رمان مسابقه عاشقم کن3
رمان مسابقه عاشقم کن
نميدونستم اسمشو چي بذارم اضطراب هيجان يا... اسمش رو نمي
دونم اما حس جالبي بود حسي كه با اينكه نمي دونستم چيه اما ازش نمي ترسيدم.
نمي دونم شايد هم به خاطر حسي بود كه به دنيل داشتم. نمي دونم چرا ولي تو
ون لحظه با جان مقايسش كردم. هر دو تاشون خوش تيپ بودن هر دو پول دار ولي
دنيل چيز ديگه اي بود در ضمن من اگه تا اخر دنيا هم مجرد مي موندم حاضر نمي
شدم با جان ازدواج كنم مخصوصا با اون كاري كه با خونوادم كرده بود.
توي همين افكار بودم كه صداي شديد ترمز كردن ليموزين منو به خودم اورد مثل
اين كه يه ماشين جلوي ليموزين ما پيچيده بود و راننده هم داشت با راننده ي
اون ماشين حرف مي زد. حواسم از بحث دو راننده به مگي كه خيلي با ولگا صميمي
شده بود پرت شد داشتن خيلي اروم با هم حرف مي زدن و همين باعث شد كه من
گيرنده هام رو واسه شنيدن حرفاشون به كار بندازم.
خوب كه گوش كردم ديدم دارن درباره ي من حرف مي زنن و همين هم كنجكاوي يا به
قول خودمون فوضوليم رو بيشتر تحريك كرد خوب كه گوش كردم فهميدم كه ولگا از
بوسه ي مصلحتي صبحمون براي مگي گفته. حرفاشون بوي حسادت ميداد و اين منو
بيشتر از همه چيز هيجان زده مي كرد.
بعد از حدود ده دقيقه راننده برگشت و به طرف استوديو راه افتاديم بازم اون
اضطراب لعنتي به جونم افتاده بود. يهو ياد حرف خانوم جون افتادم هميشه مي
گفت وقتي اضطراب داري چشماتو ببند و هر چي مي خواي از خدا بخواه. منم اومدم
همينكارو بكنم اما خودم هم هنوز نمي دونستم چي از خدا مي خوام پس بي
خيالاين كارا شدم.
انتظارمون خيلي طول نكشيد و زود تر از اوني كه فكر مي كردم به استوديو ضبط
رسيديم. يه نفس عميق كشيدم و راه افتادم. به محض ورودمون صداي دنيل رو
شنيدم كه در حالي كه به طرفمون ميومد بلند گفت:
- دخترا پنج دقيقه وقت دارين زود باشين خودتونو واسه يه زندگي رويايي اماده كنين....
تادنيل به ما رسيد ولگا خودشو بهش چسبوند و اول به من نگاه كرد و بعد لباشو محكم به لباي دنيل رسوند. داشتم از حسادت مي مردم و هدف اون لعنتي هم همين بود به خاطر همين هم تصميم گرفتم به روي خودم نيارم به جاش رفتم جلوي اينه و بعد از رضايت از چهره ي خودم به طرف ميز مصاحبه رفتم. كمتر از يك دقيقه بعد ولگا و مگي و دنيل هم اومدن و هر كدوم سر جاي مخصوص خودشون نشستن. بعد از اوردن اب برامون مجري برنامه كه اسمش جرج بود هم اومد و با همه ي ما دست داد و به جايگاه خودش رفت و در اين لحظه بود كه برنامه شروع شد......
جرج: سلاااااام به همه بيننده هاي با حال مسابقه ي ....همون زمان همه ي اونايي كه تو سالن حضور داشتن با صداي بلند گفتن" عاشقم كن"
جرج با لحن پر شور هميشگي ادامه داد: افرين به بيننده هاي با هوش! همونجوري كه همتون ميدونيد و شايد هم نمي دونيد ازروز بر اساس قرعه كشي نوبت ورود اين سه تا خوشگل به كاخ رويايي واسه يه روز مشخص مي شه. مي دونم كه همه منتظرين بدونين كي اول مي شه اما حالا فعلا تو خماريش بمونين.
خيلي با انرژي حرف مي زد و همين بود كه تا حدودي اضطرابم رو كم ميكرد. دلم نمي خواست هول كنم و طبق معمول هم تو حفظ ظاهر موفق بودم.
