مدرکگرایی
جام جم، اندیشه، دوشنبه 17 شهریور 1393
سواد یا سیاهی؟
مدرکگرایی، سواد علمی را به سیاهی اخلاقی و اجتماعی بدل میکند
برای واژهی «سواد» در فرهنگ فارسی این معانی آورده شده است: 1- سیاهی مقابل بیاض. یا سوادِ دل (قلب). 2- نوشته. 3- رونوشت کپیه. یا سواد مکتوب (مراسله) رونوشت نامه. 4- شبح. 5 -جماعت مردم. 6- سیاهی شهر که از دور پیداست. 7- دیههای شهر و حوالی آن (روستاها). 8 - خواندن و نوشتن .9- معلومات، آگاهیهای علمی و ادبی.
اگر ترتیب معانی بر اساس اولویت و شیوع باشد میبینیم که معنای مرسومی که ما از این واژه اراده میکنیم یعنی «خواندن و نوشتن» و «معلومات» از آخرین معانی است و معنایی که اصلاً اراده نمیکنیم ولی در بسیاری از موارد کاملاً بر مفهوم مد نظر ما صدق میکند یعنی «سیاهی» معنای نخست است. همینطور سواد دل و رونوشت و شبح که از معانی نخستین هستند و در بسیاری از موارد تناسب بیشتری با آن «سواد»ی دارند که ما در محاورات خود به کار میبریم. به عبارت دیگر نحوهی استفادهی ما از این واژه بیآنکه خود بدانیم با معانی نخستین آن انطباق بیشتری دارد تا معنای بخصوصی که ما مدنظر داشتهایم.
ما به کسی باسواد میگوییم که مدرک دارد نه لزوماً کسی که علم و آگاهی و شناخت دارد. کسی که فقط مقطع ابتدایی را گذرانده باشد میتواند بخواند و بنویسد و ممکن است به مراتب بیشتر از تحصیلکردههای آکادمیک اهل مطالعه و تفکر باشد اما در نظر ما بیسواد است و در مقابل، کسی که دانشگاه رفته و مدرک علمی گرفته باسواد است؛ حتی اگر مدرکش جعلی باشد و یا رسالههای تحقیقیاش همه کپی برابر اصل تحقیقات دیگران و یا خریداری شده از لوازمالتحریری محل باشند. از این گذشته ما به معلومات و آگاهیهای واقعی که متناظر با فهم و شناخت هستند سواد نمیگوییم بلکه حفظیات گسترده و دانستنیهای جدولی که در واقع حجاب فهم و شناخت حقیقی هستند در نظرمان مصادیق بهتری از باسوادیاند. به عبارت دیگر در نگاه ما سواد، سیاههای از معلومات است که میتواند عاریهای باشد و یا قابل خرید و فروش. شاید از همینروست که سودای ما از کودکی این بوده که با خوردن یک قرص باسواد شویم و نیازی به طی کردن فرایند تعلیم و تعلم نداشته باشیم. فرایندی که نیازمند بهکارگیری فکر و ذهن است و با تعقل سر و کار دارد و همین سخت و کراهتبارش میکند.
این تلقی شایع از معنای سواد و این گریز از فرایند مشقتبار تفکر و تعقل را میتوان از مهمترین دلایل روی آوردن ما به تحقیقات و پایاننامههای خریدنی دانست که متأسفانه از فرط تکرار، قبح خود را از دست داده و به نوعی عادت بدل شده که سخت میتوان به ترک آن همت گماشت. گسترش منابع اینترنتی و در دسترس بودن آنی تحقیقات و رسالههای علمی مختلف نیز خود مزید بر علت است و اگر بر این عوامل، عدم علاقه و انگیزهی شخصی به علم و دانش را نیز اضافه کنیم و مراد از تحصیلات عالی را در بیشتر موارد کسب مدرک و موقعیت اجتماعی بدانیم تا میل درونی افراد به شناخت و آگاهی، آنوقت پیدا کردن دلیل این معضل فراگیر سوادهای عاریهای، چندان مشکل نخواهد بود.
