه كميسيون هاي ثابت مبادلات دريافت ميشد. به هر حال، حذف قوانين و نظارت دولتي (Deregulation) كميسيون ها ، تأمين مالي ضعيف براي تحقيقات سقوط ناگهاني، شركتهاي كارگزاري را به يك جستجو براي ديگر منابع تأمين مالي براي تحقيقات هدايت كرد . تا اوايل دهه 1990، حق الزحمه صدور پذيره نويسي(سهام) داشت بعنوان روش اصلي براي پشتيباني از تحقيقات ميشد. تضاد بين تحقيقات و حق الزحمه فروش سهام (صدور پذيره نويسي) براي تشريح كاهش در توصيه هاي فروش پیش از موعد بوسيله تحليلگران ، وتشریح سوابق ضعيف تحليلگران كه از سهام dotcom و انرون دفاع ميكردند استفاده ميشود .
Lin and McNichols (1998b و 1998a)، Michaely and Womack(1999) و (2000)Dechow; Hutton and Sloan نشان دادند كه پيش بيني درآمدهاي بلند مدت و توصيه هاي سرمايه گذاري براي تحليلگراني كه براي هدايت ”واسطه هاي مالي تضمين كننده فروش سهام“ كار ميكنند خوش بينانه تر است.
به منظور شناسايي و ارزيابي اثرات خدمات واسطه هاي مالي روي تحليلگران بخش فروش ما تخمين 12 ماهه قيمت موردنظر آنها را براي دوره 1 ژانويه 2001 تا پايان 8 نوامبر 2001 جمع آوري كرديم . زمانيكه Dynergy اعلام كرد با انرون ادغام شده است چهار تحليلگر شاغل براي شركت ها، خدمات مهم واسطه هاي مالي را تهيه نكردند، Bernstein research ; A.G.Edwards; Commerzbank; PNC ADVISORS
ضميمه 6 حدس و گمان قيمت كارشناس بعلاوه ، عملكرد قيمت سهام انرون در خلال دوره را خلاصه كرده است.چندين نكته با ارزش وجود دارد. اولاً، در سراسر دوره، قيمتمورد نظر بسيار كمي وجود داشت كه زير قيمت همزمان انرون تنزل ميكردند، ثانياً، قبل از اوايل اكتبر، پيش بيني قيمت بوسيله تحليلگران مؤسساتي كه درگير واسطه هاي مالي نبودند نسبت به تحلیلگران در گیرواسطه های مالی تمایل بیشتری به تنزل داشت . از اواسط اكتبر، تمام تحليلگران بطور چشمگيري پيش بيني هاي خود را براي انرون به سمت پايين تجديدنظر كردند چون كه ، خبر تنزل بزرگ ارزش اسمي سهام ، آشكار شده بود.
ما به منظور آزمايش اينكه آيا اختلاف معني داري در قيمت مورد نظر تحليلگران فعال براي مؤسسات واسطه گري مالي و مؤسسات غير واسطه گري مالي وجود دارد یا نه ، با استفاده از مدل ذیل ارزیابی را انجام دادیم:
، قيمت مورد نظر 12 ماهه براي تحليلگر i در تاريخ t است
قيمت واقعي سهام انرون در تاريخ t است
يك متغيير مجازي است كه ارزش يك را هنگامي كه تحليلگر i شاغل مؤسسه واسطه گري مالي نباشد پذیرفته و در غير اينصورت صفر خواهد بود.
Time يك متغيير زماني كه ارزش 1 تا 364 را مبني بر زمان پيش بيني تحليلگر i ميپذيرد .
ضرايب تخميني در پيوست 7 گزارش شده اند و اختلاف معني داري را در تفاوت قيمت براي قيمت مورد نظر تحليلگر مؤسسات واسطه گري مالي و غير واسطه گري مالي نشان ميدهد به طور معمول قيمت مورد نظر تحليلگران مؤسسات واسطه گري مالي 44% بيش از قيمت واقعي و متداول سهام بود، در مقابل، این تفاوت براي تحليلگران مؤسسات غير واسطه گري مالي11% بود.
متغيير مجازي براي تحليلگران غير واسطه گري مالي در سطح يك درصد استفاده آزمون دو طرفه معني دار است. روند متغيير زمان ناچيز است. هر چند تضاد واسطه هاي مالي ممکن است تحقيقاتشان روي انرون را بي اعتبار كرده و به خطر بي اندازد اما تحليلگران بخش فروش با چند تضاد بالقوه مهم ديگر كه در بسياري موارد كمتر مطرح بود مواجه بودند.
اولاً، تحليلگران، بسيار زياد روي نزديك شدن و دستيابي به مديريت بخاطر اطلاعات داخلي، و بازخورد آن روي مدل تحقيقات و تجزيه و تحليل هايشان تكيه داشتند . مديريت، احتمال كمي دارد كه دسترسي براي تحليلگران را ميسر كند كه از لحاظ مديريت حساس و خطرناك هستند و چشم انداز و انتظارات راجع به شركت را منفي ميكنند.
