مقایسه نظام آموزش ابتدائی ایران و سوئیس
مقایسه نظام آموزش ابتدائی ایران و
سوئیس
مقایسه نظام آموزش ابتدائی
ایران و سوئیس
نویسنده : ا . گرزی
چکیده
آموزش و پرورش كليد فتح آينده است و ازدير باز انتظار از آموزش
و پرورش آن بوده كه انسان هاي فردا را تربيت كند و نسل امروز را براي زندگي در
جامعه ي فردا آماده سازد. بنابر اين ضرورت دارد برنامه ريزان و سياست گذاران
آموزشي،معلمان و مسئولان آموزش و پرورش، الزامات و مقتضيات زندگي فردا را بشناسند
تا بتوانند دانش و بينش لازم را در كودكان و جوانان براي فعاليت در جامعه ي فردا
را پرورش دهند.
در راستاي اين سياست،شناسايي ويژگي هاي آموزش و پرورش كارا و
اثر بخش از اهميت خاصي برخوردار است.مقاله حاضر در صدد شناخت ابعاد آموزش و پروزش
كشور ايران با ديگر كشور هاي اروپايي(سوئيس) نگاشته شده كه پس از ذكر مقدمه مطالبي
پيرامون سير تحول و آموزش و پرورش كنوني 2 كشور مذكور و سپس مقايسه ي آن ها و
ارائه ي راهكارهايي واقع بينانه و عملي جهت بهبود آموزش و پرورش كشورمان شده
است.
واژه هاي كليدي:آموزش و پرورش – معلمان – مقايسه - ارتباط -
تحول- دانش آموزان - پيشرفت
مقدمه (آموزش و پرورش ایران )
آموزش و پرورش مدرن و معاصر در ايرانـ به قدمتي تقريباً يكصد
ساله،بخش مهمي از منابع اين دوره از تاريخ كشورمان را به خود اختصاص داده است علي
رغم اينكه در اين نظام يكي از اصيل ترين و وسيع ترين قشر فرهنگي تاريخ ، يعني
معلمان ،شركت داشته اند و همه نهادها ،گروهها و آحاد جامعه به نوعي در تحقق اهداف
آن مشاركت دارند،با اين وجود اكنون بغرنج ترين مشكلات و چالش ها مواجه مي باشد،به
گونه اي كه بسياري از محققان و انديشمندان جامعه،ريشه اغلب مشكلات،نا به ساماني ها
و نا رسايي ها را در سيستم و فرايند آموزشي جستجو مي
كنند.
آموزش و پرورش يكي از نهادهاي اصلي جامعه است كه تعليم و تربيت
و ساختن انسان مطلوب و مؤثر را در جامعه بر عهده دارد،براي پرورش افراد مطلوب،نياز
به يك نظام آموزشي كار آمد است كه اجزا و عناصر آن اعم از مواد درسي،دانش
آموز،معلم،وسايل آموزشي،فضاو ... با يكديگردر ارتباط
اند تا اهداف مورد
نظر تحقق يابد.از طرف ديگر،تدريس و آموزش از نظر ماهيت و نظام ارتباطي متقابل است
ودر مدرسه به سان گرئه پويايي،در صدد آماده كردن افراد براي ورود به جامعه در سطح
بسيار گسترده تري است.كلاس درس نيز به عنوان يك گروه اجتماعي و كوچكترين خرده
سيستم اجتماعي در نظام آموزشي داراي خصوصيات و ويژگيهاي منحصر به فردي است كه آن
از ساير سازمانها و نهادهاي اجتماعي متمايز مي كند .
تاریخ تحول آموزش و پرورش ایران
سوابق تعلیم وتربیت آدمی نشان میدهد که به علت ناچیز بودن
مجموعهی میراث اجتماعی و ساده بودن ارتباطات انسانی آموزش وپرورش به وسیله
خانوادهها و بیشتر به صورت غیرعمدی انجام گردیده است. با گسترده شدن دامنه دانشها
و مهارتهای بشری و توسعه فرهنگ و تمدنهای مختلف افزایش جمعیت تراکم نفوس در
شهرها و روستاها رفته رفته نوعی دخالت آگاهانه در جریان انتقال فرهنگ وتمدن به
کودک و نوجوانان ضروری شمرده شده و ضمن توجه به تربیت غیرعمدی پدید آمد و سالمندان
با توجه به مقاصد معین به پرورش خردسالان پرداختند و برای انجام دادن وظایف تعلیم
و تربیت به صورت رسمی و عمدی طبق ضوابطی به تدریج سازمانهای متعددی را ایجاد
کردند. بهترین سازمانها از صدر اسلام تا کنون عبارتند از
خانواده. مسجد. مکتب و مدرسه.
سیر تحول تشکیلات آموزش وپرورش
1. در سال 1232 هجری شمسی و به دنبال تاسیس دارلفنون اولین بار
وزارتخانهای به نام وزارت علوم تأسیس گردید.
2. در سال 1288 هجری شمسی نام وزارت علوم به وزارت معارف اوقاف
و صنایع مستظرفه تغییر
یافت.
3. در سال 1317 هجری شمسی وزارت مذکور به نام وزارت فرهنگ
خوانده
شد.
4. در سال 1343 هجری شمسی بر اساس قانون صرفاً امور آموزش و
پرورش پیشدانشگاهی و دانشگاهی به وزارت آموزش و پرورش محول گردید.
5. در سال 1346 هجری شمسی به موجب قانون کلیه امور مربوط به
دورههای تحصیلی مربوط به دورههای تحصیلی پیشدانشگاهی به عهده وزارت آموزش و
پرورش گذاشته شد.
6. درسال 1366 قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش در4
فصل 13 ماده و 9 تبصره تصویب گردید.
انواع مدارس و مراکز آموزشی موجود:
1- مدارس دولتی 2- مدارس غیرانتفاعی 3- مدارس استثنایی4- مدارس
آموزشگاههای آزاد 5- مدارس وابسته به وزارتخانهها 6- مدارس خارجی 7- مدارس
تطبیقی 8- مدارس اقلیتهای مذهبی 9- مدارس شاهد ومدارس نمونه 10- مدارس شبانه 11-
مؤسسات تربیت معلم 12- دورههای كارداني کارشناسی وکوتاهمدت
تاریخچه سازمان مدارس به سبک جدید در ایران
1. تاسیس دارالفنون درسال 1228 (ه .ش ) و آغاز معرفی نظام
مدارس در
ایران
2. در قانون فرهنگ مصوب 1290 (ه .ش) آمده است که مدارس و مکاتب
چهار نوع است:
الف.
مدارس ابتدایی روستایی ب. مدارس ابتدایی شهری ج. مدارس متوسطه د.مدارس
عالی
3. در سال 1313 دورههای تحصیلی ایران شامل دوره ابتدایی
(6سال)، اول متوسطه (3سال)، دوم متوسطه (3سال) بوده است.
