پوشاك در ایران باستان

پوشاك در ایران باستان

لباس ايرانيان


حجاب در لغت به معنای پوشیدن و پرده به كار رفته و در هیچ موردی اصالتاً به نوع و سبك لباسی كه پوشیده می شود ، اطلاق نشده است. اگر چه حجاب با پوشش اسلامی یكی از دستورات حكیمانه و سعادت بخش دین مبین اسلام است كه از هنگام اسلام آوردن مردم ایران در دو قرن نخست هجری، توسط اهالی این سرزمین مورد پذیرش واقع شده ، ولی تحقیقات نشان می دهد كه جایگاه حجاب در ایران از زمانهای پیشتر شناخته شده بوده و به نوعی دیگر حجاب و پرده نشینی زنان مرسوم بوده است. چه این كه شرایط حاكم بر انتخاب لباس می تواند نشأت گرفته از موقعیت فرهنگی و شرایط اقلیمی باشد.


یكی از شاخه های شناخت فرهنگ ادوار گذشته هر تمدنی، تاریخ لباس و پوشاك است. مردان ایرانی در تمامی ادواری كه نشانه هایی از پوشش آنها در دست داریم، نیز حجاب در معنای مخالف برهنگی را داشتند و اصولاً برهنگی در فرهنگ ایرانی امری مذموم به شمار می رفته است. شاید این مفهوم را هنگام مقایسه با تمدنهای همزمان با تمدن ایرانی بهتر درك كنیم.
بررسی پوشش مردان و زنان ایرانی نه تنها ما را با ظاهر افرادی كه در گذشته زندگی می كردند، آشنا می كند، بلكه شناخت بسیاری از مسایل مانند انواع بافته های نساجی نوع و طرح آنها و خیلی موارد دیگر را به ما می دهد.
ایرانیان از عهد كهن تا چندی پیش درباره لباس پوشیدن تغییر نگرش اساسی نداشته اند، اگر چه در گذر زمان سعی كرده اند شیوه لباس پوشیدن را متناسب با شرایط متغیر زمانه خود هماهنگ سازند، ولی در مجموع متفاوت تر از ساكنان كشورهای اروپایی بوده اند. سنگ نگاره های به جا مانده از عهد باستان هم نشان می دهد كه جوامع شرقی از جمله ایران و مناطق دیگر همچون تمدن «تدمر» در سوریه علی رغم تأثیرپذیری از معماری یونانی و رومی، باز هم حال و هوای شرقی خود را حفظ كرده اند كه این در سنگ نگاره ها و پیكرهای تقریباً پوشیده از لباس به یادگار مانده از آن دوران خود را نشان می دهد.
تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است كه در آن تحولات شكل و فرم لباس از قدیمی ترین ایام تا زمان خاصی مورد بررسی و مطالعه و تحقیق قرار می گیرد و با تغییر این نوع پوشاك رفتارهای فرهنگی و اجتماعی آن جامعه نیز دستخوش تغییر و تحول می گردد. در هر جامعه مطالعه این بخش از تاریخ رازهای نهفته ای در مورد مردم آن دوران را برای ما روشن می سازد.


::پوشاك در شهر سوخته
شهر سوخته زابل شهری پنج هزار ساله در دل كویر است كه آشكار شدن اسرار نهفته اش در هر فصل كاوش توسط باستان شناسان، مردم دنیا را حیرت زده به سوی خود جلب می كند. سیستان به خصوص شهر سوخته از لحاظ موقعیت خاص اقلیمی، سیاسی و فرهنگی مركز ارتباطات تمدنهای بزرگ ماوراء النهر، بین النهرین و هند و چین به شمار می رفته است.
شهر سوخته تنها جایی است در ایران كه حدود هفتصد، هشتصد نوع پارچه از ظریف و خشن و كتانی شكل در آن یافت شده است و این به خاطر شرایط اقلیمی شهر سوخته است كه توانسته پارچه ها را خیلی خوب نگه دارد.
مدارك و اسناد مربوط به پوشاك در ایران باستان از نظر منبع مطالعاتی به چند گروه تقسیم می شود؛ دوران پیش از تاریخ، پیش از دوران ایلامی ها و بعد هم هخامنشیان و دیگری هم دوران ایلامی به بعد تا دوران اسلام است.

