مقاله چیست؟
مقاله چیست؟
مقاله به معنای سخن گفتن، فصلی از کتاب یا رساله و نوشتهای درباره موضوعی خاص است. شاید بتوان نامههای قائممقام به پسرش و نیز مقالات دهخدا در مجله صوراسرافیل را جزو اولین مقالات مطبوعاتی ایران دانست.در تعریف مقاله مطبوعاتی گفتهاند: «نگارش و توسعه عقیده و کفر و نظر با استفاده از موضوع خبری و بهرهگیری از روشهای صحیح نویسندگی، با رعایت نظمی منطقی و ایجاز، مقاله مطبوعاتی نامیده میشود.
از ویژگیهای مقالههای مطبوعاتی، نخست اخباری بودن و سپس ایجاز وکوتاهی آنهاست. مقالههای مطبوعاتی باید برای عموم مردم جذاب باشد. اصولاً مقاله در رأس سایر مطالب مطبوعات است، طوری که نویسندگان مقالهها به عنوان عناصر مجرب، آگاه و فرهیخته روزنامه شناخته میشوند. در پایان باید اشاره کرد پیدایش مقالهنویسی در مطبوعات به زمان ظهور رادیو و تلویزیون و توسعه اطلاعرسانی توسط این رسانهها برمیگردد. در این زمان روزنامهها مجبور بودند در مقابل این رسانههای فراگیر ـ که در کمترین زمان به نقل üاخبار میپرداختند ـ به سمت کارکردهای دیگر خود (نقد و نظر درباره اخبار) بروند. از این پس بود که روزنامهنگاری به شکل تفحصی آن در اشکال مختلفی نظیر مقالهنویسی، کاریکاتور، عکاسی و ... بوجود آمد.
لازم است یادآوری کنیم نویسنده مقاله در حقیقت اندیشه خود را پیرامون یک رویداد مینویسد و بدین ترتیب با مکتوب کردن اندیشه خود سعی در ماندگاری آن دارد.
شیوه نگارش مقاله
میل و علاقه به نوشتن، ارایه پیام در مقاله، در نظر گرفتن سلیقه و خواست خواننده، انتخاب درست نشریه با توجه به موضوع و سرانجام اینکه در کجا و برای چه کسانی مینویسیم از مواردی است که یک مقالهنویس مبتدی باید بیشتر مورد توجه قرار دهد. نکته اساسی در مقالهنویسی این است که مقاله خواه دارای سوژه واقعی و خواه دارای سوژه تخیلی، بایستی حاوی پیام که همان خلاصه مقاله و ترسیمکننده عقیده شخص نویسنده درباره موضوع است باشد.
کارشناسان روزنامهنگاری هشت مرحله را برای نوشتن یک مقاله ترسیم کردهاند که این مراحل به ترتیب عبارتند از: 1ـ موضوعیابی 2ـ انواع موضوع 3ـ ارزیابی موضوع 4ـ تهیه طرح کلی مقاله 5ـ نام مقاله 6ـ جمعآوری اطلاعات 7ـ شروع مقاله 8ـ متن مقاله
1ـ موضوعیابی
مقاله بدون موضوع و سوژه معنا و مفهومی ندارد. روزنامهنگار حرفهای از هر رویدادی حتی ناچیز و غیرمهم که در اطرافش روی میدهد میتواند موضوع بسازد. یک مقالهنویس حرفهای با استفاده از خاطرات و تجربههای شخصی خود و دیگران، بهرهگیری از نشریات، اخبار رادیو و تلویزیون و حتی آگهیهای تبلیغاتی، میتواند به موضوعهای بکر وجذابی دست یابد. برای مثال گفتوگو با یک راننده تاکسی که خاطرهای کوتاه از جبهههای جنگ روایت میکند یا یک جمله از مادر شهیدی درصف نانوایی و حتی برخی آگهیهای تبلیغاتی میتواند موضوع جالبی را برای خبرنگار ترسیم نماید.
نکته اساسی اینکه هماننند داستاننویسی اغلب، موضوع مقاله باید یک کلمه مثل گرانی، ایثار، شهامت، شهادت، تربیت و یا نزولخواری باشد. پس از اینکه موضوع مشخص شد نویسنده باید در خصوص آن نظر خود را عنوان کند و این نظر همان پیام مقالهاست که معمولاً در انتهای مقاله با یک استنتاج خوب و مؤثر بیان میشود.
