آشنایی با مناطق ترک نشین و آذربایجانی استان کردستان

 

آشنایی با مناطق ترک نشین و آذربایجانی استان کردستان

دورنانيوز : ترکان در گستره جغرافیافی عظیمی از ایران سکونت داشته و در اکثر استان های کشور شاهد حضور پررنگ تیره ای از اقوام ترک میباشیم. به گونه ای که به جز معدود استان هایی چون سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و … در سایر استان های کشور اقوام ترک اعم از آذربایجانی، قشقایی، خلج، ترکمن و … سکونت داشته و این موضوع نیز بی‌شک به ریشه و تاریخ هزاران ساله ترکان در ایران باز میگردد چرا که لازمه وجود چنین گستره جغرافیایی عظیمی، داشتن پیشینه تاریخی هزاران ساله و تمدن و فرهنگی غنی و متعالی می باشد.

اما یکی از استان هایی که با وجود نام گمراه کننده آن، جمعیت قابل توجهی از ترکان آذربایجانی در برخی از شهرستان های آن سکونت داشته و از لحاظ تاریخی نیز، جزئی از جغرافیای به هم پیوسته سرزمین آذربایجان در این سوی آراز (ارس) میباشند، استان کردستان در جنوب استان آذربایجان غربی میباشد که با توجه به آمار و ارقام رسمی و غیر رسمی نزدیک به ۳۰% از جمعیت این استان را ترک های آذربایجانی تشکیل میدهند.

مناطق ترک نشین و بخشهای آذربایجانی در استان کردستان، اساسا در دشتهای گسترده منطقه شرقی و شمال شرقی آن، شامل بخش عمده دو شهرستان بیجار، قروه و بخشهای کوچکی از شمال شهرستانهای سقز و دیواندره میباشد(منطقه گروس). این نواحی از دیرباز ترک نشین، ادامه و بخشی از ناحیه پیوسته ترک نشین شمال غرب کشور و جزئی از سرزمین تاریخی آذربایجان میباشند که در اثر بازی با تقسیمات اداری توسط مرزهای استانی، از مناطق مجاور ترک نشین در استانهای همسایه آذربایجانی (آذربایجان غربی، زنجان و همدان) جدا شده و در داخل استان جدید التاسیس کردستان قرار داده شده اند.

امروزه اقلا یک چهارم تا یک سوم اراضی استان کردستان را نواحی ترک نشین و آذربایجانی مذکور تشکیل میدهد. اکثریت مطلق شهرستان بیجار ترک نشین و از دیرباز متعلق به آذربایجان تاریخی است. شهرستان قروه نیز با جدا کردن دهها مرکز جمعیتی آذربایجان تاریخی و الحاق آن به استان کردستان بوجود آمده است.

در استان کردستان علاوه بر مناطق فعلا ترک نشین و آدربایجانی مذکور، دو گروه دیگر مراکز جمعیتی ترک نیز وجود دارند:

الف- مراکزی که به صورت جزایر منفرد زبانی و پراکنده ترک نشین، در دریایی از همتبارهای کرد و لر و لک قرار دارند. اینگونه جزایر زبانی ترکی علاوه بر سه شهرستان فوق، در دیگر شهرستانهای کردستان نیز یافت میشوند.

ب- مناطق سابقا ترک نشین که به مروز زمان و با مهاجرت کردها و خروج ترکان بومی به دیگر مناطق، و گسترش ناحیه کردنشین و نیز تغییر زبان اهالی از ترکی به کردی به صورت کردنشین در آمده و به طور تقریبی قسمت شرقی خط سقز -دیواندره-سنندج را شامل است. امروزه اسامی ترکی جغرافیائی باقیمانده در استان کردستان که نزدیک به ٨٠- ٩٠ در صد اسامی جغرافیائی این استان را شامل میشود، تنها یادگار حضور خلق ترک در این مناطق آدربایجانی سابقا ترک نشین است.

