تأثیر نماز بر ابعاد شخصیتی و اعتماد به نفس جوانان ... ethic
تأثیر نماز بر ابعاد شخصیتی و اعتماد به نفس جوانان ... ethic
اثرات نماز
محقق: مليحه زرگري
مقدمه
حمد و سپاس خدايي را
سزاست كه شكر شاكرين و حمد حامدين و ذكر ذاكرين و سعي خالصين متوجه درگاه
اوست. ستايش بيكران مرا و راست كه در خلق خويش هيچ كاستي نگذاشت بل همه
مخلوقات حتي پست ترين شان را به راستي بگذاشت. تسبيح لايتناهي بر آستان او
كه آدمي را در مسير سعادت بر همه موجودات، ولايت و تاج خلافت در سياره زمين
بر او كرامت و خلعت «لقد كرمنا» بر اندامش عنايت و بعد از تكوين، مصداق
«فتبارك» بر قامتش مقالت فرمود.
حمد و آفرين بر ذات جهان آفرين كه هستي
را آميخته با حكمت و تعاليم را براي بشر همراه با مصلحت و براي وصول به
سربلندي و عزت توأم ساخته است.
و درود بي پايان بر ختم پيامبران و فص رسولان و اهل بيت و پاكان كه شريعت به دست ايشان پايان و حجت خدا به عصمت آنان تمام گرديد.
درود
بي منت و سلام با عزت بر سالكان راه طريقت و شاهدان كوي حقيقت كه سر در
راه حفظ شريعت در كف اخلاص نهاده و نزد دوست تحفه بردند.
با حمد بي
انتهي بر ذات ربوبي و درود بي منتهي بر شأن مصطفوي، مصحف بي مقدار نماز را
محمد ساخته تا شايد از اين فريضه الهي كه بزرگترين و مهمترين فريضه در
تمامي اديان الهي تشريع شده، نفوس مستعده بهره گيرند.
بر همه جوانان
معزز و مكرم، معرفت به اين نكته لازم است كه در دين مبين اسلام، نماز لبيك
همه ذاكران، عمل آزادگان، طواف عارفان، ميقات كعبه عاشقان، سعي وصفاي
پاكدلان، پرواز بيدار دلان مقصد سالكان، داروي دلهاي مجروح، شفاي قلبهاي
محزون و تسكين دلهاي مفتون است. نماز كمال عابدان و معراج عالمان، معبد
عاشقان و گل خوشبوي بوستان قلب پاك جوانان است.
جوان چون واجد قلب پاك و
فاقد و فارغ از هرگونه ارزشهاى ناپاك است مي تواند با نماز، پلهاي كمال را
طي كند و به قله جمال باريابد. با برپايى نماز به مقام سروري و سيادت راه
يابد و دعاى اللهم اجعلني للمتقين اماما (خدايا مرا پيشواى پرهيزكاران
قرارده) را ورد كلام خود سازد.
چون كه هيچ عملي مثل نماز بيني شيطان را
به خاك مذلت نمي سايد و توجهات الهي را نصيب انسان نمي سازد و هيچ بندهاي
جز از طريق نماز به مقام قرب نمي رسد. بسيار زيبا فرموده اند آن رهبر
فرزانه كه: «مبتدي ترين انسانها رابطه خود را با خدا به وسيله نماز آغاز
مي
كنند. برجسته ترين اولياء خدا نيز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز
مي جويد. اين گنجينه ذكر و راز را هرگز پاياني نيست و هر كه با آن بيشتر
آشنا شود جلوه و درخشش بيشتري در آن مي يابد».
پس بيائيم همت نمائيم كه
با تمسك به نماز به مقام قرب، راه يابيم و جواني خويش را با سيره مردان
الهي گره زنيم تا شايد در جهان جاوداني در منزلگه صادقان و صالحان منزل
گزينيم كه طوبى لهم و حسن مآب.
چكيده تحقيق:
اگر با اين
ديدگاه كه “ نماز كاملترين پاسخ براي عاليترين نيازهاست “ به سراغ نظريات
روانشناسان انسانگرا برويم ، متوجه خواهيم شد ، كه چگونه مفاهيم متعالي
نماز قابل مقايسه با هر يك از موضوعات مطرح در اين گرايش غني از روانشناسي
است .
بعنوان مثال اگر به آن قسمت از نظريات “ گلداشتاين ” كه بهبود
روشهاي مقابله با مشكلات را شرط لازم براي نزديك شدن به مفهوم خود شكوفائي
مي دانست توجه كنيم و به ياد آوريم كه نماز چگونه به انسان احساس امنيت
روان مي دهد و توانايي مقابله در برابر استرس ها را فزوني مي بخشد و يا اگر
نظريه “ كارل راجرز ” پيرامون self – direction ( توانايي فرمان دادن بخود
) را با توانايي كه شخص نمازگزار ، به مدد نماز در كنترل نفسانيات خود ،
پيدا مي كند . مقايسه نماييم تصديق خواهيم كرد كه همه تعاليم اساسي نظريه
روانشناسي انسان گرا ، را مي توان در آموزشهاي نماز پيدا كرد .
حال با
توجه به اينكه اين فريضه سه بار در روزانجام مي شود درباره برگزاري يا عدم
برگزاري، اهميت يا بي اهميت بودن نسبت به انجام اين فريضه، زمان برگزاري
(اول وقت يا نامنظم)، هدف انسان از برگزاري نماز و استفاده از خدمات و
امكانات جهت برگزاري اين تكليف، تاثير آن بر ميزان رشد انجام اين فريضه،
تبليغات و اثرگذاري از طريق رسانه ها و جرايد، بهينه شدن و نحوه اثر گذاري
آن تحقيقاتي انجام داده ايم تا نظرات ما اگر مثمرثمر باشد راهگشايي شود جهت
شكوفايي نسل جوان انشاء ا... .
فصل اول – طرح تحقيق
موضوع تحقيق:
در اين تحقيق درباره تاثير نماز در ابعاد شخصيتي فرد و موفقيت او در جامعه بررسي
مي كنيم.
ميزان
تاثير برگزاري نماز بر روي مولفه هاي شخصيتي فرد در اجتماع بررسي مي شود و
نقش موثر نماز را از جنبه هاي گوناگون ارزيابي مي گردد.
اهميت و فائده تحقيق:
آگاهي از نظرات اقشار مختلف و
تاثير رابطه نماز بر بالا بردن ميزان عقيده و ايمان افراد به ما كمك مي كند
كه بدنبال راههايي جهت اداي اين فريضه باشيم و چگونه فرد را در مسير نيل
به سمت خودآگاهي و اعتماد به نفس قرار دهيم و ضريب سلامت از طريق تحكيم
سلامت رواني جامعه باشيم.