2ـ انواع موضوع
اصولاً هر مقالهنویس گرد سوژههایی میچرخد که با نثر و روحیات وی سازگار باشد. هر چند سوژهها را براساس سرویسهای یک نشریه میتوان به سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... تقسیم کرد اما برای تازهکاران تقسیمات دیگری شامل سه تقسیم زیر راهگشا خواهد بود.
الف) موضوعهای عینی و کلی: این موضوعها شامل تمام سوژههای سیاسی، اقتصادی، هنری و فرهنگی است که اکثر افراد جامعه با آنها ارتباط دارند مثل ترافیک.
ب) موضوع ذهنی و مبهم: شامل موضوعهایی هستند که مادی و ملموس نیستند و هر کس برداشت خاصی از آنها دارد مثل شهامت، حسادت و ... .
ج) طراحی یک شخصیت: برخی اوقات موضوع یک مقاله حول محور شخصیت یک فرد مثلاً یک ورزشکار دور میزند.
3ـ ارزیابی موضوع مقاله
قبل از نوشتن یک مقاله باید سوژه آن را به درستی ارزیابی کرد و نحوه تأثیرگذاری، جالب بودن و میزان علاقه مخاطبان را مورد توجه قرار داد. اگر تصور میکنید مقاله شما با اقبال عمومی خوانندگان مواجه نخواهد شد آن را ننویسید. در حقیقت اگر فکر میکنید حرفی برای گفتن و پیامی برای رساندن ندارید هیچگاه دست به قلم نبرید. اصولاً تهیه مقاله، زمانی مشکل میشود که مطلب زیادی برای گفتن وجود نداشته باشد.
4- تهیه طرح کلی مقاله
شباهتهای بسیار زیادی بین داستاننویسی و مقالهنویسی وجود دارد. به همین دلیل قبل از هر چیز بهتر است به شیوه آموزش داستاننویسی اشاره مختصری داشته باشیم. کارشناسان نوشتن یک داستان را به پنج مرحله موضوع، پیام، طرح، اسم داستان و پرداخت داستان تقسیم کردهاند.
شیوه داستاننویسی
الف ـ موضوع: ابتدا باید موضوع داستان روشن شود. موضوع میتواند با توجه به محیط اطراف و خاطرات پیدا شود. موضوع بر خلاف «پیام» در پی رد یا اثبات عقیده یا نظری نیست.
ب ـ پیام: پس از انتخاب موضوع باید نظر نویسنده درباره آن روشن شود. نظر نویسنده درباره موضوع داستان را پیام میگویند که تمام اجزا و عناصر داستان باید در خدمت این پیام باشد.
ج ـ طرح: طرح، کلیت و چارچوب اصلی داستان است که باید قبل از نوشتن داستان آماده شود. در طرح باید نقطه شروع، بدنه و پایان قصه کاملاً روشن و واضح باشد. همچنین در طرح باید هر عمل و حادثهای، علتی کاملاً روشن و منطقی داشته باشد و در آن شخصیت اصلی، حادثه اصلی، زمان و مکان داستان مشخص شود.
د ـ اسم داستان: اسم داستان باید جذاب و خوشآهنگ باشد اما طرح داستان را فاش نسازد.
هـ ـ پرداخت داستان:
1ـپرداخت شخصیت در داستان:
شخصیتپردازی باید شامل پرداخت به خصوصیات ظاهری و اخلاقی باشد که از طریق مستقیم (مثلاً توسط یکی از شخصیتها و یا نویسنده) و یا غیرمستقیم (جدال و گفتوگو) انجام شود.
2ـ پرداخت زمان در داستان: زمان در داستان فقط لحظاتی ذکر میشود که حوادث خاصی در آن زمان اتفاق افتاده باشد.
3ـ تعریف داستان: تعریف داستان به دو شیوه اول شخص و سوم شخص است.
شیوه مقالهنویسی
همانند داستاننویسی شما باید یک طرح کلی و خلاصه شده از مقاله را آماده نمایید که در آن شروع مقاله، متن مقاله و انتهای آن مشخص باشد. در طرح کلی مقاله انتخاب نکات مهم و نیز تهیه فهرستی از آنچه میخواهید بنویسید یکی از اصول است.
5ـ نام مقاله
هر چند احتمال دارد نام مقاله بارها تغییر کند اما انتخاب نام مقاله در ابتدا و قبل از نوشتن، شما را در نگارش مقاله یاری میدهد. نام مقاله بایستی در برگیرنده پیام آن مقاله باشد اما طوری که استنتاج و نظر نویسنده را درباره موضوع، فاش نکند.
