کارخانه فرش راوند، اولین کارخانه فرش ماشینی ایران بود
فرشکده: سالها «فرش راوند» برند اصلی و معروفترین نام در فرش ماشینی بود، ضربالمثلی برای کیفیت و فرش نمونه، زحمات فراوان و تلاشهای مدیران صاحب نامی این مهم را برای کاشان فراهم آورد و امروز اگر نام کاشان همراه با فرش ماشینی تکرار میشود ثمره تلاش گذشتگاه است.
یکی از این مدیران ارزشمند مهندس مروج است. او را میتوان پدر صنعت فرش ماشینی ایران دانست. ۴۰ سال پیش مامور شد اولین کارخانه فرش ماشینی کشورمان را احداث کند. با بنیان گذاران صنعت ایران همچون لاجوردیها، رضاییها، ارجمندها، فرمانفرماییان و خسروشاهی کار کرده و خاطرات زیادی از آنها دارد. با اینکه ۷۰ سال از عمرش گذشته ، هنوز به طور جدی اخبار مهم را هر روز از سایتهای خبری پیگیری می کند تا در دهه هشتم زندگی اش بی خبر از همه جا نباشد.
شما یکی از کارآفرینان قدیمی در صنعت نساجی هستید. در ابتدا بفرمایید اهل کجایید و دوران کودکی خود را چگونه گذراندید؟
اهل شیراز و متولد ۱۳۲۱ هستم. تا دیپلم شیراز بودم. دیپلمم را در رشته ریاضی گرفتم. سال ۱۳۳۹ در رشته مکانیک دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم و در سال ۱۳۴۳ مدرک کارشناسی ام را در این رشته گرفتم. فارغالتحصیلان جوان تا بتوانند کار مناسب خود را پیدا کنند، معمولا چندین جا عوض میکنند. من هم در آن سال ها در کارخانه های جیپ رامبلر (پارس خودرو فعلی)، کارخانه ارج، نورد اهواز و… کار کردم و در گروه صنعتی بهشهر ماندگار شدم. من در کارخانه روغن شاهپسند که از زیر مجموعههای گروه صنعتی بهشهر بود، کار میکردم. در طی سه سالی که آنجا بودم به علت اختلافی که بین مدیر تاسیسات کارخانه شاهپسند (آقای خسروشاهی) پیش آمد، ایشان به کارخانه مینو رفت و من هم به همراه شش نفر دیگر به این کارخانه رفتیم.
در کارخانه شاهپسند روغن نباتی تولید میکردیم و من در قسمت تولید قوطی سازی بودم. مدتی مسئول کارتنسازی و مدتی هم مسئول تعمیرات شرکت پاکسان بودم. بعد از حدود دو سال، دوباره به گروه صنعتی بهشهر برگشتم، اما این بار به عنوان مسئول اولین پروژه قالیبافی ایران آمدم. قرار بود گروه صنعتی بهشهر یک واحد قالیبافی در کاشان به راه بیندازد و من هم به کاشان رفتم و مسئول پروژه قالی راوند شدم و بدین صورت به عرصه صنعت نساجی آمدم.
قرار بود در این کارخانه چه کنید؟
قرار بود کارخانه را بسازیم و ماشینآلات را نصب کنیم و به آقای مهندس رضا حمیدی (بنیانگذار فرش مشهد) تحویل دهیم. ایشان آن زمان با مخمل کاشان کار میکردند که آنجا را ترک کردند. کارخانه راوند هم به مرحله بهرهبرداری رسیده بود که ایشان از گروه بهشهر جدا شدند و در خراسان کارشان را شروع کردند؛ به همین دلیل به من پیشنهاد دادند که به جای ایشان این کار را انجام دهم. این کارخانه اولین کارخانه فرش ماشینی ایران بود.
فرش راوند ظاهرا اولین کارخانه فرش ماشینی کشور است .