نگاهی بر تاریخ و احوالات منطقه گروس :

منطقه گروس در ۱۳۲۵ شمسی همزمان با شکست « فرقه دموکرات آذربایجان» و تشدید فشارهای حکومت پهلوی به مردم آذربایجان، از استان چهارم « آذربایجان غربی» منفک گردیده و به استان همدان واگذار گردید و نهایتاْ در ۱۳۳۷ با تشکیل استان کردستان، گروس به این استان ضمیمه شد و این در حالیست که با بررسی تاریخی مشخص میگردد که این منطقه همواره جزو  منطقه تاریخی آذربایجان بوده است.

 

استان چهارم یکی از ۱۰ استان‌ کشور  بود که در ۱۹ دی ۱۳۱۶ خورشیدی، ﺑﺎ اﺻﻼح ﻗﺎﻧﻮن ﺗﻘﺴﻴﻤﺎت کشوری به عنوان استان چهارم تعیین گردید. این استان شامل شهرهای خوی، رضائیه (اورمیه)، مهاباد، مراغه و بیجار می‌بود.

همچنین در منابع تاریخی ثبت شده است که، مردم  آذربایجانی گروس در جریان انقلاب مشروطه با ۳۰۰ سوار به یاری و کمک « ستارخان» و دیگر دلیران مشروطه آذربایجان شتافتند.

بیجار گروس (تبریز کوچک) آذربایجان :

بیجار گروس هم اینک وسیعترین و پرآب ترین منطقه استان کردستان میباشد و به انبار غله آذربایجان نیز مشهور بوده است. در این منطقه چهار رود پرآب به نامهای « قزل اوزن »، « قمچی چای» ، « اوزون دره»، « تلوار» وجود دارد. اکثر مردم این شهرستان مسلمان و ۹۰% شیعه و ۱۰% سنی هستند.

در سال ۱۲۹۶ ه.ق با قحطی بزرگی که در تبریز و آذربایجان به وقوع پیوست، در این هنگام بدستور « امیر نظام گروسی» حاکم وقت بیجار، دهها خروار گندم از گروس به تبریز منتقل گردید و مردم تبریز را از قحطی و مرگ رهانید به همین علت از این تاریخ به بعد « بیجار گروس» را حتی « تبریز کوچک» نیز نامیده اند.

ریشه شناسی نام بیجار :

در برخی از کتب درسی جغرافیا و حتی سایت فرمانداری بیجار در خصوص وجه تسمیه بیجار گروس چنین آمده است: شبی ناصر الدین شاه قاجار در بیجار بوده است. قرار بود که فردای آن شب امر مهم یا حرف مهمی را به مردم بیجار بگوید ولی قبل از اینکه جارچی در شهر جار بزند مردم بیجار می فهمند به همین خاطر از این زمان به بعد این شهر را “بی جار= بدون جار” بیجار نامیدند.

به نظر شما اینگونه وجه تسمیه ها چه قدر پایه علمی و تاریخی دارد؟ تا چه اندازه مستند و مستدل می باشد؟ اصلا تا چه اندازه صحت دارد؟ دلیل آوردن اینگونه وجه تسمیه ها در خصوص بیجار چیست که اکنون نیز اکثریت مردم این منطقه این وجه تسمیه را در مورد شهرشان پذیرفته اند؟ مگر تا زمان ناصر الدین شاه این شهر بدون اسم بوده است؟ و یا اینکه همان شب این شهر به وجود آمده است؟ چه قضایایی در خصوص وجه تسمیه برخی از شهرهای ایران نهایتا آذربایجان وجود دارد و از کجا و با چه تفکرات و سیاست هایی نشات می گیرد؟ مگر می شود در خصوص بیجار که بیش از ۵ هزار سال قدمت دارد اینگونه ساده لوحانه و عوام فریبانه استدلال کرد؟ وجه تسمیه آورد؟ آیا اینگونه وجه تسمیه ها سطحی و از روی نادانی و نوعی تجاهل العارف نیست و دهها سوال دیگر…“ بای جار= بیجار ”: “بای جار= بی جار= بیجار ”، علی رغم تمام وجه تسمیه هایی که در کتب تاریخی تحریف شده و مجعول که متاسفانه از منابع درسی و تحقیقی در ایران نیز محسوب می شود، کلمه ای کاملا ترکی می باشد که از دو عنصر” بای= بَی، ماخوذ از بیک ” به معنای ثروتمند و قدرتمند و همچنین “ جار ” به عنوان پسوند مکان ساز در ادبیات ترکی استفاده می شود و در کل “ بای جار = بی جار ” به معنای محل سکونت انسان های قدرتمند و ثروتمند و مرد ثروتمند می باشد در مقابل کلمه “ قای دار = قیدار ” که یکی از شهرستان های استان زنجان و همسایه “ بای جار = بیجار ” می باشد.