6ـ جمعآوری اطلاعات
ذکر آمار و اطلاعات مستند به مقاله شما غنای بیشتری خواهد بخشید. مخصوصاً اگر قصد نوشتن یک مقاله تحقیقی یا علمی را داشته باشید.
اصولاً یکی از رموز موفقیت یک روزنامهنگار داشتن آرشیوی شخصی از تمام موضوعات مورد علاقه است آمارها، بریده جراید، کتابهای علمی، بروشورهای تبلیغاتی و ... همه و همه میتوانند روزی عصای دست یک مقالهنویس حرفهای گردند.
برای مثال اگر میخواهید مقالهای درباره وضعیت مطبوعات در ایران بنویسید میباید حداقل تعداد نشریات و شمارگان چاپی آنها را بهطور مستند بدانید.
7ـ شروع مقاله
شروع مقاله مثل «لید در خبر» میتواند ساده، مستقیم و خبری، باشد و میتواند به صورت نقل قول، امثال و حکم، شعر و یا وصفی باشد.
مقالهنویسان حرفهای همانند خبرنگاران که به «لید» خبر اهمیت ویژهای میدهند به آغاز یا مقدمه مقاله اهمیت میدهند چرا که مقدمه یک مقاله در حقیقت ویترین آن است. ویترینی که ضمن جلب نظر و توجه خواننده به مطالعه مقاله، دارای نکات جدید و تازهای باشد.
در نوشتن یک مقدمه خوب تکنیکهای زیر به کمک مقالهنویس خواهد آمد هر چند ذهن گسترده انسان، خلاقیت روزنامهنگاری و ذوق و قریحه نویسنده میتواند تعداد بیشماری از این روشها را بوجود آورد.
الف ـ ساده، مستقیم و خبری
در این نوع مقدمه موضوع یا خبر برای خواننده مطرح میشود و سپس در یک جریان منطقی – تشریحی با نتیجهگیری مقاله به انتها میرسد.
مثال: « از یازده سپتامبر به این سو، حضور نظامی آمریکا در آسیای میانه، پررنگتر شده است و این کشور بویژه در ازبکستان و قرقیزستان بر تعداد پایگاههای نظامی خود افزوده است. در چنین شرایطی، آقای محمد خاتمی سفر خود به این منطقه را با هدف تقویت حُسن همجواری آغاز کرد ...». همشهری چهارشنبه 11/2/81.
ب ـ نقل قول و اقتباس از افکار و عقاید دیگران:
در این نوع مقدمه، نویسنده با یک جمله یا چند نوشته از افکار مشاهیر علمی، ادبی، مذهبی و ... مقاله را آغاز میکند این نقلقول باید در ارتباط با موضوع مقاله باشد و در تقویت اظهارنظر نویسنده مؤثر افتد و جذابیت لازم را ایجاد کند.
مثال: «زمانی که میشل پلاتینی برای تماشای دیدار دوستانه دو هفته پیش آلمان – آرژانتین پا به استادیوم اشتوتگارت گذاشت به محاصره روزنامهنگاران آلمانی درآمد و با یک پرسش زیرکانه روبهرو شد: «نظرتان راجع به میشائیل بالاک چیست؟»
واکنش پلاتینی خیلی ساده بود:«چیز زیادی درباره او نمیدانم». اما ناگهان مرد فرانسوی بارقهای از شخصیت تأثیرگذار خود را به رخ کشید و با یک اشاره بینظیر نشان داد که چقدر بالاک را خوب میشناسد: «البته بالاک همان آلمانی بزرگی است که دوبار دروازه لیورپول را باز کرد...».
ج ـ امثال و حکم
شروع مقاله میتواند با ذکر مثل، حکایت و روایت باشد. هر مثل و حکایتی که در ابتدای مقاله نوشته میشود باید با موضوع و متن مقاله هماهنگ باشد.
مثال: میگویند ترس برادر مرگ است، ولی کسی نگفته پدر و مادرش کیست. پدر ترس جهل است. تا انسان نسبت به کسی یا چیزی بیاطلاع نباشد از آن نمیترسد... .
د ـ شعر: آوردن مصرع، بیت یا ابیاتی از شاعران گذشته و حال در ابتدای مقاله میتواند به جذابیت مقاله نیز کمک کند. البته علاوه بر ابتدای مقاله در متن مقاله میتوان برای قدرت بخشیدن به استدلال و نظر ارایه شده، شعر، ضربالمثل، حکایت و روایت آورد.