جرج رو به دنيل كرد و گفت: دنيل جان، دوست داري كدوم يك از اينا اول بيان تو خونت؟
و بعد هم يه چشمك بهش زد كه معنيش خيلي منو مي ترسود اميدوار بودم حداقل نيمه ي ايرانيش فعال بشه و كار به جا هاي باريك نكشه چون اون جوري اگه منو نمي خواست رسما بدبخت مي شدم.
دنيل: خب راستش... هم ولگا هم مگي منتظر جواب بودن و اينو به تابلو ترين نحو ممكن نشون دادان من هم خيلي دلم مي خواست نظرشو بدونم اما خودمو بي تفاوت نشون دادم. دنيل چند ثانيه اي مكث كرد و بعدش با يه لحني كه شيطوني ازش مي باريد گفت: نمي دونم.
از جوابش خوشم اومد خيلي ادم جالبي بود. به مگي و ولگا نگاه كردم دو تاشون مثل بادكنكايي شده بودن كه بادشونو در جد تيم ملي خالي كرده باشن خيلي ضد حال خورده بودن و اين حالتشون كيف منو تكميل كرد.
جرج هم كه انگار مثل من از حواب دنيل كيف كرده بود با خنده ادامه داد: و حالااااااااااااااا..... نفس هاتون رو تو سينه حبس كنيد چون لحظه ي نهايي نزديك است فقط دو دقيقه مونده تا تكليف معلوم شه. اون گوي طلايي كه گوشه سمت چپ ميز هست رو نگاه كنين.... اين همون گويي هست كه سرنوشت رو مشخص مي كنه.
تا حالا به گوي طلايي دقت نكرده بودم. يه گوي خوش رنگ يا پايه هاي موج دار روي ميز قرار داشت. يه سري توپ توش بود كه احتمالا اسماي ما توشون نوشته شده بود چيز جالبي بود با ديدنش خوش حال شدم نمي دونم چرا ولي اضطراب اوليه رو نداشتم....
جرج هم كه انگار كرم داشت فقط سعي داشت اضطراب ما رو بالا ببره. سعي مي كردم به حرفائ توجه نكنم تا اينكه يهو با داد و فرياد گفت:
به اون تايمري كه با پروژكتور روي زمين تصويرش افتاده نگاه كنيد فقط يك دقيقه تا لحظه ي نهايي مونده... سه دو يك و حالاااااااااا
تايمري كه روي زمين بود شمارش معكوس رو شروع كرد سعي كردم اضطرابم رو پايين بيارم به اخاطر همين يه صلوات زيرلب فرستادم. نا خود اگاه چشمم به اون سمت كه دنيل بود افتاد ارو بلند شد و به طرف گوي طلايي رفت. سرمو بر گردوندم و به ولگا و مگي نگاه كردم دو تاشون سرشون رو انداخته بودن پايين.
پنج... چهار... سه... دو... يك
سه تايي همزمان سرمونو اورديم بالا و به دنيل نگاه كرديم مثل اين كه استرس ما به جرج هم سرايت كرده بود چون داشت ساكت و اروم به ما نگاه مي كرد. دنيل با دستاش گوي رو چرخوند و اولين توپ رو بيرون اورد سرشو باز كرد و جلوي دوربين گرفتش:
" نفر اول مگي ادواردو."
مگي از سر اسودگي نفسشو بيرون داد و با غرور به ما نگاه كرد. دستاي دنيل دوباره داخل شد و گوي بعد رو بيرون اورد و باز هم...
" نفر دوم ولگا تيمبرتون"
حالا هر دو با غرور به من نگاه مي كردن ولي من خيلي ناراحت نبودم نمي دوم چرا ولي يه جورايي خوش حال هم بودم .
جرج گفت: دنيل خيلي زرنگي خوشگل ترينشونو گذاشتي اخر كه مزش از يادت نره و خودش با صدا خنديد.
ولگا و مگي از اين حرف جرج ناراحت شدن و دنيل به لبخندي بسنده كرد. ناراحت به نظر مي رسيد ولي دليلش رو درك نمي كردم.
جرج ادامه داد: خب يه اهنگ پخش ميشه و بعدش با سه نفر مصاحبه مي كنيم. از دنيل عزيز خواهش مي كنم يه اهنگ رو انتخاب كنه
دنيل بعد از كمس فكر گفت: اهنگ pretty girl مناسب اين برنامست.
چند دقيقه بعد اهنگ شروع شد...
