ریشه های معماری مدرن (2)
قسمت دوم
در 1914 ، آنتونيو سنت اليا پيرو فوتوريسم اظهار داشت: «معماری با سنت قطع رابطه میكند؛ ضرورت ايجاب میكند كه معماری دوباره از اول آغاز گردد... تضاد شديدی بين دنيای مدرن و قديم با چيزی مشخص میشود كه پيش از اين وجود نداشت...» تمام اظهار نظرهايی كه نقل قول شد، به پرسش ميانه رو و بیپيرايه شينكل به سال 1826 برمیگردد: «آيا نبايد بكوشيم كه سبك متعلق به خود را بيابيم؟»
در واقع معماری جديد به عنوان چيزی از بيخ و بن جديد ظاهر شد. به نظرمیرسد فرمهای آن از گردآوریهای شتابزده، همچون مظاهر نگرش جديد دنيا، ابداع شده بودند. طرح «بازار مكاره جهان» هكتور هرو، در پاريس 1876 ، پيشاپيش همين موضوع را نشان میدهد. در اين طرح فرمهای بسته و سنگين ساختمانهای گذشته از بين رفتهاند؛ فضا، بینهايت در تمام جهتها گسترش يافته، به گونهای با افق نامحدودی نشان داده شده است، و ساختمان به مثابه حجم باز و شفافی ظاهر میشود كه به نوعی جزء سازندهای از كل فضاست. حجم ساختمان با عضوهای باريك چدنی مشخص شده است، كه هر چند مانعی برای فضای باز و پيوستار اساسی آن هستند ولی در عوض ضرباهنگ و مقياسی را به دست میدهند. بدين ترتيب، ساختمان وضعيت «جهانی» جديدی را بيان ميكند كه نقطه عطفی برای نمايشگاههايی از اين دست میشود و انسان را به مشاركت در جهانی كه ويژگی آن آزادی جديد حركت و انتخاب است ، دعوت میكند. ما هدف ها وپيامدهای معماری مدرن را درك میكنيم، بنابراين بايد «تازگی» جهان مدرن را هم در نظر بگيريم و جويا شويم كه چگونه معماری در آشكار ساختن آن به كار میآيد.
تصور فضايی جديد
سنت اليا، كليدی برای بحث تازگی جهانی مدرن پيشنهاد میكند و میگويد كه جهان مدرن با « چيزی كه پيش از اين نبود » مشخص میشود . هانس مه ير در مقالهای كه پيشتر عنوان شد، چيزهايی را توصيف میكند كه قبلاً نبودهاند، مانند «اتومبيلهايی كه با سرعت در خيابانها میروند، و هواپيماها كه در هوا به پرواز در میآيند و دامنه حركت و فاصله بين ما و زمين را عريض تر میكنند.» اما تحرك، تنها يكی از جنبههای درك جديد فضا و زمان است. مهير همچنين اشاره میكند كه «همزمانی رويدادها» به وسيله تبليغات و نمايشگاهها (امروز ما میگوييم «رسانهها») به منصه ظهور میرسند، و ارتباط به وسيله «راديو, تلگراف وبیسيم» سبب ميشود كه «ما از انزوای ملی رهايی يابيم و جزئی از اجتماع جهانی شويم.» دست آخر، مهير خاطر نشان میكند كه «خانههای ما متحرك تر از هميشهاند. بلوكهای بزرگ آپارتمانی ، واگنهای تختخوابدار، قايقهای تفريحی خانوادگی، كشتیهای مسافربری بين اروپا و امريكا، مفهوم محلی وطن را به تدريج ضعيف میكنند. ما جهان وطنی میشويم.» مهير در سال 1926 اضافه میكند، آنچه كه در حال بهدست آمدن است – و او به توصيف آنها میپردازد- پيش از اينها يعنی در حدود نيمه قرن نوزدهم به آن پیبرده بودند، و وضعيت مسلماً از امروز چندان متفاوت نيست. جهان فراگير و باز همين است، و زمان آن فرار رسيده است كه به همين صور باقی بماند. در 1930 ميس ون دروهه گفت:« عصر جديد واقعيتی است كه جدای از نظر مثبت يا منفی ما، وجود دارد.»