هـ ـ وصفی:
مقالهنویسی که قلم او دارای قدرت تصویرپردازی و تشریح است معمولاً از چنین روشی برای شروع مقاله استفاده میکنند. این روش برای توصیف یک واقعه یا صحنه و عینیت بخشیدن به موضوع و قراردادن خواننده در صحنه، مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال: «مصیبتی که هماکنون عراق در آن به سر میبرد، مصیبت آوارگی کردهای عراق در شمال و شرق مرزهای عراق با ترکیه و ایران نیست بلکه مصیبتی است برای خود رژیم عراق در بغداد». مجله الوطنالعربی 1991.
مثال: «ژان ماری لوپن از فراز بالکن منزلش در محله اعیاننشین سنکلود منظره دلانگیزی از پاریس را پیش چشمان خود دارد که برج ایفل، مون پارانای و کلیسای جامع شهر را فرا رویش قرار میدهد». همشهری 11/2/81 .
8 ـ متن مقاله:
نویسنده بایستی قبل از نگارش متن مقاله فهرستی از آنچه میخواهد بنویسد (شامل اطلاعات درباره موضوع – سابقه موضوع – استدلال خود درباره موضوع که با کمک منابع مکتوب و غیرمکتوب مثل نظرات دیگران آن را محکم کند – پیام و نتیجه) تهیه کند. البته باید یادآور شد ترتیب قرارگرفتن این فهرست مطالب بستگی تام به نگارش و موضوع مقاله دارد. ممکن است سابقه موضوع پس از ذکر هدف بیاید یا در انتهای مقاله، حتی نتیجهگیری را میتوان پس از شروع مقاله نوشت و سپس برای استحکام بخشیدن آن به استدلال پرداخت.
فن مقالهنویسی و الگوی آن
مقدمه
همواره ذهن پژوهندگان، درگیر این مسأله است که پس از پردازش و دستهبندی فیشهای مربوط به یک تحقیق، چگونه آنها را عرضه کنند؟ چه روساختی برای کالای پژوهشی خود برای جذب مشتری درنظربگیرند؟ و به طور کلی چه قالبی را برای نگارش انتخاب کنند تا در بازار خوانندگان حرفی برای گفتن داشته باشند؟ درگیر و دار چنین پرسشهایی شاید شناخت ساختاری منسجم از نوشتار بتواند به پژوهندگان پاسخی در خور بدهد. بنابراین مقاله حاضر شناخت یکی از رایجترین ساختارهای نوشتار به نام "مقاله[1]" را سرلوحه خود قرار میدهد و ساختارهای دیگر را به زمان و سخنی دیگر وا میگذارد. بدیهی است که شناخت این قالب رایج، با مطالعه منابع نگارشی ممکن میگردد و چون در این زمینه اثری مستقل دیده نشده است تا پژوهندگان آن را راهنمای عمل خود قرار دهند. نوشتارحاضربر آن است تا با استفاده از منابع نگارشی، دادههایی را در زمینه ساختار مقاله به خوانندگان عرضه نماید. البته مقاله خود انواع گوناگونی دارد که نوشتار حاضر، به نوع پژوهشی آن خواهد پرداخت.
پیش از ورود به بحث، ارائه تعریفی از مقاله و نوع پژوهشی آن ضروری جلوه میکند. در پاسخ به «مقاله چیست؟» دائرةالمعارف بریتانیکا میگوید: «انشائی که حجمی متوسط دارد و درباره موضوعی معین با رسایی و روشنی بحث میکند»[2] از سوی دیگر بهترین تعریف مقاله پژوهشی عبارت است از «نوشتهای که از جست و جوی دقیق و سامان یافته در یک یا چند موضوع مشخص و محدود حاصل آمده باشد.»[3] اکنون با شناخت اجمالی از رایجترین قالب نوشتار و نوع پژوهشی آن، میتوان به سوی هدف اصلی نوشتار حاضر یعنی شناخت ساختار مقاله پژوهشی گام برداشت. در پاسخ به چگونگی ساختار مقاله پژوهشی به نظر میاید که کاملترین ساختار بر مقالهای بار شود که از سه بخش مقدمه، متن و نتیجه برخوردار باشد.[4] بنابراین آگاهی از ویژگیهای هر یک از بخشهای مقدمه، متن و نتیجهگیری پیشنیازی برای نگارش مقالهای پژوهشی است.
