چگونگی ایجاد کشوری بنام افغانستان

جهت مطالعۀ کامل مقاله که دربرگیرندۀ نقشه هامیباشد به لینک زیرمراجعه کنید:

http://archive.khawaran.com/Lalzad-Afghanistan.pdf

http://www.khorasanzameen.net/history/alalzad01.pdf

 پروفیسوردکتورلعل زاد

لندن – اپریل 2007

                        چگونگی ایجاد کشوری بنام افغانستان

مقدمه

طوریکه دیده میشود هنوزهم بحث های داغی برسرچگونگی ایجاد افغانستان کنونی ، تاریخ تعین مرزها وسابقه تاریخی و جغرافیای آن ادامه دارد. گروهی سعی میکنند تا  بر بنیاد احساسات ویا عواطف شخصی، گروهی ویا قومی بازهم به تاریخ سازی وجعل تاریخ در مورد سابقه تاریخی، نام کشور و چگونگی ایجاد آن ادامه دهند.

 باین ارتباط کوشش میگردد تا درپرتواسناد تاریخی ومدارک جغرافیایی نشان داده شود که کلمات "افغان" و"پتان" نامهای تاریخی یکی ازاقوام این مرزوبوم است که امروزخود را پشتون مینامند ودرگذشتۀ نچندان دور، مسکن اصلی آنها دراطراف کوههای سلیمان نیزبهمین نام ها بوده است. همچنان خواهیم دید که همین دهکده های "افغان" و "پتان" به تدریج "افغانستان" نامیده شده و سرانجام دراواخرقرن 19 واوایل قرن 20 بتمام محدوده افغانستان کنونی اطلاق میگردد.

 بررسی مسئله

قبل ازورود بموضوع  اگرصفحاتی ازتاریخ گذشته این قلمرو را ورق بزنیم  درمی یابیم که  زمام داران نامدار وتاریخی این خطه اکثرا کسانی بوده اند که مناطق بیشتری را اشغال (ویا فتح؟) کرده، خونهای بیشتری را ریختانده وهویت (نام قوم، قبیله، منطقه وحتی زبان، فرهنگ و مذهب) خویش را بالای دیگران تحمیل نموده و باینترتیب امپراطوریهای را بزورسرنیزه و شمشیرایجاد نموده اند که عنصر اساسی  پیوند و استحکام آن خشونت، شکنجه، زبان بریدن ها و کله منارساختن ها تحت نام حفظ وحدت ملی وتمامیت ارضی بوده است.

 اما این امپراطوریها هیچ وقت  دارای مرزهای مشخصی  بمفهوم امروزی آن نبوده اند ولی ساحه نفوذ وحاکمیت ایشان درقلمروهای جدید با "تحمیل" سه شرط ذیل تعین میگردید:

 1. گرفتن نام امیرویا شاه درخطبه،

2. ترویج پول امیرویا شاه درمنطقه،

3. دادن باج ویا جزیه.

 افزون برآن در اکثریت موارد تابعیت وآرامش نسبی این قلمروهای جدید  نیز زیاد دوامدار نبوده است: پس ازرفع هجوم  ویا در صورت "قوی شدن"، یا دوباره خودمختار شده اند، یا به اشغالگر دیگری تبدیل ویا همدست گشته اند و یا ازجانب  قویهای دیگری مورد هجوم وغارت قرارگرفته اند. این سریال برده وبادار شدن ویا بازیهای بُرد وباخت، سرنوشت دایمی قلمروهای این مرزوبوم ها درطول تاریخ بوده که بربنیاد اصل "حق بودن زور" استوار و تا اکنون ادامه دارد:

 بروقوی شواگرخواهی زنده مانی       که درنظام طبیعت، ضعیف پامال است

 جهت اثبات این موضوع میتوان بعناوین حوادث وشهکاریهای زمامداران کشورازاحمدشاه ابدالی تا امیر عبدالرحمن درتاریخ "صدیق فرهنگ" نظرافگند ومحاسبه کردکه بهرمنطقه چند بارلشکرکشی صورت گرفته وهرمنطقه چند بارفتح (؟) گردیده است (1):