در دوران اسلامی به خاطر داشتن مدارك و اسناد بسیاری كه وجود دارد مشكل خاصی برای بازسازی نحوه لباس مردمان آن زمان نداریم، مشكل اصلی ما بازسازی نحوه پوشاك مردم پیش از تاریخ است. همان طور كه می دانید در محوطه های باستانی ایران پارچه نداریم، البته نمونه های بسیار كوچك گهگاه در كاوشهای شهر سوخته دیده می شود.
طی كاوشهایی كه در این شهر انجام شده چند نمونه لباس را روی پیكره های فلزی، سنگی و گلی كشف كرده ایم، به عنوان نمونه مجسمه مفرغی پیدا شده كه خانمی را نشان می دهد كه دیگی روی سر دارد و ظاهراً در حال جابجایی آب از جایی به جای دیگر است. این بانو دارای یك لباس یك تكه بلند است كه تقریباً تا پایین زانو و بالای قوزك پا به صورت یك تكه آمده است. دیگری یك مجسمه كوچك سنگی است كه این مجسمه یك نوع دیگر لباس كه در مناطق شرق ایران مثل خراسان استفاده می شده را نشان می دهد كه شبیه یك نوع ساری هندی است، این زن یك شالی را به یك طرف شانه انداخته، شالی كه از جلو بدن او شروع می شود و به پشت شانه می افتد. نوع دیگری از لباسهای خانمهای شهر سوخته كه در كاوشهای متعدد كشف شده، لباس بلندی است كه تا روی زانو پولك دوزی شده است.
البته در بین این پیكره ها دو، سه نمونه لباس مردانه هم دیده شده است كه نشان می دهد ظاهراً مردان شهر سوخته در هوایی كه خیلی سرد نبوده بالاتنه شان تقریباً عریان بوده و از روی كمر یك شال بلندی را چند بار به دور كمر می پیچانده اند. در نمونه دیگری كه از پیكره مرد گلی به دست آمده، می بینیم كه لباس كاملاً بلند و یك تكه، چیزی شبیه لباس روحانیان به تن داشته البته با این تفاوت كه در قسمت جلو هیچ شكافی وجود ندارد، مثل كیسه كه ظاهراً از سر پوشیده می شده است.
در مورد نوع پوشش مردمان شهر سوخته را تزیینات لباسهای آنها می داند و مثلاً در یكی از قبرها، ما زنی را پیدا كردیم با یك لباس تمام منجق دوزی شده كه با یك نوع مهره یا سنگ قیمتی تزیین شده است و از نوع لباس و تزیینات این زن می توانیم بفهمیم كه احتمالاً او یك فرد عامی و عادی نبوده است و مطمئناً متعلق به یك طبقه حداقل متوسط بوده است. همچنین در ادامه كاوشهای شهر سوخته آثاری از بند كفش مثل بندكفشهایی كه در بلوچستان استفاده می شود، به دست آورده ایم كه نشان می دهد این مردم از كفش هم استفاده می كرده اند. در شهر سوخته استفاده از كمربند زیاد رایج بوده، چرا كه نوعی قطعه پارچه ای پیدا شده، مثل كمربندهای امروزی با سوراخهایی كه برای كنترل كردن آن استفاده می شده است. همچنین در كاوشهای باستان شناسی مواردی مثل یك نوار قیطانی شكل كه روی سربسته می شده است و یكسری قالبهای چوبی كفش و حتی چند نمونه گل موكه با نخهای چند رنگ بافته شده، نیز دیده شده است.