در نتيجه، تحليلگران بخش فروش، انگيزه كمي براي انتشار توصيه هاي فروش يا تنزل رتبه پيش بيني هاي درآمدهايشان با يك روش به هنگام براي سهام هايي كه آنها دنبال ميكنند دارند روش قابل انتخاب براي آنكه مديريت اطلاعات را براي تحليلگران برگزيده تهيه كند و در برابر تحليلگران بيش از سرمايه گذاران خرد به قواعد افشاي منصفانه واكنش نشان دهد كه اين هم لازم است كه مديريت تمام اطلاعات مهم و عمده جديد را براي همه سرمايه گذاران در زمان يكسان در دسترس قرار دهد. دومين تضاد بالقوه از روابط بين تحليلگران بخش فروش با مؤسسات سرمايه گذاري رخ داد.مؤسسات سرمايه گذاري نقش مهمي در ارزيابي سالانه تحليلگران از طريق رتبه بندي مؤسسات سرمايه گذاريشان ايفا ميكردند تحليلگران كه از كليه رتبه بندي هاي برتر و معتبر را دريافت ميكردند نوعاً پاداش و اعتبار بيشتري دريافت ميكردند
پژوهش هاي نسبتاً كوچك تر بررسي ميكنند تحليلگران از چه طريق اين مناسبات پيچيده بالقوه مشتري را اداره كردندبراي مثال آيا تحليلگران براي تنزل رتبه يك سهام، بواسطه اینکه مؤسسات سرمايه گذاري مهم و اصلي صاحب آن هستند بي ميل ميباشند؟ آيا اختلافاتي در توصيه ها بوسيله تحليلگراني كه مشتريانشان اصولاً سرمايه گذاران خرد به جاي مؤسسات سرمايه گذاري هستند وجود دارد؟
به طور خلاصه، تحليلگران بخش فروش، انگيزه هاي قومي براي اجتناب از انتشار توصيه ها و گزارشات منفي دارند. اين گزارشات بطور بالقوه تواناييشان براي جذب مشاركت در فعاليتهاي سودآور واسطه هاي مالي و دسترسي و دستيابي آنها را به اطلاعات از طريق مديريت به خطر مياندازد.
(Governance and Intermediation Problems in Capital markets: Evidence From The Fall of Enron-ssrn325440)
به چه علت مطبوعات مالي، كارشناسان و متخصصين سهام و آژانسهاي رتبه بندي قصور كرده وشكست خوردند؟ Fortune 500 ، انرون را با 101 بيليون دلار درآمد بعنوان هفتمين شركت بزرگ آمريكا در ليست ثبت كرد اگرچه اين بخاطر آن بود که انرون مقداري معاملات به جاي سود به حساب آورده بود . با يك حسابداري مناسب مبتني بر واقعيات ، انرون تنها 3/6 بيليون دلار درآمد داشت و بايد بوسيلة fortune در رتبه 287 ام قرار مي گرفت. در مارس 2001، تنها يك مقاله در fortune بوسيله Bethany Mclean تامين مالي انرون را مورد ترديد قرار داده بود . به هر حال اكثريت بقيه« گزارشات بررسي هاي مالي» هيچ مشكلي را كشف و افشا نكردند . سناريو خوش بينانه درباره آينده انرون ايجاد شده بود و يك اثر فزاینده روي قيمت سهام اظهار شده بود مانند تحصيلگران سهام كه وانمود مي كردند تصوير خوش بينانه تا ابد ادامه خواهد داشت .مطبوعات لزوماً درسي به شرح ذيل گرفتند :
در جريان اقتصاد حبابي پرريسك، مديران شركت شروع به اداره براي رضايت بورس بازان و عليه منافع سرمايه گذاران مي كنند . آقاي اسكاتو يك تحليلگر اوراق قرضه در كارگزاري فرانسوي BNP Paribas كه رابطه واسطه گري مالي با انرون دارد، رتبه بندي انرون را از «خريد» به « خنثي» در گزارش تحقيقاتي 23 اوت سال 2001 تنزل داد. او حتي تذكر داد كه انرون دارايي هاي موثر و قابل اتكايي ندارد انرون راجع به گزارش آقاي اسكاتو شكايت كرد . او بي درنگ تنزل رتبه شد، مرخصي بدون حقوق به او تحميل شد و در 5 دسامبر 2001 عزل شد . تحليلگران سهام ( به جز جان السن) همه خاطر جمع و مطمئن بودند ، حتي پس از شروع به سقوط سهام، اصول به شدت ضعيف را نمي ديدند و آنرا به حال خود گذاشتند تا سقوط كرده و ورشكسته شود . از آنجائيكه پاداش و حق الزحمه تحليلگران سهام به معاملات واسطه هاي مالي مربوط و محدود است، يك تضاد منافع واضح و آشكاري وجود دارد.شگفت انگيز نيست كه اكثريت واسطه هاي مالي مانند Lehman BrothersGoldman sachs و ... سهام انرون را توصيه مي كردند. آژانس هاي مستقل رتبه بندي« خدمات سرمايه گذاري مودي» ، « استاندارد اند پورز» و «فيچ» رتبه بندي سرمايه گذاري را حفظ كردند. انرون را تا فقط چند روز قبل از ورشكستگي بالا رتبه بندي كردند . آنها حتي به اختلاف زياد بين درآمدهاي گزارش شده شركت و سود انباشته اشاره نكردند. آنها حتي تجزيه و تحليل كفايت جريانات نقدي يا نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام را انجام ندادند كه سوال ایجاد شود چرا انرون در سال 2001 اينقدر محتاج پول بود . CalPERS ( سيستم بازنشستگي كارمندان دولتي آمريكا) تضاد منافع را در شركا و مشاركت هاي انرون در دسامبر 2000 تشخيص داد، ولي هيچگونه اخطاري درباره آن نداد. بنابراين «بازرسان و محافظان قانوني حقوق سهامداران» براي دفاع شكست خوردند، شايد چون آنها در برابر تطميع و وسوسه براي سود از مشاركت JEDI مجذوب شده بودند
(Winner & loser in multiple fail users at Enron and some policy changes- ssrn-id 300542) نقش قواعد حسابداري:
حسابداري انرون درباره SPEs، محدوديت هاي متعدد قاعده گزارشگري مالي را تشريح كرده و به تصوير ميكشد . قواعد براي تلفيق SPEs بسيار يكنواخت و تخصصي بودند در نتيجه انرون با كمك واسطه گران مالي و تجاري، قادر به طراحي معاملاتي شد كه نص قانون ادا ميشد ولي نيت و قصد آن زير پاگذارده ميشد ، در نتيجه ترازنامه شركت ، مجموع ريسكهاي مالي را منعكس نميكرد.
FASB تشخیص داد كه مشكلاتي در جهت قواعد موجود براي ثبت SPEs وجود دارد. به هر حال، با وجود قرار دادن بحث در دستور جلسه چندين سال قبل، هيأت نتوانست روي يك گزينه به اجماع برسد. بخشي از چالش ها از الزامات حقوق اساسي هر شهروند براي خلق استاندارد حسابداري جديد رخ ميداد. براي مقبولیت اجتماعي استانداردهاي جديد، هيأت از نمايندگان گروه هاي متأثر مختلف شامل حسابرسان، مديران و جامعه سرمايه گذاري تشکیل می شود.
