زندگینامه استیو جابز
نام و نام خانوادگی : استیو جابز
متولد : ۲۴ فوریه ۱۹۵۵
درگذشت : ۵ اکتبر ۲۰۱۱
سالهای فعالیت: ۱۹۷۴-۲۰۱۱
سمت : رئیس و مدیر ارشد اجرایی شرکت اپل و هیات مدیره شرکت والت دیزنی
دین : بودایی
همسر : لورن پاول
فرزندان : ۴
والدین : پل و کلارا
زمانی که بیست و سه سالم بود، بیش از یک میلیون دلار و زمانی که بیست و دو سالم بود، ده میلیون دلار و زمانی که بیست و پنج سالم شد، بیش از صد میلیون دلار پول داشتم ولی این مساله هیچوقت چندان مهم نبود، چون این کارها را برای پول انجام ندادم.
زندگی
استیون پاول جابز کارآفرین، مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای اپل و یکی از چهرههای پیشرو در صنعت رایانه بود. در سال ۱۹۷۶، جابز ۲۱ ساله به همراه دوستش استیو وزنیاک ۲۶ ساله، شرکت رایانهای اپل را تاسیس کردند. اولین رایانهٔ شخصیای که شرکت اپل به بازار معرفی کرد، اپل I نام داشت و پس از آن در سال ۱۹۷۷ اپل II را راهی بازار کرد. در سال ۱۹۸۵ طی یک اختلاف مدیریتی، جابز اپل را ترک کرد و در همان سال شرکت نکست را تاسیس کرد. از مهمترین محصولات شرکت نکست میتوان به “ورک استیشن” اشاره کرد که اولین مرورگر وب بر روی آن ساختهشد. در سال ۱۹۹۶ شرکت اپل، شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید.
طی این معامله استیو جابز، مجددا به اپل بازگشت. از اتفاقات مهم پس از این مساله در اپل میتوان به پردهبرداری از فروشگاه موسیقی آیتیونز در سال ۲۰۰۳، معرفی آیپاد در سال ۲۰۰۱، آیفون در سال ۲۰۰۷ و آیپد در سال ۲۰۱۰ اشاره کرد. جابز در سال ۱۹۸۶ یک گروه گرافیکی (که بعدها پیکسار نامیدهشد) را از بخش گرافیک کامپیوتر لوکاس فیلم خرید. این شرکت فیلمهای پویانمایی موفقی مانند «داستان اسباببازی»، «زندگی یک حشره»، «داستان اسباببازی ۲»، «شرکت هیولاها»، «در جستجوی نمو» و «شگفتانگیزان» را ساختهاست که همهٔ آنها برندهٔ جوایزی بودهاند. فیلمهای بعدی ساخته شده در این شرکت «ماشینها» (۲۰۰۶)، «راتاتویی» (۲۰۰۷)، «وال-ئی» (۲۰۰۸)، «بالا» (۲۰۰۹)، «داستان اسباببازی ۳» (۲۰۱۰) بودند. در سال ۲۰۰۶ شرکت والت دیزنی، شرکت پیکسار را خرید. پس از این معامله جابز به سهامدار اصلی والت دیزنی تبدیل شد و به عضویت هیاتمدیره آن درآمد. در اکتبر ۲۰۰۳ سرطان جابز تشخیص داده شد و در اوت ۲۰۱۱ جابز از سمت مدیرعاملی اپل استعفا داد. تیم کوک، از مدیران ارشد اپل، مدیرعامل شد و جابز به عنوان رییس هیاتمدیره انتخاب شد. استیو جابز در نهایت بر اثر عوارض ناشی از سرطان لوزالمعده، در تاریخ چهارشنبه ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت.
استیو جابز در مکورلد – آیورلد سال ۲۰۰۸استیو جابز در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سان فرانسیسکو از مادری به نام خوان کارول شیبلو پدری سوری و مسلمان به نام عبدالفتاح جان جندلیکه هردو دانشجو بودند زاده شد.آن دو در آن زمان هنوز با هم ازدواج نکردهبودند.هنگامی که استیو به دنیا آمد جندلی و دوستش خوان شیبل که هر دو ۲۳ ساله بودند نمیتوانستند فرزندشان را بزرگ کنند. خوان که از یک خانواده مسیحی محافظهکار بود نمیتوانست خانوادهاش را متقاعد کند که با یک عرب مسلمان ازدواج کند.
در نهایت استیو که یک عرب آمریکایی و یک آلمانی سوییسی بود، توسط پل رینهولد جابز و کلارا هاگوپیان به فرزندی پذیرفته شد. هنگامی که از «پدر و مادر خواندهٔ» او سوال شد، جابز با پافشاری پاسخ داد که پل و کلارا جابز «پدر و مادر من بودند». او بعدها در زندگی نامهٔ خود اظهار داشته که “۱٬۰۰۰ درصد آنها پدر و مادر من بودند.”هنگامی که استیو ۵ ساله بود، خانوادهٔ جابز از سان فرانسیسکو به مانتین ویو در کالیفرنیا نقل مکان کردند.مانتین ویو در سیلیکون ولی قرار داشت. استیو فرزند دره بود و روح و انرژی سیلیکون ولی بر اعماق وجود استیو تاثیر گذاشت. بعدها، پل و کلارا دختری به نام پتی را به فرزند خواندگی پذیرفتند. پل جابز که یک مکانیک ماهر کارخانه ساخت لیزر بود، مقدمات ابتدایی الکترونیک و طریقهٔ کار با دستها را به پسرش آموزش داد.کلارا جابز یک حسابدار بود و به استیو خواندن را پیش از رفتن به مدرسه آموخت.
جابز در سال ۱۹۹۵ در پاسخ به این سوال که میخواهد چه چیزهایی را به فرزندانش منتقل کند، چنین گفت: «تنها میخواهم برای آنها به همان خوبی باشم که پدرم برای من بود و در تمام مدت زندگیام نیز به این مساله فکر میکنم.»
پدر و مادر بیولوژیکی جابز، ۱۰ ماه پس از تحویل استیو به پدر و مادر جدیدش، صاحب یک فرزند دیگر به نام مونا شدند. جابز برای اولین بار خواهرش را در سن ۲۷ سالگی ملاقات کرد.