البته در مورد این شهر وجه تسمیه های سطحی دیگری نیز وجود دارد از جمله اینکه قبلا بیدزار بوده که این ترکیب به مرور زمان تبدیل به بیجار شده است که جای تامل و تدقیق و تحقیق نیز دارد.

در فرهنگ فارسی حسن عمید از “ بای ” به عنوان کلمه ای ترکی و به معنای مالدار و ثروتمند و همچنین از “ بی – ماخوذ از بیگ ” (نه در جایگاه ادات نفی و به معنای بدون) به عنوان کلمه ای ترکی و به معنای امیر ، بزرگ و سرور ذکر شده است و همچنین در فرهنگ مذکور از پسوند “ جار ” نیز به عنوان یکی از پسوند های ترکی در معنای های جار زدن، فریاد، و چلچراغ و هارای یاد شده است.

در فرهنگ های ترکی فارسی و فارسی ترکی شاهمرسی و همچنین فرهنگ لغت “ روز سخن ” نیز با معنای های مشابه هم ذکر مطلب شده است.منجمله در فرهنگ لغت ترکی- فارسی شاهمرسی اینچنین بیان شده است : ” بای ” کلمه ای ترکی به معنای بزرگ و امیر و “ جار ” نیز به معنای یاری دهنده، هم قسم، حافظ و در کل، کلمه “بای جار” در معنای بلاد انسان های ثروتمند، مردان کبیر، محل سکونت انسانهای مالدار،مرد یاری دهنده و مرد ثروتمند آمده است.

همچنین در فرهنگ لغت مذکور “ بای جار= بیجار ” را مرکب از دو کلمه” بیج + ار ” دانسته که بیج” به معنای جوانه کنده درخت، پاجوش درخت، اصله ای که از همان درخت در پایش می روید و می توان آن را جدا کرد و در جای دیگری کاشت و پسوند “ ار ” که به معنای قهرمان و اصیل و قوی، که در این صورت می توان “ بیجار= بیج+ ار ” را به عنوان یک درخت کهن و اصیل و ریشه دار و درخت قهرمان (نماد یک انسان شجاع و قهرمان و ثروتمند) معنا کرد.

البته در شماره های ۲و ۳ و ۴ فصلنامه تخصصی (فرهنگی – سیاسی) اینجی دنیزیم طی مقاله های متخلفی در خصوص تاریخ و زبان و فرهنگ و همچنین ریشه کلمه بیجار که با مطالب فوق الذکر نیز مطابقت دارد بیشتر بر گیاهی و نباتی بودن کلمه بیجار تاکید شده است.

از جمله معنای های دیگری که می توان برای “ بای جار= بیجار ” در نظر گرفت:

به عنوان یک اسم ترکی، ماخوذ از نام یکی از امیران دوره امپراتوری ترکی سلجوقی و به معنی شخص قدرتمند و ثروتمند.

بیجار مرکب از دو کلمه “ بای = بی ” و “ جار ” که جار در معنای گیاهی به نام “ خر زهره ” و “ بای ” هم که معنای آن ذکر شده است که به صورت تلویحی می تواند در معنای گیاه پر شاخ و برگ(نماد مرد قدرتمند و مالدار) به کار رود.