پوشاك در فلات ایران
اما «لادن خرمی» كارشناس طراحی پارچه و لباس و مدرس دانشكده تربیت مدرس قدیمی ترین نمونه های لباس در فلات ایران را مربوط به لباسهای مجسمه انسانی در این فلات می داند كه متعلق به 4200 سال قبل از میلاد است. لباس این مجسمه منحصر به لنگی است كه به كمر بسته و معلوم می شود كه انسان از آن زمان دیگر از پوست حیوانات بطور طبیعی استفاده نمی كرده بلكه از پشم، پارچه هایی می بافته است و آن را لنگ وار به دور خود می پیچیده است.
وی به گزارشگر ما می گوید: نوع دیگر از لباس قدیمی در نقوش برجسته ایلام دیده می شود. این لباس متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد است كه برش ساده ای به پوست داده شده و به طرز زیبایی به شكل شال، كه یك طرفه آن روی شانه ها گره خورده و شانه دیگر آن برهنه و آزاد می باشد، دیده می شود. در سرلوحه كتیبه قانون حمورابی متعلق به 2100 سال قبل از میلاد بالای كتیبه «خداوند آفتاب» نشسته و در حالی كه از شانه هایش شعله زبانه می كشد و متن قانون را در دست گرفته است، لباسی شامل شش دامن كه مانند ژیپون روی هم قرار گرفته با بالاتنه ای ساده از پارچه ای نرم به تن دارد كه متأسفانه تصاویر چندان روشن و واضحی از آن در دست نیست.


