آداب زیارت امام رضا علیه السلام
آداب زیارت
حرمهای معصومین(ع) از مکانهایی هستند که انوار الهی بدون حجاب در آن جا
تجلی مییابد و هر قلبی که بخواهد نورانی شود و به سوی خداوند راه پیدا
کند میتواند از این منزلگاههای نورانی راه خویش را بیابد.
زیارت مانند سایر عبادات بلکه در صدر تمامی آنها دارای احکام، آداب و
اسراری است و ظاهر و باطنی دارد. عده زیادی هستند که زیارت را انجام
میدهند اما به باطن آن نمیرسند. برای بدست آوردن باطن زیارت و رسیدن به
اصل منشأ الهی و پی بردن به هدف این عبادت باید متخلق به آدابی شد که آنها
را میتوان به پنج دسته تقسیم نمود:
آداب پیش از سفر
۱ـ اولین ادبی که زائر باید به آن در زیارت خویش توجه داشته باشد «نیت» است.
نیت: قصد زیارت کردن؛ این که قصد کنی زائر شوی و بر یافته خویش عهد بندی.
نیت تو باید نیت زیارت ولی خدا باشد نه دیدن حریم حرم. مانند نیت نماز که
قصدت نزدیکی به خداست برای زیارت نیز باید قصدت نزدیکی به خدا از طریق
توسل به ولی خدا باشد و این اولین پله از نردبان قرب الهیست.. وقتی قصد
زیارت میکنی باید آن را با دیگر مقاصد دنیایی آلوده نسازی و منظور تو
تنها تجدید عهد با ولی خدا و اجابت دعوت وی و طلب شفاعت از آنان باشد نه
چیز دیگری، هنگامی که میگویی: «انی قصدتک» من قصد تو را کردم، یعنی از هر
آن چه غیر توست دل بریدم و به سوی تو پناه آوردم؛ زیرا هر که با شماست، با
خداست. شما شفیعان سرای جاویدید و واسطه رحمت خداوند، هر که به شما معتصم
شود و از شما پیروی کند بهشت جایگاه ابدی اوست.» وقتی بدانی قصدت از زیارت
چیست، پای در کدامین خاک میگذاری، پای بوس خاکی میشوی که روزانه صدها
هزار فرشته خاک بوسش میشوند کم کم حجابها از جلوی چشمانت کنار میروند.
با چشم سر نمیشود دید، باید چشم دل را گشود و خود را در ساحت حریمش پیدا
کرد آن وقت میشود قصد زیارت نمود.
«نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی»
این حس ذره ذره به تو حیا میدهد حیایی که پیش زمینه ترک گناه است. نیت دل
کندن از غیر و پیوستن به یار، آن جاست که مصداق این بیت شعر میشوی «ما
سمیعیم و بصیریم و هشیم، با شما نامحرمان ما خامشیم»
۲ـ دومین ادب این که ره توشه کافی برای سفر تدارک دیده باشی، حضرت رسول در
این باره میفرمایند: «از شرف آدمیست که توشه خود را نیکو گرداند» و امام
صادق(ع) نیز متذکر میشوند: چون به سفر روید سفره با خود بردارید و
طعامهای نفیس در آن قرار دهید.
۳ـ سومین؛ در حلال بودن خرجی سفر دقت کنی و از آلودگی آن به مال حرام به
شدت احتراز نمایی. لقمهای که قرار است بر تو قوت بخشد باید طیب و طاهر
باشد و اگر غیر آن در بطن تو باشد لذت چشیدن طعم شیرین زیارت را از تو
میگیرد پس در آنچه زاد و توشه خود میکنی مطمئن باش که قصد زیارت فقط سبک
معرفت است که رسیدن به آن با لقمه غیر دست نیافتنی ست.
۴ـ چهارمین؛ بستگان، نزدیکان و دوستان دینی خود را از سفر خویش آگاهسازی
و با آنها وداع کنی، در حدیثی از امام صادق(ع) که از سیره جدشان حضرت
رسول(ص) ذکر میکنند اهمیت وداع را میتوان احساس کرد. ایشان میفرمایند:
وقتی حضرت رسول(ص) با مؤمنی وداع میکردند میفرمودند: خداوند شما را رحمت
کند و پرهیزگاری را توشه شما داند و شما را به سوی هر خیری متوجه گرداند و
جمیع حاجات شما را برآورد و دین و دنیای شما را سالم دارد، شما را به راحت
برگرداند به سوی جمعی که ایشان به سلامت باشند.
۵ـ پنجمین؛ غسل طهارت جسم که متن دعای آن در کتب دینی ذکر شده است که ما
در این جا به برگرفتهای از معنی آن اشاره میکنیم. به نام خدا و به مدد
خدا، هیچ نیرو و قدرتی جز به مدد الهی وجود ندارد، بر آئین رسول خدا و
سخنگویان راستگوی خدا که درود خدا بر تمامی آنها باد. خدایا به وسیله این
غسل دلم را پاک و سینهام را گشاده ساز و قلبم را نورانی کن. خدایا این
غسل را مایه نورانیت و پاکی و محفوظ ماندن و سبب شفای من از هر درد و
بیماری و آفت و بدیای که از آن هراس دارم و میپرهیزم قرار بده و قلب و
اعضا و استخوانها و خون و مو و پوست و مغز و اعصابم و آنچه زمین از من
میکاهد را به وسیله این غسل پاک گردان. خدایا در روز نیازمندی و تهیدستی
و بیچیزیام در پیشگاه تو این غسل را شاهدی به سود من قرار ده ای
پروردگار جهانیان که همانا تو بر هر چیز توانایی.
اللهم طهر قلبی و اشرح لی صدری و أجر علی لسانی مدحتک و الثناء علیک.
اللهم اجعله لی طهوراً و شفاء و نوراً انک علی کل شیء قدیر . اللهم اجعله
لی نورا و طهورا و حرزاً و کافیاً من کل داء و سقم و من کل آفه و عاهه و
طهر به قلبی و جوارحی و عظامی و لحمی و دمی و شعری و بشری و مخی و عصبی و
ما اقلت الارض منی و اجعله لی شاهداً یوم القیامه یوم حاجتی و فقری و
فاقتی.
طهارتی دیگر که برای نایل ماندن به دیدار امام لازم است طهارت ذهنی است.
فکر نیز مانند جسم احتیاج به طهارت دارد. در روایات آمده است که میدانید
چه چیز ذهن شما را آلوده میکند؟ پاسخ روشن است! سوءظن به امام معصوم(ع).
من و تو وقتی میخواهیم به زیارت بیاییم میگوئیم با این همه گناه امام
مرا میپذیرد؟ این نوع گفتار سوء ظنی است به امام معصوم(ع). آری اگر به
خودمان نگاه کنیم که ذرهای گذشت در وجودمان نیست پندارمان درست است اما
امام خدای کرم است روی زمین، او مانند مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری
همدل است. و این نص صریح قرآن است که خداوند خطاب به گناهکاران میفرماید:
اگر همه گناهان را کردی و از بخشش ناامید هستی از رحمت من (خدا) ناامید
مشو چرا که گناه همه توبهکنندگان را میبخشم.