استانداردهاي جديد به يك موافقت اكثريت بيش از 5 عضو از 7 عضو نياز دارد . بعلاوه در تنظيم استانداردهاي جديد، هيأت اطلاعات (input) را از اشخاص ذينفع درخواست می کند و پيشنهادها را براي ايجاد توافق عمومي اصلاح و تجديدنظر می کند . سرانجام، قوانين هيأت بدقت مورد مداقه قرار گرفته و گاهگاهي بوسيله SEC و تشكيلات سياسي كنار گذاشته و ممنوع ميشوند. حال آنكه حقوق شهروندي در برقراری استانداردهاي جديد ، نظارت بالقوه بيش از حد را مشروعيت داده و اجبار ميكند، همچنين استاندارد گذاري را جنبه سياسي ميبخشد . حقوق شهروندي و ماهيت سياسي، مشكلات هيأت در انتشار يك استاندارد جديد بهنگام روي SPEs را توجیه می کند . در تنظيم استانداردهاي جديد، قانون گذاران با يك انتخاب بين خلق قواعد و مقررات انعطاف ناپذير ، كه فضاي كمي براي تمايلات و انتخاب هاي مديريت باقي ميگذارد، و قواعد و مقررات منعطف که مبتني بر اصول كلي بوده و به مديران اجازه می دهد که با اعمال قضاوت ، گزارشات مالي با كيفيت تری منعكس كنند ، مواجه هستند. ميزان مطلوب انعطاف پذيري، تأثير بر اطمينان قانون گذاران نسبت به اثر بخشي حسابرسان و كميته هاي حسابرسي براي بررسي و چك كردن سوء استفاده هاي مديريتي ميباشد. نگراني ها پيرامون نهادهاي فوق الذكر نشان ميدهد که شايد شگفت آور نيست كه بسياري از استانداردهاي حسابداري ايالات متحده گرايش به يكنواخت و غير قابل انعطاف ماندن دارد. به هر حال، جنبه منفی وجود دارد ،که اين ديدگاه، مهندسي مالي طراحي شده را بخصوص براي به جريان انداختن لبه تيز قواعد و مقررات به همان كيفيت كه در متون مالياتي بخوبي اشاره شده است تحریک کند.
(Governance and Intermediation Problems in Capital markets: Evidence From The Fall of Enron-ssrn325440)
شركت هايي كه از انرون منتفع شدند :
60 بيليون دلار زيان بواسطه سرمايه گذاري انرون در طرح سرمايه گذاري اهرمي، يك انتقال بزرگ ثروت را به تمامي آنهايي كه از انرون حقوق ماهيانه گرفتند و آنهايي كه قبل از آنكه خيلي دير شود تبديل به پول كردند ( سهام انرون) نشان مي دهد. دريافت كنندگان اين بيليون ها دلار برندگان در اين داستان بودند. در نگاه به گذشته بسياري از دريافت كنندگان از منبع درآمد نامشروع انرون حق السكوت دريافت كرده بودند.
1) كاركنان خارجي و داخلي( بيگانه و وطني) واحدهاي انرون برنده هاي اصلي هستند اكثر كاركنان انرون منافع و مزاياي فراواني كسب كرده بودند.مديريت ارشد فعلي و قبلي انرون بوضوح برندگان بزرگ هستند به هر حال قسمت عمده وجوه و ديگر منافع و سودها نسبت به سلسله مراتب كاركنان و پيمانكاران خرج شده است . بسياري ممكن بود كه زودتر بيكار شوند اگر انرون زودتر آشكار شده بود.
2) حسابرسان انرون ( اندرسن) ،كارمندان و مشاورانشان
3) سرمايه گذاراني كه سهام انرون خود را سريعاً براي سود فروخته بودند اين از مشخصه ها و ويژگي هاي يك طرح پونزی است . « Highlands capital management » به دانشگاه هاروارد پيوست و مطمئن پيش بيني كرد كه سهام انرون سقوط خواهد كرد و بالغ بر 50 ميليون دلار سود بود .
4) اعضاي هيات مديره انرون و وابستگان، واسطه هاي مالي و موسسات حسابداري و مشاوران حقوقي آنها پرداختي و حقوق ها بسيار زياد دريافت كردند.
5) اعضاي خانواده و دوستان مديران انرون معاملات پر منفعت و پرسودي بدست آوردند مثلاً مديرعامل انرون كنت لي به پسرش مارك و خواهرش شارن كمك كرد. رفتار مشابه اي براي دوستان و خانواده اعضاي هيات مديره ارائه شده بود . James prentice يك امين طرح 401سهام انرون را با ارزش حدود 1 ميليون دلار زمانيكه ديگران از عملكرد آن ( اجراي آن) دلسرد شده بودند فروخت .
6) انرون به تعدادی سياستمدار ، 71 سناتور ( مجلس سنا ) ، 188 نماينده مجلس از هر دو جناح سياسي رشوه پرداخت كرده بود . بعضي از اشخاص قابل توجه در ليست شامل پرزيرنت بوش، اعضاي كميسيون تحقيق John Ashcroft دادستان كل، یکی ديگر از مامورین تحقيق كنگره، Billy Tauzin ، جمهوري خواه عالي مرتبه در كميسيون اقتصادي سنا Phil & Wendy Gramm . بقول موسسه ملي سیاستهای کشوری پول ( National Institute on money in State politics) انرون 9/1 ميليون دلار به بيش از 700 كانديدا در 28 ايالات پس از 1997 ،برای حذف قوانين دولتي در بازار و صنعت در 24 ايالت ، پرداخت كرده است . تمامي دفاتر دادستاني كل ايالات متحده درهستون از انرون پول دريافت كرده بودند . چند شخص وابسته به امور سياسي نيز از انرون پول دريافت كرده بودند .