 1. احمدشاه ابدالی وتشکیل (!) امپراطوری از1747 الی 1773 میلادی: سازماندهی دولت جدید، فتح کابل وپشاور، لشکرکشی  اول به هند، لشکرکشی دوم، توطیه نورمحمدخان میر افغان، لشکر کشی به هرات ومشهد، لشکرکشی سوم به هند و فتح  پنجاب وکشمیر، مرگ میرمنوولشکرکشی چهارم، قتل عام وتاراج دهلی، لشکرکشی پنجم وجنگ پانی پت، شورش های جدیددرداخل، لشکرکشی هفتم به هند، لشکرکشی به بلخ وبدخشان، لشکرکشی به مشهد و...

 الفنستون درمورد احمدشاه ابدالی میگوید: "بسیاری ازقبایلی که به آسانی تسلیم نمی شدند به هوای غناییم به او می پیوستند" (2).

 2. تیموشاه درانی وحفظ (!) امپراطوری از1773 الی 1793 میلادی: رقابت دو برادر و نقش اشرف الوزرا، اعدام وزیرو مخالفت سرداران، غایله عبدالخالق، تبدیل پایتخت (بقول الفنستون بعلت ترس و بی باوری از درانیان کندهار و انتخاب کابل - مسکن تاجکان -  یعنی آرامترین و بردبارترین قوم  درمیان رعایا)، جنگ با سیکها، جنگ کشمیر، لشکرکشی به مشهد ونیشاپور، جنگ با پادشاه بخارا و ...

 3. پسران تیمورشاه وازبین رفتن امپراطوری (!) یا ادامه جنگ خانمانسوزداخلی دربین برادران سدوزایی وبارکزایی درتمام طول قرن نزدهم: مجادله جانشینی، مخالفت شهزاده همایون با زمانشاه وکورشدن او، سرکشی شهزاده محمود، لشکرکشی زمانشاه به هند، توطیه سرداران واعدام ایشان، شورش پسران  پاینده خان و پایان کار زمان شاه (1793 – 1801). پادشاهی شاه محمود  بار اول (1801 - 1803): شورش غلجاییان، بلوای ضدشیعه وسقوط شاه محمود. پادشاهی  شاه شجاع بار اول (1803 – 1809). سلطنت شاه محمود  باردوم (1809 – 1817) درکابل: نابینا ساختن وزیر وقیام برادران او، انقراض سلسله سدوزایی، انقسام کشوردربین برادران محمدزایی، ازدست رفتن ملتان، کشمیر، دیره جات، پشاور و... ازدست دادن کابل و کندهار، فراربه هرات وادامه حکومت درآنجا (3):

 حاکمان هرات: شاه محمود (1817 – 1829)، شاه کامران (1829 – 1841)، حکومت برتانیه باموصوف منحیث شاه هرات معاهده امضانموده است، یارمحمد (1841 – 1851)،  سید محمد (1851 – 1855)، محمد یوسف وعیسی خان (1855)، تسخیر هرات توسط  فارسها (1856)، سلطان احمدخان (1857- 1863) وتسخیرهرات توسط دوست محمد (1863).

 حاکمان کندهار: پردلخان (1817 – 1839)، شاه شجاع  باردوم (1839 – 1841)، کهندل خان (1842 – 1855) و دوست محمد (1855- 1863).

 حاکمان کابل: محمدعظیم (1817 – 1822)، حبیب الله (1833 – 1836)، دوست محمد باراول (1826 – 1839)، شاه شجاع باردوم و جنگ اول افغان وانگلیس (1839 – 1841)، زمانخان (1841 – 1842)، فتح جنگ (1842) و دوست محمد باردوم (1842 – 1863)، شیرعلی  بار اول (1863 – 1866)، محمدافضل (1866 – 1867)، محمداعظم (1867 – 1868)، شیرعلی باردوم (1868 – 1879)، یعقوب خان و جنگ دوم افغان وانگلیس (1879)، عبدالرحمن خان (1880 – 1901): جنگ با ایوب خان، درهم شکستن قیام شنواری ها و غلجاییان، شورش سردار اسحاق خان وجنگ ترکستان، قیام هزاره جات، فتح کافرستان، شورش سرحد و...

