گزارشی از فعالیت آتش نشانان یک ایستگاه آتش نشانی: ای کاش همیشه کم کار باشند

گزارشی از فعالیت آتش نشانان یک ایستگاه آتش نشانی

ای کاش همیشه کم کار باشند

وقتي بچه بوديم آرزو داشتيم مثل آنها باشيم، شجاعتشان در مقابله با خطرات تصوير يك قهرمان را به يادمان مي آورد. گاهي وقت ها حتي در بازي‌هاي كودكانه ي مان خود را جاي آنها تصور مي‌كرديم. چشمانشان به آرامش عادت ندارد. نگاه کردنشان، راه رفتنشان، غذا خوردنشان و حتی حرف زدنشان با دقت خاصي عجين است. آنها همیشه بیدارند. تعطیلی در کارشان نیست. حرفه شان یک جورهایی با انتظار گره خورده است. گوش به زنگند. صدای آژیر حادثه که بلند می شود، مثل صاعقه در خودروهای مجهزشان قرار می گیرند. حادثه هر چه و هر جا که باشد برایشان فرقی نمی کند. آنها جانشان را کف دستشان گذاشته اند و از باکی از حوادث خطرناک ندارند.

هيجان بخش عظیمی از زندگی حرفه ای آنان است. زنگ حریق، ملودی هر شب خواب های آنان است. ملودی که نه برای استراحت بلکه برای حركت به سوي خطر نواخته می شود.

اینجا ایستگاه شماره یک آتش نشانی گرگان، نبش چهارراه رجایی است. آمده ایم تا با عاملان آرامش روز و شب مردم گرگان از نزدیک صحبت کنیم و بدانیم، جایی که آتش نشانان حداقل یک سوم زندگی خود را آنجا می گذرانند چطور جایی است، و آنان چه می کنند. وقتی وارد حیاط ایستگاه شدیم اولین چیزی که نظر ما را جلب کرد، خودروهای قرمز آتش نشانی بود. سمت راست ایستگاه اتاقک کوچکی بود که نیروها در آن مستقر می شدند. به پیشنهاد مسئول ایستگاه یکی از مجهز ترین خودروهای استان که نردبان 32 متری داشت را از پارکینگش خارج کردند تا امکانات آن را به نمایش بگذارند. ولی در کنار همه این امکانات و خودروها غول پیکر، زنگ خطر ایستگاه حرف اول را می زند.

 

با ورود تکنولوژی جدید کار ما هم سخت تر می شود

%D8%A8%D8%AF%D8%B1%DB%8C%20%282%29.JPGفریدون بدری از سال 81 به عنوان آتش نشان استخدام شده است. در مورد کارش می گوید: "به شغلم علاقه زیادی دارم اما از ابتدا تنها به دلیل علاقه وارد این کار نشدم . تمام تلاشمان این است که بهترین خدمت را به شهروندان ارائه کنیم. اگرچه دوره های تخصصی گوناگونی را گذرانده ایم اما سرعت رشد تکنولوژی بسیار بالاست. گاهی اوقات پس از گذشت 9 سال از شروع کارمان گمان می کنیم هنوز یک نیروی تازه کار هستیم. مخصوصا در حوادث صنعتی که ورود مواد و دستگاه های جدید، اطفای حریق را سخت تر کرده است."

اگرچه تلاش می کنند در کوتاه ترین زمان ممکن خود را به محل حادثه برسانند و نهایت زمان تلف شده ی آنان 3 تا 5 دقیقه است اما وقتی به محل حادثه می رسند همیشه مردم توقع سرعت بیشتر را دارند:"بعضی از مردم گمان می کنند که آتش نشانان باید قبل از وقوع حادثه در محل حاضر باشند. حادثه هیچ گاه خبر نمی کند. گاهی پیش آمده به دلیل ترافیک، کمی با تاخیر رسیده باشیم و این تاخیر باعث شده حادثه دیده بخواهد با ماموران ما درگیر شود. اما هرگز با مردم درگیر نمی شویم. همیشه حق با مردم است."