۶) ششمین؛ انگشتر عقیق با نگین زرد رنگ که نقش روی آن «ماشاء الله لاقوه
الا بالله استغفرالله»: هر چه خدا بخواهد است. نیرویی جز به مدد الهی وجود
ندارد از او طلب مغفرت میکنم، و نقش روی دیگر آن محمد و علی باشد به دست
کنی و اگر انگشتر فیروزه بود بهتر است نگینی داشته باشد که یک روی آن
«الله الملک» خدا فرمانرواست، و روی دیگر آن «الملک لله الواحد القهار»
فرمانروایی تنها از آن خدای یکتا و قهار است، نقش شده باشد.
۷) هفتمین؛ مقداری تربت امام حسین(ع) را با خود برداری، به راستی اگر نبود
این خاک هیچ تربتی دیگر نبود که شفیع شود بین تو و خدا که به واسطه این
خاک که همراه خویش ساختهای نظری حسینی به دلت بیندازد و سببی شود برای
نجات و قبولی زیارتت. منقول است هنگام برداشتن آن این دعا را بخوانی:
«خدایا این خاک قبر امام حسین(ع) است که ولی تو و فرزند ولی تو هست آن را
بر گرفتم تا از آنچه میترسم و نمیترسم پناهم باشد و همچنین روایت است
هنگامی که حضرت صادق(ع) به عراق آمدند گروهی نزد وی جمع شدند و پرسیدند که
میدانیم تربت امام حسین(ع) شفای هر ذرداست. آیا باعث ایمنی از هر خوف و
بیم نیز میشود؟ ایشان فرمودند: هر گاه کسى خواهد که او را از هر بیمى
امان بخشد باید تسبیحى که از تربت آن حضرت ساخته باشند در دست بگیرد و سه
مرتبه این دعا را بخواند أَصْبَحْتُ [أَمْسَیْتُ] اللَّهُمَّ مُعْتَصِما
بِذِمَامِکَ وَ جِوَارِکَ الْمَنِیعِ الَّذِی لا یُطَاوَلُ وَ لا
یُحَاوَلُ مِنْ شَرِّ کُلِّ غَاشِمٍ وَ طَارِقٍ مِنْ سَائِرِ مَنْ
خَلَقْتَ وَ مَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصَّامِتِ وَ النَّاطِقِ [فِی
جُنَّةٍ] مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ حَصِینَةٍ وَ هِیَ
وِلاءُ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ [مُحَمَّدٍ صَلَّى
اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ] مُحْتَجِزا [مُحْتَجِبا] مِنْ کُلِّ قَاصِدٍ
لِی إِلَى أَذِیَّةٍ بِجِدَارٍ حَصِینٍ الْإِخْلاصِ فِی الاعْتِرَافِ
بِحَقِّهِمْ وَ التَّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ جَمِیعا مُوقِنا أَنَّ الْحَقَّ
لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ مِنْهُمْ وَ فِیهِمْ وَ بِهِمْ أُوَالِی مَنْ
وَالَوْا وَ أُعَادِی مَنْ عَادَوْا وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا فَصَلِّ
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِذْنِی اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ
کُلِّ مَا أَتَّقِیهِ یَا عَظِیمُ حَجَزْتُ الْأَعَادِیَ عَنِّی بِبَدِیعِ
السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّا جَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ
سَدّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ
پس تسبیح را ببوسد و بر هر دو چشم بمالد و بگوید اللَّهُمَّ إِنِّی
أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبَارَکَةِ وَ بِحَقِّ
صَاحِبِهَا وَ بِحَقِّ جَدِّهِ وَ بِحَقِّ أَبِیهِ وَ بِحَقِّ أُمِّهِ وَ
بِحَقِّ أَخِیهِ وَ بِحَقِّ وُلْدِهِ الطَّاهِرِینَ اجْعَلْهَا شِفَاءً
مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَانا مِنْ کُلِّ خَوْفٍ وَ حِفْظا مِنْ کُلِّ
سُوءٍ پس تسبیح را بر جبین خود بگذارد پس اگر در صبح چنین کند در امان خدا
باشد تا شام و اگر در شام چنین کند در امان خدا باشد تا صبح.
8) هشتمین ادب؛ سورههای حمد، فلق و ناس، آیه الکرسی و قدر و آخر سوره آل عمران را بخوانی.
۹) نهمین گام برای وصول به ساحت امام(ع) این است که اعضای خانواده خود را
به گرد خویش جمع کنی و دو رکعت نماز بخوانی و از خدا طلب خیر کنی و سوره
آیه الکرسی را بخوانی و بعد از حمد و ثنای پروردگار اعضای خانواده خویش را
به خدا بسپاری به یمن تلاوت این سوره، امام محمدباقر(ع) نیز هرگاه عزم سفر
میکردند خانواده خود را در حجرهای جمع مینمودند و این دعا را
میخواندند: اللهم انی استودعک الفداة نفسی و مالی و اهلی و ولدی الشاهد
منا و الغائب. اللهم احفظنا و احفظ علینا. اللهم اجعلنا فی جوارک. اللهم
لا تسلبنا نعمتک و لا تغییر ما بنا من عافیتک و فضلک.
۱۰) دهمین ادب از آداب پیش از سفر این است که با خانواده خود خداحافظی کنی
و بر در خانه بایستی و تسبیحات حضرت زهرا(س) را بگویی و هر یک از سورههای
حمد و آیه الکرسی را بر ۳ جانب خود یعنی سمت راست و چپ و پیش رو بخوانی و
خواندن دعایی که شرح آن در کتاب حلیه المتقین علامه محمدباقر مجلسی آمده
است و به جهت اکمال آن وارد شده است. «اللهم احفظنی و احفظ ما معی و سلمنی
و سلم ما معی و بلفنی و بلغ ما معی ببلاغک الحسن الجمیل.»
۱۱) یازدهمین؛ یازده مرتبه سوره توحیدر ا زمزمه کنی و همچنین سورههای قدر
و آیه الکرسی و فلق و ناس را و سپس عطر تلاوت این سورهها را با لمس بدن
خود تا همیشه ماندگار کنی در اعضا و جوارحت.
۱۲) دوازدهمین؛ دعایی بخوانی جهت در امان ماندن در سفر در این باره حکایت
زیر خواندنی است در حدیثی معتبر منقول است دو نفر به خدمت حضرت رسول(ص)
رسیدند و به ایشان گفتند: ما میخواهیم برای تجارت به شام برویم حرزی به
ما یاد بده تا در راه بخوانیم. فرمود که چون در منزلی فرود آیید و نماز
خفتن بکنید، بعد از نماز پهلو را به رختخواب بگذارید و تسبیح حضرت فاطمه
علیها السلام را بخوانید و پس از آن آیه الکرسی را بخوانید چون چنین کنید
تا صبح محفوظ میمانید. وقتی آنها روانه شدند جمعی از دزدان در پی آنها
رفتند. اعمالی که حضرت رسول(ص) تعلیم فرموده بودند انجام دادند شب هنگام
دزدان غلام خود را فرستادند تا از آنها خبر بگیرد، چون به نزد آنان رسید
دو دیوار را دید و خبری از آن دو تن نبود. وقتی به دزدان گفتند آنها نیز
آن مسیر را طی نمودند و همان دیدند که غلام دیده بود.