Uh uh uh aahh uh uh
I can do the pretty girl rock rock
Rock to the pretty girl rock rock rock
Now what’s your name
My name is Keri, I’m so very
Fly oh my is a little bit scary Boys wanna marry looking at my deri
And you can stare but if you touch then ima beri
Pretty as a picture
Sweeter than a swisher
Mad cause I’m cuter than the girl that is with ya
I ain’t gotta talk about it baby you can see it
But if you want ill be happy to repeat it
My name is Keri, I’m so very
Fly oh my is a little bit scary Boys wanna marry looking at my deri
And you can stare but if you touch it ima beri
Pretty as a picture Sweeter than a swisher
Mad cause I’m cuter than the girl that is with ya
I can talk about it cause I know that I’m pretty
If you know it too then ladies sing it with me
All eyes on me when I walk in,
No question that this girl’s a 10 Don’t hate me cause I’m beautiful. Don’t hate me cause I’m beautiful. My walk my talk the way I dress It’s not my fault so please don’t trip
Don’t hate me cause I’m beautiful Don’t hate me cause I’m beautiful
Aye, now do the pretty girl rock rock rock
Do the pretty girl rock rock rock Do the pretty girl rock rock
All my ladies do the pretty girl rock rock rock
Do the pretty girl rock rock rock Do the pretty girl rock rock
Do the pretty girl rock
Now were you at, If your looking for me you can catch me
Cameras flashing, daddies turned his head as soon as I passed him Girls think I’m conceded cause I think I’m attraction
Don’t worry about what I think why don’t you ask him
Owoaah!
Get yourself together don’t hate(don't do it), jealous is the ugliest trait(ohh, don't do it)
I can talk about it cause I know that I’m pretty
If you know it too then ladies sing it with me
All eyes on me when I walk in, No question that this girl’s a 10 Don’t hate me cause I’m beautiful. Don’t hate me cause I’m beautiful. My walk my talk the way I dress It’s not my fault so please don’t trip
Don’t hate me cause I’m beautiful Don’t hate me cause I’m beautiful Doing the pretty girl rock rock rock
Do the pretty girl rock rock rock Do the pretty girl rock rock
Do the pretty girl rock rock
All my ladies do the pretty girl rock rock rock
Get along with your pretty girl rock rock rock
Still show me your pretty girl rock rock rock
All my ladies do the pretty girl rock rock rock Sing it with me now
All eyes on me when I walk in,
No question that this girl’s a 10 Don’t hate me cause I’m beautiful. Don’t hate me cause I’m beautiful. My walk my talk the way I dress It’s not my fault so please don’t trip
Don’t hate me cause I’m beautiful Don’t hate me cause I’m beautiful [x2]
Owoahaha!
اهنگ قشنگي بود و البته مثل اينكه هورمون هاي قر دادان رو شديدا توي ولگا تحريك كرده بود چون هكش داشت خودشو تكون ميداد اخي بچم قر تو كمرش خشكيده.وقتي كه اهنگ تموم شد جرج گفت:
- خب ديگه حالا هر چي كه باشه نوبت مصاحبه با اين شركت كننده هاست از نفر اول يعني مگي شروع مي كنيم.
و به مگي كه لباسش همهي اجزاي بدنش رو به طور كامل نشون ميداد چشمك زد. مگي از وقتي كه ما اين جا اومده بوديم خيلي عوض شده بود بيشتر با ولگا مي گشت و اين جوري شده بود. توي اين دوازده سالي كه با هم دوست بوديم هيچ وقت اين جوري لباس نپوشيده بود. نچ نچ نچ براش متاسفم
جرج: مگي جان لطفا بيا بالا
وقتي كه جرج اينو گفت تعدادي از حضار توي سالن دست زدن و مگي با عشوه اي كاملا خركي رفت و پيش جرج وايساد.
جرج: چه حسي داري؟!
- خوشحالم
- مگي اضطراب هم داري؟
- اوهوم
- به نظرت در برابر بقيه شركت كننده ها شانسي هم واسه ورود به كاخ ارزو ها داري؟!!!
و يه لبخند ژكوند به من زد. مگي كه منظور جرج رو خوب فهميده بود ابروهاش رو يكم تو هم برد و گفت:
- اميدوارم كه داشته باشم اخه همه ي اونايي كه اون جا نشستن يه زماني با من دوست بودن پس ما مي تونيم با هم كنار بيايم.
