هلنیسم دروغ بزرگ استعمار و غرب
آغاز داستان دروغ
نفوذ استعمار و امپریالیسم در همه زمینه های اجتماعی و فرهنگی، و جنبه های مختلف می باشد، در سیاست های و برنامه ریزی های داخلی و خارجی کشور های عقب افتاده یا تحت نفوذشان، آشکار و پنهان با انواع ترفند ها، راست و دروغ، در امور اجرایی و اجتماعی و تاریخی دخالت می کنند. مکتب ها، فلسفه ها، دینها و خیلی چیزهای الکی ساخته و پرداختند، تا خود را برتر و ما را ناچیز بشمارند، باید از تاریخ خود با تمام وجود دفاع کنیم و آنرا از چنگال دشمنان خارج کنیم.
از ابتدای قرن 19 استعمار گران که با قهر و کشتار و دروغ تقریباً به تمام جهان استیلاء یافته بودند، و به دنبال شجره نامه و ساختن برتری نژادی برای خود بودند. در یکی، دو قرن قبل از آن خیلی تلاش کردند روم را بعنوان مظهر فرهنگ و دولت و علم، و پایه ای برای سابقه خودشان معرفی نمایند، ولی در ایتالی و تاریخ روم جز چند خرابه و چیزهایی که چندان بدرد این کار نمی خورد، موجود نبود. بنا بر این هلنیسم را ساختند و پرداختند تا بدین ترتیب برتری نژادی خود را ثابت کنند، دروغ هلنیسم را شاخ و برگ دادند و بزرگ و مهم کردند.
در زیر زمین های مساجد استانبول پایتخت حکومت عثمانی، که قبلاً کلیسا های روم شرقی بودند، ورق پاره هایی یافتند که در دولت عثمانی برای آنها ارزشی قائل نبودند و کسی نبود تا بتواند خوب آنها را بخواند، با خود به لندن و پاریس و برلین بردند و ترجمه کرده و کلی جعل و سفسطه و داستان به آنها دادند و بعنوان تاریخ و ماجرا های قدیمی قرار دادند. این ورق پاره ها در زمان خودشان نوشته های دروغی بودند که در روم شرقی برای ایجاد حقانیت کلیسا و کنیسه و ساختن کشور تقلبی در آناتولی و غرب ایران بزرگ و خاور میانه استفاده کرده بودند.
عزیزان اینقدر ساده نباشید و دروغها را با سادگی باور نکنید بروید بدنبال واقعیت ها بگردید. اجازه ندهید از دروغ هلنیسم برای کوبیدن دیگر جهان بویژه ایران بزرگ استفاده کنند. چرا آنها اشکانیسمنساختند، آیا تا کنون پرسیده اید اولین ورق پاره های دروغ های تاریخ در کجا و چگونه بوده است؟ انوش راوید دیگر نمی گذارد دروغ ها را بخورد ملت ها بدهند، امید است شما نیز در این کار مهم هم راه شوید.
برای نخستین بار یک تاریخ دان آلمانی در سال 1836 میلادی واژه هلنیسم را بکار برد، و پس از آن این نام را برای دوره ای از تاریخ سیاسی و فرهنگی و هنری یونان که مشخصه آن پدید آمدن دولتها در مناطق امپراتوری ساختگی یونان پس از مرگ الکساندر کبیر دروغی بود، اطلاق کردند. تاریخ دان های استعمار این دوره را، از سال 330 ق ـ م تا 27 ق ـ م قرار دادند. چرا این دوره هلنیسم را به سال های میلادی نکشاندند، که جای تأمل و سئوال است. محدوده جغرافیایی هلنی را از شمال تا جنوب روسیه، تا هند و جنوب مصر و شمال آفریقا و کناره های مدیترانه به حساب آوردند، شهر تاکسیلا در پاکستان هم جزو آثار دوره هلنی قرار دادند. همچنین آنها بسیار ساده می گویند، پس از تسخیر مشرق زمین توسط اسکندر مقدونی، امتزاجی از اندیشه ها، دینها و هنر های غربی و شرقی پدیدار شد، که موجب تغییر و دگرگونی در معماری یونانی گردیده است. آن نویسندگان ساده گو برای کوبیدن فرهنگ غنی ایران بزرگ می نویسند، گوناگونیها، پیچدگیها و پیشرفت های چشمگیر فرهنگی هلنی به یک شیوه معماری با مقیاسی بزرگ و تنوعی پرداخته بود که به مراتب فراتر بود از آنچه کشور ـ شهر کلاسیک می توانست انجام دهد، که نیازمند گسترش خاص بود، آنها نمی فهمند که در واقع این اعترافی آشکار بر دروغ بودن هلنیسم می باشد.