دوران رشد
استیو جابز در مکورلد – آیورلد، سان فرانسیسکو ۱۱ ژانویه ۲۰۰۵دوران ابتدایی برای استیو خستهکننده بود. معلم کلاس چهارم در موفقیتهای بعدی او نقش زیادی داشت، وی بود که او را با تواناییهایش آشنا کرد، جابز از او هنوز به عنوان یک قدیس یاد میکند. او باعث شد که استیو کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند و دورهٔ ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند. استیو همیشه در سخنرانیهای اچپی در پالو آلتو شرکت میکرد و بعدها به استخدام همانجا درآمد و به عنوان کارمندان تابستانی همراه استیو وزنیاک کار میکردند.در سال ۱۹۷۲، جابز از دبیرستان «هومستید» در شهر کوپرتینو در کالیفرنیا فارغالتحصیل شد و در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورگن ثبت نام کرد، اما بعد از یک نیمسال تحصیلی انصراف داد.کالج رید، یک کالج هنرهای لیبرال است و پیدایش فردی چون استیو جابز حاکی از پراهمیت بودن این علوم است.
استیو پس از انصرافش، در بعضی از کلاسهای کالج از جمله خوشنویسی شرکت میکرد. این هنر در شغل آینده استیو تاثیر بهسزایی داشت. این هنر به استیو ایده سبک حروف چندگانه را بخشید، که در کامپیوتر مکینتاش دیده میشود. جابز میگوید: «اگر در کالج وارد آن کلاس(خوشنویسی) نمیشدم، مکینتاش هرگز چندین طرح حروف یا فونتهای فاصلهدار مناسب را نداشت. و از آنجایی که ویندوز دقیقا مکینتاش را کپی کردهاست، کامپیوتر هیچ کسی این فونتها و طرحها را نداشت»
در زمستان ۱۹۷۴، او به کالیفرنیا بازگشت و به همراه استیو وزنیاک، حضور در جلسات «انجمن رایانه هومبرو»را آغاز کرد. در همین زمان جابز شغلی به عنوان یک تکنسین در شرکت آتاری، سازندهٔ رایانه و دستگاه بازی رایانهای که آن روزها محبوب بود، یافت.
استیو دوست نزدیکی به نام دانیل کوتکی در کالج رید داشت. جابز و دانیل هر دو به ذن، دیلن و الاسدی علاقه داشتند. دانیل فردی از طبقه مرفه نیویورک بود و علاقهمندیهایی چون مکتب بودا داشت. استیو بیشتر وقتش را با الیزابت هولمز (دیگر دوست استیو در کالج) و دانیل میگذراند. علاقهمندی جابز به عرفانهای شرقی، به ویژه مذهب بودایی ذن، فقط یک تفریح خیالی و زودگذر متعلق به دوران جوانی نبود. بلکه آن را با علاقهٔ وافر لمس کردهبود. ذن عمیقاً در شخصیتش ریشه دوانده بود. کاتکی در مورد جابز میگفت: «استیو خود ذن بود. واقعا رویش تأثیر گذاشتهبود. میشد آن را در رویکرد مشتاقانهاش به زیبایی شناسی غیرتجملی و تمرکز فوقالعادهاش دید.» به خصوص این که او تحت تأثیر شهودگراییِ مذاهب بودایی قرار گرفته بود، طوری که بعدها گفت: «کم کم پی بردم که درک و آگاهیِ بصری، مهم تر از تفکر انتزاعی و تحلیل منطقی است.» با این همه، جنون و دیوانگی او، مانع از رسیدن به آرامش درون، آراستگی و صفای باطن و محبت در روابطش بود.
استیو در سال ۱۹۷۴ به هند سفر کرد تا با نیم کارولی بابا (یک گوروی هندی، درگذشت: ۱۹۷۳) از نزدیک دیدار کند. او همراه دوستش دانیل کوتکی در جستجوی روشنفکری معنوی بود. وی پس از یک سفر معنوی هفت ماهه، با سری تراشیده و جامهٔ سنتی هندی بر تن، به آمریکا بازگشت.استیو در طول این مدت از الاسدی استفاده میکردکه به گفتهٔ خودش از بهترین کارهای عمرش و دلیل اصلی موفقیتهایش بودهاست.
شغل ابتدایی
جابز پس از بازگشت از هند، به آتاری بازگشت. وظیفهٔ او ساختن یک برد الکترونیکی برای یک بازی شرکت آتاری (به نام Breakout) بود. بر طبق گفتهٔ نولان باشنل (بنیانگذار آتاری) جایزهای ۱۰۰ دلاری به ازای هر تراشهای که در فرآیند طراحی از دستگاه اصلی حذف میشد، داده میشد. استیو که علاقه و دانش اندکی در طراحی مدارهای الکترونیکی داشت، با استیو وزنیاک قول و قراری گذاشت که اگر وزنیاک بتواند مداری با حداقل تعداد تراشهها طراحی کند، جایزهای که از آتاری دریافت میکنند را بین خودشان تقسیم نمایند. این پروژه انجام شد و با وجود حیرت فراوان مسوولین آتاری، وزنیاک توانست که تعداد تراشههای استفاده شده در دستگاه نهایی را ۵۰ عدد کاهش دهد. متاسفانه، وزنیاک طراحی را به حدی فشرده انجام داده بود که تولید دستگاه نهایی بر روی خط مونتاژهای آن دوران ممکن نبود. با وجود این، جابز به وزنیاک گفت که آتاری تنها ۷۰۰ دلار از جایزه را پرداخت کردهاست (در صورتی که تمامی ۵۰۰۰ دلار جایزه پرداخت شده بود) و پیشنهاد کرد که وزنیاک نیمی از آن یعنی ۳۵۰ دلار را برای کاری که انجام داده بود بردارد.وزنیاک ۱۰ سال بعد، از مبلغ واقعی جایزه باخبر شد، وزنیاک گفت که جابز به این پول نیاز داشته و البته خود وزنیاک هم تمایل داشته که این پول را به او بدهد.