اجزای یک مقالهپژوهشی
ساختارمقدمه: در ساختارهای مقالههای پژوهشی اولین بخش به "مقدمه" اختصاص دارد. سرآغاز هر نوشتاری، که آن را مقدمه، درآمد و یا مطلع نیز مینامند،[5] باید علاوه بر تازگی و جذابیت، ارتباطی منطقی و بسیار محکم با متن داشته باشد. هرچند وجود مقدمه از ضرورتهای ساختاری مقاله پژوهشی است، نباید چنین تلقی کرد که نبود آن در یک نوشتار بر بیساخت بودن آن نوشته دلالت میکند، چراکه نوشتارها از این جنبه سهگونهاند: گونه اول بر مقالههایی بار میشود که بدون مقدمه سراغ موضوع اصلی میروند. دومین گونه، مقالههایی را دربرمیگیرد که حساسترین بخش از میانه متن آغاز میگردد. گونه سوم هم به مقالههایی گفته میشود که سخن خود را با مقدمه شروع میکنند.[6] اینگونه اخیر بهترین ساختار برای یک مقاله پژوهشی است. به عبارت دیگر مقالههای پژوهشی بهتر است که دارای مقدمه باشند.
بند آغازین مقالههای مقدمهدار از چهار ویژگی ساختاری برخوردار است. اولین ویژگی اهمیت حیاتی جمله اول است؛ زیرا در مقدمه، شروع مناسب یک مقاله ایجاب میکند که جملة اول با دقت و در پیوند با کل نوشتار انتخاب شود.[7] ویژگی بعدی، بهرهوری از جملات محرک برای ایجاد جذابیت در ذهن خواننده و جلب توجه وی میباشد.[8] این خصوصیت با روشهای متفاوتی پیوند میخورد که در میان آنها دو روش قیفی و طرح سؤال، کاربرد بیشتری دارند. در روش قیفی تلاش میشود تا با محدود نمودن حیطه سخن بر موضوع اصلی مقاله تمرکز شود. در روش طرح سؤال نیز، جلب توجه خواننده با طرح و تبیین چند پرسش صورت میگیرد.[9] سومین ویژگی، وجود جمله انتقالی در بند آغازین است. جمله انتقالی جملهای است که ذهن خواننده را از جملههای ابتدایی مقدمه به هدف اصلی مقاله و طرحواره آن حرکت میدهد. در نهایت آخرین ویژگی، قرار گرفتن جلمه موضوعی یا طرحواره[10] در پایان مقدمه میباشد. در جملة موضوعی، خواننده از طرح کلی نوشتار آگاهی مییابد و چارچوب پیرویشده در متن را میشناسد. ویژگی اخیر نشان میدهد که جمله پایانی، بند آغازین برترین جمله است، گرچه جلمه ابتدایی مقدمه نیز اهمیتی حیاتی دارد. خلاصه سخن اینکه بند آغازین مقالة مقدمهدار با توجه به اهمیت جمله اول و استفاده از جملههای محرک و جمله انتقالی، بر جمله موضوعی تمرکز میکند تا ذهن خواننده را برای پذیرش متن آماده سازد. (برای درک صحیح ساختار مقدمه به نمودار شماره یک نظر کنید)
ساختار متن: دومین و اصلیترین بخش ساختاری مقالههای پژوهشی، "متن" آن است. متن، استخوانبندی یک نوشته است که جان کلام را عرضه مینماید.[11] هر متنی از بندها، حلقههای ارتباطی، جلمهها، اجزاء ارتباط درونی جمله و اجزاء ارتباط بیرونی جملهها شکل میگیرد.[12] بند، کوچکترین واحد ساختمان نوشته است که جمله یا مجموعه جملههای بیانکننده فکر و ایده واحد را دربردارد.[13] به دیگر سخن هر بند، جمله یا مجموعه جملههایی است که بین آنها ارتباط و همبستگی لفظی و معنایی بیشتری وجود دارد و روی هم، مفهوم کامل و مستقلی را میرسانند.[14] هر یک از بندهای متن باید با محور قرار دادن هسته جمله اصلی، ایده خود را به خوبی بپروراند[15]. با توجه به اهمیت بنیادین بندها در یک مقاله، نمیتوان بدون شناخت آنها به مقالهنویسی دست زد و یا در مورد ساختار مقاله سخنی به میان آورد. بنابراین نوشتار حاضر معرفی ساختار، گستره و شمار بندها را بهعهده میگیرد تا گامی در راه شناخت ساختار مقاله پیشتر رود.