با توجه به اینکه بیجار گروس به عنوان انبار غله ایران شناخته شده است و عمده تولید گندم استان کردستان مختص بیجار گروس می باشد و همچنین با توجه به گندمزار بودن و گندم خیز بودن این منطقه می توان در همین راستا وجه تسمیه دیگری با تکیه بر ترکی بودن بنیان کلمه بیجار در نظر گرفت بدینصورت:

کلمه بیجار برگرفته شده از ترکیب ترکی “ بوغدا جار ” که این ترکیب در طی ادوار مختلف تلفظ محلی، تبدیل به “ بوجار ” و نهایتا بیجار شده است. با توجه به اینکه تلفظ حرف حلقی”غ” در ترکی در بیشتر اوقات به صورت خفیف تلفظ می شود و حتی در پاره ای موارد نیز ظاهرا از کلمه حذف می شود و همچنین با توجه به همجواری حرف”غ” با ”د” که با نوک زبان تلفظ می شود و غلبه تلفظ غلیظ حرف”د” بر تلفظ حرف”غ” و آمدن مصوت بلند “ا” بعد از “د” منجر به تلفظ خفیف حرف”غ” و استعلای “د” بر آن شده است، یعنی “ بوغدا جار ” با تلفظ خفیف “غ” در زبان مردم و همچنین با توجه به قرار گرفتن حرف”د” ما بین دو مصوت بلند و حذف آن از فرم اصلی و ظاهری کلمه، به صورت “ بوجار ” و نهایتا “ بیجار ” در آمده است. این تغییر و تحول در فرم و ظاهر کلمه “بوغداجار” شاید برای غیر ترک ها کمی سنگین باشد ولی در عمل و عکس العمل های زبان ترکی و لهجه های مختلف آن، این عملیات تغییر و تحول تدریجی به مرور زمان در خصوص پاره ای از کلمات اتفاق می افتد که تعداد آنها هم قلیل نیست.

نمونه هایی از اشعار و بایاتی‌های فولکلوریک ترکی آذربایجانی بیجار:

آقا سالاما گلمیشک قیز آلماقا گلمیشک  

اون ایکی شیرین شربتیسندیرماقا گلمیشک   

این بایاتی اشاره دارد به مراسم عقد و عروسی و رسم و رسوم قدیمی مردم منطقه در اینگونه مراسمات که با سرور و شادی و توسط دختران و زنان جوان اجرا می شود :  

آق تاووخ قره تاووخیاییلار کنده یاووخ  

هامی نین یاری گلدی گلمه دی باشی ساووخ  

در خصوص افراد تبنل و سهل انگار استفاده می شود 

دال دایاغی ساقلیام 

بونوءردن باغلیام

منی ماتلار بسلییب

داغلار تکین داغلیام 

بایتی فوق بیانگر اعتقاد تاریخی مردم در خصوص ریشه تاریخی مردم منطقه مبنی بر اینکه از نژاد مات و یا همان ماد می باشند کلمه “مات” نه به معنی مات و مبهوت بلکه به معنای ریشه قومی و تاریخی در معانی مختلف استفاده می شود. مانند اینکه بگویند “فلان کس چوخ مات دی ” یا ” چوخ مات اوغلاندی ” که “ مات ” در اینجا به معنی خوب، قشنگ، زرنگ، قوی، مرد قوی، مرد شجاع، با اصل و نسب، انسان جمال و کمال دار و… می باشد و یا اسم “ گئوماد یا گئومات یا گوی مات ” نام یکی از پادشاهان مقتدر مادها نیز بر همین اساس می باشد. با توجه به اینکه حروف” ت و د ” در زبان ترکی به خاطر قریب المخرج بودن به کرات به جای همدیگر استفاده می شود مانند دوتماق و توتماق که هر دو به معنی گرفتن می باشد و صد ها مثال دیگر 