انرون در انگلستان نيز به شدت تحميل گري كرد( lobbied) و 52000 دلار به سياستمداران حزب كارگر انگلستان پرداخت .بخشش و دهش به سياستمداران، انرون را براي به جريان لیست انداختن نيازهايشان به تصميم گيرندگان اصلي (ارشد) مجاز كرد .
7) آقاي Fastow و ديگر مديران اجرايي انرون كه 5000 مشاركت انرون را اداره مي كردند پيشنهاد تفكيك و تجزيه مجموعه معاملات پر منفعت با بانكها، موسسات وال استريت و اشخاص ثروتمند را كردند . نظر به اينكه آنها بازده هاي خارق العاده اي دريافت كرده بودند تقريباً 100 مدير اجرايي موسسه كارگزاري Merrill lynch وجوه شخصی خود را مجموعاً 16 ميليون دلار سرمايه گذاري كردند . براي مثال مشاركت JEDI داراي بازده 23% سالانه براي دوره وجود آن، و JEDI2 داراي بازده 194% در سال بود .
8) ليست مشاوران انرون خيلي وسيع و شامل چند اقتصاد دان ، روزنامه نگار و وكيل برجسته است براي مثال، Paul krugman قبل از استخدام بعنوان مقاله نويس در New York Times ، 000/50 دلار براي نوشتن در مجله fortune گرفته بود ، و Peggy Noonan از مجله wall street حدود 40/000 دلار براي نوشتن سخنراني و مقالات دريافت كرده بود
10) برخي مؤسسات خيريه برجسته مانند موزهها و دانشگاهها بويژه در تگزارس، وجوهي از انرون دريافت كرده بودند. دانشگاه نبراسكا در اماها يك كرسي استادی اعطايي در اقتصاد دريافت كرده بود. دانشگاه هستون دو كرسي استادي اعطايي كنت لي را دريافت كرده بود. يك كرسي اندرسون در دانشگاه ايالاتي فلوريدا وجود داشت و يكي در دانشگاه تگزاس پيشبيني شده بود.
11) جزایر كيمن و بهشتهاي مالياتي مشابه، كسب و كار و بازرگاني بدست آوردند. 60 تجارت فريبآميز و غيرواقعي در مكزيكو ثبت شدهاند و 140 تا در هلند براي اجتناب از ماليات سود
«Dutch sandwich» بودند.
اشخاصي كه زيان ديدند :
قربانيان عملكرد و مشكلات انرون به شرح ذيل هستند:
1) ميليونها سرمايهگذار در سرتاسر دنيا تقريباً 60 بيليون دلار زيان ديدند. ضرركنندهها شامل ميليونها سرمايهگذاران شركتهاي سرمايهگذاري به انضمام بيوهها و يتيمها هستند . هيأت رئيسه صندوق بازنشستگي ايالت فلوريدا 325 ميليون دلار زيان ديد.
2) كارگران انرون كه كار و پسانداز عمرشان را از دست دادند . به كارگران انرون توسط مديران اجرايي ارشد گفته شده بود كه كارگران وظيفهشناس بايد سهام انرون را بخرند و نگه دارند و آنها را از تغيير دادن سرمايهگذاري و اوراق بهادارشان ترسانده و برحذر كرده بودند. يك تنظيم وقت بد برای تغيير مديران طرح بازنشستگي بدين معني است كه كارگران از برداشت و فروش هر گونه سهام از حسابهاي (K)401 خودشان در اواخر اكتبر و اوايل نوامبر منع شدهاند درست هنگامي كه قيمت سهام به طور چشمگير در حال سقوط است.
3) انرون مدعي زندگي يك شخص شده است. J. Clifford Baxter نائب رئيس اسبق، زندگي خود را بواسطه خودكشي از دست داد.
4) مؤديان مالياتي ، بطور كلي وقتي انرون از قانون مالياتها بواسطه حسابداري باهوش خود سوء استفاده كرد زيان كردند . در انرون راه و روشهای دیگری براي سوء استفاده و بهرهبرداري از مؤديان مالياتي وجود دارد. بعنوان مثال، انرون توانست 450 ميليون دلار از مؤديان مالياتي ايالات متحده براي صدور پذيرهنويسي(سهام) سرمايهگذاري كشور هند کسب کند
5) اثرات خارجي: حرفه حسابداري بواسطه انرون بياعتبار شد . اتكا و اعتماد سرمايهگذاران به بازار سهام و سرمايهداري فرو ريخته است اگر سرمايهگذاران نتوانند به اعداد منتشر شده بوسيله شركتهاي بزرگ اعتماد كنند، آن دههاي براي بازسازي و بازگشت خواهد بود.
6) زيان ديدگان خارجي:
«وامها و بدهيهای هندوستان» بوسيله S & P در 13 آوريل 2001 تا حدي بواسطه شکست شركتهاي سرمايهگذاري انرون در هند تنزيل رتبه داده شده بود . پروژه زيربنايي توليد برق بوسيله واردات گاز مايع طبيعي (LNG) از طريق هواپيما از خاورميانه به ژوئن 1992 برميگردد.
اين طرح بوسيله بانك جهاني بسيار پرهزينه تشخيص داده شده بود. با اين حال، با رشوه دادن به سياستمداران هندي، انرون ايالت Maharashtra را براي استفاده از تكنولوژي گاز مايع طبيعي (LNG) بخاطر سرمايهگذاري 5 بيليون دلاري در اوت 1994 متقاعد كرد . هنگام مواجه با افزايش نرخ برق، سياستمداران ايالت هندي از ايفاي تعهدات قراردادهاي نوشته شده امتناع كردند . اين موضوع، فضارا برای سرمايهگذاري مستقيم خارجي (FDI) در هندوستان بسیاربد جلوه داد . سرانجام، رشوه خواری و تنزل رتبه ، زيان و صدمههای زیادی براي تمام هندیها براي سالهاي آتي داشت .
(Winner & loser in multiple fail users at Enron and some policy changes---ssrn-id 300542)
واكنشهاي پيشنهادي:
بحث پيرامون انواع تغييرات مورد نياز براي بر حذر داشتن انرون هاي آتي در حال همه جانبه شدن است.
