نگاهی به آغاز جنگ هشت ساله 2
نگاهی گذرا به جنگ هشت ساله 2
- آغاز تلاش عراق برای اشغال خرمشهر و عبور از کارون و برخورد با مقاومتهای مردمی
داود رنجبر
در واقع از حدود 2 ماه قبل از شروع رسمی جنگ این درگیری ها به مرور با نزدیک شدن زمان مورد نظر، شدت یافت و بعضاً نیز به تصرف مناطقی از خاک جمهوری اسلامی منجر شد . سرانجام در اولین ساعات روز 31 شهریور 59 ، نیروی زمینی ارتش عراق با حداکثر امکانات و تجهیزات و با پشتیبانی گسترده آتش توپخانه و بمباران مراکز نظامی، اقتصادی و فرودگاه ها، یورش خود را آغاز کرد.
پاسگاه های مرزی جمهوری اسلامی – که با نیروهای اندک و تجهیزات ضعیف توسط ژاندارمری حفاظت می شد . در برابر هجوم گسترده و قوی ارتش عراق بطور طبیعی تاب مقاومت نیاورد. نیروی زمینی ارتش، نیز علیرغم اقدامات امنیتی و حضور ضعیف برخی یگان ها در نزدیکی مرز، کارایی لازم نداشت نسبت همچنین نیروهای سپاه پاسداران که دارای تشکیلات و تجهیزات لازم نبودند، با وجود مقداری مقاومت، در هم شکستند و پاسگاه های مرزی که جزو اولین اهداف مرزی مهاجم بود، سقوط کرد و لشکرهای عراقی
راهی عمق خاک ایران گردیدند.
در این شرایط تنها حضور نیروهای مرزی – اعم از بومی و نیروهای غیربومی – در مرزها بود که با حداقل امکانات و توان، تاحدودی فقدان نیروی منظم و نظامی را جبران کرده و با مقاومت های دلیرانه ، عمل بازدارندگی را در حد بضاعت خود انجام می دادند.
نیروهای مردمی و انقلابی با اتکا ء به ایمان ناشی از هدایت های حضرت امام(س) در واقع نقش اصلی را در کند کردن ماشین نظامی عراق و بلکه توقف آن ایفا کردند. بطور کلی، ارتش عراق در محورهایی که با مراکز تجمع مردم و وجود شهرها روبرو گردید، با مشکلات بسیاری مواجه شد.
شایان ذکر است که ارتش عراق در تصرف سرزمین های گسترده ای چون غرب شوش در این محور پاسگاه های مرزی جزو اولین نقاطی بود که با آغاز جنگ مورد تهاجم قرار گرفت. محدودیت امکانات در مواجه با نیروی زرهی و مکانیزه عراق، امکان مقاومت برای حفظ پاسگاه های مرزی را تقریباً غیرممکن ساخت لیکن مقاومت های انجام شده برای مدت زمانی هرچند کوتاه تا حدودی انرژی نیروهای عراقی را مصروف خود ساخت. پاسگاه شلمچه در مقایسه با سایر پاسگاه های مرزی از استحکام و مقاومت بیشتری
برخوردار بود. براین اساس درگیری سنگینی در این محور روی داد و نیروهای عراقی برای پیشروی از این منطقه دچار معضلات و خسارات فراوان شدند.
در محور پاسگاه 25 ، در شمال شلمچه، یک فلش حمله دشمن به منظور قطع جاده اهواز – خرمشهر و عبور از کارون در نظر گرفته شده بود که نهایتاً سنگینی تهاجم و فقدان موقعیت مناسب نیروهای خودی، منجر به سهولت اشغال و پیشروی دشمن بسمت جاده شد. بنابراین در مقطع زمانی کوتاه و ظرف دو روز اول، پاسگاه ها به تصرف اشغالگران درآمده و رخنه نیروی عراقی به داخل خاک جمهوری اسلامی از منطقه جنوب، به صورت کامل انجام شد.
پس از تصرف پاسگاه ها مرزی و ادامه درگیری ها، از نیروهای مقاومت خودی بطور رسمی خواسته شد که به منظور بمباران مواضع عراقی توسط هواپیماهای جمهوری اسلامی، موقتاً عقب نشینی کنند که این اقدام به دلیل عدم اطلاع از شعاع بمباران و عدم هماهنگی لازم . منجر به عقب نش ینی از مرز شد. در حالی که امکان مقاومت و ادامه درگیری در مرز همچنان وجود داشت.
با عقب نشینی کامل نیروها از مرز – روز سوم جنگ – محور درگیری از پاسگاه ها به حوالی پل دو – نهر عرایض در حدود 4، 5 کیلومتری خرمشهر کشیده شد و از آنجا که بخش دیگری از نیروهای مهاجم در شمال خرمشهر، خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده بودند، عملاً شهر از دو سو بصورت جدی مورد تهدید واقع شد . به نیروهای خودی ابلاغ شد تا در صورت امکان، از پیشروی نیروهای عراقی در محور پل نو جلوگیری بعمل آورند. براین اساس پل مذکور از سوی رزمندگان اسلام منفجر گردید. با این وجود دشمن با احداث پلی متحرک و موقت، از نهر عرایض عبور کرده خود را به نزدیکی خرمشهر رساند. اما مقاومت رزمندگان اسلام – که از سوی نیروهای تازه نفس تقویت شده بودند – موجب شد تا عراقی ها تا پشت نهر عرایض عقب نشینی کنند.