بله. البته قبل از آن چندین ماشین را در مخمل کاشان امتحان کرده بودند و مشخص بود که بازار خوبی خواهد داشت؛ به همین منظور پروژهای تعریف کردند که همه تولیدات را به بلژیک منتقل کنند. چون دولت اجازه تولید فرش ماشینی را صادر نمیکرد تا تولید فرش دستباف آسیب نبیند. شرکت براساس اجازه صادرات مجوز کار گرفته بود. قرار هم نبود که برای بازار داخل تولیدی داشته باشیم، اما آنقدر در داخل استقبال شد که هیچکدام از فرشها را صادر نکردیم. اثری که این کارخانه داشت این بود که بعضی، محصولات کفپوشهای ارزان مانند بوریا را از تولید خارج کرد. (بوریا نیهایی بود که از جنوب میآوردند و بعد از کوبیدن با آنها فرش میبافتند) در منازل هم بوریا به عنوان یک پوشش برای زیر قالی استفاده میشد؛ چون کف اتاقها معمولا یا خاکی یا گچ بود. بعد از حصیر به گلیم و بعد به زیلو میرسیدیم که الان زیلو فقط در بیت رهبری دیده میشود و یک کار دستباف و البته گرانقیمتی است. قبلا در مساجد سطح بالا از زیلو استفاده میشد. زمانی که فرش ماشینی وارد شد جایگزین بوریا، حصیر، گلیم و زیلو شد.
تکنولوژی از کدام کشور وارد ایران شد؟
ماشین آلات تولید نخ و ریسندگی متعلق به انگلستان و ماشینآلات بافندگی مربوط به بلژیک بود.
آیا آن زمان فرش ماشینی در دنیا تولید میشد؟
بله، ترکها حدود ۱۵ سال زودتر از ما کار را شروع کرده بودند و بلژیک، آلمان و هلند هم، فرش ماشینی داشتند. اما آن زمان عمدتا فرشها پشمی بود. بعد از چند سال به علت گرانی پشم، همه بافتن فرش اکریلیک را شروع کردند. (اکریلیک لیف مصنوعی است که ویژگیهایش به پشم نزدیک است. پوشش پلی استر هم که به پنبه نزدیک است، برای لباس استفاده میشود) بنابراین من از سالی که وارد نساجی شدم (۱۳۵۱) تا مهر ماه ۱۳۵۷ در این پروژه کار کردم و کارخانه را به مرحله بهرهبرداری رساندم. بعد از آن کارخانه، فرش پارس در قزوین، فرش شهباز (که بعدها به نام فرش گیلان تغییر یافت) و فرش رشت راهاندازی شد. تا زمان انقلاب اسلامی ما ۱۴ واحد فرش ماشینی داشتیم که از میان این ۶ کارخانه خصوصی ماند و ۸ واحد دولتی (ملی) شد. فرش پارس متعلق به حاج آقا برخوردار، بنیان گذار کارخانجات لوازم خانگی پارس بود. فرش شهبافت متعلق به آقای هرندی، فرشی در شهر صنعتی البرز در قزوین متعلق به مولنروژ (که سینما مولن روژ (سینما ایران فعلی) را نیز داشت) و فرش اکباتان که با پروژه شهرک اکباتان سرمایهگذاری شده بود. این واحدها براساس قانون حفظ صنایع در اوایل انقلاب ملی شدند.
بعد از سال ۵۷ و راه اندازی کارخانه فرش راوند چه کردید؟
بعد از اینکه از کاشان بیرون رفتم، به عنوان مدیر کارخانه وارد کارخانه مینو شدم و تا سال ۱۳۵۹ آنجا ماندم. بعد از آن تصمیم گرفتم به همراه سه برادرم کاری برای خودمان راهاندازی کنیم و اولین واحد فرش ماشینی در استان فارس را در شیراز به راه انداختیم و یک واحد تولید موکت هم بعدها راهاندازی کردیم. ما جزو اولین واحدهای تولید کننده موکت بودیم. قبل از ما واحدی در اراک به راه افتاده بود که متعلق به گروه صنعتی بهشهر بود و یکی دو واحد دیگر هم بودند. در فرش پارس هم موکت نمدی تولید میشد، اما تولید موکت در استان فارس، اولین بار به دست ما انجام شد. در سال ۱۳۷۰ آرام آرام شهر کاشان به مرکز فرش ماشینی تبدیل میشد و ما هم در کاشان یک واحد برای تکمیل فرش ماشینی به راه انداختیم. یعنی در واقع بعد از بافته شدن فرش کارهای تکمیلی را انجام میدادیم و هنوز هم به نام شرکت صنعتی تابان در حال کار است.