در سال ۱۹۷۱ استیو وزنیاک، تحت تاثیر مقالهای جعبه آبی را ساخت. جعبه آبی سیستمی بود که میتوانست با تکرار تنهایی، سیگنالها را در شبکه AT&T مسیردهی و راهی را برای ایجاد تماسهای تلفنی از راه دور به شکل رایگان فراهم میکرد. وزنیاک در مورد آن میگوید: «تا به حال مداری نساختهبودم که اینقدر به آن افتخار کنم. هنوز هم فکر میکنم که کارم معرکه بود.» استیو جابز هم ایده فروش آن را مطرح کرد. قیمت ساخت هر جعبه آبی ۴۰ دلار میشد و جابز تصمیم داشت که آن را ۱۵۰ دلار به فروش برساند. جابز میگوید حدود ۱۰۰ جعبه آبی ساختیم و تقریبا همه را فروختیم. بعدها جابز گفت: «من ۱۰۰ درصد از این مساله مطمئنم که اگر آن جعبههای آبی نبود، اپلی هم وجود نداشت. من و وزنیاک یاد گرفتیم که چگونه با هم کار کنیم. ما اطمینان پیدا کردیم که میتوانیم مسایل فنی را حل کرده و واقعاً چیزی تولید کنیم.»
استیو جابز در کنفرانس جهانی توسعهدهندگان اپل سال ۲۰۰۷فرزند اول جابز «لیزا برنان جابز» بود،مادر لیزا، «کریسن برنان»، نخستین دوست جدی استیو بود. لیزا در حالی در سال ۱۹۷۸ به دنیا آمد که آنها هنوز ازدواج نکرده بودند. جابز تا مدتها پدری لیزا را انکار میکرد، اگرچه بعدها آن را پذیرفت.
در ۱۸ مارس ۱۹۹۱، جابز ۳۶ ساله با «لورن پاول» که ۲۷ سال سن داشت و در آن زمان دانشجوی رشتهٔ MBA در دانشگاه استنفورد بود، ازدواج کرد. این زوج صاحب سه فرزند به نامهای ریدپاول، ارین سینا و اوه به ترتیب در سالهای ۱۹۹۵،۱۹۹۱ و ۱۹۹۸ شدند.
در زندگینامهٔ غیرمجاز «بازگشت مجدد استیو جابز»، نویسندهٔ این کتاب – «آلن دویستچمن» – دربارهٔ دیدارهای عاشقانهٔ جابز با جون بائِز مینویسد. دویستچمن با نقل قول آوردن از الیزابت هولمز که یکی از دوستان جابز در کالج رید بودهاست، مینویسد: «من اعتقاد داشتم که جابز بیشتر به این دلیل عاشق جون بائز شده که این زن زمانی معشوقهٔ باب دیلن بودهاست.» در کتاب «اسطوره: استیو جابز» نوشتهٔ «جِفری اس. یانگ» و «ویلیام اِل. سیمون»،نویسندگان به این مساله اشاره میکنند که جابز ممکن بود با جون بائز ازدواج کرده باشد اما سن او در آن زمان نشان میدهد که احتمالا آن زوج نمیتوانستند بچه دار شوند.
در سال ۱۹۸۲ میلادی، جابز آپارتمانی در سن رموی نیویورک خرید. او با کمک آی. ام. پی، سالها هزینه کرد که این آپارتمان را که در دو طبقهٔ بالایی بُرج شمالی این مجتمع قرار گرفته، بازسازی کند. اما با تمام این احوال، او و خانوادهاش هرگز به این آپارتمان نرفتند و در نهایت آن را به خوانندهٔ گروه یوتو – بونو – فروختند.
در سال ۱۹۸۴، جابز یک عمارت با معماری مستعمراتی اسپانیایی که ۱۶۰۰ متر مربع وسعت و ۱۴ اتاق خواب داشت را خرید. این عمارت که به خانهٔ جکلینگ شهرت داشت، به دست جورج واشنگتن اسمیت طراحی شدهبود و در وودساید، کالیفرنیا قرار داشت. جابز ده سال در این عمارت در حالت تقریباً بدون اثاث زندگی کرد.
والتر ایزاکسون میگوید که جابز در سال ۲۰۰۴ با او تماس گرفت و از او خواست که زندگینامهاش را بنویسد. ایزاکسون در ابتدا از قبول این کار خودداری کرد و گفت: «یک یا دو دهه دیگر که بازنشست شدید این کار را انجام خواهمداد». اما سرانجام پس از گفتوگوهایی که با جابز و همسرش لورن داشت، این مسئولیت را قبول کرد. این زندگینامه حاصل ۴۰ مصاحبه و گفتوگو با استیو بود. بعضی از آنها حالت رسمی داشت و بعضیها با قدم زدنهای طولانی همراه بود و گاهی هم با تلفن صحبت میکردیم. در طول دو سالی که من با او مصاحبه میکردم، او شدیدا با من صمیمی شد. در طول این مدت من با بیش از صد نفر از دوستان، خویشاوندان، رقبا و دشمنان او مصاحبه کردم. این کتاب به علت مرگ استیو جابز، زودتر از موعدش و در تاریخ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۱ منتشر شد.
دیدگاه جابز درباره مرگ و زندگی
استیو جابز یک گیاهخوار بودایی بود. به گفته بیبیسی او یک میلیاردر هیپی بود. او یک دانشجوی موبلند انصرافی از کالج بود که آرزوهای بینهایت داشت. او به شکلی الهام شده کمالطلب بود و روحیه قلدرمئابانه داشت.