براي بيان اهميت اين موضوع كافيست به جمع
نوراني “نمازگزاران اسوه ” اشاره نماييم. چرا كه همه اين مؤمنين ، از تمامي
فرانيازهاي خود ، با بهره از متكامل ترين پاسخ ممكن يعني “ نماز ”
برخوردار شده اند حقيقت، قاطعيت، نيكي، يگانگي و تماميت، فرار از دوگانگي،
كمال و همه فرا نيازهاي ديگر، همگي در آموزشهاي نماز حضور زنده و محسوس
دارند و هر كس به فراخور حال خود، براي وصول هر يك از آنها چنانچه به نماز
نزديك شود، پاسخي عالي تر از حد تصور دريافت مي كند و “ نماز ” تكرار
شكوهمند درس خود شكوفائي در پيشگاه مبداء آفرينش است .
اما مفهوم ديگر
اينكه شخص نمازگزار ناگهان به يك احساس ابر آگاهي و هوشياري بسيار بالا،
سرخوشي و جذبه عميق ، در آميخته شدن و همسو شدن پر انسجام با همه عالم ،
دگرگوني در احساس زمان و مكان ، دست مي يابد . اين تجربه قوي غالبا در
افرادي كه از نظر رواني كاملا “ سالم ” هستند ، رخ مي دهد و قرار گرفتن در
برابر اين تجربه آثار مفيد و دير پايي برجا مي گذارد . اما چنانچه بخواهيم
براي آن مفهومي جامع تر و همه شمول تر را پيدا كنيم ، كافيست كه باز هم به “
نماز روي نماييم و به آن بعد نماز توجه كنيم كه غرق در مضامين عارفانه است
. شايد كمتر كسي به اين نكته فكر كرده باشد كه منطور از كلمه “ شما ” در
سومين سلام نماز ( السلام عليكم و رحمه الله و بركاته ) كه تنها سلام واجب
نماز است ، به كيست ! و اين “ سلام بر شما ” خطاب به چه كساني اطلاق مي شود
؟
عارفان نماز اين سلام نماز را “ سلام عارفانه ” آن دانسته اند ، كه
خطاب به همه هستي و آفرينش و خطاب به همه موجودات حاضر در آن ، از ذرات
كوچك اتمي گرفته تا كهكشانهاي بي انتها سر داده مي شود . چرا كه همه اين
اجزاي آفرينش ، بدون استثناء مشغول حمد و ثناي الهي اند و پيوسته و مداوم ،
توحيد را اقرار مي كنند و شايد به واسطه اين حمد و تسبيح دايم و ابدي ،
مورد خطاب تنها سلام واجب نماز قرار مي گيرند.
بدين ترتيب نمازگزار ،
پس از فرستادن سلام بر نبي گرامي اسلام (ص) ( السلام عليك ايها النبي و
رحمه الله و بركاته ) و سلالم بر همه بندگان صالح خدا ، از جمله خودش (
السلام علينا و علي عباد الله الصالحين ) سرانجام بر تمام اجزاي آفرينش
سلام مي فرستند و اين جلوهاي شكوهمند از “ در آميخته شدن و همسو شدن پر
انسجام با عالم در خود دارد . و اضافه بر آن ، اين كه نمازگزار حقيقي ،
يعني آنان كه به تعبير امام صادق (ع) ، “ نماز عاشقانه ” به جاي مي آورند
در راز و نياز با معبود خويش ، به چنان جذبه و خلسه اي وارد مي شوند و چنان
از حيطه زمان و مكان خارج مي گردند كه حتي اگر تير دردناك و سهمگين از پاي
مباركشان بيرون بكشند ، هرگز از آن سرخوشي و جذبه عميق خارج نمي شوند . و
چه عاشقانه بود نماز علي (ع) و چه زيباست تعبير جاودانه علي (ع) از عشق ..
آري ! او كه در قبله “ نماز” به دنيا آمد و در محراب “ نماز ” رستگار شد و
اين گونه “ عشق ” را براي آفرينش ، عظمت و معنا بخشيد و جاودانه كرد .
و چه ملكوتي است ، نماز فرزند علي(ع)، حضرت امام زمان ( عج ) ، كه جهان در انتظار عدالتش خون مي گريد .
هدف تحقيق:
نماز
بهترين طاعات و فاضلترين عبادات است، چنانكه در حديث نبوي وارد شده است كه
نماز ستون دين است، هرگاه مقبول شد همة عبادات مقبول است و اگر مردود گشت
همة عبادات مردود است و چون مقصد اصلي از نماز، ياد حقتعالي است و تجديد
عهد با او و ثناي او از روي مسكنت و خشوع و سئوال مهمات از او با بتهال و
خضوع، پس هر آينه بنده را ناچار است از حاضر ساختن دل در آن، و فهميدن آنچه
ميگويد بزبان....
نيز در حديث نبوي است كه نيست هر بندهاي را از نماز
او اثري و ثمري مگر آنچه كه فهميده است از آن و دل با خود داشته در آن و
بروايت صحيح از امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه همانا بنده را
بالا برده شود از نمازش همة آن و نيمة آن، سه يك آن و چهار يك آن يا اندك
آن و بالا برده نشود از نمازش مگر آنچه را كه روي دل بر آن داشته است.
در
حديث ديگر وارد شده است كه هر كه نماز گذارد و در آن با نفس خود سخني
نگويد از امور دنيا، يعني جز بامر نماز نينديشيد و از علائق دنيوي در خاطر
نگذارند، چون از آن نماز فارغ گردد ميانة او و حق تعالي گناهي نماند، مگر
آنكه آمرزيده شود.
با توجه به اينكه اكثريت مردم ايران مسلمان و نماز
يكي از واجبات دين بشمار مي آيد و همچنين نقش قشر جوان در جامعه از پررنگ
ترين نقش هاست باعث ترغيب اينجانب جهت پيگيري موضوع نماز و تاثير اين مهم
در شخصيت و اعتماد به نفس قشر جوان گرديد.
نظرسنجي و پرس و سوالها از اقشار سني متفاوت كمك شاياني در جهت تهيه و تنظيم اين تحقيق به ما نمود.
مسائل و فرضيه هاي تحقيق
در اين طرح از دو گروه متغير استفاده شده است:
الف: متغيرهاي مستقل ب: متغيرهاي وابسته
الف: متغيرهاي مستقل:
تعداد دفعات برگزاري نماز اول وقت در روز – برگزاري نماز اول وقت در روز در مساجد
ب: متغيرهاي وابسته:
اعتماد به نفس - نظم - تبليغات فرهنگي – موفقيت - ارتباطات اجتماعي
فرضيات تحقيق:
جهت برقراري ارتباط بين متغيرهايي طرح فرضياتي به صورت زير تدوين شده است
الف: بين برگزاري نماز و اعتماد بنفس رابطه معناداري وجود دارد.
ب: بين برگزاري نماز و نظم رابطه معنا داري وجود دارد.
ج: بين برگزاري نماز و تبليغات فرهنگي رابطه معناداري وجود دارد.
د: بين برگزاري نماز و ارتباطات اجتماعي رابطه معناداري وجود دارد.
ه: بين برگزاري نماز و تعداد دفعات برگزاري در اول وقت رابطه معناداري وجود دارد.
و: بين برگزاري نماز در مساجد و موفقيت رابطه معناداري وجود دارد.