SEC ، نظارت مستقل مؤسسات حسابرسي، اجبار مؤسسات حسابرسي به فروش خدمات مشاوره خود، يا حذف مشاوره براي مشتريان حسابرسي، پيشنهاد چرخش اجباري مؤسسات حسابرسي هر 5 سال، پيشنهاد افشای وابستگی و رابطه تحليلگر و پاداش ناشي از فعاليتهاي واسطه هاي مالي شركت هايشان را پيشنهاد كرده است.
پيشنهادهايي براي تغيير و تعديل پاداش و جبران خدمت مديريت شامل هزينه كردن برگ اختيار خرید(فروش) سهام، الزام مديران عامل به برگشت دادن سود سهام ناشي از گزارشات مالي متقلبانه، و اعمال محدوديت فروش روي فروش سهام بوسيله مديران تا بعد از اينكه آنها مسئوليت و شغلشان را ترك كنند . ماداميكه اين تغييرات احتمالاً مفيد هستند، ما در زير تغييرات آتي در سيستم را كه به طور بالقوه براي پاسخ به سئوالات برآمده از تحليل هاي اوليه ما مورد نياز هستند، بحث و بررسي ميكنيم
كميته حسابرسي:
در دوران پس از انرون، احتمالاً هيأت مديره هاي بسياري به نياز براي بعضي تغييرات ضروري و بي واسطه اعتراف كردند. يك درصد قابل توجه از اعضا مجبور خواهند بود كه دانش حسابداري داشته باشند. آنها بايد اطمينان بدهند كه تضاد منافعي بين اعضا و سهامداران بدليل روابط تجاري يا مشاوره كردن وجود ندارد
سرمايه گذاران شفافيت مالی ميخواهند : اطلاعات کافی و مناسب برحسب ارزيابي قابل اطمینان ، اینكه چگونه يك شركت اداره ميشود و انتظارات آتي و ريسك هاي آن چیست . اعضاي كميته حسابرسي، با تخصص و مهارت محدود و ديگر تعهدات سنگين و گسترده با مسئوليت هاي بيش از اندازه با زمان بسيار كم مواجه هستند حدود اختيارات كميته حسابرسي چقدر بايد باشد؟
ما پيشنهاد ميكنيم كه مسئوليت ها برروي ايجاد اطمينان از اينكه سرمايه گذاران اطلاعات مناسب راجع به فعاليت هاي اقتصادي شركت بدست آورند تغییر تمركز دهد.همراستا با اين تغيير در نقش، ما پيشنهاد ميكنيم كه كميته به «كميته شفافيت» تغيير نام دهد.
چگونه بايد اين بخش و گروه تازه نامگذاري شده به اجراي وظيفه اش مشغول بشود؟
در مداقه صورتهاي مالي، كميته بايد قاعده 20ـ80 را بكار ببرد ،و وقت بیشتری برای ارزيابي اثر بخشي آن خط مشي ها و تصميمات اندكي كه بيشترين اثر را روي آگاهي هاي سرمايه گذاران از شاخص هاي مهم عملكرد شركت دارد اختصاص دهند.اينها به سرمايه گذاران و دیگر اعضای هیات مدیره كمك ميكند كه استراتژي ، برنامه ارزش شركت ، فاکتور های اساسی موفقیت وریسکهای شرکت را درك كنند . براي مثال کمیته شفافیت در Intelبطور نامناسب روی نوآوري محصولات و تغییرات تکنولوژیکی ، در Southwest Airline روی کنترل بر هزینه ها ، درTycoروی ریسک تملّک (خرید)، و در Conseco روی الگوی خسارت وام تمرکز کرده بودند.
در بررسي حسابرسان و مديريت، كميته بايد روي كفايت افشاي مربوط به شاخص اصلي عملكرد تمركز كند . رسيدگي هاي كميته بايد روي پاسخگويي به چندين سؤال مهم و حياتي متمركز شود. براي مثال، در كجا ارزش هاي حسابداري نيازمند اعمال قضاوت مديريت است ، آيا آن قضاوت قابل قبول ، ديگر اطلاعات در دسترس را به هيأت مديره ارائه ميكند . اگر قواعد حسابداري براي انعكاس فعاليت هاي اقتصادي با يك روش بهنگام ناتوان بوده و شكست خورد (مانند هزينه كردن R&D يا تصويب و اجازه دادن كه تعهدات با اهميت خارج از ترازنامه باشند) آيا افشا مناسب براي كمك به سرمايه گذاران براي كسب تصوير بهتر از عملكرد وجود دارد؟
در بررسی شفافيت جامع شركت ، كميته بايد اطمينان بدهد كه تصوير مصور در صورتهاي مالي مذاكرات و تجزيه و تحليل هاي تجاري در اتاق جلسه هيأت مديره را منعكس ميكند( انعکاس تصمیمات هیات مدیره ) . حتي با اين ديد و بصيرت توسعه يافته، اگر كميتههاي شفافيت تنها روي گزارشات مالي قانوني تمركز كند، احتمالاً فرصت را از دست ميدهند. در بازار سرمايه امروزي، رقابت وقتي شروع ميشود كه شركتها انتظارات را بوسيله جلسات با كارشناس، انتشار مطبوعات و ديگر اشكال ارتباط با سرمايهگذاران تنظيم ميكنند .در واقع فشار براي اداره درآمدها اغلب نتيجه مستقيم انتظارات غيرواقعي Wall Street است که یا عمداً بوسيله مديريت خلق شده يا بوسيله اهمال كاري و غفلت آنها حمايت ميشود. بنابراين كميته های شفافيت بايد استراتژي روابط با سرمايهگذاران شركت را مورد نظارت و بررسي قرار دهد و اطمينان يابد كه مديريت انتظارات واقعگرايانه را مطباق اجزاء اصلي خارجي براي دوره بلند وكوتاهمدت تنظيم ميكند. چگونه منشور (حدود اختيارات) جديد ما براي كميته حسابرسي درباره انرون عملي خواهد شد؟
کمیته مجبور نیست كه هيچ برخوردي با تخطي و تجاوز از قواعد حسابداري شركت داشته باشد. كميته باید پیوسته بر نظر حسابرسان مستقل ومشورت با آنها اتکا کنند . به هر حال، ما معتقديم كه آن می تواند راهنماي خوبي براي افشاي شفافتر در صورتهاي مالي شركت باشد. در خلق چندين SPEs پيچيده، تمام هيأت مديره راجع به اهدافSPEs، ساختار، ريسكهاي مالي درگير، و تضاد منافع بالقوه با كاركنان انرون آگاهی داشتند .اين مباحث درباره تمام هيأت مديره، علائم خطر را براي كميته شفافيت افزايش ميدهد.اعضا متعاقباً بايد منتظر ارائه سئوالات راجع به SPEs بوسيله حسابرسان مستقل روي ميزان ريسكهاي خارج از ترازنامه، ريسكهاي Hedging و تضاد منافع باشد.وقتي كه اعضاي كميته داشتند گزارش مالي انرون را بررسي و تجزيه و تحليل ميكردند آنها بايد انتظار ارائه سئوالات پيرامون اينكه چرا اين نتايج بقدر كافي مطرح و مورد بحث نبودند ميداشتند.ما انتظار داريم كه در نتيجه تصويب اين منشور (حدود اختيارات) براي كميته حسابرسي، 3 مزيت اصلي بوجود آمد :
اول آنكه،شفافیت احتمال ريسكهاي تجاري اصلي يك شركت را براي سرمايهگذاران آن افزايش دهد.