در کتاب خاطرات آقای جابز گفته میشود که استیو جابز همواره این حس را داشت که زود میمیرد. جابز به جان اسکالی، مدیرعامل پیشین شرکت اپل، در این زمینه گفته بود: «همهٔ ما زمان و فرصت کوتاهی روی زمین داریم. برای همین ما فقط فرصت داریم که یکی دو کار را به انجام برسانیم. هیچ کس نمیداند چه قدر زندگی میکند. من هم نمیدانم. اما احساس میکنم باید تا جوانی هست هرچه میتوانم این فکرها را به انجام برسانم.» او در سال ۲۰۰۵ در سخنان معروفش در دانشگاه استنفورد دیدگاههایش را درباره مرگ و زندگی و کوتاهی عمر به خوبی روشن کرد:
« همین که فکر میکنم به زودی میمیرم، مهمترین ابزاری است که کمکم میکند بهترین گزینهها را انتخاب کنم. »
جابز برنامههای غذایی مختلفی را مانند رژیم گیاهخواری یا میوهخواری را آزمایش کردهاست. در یکی از این برنامههای غذایی میوهخواری بود، که نام اپل (سیب) را برای شرکتش برگزید. به نظر او این نام «زنده و شوخ و آرامبخش» بود.
جابز از طرفداران گروه بیتلز بود.او در مصاحبهای درباره بیتلز گفتهاست:
مدل من در تجارت بیتلز است. آنها ۴ نفر بودند که مانع انرژی منفی یکدیگر میشدند و یکدیگر را به تعادل میرساندند. عملکرد جمعی آنها بالاتر از جمع تک تک افراد گروه بود. کارهای بزرگ در کسب و کار، نه به واسطه توانمندیهای فردی بلکه با عملکرد تیمی به سرانجام میرسد.
استیو جابز هنگام معرفی آیفون ۴ به دمیتری مدودفجابز در سال ۲۰۱۰ گفت: ما بیتلز را دوست داریم و مفتخر و هیجان زده هستیم از این که ورود آنها را به آیتیونز خوشآمد بگوییم. راه سخت و پرپیچ و خمی بود که به آن رسیدیم. از بیتلز و ایامآی متشکر هستیم. هماکنون رویایی را که از ۱۰ سال پیش و در زمان آغاز آیتیونز داشتیم، محقق شد.
والتر ایزاکسون در مورد جابز میگوید: یادم میآید در باغچهٔ خانهٔ او نشسته بودیم و داشتیم راجع به خدا حرف میزدیم. استیو گفت: «بعضی وقتها فکر میکنم خدا هست. بعضی وقتها هم میگویم نیست. به نظرم پنجاه پنجاهاست.
اما از وقتی فهمیدم سرطان دارم بیشتر به خدا فکر میکنم. احساس میکنم دلم میخواهد بیشتر باور داشته باشم که خدا هست. فکر میکنم یک جورهایی میخواهم به خودم بقبولانم که دنیای بعد از مرگ هم هست. یعنی وقتی میمیری همه چیز تمام نمیشود. آن دانشی که انباشتهای… یک جورهایی از بین نمیرود.» اندکی مکث کرد و گفت: «آره. ولی بعضی وقتها هم فکر میکنم زندگی کلید روشن و خاموش دارد. کلید را میزنی و رفتهای.» مکث دوبارهای کرد و گفت: «برای همین هم دوست ندارم دستگاههای اپل کلید خاموش و روشن داشته باشند.» جابز طی مصاحبهای که در سال ۱۹۸۵ انجام داد در بخشی از پاسخ به این سوال که “پول برای تو چه معنایی دارد؟” پاسخ داد که «دوست ندارد بعد از مرگش حجم زیادی از اموال به فرزندانش برسد، چرا که باعث تباهی زندگی آنها میشود.»
جابز در جایی درباره پدر و مادرش(پل و کلارا) میگوید: «نکاتی در زندگی من وجود دارد که من واقعا از آنها احساس شرمندگی میکنم. من خیلی مودب نبودم و احساسات آنها را جریحهدار میکردم… من نمیخواستم کسی بداند که پدر و مادری دارم. میخواستم مثل یتیمی باشم که در قطارها در حومه شهر ولگردی کردهبود و به هیچ جا نرسیدهبود، بی اصل و نسب، بدون پیوند و پیشینه.»
استیو جابز در بخش سوم سخنرانیاش در دانشگاه استنفورد دربارهٔ مرگ گفت: «هیچکس دوست ندارد بمیرد. حتی کسانی که دوست دارند به بهشت بروند، دوست ندارند بمیرند تا به بهشت برسند. با این حال مرگ مقصد نهایی همهٔ ماست که کسی تاکنون نتوانسته از آن فرار کند.»
استیو جابز پس از افتتاح آیتیونزاستور و مبارزه با دانلود غیرقانونی آهنگها گفت:
از اولین روزهایی که در اپل بودم فهمیدم که زمانی به پیشرفت دست مییافتیم که ایدهای ذهنی را ایجاد میکردیم. اگر مردم نرمافزار ما را کپی میکردند یا میدزدیدند، ما از کار بیکار میشدیم. اگر از آن حفاظت نمیشد، برای ساختن نرمافزار یا طراحی محصولات جدید انگیزهای نداشتیم. اگر حفاظت از بین برود، شرکتهای خلاق نیز از بین میروند و یا هرگز شروع به کار نمیکنند. اما دلیل سادهتری هم وجود دارد: دزدی کردن اشتباه است. هم به مردم دیگر و هم به شخصیت خودتان آسیب میرساند.
جابز در پاسخ به این سوال که چرا برای اتومبیلش پلاک نمیگذارد گفت: «چون بعضی اوقات مردم مرا دنبال میکنند و اگر پلاک داشتهباشم آنها میتوانند محل زندگیام را پیدا کنند. اما الان با وجود نقشههای گوگل این کار در حال منسوخ شدن است. پس در واقع حدس میزنم فقط به این دلیل است که نمیخواهم.»
جابز به علت وجود حفرهای در قانون وسایل نقلیه در کالیفرنیا مجاز به استفاده از اتومبیل بدون پلاک بود. این قانون میگوید: «صاحب اتومبیل با یک برند جدید حداکثر به مدت ۶ ماه مجاز به استفاده از اتومبیل بدون پلاک میباشد.» جابز با یک شرکت اجارهٔ اتومبیل قراری داشت که اتومبیل مرسدس نقرهای SL55 AMG خود را هر ۶ ماه با یک نمونه مشابه تعویض میکرد. بدین ترتیب او مجاز به استفاده از اتومبیل بدون پلاک میشد.