سپیده صبح که سر زد دزدان نزد آن دو تن آمدند و پرسیدند که شما دیشب در
کجا به سر بردید؟ گفتند: در همین مکان. گفتند: ما آمدیم به تفحص شما و به
غیر از دو دیوار چیز دیگری ندیدیم راز این واقعه چیست؟ و تجار تعلیم حضرت
رسول(ص) را به آنها گفتند. دزدان در حالی که انگشت حیرت به لب داشتند
گفتند: بروید که دزدی به شما دست نخواهد یافت.
۱۳) سیزدهمین ادب خواندن این دعا هنگام ترک منزل است که از حضرت رسول(ص)
منقول است که هیچ خلیفهای آدمی در اهلش نمیگذارد بهتر از آن که در وقت
بیرون رفتن دو رکعت نماز بخواند و سپس بگوید: اللهم انی استودعک نفسی و
اهلی و مالی و ذریتی و دنیای و آخرتی و امانتی و خاتمة عملی.
۱۴) چهاردهمین گام از آداب پیش از سفر دادن مقداری صدقه است، صدقهای که در عین ناچیزی هفتاد نوع بلا را از انسان دفع میکند.
۱۵) پانزدهمین و آخرین گام از آداب پیش از سفر این است که در هنگام سوار
شدن به وسیلهای که قرار است رکاب تو باشد برای رسیدن به عرش الهی این آیه
را تلاوت کنی و پس از آن به یاد هفت آسمان عاشقی، هفت کهکشان دلدادگی به
حضرت زهرا(س) تسبیحات خاصه ایشان که تعلیم پدر بزرگوارشان به وی بود را در
وقت اضطرارشان زمزمه کنی. «سبحان الذی سخرلنا هذا و ما کنا له مقرنین و
انا الی ربنا لمنقلبون» : پاک و منزه است کسی که این (مرکب، وسیله سفر را)
مسخر ما کرد و ما خود بر آن توانا نبودیم و همانا ما به سوی پروردگارمان
باز میگردیم.
آداب حین سفر
۱ـ اولین ادب، همسفر و همراه شدن با همنشینان و همراهانی است که اهل تقوی، معرفت و معنویت باشند.
مجالست از مؤثرترین عوامل شکلگیری شخصیت انسان است. انسانها غالباً
همرنگ یاران و معاشران خود میباشند. تأکیدهای فراوانی که در آیات و
روایات و احادیث و همچنین متون ادبی گذشته ما درباره همراهی با دوستان نیک
و اهل تقوی شده، خود ناظر بر همین مطلب است. چنانکه امام علی(علیهالسلام)
میفرمایند: «قارن اهل الخیر تکن منهم» : با اهل نیکی همراه و همنشین باش
تا تو نیز یکی از آنان باشی. و در حدیث دیگری نیز می فرمایند: همنشینی با
نیکان همچون مراوده با عطرفروش است که اگر او از عطر خویش به شخص ندهد،
کمترین فایده این دوستی بوی عطر مغازهاش است که با پیکر و لباس تو عجین
میشود و در نتیجه تا مدتی بعد از جدا شدن از او نیز بوی خوش عطر از وجود
تو استشمام میگردد. سعدی علیه الرحمه نیز در گلستان این چنین میسراید:
«همنشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید»
آدمی با مجاورت با نیکان به رنگ آنان در میآید و صفات و کمالات آنان در
وی نیز پدیدار میگردد. امام صادق(علیهالسلام) نیز در این باره به
پیروانش میفرماید: با کسی رفاقت و مصاحبت کن و با کسی همنشین و همسفر شو
که تو به آن زینت یابی و مصاحبت مکن با کسی که او به تو زینت یابد. یعنی
تو بتوانی از او علم و کمالات کسب کنی. همانگونه که قطعهای آهن پس از
مدتی مجاورت با آهنربا خاصیت آهنربایی مییابد و یا پارهای فلز با اندک
زمانی نزدیکی با آتش، آتشین میشود و حرارت و نور از خود ساطع میکند،
وجود آدمی نیز که جلوهای از نور الهی است، از همنشینی و همسفری رنگ
میپذیرد و به راستی مشتی گل است که از مجاورت با گل، بوی خوش گل را
میگیرد و خوشبو میشود.
«گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم و لیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم»
۲ـ دومین ادب، خوش خلقی، شادمانی و حلم و بردباری با همسفران است. شاد
کردن دل مؤمن، شاید خیلی ساده و کوچک به نظر برسد و تا به حال برای آن
اهمیتی قائل نشده باشیم و تکرار روزمرگیهای زندگی و مشکلات همیشگی باعث
شود که کمتر به آن فکر کنیم و حتی عده کثیری از ما دیگر نقش آن را در
زندگیمان کمرنگ و یا بیرنگ بیابیم، اما درجه اهمیت این ادب که نه تنها
جزء آداب حین سفر است بلکه از اصول زندگیست، هنگامی برایمان ملموس میشود
که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) آن را محبوبترین عمل نزد
خداوند میداند. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: محبوبترین
عمل نزد خداوند شاد کردن مؤمن است.
وقتی مسافر نیت سفر میکند و زائر قصد زیارت، باید خود را مهمان امام
بداند و هر چه در طول سفر زیارتاش از آغاز حرکت تا هنگام مراجعت برایش
پیش میآید از جانب آن بزرگواران دانسته و نه تنها صبر و بردباری پیشه کند
بلکه به فکر شاد کردن دل همسفر خویش باشد؛ چنانکه حضرت صادق(علیهالسلام)
بزرگ پرچمدار مکتب شیعه میفرماید: از مروت سفر، خوش طبعی بسیار در چیزی
است که خداوند را به خشم نیاورد. زائر باید تمامی ناملایمات را به حلاوت
پذیرایی امام و مولای مهربانش، با خرسندی پذیرا شود و راه و رسم شکوه و
شکایت را در پیش نگیرد و با یاران و همسفران و راهبران سفر تلخی و تندی
نکند که به راستی: «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است
که مجنون باشی» نکته اساسی این حقیقت بزرگ آن است که آدمی در طول زندگی
خود مسافر است، مسافر یک سفر زیارتی که به لقای خداوند میانجامد و این
سفر مانند همهی سفرها رنج و مشقاتی را داراست. قرآن کریم در تأئید این
مطلب میفرماید: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کادحاً فملاقیه»؛ ای
انسان تو در مسیر به سوی پروردگار خود دشواریهای زیادی را متحمل میشوی
پس آنگاه به لقای پروردگارت نائل میآیی »
۳ـ سومین ادب؛ امام سجاد(علیهالسلام) در رساله حقوقشان در مورد حق همسفر
و هم صحبت این چنین خاطرنشان میسازند: «حق همسفر و هم صحبت آن است که تا
آن جا که میتوانی، با نیکویی و احسان با او هم صحبتی کنی وگرنه دست کم با
انصاف با او رفتار کن و همان اندازه که او تو را گرامی میدارد، تو نیز او
را گرامی بدار و همانگونه که او تو را حافظ و نگهدارست، تو نیز نگاهدارش
باش و به گونهای باش که او در هیچ گرامی داشتنی بر تو پیش دستی نکند، و
اگر چنین کرد آن را جبران نمایی، و تا آن جا که شایستگی دارد، در دوستی با
او کوتاهی مکن. خودت را بر آن بدار که خیرخواه و نگهدار و یاور او در
فرمانبرداری از پروردگارش، و کمک او به خویشتن در نافرمانی نکردن از خدایش
باشی. تو باید برای او رحمت باشی نه زحمت . در حدیث دیگری از حضرت
رسول(صلی الله علیه و آله) منقول است که هر که اعانت کند مؤمن مسافری را،
حق تعالی از او هفتاد و سه شدت از شدتهای دنیا را بردارد و او را امان
دهد از غم و اندوه و هفتاد غم و شدت در آخرت از او بردارد در وقتی که از
شدت احوال قیامت نفسهای مردم گرفته باشد. با درک دو حدیث فوق، لزوم کمک و
همیاری در سفر به خوبی روشن است. این همیاری میتواند مادی، معنوی و یا
فکری باشد که هر یک به اقتضای شرایط موجود امکانپذیر است. گاهی رساندن آب
به تشنهای و اعطای مقداری پول و خوراک به وی و گاه این عطش و تشنگی، عطش
معرفت است و آن آب گوارا و جانفزا علم و معرفتی است که زکات آن یاد دادن و
متذکر شدن به مؤمن است. وقتی دست گیر بندهای شوی و او را به حقوق شرعی و
معرفتی خویش آشنا کنی و پلهای از نردبان قرب الهی را به مدد یاری او طی
کنی، شامل آن گروهی میشوی که ثوابی کمتر از بهشت ندارند. امام
صادق(علیهالسلام): مؤمن حاجتی از کسی برآورده نکند جز آن که خدای تبارک و
تعالی او را فریاد زند ثواب تو بر من است و به کمتر از بهشت بر تو رضایت
ندهم. حق مطلب آن جا ادا میشود که این یاری، تنها برداشتن قدمی صرفاً
مادی و مالی نباشد بلکه همیاری معرفتی و معنوی نیز با او همراه باشد.
«تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن به دمی یا قلمی یا قدمی یا درمی»
۴ـ چهارمین ادب از آداب سفر، همسفر شدن با هم سطح خود از نظر مخارج است.
با ارزشترین و گرامیترین هستی مؤمن نزد وی عزت نفس اوست که همواره باید
مراقب و محافظ آن باشد. عزت نفس فضیلتی است که با گذشت زمان به دست میآید
و با اندک لحظهای غفلت از کف میرود. آفت این ارزش، طلب احتیاج نزد
بندهای دیگر است. تأکید بزرگان بر لزوم رعایت این ادب و همسفرشدن با هم
سطح خود از لحاظ برخورداری از تعلقات دنیوی این است که دست احتیاج به پیش
کسی دراز نکنی و چشمداشتی به مال کسی نداشته باشی. در روایتی از امام
صادق آمده است که از ایشان پرسیدند: شخصی رفیق میشود با جماعتی ثروتمند و
از آنها داراییاش کمتر است و آنها خرج خود را بیرون میآورند و او مانند
آنها نمیتواند خرج کند. امام صادق(علیهالسلام) فرمود: با کسی رفیق شود
که مثل او باشد. عزت نفس مؤمن برای حضرت آنقدر مهم است که میگوید دوست
ندارم خود را ذلیل کند پس اگر قصد سفر داری برای خود همسفری فراهم ساز که
از لحاظ مالی شبیه به تو باشد. در حدیث دیگری از شهاب منقول است که به
حضرت عرض نمودم که شما میدانید حال و توانگری مرا و احسانی که با برادران
خود میکنم، پس با جماعتی از ایشان رفیق میشوم در راه مکه و برایشان
توسعه میکنم و بسیار خرج میکنم. فرمود که ای شهاب! چنین مکن اگر تو دست
به خرج نمودن بگشایی و ایشان هم بگشایند، به ایشان ضرر میرسد و پریشان
میشوند، و اگر تو بکنی و ایشان نکنند باعث مذلت و خواری ایشان است، پس
رفاقت با جماعتی بکن که مثل تو باشند در توانگری و توانایی.
۵ـ پنجمین ادب، انفاق و گشادهدستی و سخت نگرفتن بر خود و همراهان از نظر
مخارج و امکانات در سفر است. لقمان در نصایحش در مورد سفر به فرزند خویش
میگوید: در توشه خود صاحب کرم باش در میان همسفران و چون تو را به ضیافت
بطلبند، قبول کن و اگر از تو مدد بطلبند، یاری ایشان بکن. بر سه چیز بر
ایشان غلبه کن: به بسیار خاموشی و بسیار نماز خواندن و سخاوت و جوانمردی
در هر چه با خود داری از چهارپا و مال و توشه.
در سفر زیباست که به سنت انفاق و گشادهدستی پایبند باشی و از اعطای مال
خود به دیگر همسفران دریغ نورزی بلکه مشتاقانه و بدون هیچگونه چشمداشتی
در این راه پیشگام باشی. بدیهی است که تنها با این خصایص و نظایر آن است
که مسافر و یا زائر از خواص اهل ولا شده و از شفاعت و ورود در حوض رحمت و
محبت اهل بیت بهرهمند میگردد و از نعمتها و مواهبی که نه چشمی دیده و
نه گوشی شنیده و نه به خاطر کسی خطور کرده است، برخوردار میشود.
۶ـ ششمین ادب؛ پرهیز از تجملات و تشریفات و تعینات دنیوی در طول سفر است.
حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) در این باره میفرماید: بهترین خرج
نمودنها نزد خدا، میانهروی است و خدا اسراف را دشمن میدارد مگر در راه
حج و یا عمره.
۷ـ هفتمین ادب، فراهم نکردن اسباب غفلت و اشتغالات دنیوی برای خود در سفر
است. انسان مؤمن باید در همهی لحظات عمر و همهی عرصههای زندگی، خود را
در محضر خدا و خوبان خدا بداند و اگر هنوز چشم دل او باز نشده که به هر
سو، رو کند آن عزیزان را به دیده دل ببیند، لااقل توجه داشته باشد که
همواره در منظر آن شاهدان همیشه حاضر قرار دارد و آنان او را میبینند.
چنانکه قرآن کریم در بیان همین حقیقت میفرماید: «قل اعملوا فسیری الله
عملکم و رسوله و المؤمنون: بگو عمل کنید که خدا و رسول خدا و مؤمنان آن را
میبینند » و بنابر احادیث، منظور از مؤمنان در این آیه ائمه
اطهار(علیهالسلام) هستند و پیامبر اکرم میفرمایند: «اعبدالله کانک تراه
فان لم تکن تراه فانه یراک»؛ چنان بندگی کن که گویی خداوند را میبینی، پس
اگر هنوز به آن مرتبه و جایگاه نرسیدهای و او را نمیبینی، لااقل با این
احساس به بندگی بپرداز که در منظر خداوند قرار داری و او تو را میبیند و
چه شیرین است سخن رهبر کبیر انقلاب اسلامی که میفرمایند: عالم محضر
خداست، در محضر خدا معصیت نکنید. اگر شخص همین توجه را حفظ کند که در هر
حال خداوند ناظر بر درون و برون و فکر و اندیشه و اضطراب اوست، این درک
حضور چنان حیایی بر او مستولی میسازد که شرم میکند در خلوت و آشکارا در
فکر و دل، در قول و فعل و در غایب و حاضر مرتکب زشتی شود که خلاف ادب حضور
در محضر و منظر الهی باشد. در نتیجه این شرم و حیا او را از غفلت و
اشتغالات دنیوی و معاصی و آلودگیها محفوظ میدارد.