در همان زمان اختراع دروغ هلنیسم در جای دیگر جهان نفوذ استعمار در پادشاهی قاجاریه را می بینیم که بر کسی پوشیده نیست، البته براحتی می توان این دخالت را به دوره های قبل و بعد از قاجاریه تسری داد. زیرا تغییرات اصولی و اساسی در ساختار تاریخ اجتماعی ایران برای دفاع در مقابل آنان فراهم نشده بود. اما اینک با امکانات جهانی که بعد از دو جنگ امپریالیستی و عدم توانایی استعمار قدیم در اداره امور گیتی و نیاز به اتخاذ روش هایی جدید که آنرا استعمار نو می نامیم، فرصتی برای ملتها فراهم گردیده تا استراتژی ثمر بخش برای مقابله با این نفوذ فراهم آورند.
در دروغ هلنیسم بسیار چرت و پرت نوشته اند، مثلاً می گویند: هنر هلنیسم بر هنر عصر اشکانی اثرات فراوانی نهاده، و بدون شک وجود داشته ولی درباره آنها چیزی نمی توانیم بگوییم، زیرا از آنها چیزی به دست ما نرسیده است، یا در جایی دیگر، هنر اصیل ایرانی در هلنیسم زیاد است، و اگر هنر یونانی در آن اثر گذاشته باشد، زیاد نیست و هنر یونانی زود گذر و سطحی بوده است. هرتسفلد از عوامل استعمار محقق معروف هلنیسم درباره هنر دوره حکومت اشکانیان تحقیقات زیادی کرده و معتقد است که هنر این دوره را می توان ترکیب هنر نقاشی ایرانی و یونانی دانست، ولی حفظ اصالت هنر ایرانی در آثار این دوره را می توان تأیید کرد. می بینید تمام دشمنان تاریخ ایران عقیده دارند هلنیسم پوچ است.
استعمار گران در طول تاریخ، با ساختن تاریخ دروغی در جهت نیاز کار خود، و دادن ظاهر آراسته به دمکراسی در کشور های تحت نفوذ، و ایجاد اشکالی مانند پارلمان و هیئت دولت و دادگستری مستقل و حتی اپوزسیون سیاسی و نظامی و غیره سعی در اغفال مردم می کنند. مثلاً در این دوره اینترنت و ماهواره با ایجاد شکلک هایی سیاسی الکی مجازی می خواهند حرکت های مردمی را به گمراهی بکشانند، و میان مردم ایران بزرگ دشمنی و اختلاف بکارند، که این کار را با استفاده از تاریخ های ساختگی و دروغ های دور و نزدیک می کنند. یکی از این بازی ها گفتن اینکه عرب و ترک و کرد، به یکدیگر ظلم تاریخی کرده اند، توسط همان عوامل دست نشانده می باشد. انوش راوید همیشه در این باره به عزیزان سفارش می کند، مثلاً، عراق و جنوب خلیج فارس ادامه طبیعی و تاریخی و سیاسی ایران بزرگ است، و تمام مسایل و چیز های آنها در گذشته و حال به ایران بزرگ مربوط می شود، در صورت جبهه گیری بعنوان اینکه در گذشته و تاریخ بیگانه و مهاجم از خارج بوده اند، بنظرم غیر واقعی و غیر اصولی و سیاسی است، و نوعی افتادن در ترفند استعمار و دشمن است. این دلیلی بر لشکر کشی سیاسی و نظامی به آنجا ها نمی باشد، بلکه باید تشویق کننده برای یافتن واقعیت های تاریخی و تاریخ اجتماعی باشد.
آنها ضمن تعریف می نویسند: در یونان باستان که مهد فلسفه به شمار می آید، و در دوره ای که زنان حق شرکت در بسیاری از محافل، از جمله محافل علمی را نداشتند، در یونان باستان زنان فیلسوف وجود داشتند. برای توجیه و سفسطه توضیح می دهند: که این زنان به سبب دارا بودن خانواده های مرفه، توانستند با استفاده از موقعیت خانوادگی به مجالس علمی وارد شوند، و استعداد های ذاتی خود را در زمینه های مختلف شکوفا کنند. البته این زنان کتاب های فلسفی نیز می نوشته اند، که متاسفانه تمام آنها از بین رفته و فقط قطعه هایی در ستایش از آنها در دست است، که از روی نامه هایی که بین آنها و مردان فیلسوف رد و بدل می شده است، می توان به این نکته پی برد.
سفسطه بازان هلنیسم دروغی بدون هیچ سند و مدرک و با شیادی می خواهند وانمود کنند، که تمدن و فرهنگ، فلسفه و علم از یونان باستان بوده است. عده ای از جوانان عزیز ساده ایران براحتی گول می خورند، و بدون تحقیق و تحلیل از این گونه نوشته ها استفاده می کنند. دروغ گو های هلنیسم چون سندی ندارند می گویند که مدارک از بین رفته، و آن عده که از دیگری در تاریخ یونان تعریف کرده اند، اسنادی مربوط به دوران 500 سال بعد است.