در این شرایط مقاومت مردمی عامل مهمی در کندی پیشروی ارتش عراق و جلوگیری از دستیابی دشمن به اهدافش گردید . در حوالی روزهای ششم و هفتم جنگ سپاه سوم عراق ماموریت یافت که از لشکر 3 زرهی خود در محور خرمشهر استفاده کرده تا ضمن تقویت نیرو در این منطقه، لشکر 5 مکانیزه بتواند فارغ البال به سمت اهواز حرکت کند. در نتیجه لشکر 3 زرهی فرماندهی شلمچه را بعهده گرفت و لشکر 5 عقبه خود را در محور نشوه – جفیر قرار داد.
در روز هفتم جنگ ( 6/ 7/ 59 ) نیروهای عراقی در محور شلمچه در حوالی پل نو، یعنی 5 – 4 کیلومتری خرمشهر و از سمت شمال در حدود 10 کیلومتری آن قرار داشتند. د ر این حال لشکر 3 با تحت امر قرار دادن تیپ 33 نیروی مخصوص، خود را برای ادامه نبرد و ورود به شهر خرمشهر آماده می کرد . در ضمن
ماموریت عبور از رودخانه کارون و پیشروی بسمت آبادان نیز جزء ماموریت های این لشکر قرار داشت.
-2 محور نشوه – جفیر – اهواز ارتش عراق در طراحی های خود بمنظور دستیابی به شهر اهواز – بعنوان شهر کلیدی و مرکز استان و همچنین نقطه تلاقی جاده های مهم و استراتژیک – محورهای مختلف را
مورد نظر قرار داده بود . در این ارتباط محور کوشک و طلائیه به سمت جفیر و جنوب اهواز بر عهده لشکر 5 مکانیزه گذاشته شده بود.
لشکر یادشده از آنجا که استعداد عمده ای (حدود دو تیپ سازمانی) را در محور خرمشهر بکار گرفته بود، با استعداد یک تیپ (تیپ 20 زرهی) تهاجم خود را هم زمان با سایر محورها، در 31 / 6/ 59 آغاز نمود و با استفاده از دو فلش طلائیه و کوشک، به سمت جنوب اهواز شروع به پیشروی کرد.
پاسگاه های مرزی اعم از طلائیه قدیم، طلائیه جدید، خاتمی و کوشک در همان روز اول سقوط کرد. لیکن در محور کوشک بدلیل اهمیت زمین و مقاومت نیروهای موجود تیپ 1 از لشکر 92 زرهی اهواز برای مدت کوتاهی پاسگاه های کوشک از دست اشغالگران آزاد شد. اما از آنجا که هجوم نیروهای عراقی، گسترده و فراگیر بود، مقاومت در این محور نیز به نتیجه نرسید و سرانجام دشمن پس از پشت سر گذاشتن مرز در محور جفیر خود را به جنوب اهواز رساند.
وسعت زمین در این منطقه، به یک تیپ زرهی اجازه نمی داد تا با سرعت بر سراسر زمین تسلط یابد، به همین دلیل یگان مزبور در حالی که به سمت اهواز سرازیر شده بود مجبور شد تا بخش وسیعی از جناحین خود – بخصوص پادگان مهم حمید را در سمت راست – خالی از نیرو و تامین رها سازد.
نیروهای عراقی پس از پشت سر گذاشتن مرز، با مقاومت چندانی مواجه نبوده و به راحتی تا حدود 40 کیلومتری جنوب اهواز پیشروی کردند، اما در این ناحیه مردم با ایجاد مواضع و سنگربندی آماده مقاومت شده بودند. این مسئله موجب شد تا نیروهای عراقی در حوالی روستای هردان از حرکت ایستاده و مجبور به توقف شوند. توقف دشمن در این محور همزمان با ضرورت تقو یت نیروهای عراقی در محور خرمشهر گردید، لذا تصمیم عراقی ها مبنی بر استفاده از لشکر 3 زرهی، نه تنها محور خرمشهر را تقویت کرد بلکه به لشکر 5 مکانیزه نیز فرصت داد تا در محور اهواز قویتر به نبرد خود ادامه دهد.
براساس تفکر کلاسیک حاکم بر ارتش عراق، می بایستی روند پیشروی نیروهای عراقی در جنوب اهواز با محورهای شمالی – اعم از لشکر 9 و لشکر 1 زرهی – هماهنگی داشته باشد و از آنجا که محورهای فوق هنوز آنطور که باید، موفق به تصرف اهداف خود نشده بودند، لذا لشکر 5 نیز موقتاً در 20 کیلومتری جنوب اهواز، موضع تدافعی اتخاذ کرد و با استقرار توپخانه در نزدیکی اهواز، شهر را مورد اصابت گلوله های سنگین خود قرار داد.همانطور که در فوق اشاره شد، به دلیل محدودیت استعداد بکار گرفته شده از سوی
دشمن، بخش وسیعی از جنوب رودخانه کرخه کور – شامل هویزه و منطقه ای وسیع درحاشیه شرقی هورالهویزه و شمال جفیر، دست نخو رده باقی مانده بود لیکن به خاطر فقدان نیرویی کارا، و سازمان یافته، امکان بهره برداری از ضعف های دشمن در هفته اول عملی نبود و دشمن نیز به همین دلیل احساس خطری از تهدید جناحین خود نداشت.
-3 محور چزابه – بستان – سوسنگرد
محور چزابه – بستان – سوسنگرد علیرغم محدودیت های عملیاتی، یکی از مهمترین معابر وصولی برای پیشروی به سمت اهواز بشمار می رفت. بنابراین هدف اصلی نیروهای عراقی در این محور تصرف شهر اهواز بود که با کمک لشکر 1 (از جناح چپ)، و لشکر 55 (از جناح راست) صورت می گرفت.