روش تحقيق:
در اين تحقيق براساس فرضيات مطرح شده و طرح تحقيق پرسشنامهاي تهيه گرديد و
پرسشنامههاي عودت داده شده پس از جمعآوري اطلاعات، تجزيه و تحليل بر روي دادهها صورت گرفته است.
اين تحقيق بر اساس روش آماري – همبستگي رابطه اي تهيه گرديده است.
و رابطه و تاثير برگزاري نماز بر متغيرهاي ذكر شده ارزيابي گرديده است.
موانع و محدوديت ها
با
توجه به اينكه موضوع تحقيق جنبه مذهبي داشت در انتخاب افراد جهت تحقيق
بايد دقت بيشتري مي شد و محدوديت وجود داشت زيرا پايبند بودن واقعي به اصول
مذهبي يكي از جنبه هاي مهم اين تحقيق به شمار مي آمد.
زمان انجام اين تحقيق با توجه به جمع آوري اطلاعات خيلي كم بود.
فصل دوم – مروري بر پيشينه تحقيق
نقش نماز در شخصيت جوانان
قال
الامام على بن ابى طالب (عليه السلام): «الله الله فى الصلوةفانها عمود
دينكم»: «خدا را، خدا را درنظر گيريد در توجه به نماز، كه پايدارى دينتان
به نماز باشد». گر چه هر يك از احكام و فرائض دينى به جاي خود از اهميت و
ارزش خاصي برخوردار است، اما در اين ميان بعد از معرفت الهي هيچ فريضهاي به
والايي مرتبه نماز نرسد. چرا كه اين، تنها نماز است كه معراج مؤمن و عامل
تقرب انسان وارسته، به خدا شناخته شده و معيار پذيرش همه واجبات قرار گرفته
است. به اين جهت آخرين پيام سفيران الهي، سفارش به نماز، اين استوانه
استوار دين بوده، چنانچه پرسش نخستين روز رستاخيز هم از آن خواهد بود. آري
نماز، تنها محبوب دلدادگان به حضرت حق و روشني ديده و چراغ راه پويندگان
كوي دوست و محفل انس خلوت نشينان وادي عرفان است. آنان كه زندگي را بي ياد
او نخواهند و رستگاري خويش را با شهادت در محراب نماز بينند «فزت ورب
الكعبة» و با تمام وجود در راه زنده داشتن نام و ياد خداي خويش و اقامه
نماز و راز و نياز با او كوشند و سرانجام خود فدايي راه نماز شوند «اشهد
انك قد اقمت الصلوة» اين همه، جايگاه ويژه و عظمت فوق العاده اين فرضيه
الهي را روشن مي سازد و همگان را به تعظيم اين عاليترين نمونه شعائر الهي
وادار مي كند، كه هم خود، اهل نماز و راز و نياز باشند و هم در جهت اشاعه
فرهنگ نوراني نماز در جامعه تلاشي پيگير نمايند، (الذين إن مكناهم فى الأرض
اقاموا الصلوة)، تا به وظيفه ديني خود عمل نموده باشند و همواره مشمول
رحمت بي پايان الهي قرار گيرند. و در اين راستا فضلاي اهل قلم حوزه، رسالتي
بس عظيم دارند كه با تأليف و انتشار آثار ارزشمند ديني، فرهنگ نماز و انس
با خداوند متعال را در جامعه ديني ترويج دهند و رايحه دلپذير معنويت را به
فضاي جان همگان بويژه نسل جوان برسانند.
براى پرداختن به اين موضوع كه
نماز در ساختار شخصيت جوان، موجد چه آثارى بوده و نقش و تأثير آن تا چه حدي
است به نظر مي رسد كه تبيين و توضيح چند مطلب در اين باب لازم و ضرورى
باشد. نخست حقيقت و روح نماز است و ديگري اهميت دوران نوجواني و جوانى و
نيز روحيه انفعالي و تأثير پذيري اين نسل (نسل جوان) در مقابل عوامل خارجى
است. به نظر مي رسد تا وقتي كه مطالب و مسائل مزبور روشن نشود و جايگاه خود
را پيدا نكنند فوايد و آثار اين امر عبادي يعني نماز در زندگي جوانان در
پرده اي از ابهام خواهد ماند و قطعا موضوع مورد بحث، موضع و جايگاه حقيقى
خود را پيدا نكند. لذا به همين خاطر ابتدا به مطالب مزبور پرداخته، سپس
ارتباط نماز با تعديل و تكامل شخصيتي و ايفاي نقش آن در زندگي فردي و
اجتماعي جوانان را بيان خواهيم كرد.
روح و حقيقت نماز
نماز لفظ و
واژهاى است كه در متون دينى ما بعنوان «صلاة» از آن ياد شده و داراى معانى
متعددى بوده كه يكى از آن معانى، همين عمل مخصوصى است كه به نام «نماز» در
دين اسلام تشريع شده است. اين لفظ در برخى از آيات به معناى سلام و تحيت
آمده است آنجا كه خداوند در قرآن مي فرمايند: إن الله وملائكته يصلون على
النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما .
«همانا خداوند و
فرشتگان بر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) درود مي فرستند شما هم اى اهل
ايمان بر او صلوات و درود بفرستيد و با تعظيم بر او سلام گوئيد»
و در
آيه ديگر با اشاره به همين معني مي فرمايند: هو الذى يصلى عليكم وملائكته
«اوست خدايى كه هم او و هم فرشتگانش بر شما تحيت و رحمت مىفرستند»
وبه
معناى دعا هم در برخى از آيات آمده است. آنجا كه به پيامبر(صلى الله عليه
وآله وسلم) دستور گرفتن زكات داده مي شود خداوند مي فرمايد بعد از گرفتن
زكات براى آنها و در حقشان دعا كن. خذ من اموالهم صدقة تطهرهم وتزكيهم بها
وصل عليهم إن صلواتك سكن لهم.
«اى رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگير
تا بدان واسطه نفوس آنان را پاكيزه سازى و آنها را به دعاى خير ياد كن
همانا دعاى تو در حق آنان، موجب تسلى خاطر آنهاست». «صلاة» به هر دو معناى
مزبور كه در حقيقت به معناى واحد بر مي گردند كه همان دعا باشد مورد بحث ما
نيست بلكه مراد از «صلاة» همان معنايى است كه با طريق مشخص و با اركان
مخصوص و جزئيات معين از طرف شارع مقدس، حقيقت پيدا كرده است و پيامبر
خاتم(صلى الله عليه وآله وسلم)آن حقيقت نازله را در عمل تشريع و خود، آن را
تحقق عملى بخشيد. نه تنها شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در طول
عمرش به عمل بدان پاى بند بود بلكه همه مسلمين موظف بودند كه آن را شبانه
روز پنج بار بجاى آورند. اقم الصلاة لدلوك الشمس الى غسق الليل.
«نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكى شب برپا دار»
كه
اين آيه اشاره اجمالى به نمازهاى پنج گانه دارد. نماز با اين شيوه مرسوم
كه مصداق آن براى همه مسلمين روشن و آشكار است چيزى نيست كه مورد فهم و درك
نباشد چون آنچه كه از سنت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)و اهل بيتش
استفاده مي شود پر واضح است كه اين تلقى از نماز يعنى اعمال مخصوصهاى كه با
تكبيرة الاحرام شروع و به سلام ختم مي گردد. و اين است معناى ديگرى كه از
آيات استفاده مي شود. آنچه كه مسلم است اين است كه اين عمل ظاهري كه
اصطلاحا بدان نماز گفته مي شود تمام حقيقت نماز نيست بلكه اين صورت و چهره
ظاهرى آن است. نماز امرى است الهى كه تحقق آن همانند ساير امور داراى ظاهر
و باطن است كه در متون دينى به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصوير ظاهرى
نماز همان است كه با اعمال مخصوصه انجام گيرد و حفظ آن نيز فرض و واجب است
اما روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذكر خداوند و تعظيم در
مقابل او، اميد و دلبستگى به ذات ربوبى، اعتماد و ركون به وجود سرمدى و محو
شدن در مقابل ذات يكتايى كه در مقابل عظمت و جلالت او قيام نموده است.
حقيقت نماز اعم از معناى ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به
ظاهر، چون محدود نمودن حقيقت انسان و انسانيت او به جسم مادى است. همانطور
كه حقيقت انسان در اين جسم خاكى و هيكل مادى قالب گيرى شده و به اطوار
مختلف و گوناگون درآمده و به اين شكل ظاهرى وجود يافته است چنانچه خداوند
فرمايد: وقد خلقتكم اطوارا «وبه تحقيق شما را به صورت گوناگون آفريد»
حقيقت نماز هم چون ساير امور در باطن و روح او نهفته شده كه اين قالب و
صورت را پذيرا شده است هرگاه آن حقيقت بخواهد در عالم خارج تحقق يابد قطعا
بايد در همين طور و قالب خاص باشد و در غير اين صورت نماز نبوده بلكه
پديده ديگرى است. هرگاه اين قالب خاص و صورت ظاهرى نماز با روح و باطن آن
آميخته و قرين گردد نماز حقيقت خود را يافته و تأثير خود را مي گذارد. در
چنين صورتى است كه اين امر الهى، ستون دين قرار مي گيرد. پس نمازى كه فقط
ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد معطى شى نخواهد بود. بنابر اين قيام به
ظاهر آن، تحركى در نماز گزار ايجاد نخواهد كرد و از سوى ذات بارى به اين
نماز اقبال و توجهى نيست چنانچه از رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله
وسلم) روايت شده كه فرمودند: «خداوند متعال نظر نمي افكند به نمازى كه آدمى
دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نكند». پس حقيقت نماز اعم از صورت
ظاهرى و معناى باطنى است و تمسك به هر يك از اين دو بدون ديگرى نماز نيست
در نتيجه هم كسانى كه به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بي خبرند از حقيقت
نماز غافلند و هم آنانكه نماز نمي خوانند و ادعا دارند كه ما به معنا و
حقيقت آن رسيده ايم معرفتى از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد
حقيقت است.
اهميت دوران جواني:
بر هيچ اهل علمى پوشيده نيست كه در
شكل گيرى شخصيت هر فرد، مقطع جوانى از جايگاه خاص و اهميت ويژهاى برخوردار
است. شايد بتوان گفت كه ثبات شخصيت هر انسانى در اين سنين آغاز و به هر
نحوى كه شكل گيرد غالبا به همان صورت قوام يافته و تثبيت مي گردد و به
همين دليل در روايات بر اهميت و برترى اين مقطع سنى تأكيدات زيادى شدهو نيز
روانشناسان اين دوره را حيات مجدد انسان ناميده اند. صاحب شريعت اسلام،
حضرت خير الانام كه از سر چشمه وحى الهام مي گرفت در تكريم و احترام به
جوانان فرمودند: «فضيلت و برترى جوان عابد كه از آغاز جوانى خدا را عبادت
كند بر پيرى كه وقت پيرى مشغول عبادت گردد چون فضيلت پيغمبران است بر ساير
مردم»
و در جاى ديگر با اشاره به ارزش جوانى مي فرمايد: اغتنم شبابك قبل هرمك.
«جوانيتان
را قبل از فرارسيدن پيرى غنيمت و قدر بدانيد» وخطاب به والدين و مربيان در
برخورد با جوانان و نوجوانان مي فرمايند: «به شماها در باره نوبالغان و
جوانان به نيكى سفارش مي كنم كه آنها دلى رقيقتر و قلبى فضيلت پذيرتر
دارند. خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت دهم و
از عذابش بترسانم. جوانان سخنان مرا پذيرفتند و با من پيمان محبت بستند
ولى پيران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند. سپس به آيه اى
از قرآن اشاره كرد و درباره مردم كهن سال و پير كه مدت زندگى آنان به درازا
كشيده و دچار قساوت قلب شدهاند سخن گفت»
همه اين سخنان گوهر بار كه در
خطاب به مسلمانان تأكيد داشتند علاوه بر سيره عملى و برخورد بزرگوارانه و
محترمانهاى كه با جوانان داشتهاند حاكى از حساسيت عنفوان جوانى است.
بنابر
اين از منظر علم و دين، در تمام عمر و طول حيات انسانى هيچ برههاى مهمتر
از دوره نوجوانى و جوانى نيست. يكى از روانشناسان معروف غربى بنام دكتر
«ماى لى» در اهميت اين دوره از عمر آدمى چنين مي گويد:
«در نوجوانى
مسأله شخصيت و هويت با شدت تمام از نو وارد ميدان مي شود پس نوجوانى و
جوانى يكى از مراحل و مراتب بارور هستى است كه طى آن ساختهاى قطعى شخصيت و
هويت بزرگسال تثبيت شده يا دوباره مطرح مي گردند»
انعطاف پذيرى روحيه جوانان:
نسل
جوان تنها قشر منحصر به فردى است كه بيشترين روحيه تأثير پذيرى را داراست
شفافيت روحيه جوانان و حساسيت ايشان، عامل اصلى توجه دستگاههاى تبليغاتى
استكبار و بنگاههاى فرهنگى غرب، براى سوق دادن آنان به انحرافات اخلاقى و
اهداف پليد خويش در طول تاريخ بوده است.