4. در قانون سال 1322(ه .ش ) دورهای تحصیلی عبارت بوده است از:
الف - آموزش ابتدایی(6سال)
ب- دوره متوسطه (دو دوره سه ساله که دوره اول عمومی و دوره دوم
به بخش نظری وفنی وحرفه ای تقسیم شده
است)
5. از سال 1345 لغایت 1370 شامل دورههای کودکستان (3-2 سال)
دبستان (5 سال) راهنمایی تحصیلی (3 سال)، دوره متوسطه (4 سال) و تحصیلات عالی بر
حسب مورد (7-2 سال)
6. از سال 1370 (ه . ش ) تاکنون دوره متوسطه عمومس، فنی و حرفهای
به مدت 3 سال و دوره پیشدانشگاهی به مدت یک سال مصوب گردیده است.
برخی از وظایف وزارت آموزش و پرورش
1. تشکیل شورای عالی آموزش وپرورش
2. تشکیل شورای منطقهای که حدود و وظایف و اختیارات آن به
تصویب مجلس خواهد رسید.
3. تهیه و پیشنهاد برنامههای میان مدت و بلند مدت در جهت
تأمین اهداف آموزش و
پرورش
4. هماهنگی با وزارتین فرهنگ و آموزش عالی و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و سایر
دستگاههایی که به نحوی در امر آموزش دخالت دارند در جهت هماهنگ ساختن آموزشها در
چهار چوب نظام آموزش
کشور
5. زیر پوشش قرار دادن کلیه کودکان لازمالتعلیم و تقویت نهضت
سواد
آموزی
6. آموزش مستمر معلمان و کارکنان وزارت آموزش و پرورش به منظور ارتقا سطح توانایی
شغلی آنها
7. تأمین نیروی انسانی آموزش و پرورش از طریق ایجاد دانشسراها
و مراکز تربیت
معلم
8. تأمین آموزش و پرورش رایگان برای همه مردم تا پایان دوره
متوسطه
9. تألیف و چاپ و توزیع کتابهای درسی و نشریات کمک آموزشی
10. ارتباط مستمر با اولیا دانش آموزان و استمداد از آنها در
تعلیم و تربیت
11. نظارت بر اجرای صحیح و دقیق کلیه آییننامهها و سنجش و
ارزیابی نتایج حاصله از برنامهها
آموزش و پرورش در ایران
آموزش در ایران باستان
در فلات ایران، دست کم از پانزده هزار سال پیش، انسان زندگی میکرده است.
دربارهٔ چگونگی آموزش و پروش مردمانی که پیش از آریاییها در این سرزمین زندگی میکردند آگاهی چندانی در دست
نیست.
نزدیک به چهار هزار سال پیش، آریاییها و از آن جمله مادها، پارسیها
و پارتیها به سرزمین ایران
مهاجرت کردند. مادها در غرب و پارسیها
در جنوب و پارتیها در شرق فلات ایران ماندگار شدند و حکومتهایی تشکیل دادند. مادها در حدود هفصد سال پیش از میلاد در سرزمینهای
غرب ایران چیره شدند و دولت ماد را بنیان گداشتند. در دورهٔ مادها، کودکان و نوجوانان راه و رسم
زندگانی و کار و جنگاوری را در خانه و ایل میآموختند. آموزش رسمی مخصوص روحانیان
بود. روحانیان، گذشته از خواندن و نوشتن، اصول و مراسم دینی، اختر شناسی و شیوههای
پیشگویی سرنوشت دیگران را در مراکز دینی فرا میگرفتند. مردم دیگر از خواندن و
نوشتن بیبهره بودند. مادها خطی شبیه خط میخی داشتند. در دوران هخامنشی، آموزش رسمی ویژهٔ روحانیان زرتشتی (موبدان)،
شاهزادگان و دولتمردان بود. اما چون در آیین زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگی
مهم شمرده شده بود، مردم ایران به پیروی از گفتار حکیمانهٔ زرتشت، یعنی پندار نیک،
گفتار نیک و کردار نیک، اخلاق و مهارتهای سودمند را به فرزندان خود آموزش میدادند.
در آن زمان آتشکدهها جایگاه رسمی آموزش بودند و موبدان علاوه بر درسها مذهبی،
پزشکی، ریاضی و اخترشناسی نیز درس میدادند.
نخستین دانشگاه
در دوره ساسانی فرهنگ و تمدن ایرانی به شرق و غرب گسترش یافت.
اما هنوز هم آموزش به گروهی خاص محدود میشد. در این دوران مهمترین مرکز علمی و
آموزشی دوران باستان، دانشگاه
جندیشاپور، در شهر گندی شاپور به وجود آمد. این شهر را شاپور ساسانی
بنیان نهاد و تا حدود قرن چهارم پس از اسلام آباد بود. در دانشگاه گندی شاپور
دانشمندان ایرانی در کنار دانشمندان هندی، یونانی و رومی به فعالیت علمی و بحث و
گفت و گو مشغول بودند. وقتی مدرسهٔ آتن در سال ۵۲۹ میلادی بسته شد، بسیاری از
دانشمندان یونانی به گندی شاپور مهاجرت کردند. در زمان خسرو انوشیروان بیمارستانی در این شهر ساخته شد و آموزش طب ایرانی، یونانی و
هندی رونق گرفت.
آموزش در دوران قاجار
در دوران قاجار جنگهای ایران و روس رخ داد که با شکست
ایرانیان و از دست رفتن بخشهای زیادی از ایران همراه بود. البته آن شکست دردناک
باعث شد که دولتمردان دلسوز و فرهیختگان جامعهٔ آن روز به علت شکست ایرانیان آگاه
شوند که همانا بیخبری از دانش و فن آن روزگار بود. از این رو، در سال ۱۲۳۱ هجری
قمری، ۵ نفر دانشجو به انگلیس فرستاده شد؛ نخستین چاپخانهٔ سربی در ۱۲۲۷ هجری قمری
در تبریز به کار افتاد؛ نخستین روزنامه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده شده به انگلیس، به نام کاغذ اخبار در ۱۲۵۳ هجری قمری منتشر کرد؛ و نخستین مدرسه به شیوهٔ امروزی
با همت میرزا حسن خان رشدیه در ۱۲۵۴ هجری قمری در ارومیه و در سال بعد در تبریز
کار خود را آغاز کرد.
بنیانگذاری دارالفنون
دارالفنون مرکز آموزشی دانش و فن نوین بود که در سال ۱۲۳۱ هجری
شمسی با تلاش میرزا تقیخان امیرکبیر در تهران
بنیانگذاری شد. نخستین معلمان این مدرسه، اروپایی و بیشتر اتریشی بودند. نخست صد
نفر فراگیر از میان فرزندان اشراف و بزرگان دولتی برای تحصیل در آن انتخاب شدند که
در رشتههای نظامی، پزشکی،
داروسازی، معدن و مهندسی به تحصیل مشغول شدند. دارالفنون آزمایشگاه فیزیک،
شیمی و داروسازی و کارخانهٔ شیشه و بلور و شمعسازی و چاپخانه داشت و فراگیران
علاوه بر مطالعهٔ نظری، به فعالیتهای عملی نیز میپرداختند. برای مثال، مسیو
کرشیش اتریشی، که معلم توپخانه و ریاضی بود، به کمک دانشجویان خود دستگاه
فرستندهٔ تلگراف ساخت که آغازی برای گسترش ارتباط از راه دور در کشور بود.