جغرافیای منطقه از ج مله وضعیت زمین، وجود رودخانه های متعدد و رملی بودن زمین در شمال رودخانه کرخه و وجود مراکز تجمع، روستاهای فراوان و خصوصاً شهرهایی چون بستان، سوسنگرد و حمیدیه، بر ویژگی های این محور افزوده بود. بر این اساس لشکر 9 زرهی برای تک در این محور با محدودیت های مانوری بسیاری روبرو بود نبوده و از اسلوب های پذیرفته شده تبعیت نمی کرد، به متلاشی شدن بخشی از قوای دشمن انجامید و نیروهای عراقی با روشن شدن هوا، عقب نشینی کرده و مسافت زیادی را
به حالت فرار طی کردند . با شروع روز چند فروند هلی کوپتر هوانیروز نیز به یاری رزمندگان شتافت و به شکار تانک ها و خودروهای افسران عراقی پرداخت.
دشمن – که خود ابتداً از سرعت پیشروی و فقدان مقاومت جدی در مسیر تعجب کرده بود – با شروع این عملیات احتمال فریب خوردن را از سوی نیروهای اسلام از نظر دور نداشت و مبادرت به عقب نشینی نمود. که در نتیجه با فرار نیروهای عراقی، شهر سوسنگرد آزاد شد و تحت کنترل نیروهای اسلام درآمد.
در این ارتباط نیروهای عراقی بلافاصله با عبور از رودخانه نیسان (که از شهرسوسنگرد می گذرد) بخش عمده شهر را ترک و در آن سوی رود متوقف شدند. شکست دشمن در این محور و توقف نیروهای عراقی منجر به توقف فلش دیگر در محور تپه های الله اکبر شد و در نتیجه این عدم موفقیت و نرسیدن لشکر 9 به اهداف مورد نظر، لشکرهای 5 و 1 عراق نیز با مشکلات عدیدۀ بسیاری روبرو شدند.
-4 محور فکه – شوش – دزفول
از جمله اهداف مهم ارتش عراق برای تسلط کامل بر خوزستان، منطقه وسیع و گسترده شوش و دزفول بود . برای این منظور، بدلیل گستردگی زمین و عمق اهداف، لشکر 1 مکانیزه در محور فکه، چنانه، رادار به سمت شوش و لشکر 10 زرهی در محور شرهانی، عین خوش، امام زاده عباس بسمت پل نادری و دزفول در نظر گرفته شده بود.
همزمان با تهاجم سراسری عراق، دو لشکر یادشده نیز به حرکت درآمده و به پاسگاه های مرزی ایران، بویژه فکه، توسط لشکر 1 و دویرج و بجلیه توسط لشکر 10 ، حمله شد. لشکر 1 در روز اول حمله با مقاومت شدید پاسگاه فکه مواجه گردید لیکن پس از دو روز نبرد موفق به پیشروی به سمت عمق خاک ایران گردید. لشکر 10 در برخورد با پاسگاه های دویرج، بجلیه و … با مشکل روبرو نبود و بلافاصله روز دوم جنگ خود را به نهر دویرج رساند، در نتیجه دو لشکر 1 و 10 هماهنگ با یکدیگر به سمت اهداف مورد نظر شروع به پیشروی کردند.
لشکر 10 زرهی با پشت سر گذاشتن دویرج و منطقه شرهانی، به سمت عین خوش پیشروی کرد و علیرغم وجود یک پادگان نظامی و بخشی از نیروهای تیپ 2 زرهی از لشکر 92 ، صبح روز سوم یا چهارم جنگ، عین خوش را بتصرف خود درآورده و نیروهای خودی را مجبور به عقب نشینی کرد. لشکر یادشده در ادامه حرکت خود و برای تصرف منطقه امام زاده عباس، با مقاومت نیروهای خودی مواجه شد اما در اندک زمان از محور یاد شده نیز عبور کرده و در نتیجه روز چهارم یا پنجم جنگ، امام زاده عباس نیز بتصرف دشمن در آمد. این نیروها پس از تصرف امام زاده عباس، به سمت رودخانه کرخه و پل نادری سرازیر شدند و نیروهای خودی نیز به خاطر فقدان موضعی مناسب برای مقاومت، تا پشت رودخانه عقب نشینی کردند. با نزدیک شدن دشمن به پل نادری (در تاریخ 6/ 7/ 59 ) رزمندگان اسلام با تجمع در غرب رودخانه سرپلی ایجاد کرده و به حفاظت از آن پرداختند تا بدین وسیله مانع عبور دشمن از پل شوند.
پیشروی لشکر 1 نیز – که بدلیل مقاومت دوروزه پاسگاه فکه و عللی چون وضعیت زمین بسیار کند شده بود – در منطقه چنانه با مقاومت تیپ 37 زرهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، روبرو شد در این بخش از نبرد، لشکر 1 با وارد ساختن نیروی تقویتی، ضمن شکستن مقاومت ها در چنانه و رادار، منطقه مزبور را بتصرف خود درآورد اما در ادامه حرکت خود با مانع رودخانه مواجه شده و بر اثر مشکلات بسیار و مقاومت های پراکنده در اطراف رودخانه، مجبور به توقف شد.
در مجموع دشمن در ظرف هفته اول موفق شد تا خود را در این منطقه به رودخانه کرخه برساند اما به دلایل ذیل متوقف شده و مجبور به اتخاذ موضع تدافعی گردید:
- از آنجایی که هر دو لشکر بدون توجه به امر الحاق و مسئله جناحین، صرفاً بصورت ستونی به بخشی از اهداف مورد نظر رسیده بودند، احتمال حضور رزمندگان اسلام در منطقه، مانع تصمیم گیری دشمن و ریسک برای عبور از رودخانه کرخه می شد.