خانه پاول و کلارا جابز در لوس آلتوس در کالیفرنیا. استیو جابز شرکت کامپیوتری اپل را همراه استیو وزنیاک و رونالد وین در پارکینگ این خانه بنیان نهاد.در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۶ ساله بود، شرکت رایانهای اپل را در پارکینگ خانوادهٔ جابز، بنیان گذاشتند. اولین رایانهٔ شخصیای که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I نام داشت. قیمت این رایانه که در سال ۱۹۷۶ معرفی شد، ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود. در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانهٔ اپل II را معرفی کردند. در سال ۱۹۸۰، اپل عرضهٔ اولیه سهام خود را در بازار بورس ارائه کرد و به سهامی عام تبدیل شد. هنگامی که اپل عمومی شد، سرمایه بیشتری از هر عرضه اولیه سهام، از زمان شرکت خودروسازی فورد در سال ۱۹۵۶ جذب کرد و بلافاصله تعداد افراد بیشتری از هر شرکت دیگری در تاریخ را میلیونر کرد. در همان سال، شرکت اپل، رایانهٔ اپل III را معرفی کرد که این رایانه به دلیل قیمت زیاد و برخی مشکلات سختافزاری با شکست تجاری در بازار مواجه شد.
همزمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش کمک کنند، آغاز کرد. در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالشطلبیدن جان اسکالی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کرد که بهعنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود: «میخواهی که باقی زندگیات را به فروختن آب-شکر بگذرانی، یا میخواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟».
در همان سال شرکت اپل، رایانهٔ اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود مجهز بودن به واسط گرافیکی کاربر و موشواره از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد.یکی از دلایل این عدم موفقیت قیمت گران و کندی آن بود.سال ۱۹۸۴، سال معرفی رایانهٔ مکینتاش بود. این رایانه دارای پردازشگر موتورولا۶۸۰۰۰ با سرعت ۷٫۸ مگاهرتز بود و به جای واسط خط فرمان، واسط گرافیکی کاربر داشت و مجهز به موشواره نیز بود. پس از گذشت حدود دو ماه از معرفی مکینتاش، تنها ۵۰۰۰۰ عدد از آن فروختهشد که نمایش قدرتمندانهای نبود. حافظه مکینتاش کم بود (۱۲۸ کیلوبایت) و وجود یک فلاپی کار را با آن سخت میکرد. مکینتاش همانند لیزا به واسط گرافیکی کاربر مجهز بود ولی بعضی از ویژگیهای قدرتمند لیزا مانند مالتی تسکینگ و حافظه ۱ مگابایت را نداشت.
مایک اسکات (اولین مدیرعامل اپل بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱) در مورد جابز میگوید: «او همیشه بداخلاق و دمدمی مزاج بود. رفتارش در آتاری باعث شد تا او را به شیفت شب منتقل کنند، اما چنین چیزی در اپل امکان نداشت. به گفته مایک مارکولا (نخستین سرمایهدار بزرگ، سهامدار ارشد و دومین مدیرعامل اپل) او به ویژه نسبت به برنامهنویسان جوان خشن بود. مساله بهداشتیاش نیز مطرح بود. همچنان مخالف تمام شواهد بود و اعتقاد داشت که با توجه به رژیمهای غذایی گیاهیاش نیازی به دئودورانت یا دوش مرتب ندارد. باید مودبانه او را پشت در میگذاشتیم و به او میگفتیم که برود دوش بگیرد. ما مجبور بودیم در جلسات به پاهای کثیفش نگاه کنیم. او کارهایی میکرد که برای همکارانش آزاردهنده و چندشآور بود.»
در حالی که جابز یکی از شخصیتهای پبشبرنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین این مساله را نیز مطرح کردهاند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ بودهاست.در سال ۱۹۸۵ بین جابز و اسکالی کشمکش بهوجود آمد. جابز به اسکالی گفت: تو برای اپل و هدایت آن مناسب نیستی. اسکالی هم از مدیران خواست که بین او و جابز یکی را انتخاب کنند. آنها به اتفاق آرا اسکالی را انتخاب کردند. پس جابز از کارش در اپل برکنار شد.جابز در همان سال شرکت نکست را تاسیس کرد.
کامپیوتر نکست بهکار گرفته شده به دست تیم برنرز لی در CERN که سپس نخستین سرور وب جهانگستر شدپس از ترک اپل، جابز در سال ۱۹۸۵ با سرمایهٔ ۷ میلیون دلار شرکت رایانهای دیگری را با نام نکست بنیان گذاشت. جابز در سال ۱۹۸۹ کامپیوتر قدرتمند «ورک استیشن»(به فارسی: ایستگاه کاری) را ساخت. اگرچه شرکت قادر به فروش «ایستگاه کاری» در حجم بالا نشد اما این کامپیوتر دارای یک ویژگی بارز بود. اولین مرورگر وب بر روی آن ساختهشد. نرمافزار کامپیوتر نکست به عنوان مبنای سیستمعامل مکینتاشهای امروزی و آیفون میباشد.
شرکت نکست بعد از هدردادن میلیونها دلار از سرمایه سرمایهگذاران، تولید کامپیوتر را رها میکند و بهجای آن بیشتر بر فروش و توسعهٔ سیستمعامل نکستاستپ و توسعهٔ فناوری شئگرا تمرکز میکند. نکستاستپ سیستمعاملی بود که برای کامپیوتر نکست بهوجود آمدهبود و بعدها به پلتفورمx86 پورت شد.
جابز معمولاً برای بازاریابی محصولات نکست به حوزههای دانشگاهی و علمی روی میآورد چرا که فناوریهای جدید موجود در این محصولات، بدیع و آزمایشی بوده و هنوز به شکل نهایی و بالغ نرسیده بودند. از این دسته محصولات میتوان به هستهٔ ماک، تراشهٔ پردازش سیگنال دیجیتال و پورت اینترنت توکاراشاره کرد.
رایانهٔ نکستکیوب توسط جابز به عنوان یک کامپیوتر بینشخصی بهوجود آمد که به نظر او اولین قدم پس از ایجاد کامپیوتر شخصی است.