::نوع پوشش در سلسله هخامنشیان
یكی از نكات جالب توجه در تمام نگاره های باستانی هخامنشیان این است كه در هیچ نگاره ای انسان برهنه ای دیده نمی شود و اصولاً برهنگی از دیدگاه هخامنشیان بسیار زشت و قبیح بوده است. پروفسور گزنفون در كتاب «از زبان داریوش» در این باره می گوید: كوروش این لباس را از مادها گرفته و تمام كاركنانش را متقاعد كرده تا آن را بر تن كنند وظاهراً معتقد بوده كه این لباس نقص بدن اشخاص را می پوشاند و آدمی را زیبا و بالابلند نشان می دهد.البته در رابطه با طرح و برش و دوخت این لباسها بحثهای زیادی بوده، به طوری كه برخی می گویند، پارچه ای ساده است به طول دو قد انسان و به عرض دو دست باز، با سوراخی برای سر، برخی هم آن را لباس دو تكه بسیار پركاری می دانند.
درباره دو تكه بودن لباس هخامنشیان گولدمن باستان شناسی كه در این باره تحقیق كرده، عقیده دارد: كسی نمی تواند به صراحت بگوید كه این لباس دو تكه یا یك تكه است.
برعكس این عقیده، دانشمندی به نام رس كوشش كرده كه دو تكه بودن لباس پارسیان را ثابت كند و در مقاله ای می نویسد: دو تكه بودن لباس نگهبانان ایلامی كاخ داریوش روی كاشیكاریهای شوش به خوبی نمایان است.
وی چنین ادامه می دهد: در شوش لباس نگهبانان ایلامی كاخ داریوش دو رنگ داشته و این امر دو تكه بودن این لباس را ثابت می كند. این نوع لباس نگهبانان ایلامی در شوش بسیار زیاد و مزین بوده و از دو رنگ پارچه (سفید و زرد یا نارنجی و قهوه ای) دوخته شده است و نقش روی پارچه عبارت از چهار گوشه های زینتی و گلهای درشت و زیبایی كه درون آن اشكال هندسی رنگین نقش شده است.
هر لباس از سه قطعه پارچه متفاوت درست شده كه به كمك حاشیه ها از یكدیگر مشخص می شود. بالاترین قطعه لباس آن است كه روی شانه ها قرار می گیرد، این پارچه از این مچ دست تا آن مچ دست را دربرمی گیرد. سوراخی برای عبور سر در میان دارد و در قسمت جلو تا روی سینه قرار می گیرد. بعد پارچه ای یك رنگ به طرف پایین بدن، در جلو تا كمر و در پشت تا زیر نشیمن گاه كه روی پارچه چینهای عمیقی وجود دارد. قطعه سوم پارچه ای نسبتاً بزرگ است كه به صورت لنگ بسته می شود و در پشت و جلو قدی یكسان دارد.
در كتاب تاریخ شاهنشاهی هخامنشی ترجمه دكتر محمد مقدم در مورد سربازان گارد جاویدان نقش شده در آجرهای لعابدار شوش چنین توضیح داده شده است كه آنها سرهای برهنه داشته اند و موهایشان را با نوارهای تابیده سبز رنگ می بسته اند و یك لباس پركار كه از گردن تا مچ پای آنها را می پوشانده به تن داشته اند.
به گفته پروفسور هایرماری كخ در كتاب «از زبان داریوش»، در رابطه با پوشش لباس گارد جاویدان هخامنشیان نظرات جالبی وجود دارد این كه گارد جاویدان در بعضی نقش برجسته های تخت جمشید كلاهی كه از جنس نمد بوده به شكل مستطیل ساده و كوتاه تر از كلاه شاه استفاده می كردند. كفش آنها، كفش چرمی ساده نوك تیز بوده و سه بند داشته است و در آن برای بلند قد نشان دادن افراد از پاشنه استفاده می كرده اند.
خرمی ادامه می دهد: در جای دیگر روی كاخ داریوش در تخت جمشید پیكره پهلوانی در حال كشتن شیری دیده می شود، بالاپوشی كه این مرد هخامنشی به تن دارد، غیر از فرمی است كه تا به حال درباره آن گفته ایم این بلوز بدون آستین بوده و جلوی آن مانند جلیقه باز است و چنین به نظر می رسد كه این پهلوان در زیر جلیقه خود چیزی نپوشیده است یا آن كه در زیر آن پیراهنی بدون آستین به تن دارد. به طوری كه از سنگ نگاره های تخت جمشید بر می آید قسمت پایین لباس پارسیان دو نوع مختلف بوده است:
نوع اول آن كه در جلو، دارای چینهایی است كه از دو سمت راست و چپ روی ساق پاها به صورت منحنیهایی كنار هم آویزان شده اند و تا قسمت پشت ادامه دارند. این نوع دامن در روی ناف با كمربند یا لیف كمر بسته میشده. نوع دوم تن پوش یا دامنی است كه در قسمت جلو دارای دو ردیف چین چهارتایی است كه میان آن دو، یك پلیسه چین دار منحنی شكل قرار گرفته است. به هر حال همه نقوش و مهرها نظر دو تكه بودن لباس هخامنشیان را تأیید می كنند.
خرمی در رابطه با پوشش زنان دوران هخامنشی این طور می گوید: زنان هخامنشی پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین كوتاه كه در پایین دامن از زانو به پایین تا مچ می رسیده بر تن می كرده اند. نوع دیگر پوشش چادری بوده، پارچه مستطیلی كه بر سر می افكندند و در زیر آن یك پیراهن دامن بلند و در زیر آن پیراهن، پیراهنی بلندتر كه تا مچ می رسیده بر تن می كرده اند.
در كتاب هگمتانه درباره زنگوله های زینتی آمده است: 33 زنگوله طلا در طرف داخل و پایین دامن لباس یا در نزدیك لبه شلوار یا در محلهای دیگر پوشاك بانوان می دوختند و هنگام راه رفتن صدای آهسته آن بر تجمل و زینت صاحب پوشاك می افزوده است.