- وجود رودخانه کرخه به عنوان یک مانع طبیعی نیز برعلل تصمیم گیری دشمن مبنی بر توقف، افزود.
- همانگونه که در برنامه ریزی و طراحی اولیه عملیات عراق آمده بود، سپاه سوم می بایست بطور هماهنگ لشکرهایش را به اهداف مورد نظر برساند . در نتیجه هنگامی که لشکر 5 م کانیزه پشت دیوارهای اهواز متوقف شد موفقیتی نیز در تصرف شهرهای خرمشهر و آبادان کسب نکرد. همچنین لشکر 9 نیز در دستیابی به اهداف، ناموفق و در نیمه راه متوقف شد، از نظر نظامی، عبور از رودخانه کرخه توسط لشکرهای 1 و 10 منطقی بنظر نمی رسید. از این رو، اتخاذ مواضع دفاعی در این شرایط، تدبیری بجا و دوراندیشانه بود.
جبهه میانی
اهدافی را که دشمن بعثی در جبهه میانی و شمالی تعقیب می کرد، بیشتر جنبه دفاعی داشت. برای این منظور متناسب با شرایط جغرافیایی، منطقه وسیعیس حد فاصل مهران تا قصر شیرین – انتخاب شد تا در این محور – که از معابر اصولی هجوم به بغداد و بالعکس باختران محسوب می شود. با تصرف بخشی از سرزمین های ایران و استقرار در ارتفاعات سرکوب و تسلط بر معابر و تنگه ها، امکان هرگونه تحرک احتمالی جمهوری اسلامی بسمت بغداد گرفته بشود تا در نتیجه بخش اصلی ارتش عراق با اطمینان به تامین اهداف حزب بعث، در منطقه جنوب ایران، مبادرت ورزد.
منطقه مورد نظر در استان های ایلام و باختران، یک منطقه کوهستانی قلمداد می شود و به همین لحاظ از نظر نظامی دارای محدودیت های مانوری می باشد. و جود بلندی های مرزی که از مهران به سمت شمال از ارتفاع بیشتر ی برخوردار است – هرگونه تحرک نظامی را به نقاطی چون تنگه ها محدود می سازد.
بنابر شواهد و قرائن موجود به نظر می رسد که ارتش عراق به منظور تامین اهداف خود در این جبهه، سلسله ارتفاعاتی را در عمق 30 تا 50 کیلومتری خاک ایران اسلامی، شامل دالاهو، شاه نشین، پاتاق، کاسه گران و … انتخاب کرده بود. در این بلندی ها هر گونه تحرکی، محدود به چند تنگه خاص می گردد. که با تامین و تصرف آن، با حداقل نیرو امکان پدافند مناسب ایجاد می شد. بنابراین مهمترین هدف دشمن در این منطقه تنگه مهم و استراتژیک پاتاق بود.
جبهه میانی علاوه بر اه میت نظامی، به خاطر وجود شهرهای متعددی چون مهران، سومار، نفت شهر، گیلان غرب، قصرشیرین و سرپل ذهاب و بخصوص مناطق نفت خیز و تاسیسات مربوط به آن، از نظر سیاسی و اقتصادی نیز دارای اهمیت بود مجموع این عوامل عراق را بر آن داشت تا علیرغم اصلی بودن اهداف در جنوب، بخش عمده ای از نیروهای خود را در این جبهه بکار گیرد.ارتش عراق برای کسب آمادگی و ایجاد زمینه های لازم، در این جبهه نیز از مدت ها قبل از شروع جنگ، فعال شده بود . منطقه مورد نظر به دلیل
حضور بخشی از ضدانقلابیون و بهره برداری عراقی ها از آنان، در مجموع شرائطی ر ا بوجود آورده بود که می توانست بخوبی مورد استفاده دشمن قرار گیرد.
نیروهای ضدانقلاب از بدو پیروزی انقلاب اسلامی در این منطقه فعال شده و درگیری های بسیاری، را در منطقه و بویژه در نوار مرزی بوجود آوردند در نتیجه این تحرکات امنیت منطقه و شهرها مختل شده و بخش عمده ای از ارتفاعات و حتی پاسگاه های مرزی ، در کنترل ضدانقلابیون قرار گرفت. حضور جدی نیروهای انقلاب و اقدامات متعددی که توسط سپاه و ارتش بر علیه ضدانقلاب تدارک دیده شده منجر به محدود شدن فعالیت ضدانقلاب و برقراری امنیت نسبی در شهرها و تامین راه ها و تسلط نیروهای خودی بر نوار مرزی گردید.
در آستانه فروپاشی ضدانقلاب در این منطقه، رزمندگان اسلام با تحرکات و تعرضات مستقیم نیروهای عراقی مواجه شدند . بواقع ارتش عراق علاوه بر اقداماتی نظیر نقل و انتقالات، احداث جاده های متعدد و فعالیت شدید مهندسی و برخی اقدامات دیگر در مرز، بهره برداری های بسیاری از ضدانقلابیون در داخل می کرد . حضور نیروهای اطلاعاتی عراق و انجام شناسایی از منطقه، جذب نیروهای بومی و سازماندهی افراد مسلح بعنوان نیروهای بالقوه در یاری رساندن نظامیان عراقی، همچنین وارد ساختن ضربات و ایجاد
ناامنی در منطقه، از جمله بهره برداری های رژیم بعث از نیروهای ضدانقلاب بود.