تالواریم آی تالواریم

زهر کیمین حال واریم

قزل اوزن سوسوزدور

گئدیم کیمه یالواریم

کوراوغلو سان بیجاریم 

تورک اوغلوسان بیجاریم

ستارخانا بابکه 

بئل باغلوسان بیجاریم

 داغدان داغادور بیجاریم 

باغدان باغادور بیجاریم 

شهرلرین ایچینده 

بیوک آقادیر بیجاریم 

تالواریم آی تال واریم 

قیر آت واریم ،بال واریم 

قاراباغ آیری دوشنی 

اورگیمده تال واریم 

- در بایاتی ها فوق اسامی مکان ها، رودخانه های و اشخاص و قهرمانان ملی ایران و آذربایجان آمده که لازم به توضیح می باشد: 

۱ رودخانه “ تالوار ” و “ قزل اوزن ” از جمله رودهای بزرگ استان زنجان می باشند که هر دو از کوه های کردستان سرچشمه گرفته و بعد از طی مسیر در بیجار گروس وارد استان زنجان شده و در روستایی به نام “ مصطافال ” در منطقه افشار شهرستان قیدار نبی به همدیگر متصل شده و با نام قزل اوزن وارد دریای خزر می شود. قریه های بسیاری در کناراین دو رودخانه واقع شده که به عنوان منبع اصلی کشاورزی مردم منطقه نیز محسوب می شود. 

۲- کوراوغلو از قهرنان و پهلوانان ملی و حماسی و تاریخی آذربایجان سرافراز می باشد و “ قیر آت ” نیز اسب معروف و اصیل کور اوغلی که داستان های آن بارها از زبان عاشیق ها محلی بیجار گروس شنیده شده و در اذهان تاریخی و قومی مردم منطقه نیز برای همیشه تاریخ جاویدان مانده است و همچنان ستارخان که در بایاتی مذکور اشاره دارد به پیوستگی تاریخی و ملی و قومی و نژادی مردم منطقه با آذربایجان و همچنین در بایاتی چهارم به واقعه جدایی قاراباغ از جمهوری آذربایجان اشاره دارد هر چند که خطی فرضی به نام مرز، کوه ها، رودها، دریاچه ها،خاک و مردمان یک ملت را از همدیگر جدا کرده باشد لیکن دلها یکی ست و عاشقانه در دوسوی خط فرضی برای همدیگر می تپد. 

کتیبه قام چاقای (قمچقای) بیجار آذربایجان و ریشه شناسی نام ترکی آن : 

در بخش ترک نشین استان کردستان؛ چشمه، رود، روستا، قلعه و کتیبه ای باستانی بنام “ قمچقای ” وجود دارد. قلعه و کتیبه قمچقای از ساخته ها و سنگ نگاره های باستانی آذربایجان و در ضمن از راز آمیزترین آنها هستند. “ قمچقای ” و یا “ قام چاقای ” کلمه ای ترکیبی با منشاء ترکی - آلتائی و به معنی “ کاهن اجرا کننده آئین نیایش برای خدای رعد و برق خیره کننده ” است. 

  

 

  

مراسمات مذهبی شیعیان آذربایجانی بیجار : 

مراسم تاسوعا و عاشورا ی بیجار در ایران کم نظیر است و مردم در برگزاری آن مشارکت فعال دارند و هر ساله خبرنگاران از کشورهای خارجی جهت تهیه گزارش در آن شرکت میکنند. مردم این شهر در زنده نگه داشتن عاشورای حسینی بسیار متعصب و متاثرند به مین جهت به محض مشاهده هلال محرم در آسمان چند علم سیاه و منقوش را بر پشت بام مساجد و تکایا می افرازند و طلاق آنها نیز با پارچه های سیاه که اشعار محزون و مذهبی بر آنها نوشته شده، می پوشانند هم چنین با پارچه های مربع یا مثلث شکل که بر آنها نام های الله، محمد، علی، حسن، حسین، فاطمه، یا قمربنی هاشم و یا ابوالفضل نقش بسته است ستونها و طلاق نماهای درون مساجد را می پوشاند. در این ماه بیشتر مردم بپاس شهادت امام حسین و یارانش سیاه پوش هستنند و در این مدت خود را از تمام شادی ها بیگانه می دانند و اصولا تمایلی به شادی خویش ندارند به همین مناسبت بیشر مردان ریش نمی زنند و زنان به آرایشگاه نمی روند و حنا نمی گیرند، روز تاسوعا و عاشورا از خوردن سیر و پیاز به صورت خام اجتناب می نمایند زیرا خود را عزادار می دانند روز عاشورا گروهی از مردان پا برهنه هستنند وعده ای آب نمی نوشند بپاس اینکه امام حسین در صحرای کربلا تشنه لب به شهادت رسیده است در همین ایام نذر و نیازهای فراوانی می نمایند از جمله دادن حلیم و طعام به فقرا و نیازمندان و سر بریدن قربانی در جلو هیئت های عزادار و تقسیم گوشت بین خانواده های حاجتمند. عزاداری مانند سینه زنی و زنجیر زنی و غیره است. تصاویر زیر مربوط به محرم امسال (1393) در شهر بیجار می باشد:

 

 

 

 

قروه گروس آذربایجان : 

قروه (قوروا) شهری سردسیر در شمال غربی همدان و بر سر راه همدان بوده و در ٩٠ کیلومتری شرق مرکز استان سنندج در دشتی وسیع قرار دارد. مرکز حکومت این شهر در گذشته روستای قصلان بوده است. قرار گرفتن‌ در مسیر راه‌ ارتباطی‌ شرق‌ به‌ غرب‌ در طول جاده سنندج به طرف همدان سبب‌ توسعه‌ ‌و آبادی‌ قروه (قوروا) شده است. عوامل‌ موثر در پیدایش‌ این‌ شهر، چشمه‌ های جوشان‌ آب معدنی و گرم ( قاینارجا، ایسسی سو و ایلیجالار ) در شمال‌ آن، رودهای‌ متعدد و دشت‌ حاصل‌خیزیی است که امروز هم آنرا به یکی از مراکز توریستی استان تبدیل نموده اند. رودخانه های معروف این شهرستان “ آجی چای ”، “ ازون ” (اوزون) و “ طهماسب قلی ” (تاهماسب قولو) که آب آنها وارد رود بزرگ قزل اوزن می شود هستند. 

قروه به دلیل شرایط خاص زمین ساختی و چشمه های آب گرم و معدنی خود، مورد توجه مسافرین و گردشگران است. از مراکز دیدنی این بخش از آذربایجان، می توان به پل فرهادآباد، مقبره‌ شیدای‌ نازار، بقعه‌ باباگرگر (باباقورقور – دده قورخود)، حمام‌ قصلان (قاسیلان)‌، و آثار صخره‌ای‌ فرهادتاش (فرهاد داشی)‌، چشمه‌ وینسار و باباگرگر (باباقورقور – دده قورخود) اشاره نمود. همه این مناطق، آذربایجانی و ترک نشین میباشند. 

نام های ترکی مناطق اطراف قروه : 

آختاتار (آغ تاتار)، جان باغی (چان باغی)، قوری چای (قورو چای)، گوجه کند (گؤیجه کند)، گزل قایه (قیزیل قایا)، گیلکلو (گیله کلی)، چمقلو (چوماقلی)، قشلاق (قیشلاق)، قرآغل (قارا آغیل)، اوج بلاغ (اوچ بولاق)، بایتمر (بای دمیر)، یمق (یاماق)، قزلجه کند (قیزیلجا کند)، مالوجه (مالیجا)، علی وردی کریم آباد (علی وئردی)، یکه چای (یئکه چای)، یالقوز آغاج (یالقیز آغاج)، بابا گرگر (دده قورخوت)، باغلوجه (باغلیجا)، بهارلو (باهارلی)، داش کسن (داش کسه ن)، قوجاق، قصلان (قاسیلان)، باشماق، شاه قلی (شاه قولو)، چاغر بلاغ (چاغیر بولاق)، قره بلاغ (قارابولاق)، شاه بلاغی (شاه بولاغی)، نیاز بلاغ (نییاز بولاق)، قاملو (قاملی)، قره بلاغ (قارابولاق) خان، آق داغ، ساری گونئی، … 

بقعه باباگرگر (بابا قورقور یاتیری) :