در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۶ شرکت اپل، نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجددا به اپل بازگشت.
پیکسار و دیزنی
جابز در سال ۱۹۸۶ یک گروه گرافیکی (که بعدها پیکسار نامیدهشد) را از بخش گرافیک کامپیوتر لوکاس فیلم، به قیمت ۱۰ میلیون دلار خرید که ۵ میلیون دلار آن را در شرکت سرمایهگذاری کرد. این شرکت در زمینهٔ پویانمایی رایانهای فعالیت میکند.ادوین کتمول که از سال ۱۹۷۹ نایبرییس این بخش از لوکاس فیلم بود یکی از موسسین و مسئول فنی پیکسار شد. در این زمان حدود ۴۴ نفر در پیکسار استخدام شدند.
این شرکت فیلمهای پویانمایی موفقی مانند داستان اسباببازی (۱۹۹۵)، زندگی یک حشره (۱۹۹۸)، داستان اسباببازی ۲ (۱۹۹۹)، شرکت هیولاها (۲۰۰۱)، در جستجوی نمو (۲۰۰۳) و شگفتانگیزان (۲۰۰۴) را ساختهاست که همهٔ آنها برندهٔ جوایزی بودهاند. فیلمهای بعدی ساخته شده در این شرکت ماشینها (۲۰۰۶)، راتاتویی (۲۰۰۷)، وال-ئی (۲۰۰۸)، بالا (۲۰۰۹)، داستان اسباببازی ۳ (۲۰۱۰) بودند. در جستجوی نمو، شگفتانگیزان، راتاتویی، وال-ئی، بالا و داستان اسباببازی ۳ هر یک جایزهٔ بهترین فیلم پویانمایی را از آکادمی اُسکار را دریافت کردهاند.
مصاحبهای خلاصه شده از استیو جابز در مورد گرافیک کامپیوتر در سال ۱۹۹۵در ژانویه ۲۰۰۶ شرکت والتدیزنی اعلام کرد که طی معاملهای به ارزش ۷٫۴ میلیارد دلار در حال خریدن پیکسار است.جابز که تا پیش از این در شرکت پیکسار مدیرعامل و سهامدار عمده با ۵۰٫۱ درصد کل سهام بود، پس از بسته شدن این معامله به بزرگترین سهامدار والت دیزنی با ۷ درصد کل سهام تبدیل شد و به عضویت هیات مدیرهٔ والتدیزنی درآمد.بدین ترتیب سهام جابز از مایکل ایسنر(مدیر عامل والتدیزنی طی سالهای ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۵) با ۱٫۷ درصد و روی ایی دیزنی (یکی از اعضای خانواده دیزنی، تولد: ۱۹۳۰، مرگ: ۲۰۰۹) که تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۹ صاحب یک درصد سهام بود، بیشتر شد.
بازگشت به اپل
نشان متفاوت فکر کنید که پس از بازگشت جابز به اپل، توسط او معرفی شد.در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۶ شرکت اپل، شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجددا به اپل بازگشت. پس از برکناری جیل آملیو در ژوئیه سال ۱۹۹۷، جابز عملا مدیرعامل اپل شد. اما او از پذیرش این سمت به طور دائم خودداری کرد. طی یک تغییر سازمانی در همان ماه، بیشتر اعضای هیات مدیرهٔ اپل تغییر کردند. پس از تشکیل جلسه توسط اعضای هیاتمدیرهٔ جدید، جابز به سمت «مدیر عامل موقت»منصوب شد. در ماه مارس سال ۱۹۹۸ جابز به منظور تمرکز اپل برای سوددهی، فورا تعدادی از پروژهها مانند نیوتن، سایبر داگ و اپن داک را لغو کرد.پس از خرید نکست توسط اپل و بازگشت جابز، تکنولوژی نکست، راهش را به سوی محصولات اپل باز کرد. این تکنولوژی به عنوان مبنای توسعه سیستمعامل مک اواس ده، فروشگاه اپل و فروشگاه آیتیونز به کار گرفتهشد. همچنین یکی از محصولاتی که جابز در ابتدای ورودش اقدام به توسعهٔ آن کرد، آیمک بود. یک محصول تجاری که تاکید شرکت بر طراحی را نشان میداد.
جابز هنگام معرفی آیپداستیو جابز در نهایت پس از دو سال و نیم خدمت در اپل، در مک ورلد اکسپو سال ۲۰۰۰، واژهٔ «موقت» را از عنوانش حذف کرد و مدیرعامل دائم شد.از اتفاقات مهم پس از این مساله در اپل میتوان به پردهبرداری از فروشگاه موسیقی آیتیونز در سال ۲۰۰۳، معرفی آیپاد در سال ۲۰۰۱، آیفون در سال ۲۰۰۷ و آیپد در سال ۲۰۱۰ اشاره کرد.
از نقل قولهای معروف جابز “Real Artists Ship” (به فارسی: هنرمند واقعی ارسال میکند) بود. منظور جابز از این جمله این است که تحویل یک محصول آنقدر مهم است که ویژگیهای برتر آن اهمیت دارد.
جابز از سال ۱۹۹۷ تا زمان مرگش با دستمزد یک دلار در سال در سمت مدیرعامل برای اپل کار میکرد و سالهای زیادی هیچ پاداشی هم به او تعلق نگرفت. این مساله باعث شد نام او بهعنوان «کم حقوقترین مدیر ارشد عملیاتی» در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. البته در مواردی هم از زحمات او با هدایای ارزشمندی تقدیر شد. نظیر جت تجاری ۹۰ میلیون دلاری گلفاستریم و پرداخت مخارج سفر او. که این مبلغ در سال ۲۰۱۰ حدود ۲۴۸۰۰۰ دلار بود.
جابز برای تواناییهای خارقالعادهاش در بازاریابی و کسب رضایت مشتریان، همزمان تشویق و نقد شدهاست و حتی به این تواناییها، عنوان «حوزهٔ تحریف حقیقت» دادهاند که مخصوصاً در زمان سخنرانیهای او در مکورلد – آیورلد که با عنوان «استیو نت»نیر خوانده میشود، بارز میشوند.(«حوزهٔ تحریف حقیقت» اصطلاحی است که نخستین بار در سال ۱۹۸۱ توسط بود تریبل برای توصیف کاریزمای استیو جابز و تاثیرش بر توسعه دهندگان پروژه مکینتاش، در شرکت اپل به وجود آمد.