 اینکه درطول اینمدت در شمال هندوکش واطراف آن چند واحد خودمختار و یا تابع امارت بخارا (الی اشغال ترکستان در1888 وکافرستان در1895 توسط عبدالرحمن) وجود داشته (مانند شاهان درواز، میران بدخشان و...) قابل بررسی جداگانه است. چنانچه باساس گذارش یک خبرنگار بی بی سی درسال گذشته، مردمان  مناطق پامیر باین فکربودند که هنوز ظاهر خان پادشاه افغانستان است، درحالیکه درجریان کمتراز30 سال  گذشته، بیش از10 بار"پادشاه گردشی" در این کشور صورت گرفته ومردمان این خطه انواع رژیمهای سرخ، سفید و سیاه را بقیمت گوشت، پوست و خون خود تجربه کرده اند.

 باوجودیکه زمامداران افغانی رابعضا خودشان ویا دیگران، شاه "افغان" خوانده اند ولی مردمان این سرزمین، ایشان را اکثرا شاهان "خراسان" نامیده اند(4 و5):

  درمورد احمدشاه:   دمی که شاه شهامت مداراحمدشاه         باستواری همت بنای شهرنهاد

                     جمال ملک خراسان شد این تازه بناه     زحادثات زمانش خدا نگهدارد

 درمورد تیمورشاه:   خدیو خراسان دارسپاه         گل باغ اقبال تیمورشاه

 درمورد محمدافضل: دوفوج مشرق ومغرب زهم مفصل شد  امیرملک خراسان محمدافضل شد

 تحقیقات بعمل آمده تا اکنون نشان میدهد که کلمات "افغانستان" و"اوغانستان" برای باراول حدود هفتصد سال قبل درتاریخنامه هرات  تالیف سیفی هروی به محدوده کوچکی در اطراف کوه های سلیمان اطلاق گردیده است (4). کلمه "اغوانستان" حدود دونیم صد سال قبل دریک تعداد نقشه های قدیمی به همین مناطق دراطراف کوههای سلیمان بکاربرده شده است (نقشه 1 دیده شود) وهمین مناطق در نقشه های سالهای قبل ازآن بنامهای "اوغان"، "اغوان" و "پتان" یاد شده است (نقشه های 2 و3 دیده شود).

 جورج فورسترسیاح انگلیسی درسالهای 1782 - 1784 در"سفری ازبنگال تا انگلستان از طریق قسمت شمالی هند، کشمیر، افغانستان، فارس و روسیه" عبورنموده وخاطرات این سفر خویش رابا همین عنوان در1798 درلندن بچاپ رسانیده که حاوی معلومات نهایت جالبی در مورد تاریخ و فرهنگ مردمان این مناطق میباشد (6).

 موصوف درسال 1783 ازشهرهای پشاور، جلال آباد، کابل (بهنگام سلطنت تیمورشاه)، غزنه، کندهار و هرات عبورمیکند. از"افغانستان" نام میبرد ولی حدود آنرا ذکرنمیکند ولی مسیرمناطق کشمیر، پشاور، کابل، کندهار وهرات را مربوط "حکومت افغان" میخواند. کابل را "پایتخت امپراطوری افغان" ذکر نموده و بلخ را پایتخت ازبیک های ترکستان میگوید که  تا اندازۀ تابع تیمورشاه بوده ومراودات عام با کابل را نگهداشته است.

 فورسترنقشه جالبی ازمسیرسفرخویش ترسیم میکند که درآن کشورهای بخارا، فارس و هندوستان بدون مرزبندی با خطوط برجسته نشان داده شده اند. درنقشه، مناطقی بنام "افغان"، غور، لاهور و خراسان دیده میشود که دربرگیرندۀ ساحات بزرگتر نسبت به کشمیر و"کابل" آنروزی است. با وجودی که در متن کتاب درچندین جای نام "افغانستان" یاد آوری شده، اما چنین مکانی درنقشه نشان داده نشده وبعوض، منطقۀ "افغان" نشان داده شده است که درشرق کندهار و جنوب کابل قراردارد (نقشه 4 دیده شود).