درگیری های مرزی در پاسگاه ها که از دو ماه قبل از آغاز تهاجم عراق بطور جدی شروع شده بود، در اواسط شهریور ماه شدت یافت و در تاریخ 15 شهریور سال 59 نظامیان عراقی ضمن ایجاد درگیری در سرتاسر مرز ازگله در قصرشیرین تا سومار، منطقه سوق الجیشی خان لیلی در جنوب خسروی و قصرشیرین را اشغال کردند. در 20 شهریور ماه یعنی 10 روز قبل از آغاز رسمی جنگ، ارتفاعات حساس میمک واقع در شمال شرقی شهر مهران نیز بتصرف نیروهای عراقی درآمد. این اقدامات در واقع بیانگر تهاجم جدی و
سراسری عراق به خاک ایران اسلامی بود.
حضور لشکرهای ارتش عراق در نزدیکی مرز و تحرکات و تعرضات آنان، همه حکایت از تلاشی گسترده داشت و این امری قطعی برای ناظران و نیروهای موجود در منطقه بود . اما علیرغم انتقال اخبار مربوط به تحرکات ارتش عراق، مسئولین سیاسی و نظامی کشور توجهی در خور اتفاقات رخ داده، از خودنشان نمی دادند و پس از اشغال بخش هایی از خاک جمهوری اسلامی بود که مقامات آن روز با خطر عظیم در شرف
وقوع، آشنا ساخت.
لشکرهای 28 و 81 نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی بدلیل درگیری مستمر با ضدانقلابیون، از حداقل کیفیت و کمیت برخوردار بودند اما بخاطر فقدان سازمانی دیگر ناگزیر لشکر 81 به جبهه ای با آن وسعت و اهمیت اعزام گردید. این لشکر با استقرار در محورهای حساس چون تنکاب، کلانتر، خرناصرخان، گردنو، باویسی، نفت شهر و سومار، همراه با تیپ 84 خرم آباد – که در محورهای مهران و دهلران ماموریت یافته بود – ناگزیر به رویارویی با 5 لشکر آماده و سرحال از ارتش عراق بود.
سپاه پاسداران نیز در منطقه حضور فعالی داشت و علیرغم استعداد کم و امکانات محدود، بخش عمده ای از توان خود را مصروف رویارویی با ضدانقلابیون کرده بود. با این حال مسئولیت حفظ و پدافند نزدیک به 30 پاسگاه مرزی در قصرشیرین را نیز بر عهده گرفت.
مجموعاً در شرایطی مشابه با جبهه های دیگر، روز سی و یکم شهریور ماه سال 59 فرا رسید و ارتش عراق همزمان با تهاجم سراسری، با استعداد 5 لشکر در حد فاصل مهران تا شمال قصرشیرین به مرزهای جمهوری اسلامی حمله کرد.
-1 محور قصرشیرین – سرپل ذهاب
این محور به چند دلیل از اهمیت بسیاری برخوردار بود.
الف- قرار گرفتن در مسیر هدف اصلی ارتش عراق، یعنی تنگه پاتاق.
ب- وجود شهرهای مهمی چون قصرشیرین، سرپل ذهاب، گیلانغرب
ج- گستردگی و اهمیت زمین.
بنابراین ارتش عراق برای تامین اهداف خود در این منطقه 3 لشکر را تدارک دید که به شکل زیر توسط سپاه دوم بکار گرفته می شد:
در محور اصلی یعنی خسروی – قصرشیرین بسمت سرپل ذهاب و پاتاق، به خاطر وجود جاده آسفالت و امکان مانور قوای زرهی، لشکر 6 زرهی انتخاب شد که در واقع ستون اصلی حرکت را تشکیل می داد. این لشکر از دو جناح به منظور پاکساززی منطقه محاصره شهرهای قصرشیرین و سرپل ذهاب و همچنین رسیدن پرقدرت به هدف، توسط دو لشکر یاری می شد. لشکر 8 پیاده در شمال قصرشیرین از محور دشت ذهاب وارد منطقه می شد تا علاوه بر تامین جناح چپ سپاه دوم عراق، درازگله تا پل دوآب، به سمت
سر پل ذهاب حمله کند و لشکر 4 پیاده در جنوب قصرشیرین ماموریت تصرف شهر گیلان غرب را بعهده داشت.
در این محور لشکرهای پادشده هنگام عبور از مرز شرایط مشابهی نداشتند و بعضاً با مقاومت های سختی از سوی رزمندگان اسلام مواجه شدند. لشکر 8 پیاده برای ورود به دشت ذهاب ، بلحاظ وجود ارتفاعات بلند مرزی، ناگزیر به عبور از تنگه های هوان، باویسی، حمام و پیشکان بود. با این وجود، با حمله به پاسگاه های مرزی به راحتی از سد آنان گذشته، تنگه ها را پشت سر گذاشت و در همان روز اول وارد دشت ذهاب شد. لشکر 8 سپس با دو فلش – به سمت سرپل ذهاب و دیگری به سمت ازگله – پیشروی به عمق را آغاز کرد.لشکر 6 زرهی در برخی معابر با دشواری مواجه بود، این لشکر، به منظور حضور
در منطقه و سهولت در تصرف شهر قصرشیرین، 3 فلش طراحی کرده و برای هر فلش یک تیپ تدارک دید. تیپ 25 مکانیزه عهده دار فلش پاسگاه های پرویزخان و باباهادی به سمت قصرشیرین بود. تیپ 30 زرهی فلش پاسگاه خسروی و تیپ 16 زرهی ماموریت فلش پاسگاه خان لیلی، در جنوب قصرشیرین را به عهده داشتند که قبل از آغاز رسمی جنگ این پاسگاه به تصرف دشمن درآمده بود.