آموزش و پرورش نوین
بر اساس قانون اساسی ایران، آموزش و پرورش برای همهٔ کودکان و
نوجوانان ایرانی تا دورهٔ متوسطه رایگان است و دولت وظیفه دارد امکان تحصیل را
برای همگان از طریق وزارت آموزش و پرورش فراهم سازد. نظام آموزشی ایران
دارای دورهٔ ابتدایی (پنج سال) دوره راهنمایی (سه سال) دوره متوسطه
( سه سال) و دورهٔ پیش دانشگاهی است. علاقهمندان به کارهای عملی و فنی مهارت های لازم را
در
هنرستانها و آموزشگاههای کار و دانش میگذرانند. دانشآموختگان
دوره پیشدانشگاهی در صورت موفقیت در آزمونهای سراسری (کنکور)،
به دانشگاه وارد میشوند.
آموزش ابتدايي در ايران
آموزش ابتدايي : مشتمل بردوره آموزشي 5 ساله ويژه كودكان رده
هاي سني 6 تا 11 سال مي باشد.
اهداف مقطع آموزش ابتدايي
از جمله مهمترين اهداف مقطع آموزش ابتدايي مي توان به موارد
ذيل اشاره نمود:
1- برقراري فضاي مناسب آموزشي جهت پيشرفت اخلاقي و
اعتقادي دانش آموزان
2- پرورش استعدادها و خلاقيتهاي كودكان
3- بهبود قدرت بدني و جسماني كودكان
4- آموزش خواندن ، نوشتن ، محاسبه و برقراري معاشرت اجتماعي با
ساير اعضاء اجتماع
5- آموزش مسائل بهداشت فردي و گروهي
برنامه هاي آموزشي
از جمله مهمترين برنامه هاي آموزشي مقطع آموزش ابتدايي مي توان
به موارد ذيل اشاره نمود:
علوم قرآني و تعليمات ديني انشاء و املاء فارسي
زبان فارسي ( خواندن و درك مطلب (
تعليمات اجتماعي
علوم هنري ( نقاشي،خطاطي، كاردستي (
علوم طبيعي و بهداشت
علوم رياضي
ورزش و تربيت بدني
دروس مذكور در هفته 24 ساعت ارائه شده و زمان هر كلاس درس 45
دقيقه مي باشد.
مدت زمان دروس آموزشي مقطع آموزش ابتدايي
مواد درسي
كلاس اول
كلاس دوم
كلاس سوم
كلاس چهارم
كلاس پنجم
قرآن
1
2
2
2
2
تعليمات ديني
-
2
2
2
2
انشاء فارسي
-
2
2
2
2
املاء
3
3
2
2
2
فارسي ( خواندن و درك مطلب )
8
4
4
3
3
تعليمات اجتماعي
-
-
2
-
-
هنر ( نقاشي ، خطاطي ، كاردستي )
2
2
-
4
4
علوم طبيعي و بهداشت
3
2
4
3
3
رياضي
5
5
4
4
4
ورزش
2
2
2
2
2
مجموع ساعات هفتگي
24
24
24
24
24
اهداف كيفي آموزش ابتدايي
از جمله مهمترين اهداف كيفي مقطع آموزش ابتدايي مي توان به
موارد ذيل اشاره نمود:
1- اعمال تغييرات ساختاري در نظام آموزشي مطابق با
نيازهاي واقعي جامعه و برنامه توسعه جهاني به منظور رشد كيفيت و نرخ بهره وري
داخلي آموزش و پرورش
2- ارائه آموزشهاي پايه به كودكان استثنايي
3- اصلاح ساختار اداري و روشهاي اجرايي حوزه آموزش
سياستها ، استراتژي ها و اولويت هاي مقطع آموزش ابتدايي
از جمله مهمترين سياستها ، استراتژي ها و اولويت هاي مقطع
آموزش ابتدايي مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1- اصلاح و تغيير ساختار نظام آموزش ملي مطابق با نيازهاي
جامعه و توسعه ، ارتقا كيفيت و كارائي برنامه هاي آموزشي مقطع آموزش ابتدايي با
رجوع به اسلام ، قرآن و سنت پيامبر (ص)در جهت گنجاندن ارزشهاي روحي و معنوي در
برنامه هاي آموزشي
2- توجه به قوانين ،برقراري همكاريهاي گروهي ، تعهد به مشاركت
در موضوعات سياسي اجتماعي ، توجه به موضوع سلامت رواني كودكان
3- برقراري هماهنگي ميان سياست هاي فرهنگي سياسي ، اجتماعي و
اقتصادي مورد پذيرش وزارت آموزش و پرورش با ساير سياستگذاران ملي
4- كاهش نرخ ترك تحصيل و ايجاد علاقه و انگيزه ادامه تحصيل
درميان كودكان از طريق اولويت دادن به اجراي سياست غلبه برمشكلات و كمبودهاي آموزشي
مقطع آموزش ابتدايي با توجه به تفاوت هاي قومي و فرهنگي
5- اعمال سياستهاي انعطاف پذير در اجراي متدهاي متفاوت آموزشي
و بهره گيري از نيروي انساني ، فضا ، ابزارها و امكانات آموزشي در جهت پاسخگويي به
نيازمنديهاي محلي مطابق با نوع و سطح آموزش ، جنسيت ، ميزان علاقه مندي و استعداد
دانش آموزان
6- اولويت دادن به آموزش معلمان و اجراي برنامه هايي در جهت
ارتقاء موقعيت معلمان و تعيين موقعيت آنان در جامعه و اتخاذ سيستم آموزشي واحد به
عنوان الگوي راهنما
7- تأكيد بر اهميت ارزيابي پيوسته و اصلاح روشها، سياستها و
برنامه هاي آموزشي
8- جلوگيري از ارزيابي هاي انحصاري و مقطعي آموزشي به ويژه در
ميان دانش آموزان مقطع آموزش ابتدايي
9- اولويت دادن به ارزيابي پيوسته نرخ مردودين و تجديديها ،
بررسي دلايل و ارائه طرح هايي در جهت رفع مشكلات مذكور
10- ارائه برنامه هاي آموزش ابتدايي به كودكان سراسر كشور
11- اتخاذ و اجراي برنامه هاي مورد نياز جهت ثبت نام كليه
كودكان و تمركز منابع و تسهيلات در جهت جبران كمبودهاي مناطق محروم
12- برقراري روابط همكاري با سازمانهاي ذيربط، بسيج كليه منابع
و جلب توجه و مشاركت فعال دولت در جهت پرداختن به موضوعات فرهنگي ، حمايتي ، رفاهي
و قانوني
13- تربيت كادر آموزش ابتدايي مناطق محروم و دور افتاده از
طريق گسترش موسسات و دانشگا ه هاي تربيت معلم
مشكلات اصلي آموزش ابتدايي
از جمله مهمترين مشكلات مقطع آموزش ابتدايي مي توان به موارد
ذيل اشاره نمود:
1- عدم كيفيت و انعطاف ناپذيري محتوي و متدهاي آموزشي و ناديده
انگاشتن خلاقيت، نظم، مسئوليت پذيري و انجام فعاليت هاي گروهي
2- فقر اقتصادي و عدم تقبل هزينه هاي بالاي آموزشي دانش آموزان
توسط والدين و تأثيرات سوء آن بر آموزش فرزندان
- عدم تعهد والدين جهت گمارش كودكان رده هاي سني10- 6 سال به
مدارس ابتدايي به واسطه ضعف قوانين آموزشي كشور
4- عدم صراحت موضوعات آموزشي و عدم هماهنگي موضوعات مذكور با
الگوهاي پيشرفت كشور در نتيجه فقدان هماهنگي ميان آموزش و بازاركار
5- ايجاد وقفه دركيفيت آموزش و روشها و تجهيزات داخلي به واسطه
اعمال تغييرات سريع جهاني در زمينه توسعه علمي
مقدمه ( کشور سوئیس )
سيستم تحصيلات سوئيس بوسيله فدراليسم بصورت 26بخش مسئول مدارس
توصيف مي شود. تنوع سستم هاي تحصيلاتي گوناگون در تحصيلات اجباري مشهود است.