استاندارد کمیت های در سلسله هخامنشیان دو وزنه از سنگ مرمر سیاه از تخت جمشید به دست آمده، روی هر یک از آنها کتیبه ای به سه خط میخی پارسی، عیلامی و بابلی کنده شده، ترجمه آن بدین قرار است: داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این زمین، پسر گشتاسب هخامنشی. گمان میرود این دو وزنه سنگی از وزنه های واحد مقیاس بوده و در خزانه دولتی هخامنشی بایگانی میشده است، مانند متری که امروز در کشور فرانسه در آرشیو ناسیونال ضبط است. تأمل در ماهیت این دو وزنه آموزنده است، هخامنشیان از روی ضرورت زمان اقدام به نگهداری نماد استاندارد وزن در 2500 سال پیش می کردند. این کار محدود به وزن نبوده و شامل استاندارد سایر کمیت های بنیادی نیز بوده است، در عصری که هلنیسم می نامند در یونان از این چیزها خبری نبوده است.
فیثاغورس، بقراط، ارسطو، افلاطون، سقراط، اقلیدس، ارشمیدس، جالینوس، ...
از دانش در یونان باستان می گویند، هرگز عمیقاً فکر کرده اید و تحقیق اصیل نموده اید، البته واقعی و بدور از دروغ های دشمنان و استعمار، اندیشه حرفه ای کرده اید؟
پرسش از عموم: دانش در یونان باستان چیست؟
فیثاغورس، بقراط، ارسطو، افلاطون، سقراط، اقلیدس، ارشمیدس، جالینوس، و غیره،
پرسش از عموم: آیا اسامی فوق واقعی و مربوط به زمان خودشان می باشند؟
پرسش از عموم: آیا آنها ایرانی و از سرزمین یونی آن در غرب خوزستان بودند؟
در دوران های تاریخ، منجمله در روم غربی و شرقی، کلاه بردارانی دانش و دانایی ایران بزرگ را دزدیده و بنام خود کرده اند، شاید بدلایل سیاسی و دینی.
آیا هرگز پرسیده اید که اولین بار دروغ های دانش یونان باستان را چگونه و در چه شرایطی و بروی چه چیز و چه مقدار نوشته اند، روی پوست، پاپیروس، کاغذ. تحقیق و تحلیل کنید و الکی هر چرندیاتی را نپذیرید، خود دشمنان درباره تاریخ دانش یونان می گویند: اکثر آثار به جا مانده از این اسامی کتاب های مدون تاریخی نیستند، بلکه نوشته ها و ورق پاره هایی هستند، که بعد ها کسان دیگر نوشته و دیگران گرد آوری کرده اند.
آیا هرگز به این چیزها و پرت و پلا ها فکر کرده اید؟ از قول دانشمندان یونان باستان می گویند: آنها و علم شان واقعی نیستند، و به شفافی اعتراف می کنند، که دانش از ایران بزرگ بوده است، آنوقت عده ای می آیند کاسه داغ تر از آش می شوند.
نماد ایرانی دوران باستان، خوبی و بدی، سفیدی و سیاهی، روشنایی و تاریکی، اهورمزدا و اهریمن، و همه بر اساس نیکی در گفتار و پندار و کردار بوده است، ولی نماد های باستانی در غرب، قدرت و پیروزی، جنگ و خون، ثروت مداری و ضعیف کشی بوده است. همانگونه که امروزه تبلیغات ثروت و زور و کشتار، را در هر کجا می بینیم خواسته استعمار و امپریالیسم است.
بدون سابقه فرهنگی و تاریخ اجتماعی، فیثاغورس، بقراط، ارسطو، افلاطون، سقراط، اقلیدس، ارشمیدس، جالینوس، و غیره، زاده نمی شوند.
دزدان تاریخ هلنیسم ساز، در بسیاری جاها با سفسطه اعتراف دارند، که اینها نیاز به ریشه و تاریخ ندارند و صرفاً نابغه بودند، دشمنان تاریخ می پندارند ما ایرانی ها هم چون خودشان ساده هستیم که چیزی را بدون تحلیل و تحقیق و دلیل بپذیریم.