بندشناسی: در اولین بحث بندشناسی، شناخت ساختار بند بر اساس جایگاه جملهها و ارتباط آنها مطرح میشود. هر بندی بر اساس یکی از وظیفههای سهگانه خود، جایگاه هر جملهای را معین میکند. بندها وظیفه دارند که توجه خواننده را به موضوع و فکر اصلی نوشته جلب کنند، فکر اصلی نوشته را پرورش دهند و اعلام نتیجه کنند.[16] بر این اساس یک بند به سه نوع از جملهها نیاز دارد: جمله اصلی، جمله پشتیبان و جمله نتیجه. جایگاه جمله اصلی در آغاز بند است. این جمله ادعایی را دربر دارد که بسط آن در پیش است. از سوی دیگر بدیهی است که جمله پیشتیبان پس از جمله اصلی میاید. جمله پشتیبان جملهای است که جمله بنیادین را با توصیف، تمثیل، استدلال و یا ترکیبی از اینها بسط میدهد.[17] این جمله به صورت اصلی یا فرعی خواهد آمد. جمله پشتیبان اصلی، یکی از نکات اساسی جمله بنیادین را بسط میدهد و پشتیبان فرعی، روشنتر نمودن حامی اصلی را در نظر دارد. پس از شناخت جایگاه جمله اصلی و پشتیبان میتوان دریافت که جمله نتیجه، در پایان بند جای خواهد گرفت. جمله نتیجه از ریختن جمله اصلی در قالب کلماتی متفاوت و یا جمعبندی مطلب بدون ارائه موضوعی جدید به دست میاید. البته یک بند میتواند، جمله نتیجه را نیاورد و آن را به ذهن خواننده واگذارد. علاوه بر قرار گرفتن هر جمله در جایگاه خود، سنجیده بودن ساختار بند اقتضا میکند که جملههای یک بند با یکدیگر ارتباطی منطقی داشته باشند. ارتباط جملهها به صورت خطی به رابطه هر جمله با جمله پیشین گفته میشود که انسجام بند را به دنبال دارد.[18] از سوی دیگر ارتباط عمودی از رابطه هر یک از جملههای پشتیبان با جمله اصلی سخن میگوید. مرتبط بودن جملههای پشتیبان با جمله بنیادین نشان از وحدت موضوعی بند خواهد داشت. در مجموع، تنها زمانی میتوان از ساختارمند بودن بند سخن گفت که هر یک از جملههای سهگانه در جایگاه خود قرار بگیرند و ارتباط خطی و عمودی میان آنان برقرار باشد. (برای فهم بهتر ساختار بند به نمودار شماره دو نظر کنید)
در بحث بعدی بندشناسی، گستره یک بند بر اساس شیوههای بسط آن تبیین میشود. بسط هر بندی بر عهده جملههای پشتیبان آن بند است و کوتاهی و بلندی آن به پیچیدگی موضوع اصلی بند بستگی دارد.[19] همان طور که در تعریف جمله پشتیبان آمد، عمل بسط با یکی از سه شیوه توصیف، تمثیل و استدلال و یا ترکیبی از اینها صورت میپذیرد.