سرنوشت شرکت راوند به کجا انجامید؟
در این شرکت تعداد زیادی مدیرعامل آمدند و رفتند و در مقطعی به بخش خصوصی، به آقایی به نام آیتاللهی فروخته شد که ایشان نتوانست اقساطش را بپردازد و الان آقایی به نام عباسقلیزاده این شرکت را خریده است. شهرداری از این شرکت مقداری طلبکار بود و مجبور شدند یک مقدار از زمینهایشان را بفروشند که در نهایت تبدیل به شرکت کوچکی شد.
میشود شما را پدر فرش ماشینی ایران نامید؟
بله میشود (با خنده) همزمان با من آقای مهندس حمیدی که فرش مشهد را شروع کردند، همان زمان در مخمل کاشان تجربه قالیبافی را داشت و الان بزرگترین واحد تولیدی فرش ماشینی ایران متعلق به ایشان است. از حدود ۱۴، ۱۵ سال قبل هم در انجمن صنایع نساجی در کمیته فرش ماشینی بودم و شاید به نوعی قدیمیترین فرد دستاندرکار فرش ماشینی باشم.
از روندی که در این سالها در صنعت نساجی طی کردهاید راضی هستید؟
بله. من از هر فرصتی که در اختیارم بود به خوبی استفاده کردم. مثلا قبل از اینکه بخواهم در کاشان پروژهای را شروع کنم، این شهر را نمیشناختم و تصمیمگیری سختی بود، اما فکر میکردم از صفر شروع کردن یک پروژه کار خوبی است و از تهیه ماشینآلات تا نصب و استخدام کارکنان را خودم انجام دادم. به نظرم اگر بخواهم دوباره زندگی کنم همین رویه را انجام میدهم.
در جایگاه هر فردی دو مورد تقدیر و تلاش شخص موثر است. کدام یک از این دو در مورد شما موثرتر بود که به جایگاه کنونیتان رسیدید؟
من زمانی که فارغالتحصیل شدم، نه به فکر بودم و نه جرات داشتم که برای خودم کار کنم. در این فکر بودم که با کار کردن در یک واحد بزرگ تجربه کسب کنم که این موضوع در نسل جدید ما وجود ندارد. حتی دانشجویان سالهای دوم و سوم میخواهند خودشان صاحب کار شوند. ما با کسانی کار کردیم که اشتباهاتمان را تصحیح کردند. در واقع با هزینه دیگران اشتباه کردیم، اما نسل جدید خودش هزینه اشتباهاتش را میپردازد و همین هزینهها منجر به افسردگی و شکست میشود. به نظرم حتی ریسک کردن هم آموزش میخواهد.
ریسک کردن یک جریان عقلی، فکری است که باید نکات مثبت و منفی در کنار هم قرار بگیرند. ممکن است نکات منفی بیشتر باشد که خوب باید ریسک کرد اما اگر همه نکات منفی باشد، بدون شک به شکست منجر میشود. من تا سال ۱۳۵۹ با جاهایی کار کردم که هنوز هم به این موضوع افتخار میکنم. کار کردن در جمعی که ۳۵ هزار نفر پرسنل داشت (گروه صنعتی بهشهر) از دوره دانشکده موثرتر بود. تصمیماتی که امروزه من می گیرم بیشتر به دلیل آموزشهایی است که از افراد در حین کار کسب کردهام. ما تا زمانی که فارغالتحصیل شدیم و سر کار رفتیم حتی چک ندیده بودیم، چه برسد به اینکه بتوانیم چک بنویسیم. در محیط کار نکاتی وجود دارد که هیچ استاد و دانشکدهای نمیتواند به شما بیاموزد. شما اگر در دانشکده در محاسبهای اشتباه کنید، نهایتا نمرهتان کم میشود، اما اگر همان اشتباه در کارخانه انجام شود، منجر به فاجعه میشود.