درست از زماني كه دنياي غرب در
اثر تحقيقات و مطالعات خود به اين نتيجه رسيد كه جوانان آسيب پذيرترين قشر
هر جامعه اند با تشكيل بنگاههاي فرهنگي تبليغي همه همت خود را در به دام
انداختن آنان به فساد و تباهي تحت عنوان آزادي و عناوين مقدس ديگر به كار
گرفت تا اينكه به اغراض استكباري و سلطه طلبي خود دست يازد. اگر چه غرب در
القاي فرهنگ خود به كشورهاي اسلامي از راههاي متعدد و در سطوح مختلف وارد
عمل شده است ولي تاريخ بهترين شاهد و گواه است كه نفوذشان بيشتر از طريق
جوانان تحصيل كرده يا عوام مقلد (جواناني كه به مباني دين آشنايي چنداني
ندارند) بوده است كه سقوط اسلام در اندلس (اسپانياي فعلي) يا سلطه غرب بر
مسلمانان الجزاير بهترين نمونه تاريخي است. روح ظريف و باقد است، احساسات
پاك و با لطافت، عواطف زلال و با صداقت، جوان را چون گلي شكفته و با طراوت
نموده است كه بيشترين تأثير پذيري را براي پژمرده شدن داراست. تشبيه نوجوان
و جوان به نهال نورس در كلمات معصومين، حاكي از همين مطلب است كه او را
ميتوان به هر جهتي هدايت نمود بر خلاف درخت تنومندي كه كسي قادر به جهت دهي
او نيست مگر با بريدن تنه آن درخت. بنابر اين جواني با نوعي اثر پذيري
روحي و حالات انفعالي و تشويشات ذهني همراه و آميخته است كه كمتر صبغه و
رنگ عقلي و استدلالي دارد. به همين جهت عوامل خارجي در جهات مثبت يا منفي
بيشترين اثر را در او ميگذارد. آنچه كه از ديدگاه اسلام مهم است سوق دادن
او به سوي تكامل انساني و اهداف متعالي است. سنت و سيره پيامبر اسلام(صلي
الله عليه وآله وسلم) و اولاد طاهرينش نسبت به جوانان، مبين همين نكته است.
پس صرفا بكار گرفتن احساسات جوانان و تشويق و تحريص آنان از قدرت احساسي و
عاطفي مقصود شارع مقدس نيست بلكه سوق دادن آن در قلمرو دين و عقلاني نمودن
اهداف عاليه انساني، همه همت رهبران دين ميباشد و ادعاي ما اين است كه همه
تعاليم دين و احكام الهي خصوصا نماز در همين راستا بر مسلمين فرض و واجب
شده است.
نيازهاي غريزي و فطري جوانان و پاسخ آن
با
تمهيد مقدمات و مطالبي كه ذكر شد ميتوان گفت كه فلسفه همه عبادات ديني در
اين نكته معطوف است كه متأثرترين قشر يعني جوانان را مؤثرترين قشر در
اجتماع انساني قراردهد. چون احساس به يك تكيه گاه محكم و امنيت و آرامش در
پناه آن تنها عنصري است كه ميتواند به جوان اعتماد و اطمينان بخشيده و او
را از اضطرابات دروني و تشويشات ذهني رها سازد. همه مشكلات و معضلات روحي و
رواني كه هويت او را در معرض خطر انداخته و ثبات شخصيت او را از ك ف ش
ربوده و خلاء عظيمي را در او ايجاد كرده ناشي از نداشتن يك ملجاء و عدم دست
يابي به يك پناهگاه دائمي و مستحكم است. همه صاحبان مكاتب كوشيدهاند تا به
نحوي اين آتش احساسات دروني را خاموش و يا حداقل از شعلههاي آن بكاهند. به
همين خاطر راه حلهايي چون آزادي بيقيد و شرط جوانان در ارضاي هواهاي
نفساني و غرايز حيواني و سوق دادن و جهت دهي ايشان به ميخانهها و كاهوارهها
و صدها طرق ديگر را بعنوان پناهگاه ارائه دادند اما پس از رويكرد جوانان
به آن مأمنهاي بظاهر مستحكم، سقفهايشان فرو ريخته و به واهي و خيالي بودن
آنها پي بردهاند. چون با ارضاء نيازها و دفع هواهاي نفساني، اهداف خود را
تأمين شده نمييافتند. «امروزه اشتياق شديد جوانان سراسر جهان به شنيدن
موسيقي و پوشيدن لباسهاي جين كه زبان حال ميل به آزادي از قيد و بندها و
تحرك و تكاپو و اعلام استقلال يك تنه از قيد ضوابط و معيارهاي اجتماعي است
كاملا واضح است. جوانان در زندگي و حيات جواني خويش امور زيادي را در حال
تجربه كردن ميباشند او چون ساير افراد جامعه اما عاطفي و احساسيتر از
ديگران در صدد دست يابي به امري است كه قلبش را بدان واسطه تسكين بخشيده و
نوعي آرامش را تحصيل نمايد و ليكن به هر چيزي كه روي ميآورد بعد از مدت
كوتاهي در مييابد كه آن عنصر، مطمئن وواقعي نيست. البته تشخيص اين امر در
ابتداي سنين نوجواني و جواني بسيار دشوار است شور و هيجان جواني در جوانان
غالب ا فرصت تعقل و انديشه اينكه انسان براي يك زندگي و حيات طولاني و
اهداف متعالي خلق شده را از او سلب كرده و به همين خاطر او بعد از تجربه
عملي، به پوچي و بيپايگي بسياري از مأمنهايي كه بدان پناه آورده است پي
خواهد برد. و دشمنان دين خصوصا غرب به خاطر درك همين نيازهاي فطري و غريزي
جوانان تلاش زيادي انجام ميدهند تا اين گرايشها را به جهاتي كه اهداف آنها
را تأمين ميكند سوق دهند و آنها را از كمالات معنوي و ديني منحرف سازند.
كسي كه خود مدت زيادي از عمرش را در ميان غربيها سپري كرده و الان هم زندگي
خود را با آنها در حال تجربه كردن ميباشد قضاوت و داوريش چنين است كه
گويد: «در شيوه زندگي كنوني غرب كشش و گرايشي هست كه افراد جامعه را به
زيستن در لحظه كنوني فارغ از همه تاريخ و گذشته و غرق شدن در طلب
سرفرازيهاي لحظهاي و لذت حسي آني وا ميدارد. پرستش قهرمانان ورزشي و ميل به
ركورد شكني دايمي و فايق آمدن بيوقفه برطبيعت نشان دهنده يك وجه از اين دل
مشغولي به تن است در حالي كه جنبه بسيار ويرانگرتر همين گرايش را ميتوان
در استفاده از مواد مخدر و طبعا مشروبات الكلي، روابط جنسي آزاد و نظاير
آن ديد كه تماما از تلاش نفس براي غرق نمودن خود در لذتهاي آني جسمي و
غريزي حكايت دارد. بديهي است كه ورزش مستلزم انضباط و سخت كوشي است و اين
از جهات مثبت آن است. اما بزرگداشت بيش از حد ورزش و كما بيش پرستيدن
قهرمانان ورزشي ناشي از اهميت گزافي است كه به تن داده شده است. علاوه بر
اينكه نقش و اهميتي كه به ورزش داده ميشود ابدا بي ارتباط با اشتياق به
لذت جوييهاي جسماني نيست. كه همه اين عوامل متضمن از دست رفتن ايمان و
اعتقاد جوانان به معيارهاي اخلاقي است». يك جوان مسلمان با تحصيل معرفت و
دستيابي به علوم مقدس ديني بايد خود را مجهز ساخته و به دامي كه جوانان
غربي بدان گرفتار آمدند هويت خود را از دست ندهد.
نقش نماز و تعاليم ديني در شخصيت جوانان
اينكه
در انسان تمايلات و گرايشاتي وجوددارد كه او را متوجه به اهدافي ميسازد و
ميخواهد به دست يابي با آن اهداف خود را تسكين و اطمينان ببخشد نشانه آن
است كه بايد چنين ملجائي وجود داشته باشد. چون اقتضاي حكمت بالغه الهي اين
است كه هيچ نيازي را بدون پاسخ نگذارد.