دوم، با اختيار دادن به كميته براي بكارگيري و اعمال دانش حسابرسان خارجي درباره شرکت ، احتمال اينكه حسابرسان زمان و رسيدگي كافي و مناسبي براي اين سطوح اصلي تخصيص دهند افزايش داده، بطور بالقوه، كيفيت حسابرسي مستقل را بهبود ببخشند.
سرانجام، با تشويق كميته به اجراي يك نقش بسيار پيشگيرانه و احتياطي متحمل است كه حسابرس احساس كند كه مسئوليت اصلي مورد پذيرش قرار گرفتن توسط هيأت مديره است نه توسط مديريت.(ssrn-id 325440, , The Fall of Enron – SSrn417840)
سرمايهگذاران حرفهاي:
بررسي انگيزههايي كه سرمايهگذاران حرفه براي استفاده از اطلاعات ويژه شركت در سهام مواجه هستند نيز با اهميت است . احتمالا اگر انگیزه های سرمايهگذاران حرفهاي ، وزنی بیشتر درباره عملكرد بلندمدت وجوهشان داشته باشد روي بررسي اطلاعات و گزارشات مالي جهت صحت قيمت بازار شركت تأكيد بيشتري می کنند . ارزیابی مجدد بخشی از وجوه شرکت در رابطه با ساختار پاداش آن ممکن است پیوسته لازم باشد . براي مثال، ممکن است وجوه بطور عمده مربوط به پرداخت پاداشهاي زياد به سرمايهگذاران كوتاهمدت نسبت به پاداش پرداختي به سرمايهگذاران با افق بلندمدت باشد . ماليات گرفتن از انتقالات سرمايهگذاري كوتاهمدت يكي ديگر از مكانيزمهاي افزايش افق تفكر سرمايهگذاران است. هر دوي راهحلها براي سرمايهگذاران در دورههاي كاهش نقدينگي و انعطاف پذيري سرمايهگذاري بدون هزينه نيستند . يك فضاي جالب براي پژوهش و بررسي اضافي، بررسي اين است كه آيا اين هزينهها مهمتر از مزاياي گسترده اقتصادي ناشي از تمركز سرمايهگذاران حرفهاي روي ارزش بلندمدت ميباشد.
]صفحه 15 الي 39 از مقاله
Governance and Intermediation Problems in Capital markets: Evidence From The Fall of Enron – SSrn325440 , The Fall of Enron – SSrn417840, Winner & loser in multiple fail users at Enron and some policy changes---ssrn-id 300542]
نقش و مسئوليت حسابرسها در بازارهاي بزرگ امريكا:
شريكان تجاري بازارهاي بزرگ، سرمايهگذاري خود را بر اساس اطلاعاتي كه از صورتهاي مالي يك شركت بدست ميآيد، انجام ميدهند. در اقتصاد، شفافيت صورتهاي مالي، حسابداري معتبر و گزارشهاي مالي براي تخصيص منابع ضروري است. نقش حسابرس مستقل اعتبار دادن به اطلاعاتي است كه از صورتهاي مالي يك شركت به دست ميآيد. از حسابرسان انتظار ميرود تا كمك كنند اشتباهاتي را كه ممكن است در صورتهاي مالي يك شركت رخ دهد، كاهش دهند. در حسابرسي اظهارات مالی ، حسابداران شواهد و مدارك را جمع ميكنند و به سرمايهگذاران كاملاً اطمينان ميدهند كه اين اظهارات مالی ، عموماً از اصول پذيرفته و مقبول حسابداري پيروي می کند (Whittington and pany2001) سیرتكاملي و توسعه مسئوليتهاي حسابرسي، دقيقاً موجب سير تكاملي و توسعه شركتهاي امروزي ميشود. با رشد شركتها و گستردگي و توسعه آنها مالكان و صاحبان شركتها به طور فزاينده به استخدام مديران براي اداره شركت وابسته شدند (تئوري نمايندگي). سپس صاحبان شركتها ، حسابرسان را استخدام كردند تا آنها (شركتها) در برابر اشتباهات (خطاهاي) غيرعمدي حسابداري و همچنين از تقلب و كلاهبرداري مديران محافظت كنند. در آغاز، هدف اولية حسابرسي پيدا كردن خطاها و تقلبها بود. وقتي بازارهاي بزرگ گشوده شدند، مسئوليت حسابرسها تعيين و تشخيص اين موضوع شد كه آيا صورتهاي مالي، تصوير كامل و كافي از وضع مالي، نتايج عمليات و تغييرات در وضع و موقعيت مالي شركت نشان ميدهد يا خير. هيئت مديره حسابرسان را منصوب ميكنند و به كار ميگيرند، حسابرسان نسبت به مشتريان و سهامداران شركت و همچنين در مقابل تمام سازمانها و نهادهاي دولتي مبادلات سهام (كميسيون بورس اوراق بهادار) و سرمايهگذاران مسئول هستند.