::مادها و پارسها
لادن خرمی در رابطه با رنگ لباس مادها و پارسها به گزارشگر ما چنین می گوید: رنگ لباس مادها بیشتر ارغوانی بوده و براساس طبقه اجتماعی موجود در جامعه شان انتخاب می شده است، به این ترتیب كه جنگجویان قرمز، موبدان سفید و روستاییان آبی می پوشیده اند و طبق نظر پروفسور گزننون، صاحب منصبان ماد نوعی كلاه گرد و ساده می پوشیده اند كه جنس این كلاه احتمالاً از نمد بوده و گاهی حفاظی فلزی همراه با حلقه در پشت برای استحكام بیشتر به آن متصل بوده است و نوعی دیگر كلاه، به شكل باسلق از جنس نمد یا چرم یا ابریشم بوده كه احتمالاً خاستگاه آن از شرق بوده است.
وی می افزاید: سربازان پارسی از نوارهای پهن یا باریكی برای بستن یا جمع كردن موهایشان استفاده می كرده اند و كلاههایی ساده و استوانه ای شیاردار كه مخصوص صاحب منصبان بوده به سر می گذاشتند.
جبه مادها كه بر روی دوش می افكنده اند بسیار مزین بوده به طوری كه بر روی آنها، نقش و نگارها و طرحهای گوناگون از جمله گیاهان و حیواناتی نظیر شیر و نیز طرحهایی باشكوه از دوایر متحد المركز و غنچه های نیلوفر آبی، از پارچه قرمز و ارغوانی رنگ (رنگ محبوب پارسیان) در كنار گلدوزیهای قرمز دیده می شود.
خرمی ادامه می دهد: كفشهای آن دوره یا به صورت ساقه كوتاه یا پنجه ای ساده و همراه با سه یا چهار بند و یا تسمه ای چرمی بوده و یا آن كه نیم چكمه هایی با پنجه های برگشته به بالا بوده با دكمه ها یا بندها بر رو و بالایشان. كه البته چكمه هایی با ساق بلند، كفش و بند كفشهای شاهان هخامنشی در آثار تخت جمشید به رنگ قرمز دیده می شود.

::پوشاك ساسانیان
از جایی كه ایران دوره ساسانی، شرق و غرب عالم آن زمان را به هم وصل می كرده، و یگانه راه داد و ستد ما بین یونان، روم، بین النهرین و آسیای صغیر از یكسو و چین، هند و آسیای میانه از دیگر سو بوده، تجارت ایران از رونق فراوان برخوردار بوده است. به طوری كه نقش برجسته های طاق بستان خود به تنهایی حدود بیست و پنج طرح رایج پارچه آن دوران را مشخص كرده است.
یكی از این نقوش بسیار مهم، نقش برجسته تا جداری از اردشیر سوم است، كلاه او احتمالاً به جای نمد از فلز گرانقیمتی درست شده است. ولی شكل خاص كلاه های ایرانی را حفظ كرده است. بالاپوش آستین دار كه در محل كمر بسته شده و روی آن شلواری از پارچه نازك و پرچین دیده می شود كه در قسمت مچ پاها تنگتر شده است و روی آن شلواری از پارچه نازك و پرچین دیده می شود كه در قسمت مچ پاها تنگتر شده است و روی آن دامنی است كه از دو پهلو بالا زده شده است و بدین ترتیب پایین آن به صورت نیم دایره درآمده است. این كار را در مواقع سواركاری و برای آن كه راحت تر حركت كنند، انجام می دادند.
خرمی در ادامه توضیح پوشاك دوران ساسانی چنین می گوید: یكی از محصولات مشخص پوشاك این دوره تونیكی است صاف، ضخیم و بلند، كه تا زانوها و بر روی شلوار قرار می گرفته است.
از عمده سربندهای ساسانی می توان از كلاهی بلند یا گرد نام برد كه به سبك پارتها با حفاظ گردن یا بدون آن است و گاه توسط نوارهایی بلند و باریك گره می خورد و تزیین می گردید. از زینتهای رایج دوران ساسانی، باید به گردن آویزه های پهن ساده یا مزین اشاره كرد و از عمده رنگهای موردپسند مردم در این دوره می توان از سرخ، آبی آسمانی و سبز نام برد.
خرمی می افزاید: لباس زنان این دوره تونیك بلندی بود كه می توانست آستین بلند یا بی آستین باشد، كه گاهی با كمر پوشیده می شده است.
پرورنس الیورهارپر، پژوهشگری كه در خصوص لباسهای زنان ساسانی، مطالعه كرده، می گوید: زنان این دوره از پیراهنی آستین و تنگ همراه با قطعه ای حلقوی و لخت تا زیر ساقها را می پوشانده، استفاده می كرده اند كه جنس پارچه های جلوی سینه و پاچه ها با جنس پارچه آستینها و شانه، متفاوت بوده است. برخی از این پیراهنها دارای تزیینات نواری شكل در زیر بازو و نیز بر دور گردن بوده اند. طرح پارچه ها به صورت طرحهای پر نقش و نگار و هندسی، یا به صورت گلدوزی شده، یا طرحهای زركش و یا زینتی بوده است.