در مجموع هر 3 تیپ لشکر 3 در روز اول جنگ، بدلیل مقاومت رزمندگان اسلام ناموفق بودند میزان تلفات عراقی ها خصوصاً در محور پاسگاه های خسروی، باباهادی و پرویزخان، به حدی بود که نهایتاً منجر به توقف و حتی عقب نشینی دشمن از پاسگاه های باباهادی و پرویزخان شد . کندی حرکت این یگان تا اندازه ای در روند پیشروی تاثیر گذاشت. در این ارتباط بلافاصله فرماندهی یکی از تیپ های لشکر 6 از کار برکنار و شخص دیگری جایگزین وی شد.
به این ترتیب، در روز اول جنگ در حالی که لشکر 8 وارد دشت ذهاب شده بود،
لشکر 6 متوقف ماند. در ادامه نبرد، با آغاز روشنایی روز دوم، اوضاع تغییر یافت. از یک سو دشمن به تقویت یگان های خود پرداخت و آتش توپخانه و بمباران های هوایی افزایش یافت و از سوی دیگر مهمات نیروهای مقاومت کننده خودی رو به اتمام بود. دراین روز 2 عامل پیشروی سریع لشکر 8 در دشت ذهاب و تقویت نیروی عمل کننده در محور خان لیلی، وضع جبهه را دگرگون ساخت در ادامه لشکر 8 توانست با استقرار بر روی ارتفاع قراویز، که بر جاده سرپل ذهاب – قصرشیرین مشرف بود، جاده مزبور را
مسدود سازد . بر این اساس یگان های دشمن مامور در محور خان لیلی نیز دست به پیشروی به سمت جاده قصر – گیلانغرب زدند. و بلافاصله لشکر 4 نیز از طریق جنوب خسروآباد وارد عمل شد و بسرعت بسمت گیلانغرب پیشروی نمود. در پی آن، با توجه به محاصره رزمندگان حاضر در منطقه قصرشیرین و مهمات رو به اتمام آنها، مقاومت های بدون پشتوانه تضعیف شد و با سقوط پاسگاه های باباهادی، پرویزخان و خسروی ، نیروهای خودی به طرف شهر محاصره شده قصرشیرین سرازیر شدند تا بتوانند ضمن
گشودن جاده سرپل – قصرشیرین از دو سمت، این شهر را حفظ کنند.
در این شرایط تصمیم قطعی رزمندگان اسلام بر این بود تا به هر قیمتی جاده را باز کنند لذا طی هماهنگی بین پاسداران و نیروهایی از گردان تکاور ل 81 در محور قصرشیرین و رزمندگان موجود در محور سرپل مقرر شد تا نیروهای مزبور شب هنگام طی یورش از دو سمت به قوای عراقی بر روی جاده، آنان را منهدم و جاده را باز کنند نهایتاً این عملیات بدلیل قلت نیروها و مشکلات اساسی کمبود امکانات و مهمات، علیرغم رشادت های بسیار، با موفقیت توام نشد و نیروها پس از ساعاتی درگیری به محل اولیه خود بازگشتند. ناکامی رزمندگان در بازگشایی جاده و برقراری ارتباط زمینی، سرانجام به سقوط قصرشیرین در روز سوم منجر شد و نیروهای موجود ضمن تحمل تلفات، با مشکلات بسیاری از محاصره خارج شدند. در این حال بخش عمده ای از مردم ناگزیر در شهر باقی مانده و به اسارت عراقی ها درآمدند.
در این اثنا نیز رزمندگانی که از جبهه قصرشیرین عقب نشینی کرده بودند، به نیروهای مقاومت در سرپل ذهاب پیوسته و به همراه مردم به دفاع از این شهر پرداختند و در نتیجه لش کر 8، علیرغم ورود تانکهایش به مدخل شهر موفق نشد وارد سرپل ذهاب شود و نیروی اسلام با رشادت های بسیار دشمن را در ارتفاعات اطراف، از جمله قراویز و گوره موش، زمینگیر کردند.
لشکر 4 عراق که با مشکلات کمتری مواجه بو، بسرعت خود را به گیلانغرب رساند و ابتداً موفق شد تا به بخش غربی شهر وارد شود. با ورود مهاجمین به شهر، نیروهای مردمی و انقلابی – شامل 30 نفر از پاسداران و قریب 400 الی 500 تن از مردم بطور جدی به مقاومت پرداختند و این مقاومت که با فعالیت چشمگیر هوانیروز و رشادت های خلبان شهید شیرودی همراهی می شد، منجر به عقب نشینی دشمن از شهر گردید. یگان های شکست خورده عراق لاجرم پس از تخلیه شهر به استقرار در ارتفاعات مهم، از جمله بازی دراز و بخشی از دانه خشک – که بر شهر اشراف داشت – پرداختند و عملاً در دستیابی به
هدف مورد نظر که احتمالاً ارتفاع کاسه گران بود، ناکام ماندند.
در مجموع سه لشکر مهاجم در این منطقه، به جز تصرف شهر قصرشیرین، در دروازه شهرهای سرپل ذهاب و گیلانغرب متوقف شدند و بدلیل مقاومت های انجام شده، تلفات و خسارات وارده به نیروهای عراقی، گستردگی و ترس از انهدام بیشتر – قبل از دستیابی به اهداف خود – مواضع دفاعی اتخاذ کردند براین اساس نیروهای سه لشکر یادشده در ارتفاعات مشرف بر شهرهای سرپل ذهاب و گیلانغرب، شامل: کوره موش قراویز، بخشی از دانه خشک، بازی دراز، تنگه امام حسن، کوه چرمیان و … مستقر شدند.