 

مرگ 27 نفر را به چشم خود دیدم

%D8%BA%DB%8C%D8%A7%D8%AB%DB%8C%20%282%29نامش علی اصغر غیاثی است. در بین بچه های حاضر در ایستگاه یک از همه قدیمی تر است. بیست سال است که آتش نشانی و رانندگی کار اوست. حادثه زیاد دیده، از هر نوع و هر شکلش. با اینکه بارها و بارها برای آتش سوزی های مختلف رفته. به یاد حادثه ی زندان امیر آباد گرگان می افتد:" زمستان 81 بود که خبر دادند زندان امیرآباد گرگان آتش گرفته است. من آن شب شیفت بودم. حدود ساعت 3 صبح بود که به سمت امیرآباد حرکت کردیم. شعله های آتش زندان که مانند یک پالایشگاه می سوخت از میدان ترمینال دیده می شد. جزء آتش سوزی ها نادری بود که می دیدم. از همانجا پشت بی سیم اعلام کردم تمام تجهیزات اطفای حریق شهر را با تمام نیروها بفرستید. اولین نفر من وارد شدم. تعدادی زیادی درخواست کمک می کردند و تعدادی هم کاملا سوخته بودند. من آنجا مرگ 27 نفر را به چشم خود دیدم و البته در آن حادثه بیش از 100 نفر دچار سوختگی شدند.»

 

در آتش نشانی ثانیه ها ارزمشندند

خطر، حادثه و نگرانی جزو لاینفک آتش نشانی است. اما آتش نشان باشد شجاع باشد. این کار دقت بالا می خواهد و نیروی جوانی. البته در کنار نیروی جوانی تجربه هم مهم است. برای همین می گویند قبل از بازنشسگتی نیروهای قدیمی، نیروی جدید استخدام شود تا تجریبات منتقل شود. آتش نشان باید در لحظه تصمیم بگیرد و اگر ثانیه ای تعلل کند معلوم نیست چه اتفاقی رخ خواهد داد. برای آن ها ثاینه ها ارزشمندند.

 

تعداد نیرو و میزان حقوق متناسب با سختی کار نیست. اما راضی هستیم

%D8%B3%D8%AF%D9%86%DB%8C.JPGعلیرضا سدنی ، مسئول ایستگاه شماره یک آتش نشانی گرگان است. از روابط خوب و مناسب بچه ها می گوید و اینکه ممکن است اختلاف سلیقه ای وجود داشته باشد، اما هرگز این اختلاف سلیقه به کار سرایت نمی کند: "تعداد نیروهای آتش نشان شهر گرگان کم است. شیفت کاری ما 24- 48 است. 24 ساعت کار و 48 ساعت استراحت، 24 ساعتی که از 7:30 صبح آغاز می شود و تا ساعت  8:00  صبح فردای آن روز ادامه می یابد. شاید تعداد کل نیروهای آتش نشان و راننده در شهر گرگان به 80 نفر برسد که این بسیار کم است. برای اکثر حادثه ها باید با یک تیم 6 نفری به محل حادثه اعزام شویم، اما در بیشتر مواقع تیم 3 نفره، جور کمبود نیرو را می کشد. اولین تماس به ستاد فرماندهی واقع در سایت اداری متصل می شود. آن ها بعد از دریافت جزئیات حادثه، محل حریق یا حادثه را شناسایی می کنند. سپس متناسب با آن به نزدیکترین ایستگاه به محل حادثه اطلاع می دهند. "

آتش نشانان به مانند دیگر کارمندان شهرداری حقوق و مزایا دریافت می کنند. زیاد علاقه ندارند از حقوق شان بگویند، شاید مرام شان دفاع از شهروندان و کمک به مردم است و نمی خواهند کسی گمان منفی در موردکارشان بکند اما به راستی این حقوق شایسته زحمات آنان نیست.