 درسال 1808 حکومت هند برتانوی تصمیم  میگیرد تا یک هیات بزرگی تحت سرپرستی مونت استوارت الفنستون، ازدهلی بنزد شاه کابل بفرستد. الفنستون دربهار1809 درپشاور بدربارشجاع الملک، "شاه کابل" میرسد وبعلاوه اینکه شاهد شکست موصوف درجنگ کشمیرو سقوط سلطنت وی درین سال توسط برادرش میباشد، گذارش سفرخویشرا بنام "گذارش سلطنت کابل وملحقات آن درفارس، ترکستان وهند" تهیه نموده ودر1815 درلندن بنشرمی سپارد. گذارش الفنستون نیز نهایت دلچسپ بوده ودربرگیرنده معلومات بسیار ارزشمندی درمورد تاریخ وفرهنگ مردمان این سرزمین میباشد. الفنستون نیزنقشه جالبی ازمحدودۀ  تخمینی سلطنت کابل وکشورهای مجاورآن بچاپ رسانیده که خیلی دلچسپ بوده ونشاندهنده مناطق  کاشغر، بخارا، بدخشان، بلخ،  خراسان، "افغانستان"، سیستان و پنجاب است (نقشه 5 دیده شود).

 درمورد مبدا نام افغان میگوید که "افغانها [پشتونها] این نام راازطریق رسانه های زبان فارسی گرفته اند. آنها خودرا پشتون مینامند که جمعش پشتانه میشود. بردرانیان آنراپختون وجمعش را پختانه تلفظ میکنند. شاید نام پتان که برای افغان ها درهند بکارمیرود، ازهمین کلمه  گرفته شده باشد" (2).

 موصوف سلطنت کابل راشامل "افغانستان وسیستان، بخشی ازخراسان ومکران، بلخ با ترکستان و کیلان، کتور، کابل، کندهار، سند، کشمیربا بخشی ازلاهوروملتان میداند". موصوف علاوه می کند: "افغانها [پشتونها] نام عمومی برای کشورشان  ندارند، اما افغانستان که  احتمالا نخست  در فارس بکار برده شده ومکرر درکتاب ها آمده، برای ساکنین آن نا آشنا  نیست. لذا  من  این  نام [افغانستان] را برای این کشورمیگذارم که حدود آنرا شرح دادم". موصوف  دلیل این نامگذاری  را اینطور بیان میکند: "آنان [پشتونها] نام عمومی  برای  کشور خویش  ندارند  ولی  گاهی  نام فارسی افغانستان را بکار میبرند ... نامی که  توسط  ساکنان این سرزمین بر تمام  کشور اطلاق میشود خراسان است اما بطورواضح کاربرد این نام  نادرست است. زیرا ازیکطرف  تمام سر زمین افغانها [پشتونها] درمحدودۀ  خراسان قرارندارد وازطرف دیگردر قسمت بزرگ آن ایالت [خراسان]، افغانها [پشتونها] سکونت ندارند" (2). 

 بعلاوۀ شواهد فوق، اسناد موجود  درآرشیف هند برتانوی که ازطریق انترنیت نیز قابل  دسترس است (7) نشان میدهد که قسمت اعظم مرزهای افغانستان کنونی دربین سالهای 1885 الی 1896 ودرزمان عبدالرحمن تعین وتثبیت گردیده است. این اسناد نشان دهنده آنستکه القاب والی، وزیر،  امیر و شاه  از طرف  حکومت برتانیه و تحت چه  شرایطی  به این زمام داران اعطا گردیده و صلاحیت ایشان چگونه بوده است.