-2 محور مندلی – سومار – نفت شهر مهمترین هدف دشمن از هجوم در این محور، تصرف شهرهای سومار و نفت شهر بود
که در واقع با استقرار در ارتفاعات این منطقه جناح راست فلش اصلی را تامین می کرد. لشکر 12 زرهی – که این ماموریت را به عهده داشت – به منظور نیل به هدف، دو فلش انتخاب کرد. یک فلش از تنگه برای حمله به منطقه سومار و فلش دیگر را از شمال غربی نفت شهر، متوجه این شهر کرد. لشکر 12 یک روز قبل از تهاجم سراسری، پاسگاه گیسکه را در بخش جنوبی میان تنگ بتصرف خود درآورده بود و با شروع حمله سراسری ( 31 / 6/ 59 )، علیرغم وجود مقاومت های ضعیف، بلافاصله پس از تسلط بر تنگه وارد منطقه عمومی سومار شد و در همان روز اول شهر سومار را اشغال کرد. لشکر مزبور در محور نفت شهر با مشکلاتی مواجه شد و در بدو تهاجم، مقاومت های مناسب در نفت شهر، نیروهایش را متوقف کرد.
بطور کلی نیروهای عراقی در این محور با مشکل چندانی مواجه نبوده و به سهولت می توانستند به پیشروی خود ادامه دهند. لشکر 2 پس از اشغال سومار با 2 فلش در عمق به حرکت خود ادامه داد. بطوری که سربازان عراقی سرمست از پیروزی سریع در این محور از مردم سراغ تهران را می گرفتند. اما طبیعی است که توقف لشکرهای 4، 6، 8 باعث شد تا پیشروی در این محور نیز متوقف شود.
به هرحا ل، ظرف هفته اول جنگ سومار و نفت شهر بطور کامل به دست عراقی ها افتاد و لشکر 12 زرهی – با استقرار بر روی ارتفاعات غرب سومار و نفت شهر و الحاق نسبی با لشکر 4 موضع پدافندی اتخاذ کرد.
-3 محور مهران
این جبهه با هریک از تلاش های اصلی در جنوب و شمال، فاصله مکانی نسبتاً زیاد داشت و به گونه ای مستقل در هدف بود. اهداف عراق در این جبهه کمی مبهم است و اطلاعات و اخبار قابل اعتنایی برای تحلیل آن در دست نیست و بواقع حرکات بعدی ارتش عراق نیز کمک چندانی در این ارتباط نکرد. ماموریت این منطقه بر عهده، لشکر 2 پیاده تحت امر سپاه دوم عراق قرار گرفته بود و مهمترین هدف در این محور، اشغال شهر مهران بود.
شهر مهران تقریباً چسبیده به مرز می باشد و بدلیل عبور جاده ای مهم که جبهه جنوبی ایران را به جبهه های غرب و شمالغرب متصل می کند – حائز اهمیت است. همزمان با تهاجم سراسری، لشکر 2 پیاده از سه محور و با استفاده از 4 تیپ تهاجم خود را آغاز کرد. یک تیپ لشکر 2 از شمال شهر مهران به سمت تنگه کنجاپنجم، دو تیپ زرهی و پیاده این لشکر به سمت مهران و حرکت در عمق و فلش سوم لشکر 2 پیاده به
سمت ارتفاعات مرزی قلعه آویزان با استعداد یک تیپ به حرکت درآمد.
با توجه به فعالیت های ارتش عراق قبل از روز 31 شهریور و وجود درگیری های شدید مرزی و برخی تعرضات در داخل با شروع حمله سراسری، مردم شهر مهران و روستاهای اطراف اقدام به ترک خانه و کاشانه خود کردند و منطقه خیلی سریع حالت جنگی به خود گرفت. در این جبهه نیروهای مقاومت، از توان بالایی برخوردار نبودند و لذایگان های تحت امر لشکر 2 ظرف روزهای اول و دوم موفق شدند بدون برخورد با مانع جدی به اهداف خود شامل: تنگه کناپنجم، شهر مهران و ارتفاعات قلعه آویزان دست یابند و
در آنجا مستقر شوند. بنظر می رسد فاصله زیاد بین شهرهای مهران و دهلران و همچنین وسعت منطقه در شرق مهران، مانع اصلی گسترش غیرمنطقی این لشکر بود. بنابراین لشکر یاد شده در عمق 10 کیلومتری شرق مهران موضع دفاعی بخود گرفت.
همزمان با این حرکت، تلاش محدودی در جبهه دهلران انجام گرفت. در این منطقه بخشی از نیروهای عراقی که هدف آن برای ما معلوم نشده است – پاسگاه بیات را گرفتند، اما در زمان مورد نظر به جز اجرای آتش، تحرکی بر علیه شهر دهلران صورت نگرفت. باید اضافه کرد که حرکت لشکر 10 زرهی در محور عین خوش منجر به تهدید جدی دهلران شد، زیرا بخشی از نیروهای این لشکر متوجه موسیان گردیده و این منطقه را بتصرف خود درآوردند.
جمع بندی
مجموع اخبار و اطلاعات در دست نشان می دهد که علیرغم قوت های ارتش عراق، عواملی چون مقاومت های نیروهای مردمی و نظامی و وضعیت طبیعی زمین، آنان را از دستیابی به اهداف مورد نظر بازداشت. و به دلیل آنکه طرح زمانبندی محدود اشغال بخش مهمی عملی نگردید، ارتش عراق مجبور به اتخاذ مواضع پدافندی ناخواسته در اوضاع و شرایطی شد که مشکلات زیادی را به ماشین نظامی این کشور تحمیل کرد و در واقع یکی از دلایل شکست آتی ارتش عراق، زمین گیر شدن ناخواسته در وضعیت نه چندان مناسب
بود.
بطور خلاصه، دشمن علیرغم تصرف منطقه وسیعی از سرزمین اسلامی در جنوب کشور، اهداف اصلی خود را تامین نکرد و عملاً پشت دیوارهای خرمشهر و سوسنگرد زمین گیر شده و نتوانست بسمت اهواز پیشروی کند. رودخانه کرخه نیز مانع مهمی در پیشروی لشکر 1 و 10 در محورهای شوش و دزفول گردید.