عدم استقلال حسابرسها در شركت انرون:
براي اينكه حسابرس وظيفه خود را به طور مؤثر انجام دهد بايد مستقل، هدفمند، بيطرف و بيغرض باشد. «ماده 101 از آئيننامه رفتار حرفهاي» از AICPA (انجمن حسابداران رسمي آمريكا) مربوط به استقلال حسابرسي ميشود. استقلال حسابرس به توانايي و مهارت حسابرسان در داشتن حالت ذهني هدفمند، بيغرض و بيطرف در سراسر حسابرسي مربوط ميشود. حسابرسان نه تنها نيازمند استقلال هستند بلكه رابطه بين حسابرس و مشتري بايد چنان باشد كه حسابرس براي طرف سوم هم مستقل به نظر برسد. در صورتي كه اطلاعات مربوط به صورتهاي مالي كه حسابداران بيان ميكنند براي استفادهكنندگان (كاربران) و تصميمگيرندگان از صورتهاي مالي آن اطلاعات، قابل قبول و قابل اعتماد باشد، اين امر بينهايت مهم ميباشد. به نظر ميرسد كه اين قانون استقلال در رابطه انرون ـ اندرسن نقض شده بود. حسابرسان اندرسن در اداره مركزي انرون در هسيتون، تگزاس دفتر دائمي داشتند. آنها مانند كارمندان شركت انرون لباس ميپوشيدند يعني پيراهنهاي گلف با نشان (آرم) انرون ميپوشيدند. آنها با كارمندان شركت در ارتباط بودند، در جشنهاي تولد كارمندان شركت ميكردند، در مهمانيهاي شام كه كارمندان در پارك نزديك شركت برگزار ميكردند حضور داشتند و با كارمندان شركت انرون براي اسكي به كلرادو مي رفتند. اين رابطه نزديك و عدم استقلال حسابرسان موجب شد كه «مردم فكر كنند آنها كارمندان شركت انرون هستند» (Herrick and Barrionuero, 2002)
از سال 1989، هشتاد و شش نفر از كارمندان موسسه اندرسن، موسسه را ترك كردند تا در شركت انرون كار كنند، از جمله متصدي اصلي حسابداريِ شركت انرون، (Richard Causey) و متصدي اصلي امور مالي جفری مک ماهان(Jeffrey McMahan) كه پس از كنارهگيري Andrew fastow مدیر سابق امور مالي (CFO) جاي خالي او را پر كرد. كارمندان اندرسن از موسسه اندرسن بعنوان محل آمادگي براي ورود به شركت انرون سخن ميگفتند (Behr and witt, 2002)
كارمندان مؤسسه اندرسن در مورد پيشرو بودن خود در «حسابرسيِ كاملِ» شركت انرون مبالغه ميكردند و اين شركت بارها از اين اصطلاح در مقابل مشتريان خود استفاده ميكرد. حسابداران و سرمايهگذاران به اهميت كنترلهاي داخلي مؤثر در شركت مشتري واقفند. قويترين و بهترين روشهاي كنترل داخلي شركت، روشهايي است كه احتمال كلاهبرداري (تقلب) و كارهاي غيرقانوني حسابداري را كاهش دهد. وقتي كه يك مؤسسه حسابرسي، امور حسابرسي داخلي و حسابرسي صورتهاي مالي يك شركت را انجام دهد، تضاد منافع آشكاري به وجود ميآيد. با وجود اين، در سال 1993 اندرسن عمليات حسابرسي داخلي شركت انرون را به عهده گرفت و 40 كارمند شركت اندرسن به شركت انرون پيوستند تا عمليات حسابرسي را انجام دهند. در همان زمان، توماس چيمبرز(Thomas Chamber) نايب رئيس سابق حسابرسي داخلي شركت انرون، انرون را ترك كرد تا به گروه اندرسن بپيوندد در حالي كه او براي انجام حسابرسي داخلي انرون تعيين شده بود. هر چند اندرسن عقيده داشت كه اين كارها (موضوعات) استقلال اندرسن را در كار حسابرسي صورتهاي مالي آن به خطر نمياندازد، اما اين كار به وضوح، شرط آئيننامه رفتار حرفهاي AICPA (انجمن حسابداران رسمي آمريكا) را نقض ميكرد، طوري كه حسابرسان فقط «ظاهر استقلال» را حفظ ميكردند يعني به ظاهر اعلام استقلال ميكردند تا اعتبار بيشتري به كارشان ببخشند.جان ماركيس (John Markese)، رياست انجمن سرمايهگذاران خصوصي آمريكا، در مورد رابطه انرون ـ اندرسن اظهار ميدارد: آنچه كه به دقت طي ميشود راه طولاني است كه به سمت غلبه بر موانع استقلال طي ميشود. رواج اين موضوع كه حسابرسانِ شركتها براي به دست آوردن درآمدِ بيشتر، علاوه بر حسابرسي براي شركتهاي مشتري به كارهاي ديگري كه مربوط به حسابرسي نميشود، نيز دست ميزنند، موضوع بحث برانگيزي است كه آيا اين كار براي مؤسسههاي حسابرسي درست و شايسته است يا خير؟ عده زيادي معتقدند كه اين كار ممكن است استقلال حسابرس را در معرض خطر قرار دهد، بخصوص اگر كارهاي غير حسابرسي، از شركتهاي مشتري دريافت شود. (مانند: مشاور مالي)، بسيار پرسودتر از كار حسابرسي است. عليرغم اين بحث، قوانين جاري به شركتهاي حسابداري و حسابرسي اجازه ميدهد كارهايي كه مربوط به حسابرسي نميشود را نيز براي شركتهاي مشتري انجام دهند. در موارد بسياري چنين كاري بينهايت پرسوداست.