 این اسناد همچنان نشان میدهد که موضوع تعین وتثبیت مرزها درقلمروافغانستان کنونی برای بار اول در سال های 1869 (درعصرامیرشیرعلی خان) درمذاکراتی بمقصد تعین سرحدات در بین حکومات برتانیه وروسیه آغازمیگردد (7). درسال 1872 سفیربرتانیه درروسیه، پیشنهاداتی را درمورد سرحدات شمالی ارایه میکند اما با پیشنهادات متقابل روسیه در1873 مواجه میشود. این پیشنهادات که بعدا بنام معاهدۀ  کلاریندون - گورتچاکوف 1872 – 1873 نامیده میشود و بدون هیچگونه مراجعه بزمامداران وقت صورت گرفته است، اساس مرزهای موجود درشمال کشوررا درزمان عبدالرحمن تشکیل میدهد که بتعقیب یک سلسله برخوردهای مرزی دربین سال های 1884 - 1892 توسط  نمایندگان حکومات برتانیه وروسیه  با برخی تعدیلات واصلاحات تعین وتثبیت میگردد. مرزهای شرقی وجنوبی کشوردر بین سال های 1893 – 1896 توسط نمایندگان حکومات برتانیه وکابل تعین وتثبیت میگردد.

 قبل ازین دربهارسال 1872 موضوع برخوردهای سیستان دردوجانب دریای هلمند برای بار اول بعنوان یک "مسئله مرزی" توسط حکومات کابل وفارس به حکمیت حکومت برتانیه واگذاروفیصله میشود که فیصلۀ نهایی حکومت برتانیه مورد توافق جانبین است (7).

 باینترتیب افغانستان کنونی تا اندازۀ زیادی محصول امپراطوری برتانیه بغرض عدم تقابل ورویا رویی با امپراطوری روسیه است  که منحیث یک "کشورحایل" درمقابل  پیشرویهای روسیه دردوره امیرعبدالرحمن  ساخته میشود. همانطور که حکومت برتانیه در سال 1839 معاهدۀ  را با کامران منحیث "شاه هرات" امضا نموده وهدف آن ایجاد "کشورحایل" دربین منطقۀ تحت  نفوذ خودش درمقابل حکومت فارس بوده است.

 جهت اثبات این موضوعات،  میتوان به معاهدات و سایر اسنادی مراجعه کرد که توسط  نمایندگان حکومت برتانیه (تا سال 1930) با زمامداران مختلف این قلمرو(بنام شاه، امیرو...) امضا نموده ودرقسمت آرشیف مربوط به افغانستان قید گردیده اند (7):

 1. معاهده دوستی با شاه شجاع "شاه کابل" در17 جون 1809.

2. یادداشت خواهشات وتوقعات با یارمحمدخان وزیرکامران "شاه هرات" در9 جون 1839.

3. معاهده دوستی با شاه کامران "شاه هرات" در13 اگست 1839.

4. معاهده دوستی با امیردوست محمدخان "والی کابل وممالک افغانستان" در30 مارچ 1855.

5. قرارداد با امیردوست محمدخان "حاکم کابل وممالک افغانستان"  در 26 جنوری 1857.

6. معاهده گندمک با امیرمحمد یعقوب خان "امیرافغانستان وملحقات آن" در26 می 1879.

7. پروتوکول با روسها برای علامه گذاری مرز بین هریرود واکسوس در10 سپتمبر1885.

8. پروتوکول با روسها برای علامه گذاری خطوط مرزی تا دوکچی در1 سپتمبر 1886.

9. پرتوکول نهایی تثبیت مرزهای شمالغربی در10 جولای 1887 با ضمیمه.

10. پروتوکول با روسها برای تثبیت مسله آبهای کشک در 3 سپتمبر 1893.

11. نامه بامیرعبدالرحمن خان "امیرافغانستان وملحقات آن" درباره تضمین مناطق بهنگام تاجگذاری 1880 ومناطق شمال اکسوس در11 نومبر 1893.

12. قرارداد با امیرعبدالرحمن خان "امیرافغانستان وملحقات آن" برای ترک مناطق شمال اکسوس در 12 نومبر 1893*.

13. قرارداد با امیرعبدالرحمن خان "امیرافغانستان وملحقات آن" درباره مرزهند- افغان در 12 نومبر 1893* [درباره خط دیورند].

14. قرارداد درباره سرحدات افغان – کرم در21 نومبر 1894.

15. قرارداد درباره مرزهای هندوکش تا کوتل ناوه در 9 اپریل 1895.