در جبهه میانی نیز شرایط مشابهی حاکم بود . عراق موفق به تامین اهدافش – که مهمترین آن پاتاق و ارتفاعات مربوط به آن بود – نگردید و ضمن ناکامی در تصرف شهرهای سرپل ذهاب و گیلانغرب، به استقرار در ارتفاعات منطقه که از ویژگی یک پدافند مناسب برخوردار نبود، بس نده کرد، در مجموع در انتهای هفته اول جنگ آرایش نظامی ارتش عراق بشرح زیر بود:
در محور خرمشهر، نیروهای عراقی در حوالی پل نو – 4، 5 کیلومتری شهر – متوقف شده و خود را جهت ورود به شهر آماده می کردند. در شمال خرمشهر، قسمتی از جاده اهواز خرمشهر به اشغال متجاوزین درآمده بود، لیکن هنوز این نیروها به سمت کارون به حرکت درنیامده بودند.
در جنوب اهواز، دشمن خود را به 20 کیلومتری شهر اهواز رسانده بود. در این منطقه علیرغم اشغال پادگان حمید توسط نیروی عراقی بخش وسیعی از زمین منطقه شمال جفیر مانند هویزه، تحت اشراف و کنترل آنان قرار نداشت.
در شمال کرخه کور، نیروهای بعثی پس از عقب نشینی، همچنان شهر سوسنگرد را در محاصره خود گرفته و در شمال سوسنگرد، در تپه های الله اکبر، مستقر شده بودند. در این محور بستان بطور کامل تحت تسلط اشغالگران قرار داشت.
لشکر 1و 10 عراق نیز در حاشیه رودخانه کرخه متوقف شده و به سمت دهلران، در موسیان نیز گسترش یافته بودند. در جبهه دهلران، دشمن حضور چندانی نداشت و صرفاً به تصرف برخی ارتفاعات مرزی و پاسگاه بیات بسنده کرده بود. شهر مهران و منطقه وسیعی از شرق آن بتصرف نیروهای عراقی درآمده و با استقرار در تنگه کنجانچم، موضع دفاعی اتخاذ کرده بودند.
نیروهای دشمن در محورهای سومار تا قصرشیرین، ارتفاعات زیادی را بتصرف خود درآورده و خط متصلی را در ارتفاعات غرب سومار، چرمیان، بازی دراز، بخشی از دانه خشک، قراویز و کوره موش ترسیم کرده بودند.
در شمالغرب نیز بدلیل حضور ضدانقلاب و تسلط آنان در نقاط مرزی، عملاً تحرک عمده ای از ارتش عراق دیده نمی شد.
در چنین شرایط و اوضاعی بود که روز ششم جنگ، صدام حسین با ناامیدی و ابهام نسبت به ادامه روند جنگ و اهداف اصلی هجوم، بر صفحه تلویزیون عراق ظاهر شده و آتش بس یکجانبه را اعلام کرد. در این ارتباط عراق مقطع کوتاهی از جنگ را به تلاش های دیپلماتیک اختصاص داده و با مظلوم نمایی سعی در تحمیل پذیرش آتش بس و مذاکره به جمهوری اسلامی نمود. در مدت کوتاه وقفه ای در حرکت سراسری عراق ایجاد شد که سرانجام به خاطر عدم پذیرش شرایط مذکور از سوی جمهوری اسلامی ایران، جنگ به شکل جدیدی ادامه یافت.[1]
[1] برگرفته از مجله تاریخ جنگ شماره 2، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
مطالب مشابه :
شهید مهدی باکری قسمت دوم
تاریخ جنگ ایران و عراق صبحونه باید یه فیلم کوچیک بازی کنی دانلود نقشه مرزی ایران و عراق
پیامدهای اقتصادی جنگ ایران و عراق
تاریخ جنگ ایران و عراق المللی از قواعد بازی در سطح بین دانلود نقشه حمله عراق به
شهید مصطفی چمران قسمت دوم
وبلاگ تاریخ جنگ ایران و عراق، تلاشی برای تبیین ابعاد حماسی و عقلانی جنگ است تا روایتی "درست
نگاهی به آغاز جنگ هشت ساله 7
تاریخ جنگ ایران و عراق ارتفاعات افشار آباد و بازی دانلود نقشه مرزی ایران و
مقایسه جنگ ایران و عراق و جنگ نرم امروز
مقایسه جنگ ایران و عراق و جنگ نرم امروز - - بازی دراز. آفتاب دانلود آهنگ
جنگ ایران و عراق
جنگ عراق و ایران. تصویر بالا: اطلاعات عمومی بازی و سرگرمی دانلود اسکرین سیور بسیار
نگاهی به آغاز جنگ هشت ساله 2
تاریخ جنگ ایران و عراق مهم، از جمله بازی دراز و بخشی دانلود نقشه مرزی ایران و
عملیات رجایی و باهنر
دانشنامه جنگ ایران و عراق اهداف عملیات بازی دراز و همچنین دانلود نقشه حمله عراق به
بررسی نقش روزنامه اطلاعات در تامین امنیت ملی در دوران جنگ ایران و عراق شماره 1
در دوران جنگ ایران و عراق اخبار آتش بازی و مقابله دانلود نقشه مرزی ایران و
بررسی متغیرهای تاثیر متغیرهای منطقه ای و بین المللی در جنگ ایران و عراق
المللی در جنگ ایران و عراق شد که آتش بازی بیست دقیقه دانلود نقشه مرزی ایران و
برچسب :
دانلود بازی جنگ ایران و عراق