۸ـ هشتمین ادب، ترک کلام بیهوده و مخاصمه و مجادله در طول سفر است.
امام سجاد(علیهالسلام) برای پرهیز از مجادله در طول سفر، سخنانی را بیان
میدارند که خواندنی است: حق طرفی که تو علیه او ادعایی داری آن است که
گرچه آن ادعا واقعاً حق توست، در گفتگو برای بیان مدعا و در مطالبه حق خود
از او، نیک رفتار و آرام باشی، زیرا شنیدن ادعا از شخص مدعی بر گوش طرف
مقابل سخت و گران میآید. دلیل خود را با نرمی و تواضع بفهمانی، به او
مهلت بدهی، بیانی روشن و لطیفترین فرمایشها را به کارگیری و کشمکش او با
تو، مانع از دلیل آوردن تو نشود، چندان که دلیل از دستت برود و نتوانی آن
را جبران کنی.
۹ـ نهمین ادب، محافظت از نقشه و اموال خود است. زائری که عاشق است، اگر در
جریان سفر چیزی از او مفقود شد و یا خسارتی بر او وارد آمد، تأسف نمیخورد
چرا که میزبان و دعوت کننده، آن امام مهربان و رئوف، خود ضامن جبران تمامی
زحمات و خسارات است. گرچه او در پی این جبران نیست و پاکبازانه پا در راه
سفر زیارت مینهد و شرق دیدار یار جبران کننده همه زحمات و خسارات است.
۱۰ـ دهمین ادب؛ اقامه نماز اول وقت و ذکر تسبیحات اربعه ۳۰ بار بعد از هر
نماز شکسته. لقمان حکیم در ادامه نصایحش به فرزندش که ذکر شد، این چنین
اهمیت نماز اول وقت را به وی خاطرنشان میسازد: ای فرزند! چون در سفری و
وقت نماز آید، از برای امری آن را تأخیر مینداز و نماز را به جا آور و
راحت بیاب که نماز قرضی است که هر چند بیشتر ادا میکنی سبک بار میشوی و
نماز را با جماعت بخوان هر چند بر سر نیزه باشی و بر روی ادای آن به جماعت
مصر باش. نماز عرصه دلبری است بین خدا و مخلوق، آدمی به حرمت نماز از
گناهان تطهیر میگردد و به شرافت آن به حریم امن الهی نزدیک. حال اگر
مسافر باشی و نمازت نماز زائر، بدون حجاب پا بر آن حریم قدسی مینهی و
گامها برای رسیدن به آن اوج، منتظر اجازت تو نخواهند ماند. تأکید فراوان
به گذاردن نماز به جماعت، اشاره به روایاتی است که بیان میدارد دست خدا
با جماعت است و جمعی که «یدالله» با اوست، تفرقه بینشان راه نمییابد و
سفرشان سفری الهی خواهد بود.
۱۱ـ یازدهمین ادب؛ قرائت آیة الکرسی در هر شب و پس از آن این دعا «اللهم
اجعل مسیری عبراً و صمتی تفکراً و کلامی ذکراً»: خدایا رفتارم را عبرت و
سکوتم را اندیشیدن و سخنم را از تو یاد کردن قرار ده. زائر در هر لحظه از
سفر یاد خداست؛ چه در سکوت، چه در سخن و چه خواب و یا بیداری زائر عاشق از
لحظه حرکت به فکر درک لحظه حضور در آن آستان روحانی است.
۱۲ـ دوازدهمین ادب، در هنگام سوار شدن به وسیله نقلیه، «بسم الله الرحمن
الرحیم» را بر لب جاری ساختن دوازدهمین ادب است، که در هر کار که نام و
یاد خدا نیست، شیطان، عرصه جولان و حضور مییابد.
۱۳ـ سیزدهمین ادب و آخرین ادب از آداب سفر در آستانه ورود به شهری که حرم
در آن است، حمد خدا را به جا آوردن و سر به سجده شکر بر زمین نهادن است.
قرائت این دعا که در کتاب «مصباح الزائر» آمده است، نیز وارد است: «اللهم
ارزقنی خیر هذا المکان و خیر اهله و خیر من دخل الیه أو یدخل الیه و خیر
من اقرب منه أو أقام به او خرج عنه و اکفنی شره و شر اهله و شر من دخل
الیه و یدخل الیه و شر من قرب منه او قام به او خرج عنه. اللهم و الهمهم
حفظ حرمتک و العمل بشریعتک فی ترک الاذی لانفسهم بظلمهم لنا و الغیبة لنا
و التعرض بنا و اختم علی جوارحهم ان تقع منها مخالفة لارادتک او معارضة
لحکمک بشیء یغیر علینا عوائد رحمتک و فوائد نعمتک و ادفع عنا نحوس هذا
المکان و ضره و بؤسه و اکداره و أخطاره و کمل لنا سعوده و خلوده و مساره و
مباره و أدخلنا الیه مدخل صدق و أقمنا به مقام صدق و أخرجنا منه مخرج صدق
و اجمل لنا من لدنک سلطاناً نصیرا و کن لنا علی الدهر ظهیراً و من کل سوء
مجیراً وهب لنا فی الدنیا انعاماً کثیراً وفی الآخرة نعیماً و ملکاً
کبیراً و ابدأ فی هذا الدعا و هذا الرجاء بمن یرضیک البدأة به من اهل
الاصطفاء و الاجتباء و اجعلهم من الوسائل لنا الیک فی کل ما عرضناه او
نعرضه علیک یا ارحم الراحمین»: «خدایا از خوبی این مکان و ساکنان آن و هر
که به آن داخل شده است و یا بعداً وارد میشود و یا به نزدیک آن رسیده و
در آن اقامت کرده یا از آن بیرون رفته، مرا بهرهمند گردان. گزند آن و
ساکنین آن و آنکه در آن وارد شده است یا خواهد شد یا خارج گشته و کسی که
نزدیک آن رسیده و یا در آن اقامت گزیده و یا از آن بیرون رفته است را از
من بازدار. خدایا نگه داشتن حرمتت و عمل کردن به دینت را به دل آنها
بیافکن تا ما را نیازارند و به این کار به خود ستم روا ندارند و پشت سر ما
عیبجویی نکنند و مزاحم ما نشوند و چنان اعضای بدنشان را کنترل کن که
نتوانند در مخالفت ارادهات یا معارضه فرمانت به کاری دست زنند که سودهای
رحمتت و بهرههای نعمتت را بر ما دگرگون سازند. بدشگونی این مکان و زیان و
مشکلات و آسیبها و خطرهایش را از ما بگردان و نیکبختی و شادمانی و
نیکیهایش را و بقایش را بر ما تکمیل فرما و ما را به راستی و درستی وارد
گردان و در آن جا با بزرگواری مقیم و پا بر جایمان ساز و با دلی خوش و
ستودگی ما را بیرون بر و از پیشگاه خود نیرویی مدد دهنده به ما مرحمت
فرمای و در حوادث روزگار پشتیبان ما و از هر بدی پناهگاه ما باش. در دنیا
نعمتهای فراوان بر ما ببخش و در آن سرا نمعتهای واقعی بزرگ به ما عطا
کن. این دعا و امید را ابتدا در مورد هر که از برگزیدگان و انتخاب شدگان
که آغاز کردن را به او میپسندی، آغاز کن و آنان را وسیلهای برای تقرب ما
به خودت در آنچه عرضه داشتیم یا عرضه خواهیم کرد قرار ده، ای مهربانترین
مهربانان و یا خواندن این آیه: «و قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج
صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً؛ و ای رسول ما دائم دعا کن که
بارالها مرا به صدق داخل و به صدق خارج گردان و به من از جانب خود بصیرت و
حجتی روشن که دائم یار و مددکار باشد، عطا فرما. »
آداب پیش از تشرف به حرم
اولین ادب؛
غسل واجبی برعهده نداشتن و با وضو بودن
شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام / تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
همانطور که در آداب پیش از سفر ذکر شد مستحب است زائر پیش از تشرف غسل
کند و وضو بگیرد. این غسل تطهیر وجود از معاصی با آب توبه و انابه است؛
شست و شوی نفس هزار چشم هزار نقش از پلیدی دنیا؛ «و جعلنا من الماء کل شی
حی(۱)» آبی که مطهر عالم اجسام است و از آن در قرآن به «ماء معین»: تعبیر
شده «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ
یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ(۲)».