کسانی هستند که اگر شما اشتباهی مرتکب شوید در مراحل بالاتر به داد شما میرسند و این با کم شدن دو سه نمره خیلی متفاوت است. شاید من هم اگر امروز فارغالتحصیل میشدم، مثل همانها فکر میکردم. یک بار در جمع دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک که صحبت میکردم، از میزان حقوقم در آن زمان سوال کردند. گفتم اولین حقوقم ۲۲۵۰ تومان بود (۷۵ تومان در روز). یعنی ۱۰ برابر یک کارگر ساده حقوق میگرفتم، در حالی که هنوز ۲۴ ساله هم نبودم. الان یک فرد لیسانسه حتی دوبرابر یک کارگر ساده هم حقوق نمیگیرد. دلیلش این است که آن موقع قانون عرضه و تقاضا حاکم بود؛ یعنی واحدهای جدیدی به راه میافتاد و افراد تحصیلکرده خیلی کم بودند. آن موقع بهترین شغلها در شرکت نفت و بانک ملی بود.
یکی از آرزوهای ما آن موقع این بود که در شرکت نفت استخدام شویم. بعد از سربازی در نورد اهواز بودم. اولین واحد فولادی بود که یک گروه آلمانی در حال نصب تجهیزات آن بودند و به دلیل آشنا بودن با زبان انگلیسی با این گروه آلمانی که از کارخانه دماگ آمده بودند، آشنا شدم. آن زمان در اهواز ناراحت بودم که همکلاسیهای من چرا در تهران استخدام شدهاند و من نه. آن زمان تهران واقعا امکانات خیلی خوبی داشت. آن زمان سرمایهگذاری کوچک در حد باز کردن یک مغازه بود و واحدهای بزرگی با سرمایههای کلان تاسیس شده بود که البته ورود به این واحدها به راحتی نبود. برای ورود به کارخانه ارج خاطرم هست از ما امتحان کتبی میگرفتند و مصاحبهها جدی بود تا بتوانند کسی را استخدام کنند.
در حال حاضر چند نفر پرسنل در مجموعههایتان دارید؟
در مجموعهای که در شیراز داریم حدود ۱۴۰ نفر پرسنل داریم. البته ما دلمان میخواهد پرسنلمان بیشتر شود، اما در چند سال گذشته فرصتهایی که داده شده برای همه کس نبوده و باید خلق و خوی خاصی داشته باشید تا بتوانید از این امکانات استفاده کنید و ما هم عملا در دولت نهم و دهم به نوعی خودمان را کنار کشیدیم. در سال ۷۰ ما بزرگترین بخش فروش فرش ماشینی بودیم، اما هرچه مشکل بیشتر شد تعداد پرسنل و ماشینها و میزان تولیدمان را کم کردیم.
با چه سرمایهای شروع کردید؟
روزی که در سال ۱۳۵۹ کار شخصیمان را شروع کردیم و در حال نصب ماشین آلات بودیم، در جاده روبروی کارخانه ما، از ماشینها دزدی میکردند. زمانی بود که آقای خسرو قشقایی در فیروزآباد فارس با دولت درگیر بود و عملا جنگ بود. سرمایه اولیه ما حدود ۱۰ میلیون تومان و شاید هم کمتر بود. یکی از کارهای ما این بود که بازار به خاطر سابقه گذشتهمان به ما اعتماد داشت. ما یک مقداری از محصولاتمان را با قیمت ارزانتر پیشفروش کردیم که بتوانیم کارخانه را روی پا نگه داریم. ما هم کار را یاد گرفته بودیم و برای سود زیاد طمعکار نبودیم. امروزه اگر کسی بخواهد محصول اولیهاش را پیشفروش کند، نمیتواند اما ما چون در بازار شناخته شده بودیم، توانستیم به راحتی از عهده این کار بربیاییم. اگر حتی بدون سود هم محصول اولیه را میفروختیم در واقع برایمان نوعی سود بود. این مسائل باید در محیط کار یاد گرفته شود.
شما با چند نام و گروه بزرگ نظیر خانواده لاجوردی، خسروشاهی و برادران رضایی و ارجمند کار کردهاید؟ چه درسهایی از این خانوادهها گرفتید؟
البته علاوه بر این اسمهایی که نام بردید، مدت کوتاهی هم با خانواده فرمانفرماییان در کارخانه “نیر پارس” کار کردم که تحت لیسانس یک شرکت فرانسوی رگلاتورهای کانال آب درست میکرد (که الان در جاده قزوین است). واقعا بهترین فرصتی که در اختیارم قرارداشت کار کردن در این گروهها، بخصوص گروه صنعتی بهشهر بود. کتاب تحول سرمایهداری تجاری و سرمایهداری تجاری نوشته آقای شیرینکام را اگر خوانده باشید، در آن از تجربیاتم صحبت کردهام. اخیرا هم کتابی با نام ریشههای رشد، توسط اتاق بازرگانی چاپ شده که از تجربیاتم در آنجا نیز نام بردهام. مهمترین چیزی که آنجا احساس میشد، تفاوت جدی بین مالکیت و مدیریت بود.