::اشكانیان
به دنبال صنایع و هنرهای بدیع هخامنشی، برای مدت 5 قرن و نیم، فعالیتهای هنری و تحول آن قطع می شود و پس از آن صنایع ساسانی شروع می شود كه علت آن را می توان در تمدن اشكانی، جستجو كرد. چرا كه این قوم مردمی جنگجو و چادرنشین بودند و حس زیباپسندی و خلاقیت هنری آنان پایین تر از پارسها بوده است.
لادن خرمی در رابطه با پوشاك زنان و مردان اشكانی به گزارشگر ما چنین می گوید: پوشاك اشكانیان عبارت بوده از پیراهن بلند تا زانو كه دارای كمربند بوده و شلواری گشاد كه در كفش ساقه بلند فرو می رفته است. نوك پنجه این كفش كمی به طرف بالا برگشته بوده است. از نوع دیگر لباس این مردم می توان به قبایی بلند و گشاد یاد كرد و به جای كلاه پارچه ای به شكل نوار بر گرد سر می بسته اند و یا كلاهی به شكل تاج گردی كه مخصوص هخامنشیان بوده بر سر می گذاشته اند. نوع دیگر لباس كه معمولاً سواران از آن استفاده می كرده اند، پیراهنی است پرچین و شلواری گشاد. این پیراهن چینهایی دارد كه از 8 تا 12 ترك تشكیل می شود.
خرمی ادامه می دهد: لباس دیگر اشكانیان پیراهنی است بلند كه تا سر زانو می رسیده است و یقه این لباس گرد و در جلوی گردی یقه شكافی به پایین دارد كه نشان می دهد حلقه یقه گردن را تنگ می گرفته است و ظاهراً برای این كه بتوانند به راحتی از سر رد كنند جلوی آن را چاك می داده اند. آستین این لباس بلند است به طوری كه از انگشتان دست می گذشته است.
این آستین از مچ دست به پایین قیفی شكل و چین دار بوده است و كمربندی كه مهره ای شكل بوده است به كمر می بسته اند و دامن پیراهن در دو پهلو، تركهای چین دار عمودی دارد. اشكانیان شلوارهای گشاد و بلند با چینهای فراوان می پوشیدند كه كمر شلوار برحسب كمتر یا بیشتر شدن چینهای شلوار حداكثر تا 3 متر در نظر گرفته می شده و بر روی این چینهای فراوان در راستای هر دو پا مانند یك نوار از زیورآلات بر آن می دوخته اند.
به طور خلاصه در رابطه با پوشاك زنان اشكانی چنین می توان گفت كه زنان اشكانی پیراهن بلند، حجیم و پرچین تا روی قوزك پا آستین دار با یقه ای راست كه در ناحیه كمر، كمری می خورده می پوشیده اند. جنس این پوشاك همگی از پارچه های منقش و مزین به قلابدوزی بوده است و جالب است بدانید كه پوششی شبیه به چادر بر روی سر می بسته اند كه براساس نقاشیهای به دست آمده بیشتر به رنگهای ارغوانی و سفید بوده است و شكل كفشهایی كه زنان استفاده می كرده اند شبیه كفشهای مردها بوده است.