از این رو به برکت آب و ذکر توبه و شهادتین بر لب، جسم آدمی تطهیر و قلبش
از شرک و خودپرستی طاهر میگردد. ادب زیارت اقتضا میکند که با انجام غسل،
زیارت انجام پذیرد به گونهای که به بیان مرحوم شیخ مفید اگر غسل نقض شده
باشد، دوباره آن را انجام دهد. البته عدهای غسل روز را تا شام و غسل شب
را تا صبح کافی و در این فاصله نیازی به تجدید آن نمیدانند.(۳) اما برای
شرفیابی به محضری که خود بنا به نص آیهی تطهیر، از قداست و طهارت خاصی
برخوردارست و باریابی به صحن و سرایی که نشان پاکی بر سر آن رخنمایی
میکند ایجاب میکند که زائر بدون آراستگی جان و پیراستگی تن به آن بیت
رفیع گام ننهد. و زیباتر آنکه بنا به فرمودهی امام صادق(ع)(۴) در این
باره: مراد از زینت همانا تحصیل طهارت و پاکیزگیست.(۵)
حکایتی دیگر بر تأکید این ادب وجود دارد. ابیبصیر میگوید: نیاز به غسل
داشتم. به سمت حمام رفتم و در بین راه عدهای را دیدم از دوستان شیعهام
که قصد زیارت امام صادق(ع) را دارند. با خود گفتم: مبادا از فیض زیارت باز
بمانم و دیگران در این فیض از من سبقت بگیرند. بدون غسل راهی خانهی امام
شدم. هنگامی که نگاه امام به من افتاد گفت: ای ابابصیر نمیدانی انسان
ناپاک نباید به خانهی انبیاء و فرزندان انبیاء قدم گذارد. امام نگاه غضب
آلودی به من کرد و فرمود: آیا در حال ناپاکی به خانهی انبیاء وارد میشوی؟
ابابصیر با پشیمانی و تواضع تمام عرض کرد به خدا از غضب او و غضب شما پناه میبرم و از محضر الهی طلب آمرزش دارم و تکرار نمیکنم.
غسل زیارت یعنی دست و دل شستن در مسیر زندگی از هر چه غیردوست و پاک نمودن
ظاهر و باطن از توجه و دلبستگی به هر چه جز اوست که به راستی «هر چه را
دیری نپاید دلبستگی نشاید» و این مصداق تفسیری است از امام و پرچمدار مکتب
شیعه برای آیهی «الامن اتی الله بقلب سلیم»
(جز کسی که با قلب سلیم به نزد خدا برود)(۷) درباره این عبارت فرمودند:
«الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ
سِوَاه»
(قلب سلیم دلیست که در حالی به دیدار پروردگار خویش نایل میشود که احدی
جز او در آن نیست.)(۸) و نیز مصداق آن کلام حضرت است که: «ما أنعم الله
على عبد أجل من أن لا یکون فی قلبه مع الله عز و جل غیره» (خدای عزوجل
نعمتی بزرگتر از این به بندهای ندارد که چیز دیگری همراه خدای عزوجل در
قلبش نباشد)(۹)
زائر با آب دیده که از شوق دیدار امام، بیاختیار از چشمانش جاری میشود و
عرصهی دلبری مییابد، دل و جان عاصی خود را صفا میدهد و با ادای شهادتین
نفس را از خودپرستی میرهاند و آمادگی حضور در محضر کریم مییابد و رخصت
نظر افکندن بر بقعه بارگاه آنان.
چشم آلوده نظر بر رخ جانان دور است / بر رخ او نظر از آینهی پاک انداز
دومین ادب:
مستحب است زائر برای تشرف به حریم حرم اهل بیت(ع) جامهای نو و پاکیزه بر
تن کند که ترجیحاً سفیدرنگ باشد. ظاهر این امر خبر از باطنی عظیم و بس
والاتر میدهد و آن اینکه زائر برای کسب معرفت شرفیابی در محضر یار، باید
با وجودی پاکیزه از معاصی و باطنی امیدوار به بخشش و رحمت امام و مزین به
روحیات معنوی و محسنات اخلاقی و رفتاری رهسپار حرم شود. رعایت این موارد
برای زیارت مستحب است به استثنای زیارت امام حسین(ع).
امام صادق(ع) در شیوهی زیارت جد بزرگوارشان میفرمایند: ای ابی بصیر
هرگاه زیارت جدم حسین را اراده کردی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه را روزه
بگیر. چون روز جمعه به زیارت بروی غسل کن و بوی خوش روغن استعمال مکن و از
سرمهی چشم نیز استفاده مکن تا به نزد قبر برسی.(۱۰)
محدث قمی میفرماید: از این حدیث و غیر آن و همچنین کلمات علما روشن است
که به کار بردن بوی خوش در زیارت امام حسین(ع) شایسته نیست.(۱۱) این
اشارات خبر از حکمتی دارد که روح آدم خاکی از درک آن عاجز است و آن کس پی
به سر آن میبرد که حجابها از پیش دیدگانش کنار رفته باشد.
در برخی تعابیر، دل آدمی به لوحی سفید تشبیه شده که گناه با رنگ سیاهی
میگیرد. سفید رنگ ذات و فطرت انسان است. برای همراهی و همرنگی با دل در
این سفر روحانی توصیه به پوشیدن لباس سفید شده است؛ رنگی که خداوند برای
تنپوش زائران خانهی خودش بر میگزیند و روز وصل با بندهاش، همان روز
قیامت، باز همین رنگ است که صحنهی محشر را میپوشاند. خدایی که برای
زیارت حریم خودش و روز وصل با بندگانش رنگ تن پوششان را نیز انتخاب میکند
شایسته نیست که من و تو عبد برای دلمان رنگی برگزینم که هر روز رنگ به رنگ
شود و اسیر این هزار چهرهی هزار نقش نگرد.