وقتی در مورد امکانات پرسیدیم به ما گفت:"تجهیزات کار در گرگان کم نیست، آموزش ها نیز کافی و مناسب است. اما قابل مقایسه با شهرهای بزرگ تر نیست. اینجا برای حریق های بزرگ تعداد نیرو محدود است اما همان نیروی محدود چون با جان و دل خدمت می کند سعی در رضایت مندی شهروندان دارد. امکانات ایستگاه ما کاملتر از سایر ایستگاه ها است. یک ماشین نردبان 32 متری که در استان تک است، خوردوی امداد و نجات با تمام امکانات، خودروی فاموتیک و رنو که در شمال کشور بی نظریند. در کنار این خودروها یک آمبلانس هم همیشه آماده خدمت رسانی به حادثه دیدگان است. در گوشه حیاط، سالن تمرین و بدن سازی هم داریم. آتش نشان باید از نظر جسمانی در آمادگی کامل باشد. به همین دلیل یکی از یکی از آتش نشانان بعنوان مربی ورزشی، به نیروها آموزش می دهد. ایستگاه ما مجهز به کلیه خدمات امدادی از جمله، پمپ، جک هیدرولیک، هوابرش، قیچی و ... می باشد."

از رفتار مردم در هنگام حادثه راضی است:" خودروها وقتی صدای آژیر ماشین های ما را می شوند خیلی زود مسیر را باز می کنند. مردم می دانند حضور ماشین آتش نشانی یعنی وجود خطر برای سایر شهروندان. البته گاهشی پیش می آید بعلت قفل شدن ترافیک مجبور شویم از مسیر مقابل عبور کنیم که کار بسیار سخت و خطرناکی است. ولی باز هم مردم همکاری می کنند و مسیر را باز می کنند. تنها مشکل ما هنگام ترافیک این است که اگر تصادف کنیم باید صبر کنیم تاپلس بیاید و اگر مقصر شناخته شویم باید هزینه آن را از جیب پرداخت کنیم. طبق قانون، هنگام عملیات ما می توانیم از چراغ قرمز یا خیابان یکطرفه عبور کنیم، ولی اگر تصادف کنیم مقصر هستیم"

 

حادثه های دلخراش علاوه بر فرد حادثه دیده در زندگی ما هم تاثیر منفی دارد

%D8%B1%D8%AE%D8%B4%D9%86%D8%AF%D9%87.JPGمحمدحسن رخشنده مشغول تمرین گره زدن است. شیفت کاری اش دیروز بوده اما امروز بجای همکار دیگری در ایستگاه مانده تا او از مرخصی استفاده کند. از دقدقه های کاریش اش می گوید: "مردم معولا از کار ما راضی هستند. اما پیش آمده افرادی هم ناراضی باشند که البته به آن ها حق می دهیم. کسی که خسارت دیده فشار و ناراحتی زیادی را تحمل می کند و به همین دلیل فکر می کند مقصر اصلی حاثه ما هستیم. اما کار ما برای خدمت به مردم است و با تمام جان برای راحتی و کمک به مردم تلاش می کنیم."

فشار کاری ، حادثه های خشن و دلخراش روح آنان را جریحه دار می کند وگاهی در روابط خانوادگی آن ها اثر می گذارد. دیدن مردی که زیر آوار چاه مانده و نجات می یابد، دیدن زن و شوهر تازه عروس و دامادی که براثر گازگرفتگی خفه شده اند، دیدن دامادی که در شب ازدواجش می میرد و شام عروسی اش را برای مراسم ختمش توزیع می کنند، دیدن مردی که بر اثر تصادف سر در بدن ندارد، دیدن مردی که در بین شعله ها ی آتش خودروی سواری اش در حال جان دادن است و ... اینها دیگر چیزی از روحیه ی آدمی باقی نمی گذارد. اما با تمام این مشکلات، شجاعت در برخوردشان موج می زند.

