سورو تاریخ ۱۵۰۰ ساله بندر عباس- ۲
در بخش یک مختصر اشاره کردیم به قدمت و موقعیت منطقه سورو در بخش دو نگاهی می اندازیم به گوشه دیگری از تاریخ سورو قدیم (جرون ) و شکل گیری شهر بندر عباس و تناقضاتی که پیرامون نام قدیم این شهر وجود دارد ( گامرون ، گمبرون، گمرو ، گمرگ و کامرائو ) .
جرون نام قدیمی جزیره هرمز بود ، اما بعد از انتقال مرکز تجاری و بازرگانی هرمز قدیم ( تیاب میناب ) به این جزیره و ایجاد شهری بنام هرمز در این جزیره ، کم کم اسم هرمز با توجه به سابقه تاریخی ان ، جای جرون گرفته و بعنوان جزیره هرمز شهرت جهانی یافت.بعدها نام جرون به بندرگاهی که در منطقه سورو قدیم و جود داشت اطلاق گردید.
با رونق و گسترش تجارت در جزیره هرمز بندر جرون هم رو به رشد نهاد از این بندر برای بارگیری و تخلبه کالاهای تجاری جزیره هرمز استفاده می شد .
؛ جرون شهری است نیکو و بزرگ و دارای بازارهای خوب که بندرگاه هند و سند می باشد و مالتجاره های هندوستان از این شهر به عراق عرب و عراق عجم و خراسان حمل می شود .؛ . ( به نقل از ابن بطوطه جهانگرد مراکشی ) بر گرفته از کتاب از بندر جرون تا بندر عباس ، نوشته احمد سایبانی .
نمای بندر سورو ( جرون) در شرق بندر عباس گامبرون سابق -۱۱۷۴۴-۱۷۳۵ توسط نقاشان هلندی که در خدمت کمپانی هند شرقی هلند بودند، کشیده شده که تصویر کاملی از سواحل و منارل ان زمان نشان می دهد ، تصویر بالا شرقیترین نقطه از ساحل که محله سورو ( بندر سابق جرون )بود نشان می دهد .
پرتغالیها بعد از تصرف هرمز ، برای بارگیری و تخلیه کالاهایشان و دسترسی به راهای خشکی در سال ۱۵۱۲ در ساحل سورو نیرو پیاده نموده و این بندر به اشغال خود در اورده وبه بنای استحکامات نظامی پرداختند . پرنغالیها این بندر کوچک با توجه به وجود خرچنگ های زیاد در ساحل ان ، کامرائو نامیدند. فقط در اسناد متعلق به پرتغالیها از این بندر به عنوان کامرائو یادشده است بعد از دو سال تسلط پرنغایها بر سورو (جرون ) ، نیروهای ایرانی به کمک هلندیها و انگلیسی ها پرتغالی ها را از این منطقه بیرون راندند ، نیروهای وفادار به شاه عباس صفوی بعد از ویران کردن استحکامات نطامی پرتغابیها در سورو ( جرون) ، در شرق منطقه سورو در مرز فارس و کرمان مستقر شده و قلعه و استحکامات دیگری بنا نمودند و طبق قرار قبلی که با نیروهای هلندی و انگلیسی داشتند به انها اجازه دادند که در این منطقه به ایجاد ، انبار ، پادگان و منازل مسکونی بپردازند . انها این منطقه را با توجه به نزدیکی ان به مرز فارس و کرمان (شرق سورو ) که محلی برای عبور کالاها به داخل و خارج از منطقه بود و دارای رهداری و کالاها باید برای برای ورود و خروج مالیات(گمروکی} می دادند این منطقه نیز به گمرک که یک کلمه ترکی است معروف گردید و در اسناد انگلیسی و هلندی به صورت گمرو ، گامرون ، گمبرون از ان یاد می گردد.
در نوشتهای بالا به ریشه کلمه گامبرون پرداخته و به اسناد مختلف اشاره گریده که بعضی انها گامرون یا گامبرو ن بر گرفته از کلمه گمر ک می دانند که یک کلمه ترکی است . در اکثر اسناد مربوط به کمپانی هند شرقی هلند و شرکتهای انگلیسی که در بندر عباس قدیم (گامرون ) فعال بودند ، کمتر به کلمه کامرائو بر می خوریم ، با توجه به اینکه رسم الخط انگلیسی ، هلندی و پرتغالی چندان تفاوتی با هم ندارند ، کلمه کامارئو به همین شکل حفظ می گردید یا تغیری خیلی کمی پیدا میکرد.بنا بر این می توان گفت که گامرون ، گمبرون یا گمبرون همان کلمه کامراوو (خرچنک ) به معنی خرچنگ نیست ، بلکه ریشه در کلمه ترکی گمرک دارد که بصورت گمبرو ، گامرون و گامبرون در امده است
در زبان کمزاری (لارکی ) که یکی از زبانهای قدیمی این منطقه می باشد ، هنوز به بندر عباس گمروک یا گمرو می نامند ، وقتی از یک لارکی که از بندر عباس بر گشته ،سوال کنی از کجا می اید میگوید از گمرک( پ گییا تایی ؟ پ گمروک ).