بر اساس اين 26 بخش ، دو يا سه ويا چهار تيپ متفاوت در مدارس متوسطه
مقدذماتي براي پيدا كردن تواناييها وجود دارد.با اين وجود سيستم تحصيلاتي سوئيس
درحال تغيير است.
طي سالهاي اخير بخشها سيستم خودشان را بازسازي كرده وساختار
ملي درحال اصلاح شدن است.تقاضا براي تحصيل افزايش پيدا كرده ومدارس پاسخگوي تقاضاي
كار آموزان نيستند.
درمجموع 11موسسه تحصيلاتي وجود دارد و4 تا در بخش آلماني زبان
سوئيس ، دو موسسه فدرال تكنولوژي در لوزان وزوريخ كاملاً بوسيله
ايالت اداره مي شوند.دانشگاه لونگونا در بخش ايتاليايي زبان سوئيس قرار دارد.مدارس
خصوصي درسوئيس خيلي قديمي اند ونقش مهمي در سيستم تحصيلي بازي ميكنند. اولين مدارس
خصوصي در شروع اين قرن بازشدند.
امروزه حدود 250 مدرسه خصوصي درسوئيس وجود دارد كه به صد هزار
شاگرد از 100 مليت مختلف سرويس ميدهند. اكثراين موسسه حالت پانسيوني داشته وكاملاً
وسايل رفاهي را فراهم مي سازند.
آموزش پايه
سن آغاز دوره: 6 سال
سن اتمام دوره: 15 سال
آموزش ابتدايي
مدت دوره : 6 سال
بين مقاطع سني 6 تا 12 سال
مدت دوره: 5 سال
بين مقاطع سني 6 تا 11 سال
مدت دوره : 4 سال
بين مقاطع سني 6 تا 10 سال
دياگرام تحصيلي
دياگرام ساده سيستم تعليم و تربيت رسمي سوئيس
مهد كودك اجباري نيست ( درخلال سالهاي يك سال و سه سال)
آموزش پايه به دو دورة زماني تقسيم مي شود : تحصيلات ابتدايي
بر حسب ايالت بين 4 تا 6 سال و تحصيلات مقدماتي متوسطه بين سه تا پنج سال
طول مي كشد.تحصيلات مقدماتي متوسطة بر حسب ايالت به دو يا سه طبقة متفاوت تقسيم مي
شود
در ايالات معيني ، تربيت معلم براي سطوح پيش دبستاني ، ابتدايي
و مقدماتي متوسطة در سطوح تكميلي متوسطة صورت مي گيرد.معلمين جهت تدريس درسطوح
متوسطة پيشرفته در تمام ايالات در مؤسسات تحصيلات عالي تربيت مي شوند.
انواع مدارس
مدارس هتلداري
مدارس هتلداري سوئيس مشهورترين نوع درجهانند. اين مدارس نه
تنها واحدهاي مديريتي موفق وكاملي را ارائه مي دهند بلكه ديگر دوره هاي مديريتي
مربوطه را نيز ارائه ميكنند.
به جرات ميتوان گفت كه كارآمدترين مديران هتلهاي آسيايي يا
رستورانها،فارغ التحصيلان مدارس هتلداري سوييس مي باشند.
مدارس شبانه روزي
مدارس شبانه روزي خصوصي مشهوري وجود دارند كه براي دانش آموزان
10-20 ساله مناسبند.اين مدارس تعليمات اساسي وپايه اي براي ورود به دانشگاهها
ارائه مي دهند.
بسياري ازفارغ التحصيلان اين مدارس به موفقيتهاي عمده اي
درزمينه هاي تجارت و سياست نائل آمده اند.
مدارس زبان
آيا جاي ديگر مناسب تر از سوئيس براي يادگيري زبان وجود دارد،
چراكه كشورسوئيس در منطقه اي به مساحت 41300كيلومتر مربع درمرز مشترك با كشورهاي
آلمان،فرانسه ،ايتاليا واتريش قرارگرفته است.جذابيت ديگري كه وجود دارد اردوهاي
تابستاني وزمستاني هستند، انها نه تنها دوره هاي تعليمي با كيفيت بالا ارائه
ميكنند بلكه به كسب تجربه هاي جديد زيادي براي دانش آموزان منجر مي گردند.
ويزگيها و مشخصه هاي آموزشي
نظام آموزشي سوئيس از ويژگي هاي بسياري به شرح ذيل برخوردارست:
دو سوم نوجوانان كار آموزي را انتخاب مي كنند.
درصد كمي از نوجوانان به مدارس تمام وقت مقطع تكميلي متوسطه مي
روند.
درصد كمي از نوجوانان به دانشگاه مي روند.
بخش آموزش عالي غير دانشگاهي بسيار توسعه يافته است.
ديگرويژگي بارزنظام آموزشي حرفه اي سوئيس،دوگانگي طرح
هاست.بدين معنا كه آموزش نوجوانان از يكسو دريك شركت واز سوي ديگر در مدارس حرفه
اي صورت مي گيرد.
همين ويژ گي بارز نظام سوئيس را از ديگر نظام هاي آموزشي
جهان تفكيك مي كند.
درديگر نظامها،آموزش معمولاً درمدارس صورت ميپذيرد.اين دوگانگي
ضامن پيوندي دائمي ميان عمل ونظريه است زيرااين تركيب برمبناي هفتگي صورت
ميگيرد.مزاياي اصلي اين نظام را ميتوان به سهولت از ويژگيهاي بنيادين آن استنتاج
نمود.
مزاياي تحصيلي
سوئيس مزاياي منحصر بفردي را تقديم ميكند.كيفيت مشهود سيستم
تحصيلاتي، ثبات سياسي، امنيت،كار آمدي،محيط پاك،وجامعه بين المللي سوئيس،موقعيت
مركزي آن،ثروت،چند زبانگي وحضورتعدادزيادي ازسازمانهاي بين المللي درميان كشورهاي
عضواتحاديه اروپايي كم نظير است.از آنجائيكه برخي ازمدارس خصوصي سوييس از50
كشورمختلف دانش آموز دارند، مطالعات آنها را با دانش آموزان ديگر از سراسر دنيا
هدايت مي كند.