در این محل چشمه‌های آهک‌ساز فراوان، برجستگی‌هایی به وجود آورده‌اند که مشهورترین آنها «اژدها» با حدود ٣٠٠ متر طول ۵ متر ارتفاع و پهنایی بین ۴ تا ٧ متر نام دارد. هر اندازه ارتفاع آن افزایش یافته، پهنای شکاف آن نیز به علت رسوب‌گذاری جدید تنگ‌تر شده است. در شرق و شمال شرقی اژدها چند برجستگی در جهات مختلف، اما کوچکتر از آن وجود دارد که محل شکاف خروج آب هنوز در وسط آن به چشم می‌خورد. این برجستگی‌های کوچکتر را دست ‌های اژدها می‌نامند. در چندین نقطه آب از شکاف زمین بیرون می‌آید و حفره‌ های خروج گاز آن نیز فعال است. طعم آب آن شور و تلخ و گویا برای امراض سوداوی و جلدی مفید است.

در فاصله دو کیلومتری این محل و در مسیر روستاهای « دلبران » (تالپیران) و « قصلان » (قاسیلان) “ زیارتگاه بابا گرگر ” منسوب به امامزاده سیدجلال الدین دیده می شود که به گفته اهالی از نوادگان امام باقر (ع) است. این بقعه از دیدنی‌های شهرستان قروه و امامزاده‌ی معتبری است که در روستای باباگرگر (گورگور) و در شهرستان قروه (قوروا) واقع شده است. امام زاده باباگرگر مکان مذهبی معتبری است که به باوه گرگر نیز مشهور است.

مدفن این امام زاده بر صخره سنگی بلندی حاصل از آب ها و گازهای معدنی ساخته شده است. مقبره امامزاده از چند بخش تشکیل یافته، اتاق اصلی و گنبدی شکل آن در بخش جنوبی و اتاق های دیگر در ضلع شرقی جای دارد. ورودی بنا به صورت دیوارچینی از خشت و قلوه است و پوشش چوبی دارد و اتاق مقبره دارای گنبدی شلجمی است. در ساخت گنبد از سنگ های لاشه ای محلی روی پایه های خشتی و سنگی استفاده شده است. این بقعه دارای تزئینات خاصی نیست. تاریخ دقیق ساخت بقعه مشخص نیست، ولی به نظر می رسد که پیش از دوره حاکمیت دولت ترک ایرانی قاجار و توسط معماران محلی ساخته شده باشد. 

دنیز بولاغی : چشمه‌آب معدنی بابا گرگر :

در ١٨ کیلومتری شمال‌شرقی‌شهرستان‌ قروه، در روستای باباگرگر، در فاصله چند صد متری این مدفن چشمه‌ای جوشان‌همیشه‌می‌خروشد که ‌به ‌آن ‌” دنگز ” (دهنز، دکنز) می‌گویند که یکی از مهمترین چشمه های آب معدنی آذربایجان (قرار گرفته در ترکیب استان فعلی کردستان) است. “ تنگیز ” لغتی در ترکی باستان به معنای رودخانه بزرگ، دریاچه و دریا بوده، معادل آن در ترکی نو، “ دنیز ” (در ترکی چوواشی، “ تنگیر ”) می باشد. 

آب‌این‌ چشمه‌که از دل زمین می جوشد،‌در استخری‌عمیق‌ و مدور به‌محیط ‌٢٠٠ متر جمع‌می‌شود و منظره جالبی ایجاد می کند. این‌آب به‌علت‌ وجود املاح‌ معدنی‌به ‌ویژه‌ گوگرد رنگ ‌آن ‌مایل ‌به ‌سرخ ‌است ‌و در بعضی‌ مواقع‌ به‌ رنگ ‌زرد مایل ‌به‌ نارنجی لیمویی ‌در می‌آید. این نوع آب ها از دسته آب های کلرو بیکربناته مخلوط گازدار و دارای طعم مخصوصی اند و در ترکیب خود انیدرید کربنیک داشته و آرام بخش هستند و ظاهرا برای برخی بیماری های دستگاه گوارش مانند سوء تغذیه و نیز راشیتیسم‌ و درمان ‌تورم ‌امراض‌ سودایی ‌و پوستی ‌بسیار موثر اند. علاوه بر اینها چشمه آب تلخ پیر صالح در محدوده شهرستان بیجار (بایجار) برای درمان بیماری های رماتیسمی مفید است. 