اغفال زرق و برق و اسم و رسم ها نشوید، می خواهند با ترفند های مختلف دروغها را بخورد ملتها بدهند، تا بگویند همه چیز از غرب است، بسیار کسانی که در جایی و مقامی و یا استادی دانشگاه هستند، در یاری استعمار مسئولند، و نمی توانند از دروغ ها دست بردارند، و بسوی حقیقت و تاریخ واقعی بروند. هم میهنان عزیز، بیایید از تاریخ خود در مقابل دشمنان دروغگو دفاع کنید، حرفه ایها بیایید فکر کنید و بیاندیشید که واقعیتها چه بوده، و در واقع فکر کردن و اندیشه نمودن اولین اقدام برای تحقیق و تحلیل درست است، در مقالات وبلاگ توضیح کامل نوشته ام. توجه نمایید تعصب در تاریخ ایران بویژه ایران باستان، و برداشت غلط از تاریخ اجتماعی، به نوعی نژاد پرستی و شونیزم می آورد، و باعث افزایش فلسفه غرب در ایران بزرگ می شود.. ...ادامه دارد و باز نویسی می شود...
جالب های تاریخی
گویند در قرن اول میلادی هرو اندیشمند یوآنی، اولین موتور بخار را بنام ایلوپایل ساخت، این دستگاه، بخار متراکم را می گرفت، توربینی و گردونه ای را بگردش در می آورد، این اولین موتور موشکی در جهان بود. ایلوپایل یعنی گلوله ایالوس یا خدای بادها بود، آیا ممکن است این را از داستان اودیسه و هومر یا امثال آن گرفته باشد؟ مطمئن او از دانش های قبل از خود الهام گرفته است.
تذکر: هرو، در واقع هیرو، نام ایرانی به معنی قهرمان است، و کل اختراع و داستان ایرانی است، در قرون وسطی و سپس دوران رنسانس تاریخ دزدی شده است، و کوتاهی ایرانیان باعث شده براحتی تاریخ ما را بالا بکشند.
در 214 ق.م، یوآن های مقیم یک جزیره (گویند: شهر ساراکیوز در جزیره سیسیل)، مورد حمله کشتی های رومی قرار گرفتند، آنها از نظر نظامی توانایی مقابله با رومیها را نداشتند. ارشمیدس (ارش + مادی) دانشمند یوآنی، برای مقابله با ناوگان جنگی رومی، یک اسلحه جدید اسرار آمیز قدرتمند ساخت، که از خود دفاع کنند. آن یک آینه عظیم قوسی شکل بود، که با تمرکز نور خورشید بروی کشتی های رومی، آنها را نابود می کرد. مطمئن ارشمیدس از داستان های 600 سال پیش از خود الهام گرفته بود.
تذکر: ارشمیدس به معنی بزرگ مادی است، یوآن نیز در غرب خوزستان قرار داشت، و روم نیز در رومیه بود، که بعدها تیسفون شد، جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به اینجا. جوانان باهوش متخصص ایران، نگذارید بیش از این تاریخ کشور تان را بدزدند، و بنام خودشان و با فرهنگ های جعلی مانند هلنیسم بخورد جهانیان دهند.
عکس توربین ایلوپایل اولین بخار جهان A، و آینه ارشمیدس B، براحتی متوجه می شویم، امروزه دانشمندان بسیاری معتقد هستند، که پایه های علوم از ایران به اروپا رفته است، زیرا هیچ علمی بدون پایه شکل نمی گیرد. اما عده ای انیرانی می گویند، که موجودات فرا زمینی پایه های علوم را گذاشته اند، تا بدینوسیله بتوانند ایران تاریخی را حذف نمایند، عکس شماره 4040.
انوش راويد
مطالب مشابه :
کوچ آریاییان، از مفاهیم من در آوردی دوران استعمار
کوچ آریاییان، از مفاهیم من در آوردی دوران استعمار از اینرو، شرق شناسان غربی، تاریخ
سوداي بازگشت فرانسه به آفریقا با(استعمار نو)
حدودی وضعیت دوره استعمار در آفریقا بازگردانده شود در تاریخ ١١ آوریل ٢٠١١
اجمالى از تاریخ معاصر الجزایر - سیدهادى خسروشاهى -1-
اجمالى از تاریخ 1 « مکتب اسلام » دینى این بحث، در واقع به مناسبت آغاز هشتمین سال
نمونه سؤالات تشریحی تاریخ ایران و جهان (2) درس ششم
نمونه سوالات تشریحی درس تاریخ ü استعمار در لغت به چه در مناطق جنوبی آفریقا
تفاوت امپریالیسم و استعمار
رقیب براي بدست آوردن مستعمره و حوزهي نفوذ در آفریقا دوره از تاریخ استعمار در
هلنیسم دروغ بزرگ استعمار و غرب
هلنیسم دروغ بزرگ استعمار و نمایند، ولی در ایتالی و تاریخ روم جز چند خرابه و
کوچ آریاییان، از مفاهیم من در آوردی دوران استعمار
کوچ آریاییان، از مفاهیم من در آوردی دوران استعمار اینکه تاریخ و در آفریقا
برچسب :
تاریخ استعمار در آفریقا