آنها مدیریت و مسوولیت را به شخص میسپردند و دیگر دخالتی در کار نمیکردند. صنایع و بنگاههای ما بیشتر خانوادگی است و عمر طولانیای ندارد. معمولا شخص شروعکننده تا وقتی باشد، کار موفق است، نسل دوم یک مقدار کار را خراب میکند و نسل سوم، عملا کار را از بین میبرد. در ایران کمتر اتفاق افتاده که سرمایهای برای مدت طولانی در یک خانواده بماند، البته یک مقداری از آن مربوط به مسائل سیاسی است. آقای دکتر همایون کاتوزیان در کتابش به نام «اقتصاد سیاسی ایران» مینویسد: داراییها در ایران به نسل سوم نمیرسد، یا خود شخص اعدام میشود یا نسل دوم و سومش را اعدام می کنند.
یادم است اوایل انقلاب که کارخانهها مصادره شد،آقای برخوردار می گفت ما تجربه کار را داریم، اجازه بدهید ما کار کنیم و شما سود ببرید. آقای محمود خیامی، بنیانگذار ایران خودرو، الان یکی از تجار معتبر بینالمللی است. مرحوم ایروانی، بنیان گذار کفش ملی از ایران که رفت، در گرجستان کفش تولید کرد. لاجوردیها هم اکنون در آمریکا در حال کار هستند. آقای اکبر لاجوردی که من با آنها کار کردم الان در قید حیات هستند. به نظرم کشور ما زیان کرد که قدر این افراد را ندانست؛ چون این افراد در نهایت راه خودشان را پیدا کردند. اینها افرادی سالم و نیک نفس بودند. به جرات میگویم در کارخانه راوند کاشان صاحبان سهم کارخانه یک ریال برداشت نکردند و هرچه سود میکردیم دوباره در کارخانه استفاده میشد و مدام کارخانه بزرگتر میشد تا به بزرگترین کارخانه خاورمیانه تبدیل شد. در واقع از بزرگ شدن کارخانه لذت میبردند.
مثلا آقای لاجوری که مالک کارخانه بود، هنگام بازدید از کارخانه فقط با ما سلام و احوالپرسی میکرد و از مشکلات میپرسید و هیچ دخالتی در کار نداشت. ما هم سعی میکردیم بهترین کار را انجام دهیم چون در واقع پول از آنها بود و درست است که کار خوب به نام کارخانه تمام میشد، اما به نوعی آبروی ما در میان بود. به نظرم اگر این افراد به کارشان ادامه میدادند و در مملکت خودمان میماندند، خیلی پیشرفت میکردیم. آقای علی خسروشاهی در کارخانه مینو یک مسلمان به تمام معنا بود، آقای برخوردار در کنار اتاق کارش نمازخانه داشت. البته آقای برخوردار بعدها مشاور آقای خاتمی شد.
از آقای خسروشاهی خاطراتی دارید؟
سال ۱۳۱۹ ایشان لیسانس حقوق گرفت. حتی با لاجوردیها هم فرق داشت. به قدری زبان فرانسوی را خوب صحبت میکردند که اگر کسی ایشان را نمیشناخت باور نمیکرد فرانسوی نباشد. زبانهای آلمانی و انگلیسی را هم صحبت میکرد و یکی از ویژگیهایش این بود که مثلا ساعت ۷ بعدازظهر چندین پرونده را با خودش میبرد و فردا صبح که دوباره میآورد، همه را انجام داده بود. معمولا تابستانها با خانوادهاش به سوئیس میرفت، اما روزی یک یادداشت از او میرسید که در مورد کار دستورهایی داده بود. من قبل از انقلاب در کارخانه مینو مدیر قسمت فنی بودم و در دوره بعد از انقلاب هم مدیر کارخانه شدم.