فشار خون استیو جابز که در پشت سر وی نشان داده شدهاست با یکی از نرم افزارهای آیفون گرفته شدهاست.در سال ۲۰۰۵ جابز در پاسخ به انتقاداتی پیرامون برنامههای ضعیف شرکت اپل در مورد بازیافت زبالههای الکترونیکی، در همایش سالانهٔ اپل که در آوریل این سال در کوپرتینو برگزار شد، نسبت به این انتقادات مدافعین محیط زیست عکسالعملی تند نشان داد. در این جلسه زمانی که یکی از نمایندگان برنامههای سرمایهگذاری مسئولانهٔ اجتماعی از وی پرسید که به چه دلیل برنامههای شرکت اپل در مورد بازیافت نتوانستهاست به سطح برنامههای شرکتهای دیگر رایانهای چون دل و اچپی برسد، جابز با «مزخرف» خواندن گلایههای مدافعین محیطزیست، منتقد مذکور را از میدان بهدر کرد. با وجود این، چند هفتهٔ بعد، اپل اعلام کرد که آیپادهای خراب که باید بازیافت شوند را به رایگان از طریق فروشگاههای خردهفروشیاش جمعآوری خواهد کرد. جمعیتی فعال در زمینهٔ بازیافت زبالههای الکترونیکی که با نام «Computer TakeBack Campaign» مشهور است، به این تصمیم شرکت اپل با نصب پرچمی به یک هواپیمای در حال پرواز برفراز محل برگزاری مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه استانفورد – که سخنران افتتاحیهٔ آن جابز بود – عکسالعمل نشان داد. روی پارچهٔ بسته شده به هواپیما نوشته شده بود: «استیو! بازیگر کوچکی نباش. همهٔ زبالههای الکترونیکی را بازیافت کن!» (“Steve – Don’t be a mini-player recycle all e-waste”)
متفاوت فکر کنید
در سال ۱۹۹۷ جابز از سه بنگاه تبلیغاتی برای ارائه ایدههای جدید تبلیغاتی، دعوت بهعمل آورد. لی کلاو که هماکنون رییس واحد نوآوری شرکت چیاتدی است، هم یکی از آنان بود و شعار «متفاوت فکر کنید» را ارائه داد. متن کوتاه شده این تبلیغ به شرح زیر است.
« به افتخار دیوانهها، سرکشها و دردسرسازان. کسانی که دنیا را جور دیگری میبینند. ممکن است بعضی آنها را دیوانه ببینند، ولی به چشم ما نابغهاند. چون دنیا را همانهایی تغییر میدهند که آنقدر دیوانهاند که فکر کنند از پس این کار بر میآید. »
برخی از جملات این متن را شخصا خود استیو جابز نوشتهاست. پس از آن تبلیغ، جابز در مکورلد – آیورلد آن سال در سخنرانیاش گفت:
« اپل برای مردمی است که فقط نوک انگشتان را نمیبینند، بلکه برای کسانی است که میخواهند از کامپیوتر استفاده کنند تا به کمک آن دنیا را تغییر دهند. »
تا اکتبر ۲۰۱۱ جابز به عنوان مخترع اصلی یا شریک در اختراع حدود ۳۴۰ پتنت یا کاربرد پتنت در امریکا حضور داشتهاست. این پتنتها در حوزههای مختلفی همچون رایانه و دستگاههای قابل حمل (شامل لمسی)، اسپیکر، کیبرد و آداپتور تغذیه تا راهپله، گیره، آستین و تسمه دیده میشود.
نسل اول آیمک:
آیمک اولین محصول طراحی شده حاصل از همکاری جابز و جاناتان آیو است که موفقیت بزرگی هم برای آنها به حساب میآمد. رایانه رومیزی که در ماه مه سال ۱۹۹۸ برای استفاده خانگی به بازار عرضهشد. جابز اصرار داشت که این محصول باید محصولی کاملی باشد و بتوان آن را به راحتی راهاندازی کرد. محصولی متشکل از کیبورد، مانیتور و کیس، که درست پس از درآمدن از جعبه بتوان از آن استفاده کرد.
این رایانه با قیمت ۱۲۹۹ دلار عرضه شد و در شش هفته اول ۲۷۸۰۰۰ قطعه از آن به فروش رفت.
در تاریخ عرضه محصولات اپل، این محصول یکی از بالاترین سرعتهای فروش را داشت و مهمتر اینکه ۳۲ درصد از فروش آن مربوط به کاربرانی میشد که رایانه را برای اولین بار خریدهاند و ۱۲ درصد دیگر نیز قبلا از کاربران ویندوز بودهاند.
نسل اول آیپاد
در پاییز سال ۲۰۰۰، جابز شروع به طراحی یک پخشکننده موسیقی قابل حمل کرد. جابز علاقه خاصی به این پروژه داشت، زیرا او طرفدار موسیقی بود. زمانیکه پروژه آغاز شد، جابز در پروژه غرق شد. خواسته اصلی او سهولت بود. او روشی را به کار میبرد. اگر او موسیقی یا عملکردی را میخواست، آیا میتوانست در سه کلیک آن را پخش یا اجرا کند.
تونی فادل میگفت: «زمانهایی بود که ما درباره مشکل رابط کاربری به مغز خود فشار آوردهبودیم و فکر میکردیم همهٔ گزینهها را درنظر گرفتهایم، و او میگفت: آیا به این فکر کردهاید؟ او مشکل یا رویکرد را مجددا تعریف میکرد و مشکل کوچک ما برطرف میشد.» اپل گزارش داد که تا اکتبر ۲۰۱۱، تعداد ۳۰۰ میلیون آیپاد در سرتاسر جهان فروختهشد.آیپاد وسیلهای بود که اپل را از یک تولیدکننده کامپیوتر به باارزشترین شرکت جهان تبدیل کرد
نسل اول آیفون
استیو جابز در مکورلد ژانویه ۲۰۰۷ آیفون را معرفی کرد. جابز گفت: «امروز ما قصد داریم سه نوع محصول انقلابی از این دسته را معرفی کنیم.