همه اين مزايا سوئيس را به يك مكان عالي براي تحصيل با كيفيت
بالا تبديل ميكند كه يك پايه قوي براي آينده هر دانش آموزي خواهد شد.يكي ازجنبه
هاي با ارزش تحصيل بين المللي هدايت جوانان به فهم مطلب است.روح سالم دربدن سالم
نيزجنبه مهم ديگري است كه كليه مدارس سوئيس تسهيلات ويژه وفرصتهاي در زمينه اوقات
فراعت،ورزش ،هنر ومسافرتهاي فرهنگي درجهت نيل به آن فراهم مي كنند.
تاریخ تحول سوئیس :
سرزميني كه امروزه آن رابنام سوئيس ميشناسيم درگذشته هاي
دورهلوتيا. (HELVETIA)
نام داشت.هلوتيا درسال 58 قبل از ميلاد به تصرف فاتحان امپراطوري روم درآمد و يكي
از ايالات آن تمدن عظيم گشت. درسال 395 ميلادي با تجزيه امپراطوري روم، سوئيس
قسمتي از روم غربي شد. در قرن پنجم، بوسيله اقوام ژرمن آلماني و بورگوني فتح
و اداره شد.درقرن6قوم فرانك برسوئيس مسلط گشت.درقرن نهم،به تصرف سوابيا وبورگوني
عليا درآمد.
درسالهاي1033سوئيس قسمتي از امپراطوري مقدس روم گرديد و وحدت
يافت و بعداٌ خاندانهاي فئودال برآن تسلط يافتند.درقرن13عمده ترين اين
خاندانها،خاندان هاپسبورگ وساووا بودند.
درنتيجه تجاوزخاندان هاپسبورگ به حقوق ملي درسال1291،نواحي
(كانتونهاي) اونتروالدن، اوري وشويتس، يك اتحاديه دفاعي منعقد ساختند كه اساس
كنفدراسيون فعلي سوئيس است.اين اتحاديه دفاعي منعقد ساختند كه اساس كنفدراسيون
فعلي سوئيس است. اين اتحاديه در سال 1315 در ناحيه مورگاتن بر متجاوزان اتريشي
(هاپسبورگ) غلبه يافت و پس از الحاق نواحي لوسرن، زوريخ، تسوگ، گلاروس و برن به
خود، اتريشيها را در نواحي زمپاخ و نفلس (به ترتيب در سالهاي 1386 و 88) شكست كلي
داد و دست خاندان هاپسبورگ را از سوئيس كوتاه نمود.در قرن پانزدهم،سوئيس از لحاظ
قدرت نظامي تبديل به يكي ازممالك مقتدر اروپا گرديد. سوئيسيها پس ازتصرف نواحي
آرگاو،تورگاو و تيچينو، بر قواي امپراطوري مقدس روم پيروزي يافتند و امپراطور
ماكسيميليان اول پادشاه وقت مجبور به رسميت شناختن سوئيس درسال1499گرديد.سوئيس طي
سالهاي 15 – 1510درجنگهاي ايتاليا دخالت كرد وطي سالهاي 13–1510با اخراج فرانسويان
از ناحيه لومباردي، آن را به تصرف درآورد، ولي سرانجا در سال 1515 در ناحيه
مارينيانو شكست خورده و با فرانسه پيمان صلح نواين را منعقد ساختنند و از آن پس،
سوئيس مقام خود را بعنوان يك قدرت مهم اروپايي از دست داد و سياست بيطرفي پيشيه
كرد. اصلاح ديني كه اولريش تسوينگلي در زوريخ، و ژان كالون در ژنو آن را تبليغ مي
كردند،باعث جنگهاي داخلي شدووحدت،بمدت2قرن ازسوئيس رخت بربست.
سوئيسيها طي جنگهاي سي ساله (48 – 1618) دراروپا، بيطرفي خود
را حفظ كردند از اينرو درسال1648درپيمان صلح و ستفالي كه درپايان جنگها منعقد شد،استقلال
سوئيس به رسميت شناخته شد.طي يك قرن ونيم(درقرون هفده و هجده)،حكومت كانتونهاي
سوئيس به دست طبقات ممتازافتاد.درقرن هجدهم، سوئيس بكلي اهميت سياسي خود را در
اروپا از دست داد ولي در عوض از لحاظ فرهنگي و مادي پيشرفتهاي زيادي نمود. در دوره
انقلاب فرانسه در اواخر قرن هجدهم ، فرانسويان سرزمين سوئيس را تحت عنوان جمهوري
هلوتيا جبراٌ متحد ساختند. اين جمهوري وحدتي بيش از كنفدراسيون سست پيوند سابق
داشت ولي درسال 1803 فرمان ميانيگري ناپلئون، كنفدراسيون سابق را تجديدحيات داد.
درسال 1815دركنفرانسهاي اروپايي وين و پاريس بيطرفي هميشگي به سوئيس اعطا شد.دردهه
چهارم قرن نوزدهم،حزب راديكال درسوئيس تأسيس گشت.دربيشتر كانتونها حكومت دموكراسي
را برقرار كرد ولي كاتوليكها سر به مخالفت برداشتند و اين امر موجب وقوع جنگ
زوندربوند درسال 1847 گرديد كه با پيروزي راديكالها پايان يافت و آنها در طي قانون
اساسي سال 1848، اتحاديه سابق را به يك مملكت متحد تبديل كردند و بدنبال آن سوئيس
به سرعت به پيشرفتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي فراواني نائل آمد.
سوئيس درجنگ جهاني اول بيطرف ماند ولي با مواجه با مشكلات
فراواني از لحاظ موادغذايي و موادخام گرديد وبهمين خاطر پيمانهايي با آلمان و
همچنين متفقين منعقد ساخت و تعهد كرد كه كالاهاي وارد شده از آنان را به هيچيك از
طرفين متخاصم صادر نكند. درجنگ جهاني دوم نيز سوئيس بيطرف ماند.در همان جنگ متفقين
اشتباهاٌ قسمتهايي ازشمال سوئيس (بخصوص شافها وزن)رابمباران كردند.طي جنگ،سوئيس
نماينده 23 كشورمخاصم بوده و پس ازجنگ نيزميعادگاه مذاكرات صلح گرديد.درسالهاي
بعدازجنگ اين كشور به پيشرفت هاي اقتصادي فراواني نائل گرديد وهم اكنون نيز
شهرهاي مهم آن مركزچندين سازمان بين المللي هستند.تا قبل از سال 1979، سوئيس از 25
مملكت متحد (19 كانتون و 6 نيم كانتون) تشكيل يافته بود كه در اين سال نيم
كانتونها تبديل به كانتون شده و ناحيه ژورانيز (كه آنزمان قسمتي از كانتون برن بود
) تبديل به يك كانتون مجزا گرديدو بدينصورت تعداد تقسيمات كشوري سوئيس به26 رسيد.