آري اگر انسان احساس عطش و
گرسنگي ميكند بايد آب و طعامي باشد تا رفع تشنگي و گرسنگي نمايد. حال بايد
ديد كه چه عواملي اضطراب او را رفع ميكنند و چه دارويي براي او شفا بخش است
و كدام طبيب به درد او عالم ميباشد؟
ترديدي نيست كه روح و حقيقت
تعاليم دين به نيازهاي روحي و گرايشات غريزي و فطري او برگشت ميكند و با
جزم و يقين ميتوان گفت كه هيچ يك از دستورات دين بيارتباط با تكامل انساني
او نيست. «جان و جوهر پاسخ اسلامي به دنياي متجدد در جهات ديني و معنوي و
فكري زندگي بشر نهفته است. همين جهات است كه كردار بشر و نحوه تلقي او را
از جهان پيرامون رقم ميزند. مهمترين پاسخ يك جوان مسلمان و مهمترين گامي كه
بايد او پيش از هر چيز بردارد اين است كه قوت ايمان خود را حفظ كند و
اعتمادش را به صدق و اعتبار وحي اسلامي از دست ندهد. دنياي متجدد به تدريج
تباه شده است و در صدد است همه آنچه را كه مقدس و طبعا ديني است از بين
ببرد و بخصوص با اسلام به عنوان ديني كه از نگرش قدسي نسبت به زندگي و
قانون الهي در برگيرنده همه افعال و اعمال بشر عدول نكرده است مخالفت دارد.
اكثر مشترقان غربي حدود دو قرن به اسلام ميتاختهاند و سعي داشتهاند به
مسلمين ياد دهند كه دين خود را چگونه بفهمند»(1). همه اين تلاشها بدان جهت
صورت ميگيرد كه اسلام چون مسيحيت و يهوديت تحريف نشده و متون واقعي آن در
دست است و پاسخ همه معضلات را ميتوان در او جست.
حاكم ديني وقتي مصالح
ديگران را با اجراي احكام و تعاليم دين در تعارض ببيند. مصالح گروه را
ناديده گرفته و اقامه دين را ترجيح ميدهد. يكي از وظايف مهم حاكمين ديني
تبليغ و هدايت مردم بسوي عبوديت الهي و بندگي خداوند خصوصا اقامه نماز در
جامعه است. الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلاة. مؤمنان كساني هستند كه
هر گاه در زمين آنان را قدرت بخشيم نماز را بپا ميدارند» سوره مباركه حج،
آيه 41.
اين آيه بدان معني نيست كه وقتي حاكمان ديني به حكومت رسيدند
اقامه
نماز ميكنند بلكه براي برپايي نماز در جامعه تلاش ميكنند. چنانچه امام
حسين(عليه السلام) در تفسير آيه مزبور فرمودند كه اين آيه در مورد ما
خاندان اهل بيت نازل شد و مصداق آن اهل بيت رسول الله(صلي الله عليه وآله
وسلم) ميباشند.
و ميدانيم كه مصداق محتوا و معناي آيه را محدود نميكند
يعني چنين نيست كه اگر وظيفه ائمه معصوم(عليهم السلام) چنين است وظيفه و
مسئوليت ديگران اين نباشد بلكه آيه تعميم دارد بر ائمه(عليهم السلام) و
آنانكه پيروشان ميباشند. پس اگر حاكميت در اين امور كه جزء مباني و اصول
اوليه دين ميباشد تساهل بورزد و در اين راستا قصور و كوتاهي داشته باشد و
ارتباط و پيوند حاكم با اصول اساسي دين چون نماز سست گردد در ديني بودن آن
ترديد هست. اگر چه اين امر نبايد بصورت تصنعي و صوري يا به نحو ابزاري مورد
استفاده قرار گيرد چنانچه در بسياري از جوامع اسلامي عرب مشاهده ميشود. كه
آنان براي فريب مردم بدان متوسل ميشوند.
نماز مهمترين وسيله تقرب به خدا
يكي
ديگر از امتيازات نماز بر ساير اعمال عبادي و احكام ديني اين است كه نماز
بهترين وسيله تقرب و نزديكي به خداست. هر چند هدف همه احكام و عبادات ديني
براي نزديكي بندگان به معبود تشريح و وضع گرديدهاند ولي ترديدي نيست كه همه
آنها بصورت يكسان و يكنواخت انسان را به خدا نزديك نميكند. بلكه هر كدام
داراي درجات و مراتب ميباشند، بعنوان مثال حج و جهاد و صوم و زكات همه
وسيلهاي براي قرب و نزديكي به خدايند اما اثري كه در جهاد هست در حج نيست و
يا اثر و نتيجهاي كه در حج وجوددارد در زكات نيست. پس تأثير همه اينها
مساوي نيستند. آنچه كه از متون ديني بر ميآيد اين است كه تأثير نماز به
مراتب بالاتر و بيشتر است. در روايتي از امام موسي كاظم(عليه السلام)
هفتمين پيشواي شيعيان چنين منقول است كه:
افضل مايتقرب به العبد الي
الله بعد المعرفة به الصلاة. «بهترين چيزي كه بنده بعد از شناخت خدا به
وسيله آن به درگاه الهي تقرب پيدا ميكند نماز است».
آنچه كه از اين
روايت و روايات مشابه آن فهميده ميشود دو نكته مهم است يكي اينكه انسان
محتاج و نيازمند به نزديكي و تقرب است تا كمال خود را بيابد يعني هر انساني
براي رسيدن به كمال نيازمند تقرب الهي است.
و نكته مهم ديگر اينكه
بدون سبب و وسيله اين تقرب و تكامل حاصل نميشود. براي سير معراجي و سفر
روحاني نياز به براق است و بهترين براق تقرب به سوي خداوند متعال كه تكامل
انساني در پرتو آن نهفته است نماز است. چونكه پيامبر(صلي الله عليه وآله
وسلم) فرمودهاند: الصلاة معراج المؤمن . «نماز عروج دهنده مؤمن به سوي
خداست»(اعتقادات مجلسي، ص29.)
پس نزد تقوا پيشگان بهترين وسيله نزديكي
به خداوند و رمز رستگاري نماز است و منشأ همه انحرافات رفتاري و مفاسد
اخلاقي دوري از اين راز است و هر كه آگاه از اين راز است در زندگي سرافراز
است اما براي كسي كه از عظمت راز نماز بيتماس است براي او راه بسي دور و
دراز است.
قرآن و نماز دو سفره الهي در زمين
انسان در اين نظام هستي
طوري آفريده شد كه بايد بر اساس نظام علي و معلولي تدريجا رشد يابد تا به
كمال رسد. بر خلاف فرشتگان كه آخرين مرحله رشد و تكامل را در ابتداي خلقت
خود دارا هستند.