بسیار دیده شده که در میان دانشآموزان و دانشجویان، «پاس کردن» دروس به تنهایی غایت مقصود انگاشته میشود و کیفیت و چگونگی این پاس کردن یا گذراندن مقاطع تحصیلی از اهمیت چندانی برخوردار نیست. از همینجاست که تقلب سربرمیکشد. تقلب با همهی انواع و اقسامش؛ از یادداشتهای رمزی کف دست و نگاه کردن از روی دست دیگران در جلسهی امتحان گرفته تا خرید و فروش سؤالات کنکور و زد و بند با مراقب و معلم و استاد و از همه شایعتر تحقیقات سفارشی و پایاننامههای استیجاری که در بهترین حالت، یکی زحمت تفکر و تعقل را میکشد و آن یکی مدرکش را میگیرد و در بدترین حالت، یکی از هر جا که شده مطلب میدزدد و دیگری پز سواد نداشتهاش را میدهد.
برخی معتقدند عدم وجود سختگیریهای مربوط به قانون کپیرایت در کشور ماست که چنین معضلی را بهوجود آورده است اما با کمی تأمل در این باب میتوان فهمید که مشکل، ریشهایتر از این حرفهاست. قانون کپیرایت با حقوق مؤلفان سر و کار دارد و این احقاق حق پیش از هرچیز نیازمند آن است که اصل نبودن تألیف و کپی بودن آن ثابت شود حال آنکه وقتی دو نفر یکی به عنوان فروشنده و دیگری به عنوان مشتری، هر دو از یک معاملهی پایاپای سود میبرند، وقتی یکی تألیف میکند تا دیگری مدرک بگیرد، اینجا دیگر چه جای طرح حق مؤلف است؟ اینجا مؤلف حق خود را میفروشد و در ازایش پول دریافت میکند. در مواردی هم که تحقیقات و رسالهها کپی و رونوشت از منابع مختلف هستند فرض بر این است که این کپی بودن آشکار نمیشود و شخص میتواند دفاعیهی پایاننامهاش را بدون دردسر برگزار کند وگرنه با فرض آشکار شدن این عدم اصالت، فرایند اخذ مدرک با مشکل مواجه میشود و نوبت به حقوق مؤلفانی که از آثارشان سرقت علمی شده نمیرسد.
به نظر میرسد مشکل اساسی همان انگیزه و مقصود از علمآموزی و فعالیت فرهنگی است که به دنبال خود تلقی مرسوم از «سواد» را که مترادف با «سیاهی» است بهوجود آورده و در ادامه به روی آوردن به انواع و اقسام تقلب و فریب علمی انجامیده است. در جامعهی ما علم و دانش مقدمهی کسب و کار است. برای اشتغال نیاز به مدرک است اگرچه کوچکترین نسبتی میان شغل و مدرک تحصیلی وجود نداشته باشد. از این گذشه فعالیت علمی و فرهنگی بیش و پیش از هرچیز معطوف به مقصود مشخص کسب درآمد است و همین موجب میشود اصالتها اهمیت خود را از دست بدهند و عیار علم با پول سنجیده شود. مؤلف میبایست در حین تألیف به فروش کتابش فکر کند تا بتواند ناشر را قانع کند که آنچه به قلم تحریر درآورده به لحاظ مادی ارزش سرمایهگذاری دارد. سخنران باید برای دقیقهدقیقهی سخنرانیاش قیمت تعیین کند تا نه فقط قادر باشد هزینههای زندگیاش را از این راه تأمین کند بلکه شأن و کلاس کاری خود را نیز با قیمتی که بر روی سواد خود میگذارد مشخص نماید. روزنامهنگار میبایست به تعداد کلمات مقالهای که مینویسد فکر کند و زمانی را که برای نگارش هر مطلب صرف میکند با تعداد کلماتی که نگاشته میشود به دقت محاسبه نماید تا اطمینان حاصل کند که کار فرهنگیاش در نهایت میتواند منجر به پرداخت اجارهی خانه و مخارج دیگر زندگیاش بشود. اینها همه در نگاه نخست به نظر طبیعی و ناگزیر میآیند اما اندکی تأمل در باب آسیبهای جبرانناپذیر ناشی از کالایی شدن فرهنگ، کافی است تا به خود بیاییم و از کوبیدن بر طبل ناچاری و ناگزیری این امور دست برداریم.