ملاحظات جغرافيايي
سوئيس با 293،41كيلومتر مربع وسعت (صد وهجدهمين كشور جهان ) در
نيمكره شمالي، نيمكره شرقي،درمركز قاره اروپا،بدور ازدرياي آزاد،دركوههاي آلپ و
درهمسايگي كشورهاي آلمانغربي در شمال، فرانسه در شمالغربي و غرب، ايتاليا در جنوب
و اتريش و ليختن اشتاين در شرق واقع شده است.سوئيس يكي از كوهستاني ترين و مرتفع
ترين كشور هاي اروپا است. رشته كوه آلپ مهمترين رشته كوه آن است كه حدود 60% خاك
سوئيس را در برگرفته و پس از آن رشته كوه ژوار است كه در غرب واقع شده است. جلگه
هاي آن عمدتاٌ در نواحي شمالي واقع شده اند . از مهمترين رودهاي آن ميتوان از:
راين، آر، رون و اين نامبرد. جنگلها در آن وسعت زيادي دارند. درياچه هاي آن فراوان
بوده از جمله: ژنو (582 كيلومتر مربع)،مادجوره (212 كيلومتر مربع)، بادن و زوريخ.
آب و هواي آن معتدل كوهستاني همراه با بارندگي فراوان است.بلندترين نقطه آن قله
دوفواشپيتسه با 633، 4 متر ارتفاع بوده و رود آن آر (295 كيلومتر) نيز طويلترين
رود آن پس از رود راين ميباشد.
ملاحظات سياسي
حكومت سوئيس جمهوري بوده و قدرت اجرايي دراختيار شوراي فدرال
كه شامل 7 نفر و بمدت 4سال توسط مجلس فدرال انتخاب ميشنود ميباشد.هرساله ازبين
اعضاء اين شورا يك رئيس جمهور و معاون انتخاب ميشود. شوراي مزبور كه اعضايش
گرداننده هفت وزارتخانه دولت ميباشند قدرت اصلي اجرايي مملكت را در اختيار دارد.
قوه مقننه ازمجلس فدرال شامل مجلسين شوراي ايالات با 46 عضو با دوره نمايندگي 3 يا
4 سال و شوراي ملي با 200 عضو با دوره نمايندگي 4 سال تشكيل يافته است.قانون اساسي
موجود در سال 1848 تدوين شده و در سال 1874 اصلاحاتي بر آن افزوده گرديده
است.براساس آخرين تقسيمات كشوري سوئيس از 26 ايالت(يا كانتون) تشكيل يافته كه
هركدام زيرنظر نمايندگان قانونگذار منتخب مردم اداره شده و هريك به بخشهاي كوچكتري
(COMMUNE)
تقسيم مي شوند.كنفدراسيون سوئيس كه درسال1291ايجادشد ازسال 1848 به دولتي فدرال
مبدل شده است كه 26منطقه نسبتاً خودمختار رادرخودجاي ميدهد.اين مناطق،خود به
شهرهايي(كلاًدرحدود3000 شهر)تقسيم ميشوند كه به نوبه خود تا حدودي از خود مختاري
برخوردارند.اصل مردم سالاري مستقيم درقانون اساسي فدرال تصريح شده است كه حتي در
سطوح منطقه اي وشهري نيز اعمال مي شود. رأي دهندگان مكرراحقوق قانوني خويش را
ازطريق انتخاب نمايندگان يا رأي دادن به حق قانونگذار عمومي يا همه پرسي اعمال مي
كنند.مركززدائي ومردم سالاري مستقيم كه از ويژ گيهاي نظام سياسي وآموزشي است به
حوزه هاي نظامي نيز بسط يافته است.
درسطح فدرال،پارلمان(مجلس فدرال) از2مجلس با اختياراتي
برابرتشكيل ميشود.مجلس شوراي ملي(200عضو) وشوراي مناطق(46عضو)
شوراي فدرال از7عضو تشكيل ميشود كه به مدت 4 سال توسط مجلس
فدرال انتخاب مي شوند وهرساله يكي ازاعضاي مجلس فدرال باحفظ سمت به عنوان رئيس
جمهور كنفدراسيون انتخاب ميگردد.اساساً سازمان سياسي اداري مناطق (يا ايالات)
مشابه سازمان كنفدراسيون است كه قوه مقننه، مجريه وقضائيه ازخود مختاري مالي
واعتباري برخوردارند.ساختارها از يك منطقه تا منطقه ديگر به دليل، رشد اقتصادي
وبويژه بزرگي منطقه تفاوت قابل ملاحظه اي دارند.به عنوان مثال جمعيت منطقه اي
زوريخ 79برابرجمعيت منطقه اي آپن زل اينر رودس است.
فعاليت احزاب درسوئيس آزاد بوده واحزاب مهم آن عبارتنداز:
. سوسيال دموكرات
. راديكال دموكرات
. دموكرات مسيحي
· حزب خلق سوئيس
. ليبرال دموكرات
. حزب كار (كمونيست)
· جمهوريخواه
كشورسوئيس درسال1648 مستقل شده وروزملي آن اول اوت است.
اين کشوردرسازمانهاي افتا،شوراي اروپا،سي سي
دي،آيسم،اسا،فائو،گات،يا آآ،ايكائو،ايدب،كميته بين المللي صليب
سرخ،ايلو،ايمكو،اينتلسات،ايتو،اوااسي دي،اونكتاد، يونيدو،آندپ، يونسكو، يونيسف،
ويپو،ومو، يونيتار، آنروا، يوپو،وهو، وفپ و رابطه بازرگاني با جامعه اقتصادي اروپا
عضويت دارد.
ملاحظات اقتصادي
واحد پول آن فرانك سوئيس (SFr)
معادل 100راپن يا100سانتيم است كه هر04/2 فرانك معادل 1دلار است.ميزان توليد
ناخالص ملي در سال 1978 حدود 9/59 ميليارد دلاربوده(درآمدسرانه 439،9 دلار)كه47%
آن ازصنايع،7% ازكشاورزي و46%ازتجارت وخدمات بدست ميآيد.
نرخ سالانه رشدتوليدناخالص ملي حدود1/0%است.
درآمدبودجه ملي درسال1979درحدود2/8ميليارددلاروهزينه هاي آن
معادل6/9
ميليارددلار بوده است.واردات سوئيس
درسال1980حدود4/36ميليارددلاربوده كه بيشترشامل:
موادشيميائي، نفت خام، ماشين آلات، وسائط نقليه و موتوري ،
قالي و البسه است و اكثراٌ ازكشورهاي آلمان(29%)،فرانسه(12%)،ايتاليا(19%)وامريكا(8%)
وارد ميشود.
ميزان صادرات اين كشورحدود30ميليارددلاراست.
عمده محصولات صادراتي ماشين آلات،ساعت،موادشيميايي،منسوجات،واشياء
لوكس است که عمدتا به كشورهاي آلمان(18%)،فرانسه(9%)،ايتاليا(7%) و
امريكا(7%)صادر ميشود.
مهمترين صنايع كشورعبارتند از: ماشين آلات،شيميايي ،ساعت
سازي، ذوب آهن، الكتريكي،اشياء لوكس،پارچه،لوازم خانگي وغذايي،حبوبات،غلات،سيب
زميني،ميوه سبزيجات،توتون، لبنيات، و شراب نيز مهمترين محصولات كشاورزي و
دامپروري آن كشور را تشكيل داده و سرانه زمين مزروعي براي هر نفر بالغ بر 04/0
هكتار ميباشد توليد ساليانه گوشت گاو 150هزارتن وگوشت خوك 000،263 تن
ميباشد. توليد سالانه نيروي الكتريسيته نيز معادل 12/44 ميليارد كيلووات ساعت است.