::پوشاك سلجوقیان... تا قاجاریه
لادن خرمی در رابطه با سر پوشها و پای افزارهای دوره های سلجوقیان، تیموریان، صفویان، افشاریه، زندیه و قاجاریه به گزارشگر ما می گوید: سرپوش مردان در دوره سلجوقی شامل كلاه، نوار تزیینی و عمامه بوده است و از پای افزارهای این دوره می توان به انواع كفشهای ساق بلند و نیمه بلند اشاره كرد. در سده های گذشته، استعمال كلاه، زیاد معمول نبوده و عمامه بر سر می نهاده اند و یا اكثراً از نوارهای زینتی برای نگاهداری موی سر استفاده می كرده اند و برخی اوقات هم از كلاههای كوتاه مزین كه آن را از پارچه های لفافدار یا نمد می ساخته اند و بر روی آن زینت می كرده و در جلو آن چیزی از نوع گل و برگ نصب می كرده اند، استفاده می نموده اند.
در سده دهم (دوره صفویان) و یازدهم در تزیینات و برخی قسمتهای پوشاك تغییری پیدا شد ولی اصل ساختمان پوشاك همچنان باقی بوده است. پوششهای این دوره ویژگیهای مكتب هنری تیموری را به اضافه ذوق و نبوغ و هنر ایرانی دارا است و از تنوع زیادی برخوردار می باشد.
سرپوش این دوره كلاه نمدی نوك تیزی است كه وقتی عمامه را به دور آن می پیچیده اند، نوك كلاه به بلندی یك چهره، در بیرون از عمامه افراشته می مانده است.
در این باره دو سیاح مشهور فرانسوی «شاردن و تاورنیه» (كه هر دو، زمان صفویه را درك كرده اند و درباره پوشاك مردم آن زمان شرح داده اند) توضیحاتی داده اند كه مفید خواهد بود.
«شاردن» درباره كلاههای قزلباش نوشته است: این كلاهها را از كتان زمخت سفیدی تهیه می كنند كه جزو اساس و زیركار آن به شمار می رود و روی آن پارچه لطیف و گرانبهای ابریشمی و یا ابریشم زربفتی می كشند. این پارچه ها در منتهاالیه خود، دارای یك قطعه پارچه گلدار به پهنای 6 تا 7 شست است كه هنگام بستن كلاه، آن را به مانند جیقه ای از لای آنها در می آورند. در زیر كتان زمخت یك عرقچین كتانی كركدار، یا مرقع و منقش و گاهی ماهوت و پشمی هم بر سر خویش می گذارند.» همان طور كه ذكر شد، پوشاك سده یازدهم همان پوشاك سده های نهم و دهم هجری بوده و اختلاف چشمگیری در میان پوشاك این سده ها نمی بینیم.
«شاردن فرانسوی» در رابطه با كفش این دوره نوشته است: كفش ایرانیان گوناگون است... همه را از پاشنه نعل می كنند و پنجه تختش را با میخهای ریزی مجهز می نمایند و یا گلمیخهایی می زنند كه تا مدتی دوام می یابد. شكل كفشهای اشخاص عالیمقام به مانند (دم پایی راحتی) بانوان است.
تخت كفش همیشه ساده و به مانند مقوایی نازك می باشد. رویه بعضی، چرمین و برخی پارچه ای پنبه ای است و به مانند جورابهای ما اروپاییان با میله بافته می شود ولی بسیار محكمتر است و این نوع كفشها را «گیوه» می نامند. از دوره كوتاه 12 ساله افشاریه مطلب مهمی برای عرضه كردن در دست نیست به نحوی كه تنها راه رسیدن به پوشاك اوایل این سده، توجه داشتن به پوشاك نادر شاه است كه تعدادی نقاشی آن را به شكلهای مختلف نشان می دهند و این نقاشیها مطمئن ترین راه برای راهنمایی ما برای رسیدن به چگونه بودن سرپوش این دوره است. كلاه دوره زندیه از جنس نمد، استوانه ای و به شكل نیمگرد كه با دستاری از جنس شالهای مخطلط پوشیده شده است، بوده و پای افزار این دوره بدون ساق و با نوك پنجه تیز و پاشنه دار بوده است.
و اما دوران قاجار، سرپوش این دوره عبارت است از كلاه پوستی نوك بلند كه از ماهوت الوان و اغلب قرمز رنگ و شكل عمومی كلاه چنان است كه بعد از پیشانی به تدریج به عقب و بالای سربلندی گرفته است، درست می شده است. سابقه و زمینه این گونه كلاه را دورتر از دوره زندیه نمی توان جست و كلاه مرد دوره زندیه را در یادآور و مقدمه ای برای این قبیل كلاه می توان دانست. تغییر كلاه پوستی نوك تیز به كلاه تخم مرغی و گرد، نتیجه تحول تدریجی در اواخر دوره قاجار است. كفش این دوره از نوع بدون ساق با پنجه نوك تیز و گاهی برگشته به بالا و پاشنه دار بوده است. سرهنگ «گاسپاردروویل» كه از سیاحان معروف است و در اوایل این سده به ایران آمده بود، راجع به پای افزار این دوره در سفرنامه خود چنین نوشته است: «در شهر، كفش راحتی سبزرنگی نظیر كفشهای زنانه ی سال پیش فرانسه به پا می كنند. اما طبقات پایین كه مجبورند اغلب پیاده راه بروند نیم چكمه های دراز و پنجه باریكی شبیه با پوش چینی ها به پا می كنند. مردان ایرانی، به هنگام سواری، چكمه های محكم چرم بلغار پنجه باریك (كه ساقه شان تا بالای زانو می رسد)، به پا می كنند كه پاشنه این چكمه ها بسیار بلند است.