سومین ادب:
خوشبو شدن برای زیارت است به استثنای زیارت امام حسین(ع). برای هر بار
تشرف به حرم استفاده از عطر یا گلاب ناب محمدی توصیه شده است. از امام
صادق(ع) نقل شده است: هرکس به مقدار یک کف دست گلاب به چهرهاش بپاشد آن
روز از خواری و فقر آسوده خواهد بود و هر که گلاب را بر سر خود بریزد آن
سال از بیماری سینه درد آسوده خواهد ماند.(۱۲)
مستحب است هنگام استفاده از گلاب آن را در کف دست راست ریخته و زمزمه
کنیم: « اللهم بالرحمة و الحکمة التی طیبت بها أصل هذه الشجرة حتى جاءت
بهذه الروائح العطرة و لم تکن شرفتها بمعرفتک و لا ارتضیتها لعبادتک و قد
شرفتنا لمعرفتک و ارتضیتنا لعبادتک فلا یکن تطییبک لذکرنا و عنایتک بأمرنا
و ارتفاع قدرنا دون هذه الثمرة و طیب ذکرنا فی دار الفناء و بعد مفارقة
الأحیاء و فی یوم الجزاء و فی دار البقاء أفضل ما طیبت ذکر أحد من أولاد
الأنبیاء و أهل الدعاء و ذوی الرجاء و اجعله سببا لدفع أنواع البلاء و
الابتلاء برحمتک یا أرحم الراحمین»:
پروردگارا، به رحمت و حکمت متعالیت که ریشهی این درخت را به آن خشبو
ساختهای به گونهای که این بوهای خوش از آن برآید ولی (با این همه لطافت)
او را به شرف شناخت خود مفتخر نساختهای و برای عبادت خود برنگزیدهای و
حال آنکه شناخت خودت را نصیب ما ساختهای و ما را جهت عبادت خود انتخاب
کردهای، تو را سوگند میدهم که پاک نگهداشتنت یاد ما را و توجهت به کار
ما و بلندگرداندن مرتبهی ما کمتر از این درخت نباشد و یاد ما را هم در
این دیار فانی و هم پس از جداشدن از عزیزان و روز پاداش و در سرای جاودانی
ما به بهترین وجهی که پیامبرزادگان و نیایشگران و امیدواران را بدان
خوشنام ساختهای پاکیزه و خوش قرار ده و این کار را سبب دوری هرگونه بلا و
گرفتاری ساز به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
پس براساس روایات گلاب را بر سر خود بریزیم و نیز در روایات دیگر آمده است
که هنگام عطرزدن بگوییم: « الحمد لله رب العالمین اللهم أمتعنی بما رزقتنی
و لا تسلبنی ما خولتنی و اجعل ذلک رحمة و لا تجعله وبالا علی اللهم طیب
ذکری بین خلقک کما طیبت نشوی و نشواری بفضل نعمتک عندی »:
سپاس ویژهی خداوند، پروردگار جهانیان است. پروردگارا آنچه را به من روزی
کردی برایم لذت بخش گردان و نعمتی را که دادهای از من مگیر و آن را برایم
گواراساز و مایهی رنج و دشواری بر من مگردان. خدایا میان آفریدگانت یادم
را پاکیزه گردان هم چنانکه به لطف نعمتهایی که به من ارزانی داشتی پوست و
موی بدنم را پاکیزه گرداندی.(۱۳)
چهارمین ادب؛
تنها و بدون همراه به حرم مشرف شدن و در سفرهایی که با دوستان و بستگان انجام میپذیرد مواردی را برای تنها مشرف شدن در نظر گرفتن.
برای تبیین این ادب از آداب پیش از تشرف، توجه به استنادات ذیل لازم است.
شخصی خدمت حضرت صادق(ع) آمد. آن حضرت پرسیدند: در راه چه کسی مصاحب و
همنشین تو بود. گفت: تنها بودم. امام فرمودند: اگر من پیشتر تو را میدیدم
تو را نیکو تأدیب مینمودم که چگونه باید به سفر رفت. سپس فرمود: یک کس
شیطان است و دو تا شیطانند و سه نفر مصاحبانند و چهار نفر رفیقانند(۱۴) و
به سند معتبر دیگری از حضرت موسی بن جعفر(ع) آمده است: هرکس میخواهد به
تنهایی به سفر برود این ذکر را بگوید: « مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ
إِلَّا بِاللَّهِ اللَّهُمَّ آنِسْ وَحْشَتِی وَ أَعِنِّی عَلَى وَحْدَتِی
وَ أَدِّ غَیْب.(۱۵)
آنچه از میان این دو روایت بر میآید تفاوتی است که به ظرفیتهای متفاوت
انسانها مرتبط است. در حدیث دیگری از حضرت رسول(ص) منقول است: اول رفیق
به هم رسان پس به سفر برو و فرمود که دو کس با یکدیگر رفیق نمیشوند مگر
آنکه محبوبترین ایشان نزد خدا و آنکه ثوابش بیشتر است که با رفیقش بیشتر
مدارا کند.(۱۶)
برای گروهی زائران، زیارت دست جمعی برای بهرهمندی بیشتر از آن لازم است.
دوستان دینی که گرد یکدیگر جمع شوند و از ویژگیها و فضایل و کرامات کسی
که به زیارتش میروند، با یکدیگر سخن گویند و برای درک فضایل بیشتر از
زیارت، از وجود یکدیگر بهره برند. دوستی که همسفرت باشد در شادی و غم، در
شدت و سختی و هم صحبت تنهاییها؛ کسی که مانند تو در پی رسیدن به معرفت
باشد. در حدیثی از امام صادق(ع) است: که با برادران و نیکوکاران باشید و
از برای خدا با یکدیگر دوستی کنید و به دیدن یکدیگر بروید و با یکدیگر
بنشینید و دین ما و احادیث ما را یاد کنید.(۱۷)
برای عدهای دیگر به تنهایی به زیارت رفتن وجد و نشاطی ایجاد میکند که در
سفرهای دسته جمعی به آن دست نمییابند؛ حال و هوای دیگری از جنس دیگر؛
خلسهای روحانی با امام که قابل وصف نیست و توصیف آن را تنها کسانی
میدانند که آن طعم شیرین را چشیده باشند. آنچه مهم است نایل شدن به
دیدارست و اینها همه مقدمه و چون و چراست و اصل چیز دیگری.
حیف است که دل چون و چرا درگیرد / بگذار اطاعت خدا برگیرد
گردن بنهید تا که همچون خورشید / تابیدن رحمتش سراسر گیرد
پنجمین ادب:
به هنگام رفتن به سوی روضه مقدسه با آرامش و وقار و تواضع و گامهای کوتاه حرکت کردن و سر به زیر انداختن و به اطراف نظر نکردن.