توربينهاي آبي درايجاد نيروي الكتريسيته نقش مهمي را در سوئيس ايفا ميكند.معادن
مهم سوئيس عبارتند از: آهن، سرب و روي، مس، طلا، نقره و نمك.
توان اقتصادي ازيك منطقه تا منطقه ديگربه ميزان قابل ملاظه اي
تغييرميكند.
درنتيجه كنفدراسيون ومناطق بايد يك نظام جبران سازي (يارانه
ها،طرحهاي توسعه محلي يا منطقه اي) ويكسان سازي مالي را اجرا كنند.سوئيس هيچگونه
منابع طبيعي نداشته واقتصادش به ميزان زيادي به ديگركشورها وابسته است.طبق
آمارسال1993،57%صادرات به كشورهاي اتحاديه اروپا و73% واردات نيز ازهمين
كشوررها صورت گرفته است.
آموزش ابتدائی سوئیس
ساختار آموزشي
در20منطقه سوئيس آموزش ابتدايي 6 سال درچهار منطقه 5 سال ودردو
منطقه 4 سال طول مي كشد. ميانگين سن كودكان در پايان آموزش ابتدايي خود 12 سال و
هفت ماه است.
ساختارآموزش ابتدايي درسراسرسوئيس يكسان است.به استثناي كلاس
هاي خاص جبراني، هيچ مدل وتفاوتي به چشم نميخورد.آموزش ابتدايي براي كليه كودكان
ازجمله كودكان خارجي اجباري ورايگان است.سواي چند استثناءدرمدارس ابتدايي هيچگونه
گروه بندي وجود ندارد.
بزرگي مدارس ابتدايي،ازمدارس يك كلاسه درروستاهاي دورافتاده
تامدارس شهرهاي بزرگ با چند صد دانش آموز متغير است.برخي ازكلاسهاي مدارس ابتدايي
زيرمجموعه اي از دانشسرايي تربيت معلم است.ساختمان مدرسه ابتدايي غالباً بخشي
ازمجتمع مدرسه است كه كودكستان ويا دبيرستان مقدماتي رادربرميگيرد.درسراسرسوئيس
سال اول مدرسه ابتدايي به طورمتوسط ، هرروز3 وسه چهارم ساعت وهر هفته 20 جلسه را
شامل ميشود. اما در سال 5 تا 6 كودكان در هر روز 5 ويك چهارم ساعت وهر هفته 34 تا
36 جلسه درس دارند.
كودكان معمولاً ظهر به خانه ميروند
اگر محل زندگي آنان از مدرسه خيلي دورباشد. شهرداري مربوطه تغذيه مدرسه اي را
سامان داده وبرآن نظارت خواهدكرد.طي چند سال گذشته ، كودكان بويژه درمناطق شهري
تمايل بيشتري به صرف نهاردر مدرسه داشته اند.
برنامه هاي آموزشي
برنامه درسي توسط مقامات منطقه اي تعيين ميشود.دربرخي ازبخشهاي
سوئيس برنامه درسي مشتركي پذيرفته شده است.هرمنطقه براي دروس جداگانه اي يا مجموعه
اي ازدروس ، برنامه هاي خاص خود رادارد كه به موجب آن برنامه ساليانه تدوين
ميگردد.عنصراصلي، اهداف برنامه است كادر آموزشي درتعيين محتواي برنامه درسي
زبانهاي خارجي وبرخي وجوه زبان مادري از استقلال زيادي برخوردار است ..
آزادي انتخاب در روشهاي تدريس ازطريق اهداف مقرر تضمين ميشود.درمقطع ابتدايي معلم
كلاس كليه دروس را تدريس ميكند اما ميتواند از ياري معلمان متخصص
نيزبرخوردارشود.تدريس پاره وقت يا شغل شراكتي در بسياري از مناطق ميسراست.هرمنطقه
ازاختيار كامل براي تعيين مطالب آموزشي اختياري يا اجباري برخوردار است.اين مطالب
توسط خود منطقه يا در همكاري با ديگر مناطق تدوين مي شود ومي تواند مشتركاً با
ديگر مقامات درون يك ناحيه تنظيم گردد.
ارزيابي تحصيلي
دربيشتر مناطق ارزيابي كادرتحصيلي با استفاده از نظام نمرات
اعمال ميشود.دانش آموزان سه بار درسال
كارنامه اي دريافت ميكنند كه نمره هردرس رادارد.معدل پايان سال
تحصيلي مدارك ارتقاء موقتي يا دائمي دانش آموز به كلاس بالاتر است.
دراين نظام تصميم به ارتقاء دانش آموزان برمبناي نتايج
امتحانات آخرسال صورت نميگيرد بلكه برحسب ارزيابي عملكردها درخلال سال انجام
ميشود.
طي سالهاي پيشين،بسياري ازمناطق نظام نمرات را درچند سال نخست
مدرسه ابتدايي منسوخ كردند.درعوض درسالهاي نخستين كارنامه هاي ادواري وجلسات
ارزيابي وجود دارد.
درتمام مناطق مقرراتي هست كه تجديد دوره دانش آموز را ميسر
ميكند.اين مقررات به طرق مختلفي اعمال مي شود.اگر پس از تجديد دوربخت موفقيت دانش
آموزي كم شود، غالباً مقرر ميگردد كه دانش آموزبه يك كلاس خاص منتقل شود.اين تصميم
توسط والدين درمعيت معلم ، بازرس ودايره روان شناسي مدرسه اتخاذ مي شود.با اين همه
گرايش كنوني به سوي حذب كودكان كند تر در كلاس هاي طبيعي متمايل است.
كادر آموزشي
درحال حاضردر اغلب مناطق معلمان مدارس ابتدايي در دانشسراهاي
تربيت معلم آموزش مي بينند، جايي كه بلا فاصله پس ازپايان تحصيلات اجباري وبه شرط
موفقيت در امتحان ورودي مي توان در آن ثبت نام كرد.دربرخي مناطق معلمان بايد مدرك
فارغ التحصيلي مدرسه را به دست آورند وسپس درموسسه اي وابسته به دانشگاه يا
دردانشسراي تربيت معلم آموزش ببينند.مدرك آموزشي آنها يك مدرك دانشگاهي نيست.دوره
دانشسراي تربيت معلم معمولاً پنج سال طول مي كشد.معلمان آينده نه تنها به لحاظ
دانش ومهارت هاي حرفه اي بلكه به لحاظ شخصيت اخلاقي رواني وفكري نيز ارزياي
مي شوند.دوره آموزشي آنها شامل آواز،موسيقي،هنروژيمناستيك است.تدريس عملي نيزيكي
ازاجزاء هميشگي آموزش آنهاست.
شرايط اشتغال و درآمد معلمين درمناطق مختلف متفاوت است .