از برادران رضاییها هم بفرمایید.
زمانی که از سربازی آمدم، خیلی با آنها ارتباط نداشتم، ولی میدیدم که برای راهاندازی اولین کارخانه نورد فولاد خیلی تلاش میکردند.
در مورد آقای فرمانفرماییان چطور؟
خانواده فرمانفرماییان تعداد زیادی بودند و همگی هم یا استاد دانشگاه بودند یا شرکت پیمانکاری داشتند. دفتر ایشان در میدان فردوسی بود که الان محل برگزاری کلاسهای زبان و کامپیوتر است. این ساختمان محل سابق کاخ دانش است که متعلق به شخصی بهایی به نام عزتالله متوجه بود که اولین مجری برنامه تلویزیونی ایران است.
منبع: پایگاه خبری کسب و کار
کلمات مرتبط:
فرش،طرح فرش،نقشه فرش،عکس فرش،قیمت فرش،فرش ایران،فرش کاشان،خرید فرش،فروش فرش،سایت فرش،شرکت فرش،قیمت فرش ماشینی،صادرات فرش،فرش ماشینی کاشان،فرش 700 شانه،فرش 500 شانه،تابلوفرش،تابلو فرش،قیمت تابلوفرش،قیمت تابلو فرش،فرش ماشینی،فرش تهران،فرش ساوین،فرش گلیم،گلیم فرش،فریز،قیمت فریز،قیمت گلیم فرش،قیمت فرش گلیم،فرش مشهد،فرش زمرد مشهد،فرش مشهد اردهال،فرش نیاوران،تراکم فرش،اکرولیک،خبر فرش،اخبار فرش،خبرفرش،اخبارفرش،فرش 1000 شانه،فرش هزار شانه،1000شانه،1000 شانه،هزارشانه،هزار شانه،فرش قیطران،700شانه،500شانه،نمایشگاه فرش،فروشگاه فرش
مطالب مشابه :
فرش ماشینی دست دوم
فرش ماشینی دست به قیمت دولتی لوازم خانگی موکت کاهش قیمت فرش ماشینی پرداخت یارانه
لیست اطلاعات فروشندگان فرش ماشینی
فروش بانک های اطلاعاتی اصناف و مشاغل - لیست اطلاعات فروشندگان فرش ماشینی -
طراحی و تولید ماده ای برای مقاوم سازی فرش
فرشکده - طراحی و تولید ماده ای برای مقاوم سازی فرش - اخبار و اطلاعاتی جامع و کامل راجع به فرش
لغات و اصطلاحات تخصصی صنعت فرش ماشینی
آهار و تکمیل فرش ماشینی فرشهای فرش خانگی – فرش های ارزان قیمت که در خانه های پیش ساخته و
مشخصات فنی و موارد کاربرد انواع محصولات پلی پروپیلن تولیدی شرکت پلی نار
الیاف موکت نمدی, قطعات لوازم خانگی. Polynar FI-160. 15.5-17.2. 0.9. الیاف فرش ماشینی, نخهای تک رشته ای,
کارخانه فرش راوند، اولین کارخانه فرش ماشینی ایران بود
فرشکده - کارخانه فرش راوند، اولین کارخانه فرش ماشینی ایران بود - اخبار و اطلاعاتی جامع و
فروش لوازم خانگی با تخفیف ؛ از فردا...
TCE.Blogfa.Com - فروش لوازم خانگی با تخفیف ؛ از فردا - .عشق، بالاترين موهبت الهي است - TCE.Blogfa.Com
لغات و اصطلاحات تخصصی صنعت فرش ماشینی
بیش از ۱۹۰ لغت و اصطلاحات تخصصی صنعت فرش ماشینی و کفپوش که کاربرد بسیار زیادی در کارخانجات و
لیست قیمت ها
بازار فرش باستان یزد - لیست قیمت ها, <-BlogAbout->, فروش انواع فرش دستباف و ماشینی
شرایط حفظ اشتغال ۹ هزار بافنده فرش دستباف نهاوند
شرایط حفظ اشتغال ۹ هزار بافنده فرش دستباف نهاوند. یکشنبه سوم اسفند ۱۳۹۳, ۲۰:۵۹ بعد از ظهر
برچسب :
فرش ماشینی خانگی