گامهای خسته را به سمت حریم حرم میکشانی و خجل از لطفی که به تو شده
سنگفرش خیابان را شاهد مهربانیاش میسازی و اشک این مهمان ناخوانده از
چشمانت سرازیر میشود. چه لحظهی نابی…
دل از اغیار خالی کن چو قصد کوی او داری / نظر بر غیر مگشا چون هوای روی او داری
مستحب است زائر، فاصلهی بین اقامتگاه خود با حرم را با گامهای کوتاه و
با توجه کامل طی کند. توجه به اینکه به سوی چه کسی میرود و چه سعادتی
نصیبش گشته است و کاستیهایی که میتوانست او را از شایستگی حضور در محضر
رفیع امام باز دارد را به یاد آورد و همچنین کرامت و بزرگواری آنان را که
چگونه چشم بر آن همه معاصی میبندند. وقتی هجوم این همه لطف را بر
شانههای ضعیف و ناتوان خویش احساس میکنی باید مراقب باشی که در طول مسیر
دوباره سرگرم بازیهای شیطان نشوی و جلوههای دنیوی، توجه تو را به خود
جلب نکند و تو را مشغول نسازد. چقدر حقیرانه است! چشم بر آن همه لطف ببندی
و دل بستگیهای دنیوی در بازارها تو را گرم چانه زدن و خریدن کالاهایی که
فروشندگان عرضه میکنند گرداند. خریدن سوغات برای افراد خانواده و دوستان
جزء مستحبات مؤکد سفر است اما نباید این توصیه جای اصل که همان زیارت است
را بگیرد و هدف از سفر «زیارت» با تفاوت دو حرف تبدیل به سیاحت گردد.
به راستی حقیقت است که در مسیر زندگی انسان که قصد آن لقا و دیدار خداست،
شیطان بازار مکارهای از متاع دنیوی بر پا کرده تا راهیان زیارت حق را با
مشغول ساختن به داد و ستد این متاع قلیل از توجه و هشیاری بازداشته و به
غفلت دچار سازد. اما این گامهای گسترده و تیرهای فراوان شیطان(۱۸) بر
زائران دل آگاه حضرت معبود، کارگر نبوده(۱۹) و قادر نیست آنها را از توجه
به مقصد و مقصود خویش باز دارد چنانکه در قرآن کریم از آنان یاد شده است:
«رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ ال»: رادمردانی
که هیچ داد و ستدی آنها را از یاد خدا غافل نمیسازد.(۲۰)
هنگامی که زائر به سمت حرم مطهر حرکت میکند هم از نظر ظاهر باید گامهای
کوتاه برداشته و با وقار حرکت کند و هم از نظر قلبی و روحی با خشوع باشد.
انسان باید با یادآوری عظمت مقام و رفعت جایگاه آنان نسبت به آن اولیای
الهی هم در ظاهر رفتارش و هم در باطن کردارش چنین حالتی به او دست دهد. در
حرکت به سوی حرم مطهر ضمن وجود خضوع و خشوع بهتر است قلب و زبان او نیز
همراه موافق با جسمش باشد.
ششمین ادب:
هزار مرتبه شویم دهان به عطر و گلاب / هنوز نام تو بردن کمال بیادبیست
زبان به ذکر و تسبیح و تحمید و تکبیر مشغول داشتن و استغفار نمون و دهان به صلوات، بر محمد و آل محمد معطر نمودن.
مستحب است زائر به هنگام طی مسافت بین اقامتگاه خود تا حریم اهل البیت(ع)
به استغفار و صلوات و تسبیحات اربعه مشغول باشد از این طریق کدورت غفلت و
معصیت را با استغفار از صفحهی دل زدوده و با صلوات بر پیامبر(ص) و اهل
البیتش(ع) و تسبیح و تحمید و تکبیر حضرت حق، قلب خود را نورانی کند تا
آمادگی درونی لازم برای تشرف به حریم آن بزرگواران ایجاد شود. در اینجا
شایسته است با توجه به عدم لیاقت خود برای گام نهادن در صحن و سرا و حضور
یافتن در محضر آن والا مقامان عالم خلقت با آن بزرگواران اینگونه نجوا
کند « و قد أتیتک یا إلهی بعد تقصیری و إسرافی على نفسی معتذرا نادما
منکسرا مستقیلا مستغفرا منیبا مقرا مذعنا معترفا لا أجد مفرا مما کان منی
و لا مفزعا أتوجه إلیه فی أمری غیر قبولک عذری و إدخالک إیای فی سعة من
رحمتک إلهی فاقبل عذری و ارحم شدة ضری و فکنی من شد [أسر] وثاقی»:
هیچ دستاویزی نیست بلکه مستوجب آنم ای خدای من بعد از تقصیر و اسراف بر
نفس خویشتن به سوی تو آمدم در حالی که پوزش خواهم و پشیمانم. شکستهام،
عفو خواهم، آمرزش طلبم. بازگشت کنان به گناه خویش اقرار و اذعان و اعتراف
دارم. گریزگاهی از گناهی که از من سرزده نمییابم، و نه پناهگاهی که در
گرفتاریم بدان رو آورم جز این که عذر مرا بپذیری و مرا در رحمت بیمنتهایت
در آوری خدایا پس عذر مرا بپذیر و بر سختی حالم و پریشانیم رحم کن و مرا
از بند سخت گناهانم رهایی بخش.(۲۱)» و نیز بدینگونه زمزمه کند: «إِلَهِی
هَلْ یَرْجِعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلَّا إِلَى مَوْلَاهُ أَمْ هَلْ
یُجِیرُهُ مِنْ سَخَطِهِ أَحَدٌ سِوَاه»:
مولای من اکنون این بندهی گریز پای تو که به سویت بازگشته. و آیا بندهای
که گریخته است به جایی جز درگاه مولایش میت
مطالب مشابه :
خواب زیارت امام رضا
خواب زیارت امام رضا و فرزندم به زیارت امام رضا ع رفتیم .از بنظر شما تعبیر
آداب زیارت امام رضا علیه السلام
شهر امام رضا در سخن و چه خواب و یا بیداری به تنهایی به زیارت رفتن وجد و نشاطی
چرا به زیارت امام رضا (ع) برویم؟
چرا به زیارت امام رضا به وبلاگ نوای نینوا وبه آموزشگاه تخصصی مداحی ویژه مداحان خوش
آنچه درباره بارگاه امام رضا(عليه السلام) نمیدانید
میشود که مسافران همراه با زیارت امام رضا وهله نخست منظور زیارت و رفتن به صحن
تعبیر خواب
در بیان تعبیر خواب حضرت یوسف علیه السلام که به دیدن رفتن به پخش زنده حرم امام رضا
خواب کوروش و امام رضا(ع)---السلام علی قمر الأقمار
خوابگزاران خواب او را به این صورت تعبیر زیارت نامه ی آقا امام خواب کوروش و امام رضا
دلایل شهرت امام هشتم به رضا/ چرا امام هشتم را سلطان می نامند؟/ چه شعری بر سنگ مرقد امام نوشته شده اس
تعبیر خواب عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی
تعبیر خواب خبر از آینده
مدتی نگذشته بود که آن خواب تعبیر شد و امام به طول عمر و زیارت امام امام رضا قفس را به
خواب شوهر کردن خواهرم
اری تعبیر خواب شوهر کردن خواهرم -منظور بسرقت رفتن زیارت از راه دور امام رضا
مجموعه کامل ادعیه و زیارات از استاد فرهمند با کیفیت بالا
زیارت امام رضا (ع) / تعبیر خواب دعا برای رسیدن به مقامهای
برچسب :
تعبیر خواب رفتن به زیارت امام رضا