در اين مسير رشد و تكامل (جسمي و روحي) هر يك از
انسانها با استفاده و بكارگيري از نعمات و بركات الهي پيش ميروند. در رشد
جسماني هر چه قدر از نعمات الهي در زمين بهره بيشتري ببرد ميتواند هيكل و
قيافه بزرگتر و قويتري پيدا كند نسبت به كسي كه از آن بركات الهي بيبهره
است. و در رشد معنوي و تكامل روحي هر چه از قوه عاقله بهتر استفاده نمايد
فرد آگاهتر و متكاملتر و داراي روح بلندتري خواهد بود. بنابر اين خداوند
اسباب و وسائل رشد (روحاني و جسماني) را براي او فراهم ساخته است اگر اين
انسان قادر به تكامل است بايد ابزار تكامل در او باشد.
خداوند علاوه بر
فراهمنمودن زمينه كامل براي تكاملانسان در درون، دو سفره پر بركت براي
غذاي روحش در زمين پهن نموده است كه آن دو سفره الهي قرآن و نمازند. هر كس
ميتواند به فراخور تفكر و انديشهاش از اين دو سفره گسترده استفاده نموده و
روح خود را تكامل بخشد.
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) در يك جا ميفرمايند: القرآن مأدبة الله. «قرآن سفره الهي است».
و در جاي ديگر ميفرمايند: الا ان الصلاة مأدبة الله في الارض قد هناها لاهل رحمة في كل يوم خمس مرات.
«آگاه
باشيد نماز سفره گسترده خدا در زمين است كه خداوند آن را روزي پنج بار
براي اهل رحمتش گوارا نموده است» (مستدرك الوسائل، ج1 ص170).
پس بيائيم
با تأمل و تفكر عقلاني در كنار اين دو سفره الهي كه به پهناي زمين براي ما
انسانها گسترانده شده بنشينيم و هر چه بيشتر و بهتر روح خود را تغذيه
نموده و مراحل تكامل خود را طي نمائيم كه در غير اين صورت و با فاصله گرفتن
يا خارج شدن از اين دو دبستان الهي سعادت و تكامل نصيب كسي نميشود.
نماز موجب گشايش مشكلات دنيا
هيچ
يك از اعمال عبادي و امور ديني در حيات و زندگي انسان بيتأثير نيستند بلكه
هر يك از آنها در حد خود مؤثر واقع ميشوند و ميزان تأثير آنها بنابر
اهميتي است كه شارع براي آنها درنظر گرفته است.
در باب تأثير نماز آثار
زيادي را برشمردهاند كه يكي از آنها حل مشكلات دنيوياست يعني نماز ميتواند
بسيارياز معضلاتو مشكلات نمازگزار را در زندگي مادياش از بين ببرد و آنها
را از سر راه او بردارد.
اين مطلب در زندگي بوعلي سينا معروف است كه
ميگفت هر گاه براي من در مسائل علمي مشكلي پيش ميآمد و توانايي حل آن را در
خود نميديدم به مسجد جامع شهر رفته و دو ركعت نماز ميخواندم و مشكل من حل
ميشد. اين سيره همه علماي دين از سابق بوده و هست و منشأ روائي هم بر اين
سيره علماء وجود دارد. چون در روايات به تواتر رسيده است كه انبياء و
اولياء الله در رفع هر مشكلي و دفع هر دشمني به نماز متمسك ميشدند.
پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در اوقات فشار زندگي و تنگي و سختي معيشت،
اهل بيت خود را به نماز توصيه ميكردند.
در پندها و نصايح حضرت عيسي بن مريم وارد شده است كه به حواريون خود ميفرمود:
«اي
ياران من به حق به شما ميگويم: هيچ چيزي از عبادات و نيكيها در رسيدن و
توفيق يافتن به شرف و منزلت آخرت، و هيچ ياور و ناصري بر مشكلات و سختيهاي
دنيا بهتر و بالاتر از نماز دائمي نيست. و چيزي نزديكتر به خداي مهربان از
نماز نيست. پس هميشه نماز را اقامه كنيد و زياد نماز بخوانيد و هر عمل
شايستهاي انسان را به خدا نزديك ميكند اما
نماز به خدا نزديكتر است و اثرش بيشتر ميباشد» (تحف العقول، ص508)
و
نيز از امام باقر(عليه السلام) در روايتي ديگر چنين آمده است كه
فرمودهاند: «همانا مثل نماز براي نمازگزار، مثل مردي است كه بر سلطاني وارد
گردد و اظهار حاجت كند پس آن شخص سلطان، ساكت و آماده استماع و شنيدن
سخنان صاحب حاجت گردد تا اينكه از درخواستش فارغ شود همچنين است نمازگزار
مسلمان تا هنگامي كه به نماز ايستاده خداوند نظر رحمتش را از او قطع نخواهد
كرد و انوار الهي شامل حال اوست تا وقتي كه از نمازش فارغ گردد» (بحار
الانوار، ج82 ص231).
پس نماز ميتواند چنان قدرتي را در نمازگزار ايجاد
كند كه او بر همه معضلات و سختيهاي زندگي فائق آيد و با آنها دست و پنجه
نرم كند لذا با وجود همين اثر در نماز است كه مشاهده ميشود انسانهاي اهل
نماز چون كوه در مقابل مصائب و سختيها مقاومت ميكنند و هيچ باد تندي آنها
را به حركت در نميآورد.
اما در مقابل افراد بينماز تحمل كمترين سختيها
را در زندگي ندارند و مشكلات زندگي آنها را به هر سمتي كه بخواهد سوق
ميدهد. و اندوه و غم تمام وجودشان را فرا ميگيرد. امام صادق(عليه
السلام)ميفرمايند:
«چه مانعي دارد كه چون يكي از شما غم و اندوهي از
غمهاي دنيا بر او درآمد وضو بگيرد و به مسجد برود و دو ركعت نماز بخواند و
براي رفع اندوه خود، خدا را بخواند مگر نشنيدهاي كه خدا ميفرمايد:
«واستعينوا بالصبر والصلاة».
نماز باعث بخشش گناهان
يكي
از آثار و بركات نماز واقعي اين است كه گناهان انسان را ميزدايد و موجب
عفو و بخشش قرار ميدهد گويي كه نماز وسيلهاي است براي نمازگزار كه نزد
بارگاه الهي از صاحبش شفاعت ميكند و بهتر بگوئيم كه نماز اكسيري است كه
هرگاه بر چيزي تماس حاصل كند بر ارزش آن ميافزايد. نماز تاريكي را از قلب
نمازگزار خارج و نورانيت در باطن او ايجاد ميكند. از امام صادق(عليه
السلام) منقول است كه: «كسي كه دو ركعت نماز بخواند و بداند كه در نماز چه
ميگويد و بعد از اتمام هر نماز گناهي بين او و خداوند باشد خدا او را
ميبخشد»(2).
و از رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) حديث شده
كه فرمودند: «هر گاه به نماز ايستاده اي و توجه كردي و فاتحه الكتاب را
قرائت كردي و در حد امكان سورههاي كوچك يا بزرگ قرآن را خواندي پس ركوع و
سجود تمام انجام دادي آنگاه تشهد و سلام دادي اثر اين نماز تو آمرزش تمامي
گناهانت ميباشد كه در مابين دو نمازي ميباشد آن نمازي كه قبلا بجا آوردي و
نمازي كه بعدا خواندي. پس آنچه از نماز عايد تو ميگردد همانا آمرزش كليه
گناهانت ميباشد».