نرخ تعداد دانش آموزان و مدارس ابتدايي طي سال تحصيلي 1995-
1994
دانش آموزان
437400
ميانگين ظرفيت هر كلاس
20
تعداد معلمان
26600
تعداد دانش آموزان هر معلم (1)
15.3
درصد دانش آموزان خارجي (2)
18.7
تعداد مدارس (3)
6400
1 - آمار سال 1994-1993 تنها مدارس دولتي از جمله مدارس
استثنايي
2- تعداد كودكان خارجي عامل مهمي است زيرا اين رقم نسبتاً
بالاست والزامات آموزشي تربيتي در پي دارد .
3 - مطابق پيمايش مدارس در سال 1991 تعداد موسسات تنها نظام
تحصيلي اجباري را در بر ميگيرد كه به خاطر ساختار آموزشي واطلاعات موجود است
. اين رقم هر ساختمان يا بخشي از ساختمان را شامل مي شود كه در آن حداقل هفته اي
20 جلسه تدريس مي شود .
مقایسه دو کشور ایران و سوئیس
انيشتين
« دانش آموزان را تشويق نكنيد كه دستيابي به موفقيت هاي مرسوم
را هدف زندگي خود قرار دهند زيرا در نگرش كنوني جامعه ، معمولاً كساني را موفق مي
دانند كه بتوانند بيشتر از هم نوعان خود جلو بيفتند ... »
كشور سوئيس بر خلاف كشور ايران فاقد وزارت آموزش و پرورش مي
باشد و تعليم تربيت عمومي در هر ايالت بر عهده همان ايالت است ، در همين راستا
ساختار و سازمان دهي آموزشي در هر ايالت متفاوت است و تمام اين آموزشها توسط موسسه
اي به نام موسسه تكنولوژي فدرال زير نظر دولت مورد ارزيابي قرار مي گيرد . در اين
كشور تعداد متنوعي از مدارس دولتي و خصوصي وجود دارد ولي دانش آموزان بيشتر تمايل
دارند و در كشور ما ايران نيز انواع مدارس و مراكز آموزشي موجود مي باشد كه شامل
مدارس دولتي و غير دولتي و مدارس اقليتي و تربيت معلم و ... وجود دارد كه مخاطبان
خاص خود را مي طلبد و هر كس بسته به توانايي خود در اين مدارس ثبت نام مي كند.
آموزش ابتدايي در ايران مشتمل بر دوره آموزشي پنج ساله ويژه
كودكان رده هاي سني شش تا يازده سال مي باشد حال آنكه تحصيلات ابتدايي در سوئيس از
هفت سالگي آغاز مي شود و بسته به هر ايالت مثلاً شش سال در 4 منطقه پنج سال در 2
منطقه 4 سال طول مي كشد و ميانگين سن در پايان آموزش ابتدايي در سوئيس 12 سال و
هفت ماه و در ايران حدوداً 11 سال مي باشد.
ساختار اموزشي در كشور ايران و تمامي مناطق آن يكسان و در كشور
سوئيس يكسان بوده به استثناي كلاسهاي خاص جبراني و هزينه هاي آن چه براي كودكان
كشور خود و چه مودكان خارجي اجباري و رايگان مي باشد.
ارزيابي در بيشتر مناطق سوئيس با استفاده از نظام نمرات اعمال
مي شود.
دانش آموزان سه بار در سال كارنامه دريافت مي كنند. نمره در هر
درس درج مي گردد و معدل پايان سال تحصيلي دليلي بر ارتقاء تحصيلي به پايه بالاتر
مي باشد و در كشور ايران نيز ارزيابي درسي با اعمال نمرات صورت مي گيرد و دو بار
در سال به دانش آموزان كارنامه ارائه مي گردد.
برنامه هاي آموزشي درسي توسط مقامات منطقه اي تعيين مي شود و
در برخي از بخشهاي سوئيس برنامه درسي مشتركي پذيرفته شده است. هر منطقه اي براي
دروس جداگانه اي يا مجموعه اي از دروس، برنامه هاي خاص خود را دارد كه به موجب آن
برنامه سالانه تدوين مي گردد اما تعيين برنامه آموزشي در كشور ايران تحت نظر دولت
و توسط وزارت آموزش و پرورش تعيين مي گردد و محتواي اين برنامه براي كل كشور ايران
عمومي مي باشد.
چند راهکار برای بهبود آموزش و پرورش ایران
«مقاله حاضر سعي براين داشته تا راهكارهايي عملي براي بهبود
آموزش و پرورش ايران ارائه دهد تا با نظر به اين گفته بتوان جايگاه واقعي كشور
ايران را شناخت»
1- از جمعيت دانش آموزشي فعلي كشور ايران و تحقيقات محقق اين
مقاله چنين برمي آيد كه در سال 1406 در ايران حدود 100هزار نفر تيز هوش در سطح
عالي وجود خواهد داشت و هم اينك در اختيار و تحت تربيت و تعليم وزارت آموزش و
پرورش هستند كه توجه به اين سرمايه مهم و به فعليت رسانيدن اين نيروي عظيم انساني
مي تواند جايگاه كشور ايران را تا سرحد كشورهاي پيشرفته علمي بالا ببرد و دستيابي
به اين امر نگاه عميق مسئولان را مي طلبد.
2- مطالعه تطبيقي در مورد آموزش و پرورش جهان و گرفتن الگوي
مناسب از آنان و ناديده نگرفتن فعليت هاي خود.
3- جذب معلمين با مهارت و مكانيسم هايي كه طي آن معلمين مناسب
تر به مراكز آموزشي جذب گردند.
4- وجود برنامه هاي مدون و منظم در آموزش ابتدايي و تناسب
محتوا با مخاطبان .
5- ارائه برنامه هاي درسي بومي هر منطقه با توجه به فرهنگ،
امكانات و طبيعت آن منطقه.
6- ارائه روشهاي تدريس منا
مطالب مشابه :
آدرس وب سایت آموزش پرورش ( بخشنامه )( فیش حقوقی ) آذربایجان غربی
کلاس آبی - آدرس وب سایت آموزش پرورش ( بخشنامه )( فیش حقوقی ) آذربایجان غربی - وبلاگ علی فیض اله
فیش حقوق معلمان
اداره آموزش وپرورش دژ اداره آموزش و پرورش شوط اداره آموزش و پرورش صوماي
مقایسه نظام آموزش ابتدائی ایران و سوئیس
کلاس ابتدایی ماکو و شوط آموزش اینجانب امید صادقلو با 7 سالسابقه در آموزش وپرورش این
اختلالات یادگیری
به نام خدا اینجانب امید صادقلو با 7 سالسابقه در آموزش وپرورش این وبلاگ را برای استفاده ی
دستورالعمل نحوه پرداخت فوق العاده مناطق كمتر توسعه يافته و بدي آب و هوا
مجتمع آموزشی و پرورشی شهیدباکری شوط اداره آموزش و وزارت آموزش وپرورش، شوراي توسعه
جاده سه راهي شوط يا ايستگاه مرگ (مقاله انتقادي در مورد جاده شوط )
آواي شوط (آنا يوردوم ) كارشنـاس تكنولوژي وگروههاي آموزشي آمـوزش وپـرورش شـوط .
برنامه ی کلاسی چند پایه
کلاس ابتدایی ماکو و شوط آموزش اینجانب امید صادقلو با 7 سالسابقه در آموزش وپرورش این
برچسب :
آموزش وپرورش شوط