16. قرارداد درباره مرز افغان – بلوچ تا مرزفارس در 26 فبروری 1895.

17. نامه ایرل کمبری بسفیرروسیه درلندن درباره علامه گذاری پامیر در11 مارچ 1895.

18. نامه ام. دیساتل سفیرروسیه در 11 مارچ 1895.

19. قرارداددرباره تعین مرزبلوچ – افغان تا فارس در 13 می 1896.

20. علامه گذاری مرزسیستان در1 فبروری 1905.

21. معاهده با امیرحبیب الله خان "امیرافغانستان وملحقات آن" درباره قرارداد موجود با امیر متوفی در21 مارچ 1905 [تائید خط دیورند].

22. معامله آب سیستان در10 اپریل 1905.

23. معاهده صلح درراولپندی در 8 اگست 1919 [تائید خط دیورند].

24. معاهده درباره روابط دوستی وتجارت در22 نومبر 1921 [تائید خط دیورند].

25. کنوانسیون تجارتی در 5 جون 1923.

26. تبادل یادداشت با وزیرافغان درلندن در6 می 1930 [تائید خط دیورند].

 همچنان درمعاهده حکومت برتانیه با مهاراجه رنجیت سنگ درلاهوردر26 جون 1838 نام و امضای شجاع الملک (شاه مخلوع کابل) نیز وجود دارد که درقسمت آرشیف مربوط به پنجاب (8) قید گردیده است. نام افغانستان برای اولین بار درهمین معاهده ذکر گردیده که میتوان آنرا نخستین صورت رسمی این نام در معاهدات خارجی خواند(4). درمعاهدات حکومت برتانیه و شاه فارس درسالهای 1801 و1809، کلمات "شاه افغان" و"افغانها" بکار برده شده (7) و کلمۀ افغانستان وجود ندارد.

 باینترتیب قبل ازامیرعبدالرحمن، کشوری  بنام "افغانستان" منحیث یک واحد سیاسی با مرز های مشخص دولتی درزمان هیچ یک اززمامداران قبلی درمربوطات این مرزوبوم وجود نداشته است. البته زمامدارانی بنامهای خان، حکمران، والی، امیر، شاه و یا امپراطور بطور خود مختار، نیمه خود مختار و یا باجگذار در محلات و مناطقی بنام های  بدخشان، تخارستان،  کندز، بلخ، بخارا، غورات، هرات، کابل، غزنه، کندهار، خراسان، ایران، سیستان، زابلستان، کافرستان، کابلستان، ترکستان، افغانستان و... با مرزهای غیرمشخص و جغرافیای متغیر در طول تاریخ  وجود داشته که محدوده امروزی این نام ها با جغرافیای دیروزی آنها کاملا فرق دارد (9).

 نتیجه گیری

طوریکه دیده میشود مناطق افغان [پشتون] نشین دراطراف کوههای سلیمان که بنام "افغان" یاد میگردد (10)، بقول الفنستون مدتها قبل (درقرن 13) توسط فارسی زبانان، افغان– ستان نامیده میشود وبعدها (درقرن 18) بمنابع خارجی راه مییابد (نقشه 1 وسفرنامه فورستر). پس از قدرت گرفتن افغانها [پشتونها] درنیمه قرن 18 وتا نیمه قرن 19 این کلمه بمناطق وسیعتری درجنوب کشور"کابل" اطلاق گردیده (نقشه های 5 و 6) و دراواخر قرن 19  جانشین  کلمۀ  "کابل" میگردد. فکرمیشود استدلال الفنستون درقسمت نامگذاری قلمروامیران "کابل" آنروزی بنام "افغانستان"  درگذارش جامع او برای سرنوشت سازان آیندۀ این قلمرو (انگلیسها وافغانها [پشتونها]) سخت  موثر بوده است.