بسط توصیفی به دو صورت وجود دارد. یا یکی از واقعیتهای جهان بر اساس حواس پنجگانه به تصویر کشیده میشود و یا مرحلههای یک فرایند توصیف میگردند. در صورت اول آنقدر از ویژگیهای شئ مورد توصیف سخن به میان میاید که تصویری کامل از آن چیز در ذهن خواننده ایجاد میشود. اما در صورت دوم مرحلههای انجام یک کار یکی پس از دیگری و به صورت زنجیرهای یادداشت میشوند تا خواننده بتواند خود را در آن فرایند قرار دهد. بهطور کلی در این شیوه، مطالب جالب و روشنگر در اختیار خواننده قرار میگیرد تا جمله بنیادین بند را دریابند.[20]
بسط تمثیلی با مثال زدن، جمله اصلی را برای خواننده مستند مینماید. این شیوه ممکن است با چند مثال کوتاه صورت بگیرد، یا با مثال مفصل روایی واحد و یا با یک مثال مفصل غیر روایی. بدیهی است که در صورت استفاده از چند مثال باید میان مثالها ارتباط خطی و عمودی برقرار باشد. برای نمونه میتوان با آوردن کلمات شمارشی، تکرار برخی از جملهها، بهرهبردن از کلمههای اضافهکننده و استفاده از کلمههای دلالتکننده بر آخرین مثال ارتباط خطی مثالها را برقرار نمود.[21] در تمثیل برای آزمودن ارتباط عمودی جملهها یا وحدت موضوعی بند از کلمه "به عنوان مثال" و "مثلاً" بهره میگیرند.[22] در چنین آزمونی اگر یکی از کلمههای یادشده میان جمله اصلی و هر یک از جملههای پشتیبان مثالی قرار بگیرد و معنای عبارت بههم نریزد، میتوان از برقراری ارتباط عمودی میان جملههای آن بند مطمئن شد. بسط استدلالی با آوردن دلیلهای گوناگون تلاش میکند تا خواننده را به پذیرش محتویات بند وا دارد. این شیوه به دو گونه انجام میشود، یا از جزء به کل میرسد و حالتی "استقرائی" دارد و یا از کل به جزء و با حالتی "قیاسی" صورت میپذیرد.[23] استدلال استقرائی بر آن است که مجموع جملههای پشتیبان را دلیلی بر جمله اصلی قرار دهد. در چنین استدلالی، آزمودن ارتباط عمودی جملهها با آوردن کلمه "زیرا" میان جمله بنیادین و هر یک از پشتیبانها امکان مییابد. به این معنا که اگر ارتباط صحیح جمله با میانجی شدن کلمه یادشده همراه شود، وحدت موضوعی آن بند تایید میگردد. برخلاف استدلال استقرائی، نوع قیاسی آن در پی صحیح پنداشتن مجموع پشتیبانها بر فرض صحت جمله بنیادین است. استدلال قیاسی با آوردن کلمه "در نتیجه" میان جمله اصلی و هر یک از جملههای پشتیبان، وحدت موضوعی بند خود را میسنجد. در این آزمون نیز همراه شدن ارتباط صحیح جملهها با میانجی شدن کلمه یاد شده، از برقراری ارتباط عمودی میان جملههای آن بند خبر میدهد.
بسط ترکیبی از دو یا چند شیوه به طور همزمان بهره میبرد.[24] چگونگی ترکیب شیوههای بسط از نوع سخن الهام میگیرد. شاید در بسط ترکیبی توصیف در ابتدا، تمثیل را در میان و استدلال در پایان بند قرار داده شود و در بسط ترکیبی پس از استدلال استقرائی به مثال روی آورده شود. به هر روی، بسط هر بندی خواه به صورت ترکیبی و خواه به صورت انفرادی از سبک و سیاق سخن بهره میبرد و بر آن اساس گستره بند را معین میکند.
در آخرین بحث بندشناسی از شمار بندها بر اساس جنبههای موضوع اصلی سخن میرود. اینکه در نوشتهای چند بند وجود داشته باشد، به مقدار مطالب هر نوشته و سبک و قالب آن بستگی دارد. شاید مقالهای قصد پرداختن به یک جنبه موضوع را در نظر داشته باشد و شاید هم سخن از چند جنبه به میان اید. اما آنچه بسیار اهمیت دارد و وحدت و انسجام بند آن را اقتضا میکند، عدم اشتراک موضوعی بندها است و اینکه هیچ بندی نباید موضوع خود را به بندی دیگر ببرد.[25] به هر جهت، به هنگام تعدد بندها برقراری ارتباط ضروری خواهد بود. چراکه خواننده باید انتقال اندیشهای به اندیشه دیگر را دریابد و با آن همراه شود. ارتباط هر بندی با بند پیشین از همان راهکارهایی پیروی میکند که جملهها از آن بهره میبرند. برای نمونه، تکرار واژگان و عبارتهای بند پیشین میتواند بین دو بند را ارتباط دهد. اما گاه شمار بندها آنقدر زیاد است که برای استحکام زنجیر متن، کلمهها یا جملهها ارتباط لازم را برقرار نمیکنند. در این صورت یک بند وظیفه ارتباطی را به عهده خواهد گرفت. بندی که تنها برای ارتباط بندهای پیشین و پسین میاید، "بند انتقالی" نام دارد. بند انتقالی ساختاری متفاوت از بندهای دیگر دارد. در این بند دو بخش وجود دارد که بخش اول آن از گفتهها سخن به میان میآورد و بخش دوم به ناگفتههای مورد نظر اشاره مینماید.[26] به هر جهت، میتوان باور داشت که جنبههای سخن و سبک بیان آنها شمار بندها را تنظیم میکند و در این میان بند، نقشی ارتباطی ایفا مینماید.