«چيزهای» جديد مسلماً برای خودشان چيزهای جالبیاند، اما تغيرات كلی در روابط ميان انسان و محيطزيستی كه در پی اين امر شكل میگيرد، مهمترند. بنابراین ما درباره «آشكارگی»، «تحرك»، «ارتباط» و «همزمانی» صحبت میكنيم. تمام اين واژگان به ساختارهای وابسته به فضا و زمان اشاره دارند و به نظر میرسد كه تازگی جهان مدرن اساساً بايد در شرايط چنينی درك شود. برای بسيای اين درك ناممكن به نظر میرسد. وجود جهانی «پيچيده و متناقض » كه در جست و جوی وجوه اشتراك يا خصيصهای ساختاری است، عبث به نظر میرسد. با اين حال، اين پيشگامان ظاهراً معتقد بودد كه چنين خصيصههايی وجود دارند، و در نتيجه درك آنها را به عنان نقطه عطفی در نظر میگرفتند. آنها به ويژه توجهشان را به «تصورفضايی جديد» متمركز داشتند و فرض كردند معماری هنری است كه «مكانمندی» جهان را ظاهر میسازد.
به طور كلی، تصور فضايی جديد، در مقايسه با «مكانهای» مجزا از هم و نيم مستقل كه ساختار فضايی دنياهای گذشته را تشكيل میدادند، توجهی خاص به آزاد بودن و پيوستگی میدهد. اين آزاد بودن هر چند اساساً افقی است، اما به وضعيت كلیای دلالت دارد مبنی بر اينكه ظاهر زمين منسجم است، در صورتی كه جهت عمودی بر همين قياس اهميتش را از دست میدهد. رابطه با آسمان و «بعد مذهبی» ساختارهای گذشته، زمانی كه زمين امكانات ايجاد گسترش افقی را فراهم میكند، به دست فراموشی سپرده میشوند.
معماری باروك برای غلبه بر گسترش افقی پديد امد. در طول قرن هفدهم، امر مطلقی كه جهان قرون وسطی را نظم میبخشيد، با انبوهی از سيستمهای متضاد، يعنی سيستمهای مذهبی، سياسی، يا اقتصادی در آميخته بود. به دليل رقابت آشكار يا ضمنی، تكثير نقشی اساسی به دست آورد، و الگوهای پويا و مركز گريز رواج بافت. تكثير تنها در مركز، معنا و تأثير میيابد و به همين ترتيب اصول بديهی اساسی سيستم نشان داده میشود. در اين مركز، ارجاع عمودی، ترفندی برای ايجاد سيستمی است ك به مثابه نقطه كانونی ظاهر میگردد. سيستم باعزيمت از اين نقطه میتواند بیاندازه گسترش يابد. نقشة شهرهايی مانند ورسای و كارلسروهه نمونههايی از شهرهای آزادند كه در عين حال بر درك فضايی باروك متمركزند.
مطالب مشابه :
خانه گهری
خانه وي چگونگي او از سايت شروع به توصيف نموده و نحوه نمایی از آپارتمانی
آواکادو
خانه کتاب. سایت Maya يا همان مكزيك ميوه اي را توصيف مي كند كه داراي هسته اي به شكل آپارتمانی
تولد گل های کاکتوس مرا تسخير خود مي كند
اين حس را بارها و بارها در کودکی درباغچه خانه هایم.كه توصيف كردني نيست اپارتمانی
زورخانه؛ خانة نيرومندی، جوانمردی، ميهن دوستی
گروه معماری آرتاک - زورخانه؛ خانة نيرومندی، جوانمردی، ميهن دوستی - طراحی معماری و ساخت ماکت
ریشه های معماری مدرن (2)
را توصيف می خانههای ما متحرك تر از هميشهاند. بلوكهای بزرگ آپارتمانی
ارزشيابي در بخش كشاورزي چيست؟
بزرگترین وبلاگ مقاله کشاورزی ایران - ارزشيابي در بخش كشاورزي چيست؟ - وبلاگ دانشجویان
ريشه های معماری مدرن (۱)
توصيف اينكه خانههای ما متحرك تر از هميشهاند. بلوكهای بزرگ آپارتمانی
ریشه های معماری مدرن
توصيف اين خانههای ما متحرك تر از هميشهاند. بلوكهای بزرگ آپارتمانی
برچسب :
توصيف خانه آپارتمانی