هلندیها در بندر عباس بنای مستحکمی ایجادنمودند که یک مجموعه نطامی، تجاری و مسکونی شامل می گردید.
بناهای مربوط به هلندیها ، برج معروف به ؛ برج نارنجی ؛ در سمت راست تصویر به خوبی دیده می شود ۱۷۳۵-۱۷۴۴
انگلیسها و هلندیها با ایجاد خطوط دریایی از اسیا و اروپا به بندرگاه جدید، بندرعباس (گامرون) رو به پیشرفت نهاد و کلیه فعالیتهای تجاری بندر جرون ( سورو ) به بندر عباس منتقل گردید.و بندر جرون رونق و شکوه گذشته خود از دست داد .از این تاریخ شهر جدید بندر عباس در اطراف عمارتهای مربوط به اروپایها شکل گرفت . صدها نفر از منطقه لارستان ، و از اطراف بندر عباس برای کار و تجارت راهی این شهر گردیدند ، تجار و بازاریان سورو نیز مغازهای خود از جرون به شهر جدید بندر انتقال دادند و برخی نیز راهی* میناب گشته و در انجا به کسب و کاسبی پرداختند در گذشته مغازهای زیادی همچنین تعدادی از باغات میناب متعلق به اهالی سورو بود .در باره فعالیت تجاری سورویها در بازار بندر عباس ، سدید سلطنه کبابی ضمن شرح بازار بندرعباس تعداد مغازهای این شهر بر شمرده و می گوید ،** بزاز پنجاه باب ، خراز پانزده باب ،بزاز اهل سو رو بیست و هشت باب، .......................... ؛ کبابی در بخش دیگری از نوشته هایش در باره سورو می گوید؛سورو از توابع محال، و نیم فرسنگ مغرب عباسی واقع ، و بیشتر اصناف و کسبه عباسی یا اهل سورو هستند یا به بدی هوای عباسی ، در انجا سکونت اختیار کرده اند . هر روز صبح ها به عباسی امده و عصرها مراجعت به سورو کنند ، بدین مناسبت بازار و دکاکین عباسی زود بسته می شود . ؛ کبابی در ادامه می نویسد ؛ سورو بیست و یک فروند کشتی شراعی دارد ، که هفت فروند ماهیگیری و چهارده فروند ان بار کشی است .؛
بوم ، لنج شراعی یا هوزاری ( بادبانی ) مورد استفاده در سورو قدیم ، از این نوع لنج برای مسافرت ذریایی راه دور استفاده می کردند ، تا حدود ۳۰ سال پیش همیشه چند لنج بوم در ساحل سورو لنگر انداخته بودند ولی امروزها از بوم کمتر استفاده می شود وجای ان لنج های که به مدل پاکستانی معروف گرفته اند . احمد شاعر ( احمد لنگو ) شاعر محله سورو شعری در باره لنج بوم سروده بود که در مراسم عروسیها می خواند
بوم ساعتی هوند وا دو بندیره * زنون پوش بکنی جیمه کندوره*
از بمبی تا بندر شو کشید هوزار * جفت وا جفت نهندن همه شون سینگار *
زنون از لهر * بیایی در ، بسوزنی گشته * و اسفند
کــــــــــــه لنجــون هوندن از سـفر
محله سورو در شرق شهر بندر عباس امروزه یکی از محلات بندر عباس می باشد .
* تا چند دهه پیش هم تعدادی از اهالی سورو در میناب صاحب مغازه و باغ بودند و اولین سینمای شهر میناب توسط یکی نفر سورویی بنام ماشاالله ناصری ، بنا گردید ، ارتباط منطقه سورو با میناب بر می گردد به دوران رونق میناب و بندر هرمز در تیاب میناب .
** از کتاب بندر عباس و خلیج فارس ؛ اعلام الناس فی احوال بندر عباس ؛ نوشته محمدعلی سدید السلطنه کبابی که به همت احمد اقتداری تصیح و چاپ گردیده است . ص ۵۱۹- ۵۲۰
* بندیره = پرچم ، بیرق ( این کلمه از زبان پرتغالی گرفته شده
* کندوره = نوعی لباس زیبای زنان بندری
* سینگار = جفت ، با هم ، در قدیم برای مسافرت راه دور چند لنج با هم سفر می کردند ، برای اینکه در موقعه خطر به هم کمک کنند
* هوزار = بادبان ، لهــر = خانه ، گشته = ماده خوشبو
- در باره صید ، صیادی و شیوه مختلف ماهیگیری و صید میگو در منطقه سورو و استفاده از شیوه های سنتی و صید صنعتی ، مطلبی جداگانه خواهیم نوشت . |