مصیبت - امام حسن (ع)
الّلّهم صلّ علی محمّد آل محمد و عجّل فرجّهم
ای سلمان! وای بر آنان! میخواهند فرزندان مرا، حسن و حسین را یتیم کنند؟ به خدا سوگند ای سلمان! از در مسجد جایی نمیروم تا این که پسرعمویم را با چشمان خودم سالم ببینم.
سلمان نزد حضرت علی برگشت و فرمایش سیّد بانوان را بازگو کرد.
آقای متقیان از جا بلند شد و از مسجد بیرون آمد.
هنگامی که چشم حضرت به نگاه امیرالمؤمنین افتاد خود را بر شانههای مولیالموالی افکند و میفرمود: "روحم فدای تو و جانم سپر بلای تو. ای ابالحسن! تو اگر خوب باشی من با توام و اگر هم در شرایط بد و وحشتناک، بازهم من با توام".
آن وقت هر دو با هم گریستند. درود و رحمت خداوند بر ایشان.
این چه شخصیتی است که از وجه خدا، دست خدا، چشم خدا، گوش خدا و زبان خدا دفاع میکند؟
فاطمه چه فردی را در پناه خود گرفته است؟ علم خدا و دارایی خدا، قدرت خدا و مشیت خدا به دست علی است؛ علی نمودار تمام اسماء الله الحسنی و صفات العلیا است.
نگهبانی و نگهداری مُظهر عجایب قدرت خدا و سرّالاسرار خواستههای خدا چه مصداق زیبا و بالایی دارد!
علی امامِ فاطمه و فاطمه حافظِ علی. علی اول مظلوم عالم و فاطمه اول فریادرس اوست.
اگر فاطمه مظلومترین، غریبترین، تنهاترین و بیپناهترین رهبر را رها میکرد بیتردید اسلام همان روز تمام میشد و ایمان نابود میگشت. اگر علی امام امامان است و ولیّ اولیا، فاطمه هم حجت حجج خداوندگار است. با این پیوند خدایی است که علی خانهنشین میشود اما قرآن و قبله، نماز و روزه، زکات و جهاد، اسلام و ایمان را حفظ میکند. فاطمه3 علیu را نجات میدهد تا علیu دین پدرش را نجات دهد.
اگر علی نبود هیچ میراثی از پیامبر بر جا نمیماند؛ همانطور که برای تنها وارث پیغمبر جز دلشکستگی باقی نگذاشتند تا امروز قرآن و قبله و دیگر نمادهای اسلام چطور میماند؟
اول فاطمه شهید شد سپس علی سپس حسن و آنگاه حسین اگر فاطمه زنده میماند چطور علی را شهید میکردند؟
سیّد شهدا صلوات الله علیه و آله و سلم تجسم مظلومیت فاطمه و علیu بود. فاطمه حتی صد روز هم پس از پدر زنده نماند و حسین حتی صد یاور هم نداشت. علی سی سال صبر کرد و حسین سی روز حسن مجتبی آن هنگام که پارههای جگر خود را در تشت مشاهده فرمود به برادر کوچکتر رو کرد و نالید که «لایوم کیومک یا ابا عبدالله.» زینب سرور صابران جهان هنگامی که سر مولای خود را در تشت طلا دید یادِ مادر دل شکستهاش میکرد که دست حسن و حسیناشعلیهماالسلام را گرفته بود و در خانة انصار و مهاجران را میزد و عهد و پیمانشان را به یادشان میآورد.
این پسر پدر خیبر شکن است این فرزند نابودکنندة بتها است که این چنین در خون تپیده است بتشکن حقیقی حسین بود که جان مقدس خود را فدای خدای خود کرد. حسینu با سر بریدهاش نور لا اله الا الله را ابدی کرد.
حسین عشق خداوند را خرید و قیمت و عظمت خاطرخواهی خدا را به همه نشان داد. فاطمه و علی حسین خود را که از میان زمینیان پر میکشید در آغوش میکشیدند و او را در میان آسمانیان بالا میبردند تا پیش خدا؛ و زینب اینها را میدید.
یزید قصد جان امام قنوتآوران، زینت بندگان و سرور سجدهکنندگان کرد امام پاسخ یزید را در مجلس داده بود و یزید پرسیده بود مگر علی پسر حسین کشته نشده است؟
آنگاه دستور داد ایشان را ببرند که زینب کاری فاطمی کرد پیش آمد و گفت: «اگر جان زینالعابدین، سید الساجدین را میخواهی نخست بگو مرا بکشند. به خدا به او دست نمییابی مگر از روی جنازة من». علی به سربازی و جانبازی برای محمدr افتخار میکند آنجا که جای ایشان در بسترشان خوابید و جانش را سپر بلای ایشان کرد و فاطمه به حفظ علیu مینازد. اما کجاست کسی که فاطمه را حفظ کند؟
فاطمه شبها در خانه چنان میگرید که مردم مدینه نمیتوانند بخوابند و روزها مردم به عیادت او میروند یک روز میشنوند که فاطمه به زیارت حمزه رفته است. راستی حمزه کجاست؟ جعفر کجاست؟ ابوطالب، خدیجه، عباس: و دلاورهایی مانند آنها آیا دیگر وجود ندارند؟
یک روز میشنوند که بلال اذان میگوید و حسن و حسینعلیهماالسلام دامن او را میگیرند که بس کن اگر میخواهی مادر ما را زنده ببینی بس کن!