به جرأت میتوان ادعا کرد که باور به حقوق معنوی مؤلف، مسئلهای مهمتر از تکیه بر حقوق مادی اوست. ساحت اندیشه را باید از ساحت معاش جدا دانست و به نظر میرسد اگر کسی دلنگران سود و زیان مادی است بهتر است فعالیت اقتصادی بکند تا کار فرهنگی. مخاطب میتواند مؤلف را حمایت مالی کند اما مؤلف نمیتواند با نظر به جیب مخاطب دست به تألیف اثر بزند. یعنی در واقع رابطهی مؤلف با مخاطب در صورتی میتواند ارتباطی فرهنگی باشد که بستگیاش به هزینهی مادی، یکسویه باشد که در اینصورت مبلغی که در قبال کار فرهنگی اخذ میشود بیشتر در حکم هدیه خواهد بود تا دستمزد. و یا اینکه پرداختکننده، شخص سومی باشد جدا از مخاطب که در مورد ارگانهای فرهنگی دولتی چنین رویهای حکمفرماست. چه اینکه اگه عرضهی فرهنگ هم بخواهد مانند کالا، محدود به تمکن مالی افراد بشود، بلایی که بر سر جامعه میآید به مراتب ویرانگرتر از برآورده نشدن نیاز مادی دستاندرکاران فرهنگ است. به بیان دیگر فقر فرهنگی قشر محروم، آسیبی مهمتر و جبرانناپذیرتر از فقر مالی قشر فرهنگی است. فقر فرهنگی میتواند در نهایت گریبان فرهنگیانِ از قضا متمکن جامعه را نیز بگیرد و کالاانگاری علم و دانش را تا سر حد انحطاط فرهنگی و اخلاقی کامل آن جامعه پیش ببرد. اینجاست که علم تبدیل به وسیلهای میشود یا برای فخرفروشی، یا کسب شأن و منزلت اجتماعی و یا مالاندوزی و تجارت که در همهی این موارد از خاستگاه اصلی خود یعنی فهم و شناخت فاصلهای بسیار دارد.
برای حمایت از فرهنگ و جلوگیری از مشکلاتی همچون تألیفات تقلبی، ارج نهادن به علم و آگاهی افراد با بهکارگیری آنان در مشاغل متناسب با رشتهی علمی آنها تدبیری بهتر و مؤثرتر از تأکید و تکیه بر داشتن مدرک صرف و سنجش شأن و اعتبار آنها با مدارج علمی و نه دانستههای علمی است. کسی که به خاطر بهرهمندی از آگاهی و شناخت قادر به تأمین نیازهای زندگیاش باشد نیازی به علمفروشی در کسوت عرضهکنندهی مقاله و پایاننامهی دانشگاهی ندارد و کسی هم که از علم بیبهره است نخواهد توانست از دانش دیگری برای ارتقای شأن اجتماعی و سطح رفاهی زندگی خود بهرهکشی نماید. عدالت را قرار دادن هر چیز در جای خود معنا کردهاند و وقتی فرهنگ به عدالت وابسته باشد پیداست که عملکرد عادلانه در این خصوص چه اهمیت بالایی در اصلاح مناسبات علمی و فرهنگی جامعه خواهد داشت.
مطالب مشابه :
حرص و ولع مدرک گرایی در ایران
آسمون خدا همه جا یه رنگه - حرص و ولع مدرک گرایی در ایران - تحمل کن که سنگِ بیبهایی در دل کوهی
مدرکگرایی
مدرک گرایی توان از مهمترین دلایل روی آوردن ما به تحقیقات و پایاننامههای خریدنی
کسی که خود را به خواب زده نمی توان بیدار کرد؛ فتحاللهزاده: جباری خودش منظورم را فهمید
'شوالیه' خریدهام. این در حالی است که شوالیه یک مساله اعتباری و خریدنی ام، مدرک
تبعیض یا احساس تبعیض ؟
این ارزش خریدنی تهران در رشته بازرگانی فارغ التحصیل شده بود و در زبان انگلیسی هم مدرک
نقش انسانها در کیفیت زندگی
ارائه می گردد، حالا ممکن است تکنولوژی، مواد، ماشین آلات و ابزار خریدنی بیماری مدرک
دانلود پروژه کارآفرینی کارخانه تولید دستگاه آبمیوه گیری
جدول هزینه قطعات خریدنی. جدول شماره (2) جدول آمار در صد کارکنان در هر بخش با مدرک
حسین نوغانی : یکی از عوامل جذب جوانان و نوجوانان به قرآن تکیه بر اصل زیبایی شناسی قران است.
سنگ و چوب در می آورم.در ۴ رشته از هنرهای مرتبط با فعالیتم دارای مدرک • این اشک خریدنی
برچسب :
مدرک خریدنی