 

سریش آباد : 

سریش آباد شهری ۸ هزار نفری و ترک نشین از توابع شهرستان قروه استان کردستان و در نزدیکی همدان می باشد. و به شهر  شهر عشق و شور حسینى مشهور است. 

سریش‌آباد گر اولا نهر من اونی دریا ایلرم

اوستونه گر قونا توز دیده لریمنن سیلرم

قوی بو دنیا بله یاتسی که فراموشه گیداخ

سریش‌آباد یاده قالار چون بونو قلبن بیلرم 

 

جوانان سریش آبادی طرفدار تراکتور تیم محبوب آذربایجان

منابع : 

• ویکی پدیا فارسی

• ویکی پدیا ترکی آذربایجانی

• سایت استانداری کردستان

• سایت فرمانداری بیجار

• سایت فرمانداری قروه

• فرهنگ فارسی، حسن عمید، چاپ اول سال ۱۳۸۹، انتشارات بهنودفرهنگ لغت فارسی شاهمرسی، پرویز زارع شاهمرسی، نشر اختر تبریز، چاپ اول سال، ۱۳۸۸

•  فرهنگ لغت ترکی فارسی ترکی شاهمرسی، پروز زارع شاهمرسی، نشر اختر تبریز، انتشارات آناس، چاپ دوم، ۱۳۸۸

• فرهنگ (اعلام)فرهنگ روز سخن، دکتر حسن انوری،چاپ هفتم، سال ۱۳۸۹، انتشارات سخن

• پیامبران سرزمین ما، صالح مدرسه ای عباس، انتشارات در راه حق، سازمان اوقاف و امور خیریه

• فصلنامه تخصصی(فرهنگی و سیاسی و ادبی) اینجی دنیزیم، شماره های ۲ و ۳ و ۴، بهار ،تابستان و پائیز ۱۳۹۱


مطالب مشابه :


كتاب تصويري آموزش زبان تركي قشقايي

آشنایی با قشقایی ها (2) پيرامون تاريخچه، افتخارات و افق آتي زبان زبان و ادبیات ترکان




آشنایی با مناطق ترک نشین و آذربایجانی استان کردستان

آشنایی با مناطق ترک ترکان در در سایر استان های کشور اقوام ترک اعم از آذربایجانی، قشقایی




پاسخ به يك ادعا در مورد زبان تركي

آشنایی با قشقایی ها (2) پيرامون تاريخچه، افتخارات و افق آتي زبان زبان و ادبیات ترکان




آشنایی با شاعر بزرگ قشقایی میرزا ماذون قشقایی

آشنایی با قشقایی ها (2) پيرامون تاريخچه، افتخارات و افق آتي زبان زبان و ادبیات ترکان




سرنوشت زبان توركي در ايران و مسئوليتهاي ما

آشنایی با قشقایی ها (2) پيرامون تاريخچه، افتخارات و افق آتي زبان زبان و ادبیات ترکان




آموزش زبان ترکی

تاریخ ،ادبیات و موسیقی ترکان قشقایی نماید تا با سایر برای آشنایی با زبان




پاسخ به شبهات در مورد زبان ترکی (2)

آشنایی با قشقایی ها (2) پيرامون تاريخچه، افتخارات و افق آتي زبان زبان و ادبیات ترکان




سنگ نبشتههاي اورخون

آشنایی با قشقایی ها (2) پيرامون تاريخچه، افتخارات و افق آتي زبان زبان و ادبیات ترکان




نظری اجمای بر گذشته ترکان و قشقایی ها

نویسندگان این وبلاگ هدفشان ارتقائ دانش ایراندوستان و آشنایی جهانیان با شهر تاریخی




برچسب :