بيش از نيمي از دستمزدي كه اندرسن از شركت انرون دريافت كرد حقالزحمه بود كه به خاطر انجام كارهاي غيرحسابرسي به دست آورده بود.
رئيس اسبق اداره كل بورس اوراق بهادار(SEC Chairman Arthur levitt) در مورد شركتهاي حسابرسي بحث كردكه علاوه بر حسابرسي شركتها، در مواردي خدمات مشاورهاي هم ارائه ميدهند واين كار باعث تحريك شركتهاي حسابرسي ميشود تا اين حسابرسيها را آسان بگيرند. (Bryan – Low, 2002)
(جان دينگل) John Dingell نماينده ميشيگان، دموكرات نامدار و سرشناس در انجمن خانه تجارت،(مارك چفر)Mark Chaffers، حسابرس اسبق شركت آبي كه اكنون مدير اجرايي (مديرعامل) بخش خلافكاريهاي حسابداري است (Accounting Mal Practice) ، اظهار ترديد كردهاند كه شركتهاي بازرسي (بازديد) شده يكديگر را لو بدهند (عليه يكديگر گزارش بدهند). چون مشاوره و ساير كارهاي غيرحسابرسي تقريباً براي هر مؤسسه حسابرسي بزرگ، پرسود است. (paltrow,2001)
دولت يا اداره كل بورس اوراق بهادار وظيفه قانوني در نظارت منظم بركار حسابرسيِ شركتهاي حسابرسي ندارند مگر اينكه دليلي وجود داشته باشد كه ثابت كند مشكلي در آن شركت وجود دارد. در 30 نوامبر 2001 اداره كل بورس اوراق بهادار تحقيقي را در مورد نقشي كه ممكن بود آرتور اندرسن در كارهاي غيرقانوني حسابداري انرون بازي كند، آغاز كرد. در سال 1997، حرفه حسابداري، سيستم خود كنترل را كه به عنوان سيستم «بررسي هم پيشگان» شناخته شد، پذيرفت. در اين سيستم مؤسسات حسابرسي متناوباً يكديگر را بازرسي و نقد ميكنند. در 21 دسامبر 2001، دلويت و توشي Deloitte and ToucheL.L.P ، 5 شركت ديگر بزرگ حسابرسي، تصديق كردند كه با كنترل كيفيت سيستم حسابداري و حسابرسي انرون، اطمينان حاصل كردهاند كه اين شركت استانداردهاي حرفهاي را به استثناء چند كوتاهي (قصور) كوچك، رعايت كرده است. كارمندان دلويت و توشه اجازه نداشتند حسابرسي انرون يا هر حسابرسي ديگري را كه شركت اندرسون انجام داده را بازرسي كند مگر آنكه موضوع مورد اعتراض (اقامه دعوي) باشد. با استفاده از اين قوانين حرفه حسابرسي موسساتي كه بازرسي ميشدند اجازه داشتند تا زماني كه اعتراض، (اقامه دعوي) نامعلوم و بلاتكليف و در انتظار تصميمگيري است حسابرسان را از «بررسي همپيشگان» دور نگه دارند. به علاوه، با استفاده از قوانين «بررسي همپيشگان» شركتِ بازرسيكنندة، بررسي ميكند كه آيا شركت مورد بازرسي، روشهاي صحيح كنترل كيفيت را دارد از آنها پيروي ميكند. اگر حسابرسان به نتايج درستي قابل قبولي برسند، مؤسسات در حال بازرسي از حسابرس دومي براي بررسي و كنترل كردن استفاده نميكنند. در حقيقت از سال 1997 كه «بررسي هم پيشگان» تنظيم و اجرا شد، از هيچ مؤسسه بزرگ حسابرسي نتيجه منفي دريافت نشد، هر چند، چند مورد قصور (كوتاهي) قابل ملاحظه مانند حسابرسيهاي ويست منجمنت (Waste Management) ، رايت ايد (Rite Aid) ، سانبيم (Sunbeam) و زيراكس (Xerox) مشاهده شد.چالزاي بوشر(Charles A.Bowsher) ، رئيس انجمن نظارت عمومي (هيأت ناظر عام)میگوید اينكه شواهد و مدارك اظهار ميدارند سيستم خود ـ كنترل (بررسي هم پيشگان)شكست خورده است، را باور ندارد. در عوض او اعتقاد دارد كه قصور و شكستهاي اخير در حسابرسي، نتيجه مشكلات افزايش يافته از گ
مطالب مشابه :
لیست ارائه دروس و منابع نیمسال اول سال تحصیلی 91-90 دانشگاه پیام نور
رشته. ليست ارائه دروس. وضعيت حسابداري. ليست ارائه دروس. وضعيت
پايان نامه هاي كارشناسي ارشد كتابداري و اطلاعرساني دانشگاه تهران از سال 1379 تا 1383 ( 5 سال اخير )
اجتماعي كتابداران آموزشگاهي و چگونگي ارتقا بخشي رشته ديگ ( رشته حسابداري ) چك ليست
نکاتی در مورد تهیه پروپوزال
( به صورت مقايسه اي ، اثر بخشي، هم حسابداري بايد به ويا مصاحبه يا چك ليست
آشنايي با کاربرد Access قسمت اول
حسابداري و مدیریت در Wizardها بخشي از object ها طراحي شده و كاربر كافي است با كد رشته(Customer
اکسل
به هم چسباندن دو يا چند در يک ليست به صورت رشته در زمانه ای که اساتید هنوز دروس
قرار داد هاي مشمول ماده 38 قانون تامين اجتماعي از نظر نحوه احتساب حق بيمه
(يك نفر يا چند نفر پيمانكار طي چك در وجه سازمان حسابداري دولتي 2 دروس و
جلوگيري از تقلب در حسابرسي - بخش سوم
حتي پس از اينكه در اكتبر 2001 مشكلات حسابداري هر چند تضاد در ليست ثبت كرد
برچسب :
چك ليست دروس رشته حسابداري چند بخشي