و یک روز هم خبردار میشوند که غلام خلیفه و زورگیرهایش میخواهند به خانة او حمله ببرند.
مردم همه تماشا میکنند، درِ خانة علیu آتش روشن میکنند، حمله میکنند و در خانه را میشکنند و علی را دست بسته بیرون میآورند.
علی برادر محمد، جانشین او، وزیر او، وصی او، فاتح خیبر، قهرمان تمام جنگهای پیامبر کشندة تمام قلدرها و خردکنندة گردنهای همة گردنکشان را دست بسته میکشند و میبرند خردمندان میدانند این چه معنایی دارد.
فاطمه جان خود را بر سر دفاع از علی میگذارد و راهی کنار پدر میشود.
علی از حسین هم تنهاتر بود از حسین هم مظلومتر بود و از او قویتر و شجاعتر.
مردم تماشاچی همه دیده بودند که علی شمشیر میکشد و چگونه لشگرها را از پیش رو برمیدارد؛ آنها این روز و این ساعت و این لحظه را چطور باور کنند؟ نباید ببینند همه روی کولِ پشتبامها سوار شدهاند تا ببینند فارِسِ عرب (پهلوان عرب) و یکّه تاز حجاز برای حفظ دین خدا و میراث رسول خدا حاضر شده است تا دست بسته ببرندش و فاطمه تنها یار او بود.
تنهایی حسین را در ظهر عاشورا دیدهای؟ آنجا که فریاد میزند اگر دین ندارید لااقل، «کونوا احراراً فی دنیاکم» اما ظاهراً با علی نتوانستند حتی لحظهای هم احرار باشند.
جلوی چشم او خانهاش را به آتش کشیدند.
قصه فاطمه از تمام قصههای دیگر سواست و تنها مثال حقیقتی برای ماجرای او ماجرای کربلاست.
علیاصغرu مثالی است برای محسن خیمهها برای خانة علیu حرمله برای قنفذ و شمر و خولی و ابن سعد و ابن زیاد و یزید برای امثالشان.
جز حسین کس نمیتوانست این مظلومیت را به همه عالم نشان دهد.
آری شما که این کتاب را مطالعه میکنی چه خواننده باشی و چه شنونده در هر حال کمک کار خانوادة پیغمبری سینهزن، زنجیر زن، گریه کن و همه خلاصه در این دستگاه جایی دارند و در دفتر و کتابی نامشان ثبت شده است؛ حتی سیاهپوشان و چایینوشان مجالس.
هر قطرة اشک شما مایة رشک اهل بهشت است. حسین سیدالشهدا و امام السعداء u فرمود "شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی".
و امام صادقu فرمود: "ثواب یادکنندة حسین به هنگام نوشیدن آب از عبادت ثقلین برتر است." فاطمه آبروی خدا را خریده است تا همه بفهمند که میشود؛ حسین هم قیمت این خرید است. فاطمه حسن حسین و محسناشعلیهماالسلام را در راه خدا یک یک پرداخت کرده است و چه قیمت گرانی! شریفتر و قیمتیتر از این جواهرات دیگر چه چیزی وجود داشته است.
آنها بهترین پدر و مادرها، بهترین پدربزرگها، بهترین عموها، بهترین جاها و بهترین زمانها را داشتهاند. چه کسی از آنها شریفتر و چه چیزی از ایشان قیمتیتر است؟
ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم عالیترین مصداقش فاطمه است. یاری علی یاری خداست و بس و شما مداحان، شاعران، ذاکران و مخاطبان مجالس روضه، یاوران حضرت فاطمه هستید.
خدای متعال فرمود: "اُذکرونی أذکرکم" به یادم باشید به یادتان هستم.
یاد فاطمه زهرا3 که جان و دل پیغمبر خداست، یاد پیغمبر است و یاد ایشان یاد خداوند متعال؛ همانطور که فرمود: «من زارنی فقد زار الله و من زارالحسن و الحسین فقد زارنی»
همانطور که فرمود: "هرکس فاطمه را خشنود سازد مرا خشنود کرده است و هرکس مرا خشنود کند خداوند را خشنود کرده است."
پس ثواب و اجر اهالی روضه و مجالس ذکر و توسل را فقط خدا میداند و بس.