اولین محصول یک آیپاد با صفصح نمایش پهن با کنترلهای لمسی میباشد.
دومی یک دستگاه تلفن همراه انقلابی است.
و سومی یک ابزار ارتباطات اینترنتی است.
اینها سه وسیلهٔ جداگانه یا مجزا نیستند، بلکه یک دستگاه است که ما آن را آیفون مینامیم.»
پس از عرضه آیفون، برخی از طرفداران به اندازهای به او تبریک میگفتند و خوشحال شدهبودند که گویی عیسی مسیح را ملاقات کردهاند و میخواهند از وی انجیل مقدس بخرند.
تا پایان سال ۲۰۱۰، اپل ۹۰ میلیون آیفون فروخت و بیش از نیمی از سود حاصل در بازار تلفن همراه را به خود اختصاص داد.
در سال ۲۰۰۷، زمانی که جابز ایدههایی درباره یک نِتبوک ارزانقیمت را در سر میپروراند، پروژه تبلت به پروژهای جدی تبدیل شد. در یکی از جلسات ایدهپردازی تیم اجرایی در یک دوشنبه، ایوه این سوال را مطرح کرد که: «چرا دستگاهها باید کیبوردی داشتهباشند که به صفحه لولا شود؟ این طرح گرانقیمت و ضخیم است.» او گفت: «میتوانیم با استفاده از یک رابط چندلمسی، کیبورد را روی صفحه تعبیه کنیم.» جابز هم موافقت کرد. بنابراین منابع به جای طراحی یک نِتبوک در جهت تسریع پروژه تبلت جهتدهی شدند. جابز در ابتدا قصدداشت که در آیپد از چیپ اتم که اینتل در حال ساخت آن بود استفاده کند، اما در نهایت تصمیم گرفتهشد در آیپد از پردازندهای بر اساس معماری ARM استفادهشد.
پس از عرضه محصول در ژانویه ۲۰۱۰، اپل در کمتر از یک ماه، یک میلیون آیپد فروخت. این سرعت فروش دوبرابر سرعت فروش آیفون بود. تا ماه مارس ۲۰۱۱، نه ماه بعد از عرضه آن، ۱۵ میلیون دستگاه فروخته شدهبودند. این تا حدی موفقترین عرضه یک کالای مصرفی در تاریخ بود.
جابز از این مساله که کنترل امور، به خصوص زمانی که امکان تاثیرگذاشتن بر تجربه مشتری وجودداشت را واگذار کند، متنفر بود. اما او با مشکلی مواجه شد، او قسمتی از فرآیند کار را تحت کنترل نداشت: «تجربه خرید یک محصول اپل از یک فروشگاه.» اکثر فروشندهها در فروشگاههای زنجیرهای، دانش و انگیزه لازم جهت توضیح ماهیت متفاوت محصولات اپل را نداشتند. جابز میگفت: «تنها چیزی که برای فروشنده اهمیت داشت ۵۰ درصد پورسانت بود». سایر کامپیوترها تقریبا نام و علامت تجاری نداشتند، اما محصولات اپل با ویژگیهای نوآورانه و نیز قیمت بالاتری عرضه میشدند. او دوست نداشت که یک آیمک در یک قفسه فروشگاه بین یک دل و یک کامپک قرار داشتهباشد و یک فروشنده بیدانش ویژگیهای هریک از آنها را از بر بگوید. جابز میگفت: «سرمان کلاه رفتهبود، مگر اینکه راهی برای رساندن پیاممان به مشتری پیدا میکردیم.»
در جولای سال ۲۰۱۱، یک دهه پس از افتتاح اولین فروشگاه اپل، این شرکت ۳۲۶ فروشگاه را نیز افتتاح کردهبود. درآمد متوسط سالیانه هر فروشگاه ۳۴ میلیون دلار بود و میزان کل فروش خالص در سال ۲۰۱۰ نیز ۹٫۸ میلیارد دلار. اما اهمیت فروشگاهها از این هم فراتر بود. آنها به طور مستقیم ۱۵ درصد کل درآمد اپل را تامین میکردند.
در اوایل سال ۲۰۰۲، اپل با چالشی جدید مواجه شد. اتصال یکپارچه بین آیپاد، نرمافزار آیتیونز و رایانه، مدیریت موسیقیهای موجود را آسان میکرد، اما برای فراهم کردن و تهیه آهنگ جدید باید از این محیط بسیار راحت خارج میشدید و یک سیدی خریداری میکردید و یا آهنگها را به شکل آنلاین دانلود میکردید. مورد دوم معمولا به معنای هجوم به مراکز مشکوک اشتراک فایلها و خدمات تکثیر غیرمجاز بود. بنابراین جابز سعی میکرد روشی بهتر را برای دانلود آهنگ به کاربران آیپاد ارائه دهد که راحت، مطمئن و قانونی بود. صنعت موسیقی نیز با چالش مواجه شد. این صنعت از بیماری خدمات تکثیر غیرمجاز نظیر نپستر، ناتلا، گروکسترو ک
مطالب مشابه :
مدل های شینیون
step by step - مدل های شینیون - - step by step با تصاویر و نحوه ی درست شدن چند مدل زیبا و جدید از موهای
برنده کادوووووووووووووووووووووو
زیباترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت آرزو موبلند. دوشنبه
قسمت سی و سوم المپیاد عشق
مدل مانتو اومد طرفم، تعظیم کوتاهی کردو به زدم که یه دختر موبلند با پوست سفید و
زندگینامه استیو جابز
او یک دانشجوی موبلند انصرافی از کالج «همهٔ ما زمان و فرصت کوتاهی روی مدل من در
آهنگ دیدار
دوردستی میشینم ریئس گروه درباره ی رشته ی علوم اجتماعی سخنرانیه کوتاهی موبلند و مثل
برچسب :
مدل کوتاهی موبلند