 


مطالب مشابه :


تقویم هفته گردشگری

دانشگاه جامع علمی کاربردی وبلاگ تخصصی دانشجویان خدمات مسافرتی واحد 2 و 22 دانشگاه جامع علمی




نتيجه يازدهمين دوره المپياد دانشجويي در اروميه

(دانشگاه جامع علمی کاربردی) 1- حمید یعقوبی از دانشگاه ایلام . 2- محمدمهدی اسلام بهر از




پوشاك در ایران باستان

دانشگاه جامع علمی دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد 2 و 22 وبلاگ نقوش برجسته ایلام




دانلود آموزش شبکه

انجمن فناوری اطلاعات دانشگاه دانشگاه پارسیان ایلام جامع علمی و کاربردی




نحوه دریافت کارت شرکت در ازمون

ایلام. ایلام. همکار دانشگاه جامع علمی کاربردی صنعت آب و برق واحد دانشگاه جامع علمی




اطلاعیه شماره:(1)-تاريخ‌ ، محل و نحوه‌ توزيع‌ كارت‌ ورود به‌ جلسه‌ آزمون‌ ورودي‌

2-دانشگاه علم وصنعت ايران- ميدان رسالت – خيابان هنگام دانشگاه جامع علمی - کاربردی




دریافت کارت ورود به جلسه کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه جامع علمی کاربردی سال93 و ویرایش اطلاعات

رودی، دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی استان ایلام. ادارات استان، دانشگاه جامع علمی




کسب عنوان انجمن علمی- دانشجویی برگزیده در بخش اختراع ، توسط انجمن علمی دانشجویی برق در هفتمین جشنوار

جامع علمی کاربردی دانشگاه انجمن علمی دانشجویی 1 زابل گیاهان دارویی




برچسب :