ای کمککنندههای خانوادة پیغمبر خدا این شما و این سفرة بیپایان خدا.
این شما و این معرکة پر جوش و خروش بازار عشق. این شما و این ذکر شریف، شکوهمند و شورآفرینِ خاندان تنهای پیغمبر خدا.
اللهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک.
دفتر هنر و ادبیات هلال
دل پاره پاره
ای کرامت به تو تمام، حسن
وی گدای تو خاص و عام، حسن
ای رسول و علی و فاطمه را
نام تو خوش ترین کلام، حسن
قبر بی زائر تو کعبة دل
حرمت مسجد الحرام، حسن
این عجب نیست گر امام حسین
پیش پایت کند قیام، حسن
پای تا فرق حُسن در حُسنی
که خدایت نهاده نام، حسن
کعبه با آن جلال می گیرد
از مزار تو احترام، حسن
کیستی تو کریم اهل البیت
کیستم من تو را غلام، حسن
دوست دارم که در مدینه شبی
به مزارت دهم سلام، حسن
زائر روضة البقیعم کن
سیدی، سیدی، امام، حسن
با تو بودم کَرَم کن و مگذار
بی تو عمرم شود تمام، حسن
خاک ذریة رسولم کن
جان زهرا قسم، قبولم کن
تو به اجداد خویشتن پدری
تو به شخص پیامبر پسری
تو عزیز دل سه معصومی
تو دو دریای نور را گهری
تو ز سر تا به پا امام علی
تو ز پا تا به سر پیامبری
تو امامی امام صبر و رضا
تو ولیِ خدای دادگری
تو غریب همیشه در وطنی
تو امام شهید در صفری
تربت بی چراغ تو گوید
کز شه کربلا غریب تری
تو بزرگ شباب اهل بهشت
تو به پیران راه راهبری
به خداوندگار صبر قسم
که تو در صبر صاحب ظفری
تو جگر پارة رسول خدا
تو به زهرا ستارة سحری
جگر پاره پاره ات گوید
که تو از دست یار خون جگری
صبر تو از قیام سخت تر است
شاهدم لخته لختة جگر است
ای سلام خدا به جان و تنت
ای همه حُسن در رخ حَسنت
تو سپهر و ستاره زخم دلت
تو چراغی و داغ، انجمنت
پیکرت همچو شمع سوخته ای
آب شد در درون پیرهنت
پاره های جگر برون می ریخت
با دل پاره پاره از دهنت
ماهی بحر بر تو می گرید
که غریبی هماره در وطنت
جگر اهل بیت می سوزد
تا قیامت به یاد سوختنت
گه جفا در جواب مهر و وفا
گاه دشنام پاسخ سخنت
عوض آب، زهر کینه به کام
جای گل، ریخت تیر بر بدنت
تیرها بر تو گریه می کردند
اشکشان بود جاری از کفنت
باور هیچ کس نبود نبود
که جسارت شود چنین به تنت
تیر دشمن به زخم تازة تو
گشت شرمنده از جنازة تو
ای مه و آفتاب زوّارت
ای همه خلق سر به دیوارت
جگر سوخته چراغ بقیع
چشم ها جای پای زوّارت
کاش چون شمع تا سحر می سوخت
دل ما در دل شب تارت
پدر و مادرم فدایت باد
که ز هر کس رسید آزارت
زهرخند مغیره می زد زخم
همچو شمشیر بر دل زارت
به تو می گریم ای غریب وطن
که تو را کشت عاقبت یارت
جگر پاره پاره ات باشد
قصة غصه های بسیارت
سوز آن سیلی ای که زهرا خورد
بود عمری به ماه رخسارت
گل باغ دل علی ، به چه جرم
در جگر رفت این همه خارت
چشم "میثم" هماره ریزد اشک
بر تو و بر دو چشم خونبارت
عمر، جان دادن تو بود حسن
یار هم دشمن تو بود حسن
مطالب مشابه :
خطبه بدون نقطه از عجایب علی (ع)
شهر نیکان - خطبه بدون نقطه از عجایب علی (ع) خطبه بدون الف از عجایب حضرت علی (ع)+
فضایل امام علی علیه السلام از زبان پیامبر
عـلـی مـظـهـر عـجـایــب - فضایل امام علی علیه السلام از زبان پیامبر وبلاگ حضرت علی.
شهـادت مولا علی(ع) تسلیت باد
جهــــان عجایـب - شهـادت مولا علی(ع) تسلیت باد - - جهــــان اثار کشتی حضرت نوح +
دکتر علی شریعتی
خطبه بدون الف از عجایب حضرت علی (ع)+ خطبه بدون نقطه از عجایب علی (ع)+ پیدایش جشن
مصیبت - امام حسن (ع)
حضرت علی (ع) - مصیبت - امام حسن (ع) - لطفاً به آرشیو موضوعی مراجعه کنید
برچسب :
عجایب حضرت علی