طعنه اي كه توي كلامش بود خيلي واضح تر از اوني بود كه فكرشو مي كردم. يكم ناراحت شدم اما زود خودمو به بي خيالي زدم.
جرج:نظرت رو درباره ي مرد خوش تيپ ما بگو
مگي با يكم ناز به دنيل نگاه كرد و گفت: معلومه كه ديوونشم
جرج در حالي كه يه پوزخند گوشه ي لبش خودنمايي مي كرد دوباره پرسيد: خب به نظرت نظر اون درباره ي تو چيه؟!
مگي كه معلوم بود انتظار شنيدن اين سوال رو نداشت با حالتي كه دست پاچگي توش داد مي زد يه چشمك به دنيل زد و گفت وقتي رفم خونش نظرشو ازش بپرسين
جرج: ممنون از جوابت.... خب ديگه سوالي ندارم حرف خاصي نداري؟!
- نه فقط مي خوام بگم واسه س فردا لحظه شماري مي كنم.
جرج: خب پس از همين حالا لحظه ها رو بشمار تعدادش رو به ما گزارش كن
با اين حرفش مگي بنفش شد و كل سالن هم زدن زير خنده و به اين ترتيب مي با يه حالتي كه عمق ضايع شدنس رو نشون مي داد اومد توي جايگاه نشست.
جرج: و حالا ولگا.... دختري اصيل از تبار روسيه
ولگا متوجه طعنه ي كلام جرج شد. كلا جرج مثل اينكه امروز از دنده ي چپ بلند شده بود و همه رو ضايع مي كرد نمي دونم روي چه موضوعي درباره ي من مي خواست كليك كنه؟
وقتي كه ولگا بلند شد جمعيت بيشتري تشويقش كردن. تو صورت مگي رگه هاي حسادت رو مي ديدم. هميشه وقتي حسودي مي كرد دور دماغش قرمز مي شد و قيافه ي خيلي با مزه اي پيدا مي كرد.
جرج: احساست؟!
- به نظرم اين ادامه ي مسابقه الكي هست چون معلومه كه دنيل منو انتخاب كرده
اوه اوه اوه اعتماد به سقفو برم من!
جرج: از كجا مطمئني؟!
- سريه
و دو باره همان وزخند كه به خيابوني بودن ولگا اشاره داشت
- اضطراب داري؟!
- خيلي كم
- خب خب خب نظرت درباره ي دنيل؟!
- خيلي باحاله از همه نظر
و عمدا به دنيل نگاه كرد كه عكس العملشو ببينه و دنيل هم يه دونه از اون خنده هاي دختر كش تحويلش داد كه حسادت رو در من فعال كرد.
- و نظر دنيل درباره ي تو؟!
- باحالم
جرج با خنده گفت: پس چه حال تو حالي شود
- و حالاااااااا..... مهرسا
تا اينو گفت همه ي سالن با هم شروع به دست زدن كردن و اين اون يه ذره حسادت رو از بين برد.،....
مطالب مشابه :
رمان مسابقه ی عاشقم کن 1
رمان ♥ - رمان مسابقه ی عاشقم کن 1 - رمان,دانلود رمان,رمان مخصوص موبایل,رمان
رمان مسابقه ی عاشقم کن 2
رمان ♥ - رمان مسابقه ی عاشقم کن 2 - رمان,دانلود رمان,رمان مخصوص موبایل,رمان
رمان مسابقه ی عاشقم کن قسمت 1
رمان مسابقه ی عاشقم کن قسمت 1. به نام خدا دانلود رمان عاشقانه|بیست رمان لینک های
دانلود رمان مسابقه عاشقم کن
دانلود رمان مسابقه عاشقم کن دانلود رمان مسابقه عاشقم ازدواجش برنامه ی بسیار جالب
رمان مسابقه ی عاشقم کن1
رمان مسابقه ی عاشقم کن. رمان موژان دانلود کتاب(book market) دخی
مسابقه ی عاشقم کن 2
مسابقه ی عاشقم کن 2 دانلود رمان. رمان مسابقه ی عاشقم کن
رمان مسابقه ی عاشقم کن 1
رمان مسابقه ی عاشقم کن 1 - انواع رمان های رمان مسابقه ی عاشقم کن دانلود آهنگ
رمان مسابقه عاشقم کن3
موضوعات مرتبط: رمان مسابقه ی عاشقم کن. تاريخ : پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۲ دانلود کتاب
برچسب :
دانلود رمان مسابقه ی عاشقم کن