ساختار نتیجهگیری
آخرین بخش ساختاری مقاله پژوهشی، "نتیجه گیری" است. این بخش که آن را مقطع، خاتمه و یا جمعبندی نیز مینامند، پیام مطلوب مقاله را به خواننده باز میگوید. نتیجهگیری تنها زمانی متصور است که مطلب و موضوع اصلی نوشتار به حد کافی پرورانده شده، و خواننده انتظار بستهشدن پرونده موضوع را داشته باشد. بهتر است بخش پایانی از قالبهای کلیشهای و خستهکننده دوری کند و با عبارتهای زیبا، دلنشین و گویا پیام خود را بیان نماید.[27] علاوه بر ویژگیهای بالا، بند پایانی از رعایت ساختار بینیاز نیست اما برخلاف ساختار بند مقدمه و متن، این بند ساختاری دو بخش دارد. بخش ابتدایی آن، ادعای اصلی نویسنده را به زبانی دیگرباز میگوید و صد البته از اشاره به نتیجه تمام بحثهای متن دوری مینماید. در بخش بعدی، که از آن به خاتمه دهنده یاد میشود، یا به محرک آغاز سخن اشاره میکند و یا نکتهای جالب به نوشتار پایان میبخشد. در این راستا شاید بهرهگیری از پرسشی زیبا و تأمل برانگیز، شاهدی مناسب و جهت دهنده و یا محرکی قوی بر ذهن خواننده، پایانی خوب را رقم زند و از تصریح دل آزار دوری کند.[28] به طور کلی بند نتیجه پیام مطلوب نوشتار را همراه با نکتهای جالب به خواننده تقدیم مینماید. (برای شناخت مناسبتر ساختار بند نتیجه به نمودار شمار سه نگاه کنید) با شناخت ویژگیهای هر یک از بخشهای سهگانه مقاله پژوهشی و آگاهی از ساختار آنها، به نظر میاید که طراحی الگوی یک مقاله و نگارش بر اساس آن الگو کاری دشوار نباشد. به دیگر بیان، برخلاف نوشتارهای بیساختار که در فهرست اموات قرار میگیرند، مقالهنویسی بر اساس الگوی مشخص، میتواند بازار خوانندگان را در اختیار بگیرد و در برابر عرضهکنندگان غیر پژوهشی سر تسلیم فرود نیاورد و چون مقاله پژوهشی انواع گوناگونی دارد، قالبهای رنگارنگی را نیز میطلبد تا از عرصه رقابتهای فشرده بازار، باز نماند. گرچه چگونگی الگوهای ساختاری انواع مقالههای پژوهشی هرچه باشد، از ساختار سه جزیی چنین نوشتارهایی گذر نخواهد کرد.
مطالب مشابه :
شيوه نامه ي نگارش نامه هاي رسمي و اداري
مدیریت منابع انسانی - شيوه نامه ي نگارش نامه هاي رسمي و اداري متن نامه . 7) امضا .
انسجام متنی در نگارش
تحلیل گفتمان انتقادی c d a - انسجام متنی در نگارش - درباه تحلیل گفتمان و فن نگارش دانشگاهی
انسجام متنی ... زاویه دید ... شخص
علاوه بر کلمات و عبارات انتقالی، عامل دیگری که باعث انسجام متن می در نگارش چکیده
چگونه یک درخواست یا نامه اداری بنویسیم
ارشد با نحوه نگارش یک درخواست یا ج- متن درخواست یا درخواست انتقالی ام از رشته
مقاله چیست؟
نویسنده بایستی قبل از نگارش متن مقاله فهرستی از سومین ویژگی، وجود جمله انتقالی در بند
دستورالعمل نقل وانتقالات فرهنگیان درسال تحصیلی93-92
متن کامل قانون جرائم رایانه دریافت نگارش. کارشناس تربیت بدنی اداره آموزش وپرورش
از چاپ در آمدن کتاب جدیدم
تحلیل گفتمان انتقادی c d a - از چاپ در آمدن کتاب جدیدم - درباه تحلیل گفتمان و فن نگارش دانشگاهی
راهنمای نقل و انتقال دانش آموزان بین آموزشگاه ها
دریافت دانش آموزان انتقالی مشخصات دانش آموزان 1 روی منوی نقل و انتقالات سرورس در نگارش 11
برچسب :
نگارش متن انتقالی