رخشنده قریب به 11 سال است که آتش نشانی را برگزیده و می گوید:" تنها دلیلی که، اگر به عقب برگردیم دوباره این کار را انتخاب می کنم ارزش مندی و مفید بودن آن برای اجتماع است. وقتی حادثه ای برای شهروندان اتفاق می افتد ما هم ناراحت می شویم. اما وقتی می بینیم حضور ما موثر است و به آن ها کمک کرده ایم احساس رضایت می کنیم."

 

شغلم را دوست دارم و به آن افتخار می کنم

%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%86%20%در کنار همه ی این نگرانی ها نباید فراموش کرد که آتش نشانی شغل پرهیجانی است . هیجانی که همراه با یاری رساندن به مردم است.

احسان اردلان فر که 21 سال در قسمت های مختلف اداری شهرداری کار می کرده، حالا برای دوره کوتاهی به سازمان آتش نشانی آمده است. او می گوید:" درخواست دادم پرونده ام به سازمان آتش نشانی منتقل شود چون این کار را دوست دارم و با روحیات من سازگار است. روحیه افراد در کار آن ها تاثیر زیادی دارد. از پشت میز نشینی و کار اداری متفنر بودم. اما الان احساس رضایت می کنم. هیجان اگر همراه با کمک رساندن به مردم باشد شیرین می شود. گرچه در شغل ما تلخی هایی هم وجود دارد که آن ها را پذیرفته ام. وقتی به مردم کمک می کنی باید همه مشکلات را بپذیری."

 

IMG_8361.JPGقدم زنان به سمت حیاط ایستگاه می رویم تا در کنار خودروها عکس یادگاری بگیریم. در طول مسیر غیاثی آرزویی می کند. او می گوید:" ای کاش همیشه کم کار باشیم و ای کاش هیچ گاه زنگ حریق به صدا در نیاید. وقتی این زنگ صدا نکند یعنی شهروندان در خطر نیستند."

شاید آرزوی علی اصغر غیاثی برای ما عجیب و غریب باشد اما واقعیت این است که روز پرکاری او ، روز حادثه خیز زندگی من و تو است. روز پرکاری او روز خسارت جانی و مالی زندگی ماست.

پس ای کاش همیشه کم کار باشند.


گزارش سیاوش کیانی پور - روزنامه همشهری


مطالب مشابه :


پوست نارنگی ترسو و ماشین آتش نشانی روی صحنه رفت!

ماشین آتش نشانی: صدای کلفت بی توجه: من برم دیگه دوباره.




شرح وظایف و مخاطرات شغلی آتش نشانان

آتش نشانی. آتش صدای زنگ حریق و ارگونومی وسایل تجهیزات و ماشین




فرشته آتش نشان

تخت بیمارستان به داخل ماشین آتش نشانی و وقتی که صدای آژیر را شنیدید و دیدید




شرح وظایف و مخاطرات شغلی آتش نشانان

آتش نشانی, ایمنی ,حریق , صدای زنگ حریق و ارگونومی وسایل، تجهیزات و ماشین




سرگذشت دانه ها

صدای زنگ تلفن – صدای آژیر ماشین آتش نشانیصدای اذان صدای آژیر ماشین آتش نشانی




اولین بازدید نوآموزان در سال تحصیلی جدید. باز دید از اداره آتش نشانی

شنیدن صدای آژیر ماشین آتش عکس یادگاری دسته جمعی نوآموزان با ماموران نترس اراده آتش نشانی




وظیفه آتش نشانی چیست ؟؟

وظیفه آتش نشانی متر تا آتش نشانی فاصله داشت و صدای ست ؛ خلاصه ماشین آتش نشان




تصاویر هولناک از آتش سوزی امروز دریاچه ( پریشان بازهم در آتش خود خواهان سوخت)

ظاهرا حوالی ظهر ماشین آتش نشانی تا کنار دریاچه رفته بود ولی از آنجا که صدای کازرون




گزارشی از فعالیت آتش نشانان یک ایستگاه آتش نشانی: ای کاش همیشه کم کار باشند

گزارشی از فعالیت آتش نشانان یک ایستگاه آتش نشانی: " خودروها وقتی صدای آژیر ماشین های ما




برچسب :