مطابق اسناد فوق: شجاع الملک درمعاهدۀ 1809 "شاه کابل"، کامران درمعاهدۀ 1839 "شاه هرات" و دوست محمد در معاهدات 1855  و1857  "والی وحاکم کابل وممالک افغانستان" خوانده میشوند. در"مُهر" محمد افضل در 1866 - 1867 "امیرخراسان" درج است. برای  اولین باردرمعاهده گندمک درسال 1879، محمد یعقوب خان "امیرافغانستان وملحقات آن"  نامیده میشود واین نام در معاهدات بعدی با امیرعبدالرحمن وامیرحبیب الله  تکرار میگردد. فقط  درزمان امیرامان الله است که کلمۀ "ملحقات آن"  حذف گردیده و کلمۀ "افغانستان" بدون هیچگونه نظرخواهی ویا تصویب مرجعی منحیث نام رسمی کشورباقی میماند.

 تبصره

طوریکه دیده میشودعامل مهم واساسی ایکه "دیروز" این کشوررابوجودآورده ومردمان آنرا بهم پیوند داده، "زور" بوده است اما امروزکه عصربیداری ملتها وگسستن زنجیرهاست ودر همه جا فریادهای آزادی، برابری و عدالت اجتماعی  طنین انداز است، دیگر نمیتوان این  کشورهای مصنوعی را توسط  "امیرهای آهنین"  ویا  "سیاستهای عظمت خواهانه والحاق طلبانه"  نگه داشت واز فروپاشی آن جلوگیری کرد. دیگرطرح های نژاد عالیتر، قوم برتر و برادربزرگتر، قانع کننده ومورد قبول عام نبوده،  "زمان"  و یا  "تاریخ مصرف" آنها گذشته است (11، 12 و13).

 تجارب  فروپاشی اتحاد شوروی، چکوسلواکیا، یوگوسلاویا و ... پیش روی چشم ماست: طلاق آبرومندانه بهتراززناشویی جابرانه!  فروپاشی کشورهای بزرگ اروپایی (به اثرمناسبات ظالمانه) وایجاد اتحادیه اروپا (باثرمناسبات عادلانه) مثال زنده ای دیگراین جدایی ها ویکجایی ها است: جدایی آبرومندانه بهتراز یکجایی ظالمانه!

 بعقیده من یگانه چیزی که از فروپاشی کشورما جلوگیری خواهد کرد ومردمان ما را بهم  پیوند خواهد داد، فقط  و فقط  تبدیل انواع  بازیهای قومی "بُرد - باخت" جاری در کشور به بازیهای "بُرد - بُرد" ازطریق تامین دموکراسی، عدالت اجتماعی وحقوق شهروندی (برای همه ساکنین وباشندگان این  سرزمین صرفنظراز هرگونه تعلقات قومی،  زبانی، جنسی، فرهنگی، مذهبی، سمتی وغیره) درعمل میباشد وبس!

 جواب این سوال که ما درکجا قرارداریم، بکدام جهت میرویم وآینده چه خواهد شد (صرفنظراز عوامل خارجی) مربوط به عقل، خرد وعملکرد سیاستمداران و دولتمردان افغان و افغانستانی درانتخاب این دو مسیراست:

 1.  ادامه مناسبات کهنۀ دیروزی: دوام فرهنگ زور، تحمیل، عدم تحمل وخونریزی!

2.  آغازمناسبات جدید امروزی: ایجاد شرایط لازم نظری (اعتماد سازی، تحمل وعدم تحمیل از طریق گذشت، دلجویی، اعتراف ومعذرتخواهی از آنچه در تاریخ  اتفاق افتاده) وعملی (انتخابی نمودن ارگانهای ولایتی و...) برای یکجایی عادلانه ویا جدایی آبرومندانه!   

 ------------------------------------------------------------

 * قراردادهای نمبر12 (مرزروس- افغان) و نمبر13 (مرزانگلیس- افغان) توسط دیورند  و عبدالرحمن دریک روز(12 نومبر 1893) درکابل امضا شده است. اما یکتعداد سیاستمداران ودولتمردان ما یکی راقبول دارند ودیگری رانه! اگرمرزی را که زمامداروقت (عبدالرحمن) امضا  نموده و بعدا سه شاه دیگر (حبیب الله، امان الله  و نادرخان) آنرا تائید رسمی کرده اند (معاهدات نمبر21، 23، 24 و26) "تحمیلی وغیرقابل قبول" بدانیم، مرزهای دیگرمان راکه هیچ زمامدار این قلمرو امضا وتائید رسمی نکرده، چه بنامیم؟

منابع

1. میرمحمدصدیق فرهنگ. افغانستان درپنج اخیر. جلد اول. 1371.