و نيز در روايتي از پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم)
نماز پنجگانه به نهر آبي تشبيه شده است كه روزانه پنج بار انسان خود را در
آن نهر شستشو ميدهد. براي چنين انساني هيچ گناهي باقي نميماند مگر گناهان
مهلك مثل انكار رسالت پيامبران و انكار امامت و يا ظلم و ستم به برادران
ديني»(2).
بنابر اين بر ما كه از معاصي و گناهان مبرا نبوده بلكه آلوده
به انواع معصيتها ميباشيم فرض است كه اين آلودگي را در خود پاك سازيم و
نماز بهترين وسيله براي پاكسازي آلودگيهاي دروني انسانهاست.
نماز عامل نجات از عذاب الهي
دنياي
مادي كه ما در آن زندگي ميكنيم گذر گاهي بيش نيست و انسان براي هدفي ابدي و
غرضي جاودانه خلق شده است. دنيا محل كاشت و آخرت جاي برداشت است. تمام
تلاش و همت انسان عاقل در اين امر خلاصه ميشود كه خود را به كمالات نفساني
رسانده تا در زندگي اخروي از تنعمات الهي كه همان آثار و نتايج اعمال دنيوي
اوست برخوردار گردد. در اين دنيا كه حيات موقت ما در آن تقدير و تعيين شده
اگر با اعمال حسنه همراه باشد در آخرت رضوان الهي را بدنبال دارد و اگر با
اعمال سيئه همراه باشد عذاب الهي را.
آنچه كه ميتواند موجب نجات و
رهايي انسان از عذاب و خشم الهي گردد و او را از جهنم دور ساخته و وارد جنت
نمايد نماز است. چنانچه پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودهاند: نجوا
انفسكم اعملوا وخير اعمالكم الصلاة.
«خودتان را از عذاب الهي نجات دهيد و عمل كنيد كه بهترين اعمال شما نماز است» مستدرك الوسائل، ج1 ص175.
نماز
بهترين توشه اخروي است و بهترين وسيله براي رساندن بندهبه درجات عالي و
موجب تحريم آتش است. چگونه ممكن است كه جسم و قلب انساني هماهنگ در مقابل
پروردگارش تعظيم نمايد و خدا آن بدن را در قيامت در آتش قهر خود بسوزاند؟
چنين چيزي ممكن نيست چنانچه امام باقر(عليه السلام) فرمودهاند: «هيچ مؤمني
نيست كه در وقت نماز در حال سجود و يا ركوع يا قيام باشد مگر اينكه خدا
جسمش را بر آتش حرام كرده است» جامع احاديث الشيعه، ج4 ص27).
عبد
الرحمن بن سمره ميگويد. روزي محضر پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بودم
حضرت فرمودند من ديشب عجايبي ديدم عرض كردم يا رسول الله(صلي الله عليه
وآله وسلم)جان و اهل و اولاد ما فداي تو باد براي ما بيان بفرمائيد چه
ديديد؟
حضرت فرمودند: ديدم مردي از امت مرا كه ملائكه عذاب او را محاصره كرده بودند در اين حال نمازش آمد و مانع از عذابش شد».
در
روايتي طولاني پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) چنين فرمودند: «اي
فرزندان آدم آتشي را كه با دست خود برافروختهايد خاموش كنيد پس برميخيزند و
وضو ميگيرند بعد از آن گناهان و معاصيشان ساقط ميشود آن هنگام كه نماز
ميخوانند هر چه از زشتيها كه در ما بين دو نماز مرتكب شدهاند بخشوده ميشود.
مجددا در ما بين دو نماز آتش ميافروزند. همين كه هنگام نماز ظهر فرا رسد
منادي حق ندا دردهد كه اي انسانها برخيزيد و آتشي را كه براي سوزاندن خويش
برافروختهايد خاموش كنيد پس برميخيزند و وضو ميگيرند و نماز به جا ميآورند
آنگاه هر چه كه در ما بين دو نماز مرتكب شده بودند بخشوده ميشود. و هرگاه
وقت نماز عصر فرارسد چنين است كه در نماز ظهر گذشت و با فرارسيدن وقت نماز
مغرب واقامه آن معصيتهاي قبل از مغرب او آمرزيده ميشود پس ميخوابند در
حاليكه آمرزيده شدهاند و چيزي از گناهان بر آنان نيست بعد از آن گروهي در
راه خير سير ميكنند و گروهي در راه شر».
و خلاصه اينكه: «نماز بنده خدا
در محشر تاجي است بر سر او. و موجب نورانيت صورتش، لباس براي بدن وي و
ساتر و حايل بين او و آتش جهنم است».
نماز بازدارنده زشتيها
اينكه
نماز آدمي را از فحشا و زشتيها دور ميسازد ترديدي نيست چون كه اين صريح
كلام الهي است اما نماز چقدر در اين دوري مؤثر ميباشد بايد گفت كه ميزان
دوري نمازگزار از زشتيها به اندازه درك او از نماز است نه به مقدار زيادي
ظاهر آن. يعني هر چه درك نمازگزار از نماز بيشتر باشد فاصله دوري او بيشتر
است. چنانچه امام صادق(عليه السلام)فرمودهاند: «آگاه باشيد همانا نماز حاجز
و حائلي است از طرف خداوند در روي زمين پس آن كسي كه دوست دارد بداند كه
چقدر از منافع نمازش را درك كرده و
مطالب مشابه :
ابعاد اعتماد
براي اعتماد سازماني ابعاد متفاوتي توسط محققين عنوان شده است. «سيمون»، صداقت و درستي را يكي
اعتماد سازماني؛ جوهره سرمايه اجتماعي
ابعاد اعتماد براي اعتماد سازماني ابعاد متفاوتي توسط محققين عنوان شده است. «سيمون»، صداقت و
سرمایه اجتماعی
اعتماد ، از جمله مفاهیمی است که به تکرار ، در بحث های : رهبری ، تغییر ، روابط ابعاد اعتماد.
تعریف اعتماد به نفس و راههای افزایش آن.
روانشناسي عمومی و روزمره - تعریف اعتماد به نفس و راههای افزایش آن. - در مورد مسائل روانشناسي
اعتماد ثروت نامریی
اعتماد و ابعاد آن پديده اعتماد را از ابعاد مختلف ميتوان مورد توجه قرار داد؛ به نحوي که
تأثیر نماز بر ابعاد شخصیتی و اعتماد به نفس جوانان ... ethic
دانلود رایگان آسان و بدون عضویت - تأثیر نماز بر ابعاد شخصیتی و اعتماد به نفس جوانان
عزت نفس چیست؟چه تفاوتی با اعتماد به نفس دارد؟
اعتماد به نفس و عزت به نفس به عقیده یک فرد درباره توانایی ها و اسنادهای او در توجه به ابعاد
برچسب :
ابعاد اعتماد