 2. M. Elphinstone, An Account of the Kingdom of Caubul, and its Dependencies in Persia, Tartary, and India. London 1815.

 3. Rulers in Afghanistan. British library website:

 http://www.bl.uk/collections/afghan/afghanrulers.html

 4. اکادمیسین دکتورعبدالاحمد جاوید. اوستا. 1999 .

 5. محمد اکرام اندیشمند. نگاه به افغانستان، چگونه کشورما افغانستان نام گرفت؟

 http://www.ariayemusic.com/dari2/tarikh/andeshmand.pdf

 6. G. Forster. A Journey from Bengal to England through the Northern Part of India, Kashmire, Afghanistan, and Persia, and into Russia, by the Caspian Sea, 1782 – 84. London 1798.

 7. C.U. Aitchison, A Collection of Treaties, Engagements and Sanads. Vol-XIII Relating to Persia and Afghanistan. Gov. of India, 1933.   http://www.new.dli.ernet.in/

 8. C.U. Aitchison, A Collection of Treaties, Engagements and Sanads. Vol-I Relating to Punjab States and Delhi, Gov of India, 1931.    http://www.new.dli.ernet.in/

 9. دکتورلعل زاد. افغانستان امروزی درنقشه های دیروزی.

 http://www.ariayemusic.com/dari3/images/lalzad.pdf

 http://www.ariayemusic.com/dari3/images/lalzad2.pdf

 http://www.ariayemusic.com/dari3/images/lalzad3.pdf

 10. خواجه بشیراحمد انصاری. بحران هویت ملی درافغانستان، ما کیستیم واینجا کجاست؟

 http://garderah.persianblog.com/1383_6_garderah_archive.html

 11. دکتورلعل زاد. دوپیشنهاد ساده وعملی جهت کاهش بحرانات داخلی ومداخلات خارجی درکشور.

 http://www.ariayemusic.com/dari3/siasi/lalzad.html

 12. دکتورلعل زاد. بحثی پیرامون راههای ایجاد وحدت ملی درکشور.

 http://www.ariayemusic.com/dari3/siasi/lalzad2.html

 13. دکتورلعل زاد. هویت، ملت وناسیونالیزم درعصرحاضر.

 http://www.khawaran.com/Lalzad_HoyatMelatNationalism.htm

 


مطالب مشابه :


دانلود نقشه تک تک ولایت های کشور عزیزمان افغانستان

مجمع سراج الهدی - دانلود نقشه تک تک ولایت های کشور عزیزمان افغانستان - - مجمع سراج الهدی




افغانستان امروزی در نقشه های دیروزی

لعلستان - افغانستان امروزی در نقشه های دیروزی - سیاسی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی




نقشه راهنمایی مترو و قطارهای شهر باستانی روم

افغانستان امید دوباره ما - نقشه راهنمایی مترو و قطارهای شهر باستانی روم - اجتماعی فرهنگی هنری




چگونگی ایجاد کشوری بنام افغانستان

چگونگی ایجاد کشوری بنام افغانستان که دربرگیرندۀ نقشه هامیباشد به dari3/images/lalzad.pdf




دانلود کتاب رسم فنی و نقشه کشی

مهندسی عمران - دانلود کتاب رسم فنی و نقشه کشی - (آموزش مطالب علمی برای مهندسان عزیز) - مهندسی




افغانستان

نقشه ولایات افغانستان. (PDF). Mapping the Global Muslim Population: A Report on the Size and Distribution of the World's Muslim Population.




موئسسات تحصيلات عالی خصوصی در شهر های افغانستان عزیز

به وبلاگ خودتان خوش آمدید - موئسسات تحصيلات عالی خصوصی در شهر های افغانستان عزیز - دانشکدۀ




برچسب :